مشاور خدمات تبلیغات

دکتر حسن سبیلان اردستانی

مشاور خدمات تبلیغات

دکتر حسن سبیلان اردستانی

مشاور خدمات تبلیغات

لطفا برای استفاده مطلوب از این سایت به طبقه بندی موضوعی عنایت کنید

افراد، گروه ها و سازمانهای زیادی وجود دارند که «به عنوان کارگزاران غیر حرفه ای» متقبل عملیاتهای تبلیغاتی خود هستند و از خدمات آژنس های تبلیغاتی بی بهره اند.
کارگزاران غیر حرفه ای تبلیغات که بخش عمده ای از جامعه تبلیغاتی نیز هستند نیاز به خدماتی همچون آموزش، آمار و ارقام از مشتری ها و بازار، ابزارهای تبلیغاتی، مدیریت و فنون تبلیغاتی، نمونه کارهای مشابه تبلیغاتی و غیره دارند.
این جانب دکتر حسن سبیلان اردستانی در صدد هستم به عنوان «مشاور تبلیغات» به ارائه بخشی از خدمات تبلیغات در این سایت بپردازم.

آخرین نظرات

۵۰ مطلب با موضوع «کسب و کار کوچک» ثبت شده است

مدل 5M در تبلیغات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۲۲
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۲۲
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۰
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۶
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۰
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۴۸
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۹
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۵ ، ۱۱:۴۲
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۱۹
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۱۸
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۷:۵۷
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۸
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۳
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۸
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۵
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۲
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۸:۵۸
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۸:۵۴
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۸:۴۲
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۸:۱۶
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۱۱
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۳
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۲
hasan sabilan ardestani

همانطور که از نام آن پیداست، عکاسی تبلیغاتی به معنی عکس‌هایی است که با اهداف تبلیغاتی گرفته می‌شوند. عکس‌های تبلیغاتی در مکان‌های زیادی مانند بروشورهای تبلیغاتی، بنرهای شهری، منو غذا و … فضاهای مشابهی که نیاز به تقویت متن وجود دارد، استفاده می‌شوند.

عکاسی تبلیغاتی برای معرفی و فروش یک محصول به کار می‌رود و روش‌های زیادی برای استفاده بهینه از عکس‌های گرفته شده در انواع تبلیغات وجود دارد.

عکاسی تبلیغاتی زمینه گسترده‌ای برای فعالیت است که امکان فعالیت در آن برای عکاسان سنتی و مدرن وجود دارد.

فروش یک محصول

عکس‌های تبلیغاتی از محصول یا خط تولید آن، می‌تواند بر طراحی محصول ( مانند براقی یک کتری یا عمق بافت یک فرش) و یا بر نحوه استفاده از محصول ( مانند عملکرد بالای iPhone ) متمرکز شوند.

عکاسی تبلیغاتی از یک محصول، جزییات و احساسات یک محصول را به کاربر نمایش می‌دهد در حالی که عکاسی تبلیغاتی تجاری متمرکز بر نمایش آمار و جذابیت‌های یک محصول است.

کسب‌وکارهای مختلف اغلب از عکاسی تبلیغاتی برای ترویج نحوه کار خود استفاده می‌کنند. عکاسی تبلیغاتی اغلب در یک استودیو و یا در فضای بسته انجام می‌گیرد، این در حالی است که عکاسی صنعتی در کارخانه‌ها و در فضای باز انجام می‌شود. از همین رو، اغلب عکاسان تبلیغاتی، عکاسی صنعتی نمی‌کنند. به همین دلیل است که در ترویج یک کسب‌وکار عکاسی تبلیغاتی می‌تواند نقش کلیدی ایفا کند.

صنایع غذایی و مُد از عکاسی تبلیغاتی بیش از بقیه صنایع استفاده کرده اند

با تهیه عکس‌های جذاب از غذاهای مختلف می‌توانیم منوهای جذاب غذایی ایجاد کنیم و یا در مجلات سبک زندگی و آشپزی از آن‌ها استفاده کنیم. این عکس‌ها می‌توانند مستقیماً روی غذا متمرکز شوند و یا اینکه می‌توانند منتقل کننده احساس خاصی باشند. عکاسی از غذا، توسط کسانی قابل اجرا است که دانش و دید متفاوت نسبت به طبیعت داشته باشند.

عکس غداهایی که در رستوران‌ها گرفته می‌شود، بهتر است که در همان فضا گرفته شوند تا سوژه‌های خوبی برای پس‌زمینه تصویر وجود داشته باشد.

عکاسی از مُد، شاید شناخته‌ شده‌ترین نوع عکاسی تبلیغاتی باشد. این تصاویر بصورت گسترده‌ای در انواع تبلیغات و مجله‌های مختلف استفاده می‌شوند. تکنیک‌ها و سبک‌های متنوعی در عکاسی تبلیغاتی مد وجود دارد که بسته به کاربرد آن، انتخاب می‌شود.

از عکس‌های کاتالوگی گرفته که جزییات البسه را با ظرافت کامل نمایش می‌دهند تا عکس‌های ژورنالیستی که با قرار دادن البسه در فضایی غیرمعمول، سوژه های خاص ایجاد می‌کنند.

بهتر است یک نمونه ملموس عکاسی تبلیغاتی را به همراه هم بررسی کنیم. در اینجا تجربه شخصی یک عکاس تبلیغاتی از فروشگاه‌های بستنی Comfy Cow آورد شده است.

هدف:‌ هیجان و لذت موجود در بستنی‌های فروشگاه Comfy Cow را به تصویر بکشید!

اولین چیزی که بعد از ورود به Comfy Cow توجه‌تان را جلب می‌کند، این است که چیزهای زیادی برای جلب توجه در آن وجود دارد. صندلی‌هایی که به شکل گاو شیرده هستند، لوسترهایی که مانند نان بستنی قیفی طراحی شده اند و رفتار بسیار شیرین و جذاب کارکنان آن همه و همه از بخش های جلب توجه کننده Comfy Cow اند. چالش عکاسی از جایی با این همه تنوع اینجاست که باید مراقب باشید تحت تاثیر فضا قرار نگیرید. ما تا حدود زیادی در این کار موفق بودیم، چرا که هر کسی که به عکس‌ها نگاه می‌کرد، دوست داشت محل کار خود را ترک کند و خود را به اولین Comfy Cow برساند.

Tim و Roy می‌خواستند که بستنی آن‌ها، کاملاً آماده خوردن دیده شود. نه باید زیادی سفت به نظر می‌رسید و نه زیاد شل شده و به آب رفته. همچنین ما به عکس‌هایی نیاز داشتیم که Comfy Cow را مملو از مشتری نشان دهد. همین موضوع باعث شد که با ترکیب فضا و محصول به نتایج بسیار موفقی برای این برند برسیم.

دکتر پویا روحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۵
hasan sabilan ardestani

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- اینستاگرام شبکه‌ای است که اکنون بیش از ۵ سال از تاسیس آن می‌گذرد و توانسته است تا جای خود را به عنوان یک شبکه‌ی اجتماعی پرمخاطب در میان کاربران باز کند. در گزارشی که پیش رو داریم سعی شده است تا به برخی ترفندهای استفاده‌ی بهینه از اینستاگرام برای اهداف تجاری و کسب وکار پرداخته شود. برای بررسی بیشتر با ما همراه باشید.


مسلما همه‌ی برنامه‌های اجتماعی رسانه‌ای برای کاربرد و هدف یکسانی ساخته نشده‌اند. اینستاگرام اولین بار در سال ۲۰۱۰ راه‌اندازی شد و در حال حاضر بیش از ۵۰۰ میلیون تعداد کاربرد دارد و ۳۰۰ میلیون نفر از آنها به طور روزانه از این برنامه استفاده می‌کنند. تعامل کاربران اینستاگرام با این با پلتفرم بسیار متفاوت با آن تعاملی است که کاربران با توییتر و فیس بوک دارند. این تفاوت، وقتی به حساب‌های کاربری فالو شده توسط کاربران هر یک از شبکه‌ها نگاه کنیم، بسیار مشهودتر خواهد بود.

تنها هدف اصلی شبکه‌ی اینستاگرام این است که شما محتوای بصری جذاب و هوشمندانه با کپشن‌های جالبتان را برای مخاطبان خود ارائه دهید و به هر ترتیبی بتوانید تعداد بیشتری از مخاطبان را در اینستاگرام برای خود فراهم کنید. این افزایش مخاطبین در ادامه نیز می‌تواند برای اهداف تجاری استفاده شود.


گفته‌ی فوق طبیعتا خیلی هم تعجب‌آور نیست، به دلیل اینکه بسیاری از برندهای ممتاز، برنامه‌ها و اهدافی را نیز برای ارایه‌ی بصری محصولات خود دارند. برای نمونه می‌توان به کمپانی نایک اشاره کرد که با ۵۴ میلیون فالوئر، همواره عکس‌ها و فیلم‌های کوتاهی از ورزش و ورزشکارانش را پست می‌کند. استارباکس با ۹.۸ میلیون فالوئر، نوشیدنی‌های خود را در مکان‌های عجیب و غریب و یا رنگارنگ برای مخاطبان به نمایش می‌گذارد.


شمار زیادی از استارتاپ‌ها، از شرکت‌های تولید تی‌شرت همچون میزن‌ومین (Mizzen+Main) تا مارک‌های معروف کوله‌پشتی از جمله هرشل سوپلای (Herschel Supply Co.) از این برنامه به عنوان راهی برای افزایش آگاهی و شور و شوق مردم در مورد نام تجاری خود استفاده کرده‌اند.


اکنون پرسش این است که بهترین روش برای انجام این کار چیست؟ به لطف اجرای آینده‌ی ابزار کسب و کار اینستاگرام، نام‌های تجاری قادر خواهند بود تا آسان تر از قبل با کاربران و مشتریان خود ارتباط برقرار کنند. همه‌ی آن چیزی که شما نیاز دارید در واقع یک صفحه‌ی فیسبوک است.


همانطور که می‌دانید فیسبوک مالک شبکه‌ی اینستاگرام است و از طریق آن، برنامه‌ی اینستاگرام می‌تواند اطلاعات شرکت شما را دریافت کند. به این ترتیب، شما می‌توانید از شمار زیادی امکانات برنامه از جمله صفحات پروفایل ویژه‌ی کسب و کار، یک ابزار تجزیه و تحلیل و همچنین گزینه‌ای برای پرداخت هزینه‌ی تبلیغات بهره‌مند شوید.


همانند هر تصمیم دیگری که در کسب و کار گرفته می‌شود، پیش از هر کاری باید مطمئن شوید که اینستاگرام ارزش سرمایه‌گذاری شما برای نام تجاریتان را داشته باشد. اگر شما برای مثال گرداننده‌ی یک شرکت نرم‌افزاری یا یک آژانس مشاوره باشید، ممکن است تهیه‌ی پست‌هایی که بتواند مخاطبان را درباره‌ی کارها و ایده‌هایتان ذوق‌زده کند، مقداری دشوار باشد. اما هنوز هم ارزش امتحان را دارد که بخواهید عملکرد خودتان را در اینستاگرام برای اهداف تجاری امتحان کنید. در اینجا به بررسی شش مورد از بهترین شیوه‌های موجود برای استفاده از اینستاگرام به منظور کسب و کار می‌پردازیم.


۱. اطمینان حاصل کنید که مشتریان به راحتی می‌توانند با شما تماس بگیرند
اکنون دیگر نیازی نخواهد بود که تمامی اطلاعات خود را به طور انبوه در بخش زندگی‌نامه‌ی خود بیاورید. پروفایل‌های کسب و کار جدید اینستاگرام به فالوئرها اجازه می‌دهد تا با فشار یک کلید با ارسال ایمیل، تماس، و یا پیام به شرکت شما دسترسی داشته باشند؛ همچنین این امکان وجود دارد که به یک نقشه با تمامی راه‌های ممکن برای رسیدن به محل شرکت شما نیز دسترسی پیدا کنند.


بنابراین مطمئن شوید که تمام اطلاعات خود را به طور دقیق و در جاهای مناسب ثبت کرده‌اید، به طوری که مشتریان به راحتی بتوانند در صورت نیاز شما را پیدا کرده و با شما تماس برقرار کنند. این کار باعث می‌شود تا شما نیز بتوانید به درخواست‌ها و کامنت‌های مخاطبان به سرعت و با بهترین بهره‌وری ممکن پاسخ دهید.


۲. از ابزار اینسایتس (InSights) برای تعیین پست‌هایی با بیشترین بازدید استفاده کنید
آیا فکر می‌کنید به طور قطع می‌دانید که کدام ایده‌ها بهتر کار می‌کنند؟ شاید بهتر باشد در این باره تجدید نظر کنید و سپس اطمینان حاصل کنید که اطلاعات خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهید. ابزار اینسایتس به شما نشان خواهد داد که بسیاری از افراد چگونه با هر یک از پست‌های شما تعامل می‌کنند. شما باید از این اطلاعات برای پی بردن به چگونگی تنوع و گستردگی استایل‌های کپشن‌ها، فیلترها و سوژه‌های عکاسی استفاده کنید.


به عنوان یک مثال، می‌توانیم به یک استارتاپ طراحی داخلی با نام هوم‌پالیش Homepolish اشاره کنیم. آنها در ابتدا گمان می‌کردند که مخاطبان از تصاویری که در آن از سوژه‌های انسانی استفاده شده باشد، استقبال بیشتری خواهند داشت.

اما تجزیه و تحلیل‌های دقیق‌تر نشان داد، تصاویری که انسان‌ها در آنها حضور داشته‌اند نسبت به تصاویر بدون سوژه‌های انسانی لایک‌های کمتری را از سوی مخاطبان دریافت کرده‌اند. از این رو کمپانی تصمیم گرفت تا رویه‌ی خود را در عکس‌ها تغییر دهند و سوژه‌های انسانی را از تصاویرشان حذف کنند.

۳. ایجاد یک تقویم مشخص برای پست‌ها
بهترین مقاطع زمانی در روز برای ارسال پست‌ها چه وقت‌هایی هستند؟ تعداد میانگین پست‌ها در هر روز باید چقدر باشد؟ به طور آزمایشی با یک پست در هر روز یا یک پست در هر چند روز شروع کنید و در ادامه سعی کنید تا مناسب‌ترین زمان‌بندی را به دست آورید. به عنوان یک شاخص راهنما، صاحبان بسیاری از برندها باور دارند که بیش از دو یا سه پست در روز ممکن است ذهن مخاطبان شما را بیش از حد اشباع کند. و در حالی که بسیاری از شرکت‌ها در طول ساعات کاری پست‌های بیشتری ارسال می‌کنند.


یک مطالعه نشان می‌دهد که در اواخر شب و آخر هفته‌ها، پست‌ها تا حدودی از تعامل و توجه بیشتری برخوردار می‌شوند. احتمالا دلیلش این است که در این زمان‌ها رقابت کمتری در آن فضا وجود دارد. حالت‌های مختلف را امتحان کنید، با اعداد بازی کنید و آنها را مدام تغییر دهید تا در نهایت ببینید که مخاطبانتان بیشتر به چه برنامه‌ی زمانی اقبال بیشتری نشان می‌دهند.پس از آن پست‌های خود را برای چند روز یا چند هفته‌ی پیش رو برنامه‌ریزی کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست و معینی قرار خواهید داشت.

۴. محتویاتی را پست کنید که باعث جذب کامنت‌های گوناگون شود
کامنت‌ها در واقع نقطه‌ی اوج تعاملات اینستاگرام هستند. مطالعه‌ی فوق نشان داد که برای نام‌های تجاری بزرگ، کامنت‌ها تنها حدود ۱.۱ درصد از تعاملات کاربران را به خود اختصاص داده‌اند. این آمار تا حدودی مایه‌ی تاسف است. زیرا اغلب نظرات در واقع به صورت تگ‌هایی هستند که در آن، کامنت‌گذاران یک یا چند نفر از دوستان خود را به دیدن صفحه‌ی شما دعوت می‌کنند و به این ترتیب تا حدودی به افزایش تعداد بازدیدکنندگان منجر می‌شوند. پرسش این است که چطور می‌توانید کامنت‌های بیشتری در صفحه‌ی خود داشته باشید؟


کمپانی فروشگاه آنلاین هاکبری (Huckberry) که بیش از ۱۷۹ هزار فالوئر دارد، توصیه می‌کند تا از  عکس‌ها و کپشن‌هایی استفاده کنید که در بر دارنده‌ی ارزش و بینش‌ مشخصی باشد و یا اینکه در آنها سوالی از مخاطبین پرسیده سود. مثلا از آنها بخواهیم که پیشنهادات خود را درباره‌ی یک دستورالعمل بیان کنند یا مثلا بهترین مکان‌های دیدنی را برای دیدار در سئول پیشنهاد کنند.


کمپانی هوم‌پالیش توصیه می‌کند، از موضوعاتی برای نظرخواهی استفاده شود که بتوانند احساسات مختلف را در بر داشته باشند. پستی که در آن هر دو فاکتور شوخ‌طبعی و علاقه و دوست داشتن مطرح شده باشد، شانس بالاتر را در جذب کامنت‌های گوناگون نسبت به پستی خواهد داشت که تنها یه مقوله‌ی حسی رو پوشش می‌دهد.

۵. گاهی اوقات کاربران را به مشاهده‌ی وب‌سایت خود دعوت کنید
هدف نهایی بازاریابی برای شرکت شما در شبکه‌ی اینستاگرام این است که با همه‌ی تفاسیر یاد شده، بتوانید کاربران و مخاطبان صفحه را تبدیل به خریداران محصولات و خدمات کنید. در حالی که بخش زیادی از این هدف نیازمند یک استراتژی بلندمدت است، اما شما می‌توانید شرح تصاویر خود را به گونه‌ای بنویسید که کاربران را از فروش‌ها و یا نسخه‌های جدید محصولاتتان مطلع کند. همچنین می‌توانید آنها را ترغیب کنید که با پروفایل کمپانی شما به طور دایم لینک باشند.


اما به خاطر داشته باشید که بیش از حد از این تاکتیک استفاده نکنید، زیرا این کار باعث می‌شود تا بخش فید شما رفته رفته کارایی خود را به عنوان یک اکانت سرگرمی و تفریحی برای مخاطب از دست داده و برای مخاطبتان بیشتر به عنوان یک تاکتیک برای فروش و جذب مشتری شناخته شود.


ژاک پینا یکی از سران مدیریتی هاکبری در این باره می گوید که:”هر چقدر که کمتر از مخاطبانمان پرسش کنیم، به همان اندازه فالوئرهایمان را عادت می‌دهیم که ما برای ارایه‌ی محتویات اصیل و موثق برایشان حضور داریم. ما از آنها درخواستی نمی‌کنیم، مگر در زمان‌هایی که واقعا درباره‌ی چیزی بسیار هیجان‌زده باشد.”

۶. سعی کنید تا موضوعات و لحن شما با هم سازگاری داشته باشند
هنگامی که مخاطبانتان برای یک بار با تصاویر جالب و یا مطالب الهام‌بخش صفحه‌ی شما آشنا شدند، در آن صورت انتظار خواهند دشت که به آن روند ادامه دهید. پینا همچنین در این باره معتقد است که:”لحن مناسب خود را بیابید، آن را بهبود داده و کارتان را با آن تنظیم کنید و سپس فوق‌العاده سازگار با آن لحن باقی بمانید. باشد.”

نوا سانتوس (Noa Santos) یکی از بنیان‌گذاران هوم‌پالیش نیز در تایید سخنان پینا اظهار می‌کند: “در جهانی که در آن پدیده‌ها بسیار غیر قابل پیش‌بینی هستند، قابل پیش‌بینی بودن شاید به نوعی خوشایند باشد.”

منبع: خلاقیت
   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۳
hasan sabilan ardestani

در زمان‌های نه‌چندان دور بازاریابی و تبلیغات یک کارآفرین به مجلات رنگ‌و‌رو رفته و یا تبلیغات تلویزیونی گران‌قیمت محدود می‌شد. اما با ظهور پدیده‌ای به نام اینترنت، گزینه‌های بازاریابی کارآفرینان جوان به طور سرسام‌آوری افزایش یافت. هر کسی با کمی وب‌گردی می‌تواند متوجه این استراتژی‌ها و انتخاب‌های نامحدود شود.  اما با این حال کسانی که در آغاز راه بازاریابی دیجیتال قرار دارند، همواره با سوالات و ابهامات مشابهی درگیر هستند.

کار خود را چگونه شروع کنیم؟

کدام استراتژی و گزینه برای من مناسب‌تر است؟

اولین قدم برای این کار چیست؟

اما ماجرا زمانی پیچیده‌تر می‌شود که پای بودجه هم به میان می‌آید. شاید شرکت‌های بزرگ و لوکس محدودیت چندانی در این مورد نداشته باشند، اما برای یک کسب‌و‌کار کوچک و نوپا قضیه کاملا متفاوت است. زیرا چنین شرکتی در صورت امتحان استراتژی‌های متنوع و گوناگون، ممکن است به سرعت با کسری بودجه و از دست دادن منابع مواجه شود.

اما به لطف چند راهکار و تکنیک ساده، شما می‌توانید علاوه بر صرفه‌جویی در بودجه و مخارج، به استراتژی مناسب بازاریابی دیجیتال خود دست یابید. در این مطلب قصد داریم تا چند مورد از این راهکار‌ها را به شما معرفی کنیم. اما پیش از آن، ابتدا به معرفی اصل بسیار مهمی می‌پردازیم که کل این مطلب بر پایه آن طرح شده است.

احتمالا قبلا نیز نام قانون پارتو یا همان قانون ۸۰/۲۰ به گوش‌تان خورده است. پیام این قانون بسیار ساده است: “کمترین تعیین کننده بیشترین است.” در نتیجه برای جلوگیری از هدر رفتن وقت و بودجه، باید بر روی اساسی‌ترین و تعیین کننده‌ترین مسائل تمرکز کنیم. برای درک موقعیت‌های مناسب بازاریابی باید به خوبی با این نکته آشنا باشید.

 

قانون پارتو

در نتیجه شما می‌توانید با متمرکز کردن بودجه و انرژی خود بر روی قسمت کوچکی از کارها، علاوه‌بر صرفه‌جویی در استفاده از این منابع، نتیجه بخش عمده‌ای از کارها را نیز به نفع خود تغییر دهید. با در نظر گرفتن این موضوع، به معرفی راهکارها می‌پردازیم.

 

۱) ایجاد یک استراتژی محکم و استوار

ممکن است هم‌اکنون بسیاری از شما متعجب شده باشید که که چرا چنین مورد واضح و آشکاری را به عنوان قدم اول مطرح کرده‌ایم. جواب بسیار ساده است، زیرا بسیاری از افراد از این موضوع ساده بی‌اطلاع هستند! ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که کارآفرینان جوان و کسانی که برای اولین بار قصد ایجاد کسب‌و‌کاری را دارند، کارهای لازم به اجرای خود را صرفا بر روی استیکر‌هایی نوشته و بر روی دیوار می‌چسبانند و اکثر آنان حتی مدت زمان ثابتی را نیز برای بررسی میزان پیشرفت، تعیین اهداف و بررسی احتمالات و پیشامد‌ها اختصاص نمی‌دهند.

هرچند این قسمت هیجان‌انگیزترین بخش یک بازاریابی و کارآفرینی نیست، اما بدون شک مهم‌ترین بخش آن است. قبل از این که به فکر صرف هزینه و یا صرفه‌جویی در آن باشید، بهتر است استراتژی واضح و روشنی را برای خود اتخاذ کنید. برای ایجاد یک استراتژی می‌توانید سوال‌های زیر را از خود بپرسید:

  • چقدر باید هزینه کنم؟ پاسخ دادن به این این سوال برای جلوگیزی از صرف هزینه در موقعیت‌های کم‌بازده ضروری است.
  • اهداف من چه چیزهایی هستند؟ افزایش بازدید سایت، افزایش میزان خرید و فروش و یا بهبود سئو و رتبه‌بندی؟ هدف نهایی همه ما درآمدزایی است. پس بالاترین سطح هدف خود را مشخص کرده و به ترتیب زیر اهداف را تعیین کنید.
  • کدام ویژگی بارز من در کدام مسیر می‌تواند مفید واقع شود؟ آیا من یک متخصص سئو ، نویسنده و یا یک طراح ماهر هستم؟ با استفاده از مهارت‌ها و منابع خود، کانال‌های لازم برای تمرکز بیشتر را انتخاب کرده و بر روی آن‌ها متمرکز شوید.

با پاسخ دادن به این سوالات به یک استراتژی مناسب برای خود خواهید رسید. فراموش نکنید که هرچه بیشتر تمرین کنید، در مبارزه آسیب کمتری خواهید دید و یا در این مورد بهتر است بگوییم که “هرچه بیشتر در بازاریابی دیجیتال برنامه‌ریزی کنید، هزینه‌های اضافی بر روی موارد بی‌مصرف و آزمایش و خطا کاهش خواهد یافت.”

 

تلاش بیشتر آسیب کمتر

 

۲) استخدام یک تیم متخصص در زمینه فعالیت‌های شما

همه کارآفرینان بودجه قابل توجهی را به استخدام متخصصان و مشاوران باتجربه در زمینه بازاریابی دیجیتال اختصاص می‌دهند. اما مهم این است که شما بتوانید متخصصان درستی را استخدام کنید. منظور از متخصصان درست بازاریابی، کسانی هستند که در زمینه فعالیت شما تجربه و تخصص دارند. یک بازاریاب دیجیتالی خوب لزوما نمی‌تواند برای شرکت شما مناسب باشد. فراموش نکنید که شما نه به دنبال فرصت‌های خوب، بلکه به دنبال یافتن بهترین فرصت‌ها هستید.

استخدام تیم متخصص

اگر شما یک نویسنده ماهر هستید و دوست دارید تا مطالب شما در رتبه‌های ابتدایی گوگل قرار بگیرد، بهتر است یک متخصص سئو با سابقه کار درخشان و مرتبط با کسب‌و‌کار خودتان استخدام کنید. در این صورت می‌توانید مطمئن شوید که افراد استخدامی شما نه‌تنها با کسب‌و‌کار شما آشنایی دارند، بلکه می‌توانند در جهت بهینه‌سازی فعالیت‌های شما در آن راستا تلاش کنند.

 

۳) یک رویکردی لایه‌ای برای بازاریابی دیجیتال خود تنظیم کنید

روند بازاریابی با گیر و دارهای فراوانی همراه است که غالبا نتیجه خوشایندی ندارند. در نتیجه ممکن است که تمرکز شما را از کارهای مهم‌تر گرفته و به خود اختصاص دهند. به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که از رویکرد “لایه‌ای” استفاده کنید. اما رویکرد لایه‌ای به چه معناست؟

ابتدا شما باید لیستی متشکل از ۳ الی ۵ رسانه بازاریابی دیجیتال تهیه کنید که از طریق آن‌ها بتوانید به صورت موثرتر و مقرون به صرفه‌تری به مخاطبان خود دست یابید. سپس باید قدرتمندترین آن‌ها را براساس آمار به دست آمده و نرخ بازگشت آن‌ها انتخاب کنید و بر روی آن متمرکز شوید.

پس از تسلط کامل بر روی رسانه اول می‌توانید به سراغ رسانه‌های بعدی موجود در لیست بروید. بهتر است این کار را تا زمانی که به چند رسانه مختلف تسلط یافته‌اید، انجام دهید. اگر شما این رویکرد را اتخاذ کنید، به خوبی با قسمت‌های مختلف هر بخش از رسانه‌ها آشنا شد و در نتیجه قادر خواهید بود تا با بهینه‌سازی آن‌ها نرخ بازگشت سرمایه خود را نیز افزایش دهید.

این رویکرد نه‌تنها نرخ بازگشت سرمایه شما را افزایش خواهد داد، بلکه پایه و اساسی برای بازاریابی دیجیتال شما نیز به وجود خواهد آورد. یک مثال عملی در این مورد: برای مثال یک شرکت تزئین و ایجاد محوطه و فضای سبز، رسانه‌های فیسبوک، تبلیغات گوگل و سئو را برای خود مناسب می‌بیند. در نتیجه رویکرد آن به صورت زیر خواهد بود:

  • آغاز تسلط بر بازاریابی فیسبوک با در نظر گرفتن بودجه‌ای معادل ۱۵۰۰ دلار در ماه و باهدف قرار دادن نرخ بازگشت سرمایه ۲۲۵۰ دلاری در ماه
  • پس از رسیدن به این هدف و استخدام متخصصانی برای ادامه دادن آن، به سراغ تبلیغات‌های جست‌و‌جوگرها خواهیم رفت.
  • با استفاده از سود به دست آمده از فیسبوک، بودجه‌ای ۷۵۰ دلاری در ماه برای این قسمت در نظر گرفته و هدف خود را کسب ۱۵۰۰ دلار در ماه قرار می‌دهیم.
  • پس از مدتی در این زمینه نیز تسلط خواهیم یافت و در مجموع با هزینه ۲۰۰۰ دلاری در ماه، ۵۰۰۰ دلار به دست خواهیم آورد. تا به اینجای کار نیز به سوددهی رسیده‌ایم اما با این حال تلاش‌های ما کافی نیستند.
  • در این قسمت می‌توانیم به مدیریت نرخ بازگشت سود از هر دو بخش خود بپردازیم و در صورت لزوم به سراغ بخش بعدی (برای مثال سئو) برویم.
  • این کار تا زمانی ادامه خواهد یافت که به چند مورد از رسانه‌های بازاریابی دیجیتال تسلط یابیم.

افراد بسیاری به صورت ناگهانی پروژه خود را آغاز کرده و تمرکز خود را بر روی موارد مختلفی قرار می‌دهند. نتیجه این کار چیزی به جز کاهش نرخ بازگشت سرمایه و از دست رفتن بودجه نخواهد بود. با محدود کردن تمرکز خود به چند رسانه، شما قادر خواهید بود تا بر روی هر یک از آن‌ها تسلط یافته و رویکرد‌های آن را به خوبی بشناسید.

 

۴) معیارهای خود را تجزیه و تحلیل کرده و سپس تنظیم کنید

یکی از قوانین مورفی به این صورت است: “هرچیزی که در آن امکان اشتباه وجود داشته باشد، به یک اشتباه خواهد انجامید!” این قانون در بسیاری از بازاریابی‌های دیجیتالی نیز قابل درک است.

حتی با وجود داشتن یک استراتژی محکم، توجه به قانون ۸۰/۲۰، استخدام یک تیم متخصص و تسلط لایه‌ای بر روی چند رسانه، باز هم احتمال اشتباه در بازاریابی دیجیتال وجود دارد که همین امر موضوع تحلیل و تغییر را حیاتی می‌کند. هر بازاریابی باید با گوگل آنالیز و یا هر پلتفرم تحلیلی دیگری آشنا باشد، آمار و ارقام مربوط به کسب‌و‌کار خود را بشناسد، آن‌ها را درک کرده و سپس تفسیر کند. تصمیمات هوشمندانه تنها به کمک داده‌ها صورت خواهند گرفت.


برای مثال اگر شما داده‌های خود را تحلیل کنید، متوجه افزایش قابل توجه درآمدزایی خود در یک بازه چند روزه شوید. سپس علل آن را بررسی کرده و آن روند را تکرار کنید. در این صورت به درآمدزایی بیشتری خواهید رسید که بدون تحلیل و تجزیه داده‌ها رسیدن به آن ممکن نبود.

برای موفقیت در دنیای بازاریابی دیجیتال و صرفه‌جویی هرچه بیشتر در هزینه‌ها، باید به دنبال راه‌های موثرتری برای تحلیل باشید و این امر با شناخت داده‌ها میسر خواهد بود. برای مثال، نمونه عملی قبلی (پس از تسلط بر فیسبوک و تبلیغات موتورهای جست‌و‌جو) را این‌گونه ادامه می‌دهیم:

پس از گذر چند ماه و به راه اندازی چند کمپین، تصمیم می‌گیرید که سهم تلاش‌های خود را دریافت کنید. مشاهده می‌کنید که به ازای پرداخت ۱۰ دلار در روز برای تبلیغات‌های دیجیتال، ۱۰.۵ دلار دریافت کرده‌اید که روند بسیار خوب و مثبتی محسوب می‌شود. اما با مراجعه به بازاریابی فیسبوک، متوجه می‌شوید که در واقع شما در حال ضرردهی و از دست دادن سرمایه خود هستید. در این قسمت یک معمای جالب برای شما مطرح می‌شود.

به احتمال فراوان منطق شما خواهد گفت که بازاریابی فیسبوک را به کلی رها کرده وسرمایه‌گذاری بر روی تبلیغات جست‌و‌جوگرها را دو برابر کنید (که بسته به نوع کسب‌و‌کار و دیدگاه شما ممکن است سودی بیش از آنچه در نظر گرفته شده داشته باشد). در این حالت اگر هدف نهایی شما روشن و واضح نباشد، ممکن است که همچون یک کشتی بی‌لنگر در میان موج‌هایی از احساسات و شک و تردید‌ها با سردرگمی اطراف حرکت کنید.

به همین دلیل است که باید داده‌های خود را تحلیل کرده و تصمیمات خود را بر اساس محور استراتژیک خود اتخاذ کنید. هنگامی که درک روشنی از داده‌ها و تحلیل‌های خود به دست آوردید، ترس رها کردن یک رسانه از بین خواهد رفت و قادر خواهید بود تا تصمیمات بهتری برای آنده کسب‌و‌کار خود بگیرید. اگر پس از یک ماه متوجه شدید که تغییرات به وجود آمده کارساز نبوده‌اند، چرخش و بازگشت به حالت قبلی بهترین گزینه است.

 

۵) یک برند شخصی ایجاد کنید

در این قسمت می‌خواهیم راز کوچکی را با شما در میان بگذاریم: “مردم به ندرت از یک شرکت خرید می‌کنند، بلکه آن‌ها از یک برند خرید می‌کنند.”

یک شرکت همواره با مفاهیمی مانند سود، زیان، محصولات، مدیریت، درآمد، سهامداران و .. همراه است که مفاهیمی خسته‌کننده برای یک مشتری محسوب می‌شوند. اما یک برند همیشه در مورد مسائلی چون هیجان، تجربه، تعامل، لبخند و شخصیت است. اگر تبلیغات سابق اپل را دیده باشید، به خوبی قادر به درک این دوگانگی خواهید بود:

بیاید کمی در باره این موضوع فکرکنیم. سالانه هزاران شرکت با شکست مواجه می‌شوند. این شکست‌ها دلایل متعددی دارند که یکی از بزرگترین آن‌ها به برندینگ ضعیف آن‌ها مربوط می‌شود. مردم دوست دارند از کسی خرید کنند که به آن اعتماد دارند.

 

برند شخصی در سایت- بازاریابی دیجیتال

اگر دقت کرده باشید، تمامی وبلاگ‌های موفق یک نقطه اشتراک دارند: همه آن‌ها یک برند شخصی هستند. چهره صاحبان در پس‌زمینه سایت علاوه بر افزایش تمرکز مخاطبان، باعث جلب اعتماد آن‌ها نیز می‌شود. لزومی ندارد که هر کسب‌و‌کاری تصویری از کارآفرین خود داشته باشد، اما شخصیت‌بخشی به برند جزو اصول حیاتی و مهم هر کسب‌و‌کاری است.

قبل از سرمایه‌گذاری بر روی کسب‌و‌کار از این موضوع اطمینان حاصل کنید که برند شما دارای نگرش، احساسات و حس قابلیت اعتماد است و پس از آن یک شخصیت به تمام معنا برای برند خود ایجاد کنید. به عنوان یک سفیر و نماینده، شما باید شخصیت برندتان را با شخصیت خود گره بزنید. هرچه شخصیت خود و برندتان بهتر باشد، نیاز کمتری به فعالیت‌های بازاریابی نیز خواهید داشت، زیرا مردم به خودی خود شما را خواهند یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۱
hasan sabilan ardestani

در این مقاله ما 9 ایمیل را مطرح نموده ایم که باید طبق روالی منظم برای کاربران ارسال شوند. همچنین هدف از هر ایمیل و اینکه چه کسب و کارهایی می توانند از هر ایمیل بهره ببرند را بیان نموده ایم. علاوه بر این، میزان دشواری آماده سازی هر ایمیل نیز با معیاری بین 1 تا 5 مشخص شده است. هر چقدر این میزان به 5 نزدیک تر باشد سطح ایمیل نیز بالاتر می رود. بعد از معرفی هر ایمیل به ارائه سه توصیه برای ایجاد آن ایمیل پرداخته ایم.
بنابراین اگر می خواهید سطح بازاریابی ایمیلی خود را ارتقاء دهید، این مقاله برای شما مفید خواهد بود.

1- ایمیل های تبلیغاتی

هدف: معرفی محصول یا خدمات به مشتریان به منظور ترغیب مشتری به خرید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 1- ایمیل های تبلیغاتی باید کوتاه و خوشایند باشند. شاید نیاز به تهیه و آماده سازی یک تصویر خاص داشته باشید اما به طور کلی ایجاد این ایمیل فرآیندی زمان بر و طولانی نیست.

سه توصیه برای ایجاد ایمیل تبلیغاتی:

  • پیشنهاد خود را کاملاً واضح مطرح کنید- ممکن است مشریان شما وقت نداشته باشند تا ایمیل تبیلغاتی شما را مطالعه کنند. اما اگر پیشنهاد شما کاملاً واضح و مشخص بوده و نگاه مشتری را برباید، نادیده گرفتن آن کار آسانی نخواهد بود. در مثال زیر یک پیشنهاد تخفیف 40 درصدی به طور کاملاً واضح بیان شده است.

بازاریابی ایمیلی email marketing

  • حس فوریت و نیاز ایجاد کنید- سعی کنید در ایمیل تبلیغاتی خود حس فوریت را به کاربران القا نموده و آن ها را به خرید ترغیب نمایید به طوری که مشتری حس کند در صورت نادیده گرفتن این پیشنهاد، مجدداً در آینده چنین فرصت مناسبی برای او پیش نخواهد آمد. در مثال فوق، بازه زمانی مشخصی برای استفاده از پیشنهاد تخفیف در نظر گرفته شده است. در ایمیل خود عبارات ترغیب کننده مانند "الان خرید کنید" را به کار ببرید. 
  • ایمیلتان کوتاه باشد- در ایمیل های تبلیغاتی نیازی به ارائه توضیحات گسترده نیست. فقط کافی است با کمترین کلمات و کوتاه ترین جملات، پیشنهاد خود را مطرح نموده و به مشتری بگویید که چگونه و تا چه زمانی می تواند از این پیشنهاد بهره ببرد. در مثال زیر، پیشنهاد مورد نظر در کمتر 45 کلمه مطرح شده است.

2- ایمیل فهرست محصولات جدید

هدف: معرفی محصولات و خدمات جدید به مشتریان. در واقع این ایمیل نیز یک نوع ایمیل تبلیغاتی است که طی آن شما اطلاعات مشتریان خود را به روز نموده و در ضمن به آن ها پیشنهادی برای خرید ارائه می دهید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها می توانند برای معرفی محصولات و خدمات خود از این ایمیل بهره ببرند اما بیشترین کاربرد این نوع ایمیل در صنعت مد و کسب و کارهای خرده فروشی است.
سطح دشواری: 2- بیشتر زمانی که برای این ایمیل می گذارید باید صرف تهیه یک تصویر عالی از محصول جدید شود. این نوع ایمیل نیازی به متن طولانی ندارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل فهرست محصولات جدید:
•    بلافاصله پس از رسیدن محصول جدید، به مشتریان ایمیل بزنید- پس از دریافت یا تولید محصول جدید، در اولین فرصت ممکن ایمیل را آماده نموده و در ارسال آن تعلل نکنید. این نشان می دهد که شما به فکر مشتریان خود هستید و می خواهید آن ها همیشه جدیدترین ها و بهترین ها را داشته باشند.
•    یک تصویر خیلی عالی تهیه کنید- منظور از "تصویر عالی" یک عکس هنری نیست بلکه منظور تصویری است که محصول جدید را به طور کامل و در یک نگاه به مشتری معرفی نماید. در واقع در این نوع ایمیل، تصویر بیشترین اهمیت را دارد. این نوع ایمیل، شامل یک تصویر عالی به همراه کمترین کلمات ممکن است.

•    عبارت مورد نظر خود را در عنوان ایمیل بیان کنید- همان طور که می دانید باز شدن یا نشدن ایمیل توسط کاربر تا حد زیادی به عنوان آن بستگی دارد. مشتری شما اگر بداند در این ایمیل چیز جدید و جالبی مطرح شده است، به احتمال زیاد آن را باز خواهد کرد. بنابراین در عنوان ایمیل خود از عبارات مناسب مانند "جدیدترین های این هفته" استفاده کنید.

3- ایمیل خبرنامه

هدف: آگاه سازی مشتریان در مورد اخبار شرکت، معرفی هر چه بیشتر برند خود و افزایش ارتباط با مشتریان.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- ایجاد یک خبرنامه قوی و ارزشمند ممکن است زمان بر باشد اما ابزار ارزشمندی برای بازرایابی است.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل خبرنامه:
•    خبرنامه به معنای یک متن خبری طولانی نیست- متن خبرنامه را به بخش های کوتاه، جذاب و قابل درک تقسیم کنید. عکس، پیشنهاد و ... را نیز به خبرنامه خود بیفزایید.
•    طراحی چشم نوازی برای خبرنامه خود داشته باشید- فکر کنید که خبرنامه شما یک روزنامه کوچک است. بین بخش های مختلف آن فاصله بگذارید. از فونت ها و رنگ های مناسب استفاده کنید. خلاصه این که آن را تمیز و مرتب طراحی کنید.

•    اطلاعات تماس خود را در خبرنامه جای دهید- هدف اصلی خبرنامه، افزایش فروش نیست اما باید اطلاعات تماس خود را در جایی از خبرنامه که به راحتی قابل مشاهده باشد قرار دهید تا اگر کسی نیاز به برقراری ارتباط با شما داشت به راحتی بتواند اطلاعات تماس شما را پیدا کند.

توصیه هایی برای ایجاد محتوای خبرنامه:
•    محتوای خبرنامه باید برای خوانندگان مفید باشد- شما از مشتریان خود می خواهید تا با کسب و کار شما بیشتر آشنا شوند و در مورد اطلاعات مرتبط با این حوزه کاری به خبرنامه شما تکیه کنند پس باید جزء جزء محتوای خبرنامه شما حاوی مطالب ارزشمند باشد.
•    یک روند منظم برای ارسال خبرنامه داشته باشید- شما می خواهید که مشتریان، خبرنامه شما را دنبال کنند پس باید در ارسال آن نظم و پیوستگی داشته باشید. مثلاً روز آخر هر ماه یا روز پانزدهم هر ماه خبرنامه را ارسال کنید. به هر حال هر روندی را در پیش می گیرید ادامه دهید و هر ماه آن را تغییر ندهید.

4- ایمیل خوش آمد گویی

هدف: خوش آمد گویی به مشترکین ایمیلی جدید و ایجاد روابط خوب با آن ها.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 2- ایجاد این ایمیل زیاد وقت شما را نمی گیرد اما باید دقت داشته باشید که ارسال آن با زمان عضویت مشترک جدید، زیاد فاصله نداشته باشد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل خوش آمد گویی:
•    ایمیل خود را با لحن محاوره ای بنویسید- هر چند این یک خوش آمد گویی مجازی است اما باید به قدر کافی گرم و گیرا بوده و جنبه شخصی کسب و کار شما را به نمایش بگذارد. 
•    هدیه ای برای مشترک جدید در نظر بگیرید- برای نشان دادن خوشحالی خود از پیوستن یک فرد جدید به مشترکین ایمیلی خود، همراه با ایمیل خوش آمد گویی یک پیشنهاد هدیه نیز برای این عضو جدید داشته باشید. مثلاً یک تخفیف چند درصدی در اولین خرید یا یک خرید رایگان و ... .
•    مزایای این عضویت را برای اعضای جدید توضیح دهید- از مشتریان جدید خود برای عضویت تشکر نموده و برای آن ها توضیح دهید که با این عضویت چه چیزی به دست خواهند آورد و چه مزایایی شامل حال آن ها خواهد شد.

5- ایمیل راهنمای استفاده از کالا یا خدمات

هدف: ارائه پیشنهاداتی برای مشتریان تا بتوانند از کالا یا خدمات شما بیشترین بهره را ببرند. همزمان می توانید نفوذ خود را در میان مشتریان تقویت کنید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- این دسته از ایمیل ها حاوی اطلاعات کاربردی هستند بنابراین برای ایجاد متنی ارزشمند و کاربردی باید وقت بگذارید.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل راهنمای استفاده از خدمات یا کالا:
•    محتوای ارزشمندی ایجاد نمایید- کلید موفقیت در این دسته از ایمیل ها این است که به ارائه پیشنهاداتی بپردازید که برای مشتریان جالب بوده و مورد نیاز آن ها باشد. به آن ها کمک کنید تا به مشکلات و موانع موجود فایق آیند یا روش های استفاده بهتر از کالا یا خدمات را به آن ها آموزش دهید. مثلاً اگر دوربین عکاسی می فروشید، این ایمیل می تواند حاوی آموزش نحوه استفاده از برخی امکانات خاص و کمتر شناخته شده دوربین ها باشد. یا اگر فروشنده قطعات مورد استفاده در حمام هستید، ایمیل شما می تواند در برگیرنده نحوه نصب این وسایل باشد. کسب و کار شما هر چیزی که هست، ایمیل شما باید با آن متناسب باشد.
•    قبل از ارسال، ایمیل خود را چند بار بخوانید- فرقی نمی کند چه ایمیلی می فرستید، به هر حال قبل از ارسال باید چند بار آن را بخوانید. اشتباهات دستوری و نوشتاری آن را برطرف کنید و از بی نقص بودن آن مطمئن شوید.
•    بر روی خدمات مشتریان تمرکز کنید- ایمیل راهنمای استفاده از کالا یا خدمات باید حس تعهد شما را به مشتری القا کند. در این ایمیل باید به مشتری بگویید "ما اینجا هستیم تا اگر به مشکلی برخوردید، آن را برای شما حل کنیم" و گزینه ای برای تماس در اختیار مشتری قرار دهید. 

6- ایمیل آموزشی

هدف: ارائه اطلاعات و دانش مرتبط با کسب و کار خود به مشتریان، که موجب افزایش حس اعتماد مشتریان به شما خواهد شد.
 کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- ایده پردازی و ایجاد یک ایمیل خوب و برجسته نیاز به صرف زمان دارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل آموزشی: 
•    محتواهای مرتبط را پیشنهاد بدهید- هدف از ارسال ایمیل آموزشی، افزایش روابط با مشتریان است. یکی از بهترین راه های ایجاد رابطه، آموزش دادن است. برای این منظور شما می توانید موضوعی مرتبط با کسب و کار خود را به مشتریان آموزش دهید. 
•    بخشی از مقاله های مورد پیشنهاد را در اختیار مشتری قرار دهید- همان طور که قبلاً اشاره شد، برای آموزش دادن مشتریان خود، می توانید محتواهای مرتبط را به آن ها پیشنهاد کنید اما سعی کنید این پیشنهاد فقط شامل عناوین مقالات مرتبط نباشد بلکه در ذیل هر عنوان، بخش کوتاهی از مقاله نیز در اختیار مشتری قرار بگیرد تا مشتری با خواندن آن بتواند حدس بزند که این مقاله برای او مفید خواهد بود یا نه. در پایان این توضیحات کوتاه، گزینه "مطالعه بیشتر" را قرار دهید تا کاربر بتواند برای دسترسی به متن کامل مقاله به وبلاگ یا وبسایت شما مراجعه کند. به این ترتیب ترافیک سایت خود را نیز افزایش می دهید.
•    یک پیشنهاد تشویقی کوچک را نیز در ایمیل آموزشی خود بگنجانید- در کنار مقاله آموزشی خود، می توانید یک پیشنهاد کوچک نیز ارائه کنید اما دقت داشته باشید که این یک ایمیل آموزشی است و پیشنهاد جنبی ارائه شده نباید طوری باشد که بخش عمده توجه کاربر را به خود جلب نماید. 

7- ایمیل تمدید کالا یا خدمات

هدف: یادآوری زمان تمدید کالا یا خدمات به مشتریان.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارهایی که خدمات و کالاهای آن ها به طور دوره ای و منظم نیاز به تکرار یا تعمیرات دارند. مانند کارتریج پرینترها، واکسیناسیون حیوانات خانگی و ... .
سطح دشواری: 3- این نوع ایمیل به متن ها و تصاویر خاصی نیاز دارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل تمدید:
•    در فراخوانی برای اقدام، صریح باشید- هدف از ارسال ایمیل تمدید، تشویق مشتری به خرید مجدد محصول یا ثبت نام مجدد برای دریافت خدمات است. با این کار می توان فرآیند خرید را تا حد امکان برای مشتری تسهیل نمود. برای این منظور گزینه "همین الان تمدید کن" را به طرزی که به راحتی در معرض دید مشتری قرار بگیرد در ایمیل خود قرار دهید. در مثال زیر با در دسترس قرار دادن این گزینه (Re-order now)، مشتریان به راحتی قادر به تمدید خدمات واکسیناسیون حیوانات خانگی خود خواهند بود.
•    در ایمیل خود، اهمیت تمدید را به مشتریان یادآور شوید- به مشتریان خود بگویید که چرا روش تمدید نسبت به ثبت نام عادی روش بهتری است و چه منافعی برای آن ها دارد. مثلاً در مثال فوق ممکن است با تمدید خدمات، داروهای مهم برای مشتریان رزرو شود در حالی که با ثبت نام عادی برای خدمات مشابه نیاز به قرارگیری در فهرست نوبت دهی باشد. حتی می توانید برای مشتریانی که بدون وقفه و در یک چارچوب زمانی مشخص خدمات دریافتی خود را تمدید می کنند، تخفیف خاصی در نظر بگیرید.
•    خریدهای قبلی مشتریان را به آن ها یادآوری کنید- البته این یادآوری، ضروری نیست اما در صورت تمایل می توانید خرید های قبلی را به صورت فهرستی برای مشتری نمایش دهید تا امکان تمدید خدمات یا محصول مشابه برای مشتری به راحتی فراهم شود. 

8- ایمیل حاوی نظرات سایر مشتریان

هدف: آگاه سازی مشتری از نظر و دیدگاه سایر مشتریان نسبت به محصولات یا خدمات ارائه شده و بازخورد گرفتن از مشتری.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها
سطح دشواری: 4- جمع آوری نظرات مشتریان نیاز به زمان زیادی دارد. ممکن است مشتریان تمایلی به پاسخ به سوالات نظر سنجی نداشته باشند و برای این کار نیاز به اصرار و پافشاری شما باشد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل نظرات مشتریان:
•    ایمیل خود را زیبا طراحی کنید- در ایمیل نظرات مشتریان، عناصر طراحی بسیار مهم هستند. شما به طراحی نیاز دارید که هم به راحتی قابل خواندن باشد و هم چشم بیننده را به خود جلب کند. در مثال زیر ایمیل حاوی نظرات مشتریان یک خرده فروش لباس را می بینید. در این ایمیل نظرهای مشتریانی که از خرید خود راضی بوده اند در کنار کالای خریداری شده قرار داده شده. به این صورت هم دیدگاه مثبت مشتریان قبلی و هم کالای مورد نظر به خوبی در معرض دید کاربر قرار می گیرد.

•    ایمیل شما حتماً حاوی یک تصویر باشد- از تصویر متناسب با کسب و کار خود استفاده کنید. اگر کالاهایی مانند لباس، کیف، وسایل تزئینی و ... می فروشید عکس مورد استفاده شما باید به خوبی گویای مشخصات و کاربرد کالا باشد. اما در مورد موسساتی مانند موسسه نگهداری سالمندان یا موسسه خدمات بهداشتی و ... از چه عکسی باید استفاده کرد؟ در این گونه موارد، اگر به دنبال یک عکس تاثیر گذار هستید می توانید از مشتریانی که در نظر سنجی شرکت می کنند بخواهید تا تصویری مرتبط با خدمات دریافت شده را نیز برای شما ارسال نمایند.
•    اطلاعات بیشتری در اختیار مشتری قرار دهید- نقل قول نظرات مشتریان خوب است اما باید برای ارائه اطلاعات بیشتر به مشتری نیز راهی بیابید. همچنین باید لینکی برای اعلام نظر مشتری نیز در دسترس وی قرار بگیرد. 

9- ایمیل نظر سنجی

هدف: جمع آوری اطلاعات مفید و کاربردی برای استفاده در روند بهبود تجربه کاربر.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارهایی که در پی پیشرفت و بهبود هستند.
سطح دشواری: 4- باید برای آماده سازی سوالات نظرسنجی و نوشتن ایمیلی حاوی لینک فرم نظر سنجی، به اندازه کافی وقت بگذارید.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل نظرسنجی:
•    برای مشتری توضیح دهید که چه چیزی در انتظارش است-  اگر از مشتری می خواهید که در نظرسنجی شما شرکت کند باید دلیل قانع کننده ای برای او داشته باشید. 
•    هدف نظرسنجی را برای مشتری توضیح دهید- علاوه بر ایجاد انگیزه برای شرکت در نظرسنجی، روشن بودن هدف شما از نظرسنجی نیز ضروری است. هدف شما ممکن است انجام پژوهشی مرتبط با یک محصول باشد یا توسعه و بهبود کسب و کارتان یا هر چیز دیگری. نکته مهم این است که مشتری باید هدف از انجام این نظرسنجی را بداند.
•    برای دسترسی مشتری به فرم نظرسنجی، راه آسانی را در نظر بگیرید- برای دسترسی مشتری به فرم نظرسنجی باید لینک کاملاً مشخصی را در ایمیل خود بگنجانید. در این ایمیل امکان دسترسی به فرم نظرسنجی را با کلید نسبتاً بزرگ و کاملاً واضحی برای مشتری فراهم کنید و علاوه بر این در بخش پایانی ایمیل با عبارت کوتاهی به رنگ قرمز، مجدداً برای ترغیب کاربر به شرکت در نظرسنجی تلاش کنید.

دو توصیه برای اینکه ایمیل نظر سنجی شما کاربردی تر باشد:
قبل از اینکه ایمیل خود را ارسال کنید باید از کاربردی بودن آن مطمئن شوید. برای این منظور توصیه هایی برای شما داریم:
1-    سوالات را به دقت انتخاب کنید
اگر بخواهید اطلاعات خوبی از نظرسنجی به دست بیاورید باید سوالات خوبی بپرسید. از موضوع مورد بررسی خود فاصله نگیرید. بعد از آماده کردن سوالات، دوباره آن ها را بخوانید و با توجه به موضوع مورد بررسی سعی کنید بهترین کلمات را برای طرح سوالات انتخاب نمایید. دوباره و دوباره سوالات را ویرایش کنید تا به بهترین و قابل درک ترین حالت ممکن دست پیدا کنید.

2-    پرسشنامه را به کوتاه ترین شکل ممکن تنظیم نمایید
اگر مشتری با یک پرسشنامه طولانی و خسته کننده مواجه شود، به آن پاسخ نخواهد داد. پرسشنامه خود را طوری تنظیم کنید که پاسخ دادن کامل به آن، بیش از 5 دقیقه وقت مشتری را نگیرد.
امیدواریم این توصیه ها برای شما مفید باشد و با به کار بردن آن ها بتوانید بازاریابی ایمیلی خود را ارتقاء دهید.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۸
hasan sabilan ardestani

سعی و تلاش برای پیش رفتن و به روز بودن با آخرین روندهای تبلیغات و بازاریابی – از جمله مطلع شدن از چیستی تبلیغات مبتنی قصد یا تبلیغات ابری – می تواند حسی شبیه به سوارشدن بر قطار غلتان در شهربازی را به انسان منتقل کند. انگار که هر دم ضربه ای همانند شلاق روی ذهن شما فرود می آید.

درواقع می توان گفت چیزی که در یک روز روندی نو و جدید به حساب می آید، در روز بعد شاید دیگر کارایی خودش را ازدست داده باشد، ازاین رو مجریان حوزه تبلیغات همواره باید در حال سعی و تلاش برای همگام بودن با علایق و فعالیت های مجموعه مخاطبان خودشان باشند که البته هرروز و هر ساعت می تواند در حال تغییر کردن باشد.

شدت این تغییر شاید در حدی است که مجریان تبلیغات امروزی شاید اصلاً نتوانند دنیایی را در ذهن خود تصور کنند که در آن استفاده از صدای گربه در تبلیغات اصلاً وجود نداشت یا به نوعی به هیچ وجه پذیرفته نبود. به نظر شما در چند سال آینده یا حتی چند سال بعد ازآن استفاده از چه چیزی در تبلیغات مرسوم و ایده آل است؟

یکی از روش هایی که براساس آن می توانید بخشی از این روندها را حدس بزنید و در استراتژی های تبلیغاتی خود از آنها استفاده کنید، توجه کردن به محصولات مورد علاقه مخاطبان یا فعالیت ها و کارهایی است که همین  حالا در حال انجام دادن آنها هستند.

تبلیغات مبتنی بر قصد، تبلیغات مختلفی را براساس فعالیت های آنلاین مخاطبین به آنها نمایش می دهد؛  به عبارتی نوع وب سایت هایی که آنها در حال بازدید کردن هستند، نوع محصولاتی که در حال نگاه کردن به آنها هستند و همچنین اطلاعاتی که از داخل پروفایل های آنها قابل استخراج است.

براساس تعریف دقیق تر می توان گفت در فضای بازاریابی آنلاین، تبلیغات مبتنی بر قصد هنر نشان دادن یک پیام تبلیغاتی به کاربری است که اخیرا یا همین چند دقیقه پیش قصدی برای خرید یک محصول یا خدمت از خود بروز داده است. اصول این کار تمرکز بر مشتریان بالقوه برانگیخته به منظور بالا بردن شانس تبدیل شدن آنها به مشتری نهایی است.

به عنوان مثال این کاربران یا مشتریان بالقوه ممکن است مشغول نگاه کردن یا بررسی یک محصول روی سایت آمازون باشند و سپس تبلیغی در رابطه با آن را روی یک سایت دیگری که فردا از آن بازدید می کنند، ببینند.

دلایل مختلفی برای تمرکز کردن شرکت شما روی این حوزه تبلیغاتی وجود دارد که به طور خلاصه به سه مورد از آنها اشاره می کنیم:

 نرخ بازگشت سرمایه بالاتر

آسان ترین فروش ها از طرف مشتریانی حاصل می شود که پیش از خرید به خوبی می دانند چه چیزی می خواهند؟ تبلیغات مبتنی بر قصد از قبیل هدف گیری مجدد مخاطبان به مشتریان محصولات و خدماتی را نشان داده و معرفی می کند که پیش ازاین اظهار علاقه یا نیازی در رابطه با آن محصول داشته اند. بنابراین این دسته از تبلیغات از احتمال بالاتری برای منجر شدن به فروش برخوردار هستند.

البته طبیعی است که شاید آنها تنها در حال مرور برخی اقلام و خدمات روی سایت مثلا آمازون بوده اند و قصد عملی برای خرید نداشته اند. اما طبیعی است که بااین وجود این دسته از افراد به هرحال از تمایل و احتمال بالاتری برای خرید این دسته از کالاها نسبت به بقیه افرادی که این گونه به مرور و بررسی آنلاین آنها نپرداخته اند برخوردار بوده اند.

با استفاده از این روش تبلیغاتی شما نرخ بالاتری از بابت سرمایه گذاری خود به دست می آورید، چراکه این روش تبلیغاتی منجر به فروش بالاتری می شود و در عمل نیاز به آزمون وخطا کردن هیچ روش تبلیغاتی دیگری ندارید و از این رو پول و سرمایه خود را تلف نمی کنید.

تعامل کاربر

تبلیغات مبتنی بر قصد همچنین موجب بالا رفتن تعامل کاربر در سطح شبکه های اجتماعی و دیگر کانال های ارتباطی می شود. مشتریان شما ممکن است از آمادگی کامل برای خرید کردن برخوردار نباشند، اما این روش تبلیغ موجب جلب توجه آنها و تشویق آنها به بازدید از وب سایت یا پروفایل شما می شود.

هدف گیری مجدد مشتری و تبلیغات مبتنی بر قصد به شما در به دست آوردن دنبال کنندگان بیشتر در سطح شبکه های اجتماعی کمک می کند، تعداد لایک های بیشتری برای شما ایجاد می کند، تعداد درج نظرات کاربران را بالا می برد و منجر به اشتراک گذاری بیشتر محتوای شما می شود. تمامی این تعاملات موجب بیشتر شدن حضور شما در سطح شبکه های اجتماعی شده که درنهایت موجب کسب مشتریان بیشتر و تعامل بالاتر می شود.

این تعامل بالاتر و تعداد دنبال کنندگان بیشتر موجب کسب رتبه بالاتر در نتایج موتورهای جست وجو شده و موجب بیشتر دیده شدن و درنهایت موجب ترافیک بیشتری برای شما می شود که درنتیجه حتی اگر به طور مستقیم اقدام برای وب سایت خود تبلیغات نداشته باشید، بازهم از ترافیک بسیار قابل قبولی برخوردار می شوید.

کارایی بالا در دستگاه های مختلف

امروزه دستگاه های موبایل به سرعت در حال پیشی گرفتن از دستگاه های کامپیوتر رومیزی هستند و به زودی شاهد تبدیل شدن آنها به رهبر در تمامی فعالیت های ما با استفاده از اینترنت می شوند.

تبلیغات مبتنی بر قصد شیوه ای از تبلیغات است که قابل نشان داده شدن روی دستگاه ها و زیرساخت های مختلف هستند که این موارد شامل دستگاه های تلفن هوشمند، تبلت ها، لپ تاپ ها و کامپیوترهای رومیزی می شود. البته راهکار اجرای آنها استفاده از کوکی ها است که فایل های بسیار کم حجم هستند و بدون اطلاع کاربر از طرف یک وب سایت روی دستگاه وی ذخیره شده و فعالیت ها وبگردی وی در آن وب سایت را مرور و براساس این اطلاعات اجرای این نوع از تبلیغات را ساده می کنند.

این فایل ها همچنین به تشخیص دستگاه مورداستفاده شما برای وبگردی اقدام کرده و از این طریق تبلیغات مناسب برای نمایش روی دستگاه شمارا استفاده می کنند. مثلا اگر در حال استفاده از گوشی موبایل خود باشید، نمایش یک ویدئو با حجم گرافیک بالا خیلی مناسب نیست و شاید استفاده از یک متن کوتاه با دقت زیاد نتیجه بهتری در رفتار شما داشته باشد.

http://forsatnet.ir/content/%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A8%D8%AA%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%82%D8%B5%D8%AF.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۶
hasan sabilan ardestani

علیجاه شهربانویی

کارشناسان بازاریابی و بازرگانی، به طور کلی تبلیغات را نحوه ای از ارتباطات منظم و هدفمند می دانند که با استفاده از شیوه های خلاقانه و نوین می تواند مخاطبان را مجاب نماید تا برای خرید کالایی مشخص و یا خدماتی خاص، تصمیم نهایی خود را بگیرند. به طور کلی تاثیر تبلیغات موثر بر ضمیر ناخودآگاه مخاطبان است ، اما همین تاثیرات نامحسوس و آرام می توانند بعد از مدتی تاثیر گذارد و یک کمپانی را به سوددهی برساند. این تغییرات کوچک و نامحسوس بعد از مدتی در یک زمان مشخص به چشم خواهند آمد. هرگاه که به تاثیرات یک تبلیغ فکر می کنیم، بدون شک به نحوه تاثیر تبلیغ بر روی یک نام تجاری می اندیشیم. این تاثیرات بعد از یک سیر منظم تبلیغ اثر گذار خواهد بود.
تبلیغات را به عنوان بازوی اصلی افزایش فروش و توسعه ی بازار شناخته اند. در این میان، شرکت هایی که در این زمینه به ارائه ی خدمات مشغولند، با بکارگیری ابزارهای بازاریابی و تبلیغات، فرصت ها و تهدیداتی را به سازمان ها، ارگان ها و بنگاه ها تحمیل می نمایند. در شرایط اقتصاد دشوارکمپانی  نمی تواند از پس مخارج برآید ، در اولین اقدام احتمالا به فکر قطع هزینه تبلیغات  می افتد. اما آیا این راهکار مناسبی برای رسیدن به شرایط بهتر مالی است؟ اگر شرکت، تبلیغات را قطع کند و تا مدتی فروش در همان سطح پیشین باقی بماند، به نظر می رسد این توقف تبلیغاتی می تواند کمکی به اقتصاد کمپانی باشد و به همین دلیل می تواند تصمیمی وسوسه انگیز برای مدیران یک شرکت به حساب بیاید. اما آیا تا پایان راه اوضاع به همین منوال پیش خواهد رفت؟ سوالی که در این مرحله پیش می آید این است که توقف تبلیغات تا چه زمانی می تواند تصمیمی درست باشد و نیز اینکه آیا قطع این تبلیغات تبعاتی را برای شرکت به همراه خواهد داشت؟

بنظر می رسد کاهش در فروش مصادف شده با تصمیم برای کاهش بودجه تبلیغات!  چرا باید تبلیغ کنیم؟ مزایای تبلیغات چیست؟ قسمت اول digital advertising social marketing and business cartoons 2 728

بنظر می رسد شیب در فروش مصادف شده با تصمیم برای کاهش بودجه تبلیغات!

بسیاری از مدیران شرکت ها اطلاع چندانی از عواقب توقف تبلیغات خود ندارند، چرا که فکر می کنند آن ها مشتریان ثابت خود را به دست آورده اند و از طرف دیگر می توانند با توقف تبلیغات به کاهش هزینه های خود کمک نمایند. آنچه از نظر این مدیران پنهان مانده، این است که توقف تبلیغات مانند بیماری های مرموز بسیار آرام نتایج خود را بروز خواهد داد. توقف تبلیغات باعث می شود آرام آرام مشتریان برند مورد نظر را فراموش کرده و به سمت کالاهایی بروند که هر روز در سطح شهر با تبلیغات آن ها مواجه خواهند بود، چرا که تبلیغات این باور را به مشتری می دهد که او می تواند با یک برند جدید، یک اتفاق جدید را تجربه نماید و چه بسا در این راه متوجه شود برند تازه ای که با آن آشنا شده از کیفیتی مطلوب برخوردار است و همین باعث شود کم کم برندهای پیشین را از خاطر ببرد. اینجاست که شرکتِ شکست خورده تصمیم می گیرد با از سر گیریِ تبلیغات، بار دیگر خود را در میان مشتریان خود به نمایش بگذارد که البته گاهی برای جبران این ضربه ی مهلک بسیار دیر است و ممکن است برای پیدا کردن جایگاه دوباره شرکت به چندین برابر سرمایه خود هزینه نماید.
اگیلوی فقید، که خود یکی از طرفداران متعصب تبلیغ در جهت تاثیر بر فروش است، این شیوه را یکی از آسیب های جدی عصر جدید می داند. زیرا او معتقد است با این کار ( عدم پخش تبلیغ ) ، شرکت ها برای محصول ( شما بخوانید نام تجاری ) خود هیچ وجهه ی اجتماعی و اقتصادی ترسیم نمی کنند.

مزیت های تبلیغات در کسب و کار شاید برهیچ کس پوشیده نباشد اما گاهی اوقات برخی صنایع از آن رویگردان می شوند که شاید عمده ترین علت این مساله کم کردن هزینه های مربوط به تبلیغات است. در مقاله ای که در زیر آن را مرور خواهیم کرد، ۱۲ مزیت اصلی تبلیغات بسادگی بیان شده است . امیدوارم با نگاهی علمی به مساله تبلیغات شاهد موفقیت روز افزون صنایع مختلف کشور عزیزمان باشیم.
 علیجاه شهربانویی مدیر عامل آژانس تبلیغاتی سان
عضو هیات علمی و مدرس دپارتمان تبلیغات مدرسه کسب و کار بن ژیوار


– معرفی محصول جدید به بازار
تبلیغ نقش مهمی در معرفی محصول جدید در بازار بازی می کند. در حقیقت تبلیغات مشتریان را به خرید ترغیب می کند.
– گسترش بازار
تبلیغ، به تولیدکنندگان این امکان را می دهد تا بازارشان را گسترش دهند. همچنین تبلیغ کردن باعث کشف بازارهای جدید برای محصولات می شود و حفظ بازارهای موجود را نیز ممکن می سازد. از سوی دیگر تبلیغات نقش مهمی در ایجاد ارتباط میان محصولات تولید کنندگان با مشتریانی دارد که با آنها از لحاظ بعد مکان بسیار فاصله دارند.
– افزایش فروش
تبلیغ علمی، امکان افزایش فروش انبوه کالاها را افزایش داده و بر میزان فروش تاثیر مثبت دارد. به عبارت دیگر با هزینه کردن در بخش تبلیغات میزان فروش افزایش می یابد و فروش سهل تر می گردد.
– مقابله با رقبا
تبلیغ موثر ، ابزار بسیار سودمندی برای مواجهه با فشار رقبا در بازار است. در حقیقت تبلیغات ادامه دار و با برنامه، یکی از راه های موثر برای حفظ محصولات در مقابل چنگال رقباست.
– افزایش حسن نیت
تبلیغ ابزاری برای افزایش حسن نیت است. همچنین تبلیغ، تولیدکنندگان و محصولاتشان را به مردم معرفی می کند. تبلیغات مکرر و محصولات با کیفیت برتر، باعث اعتبار بیشتر کمپانی ها و افزایش حسن نیت آنها و از بین بردن نگرانی های مشتریان می گردد.
– آموزش مصرف کنندگان
تبلیغات در ذات خود آموزش و پویایی را بهمراه دارد و باعث آشنایی مشتریان با محصولات جدید و تنوع کاربردشان می گردد. همچنین زمینه آموزش آنها را راجع به کاربری های جدید محصولات موجود فراهم میشود.
– از میان بردن واسطه ها
یکی دیگر از مزیت های تبلیغ ایجاد یک ارتباط مستقیم میان تولیدکنندگان و مشتریانشان است. این مساله باعث حذف دلال های بازار می شود.از همین روی، تبلیغات این فایده را دارد که مشتریان با قیمت کمتری ، محصولات را خریداری کنند.
 – محصولات با کیفیت بهتر
کالاهای مختلف تحت نام های تجاری مختلف تبلیغ می شوند. کالاهای دارای نام تجاری معتبر، کیفیت استانداردی را برای مصرف کنندگان تضمین می کنند. تولیدکنندگان، محصولات با کیفیت را برای مصرف کنندگان فراهم می کنند و سعی دارند تا اطمینان آنها را نسبت به محصولات خود جلب نمایند.
– حمایت از بخش فروش
تبلیغ بصورت شگرفی از کار فروشندگان حمایت می کند. در حقیقت مشتریان با آنچه که بخش فروش به آنها پیشنهاد می دهد به وسیله تبلیغات از قبل آشنا شده اند. تلاش های بخش فروش بصورت ویژه از سوی تبلیغات موثر تکمیل می گیرد.  این مساله بدرستی نشان از نقش مکمل تبلیغات و فروش برای یکدیگر دارد.
– فرصت های شغلی و کاهش نرخ بیکاری
تبلیغ زمینه فرصت های شغلی بیشتر را برای خبرگان و افراد زبده نظیر عکاسان تبلیغاتی، کارتونیست ها، طراحان، موسیقی دانها، مدل ها و سایر افرادی که در آژانس های تبلیغاتی مشغولند، فراهم می سازد.
– کاهش هزینه های روزنامه ها، مجلات و سایر رسانه
تبلیغ باعث حیات و رونق رسانه های گوناگون می شود و کمک بزرگی به کاهش هزینه های روزنامه ها و سایر رسانه ها می کند. هزینه های نگهداشت رسانه ها، بسیار به تبلیغاتی که در آنها منعکس می گردد وابسته است.
– استاندارد زندگی بالاتر
تجربیات جوامع پیشرفته نشان می دهد که تبلیغ نقش عمده ای در افزایش سطح استاندارد زندگی مردم دارد. وینستون چرچیل می گوید :” تبلیغات سیطره مصرف گرایی بشر را در اذهان زنده نگه می دارد و نیازهای جدید را برای استانداردهای بهتر زندگی ایجاد می کند.”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۲
hasan sabilan ardestani

در حقیقت، تبلیغات نوعی سرمایه گذاری است که با دیگر سرمایه گذاری های ممکن مقایسه می شود تبلیغات نیز به مانند سایر سرمایه گذاری ها باید هزینه های خود را توجیه کند، هر واحد سازمانی بودجه خاص خود را دارد و سازمان نباید به یک واحد اجازه دهد که از بودجه واحدهای دیگر استفاده کند ولی بودجه تبلیغات مختص به یک واحد نیست و باید بـا دقت صرف شـود منظور از دقت، اعمـال کنترل هـای مـالی و مدیریتی بر فعالیت های تبلیغاتی است. تبلیغات جایگاهی بسیار ویژه در فرآیندهای بازاریابی دارد و موجب ترویج یک ایده کالا یا خدمت در میان متقاضیان می شود، از طرف دیگر مشتری نیز باید بداند که چه چیزی برای فروش داریم تا بتواند خریدی انجام دهد و این دلیلی بر اهمیت تبلیغات و جایگاه آن، در فرآیند بازاریابی است.

آیا تعیین بودجه برای تبلیغات لازم است؟

میدانید که برای موفقیت در هر کاری باید از زمان، انرژی و پول سرمایه گذاری کرد دستیابی به پول و ثروت بیشتر نیز از این قانون مستثنی نیست برای اینکه به پول بیشتری برسید، باید به شکلی دقیق و مؤثر و برنامه ریزی شده سرمایه گذاری کرد یکی از این سرمایه گذاری هایی که می تواند شرکت ها را به موفقیت و ثروت فراوان برساند، تبلیغ کردن است.
چگونگی تعیین بودجه تبلیغاتیتبلیغات اگر درست و حساب شده برنامه ریزی و انتخاب شوند، بسیار نتیجه بخش و سود آور خواهند بود، دلیل اینکه روی درست و حساب شده بودن تبلیغات تأکید داریم این است که اگر تمامی جوانب را در مورد نحوه ی تبلیغ، نوع، مدت، مکان و اصول کلیِ تبلیغ رعایت نکنید، جز صرف انرژی و اتلاف منابع، نتیجه ای عاید شما نخواهد شد. از سوی دیگر، با مدیریت و برنامه ریزی صحیح تبلیغاتی میتوانید افزایش فروش، محبوبیت محصول و در نتیجه سود و پول سازی بیشتر را تجربه کنید و طعم شیرین موفقیت و ثروت را بچشید.
از آنجایی که برای تبلیغات هم باید هزینه صرف کرد، بنابراین تبلیغات هم جزو هزینه های مالی شرکت به حساب می آید هدف شرکت ها از هزینه های جاری، دستیابی به اهداف تعیین شده و بالا بردن بازدهی کاری شان است؛ بنابراین شرکت ها بر اساس نتایجی که از این هزینه ها به دست می آورند در موردشان قضاوت می کنند و به آنها امتیاز و اولویت میدهند.
در واقع، تبلیغات هم شکلی از سرمایه گذاری است که بایستی در کنار سرمایه گذاری های دیگر شرکت، معقول و موجه به نظر برسد هر واحد سازمانی در یک شرکت، بودجه ی مربوط به خود را دارد و هیچ کدام از واحدها اجازه ندارند از بودجه ی واحدهای دیگر استفاده کنند، اما بودجه ی تبلیغات جزو این نوع بودجه ها نیست و باید با دقت تعیین و صرف شود منظور ما از این دقت، کنترل و مدیریت برنامه های تبلیغاتی و هزینه های آنهاست.
حین این کنترل ها و ارزیابی ها، سؤالاتی ممکن است به ذهن برسند: اینکه آیا تعیین بودجه برای تبلیغات کار موجه و معقولی است؟ چرا شرکت باید برای تبلیغاتش هزینه کند؟ آیا فواید و مزایای تبلیغات به ضررهای احتمالی آن می چربد؟ آیا ارزشش را دارد که شرکت زیر بار هزینه های تبلیغات برود؟ در مقایسه با هزینه هایی که میشود، چه امتیازات و مزایایی نصیب شرکت خواهد شد؟
در واقع، تبلیغات هم شکلی از سرمایه گذاری است که بایستی در کنار سرمایه گذاری های دیگر شرکت، معقول و موجه به نظر برسد هر واحد سازمانی در یک شرکت، بودجه ی مربوط به خود را دارد و هیچ کدام از واحدها اجازه ندارند از بودجه ی واحدهای دیگر استفاده کنند، اما بودجه ی تبلیغات جزو این نوع بودجه ها نیست و باید با دقت تعیین و صرف شود منظور ما از این دقت، کنترل و مدیریت برنامه های تبلیغاتی و هزینه های آنهاست.

چگونه بودجه تبلیغاتی خود را تعیین کنیم؟

هنگام شروع هر کسب و کار جدید، قبل از هرگونه فعالیت بازاریابی یا تبلیغاتی ابتدا تعیین بودجه برای تبلیغات را باید در نظر گرفت کسب و کار هر شرکت یا سازمانی برای معرفی خدمات خودش به مشتریان بالقوه به بودجۀ عملیاتی کافی نیاز دارد؛ بسیاری از کسب و کارهای کوچک، دو تا هفت درصد و بعضی ده درصد فروش ناخالص خودشان را به تبلیغات اختصاص می‌دهند.
چگونگی تعیین بودجه تبلیغاتیدرصد فروش ناخالص، ابزار بسیار مناسبی برای بودجه ‌ریزی تبلیغات است، اما ممکن است توانایی معرفی مناسب یک کسب و کار تازه تاسیس را نداشته باشد کسب و کارهایی که در ابتدای راه هستند باید درصدی از سود ناخالص برآورد شده را به این دست از فعالیت ها اختصاص دهند و نکته مهم در اینجا اینست که یک کسب و کار تازه تاسیس برای رسیدن به مرحله بعدی در روند بلوغ سازمانی خودش به بودجه تبلیغاتی بالاتری به نسبت یک کسب و کار جا افتاده نیاز دارد.
اجرای یک برنـامه تبلیغـاتی مستلزم صرف هزینـه است، بدین رو تبلیغـات بـه عنـوان یکی از سرفصلهـای هزینه های مالی سازمان ها و شرکت ها محسوب شده و از جهت هزینه ای هیچ تفاوتی با سایر هزینه های سازمان ندارد، معمولا سازمان ها به منظور کسب نتایج مورد نظر و افزایش بازده کاریشان هزینه می کنند بنابراین سازمان ها بر اساس ارزش و اهمیت نتایج حاصل از هزینه های صورت گرفته، در مورد آنها قضاوت میکنند. وضعیت مالی سـازمان ها و دستورالعمل های مـالی موجود را مدیـر مالی در سـازمان کنترل میکند هزینه های مرتبط با برنامه های تبلیغاتی نیز همانند سایر هزینه ها، در معرض آن کنترل ها قرار دارند.
در اغلب سازمان ها و شرکت ها برمبنای هر واحد سازمانی بودجه ای تعیین می شود بنابراین واحدهایی که مسئولیت انجام تبلیغات را به عهده دارند، برای انجام این فعالیت از بودجه سالانه برخوردار خواهند بود. معمولا کل بودجه تبلیغات به یک واحد داده می شود اما در صورتی که هر واحد برنامه های تبلیغاتی مجزای خود را داشته باشـد، ممکن است بودجه تبلیغاتی بین واحدهـای مختلف، تقسیم شـود با این حـال ادغـام بودجـه های تبلیغاتی در سازمان ها بسیار متداول است زیرا هماهنگی و کنترل بودجه ساده تر می شود.
چگونگی تعیین بودجه تبلیغاتیدر اینجا تصمیم کلیدی و مهمی که باید اتخاذ شود این است که بودجه چگونه باید تعیین شود؟ به عبارت دیگر مبنای تعیین بودجه چیست؟ برخی سازمان ها از قبل هیچ بودجه مشخصی اعلام نمی کنند بلکه، در مواقع مورد نیاز، مبالغی را برای آن اختصاص می دهند فروشندگان و تجار کوچک معمولا به این روش عمل می کنند از آنجا که این افراد نیازی به ارائه گزارش عملکرد به سایرین ندارند، دردسر تهیه بودجه را متقبل نمی شوند اما حتی در این گونه موارد نیز تهیه بودجه به صورت رسمی و ساختار یافته می تواند مفید واقع شود.
بودجه بنـدی، بخش اصلی فـرایند پیش بینی سـود و نیـز کنترل سـود و زیـان است بنابراین سازمان ها به بودجه بندی نیاز دارند اما سازمان ها باید برای تعیین بودجه تبلیغاتی خود به دنبال مبنایی مناسب باشند بودجه تبلیغات، یکی از بزرگترین اقلام هزینه ای سازمان ها است.

مدیریت بازاریابی، تبلیغات و فروش

چگونگی تعیین بودجه برای تبلیغات و تصمیم‌ گیری در خصوص این موضوع در بسیاری از مواقع با ابهام و مشکل رو‌به ‌رو است؛ به یقین برای بالا رفتن فروش و گرفتن سهم بیشتری از بازار نیز به تبلیغ هست اما اینکه به چه میزان باید برای تبلیغ هزینه صرف شود، پرسش همیشگی صاحبان کالاست. گاهی مشاهده می‌شود هزینه‌ای که به تبلیغ تخصیص می‌ یابد در موارد بسیاری با انتظارات صاحبان کالا هم ‌خوانی ندارد و کم نیستند افرادی که معتقدند بخشی از بودجه و هزینه‌ای که برای تبلیغ در نظر گرفته شده به هرز رفته و این بودجه می‌توانست دقیق ‌تر محاسبه شود.
چگونگی تعیین بودجه تبلیغاتیدر این میان هزینه کردن زیاد برای تبلیغ افراط گرائی محسوب شده و باعث خستگی مخاطب می‌شود که خود مبحثی جدا دارد و کم هزینه کردن برای تبلیغات نیز به کاهش فروش و دیده نشدن محصول می‌انجامد، بنابراین برآورد صحیح بودجه تبلیغاتی کمک می‌کند تا هزینه تبلیغ با نتیجه آن هم‌خوانی داشته باشد. نکته دیگری که باید در تامین بودجه‌ های تبلیغات بدان اشاره کرد تجارب و مقدورات صاحبان کالاست این مورد نیز از عواملی است که در تخصیص بودجه صحیح تأثیر به ‌سزائی دارد، زیرا صاحبان کالا خود به ‌خوبی از وضعیت بازار و کم و کیف تمامی مسائل حاشیه‌ای آن باخبرند.
به کارگیری دانش تجاری و تجارب صاحبان کالا این مزیت را هم دارد که می‌ تواند در سال‌های بعد نیز برای موضوع تعیین بودجه مورد استفاده قرار بگیرد، هر شیوه‌ای که برای تعیین بودجه برای تبلیغات درنظر گرفته شود دارای نکاتی مثبت و منفی است، به‌عبارتی روشن‌تر می‌توان گفت که هیچ روشی به ‌طور کامل عمل نمی ‌کند زیرا تبلیغ خود متأثر از عوامل دیگری نیز هست که عملکرد یکپارچه این مجموعه برای کسب موفقیت الزامی است.
بنابراین می توان گفت برای تسهیل برنامه ریزی تبلیغاتی شرکت ها باید از پیش بودجه تبلیغاتی خود را تعیین و تصویب کند این کار موجب می شود که مدیران تبلیغاتی شرکت از قبل مبالغ در دسترس خود را دانسته و با توجه به بودجه تعیین شده نسبت به برنامه ریزی و اجرای فعالیت های تبلیغاتی شرکت اقدام کنند. به منظور بودجه بندی تبلیغات روش های متعددی وجود دارد که البته هر روش مزایا و محدودیت های خاص خود را دارد بدین رو هر شرکتی باید با توجه به شرایط خود و بازاری که در آن واقع شده است، روش مناسب تعیین بودجه برای تبلیغات را انتخاب و مبنای کار قرار دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۱
hasan sabilan ardestani

اشتباهات-رایج-در-تبلیغات-۳۵۰x245

امروزه تبلیغات تقریبا تمام جنبه های زندگی را در برگرفته و اگه به محیطی اطراف مان خوب دقت کنیم تبلیغات زیادی از قبیل تبلیغات رسانه ای ، بنرهای خیابانی ، تبلبغات موجود در سایت ها و … را میتوانیم مشاهده کنیم … و اما آیا این تبلیغات چند صد میلیونی چه میزان بازدهی دارد؟

این در حالیست که خیلی ها فکر می کنند تبلیغات ، کاری زاید و بی فایده است! در حالی که این مشکل، نه از خود تبلیغات، بلکه از اشتباهاتی ناشی می شود که مدیران در این عرصه داشته اند. در ادامه پایگاه محیطی به صورت مختصر، برخی از اشتباهات رایج مدیران در اجرای تبلیغات را شرح می دهد.

مدیران طراحان تبلیغاتی اند

گرافیک از آن دست هنر هایی است که در کشور ما کمتر شناخته شده و محدود کار هایی هم که در این زمینه صورت گرفته نتوانسته است به شناخت بیشتر این هنر کمک کند. طراحی و گرافیک، هم علم و هم هنر است و باید بر اساس روانشناسی رنگ، جامعه شناسی مخاطبان و هارمونی تبلیغات استفاده شود و اما متاسفانه بسیاری از مدیران، فکر می کنند خودشان بهترین طراح و گرافیست هستند. سلیقه خود را در رنگ سازمانی، آرم و لوگو، طراحی کاتالوگ و بروشور، طراحی تیزر و موزیک و نریشن، بسته بندی و… اعمال می کنند و فکر می کنند آن چه را خود می پسندند، باید همه مخاطبین نیز بپسندند.
اینجاست که می بینیم بسیاری از مدیران، خصوصا در سازمان های متوسط به پایین، خودشان، طرح مورد نظرشان را اعمال می کنند و اگر هم از طراح و گرافیست بهره می برند، سلیقه شان را به وی اعمال می کنند و نتیجه، بعضا نامطلوب و غیر حرفه ای و بدون هارمونی مناسب صورت می گیرد.

من بهترینم!

Advertising-Technology-300x200ایجاد شعار برای یک سازمان یا برند، نیاز به اتاق فکر، بررسی و واکاوی زیادی دارد و البته قواعد و اصول مهمی هم دارد. از مهم ترین قواعد در شعار سازمانی، توجه به مخاطب و طرف مقابل است. امروز دیگر دوران شعارهای پوچ و توخالی و تکراری مثل کیفیت برتر، قیمت کمتر، عرضه مناسب، از تولید به مصرف، ما بهترینیم و… گذشته است! استفاده از شعارهای شرکت های معتبر خارجی هم امری اشتباه است، گرچه ممکن است زیبا و اثرگذار باشد، اما ما باید بدانیم با مخاطبی فهیم روبرو هستیم که وقتی تقلید و کپی کاری از ما ببیند، به کل روند فعالیت ما مشکوک خواهد شد. جالب است که یکی از موسسات مالی جدید التاسیس، به تازگی شعار خود را اینگونه مطرح کرده است: (آینده از آن ماست). این اوج خودخواهی و اعتماد به نفس است که در ذهن مخاطب اثر عکس برجای می گذارد، در عین حال که می توانستند بنویسند: (آینده از آن شماست!).

عدم شناخت رسانه از سوی مدیران

متاسفانه بسیاری از مدیران، جنس رسانه های تبلیغاتی را نمی شناسند و نمی دانند رسانه محیطی با رسانه مکتوب چه تفاوتی دارد و اگر پوستری طراحی می کنند، همان را در بیلبوردها، آگهی نامه ها و روزنامه ها، تابلوی تبلیغاتی، سایت اینترنتی و… درج می کنند. وقتی جنس رسانه های تبلیغاتی شناخته شود، دیگر می دانیم که بیلبورد، فقط برای یادآوری و برندینگ می تواند، اثرگذار باشد و اطلاع رسانی و ذکر خدمات شرکت و… در بیلبوردی که تنها چند ثانیه قابل مشاهده است، امری اشتباه است! ما با پدیده بیلبورد اطلاع رسانی در ایران مواجه هستیم که خصوصا در غیر از تهران قابل مشاهده است.

اگر در اکثر جاده های کشور نگاه کنید، با تبلیغات شرکت هایی مواجه می شوید که فقط در همان محل تبلیغ کرده اند و هیچ شناخت و نشانی از آنها در جامعه وجود ندارد و در همان بیلبورد ۱۰۰ متری که فقط حداکثر ۱۰ ثانیه دیده می شود، می خواهند کلیه اطلاعات شرکت را به نمایش بگذارند! و این یعنی عدم شناخت رسانه از سوی مدیران است!

نداشتن سواد و علم کافی

imagesمتاسفانه از آنجا که بسیاری از دست اندرکاران عرصه تبلیغات، سواد و علم کافی ندارند، وقتی همراه شوند با مدیرانی که آنها هم سواد یا دقت مناسب ندارند، نتیجه این می شود که بعضی از تبلیغات فروشگاه ها و شرکت های کوچک، توام با غلط های املایی و تایپی و عددی و… می شود!
و همچنین با غلط های تایپی و املایی مواجه هستیم که حتی بعضی اوقات در تبلیغات محیطی هم قابل مشاهده و بسیار آزار دهنده است. در کنار این موضوع، در بعضی موارد به علت عدم دقت مدیر، اشتباه در شماره تلفن، سایت اینترنتی یا ایمیل شرکت یا فروشگاه مشاهده می شود که بعضا قابل جبران هم نیست.

عدم نظارت و بازرسی لازم بعد از اجرای تبلیغات

بارها در جاده ها دیده ام که بخشی از بنرهای بیلبورد یک برند پاره شده است و ترمیم نشده است! یا در یکی از شهرها، تابلوهای پل عابر پیاده به بدترین نحو نصب می شود و بنرهای دو شرکت روی همدیگر می رود، شرکت های تبلیغاتی موظفند که خدمات پس از فروش را بعد از مرحله نصب به عهده بگیرند و بعنوان مثال اگر قسمتی از بنر تابلو تبلیغاتی دچار آسیب شود،مجری تبلیغاتی باید به آن رسیدگی کند.

عدم خلاقیت در شعار و رنگ سازمانی

outdoor-advertising-banner1عدم خلاقیت در شعار و رنگ سازمانی، شیوه و نوع تبلیغ و امور روابط عمومی می تواند آزاردهنده هم باشد، اینجاست که مدیر اگر هم نمی تواند خلاقیت داشته باشد، باید به اعتماد به مشاوران تبلیغاتی، ایجاد خلاقیت نسبی در تبلیغات را پیگیری کند. برای مثال یک برند در شهر، شروع به تبلیغات و برگزاری نمایشگاه و… می کند و ما می بینیم که رقیب او، سایه به سایه حرکات آن برند را تقلید میکند و هیچ خلاقیتی ندارد، این اشتباه بزرگی است که بسیاری از مدیران مرتکب می شوند و بدون آن که خلاقیتی ارائه دهند یا با شیوه ای جدید، تبلیغ و اطلاع رسانی کنند، در حال دور ریختن پول خود هستند و همواره خود را درجه ۲ نشان می دهند و جار می زنند که در پله دوم هستند!

تبلیغ بس است!

ما با بسیاری از برندها و مجموعه ها مواجه هستیم که در دو حالت، تبلیغ خود را قطع می کنند: یکی آنها که خوب بازخورد گرفته اند. دیگر آنها که اصلا بازخورد نگرفته اند. هر دوی این موارد ممکن است فکر کنند، تبلیغات بیشتر برایشان هزینه می تراشد و لازم است قطع شود. اما نکته اینجاست که اگر اصول کامل تبلیغات را رعایت کرده اند و اشتباهات تبلیغاتی را ندارند، نباید از بازخورد زیاد یا بازخورد کم، نتیجه گیری و ارزیابی کنند و تبلیغات را متوقف کنند.
ما باید بدانیم که در تبلیغات، تکرار، تنوع و تعدد بسیار مهم می باشد، لازم است که تبلیغات در طول زمان تکرار شود و ادامه داشته باشد تا برند بافته و ساخته شود، لازم است از رسانه های مختلف بهره گیری شود تا همه مخاطبان بالقوه به شکل های مختلف، درباره ما اطلاعات کسب کنند و ما را ببینند و لازم است تعداد تبلیغات نیز به اندازه کافی باشد. اگر ما از تبلیغات، بازخورد خوبی گرفته ایم، تداوم تبلیغات (حتی به صورت نرم و کاهش یافته) کمک به ساخته شدن برند می کند و حتی مشتریان بالفعل ما را دلگرم می کند و اما اگر از تبلیغات، بازخوردی نگرفته ایم، باید شیوه های تبلیغات، نوع آن، حجم آن، شعارها، مزیت ها و تعداد آن را تغییر دهیم تا به نقطه مطلوب برسیم، شاید هنوز مخاطب بالقوه ما راضی به خرید از ما نشده و یک ضربه نهایی برای خرید نیازمند است که با توقف تبلیغ، آن ضربه را نزده ایم و مشتری را از دست داده ایم.

تبلیغات برابر است با فروش؟

images (2)یک اشتباه رایج دیگر مدیران، توقع از تبلیغ برای افزایش فروش است. ما باید بدانیم که در انواع برنامه های اطلاع رسانی و تبلیغاتی با شکل های مختلفی مواجه هستیم. برخی از اقدامات ما شامل تبلیغات آگاهی دهنده است؛ یعنی به مخاطب خودمان، آگاهی لازم برای کالا یا خدمات را ارائه می دهیم. برخی از اقدامات ما تبلیغاتِ ترغیب کننده است که مخاطب را به سمت خودمان ترغیب می کنیم و نقطه تمایز خودمان را گوشزد می کنیم تا او به سمت ما بیاید و برخی از اقدامات ما تبلیغات یادآوری کننده است برای مخاطبین بالقوه یا بالفعلی که ما را می شناسند و لازم است همواره به یاد ما باشند.
هنگامی که این تقسیم بندی را بدانیم، درک می کنیم که هدف از بیلبورد یا یک پیامک یا ایمیل، می تواند یادآوری برند ما باشد، هدف از تبلیغات مکتوب، ارائه اطلاعات بیشتر و ترغیب مخاطب به سمت ماست و در نهایت مدیر و مشاور تبلیغاتی او هستند که باید تصمیم بگیرند در هر مورد تبلیغی، هدف واقعی چیست؟
هدف اصلی در تبلیغات، هرگز نمی تواند فروش باشد، هدف اصلی می تواند آن سه موردی که گفتیم یعنی آگاهی بخشی – یادآوری – ترغیب باشد که هر یک از این موارد در نهایت به فروش بیشتر هم منجر خواهد شد و ما باید تصمیم بگیریم که از این شیوه تبلیغ، از پیامک، بیلبورد، تیزر، سایت اینترنتی، هدیه تبلیغاتی، حضور در نمایشگاه و… چه هدفی دنبال می کنیم و بر اساس آن هدف، برنامه ریزی نماییم.

رسانه بیجا!

بعضی وقتها، یک فروشگاه کوچک از رسانه ای خاص مثل بیلبورد استفاده می کند و یک مجتمع تولیدی از رسانه ای کوچک و کم ارزش!
امری که در برنامه تبلیغاتی شرکت های بزرگ استفاده می شود این است که بتوانند تبلیغی با ارائه دهند که هر شرکتی نتواند در کنار آنها قرار بگیرد. شنیده ام که یکی از برندهای بزرگ جهانی وقتی قیمت تبلیغات دور زمین فوتبال در ایران را شنیده بود، گفته بود این قیمتی است که یک پفک فروشی هم می تواند کنار من قرار بگیرد و این در شان برند ما نیست که آنجا تبلیغ کنیم! این در حالی است که روی بنر های سطح شهر گاهی، تبلیغ یک برند مهم تولیدی را می بینیم که جای آن هم نیست و کنارش ممکن است یک قالیشویی یا موبایل فروشی قرار بگیرد! وقتی مدیران نمی توانند ارزیابی خوبی از تبلیغات داشته باشند و تمام اعتماد خود را نیز مصروف رسانه دارهای تبلیغاتی می کنند، موجب می شود از رسانه بیجا برای تبلیغ استفاده کنند و در این وضعیت،برند های متوسط، با هزینه تبلیغ زیاد و انجام تبلیغات در رسانه ای بسیار بزرگ، نمی تواند بهره لازم را ببرد و آن که بزرگ است با استفاده از یک رسانه بیجا، فقط هزینه ای کرده و به برند خود ضربه زده است!

تبلیغ یعنی اغوا؟

37db4e7گرچه اکثرا در تبلیغات، مزایا و خدمات مجموعه و شرکت ما، بیش از حد واقع اعلام می شود و معایب و کاستی های ما اطلاع رسانی نمی شود، اما به هر حال رعایت اصول اخلاقی و صداقت و عدم دروغگویی مهم ترین ویژگی تبلیغات صحیح است. ما باید بدانیم که بهترین و بیشترین تبلیغات هم در بلند مدت نمی تواند کالا یا خدمات نامرغوب ما را بفروشد و مراجعه فرد و عدم رضایت او، بیشترین ضد تبلیغ را به همراه خواهد داشت!
تبلیغات گمراه کننده و اغوا کننده و غیرمسئولانه و دورغ به مخاطب از اشکالاتی است که بعضا از سوی برخی مدیران پیگیری می شود و نتایج بدی را به دنبال خواهد داشت، فارغ از این موضوع که بسیاری از مردم این نوع تبلیغات را می شناسند و به آن توجهی نمی کنند (مثل برنده شدن در جایزه هایی که پیامک می شود) و جدا از این موضوع که در بلند مدت، خود آن شرکت چه از لحاظ مشتری و چه از لحاظ قانونی ضربه خواهد دید، از دیگر سو این موارد موجب کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی خواهد شد که کار را برای رقبای سالم و افراد صادق نیز مشکل زا خواهد کرد!
ما باید بدانیم برای تبلیغ و اطلاع رسانی و جذب، بسیاری از اصول و برنامه های حرفه ای تبلیغاتی وجود دارد که می توان جلب توجه کرد و مشتری را متقاعد ساخت و استفاده از تبلیغات دروغین و گمراه کننده و عدم رعایت اصول اخلاقی و صداقت و خراب کردن رقیب و… همگی از بدترین راه های جذب مخاطب می باشد!

مشاور حرف مفت می زند!

متاسفانه در ایران و در طی سالهای گذشته که صنعت تبلیغات، رشد روزافزونی داشته است، افرادی وارد این عرصه شده اند که حتی جزیی ترین اصول علم تبلیغات را نمی دانند و تنها به واسطه داشتن رسانه، مشاوره تبلیغاتی می دهند که اکثرا مشاوره اشتباه است! اکثر صاحبان بنگاه های تبلیغاتی و کانون تبلیغاتی متاسفانه خودشان نیز یا به این اشتباهات واقف نیستند یا خود، عامل و توسعه دهنده این اشتباهات هستند و موجب می گردند که بودجه تبلیغاتی سازمان، حیف و میل شود و نتیجه ای در بر نداشته باشد. اینجاست که یک اشتباه دیگرِ مدیران شکل می گیرد وقتی که فکر می کنند که مدیر یک کانون تبلیغاتی، مشاور تبلیغاتی هم هست و از اینجاست که می گویند: مشاور حرف مفت می زند!
اگر مدیران با تحقیق و بررسی بتوانند مشاور واقعی در زمینه تبلیغات، برندینگ و روابط عمومی جذب کنند، او می تواند برنامه تبلیغاتی، هدفگذاری تبلیغاتی، بودجه بندی تبلیغات و… را سامان دهد و ضمن ارائه یک کمپین تبلیغاتی حرفه ای با اصول مشخص و علمی آن، مدیر و سازمان و سرمایه آن را از این اشتباهات فوق الذکر رهایی بخشد. پس باید بدانیم اگر مشاور، واقعا در امر تبلیغات متخصص و حرفه ای باشد، در حقیقت فردی راهگشا و راهنماست و حرف مفت نمی زند!

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۳
hasan sabilan ardestani

راهکارهای-تبلیغات-ارزان-۳۵۰x245

اگر کسب و کاری شروع کرده یا محصولی جدید ارایه کرده اید، حتما می دانید که بالاترین اولویت برای موفقیت و در عین حال مشکل ترین کار، یافتن مشتری، آن هم به تعداد کافی است. از طرف دیگر، بسیاری از کارآفرینان بودجه کافی برای بازاریابی و تبلیغات ندارند تبلیغات در دنیای امروزه، نقش مهمی را در پیشبرد کسب و کار ایفا می کند، در این میان باید توجه داشت،درست و کم هزینه تبلیغ کرد و برای یک مجموعه مخاطب هدف قرار گیرد و اگر پول زیادی برای تبلیغات و بازاریابی ندارید نگران نباشید، تاکتیک های کم هزینه فراوانی وجود دارد که می توانید در کسب و کار خود به کار ببرید و باعث موفقیت شما شود.

راهکارهای تبلیغات ارزان و محلی

  • کسب و کار خود را در محیط کار تبلیغ کنید: هر گونه نوشته یا علامتی از کسب و کار شما در محیط های عمومی محل کار، تبلیغی شبانه روزی خواهد بود و می‌تواند دیگران را با کسب و کار شما آشنا سازد، حتی زمانی که تعطیل هستید. اگر امکان نصب تابلو یا نوشته‌ای بزرگ را ندارید، می توانید بر زنگ درب ورودی علاوه بر نام شرکت، زمینه کاری خود را هم بنویسید. البته برای نصب تابلوهای بزرگ شاید نیاز به دریافت مجوز باشد. از رنگها و طراحی مناسب و حرفه‌ای استفاده کنید. حتی می‌توانید روزها و ساعات فعالیت شرکت را بنویسید.

downloadموضوع بعدی آن است که از محل کسب و کار خود برای بازاریابی استفاده کنید. اگر مشتریان به محل شما مراجعه می‌کنند و باید مدتی در محل شما بمانند، از این فرصت فوق‌العاده استفاده کنید. به‌جای اینکه دیوارهای شرکت خود را با تابلوهای تزئینی پر کنید، مطالبی نصب کنید که محصولات و خدمات شما را تبلغ می‌کند. مثلا بسیاری از کسانی که برای بیمه کردن اتومبیل خود به شرکت بیمه مراجعه می‌کنند، اطلاعات کافی درباره بیمه‌های دیگر مثلا بیمه عمر و سرمایه‌گذاری ندارند. یک نماینده بیمه می‌تواند دقیقا روبروی محلی که مشتری می‌نشیند، مطلبی درباره بیمه عمر و مزایای آن نصب کند.

  • حساب‌های اشتراک آنلاین در دایرکتوری‌های موجود ایجاد کنید : راهنمای آنلاین در این دایرکتوری به افراد کمک می‌کند تا به کسب‌وکارهای بومی، رستوران‌ها، خرده‌فروش‌ها و … دسترسی پیدا کنند. علاوه بر این بازدیدکنندگان نقدی بر بازدید و مراجعه خود به این کسب‌ وکارها را در این سایت‌ها درج می کنند که منجر به دریافت پتانسیل بالا برای تبلیغات دهان‌به‌دهان می‌شود. باز کردن چنین حسابی در برخی از سایت های فرهنگ سراها یا … به رایگان یا با هزینه بسیار کم ممکن می باشد که شما را از مشتریان محلی برخوردار می کند.
  • سیستم انتظار تلفنی را به درآمد تبدیل کنید : مشتریان از منتظر ماندن متنفرند، اگر از سیستمهای پاسخگوی تلفنی استفاده می‌کنید و مشتریان باید لحظاتی منتظر بمانند تا بتوانند با شخص موردنظر صحبت کنند، از این فرصت استفاده کنید. در لحظات انتظار به‌جای پخش صرفا یک موسیقی دلنشین، به معرفی محصولات و خدمات شرکت بپردازید. اگر کسب و کار خود را به‌تازگی آغاز کرده‌اید با اینکار می‌توانید ذهنیت خوبی را در مشتری ایجاد کنید و مشتری احساس خواهد کرد که با شرکت بزرگی تماس گرفته است.

در زمان‌هایی که شرکت تعطیل است به‌جای آنکه بگویید لطفا پیام خود را بگذارید می‌توانید به معرفی شرکت و محصولات پرداخته سپس از مشتری بخواهید پیام بگذارد.

در تهیه پیام مناسب همواره به‌ یاد داشته باشید که مشتریان بسیار پر‌مشغله هستند. از گفتن مقدمه و یا مطالبی که مشتری از آن آگاه است بپرهیزید و مستقیما به خدمات و محصولات بپردازید. پیام را تا حد ممکن کوتاه و قابل‌فهم نگه دارید. از جملات شعارگونه بپرهیزید.‌ مشتریان هیچگاه فرصت ندارند تا مثلا ۱۰ دقیقه به توضیحات ضبط‌شده شما گوش کنند. برای دلنشین‌تر شدن پیام می‌توانید آنرا با موسیقی ملایمی همراه سازید.

اگر توانایی تهیه دستگاه‌های گران‌قیمت پاسخگوی تلفنی را ندارید می‌توانید از نرم‌افزارهایی که برای اینکار تهیه شده‌اند استفاده کنید. کافی است کامپیوتر شما به مودم مجهز باشد تا آنرا تبدیل به سیستم پاسخگوی خودکار تلفنی کنید. یکی از بهترین نرم‌افزارها در این زمینه IVM Answering Attendant است که در سی‌دی‌های بازار موجود است.

  • از لباس‌های رسمی استفاده کنید : بسیار جالب است که مردم به افرادی که یونیفرم پوشیده‌اند احترام بیشتری می‌گذارند زیرا احساس می‌کنند که آنها افراد تصمیم‌گیرنده و مهمی هستند. تصور کنید که می‌خواهید با هواپیما مسافرت کنید. اگر ببینید خلبان یک تیشرت معمولی پوشیده است چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ آیا اطمینان مسافران کمتر نخواهد شد؟download (1)اگر شما و کارکنان با لباس مناسب در محل کار ظاهر نشوند شاید باعث تاثیر نامناسب بر دیگران شود. البته تهیه یونیفرم معمولا پر‌هزینه است، ولی می‌توان آنرا بخشی از بودجه بازاریابی در نظر گرفت. البته اگر نمی‌توانید یونیفرم تهیه کنید، حداقل می‌توانید نوع خاصی از لباس با رنگی مشخص بپوشید. مثلا تمامی کارکنان پیراهن سفید با شلوار مشکی بپوشند. حتی کسب و کارهای بسیار کوچک می‌توانند از این روش استفاده کنند. مشتریان وقتی شما و کارکنان را ببینند که با لباس‌هایی مناسب و یکدست در محل کار ظاهر می‌شوند، احساس آرامش و امنیت خواهند کرد.
    شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به فروشگاهی مراجعه می‌کنید و ظاهر و لباس عجیب و غریب فروشنده باعث می‌شود که احساس راحتی نکنید و حتی از خرید منصرف شوید.
  • از بسته‌بندی محصولات و خدمات بهترین استفاده را ببرید : بسیاری از کسب و کارها محصولات خود را در جعبه یا بسته‌بندی خاصی ارائه می‌کنند. بسته‌بندی شاید یک کیسه معمولی باشد و یا حتی جعبه چوبی گرانقیمت خاص. بسته‌بندی این امکان بی‌نظیر را فراهم می‌کند تا کارتان را به دیگران معرفی کنید. وقتی مشتری محصولی را می‌خرد معمولا آنرا به دیگران نیز نشان می‌دهد. اگر از جعبه یا بسته‌بندی خاصی استفاده می‌کنید چرا آنرا به‌عنوان فرصتی برای فروش بیشتر در نظر نگیرید؟ حتی اگر از کیسه پلاستیکی استفاده می‌کنید می‌توانید روی آن نام و لوگوی کسب و کار و ساعات کاری و شماره تلفن و حتی محصولات و خدمات را بر آن چاپ کنید.
    فروشگاهی بزرگ در ژاپن بر کیسه‌های خود نقشه کاملی از شهر توکیو را چاپ کرده است و روی نقشه، محل فروشگاه خود را مشخص کرده است و به این طریق به تبلیغ کسب و کار خود می‌پردازد.
  • خوراک خبری برای روزنامه‌ها و مجلات کسب‌وکار ایجاد کنید: قبل از آن مطمئن شوید که مطلب شما حتما ارزش خبری داشته باشد و فقط در غالب یک تبلیغ برای مطبوعات تنظیم نشده باشد. شما می‌توانید این کار را در زمان استخدام نیروی جدید، افتتاح شعبه جدید، برنده شدن یک جایزه و یا اضافه شدن مجموعه‌ای از محصولات یا خدمات به مجموعه فعلی خود، شریک شدن با شرکتی دیگر در کسب‌ وکار، سازماندهی مجدد کسب‌وکار خود، همکاری با یک سازمان خیریه یا برندسازی مجدد برای خودتان انجام دهید.
  •  اتومبیل خود را تبدیل به یک رسانه تبلیغاتی کنید: نام شرکت خود را بر روی پلاک و یا حاشیه قاب پلاک اتومبیل خود درج کنید. برچسب، یا یک نشان آهنربایی برای این کار تهیه کنید و بر روی سپر یا بدنه اتومبیل خود و دیگران نصب کنید.
  • به عضویت یک سیستم اعلام اطلاعات تلفنی دربیایید : از موارد مشابه اینها می‌توان مراجعه به کتاب‌ها و یا local-seoسایتهایی را نام برد که در عنوان خود از واژه در اشاره به تبلیغات رایگان استفاده می‌کنند. حتی می‌توانید در این دایرکتوری‌ها اقدام به خرید فضای تبلیغاتی کنید.
  • تهیه تراکت و یا اطلاعیه‌های کوچک :  تراکت و یا اطلاعیه‌های کوچکی را در رابطه با کسب‌وکار خود تهیه کنید در تابلو اعلانات کتابخانه‌ها، فروشگاه‌های زنجیره‌ای و یا مراکز اجتماعی قرار دهید.
  • تهیه جوایز مربوط به مسابقات : جوایز مربوط به مسابقات مختلف که در رادیو و تلویزیون و … برگزار می‌شود را تأمین کنید. بدین طریق از شما در این مسابقات نام‌برده شده و بر سر زبان‌ها می‌افتید، حتی ممکن است شانس این را هم داشته باشید که در سایت رسمی این کسب‌وکارها هم از شما نام‌ برده شود.
    فعالیت در مراسم های عمومی و ملی : در مراسم‌های ملی و عمومی مانند رژه‌ها یا روزهای دیگر که به‌صورت عمومی جشن گرفته و اعلام می‌شوند، فعالیت و شرکت داشته باشید.
  • یک ترویج متقابل را در نظر داشته باشید : در این رابطه می‌توانید به یک شرکت یا کسب‌وکار دیگر در صنعت خود رجوع کنید و در رابطه با ترفیع و تبلیغ متقابل محصولات یکدیگر مذاکره کنید. در این زمینه شما می‌توانید قرار دادن یک لینک در سایت خودتان از کسب‌وکار همدیگر، شریک شدن در یک بیلبورد تبلیغاتی و یا سهیم شدن در هزینه‌های مربوط به یک ارسال پستی تبلیغات را در نظر بگیرید. حتی بسیاری از کسب‌ وکارها هستند که می‌توانند با یکدیگر همکاری و مشارکت داشته باشند: مانند یک سالن آرایش در کنار یک بوتیک لباس، یک فروشگاه لوازم کامپیوتر و یک مرکز تعمیر قطعات کامپیوتری، یک مرکز مراقبت‌های بهداشتی با چند پزشک متخصص یا عمومی و … .
  • یک ترویج را در کنار فاکتور فروش خود در نظر بگیرید : به مشتریان خود در صورت معرفی یک شخص یا کسب‌وکار که از شما خرید کنند، تخفیفی را ارائه دهید و همچنین این تخفیف را برای فرد یا کسب‌وکاری که در نوبت اول از شما اقدام به خرید می کند نیز ادامه دهید.
  • تبلیغات کلیکی را در رابطه با کسب‌ و کار خود آزمون کنید : شما می‌توانید تبلیغاتی را برای موتور جستجو تهیه ببینید و در آن شهر و منطقه‌ای را که می‌خواهید تبلیغاتتان در آنجا نشان داده شود را مشخص کنید. دو گزینه معروف برای این منظور می‌تواند سیستم ادوردز گوگل و جستجوی یاهو باشد. البته اینها نمونه های خارجی هستند که بسیاری از شرکت های ایرانی هم از آنها استفاده می کنند، مانند آپارات یا دیجی کالا که شما با جستجویی ساده می توانید نمونه های ایرانی آنها را هم پیدا کنید. اکثر این سیستم‌ها به شما اجازه تعیین تعداد کلیک و میزان هزینه‌ای که در روز می‌خواهید برای آنها صرف کنید را می‌دهند، درنتیجه شما در محدوده تعریف‌شده برای بودجه خود باقی‌مانده و از آن خارج نمی‌شوید.
  •  یک صفحه فیسبوک مختص کسب‌وکار خودتان را ایجاد کنید : عضو یکی از گروهای فیسبوک محلی شوید و به‌صورت مرتب و روزانه بر روی صفحه این گروه در فیسبوک ارسال محتوا داشته باشید. همچنین عضویت در دیگر گروه‌های فیسبوک را نیز در نظر داشته باشید. به عنوان مثال اسم محله خودتان را در موتور جستجو فیسبوک سرچ کنید و نتایج را ببینید.
  • هیچ‌گاه قدرت بازاریابی دهان‌به‌دهان را دست‌کم نگیرید : کارکنان خود را تشویق به صحبت درباره خدمات خود در رویدادهای ورزشی، مراسم کلیساها و فروشگاه‌های خرید بکنید، برای کسانی که به شما مشتری معرفی می‌کنند نیز تسهیلاتی را در نظر بگیرید.

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D9%84%DB%8C/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۲
hasan sabilan ardestani


تبلیغات محیطی به عناصر فیزیکی قابل اجرا برای تبلیغات که در تیررس ببنندگان است اطلاق می شود. تابلوهای تبلیغاتی، بیلبوردها، فضاهای تبلیغاتی داخل مترو، بدنه اتوبوس ها و … گونه های مختلفی از تبلیغات محیطی بشمار می روند.

برای اینکه بیلبورد تبلیغاتی در معرض دید عموم قرار گیرد و یا اینکه اجرای یک تبلیغات در روند و پیشرفت یک خدمات و کالا موثر واقع شود مراحل مختلفی را از تقاضا تا اجرا پشت سر می گذراند به همین دلیل در این مقاله پایگاه اطلاع رسانی محیطی برای آشنایی بیشتر مخاطبان با این سازه تبلیغاتی اقدام به تهیه مطالبی در زمینه نحوه اجاره بیلبورد تبلیغاتی زده است.

ارائه فضاهای تبلیغات محیطی توسط چه سازمان ارائه می شود ؟

دولتی : عموما شهرداری بعنوان مالک همه پیکره های موجود تبلیغات محیطی محسوب می شود و تنها مرجعی که مجوز تبلیغات شهری را صادر می نماید سازمان زیبا سازی شهرداری می باشد این ارگان با برگزاری مزایدات عمومی از اشخاص حقیقی و حقوقی واجد شرایط برای ارائه پیشنهاد قیمت دعوت بعمل می آورد و شهرداری بر اساس تقاضا قیمت ها را افزایش می دهد.

بیلبوردهای تبلیغاتی راه کسب درآمد پایدار جهت تامین هزینه های خدمات شهری است و یکی از راه های درآمد شهرداری از این طریق مرتفع می گردد.

2خصوصی : برخی از سرمایه گذارنی که قادر به ساخت تابلوهای تبلیغاتی هستند خود مالک سازه های تبلیغاتی بشمار می آیند و فقط برای محل جانمایی سازه های تبلیغاتی و ساخت پل های عابر پیاده نیاز به اخذ مجوز از سازمان شهرداری می باشند.

اداره راه و حمل و نقل پایانه ها : برای اجاره بیلبوردها و فضاهای تبلیغاتی  حاشیه راه ها و پیشانی پل های عابر پیاده نیازمند مجوز از پایانه اداره راه و حمل و نقل پایانه ها می باشد و این اداره با برگزاری مزایده از افرادی که شرایط مربوط در این زمینه را داشته باشند پذیرش می کند و تعرفه تابلوهای تبلیغاتی در جاده ها بر این اساس تعیین می گردد.

  • تابلوهای تبلیغاتی بر روی ساختمان ها : برخی از مالکان ساختمان ها که محل ساختمان شان دارای دید مناسب برای تبلیغ می باشد دیوار یا بام خود را برای تبلیغ اجاره می دهند که می بایست مجوزات لازم از سازمان زیبا سازی شهرداری اخذ شود و معمولا بر اساس قیمت منطقه مبلغ اجاره توسط سازمان زیبا سازی اخذ میگردد. تبلیغات بر روی بام ها در چند سال اخیر از سوی سازمان زیبا سازی شهرداری ها با محدودیت های زیادی همراه بوده است. تبلیغات بر روی پشت بام ها به دو صورت می باشد:
  • تبلیغات شخصی برند: منظور از تبلیغات شخصی همان تبلیغاتی است که بر سر در مغازها و مکان های تجاری در رابطه با آن فروشگاهی که صاحب برند است می باشد که معمولا هزینه اجاره کمتری توسط شهرداری اخذ میگردد.

تبلیغات تجاری بر روی بام ساختمان ها: تبلیغات بر روی ساختمان های  در صورتی که تجاری باشد از طرف شهرداری محاسباتی با ضریب بالاتری را شامل میشود و معمولا با توجه به اینکه مالکان ساختمان ها هم خواهان اجاره هستند و با در نظر گرفتن هزینه زیاد شهرداری ها در سال های اخیر توجیه مناسب را نداشته است.

سازمان اتوبوبسرانی : در سالهای گذشته آگهی تبلیغاتی روی اتوبوس مستقیماً زیر نظر شرکت واحد اتوبوسرانی قرار داشت و بعضا هم هنوز در اختیار سازمان اتوبوسرانی می باشد و مشتریان برای عقد قرارداد میبایستی مستقیماً با اتوبوسرانی وارد مذاکره میشدند ، اما اخیراً ( از سال ١٣٩٠) این امر به شرکتهای خصوصی واگذار گردیده ، روال کار نیز به این صورت است که صاحبان کالاهایی که نیاز به تبلیغات دارند بعد از اینکه مسیر و نوع اتوبوس ها رامشخص نمودند ، اقدام به طراحی کار خود می کنند که قرار است روی بدنه اتوبوس چسبانده شود اقدام به عقد قرارداد با یکی از شرکت های مجری تبلیغات اتوبوس می نمایند و سپس یک نمونه از کارشان را چاپ و روی بدنه اتوبوس اجرا می نمایند ، در صورتی که طرح اجرا شده از نظر مشتری مورد تایید بود مابقی کارها به همان صورت چاپ و اجرا می گردد.سازمان اتوبوسرانی هم از جمله سازمان هایست که در طی برگزاری مزایده های دوره ای پیمانکار جذب می کند و اساس پایه گذاری تعرفه ها هم از این طریق شکل می گیرد.

شرایط پذیرش پیمانکاران تبلیغات محیطی

1پیمانکاران در واقع همان متقاضانی هستند که در مزایدات بعنوان برنده و یا کسی که شرایط مزایده را پذیرفته محسوب می شوند،در مرحله بعد از پذیرش متقاضی برای تشخیص صلاحیت ، واحدی به نام کمیته توان سنجی وجود دارد که مشخصات و سوابق پیمانکار را بررسی کند و همچنین گردش مالی که در طی سال های گذشته داشته است را مورد ارزیابی قرار دهد و در نهایت نتیجه را اعلام می کند.
بعد از اینکه پیمانکار مورد تایید نهایی قرار گرفت، در حقیقت پیمانکاران حکم واسطه ای بین شرکت های تبلیغاتی و ارگان های مرجع (مانند شهرداری) می باشند وآژانس های تبلیغاتی برای اجاره بیلبورد های تبلیغاتی به این پیمانکاران مراجعه می کنند.

شرکت هایی که بعنوان پیمانکار متقاضی شرکت در مناقصه هستند می بایست دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مربوطه باشند.

مرحله تقاضا تا اجرا در شرکت های تبلیغاتی

4این روزها اکثر برندها برای معرفی خود در بازار و آگاهی مخاطب نسبت به محصولات و خدمات خود اقدام به اجاره بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر و منطقه خود می کنند، به همین دلیل اجاره بیلبورد تبلیغاتی دارای مراحل مختلفی شامل موارد ذیل می باشد:
فاز اول: در فاز نخست صاحبین برند با ارائه طرح های تبلیغاتی به کانون ها و شرکت های مجری ایده خود را ارائه می دهند و پس از آن شرکت های تبلیغاتی با ارائه مشاوره دقیق مربوط به برند مورد نظر و راهنمایی در مورد اینکه چه شهری و یا چه فضای مناسب به تبلیغات آن برند است مشتری را توجیه می کنند.
فاز دوم : در این مرحله مشتری را از فضاهای خالی و مناسب با طرح تبلیغاتی مطلع می کنند و پس از نتیجه گیری صاحب برند برای پیمان همکاری وارد مذاکره می شوند و قرارداد را منعقد می کنند.
فاز سوم : در این فاز تابلوی تبلیغاتی مربوط با بررسی های دقیق از نظر میزان نور کافی در شب و نوع چاپ ارزیابی و نصب واکران می گردد.
فاز چهارم : در این مرحله شرکت های تبلیغاتی موظفند که خدمات پس از فروش را بعد از مرحله نصب به عهده بگیرند و بعنوان مثال اگر قسمتی از بنر تابلو تبلیغاتی دچار آسیب شود،مجری تبلیغاتی باید به آن رسیدگی کند.

منبع : مجله خبری محیطی 

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%84%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA%DB%8C/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۱
hasan sabilan ardestani

چرا کسب و کارهای کوچک، به لوگوهای قدرتمند نیاز دارند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۰۶
hasan sabilan ardestani

درک و شناخت نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان

کوه یخ انتظارات مشتریان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۰۳
hasan sabilan ardestani
تدوین و ترجمه: سلما رضوان‌جو


در صورتی که شرکتی از بازاریابی از طریق توصیه‌های زبانی به خوبی استفاده کند، نتایج بسیارموثری به بار می‌آورد و می‌تواند چنان تاثیری در زمینه رقابت ایجاد کند که نتایج روش‌های دیگر بازاریابی به ندرت به پای آن می‌رسد. با این حال بسیاری از نمایندگان بازاریابی از توسعه روش‌های بازاریابی دهان به دهان پرهیز می‌کنند.

برخی معتقدند که این روش در مقابل روش‌های پیچیده و مطالعه شده مدیریت بازاریابی، در رسانه‌هایی مانند تلویزیون و روزنامه‌ها، بسیار پیش پا افتاده و ابتدایی است. برخی دیگر از این نگرانند که نمی‌توان برای آن از داده‌های دقیق یا ابزارهای پیچیده بازاریابی که با ده‌ها سال تجربه شکل گرفته‌اند، استفاده کرد. کسانی که در مورد مدیریت مستقیم توصیه‌های زبانی تردید دارند، بهتر است این نکته را در نظر بگیرند که: کسب برتری در رقابت با شرکت‌هایی که برای مثال از آگهی‌های بزرگ تلویزیونی استفاده می‌کنند، نتایج چندان عمده و قابل توجهی ندارد. علت این است که همه شرکت‌ها به طور دائم، فعالیت‌های رایج تبلیغاتی خود را مدیریت می‌کنند و دانش آنها درباره تبلیغات تقریبا یکسان است؛ اما تعداد شرکت‌هایی که به توصیه‌های زبانی که از مهمترین انواع بازاریابی است، توجه می‌کنند هنوز کم است. به این ترتیب نتیجه کار قابل‌توجه است.

چه کسی، چه چیزی را و در کجا تبلیغ می‌کند؟
گام اول در مدیریت توصیه‌های زبانی این است که بدانیم آیا تعداد و حجم توصیه‌های زبانی در این حوزه از محصولات خاص اهمیت بیشتری دارد یا میزان تاثیرگذاری هر توصیه زبانی. اینکه چه کسی، چه چیزی را و در کجا تبلیغ می‌کند، اهمیت زیادی دارد. مثلا در مورد محصولات بهداشتی و زیبایی پوست، ماهیت محصول مهم است و در مورد بانک‌های خصوصی، هویت تبلیغ‌کننده مهم است.
اگر چه اهمیت این محرک‌ها در مورد انواع محصولات متفاوت است، توصیه‌هایی که افراد بر اساس تجربه خود از مصرف یک کالا یا خدمت به دیگران می‌کنند، در این میان اهمیت بیشتری دارند. کنترل توصیه‌های زبانیِ تجربی به معنای آن است که به مشتریان این فرصت را بدهیم تا تجربیات مثبت خود را در اختیار دیگران بگذارند و به این ترتیب آن را به گوش مخاطبان محصول برسانند. برخی شرکت‌ها مانند شرکت میل و شرکت لگو قبل از اینکه محصولی به بازار بیاید، حرف از آن را بر سر زبان‌ها می‌اندازند و سعی می‌کنند به کمک شبکه‌های مجازی و با مشارکت‌دادن مشتریان در فرآیند تولید محصول، از تاثیرات زودهنگام و نفوذ آنها استفاده کنند. ایجاد تغییر و تحولات دائمی در محصول نیز به کنترل توصیه‌های زبانی تجربی کمک می‌کند، در اوایل چرخه تولید هر محصولی بیشتر احتمال دارد که مشتریان درباره آن حرف بزنند و به همین دلیل است که زمان به بازار رسیدن یک محصول یا زمان افزودن خصوصیات تازه به محصول قبلی برای ایجاد توصیه‌های زبانی مثبت بسیار پراهمیت است. پس از به بازار رفتن محصول نیز می‌توان حرف آن را بر سر زبان‌ها انداخت، مثلا شرکت اپل دائما از طریق فروشگاه‌های اپل، توجه و هیجان افراد را درمورد محصول جدید آیفون بر انگیخته است و تحولات دائمی و محتوای تولید شده از سوی خود مصرف‌کنندگان باعث شده است که همواره در مورد این محصول، توصیه‌ها و پیام‌های مثبتی به دیگران منتقل شود.

مشتری به کدام ویژگی محصول بیشتر اهمیت می‌دهد؟
بیشتر شرکت‌ها به طور دائم از دیدگاه‌های مشتریان برای تولید محصولات و خدمات جدید استفاده می‌کنند. اما گاهی رضایت مشتریان برای بر سر زبان انداختن محصول کافی نیست. برای ایجاد شهرت موثر، تجربه مشتریان از محصول نه تنها باید بسیار فراتر از حد انتظار باشد، بلکه محصول باید در مورد آن دسته از خصوصیاتی که برای مشتریان از اهمیت بالایی برخوردارند و بیشتر احتمال دارد درباره آن با دیگران صحبت کنند، برتری عمده ای نشان دهد. برای مثال اگرچه دوام شارژ باتری برای صاحبان گوشی همراه از اهمیت بالایی برخوردار است، اما در مقایسه با دیگر خصوصیات محصول مثل طراحی و کارآیی، مصرف‌کنندگان کمتر درباره آن حرف می‌زنند. برای آن که مصرف کننده را به ابزار تبلیغی مفید تبدیل کنیم باید در آن دسته از خصوصیاتی برتری نشان دهیم که احتمال بالقوه برای بیان شدن در توصیه‌های زبانی را دارند.

با درک تاثیر توصیه‌های زبانی در کانال‌های مختلف آن و پیام‌های مورد استفاده و متمرکز کردن فعالیت‌های بازاریابی روی آنها، شرکت‌ها می‌توانند مصرف‌کنندگان خود را به گونه‌ای تجهیز کنند که پیام‌های مورد نظر شرکت را به گوش دیگران برسانند و برد دسترسی و تاثیر آنها را افزایش دهند. در حقیقت تحقیقات موسسه مکنزی نشان می‌دهد که در حوزه انواع محصولات، از محصولات بهداشتی آرایشی پوست گرفته تا بازار موبایل، اثر تبلیغات زبانی که یک مصرف‌کننده به گوش مصرف کننده دیگر می‌رساند، دوبرابر بیشتر از تبلیغاتی است که سرمایه شرکت‌ها صرف آن می‌شود و بیشتر به افزایش فروش کمک می‌کند.

ارتباط و خلاقیت
دو نکته مهم در اثرگذاری توصیه‌های زبانی از سوی افراد دیگر وجود دارد: ارتباط و خلاقیت. این دو عامل به هم مربوطند و مخصوصا در مورد محصولاتی که نوآوری در آنها سهم عمده‌ای ندارد و جلب توجه مصرف‌کننده مشکل‌تر است اهمیت دارند. به‌عنوان مثال یکی از شرکت‌هایی که از این نیرو استفاده کرد یک شرکت تولید شیرینی جات و مواد غذایی انگلیسی به نام کدبری بود که با تبلیغ «یک لیوان و نیم پر» روش‌های سنتی بازار یابی را با بازاریابی خلاقانه و هوشمندانه اینترنتی ترکیب کرد تا مشارکت مشتریان و درنتیجه فروش را افزایش دهد. این برنامه تبلیغاتی با یک تبلیغ تلویزیونی شروع شد که در آن گوریلی یک ترانه معروف را با طبل اجرا می‌کرد. این ترکیب غیرعادی خیلی زود محبوب شد و آنقدر میان مصرف‌کنندگان طرفدار پیدا کرد که بسیاری این ویدئوی تبلیغاتی را بارها و بارها روی اینترنت تماشا کردند و خودشان نسخه‌های آماتوری از این ویدئو تولید کردند و موجی از این ویدئوها به سایت یوتوب راه یافت. در طی سه ماه از پخش این آگهی، این ویدئو بیش از 6 میلیون بار روی اینترنت دیده شد و فروش سالانه شکلات شیری کدبری بیش از
9درصد افرایش یافت و محبوبیت این شرکت در میان مشتریان 20 درصد بیشتر شد.

شناسایی مشتریان با نفوذ

برخی برنامه‌های تبلیغاتی نیز حول محور شناسایی افراد با نفوذ تمرکز می‌کنند. افرادی که تبلیغ‌کنندگان اصلی آن برند یا محصول خواهند بود. البته برنامه‌های تبلیغاتی نمی‌توانند دقیقا تعیین کنند که مصرف‌کنندگان به دیگران چه خواهند گفت.
نوع برنامه تبلیغاتی‌ای که شرکت‌ها انتخاب می‌کنند به تعداد و قدرت نمایندگان با نفوذی که پیدا می‌کنند بستگی دارد. بازاریابی که می‌تواند از روش بازاریابی تک به تک (مثل اپراتورهای تلفن همراه) استفاده کند، این موقعیت منحصر به فرد را دارد که برنامه‌های تبلیغاتی توصیه زبانی توسط افراد مشهور را هدایت و اجرا کند. شرکت‌های تلفن همراه داده‌های کاملی را از مشتریان خود دارند که می‌توانند به دقت افراد بانفوذ را درمیان آنها شناسایی کنند. افرادی که این حوزه را می‌شناسند و می‌توانند با بسیاری از دیگر مصرف‌کنندگان صحبت کنند و نظرات قابل‌اطمینان خود را به دیگران انتقال دهند.
به این ترتیب پیام‌ها را می‌توان خطاب به افراد خاصی ارسال کرد که احتمال بیشتری دارد که نظر مثبت خود را درباره محصول، از طریق شبکه‌های اجتماعی که در اطراف خود دارند به دیگران اعلام کنند. با گسترش پیام این نوع روش تاثیر زبانی، درست مثل سنگریزه‌ای که در آب بیندازیم موج حاصل از آن به همه جا گسترش پیدا می‌کند.

شرکت‌هایی که نمی‌توانند افراد صاحب نفوذ را پیدا کنند باید رویکرد دیگری در پیش بگیرند. برای مثال شرکت ردبول نمی‌تواند برای مشتریان خاص خود پیامک ارسال کند؛ اما از روش‌های دیگری استفاده کرده است تا به طرز موفقیت‌آمیزی برنامه تبلیغاتی زبانی عمدی را اجرا کند. این شرکت تولید نوشابه انرژی‌زا، پس از شناسایی مصرف‌کنندگان با نفوذ در میان مشتریانش، ترتیبی داد که افراد مشهور و محبوب در جامعه که در رویداد‌های مختلف و مراسم اجتماعی شرکت می‌کنند، پیام‌های مطلوبی را درباره این محصول به مخاطبان منتقل کنند. اگرچه نمی‌توان دقیقا تعیین کرد که چه کسانی در کدام مراسم اجتماعی شرکت خواهند داشت؛ اما این شرکت می‌داند کسانی که در مراسم مختلف اجتماعی شرکت می‌کنند، همان دسته از مصرف‌کنندگان با نفوذی هستند که شرکت به دنبال آن است. پیام مطلوب و مثبتی را که این افراد از طریق تماس‌های اجتماعی به دیگران منتقل می‌کنند، می‌تواند نتایج بسیار مطلوبی را برای سرمایه گذاری تبلیغاتی شرکت‌ها به بار آورد.
بازاریابان همواره از تاثیر توصیه‌های زبانی آگاه بوده‌اند. اجرای برنامه‌های تبلیغاتی زبانی نیاز به هنر و دقت خاصی دارد. اما علمی که در پس این معادله نهفته است نیز کمک می‌کند تا این هنر به ظرافت اجرا شود. این معادله نشان می‌دهد که مصرف‌کنندگان بیشتر چه پیام‌هایی را منتقل می‌کنند و تاثیر این پیام‌ها چیست. به این ترتیب بازاریاب می‌تواند تاثیر آن را در فروش و رقابت برندها اندازه بگیرد. این دیدگاه‌ها برای شرکت‌هایی که می‌خواهند از امکانات بالقوه توصیه‌های زبانی برخوردار شوند و سود سرمایه‌گذاری بیشتری کسب کنند، مفید است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۷
hasan sabilan ardestani


اگر ما می خواهیم مردم تبلیغ ما را ببینند باید توجه آنها را جلب کنیم. در الگویM5 همانطور که مشخص است باید هدف تبلیغات مشخص شود. در قدم دوم باید بودجه تبلیغات خود را مشخص نماییم. بودجه تبلیغات می تواند رسانه ما را مشخص کند. قدم سوم پیام تبلیغات است و به موازات آن از چه رسانه ای می خواهیم استفاده کنیم. در مرحله آخر باید ارزیابی داشته باشیم. ما میلیون ها تومان هزینه می کنیم، تبلیغی می سازیم و می خواهیم در دیگران تاثیرگذار باشد. دیگران همانطوری برداشت کنند که ما پیام را به آنها ارسال می کنیم. اندازه گیری اثربخشی تبلیغات بسیار حایز اهمیت است. تبلیغات ما در فروش تاثیر داشته است؟ تاثیر بر روی وجهه سازمان داشته است؟ بر روی ارتباط سازمان با مشتریان تاثیر داشته یا نه؟



 با حذف این قسمت در واقع یک مجموعه فعالیت بی نتیجه انجام داده ایم. در بازاریابی توصیه می شود که یکی از بهترین روشها برای غلبه کردن بر رقبا، این است که در ابتدا به خودمان حمله کنیم. یعنی هر فعالیتی انجام می دهیم اثربخشی آن را اندازه گیری کنیم. در این مقاله به شیوه های اثربخشی تبلیغات نمی پردازیم بلکه به این می پردازیم که برای این که یک تبلیغات اثربخش باشد به چه اصولی باید توجه کنیم. این عوامل می تواند چک لیستی باشد که پس از ساخت تبلیغ هر یک از این عوامل بررسی شود و ببینیم که آیا تبلیغ ما واجد این ویژگیها هست یا خیر؟


۱ –اصل سادگی Simplicity Principleتبلیغ باید به راحتی توسط مخاطب درک شود. تبلیغات یک فرایند ارتباطات است. ما یک پیامی می فرستیم، مخاطب باید آن را آنگونه درک کند که ما علاقمندیم. برای این که این اتفاق بیفتد باید تبلیغات دارای سادگی باشد. گفته می شود که ما اگر اطلاعات زیادی برای مخاطب ارسال کنیم، مخاطب به گونه ای رفتار می کند که غالبا عکس آن چیزی است که ما می خواهیم. اگر تمامی افتخارات سازمان خود را در یک پیام تبلیغاتی برای مخاطب بگوییم طبیعتا آن پیام نمی تواند برروی مخاطب اثرگذار باشد. اگر در یک صفحه روزنامه به خاطر هزینه ای که کرده ایم ، تمامی خطوط را پرکنیم یا در یک تبلیغ تلویزیونی از ابتدا تا انتها صحبت کنیم از میزان اثرگذاری کاسته ایم. در تبلیغات چاپی هواپیمای امارات در مجله تایم می بینیم که وسط مجله دوصفحه توسط هواپیمایی امارات خریداری شده، تمامی دو صفحه خالی است و گوشه آن نوشته هواپیمایی امارات. زیرا تبلیغ باید دارای فضای تنفس باشد. نباید تصور کنیم چون قیمت تبلیغات در رسانه ها بالاست باید بیشتر حرف بزنیم و پرگویی کنیم.


باید برای مخاطب فضای تنفسی بگذاریم تا مخاطب بتواند از فضای تنفس استفاده بیشتری بکند. در برخی از بیلبوردهای اتوبانها دیده می شود که تمامی بیلبورد را پر از متن نموده اند. کسی که با سرعت ۱۰۰کیلومتر حرکت می کند با خواندن آن پیام طبیعتا تصادف می کند. تعداد کلمات روی بیلبورد در بسیاری از کشورها توسط قانونگذاران مشخص شده است تا فردی که با سرعت از کنار آن می گذرد دچار حادثه نشود. پیام های تبلیغاتی با لغات روشن و عینی ، معمولا تاثیر بیشتری نسبت به پیام های حاوی اطلاعات انتزاعی بر دریافت کنندگان دارد. اگر اطــلاعات بیش ازحد مشـکل و پیچیده باشد و به شکلی آشفته ونامفهوم ارایه شود ، احتمال کمتری دارد که دریافت کننده پیام آن را بفهمد و متقاعد شود.


رایس و تراوت (Ries&Trout)، معتقدند عرضه بیش از حد اطلاعات منجر به بی نظمی و کاهش توجه می شود و به همین علت مشکل است که توجه کسی را بتوان جلب کرد. در تبلیغ انتخابات عراق موسیقی بسیار ملایم و زیبایی پخش می شود و کلیه مسایلی که باید در انتخابات رعایت شود از جمله مساوات، …. به صورت کارتهایی که روی آن نوشته دارد در صندوق وارد می شود. حال اگر ما برای انتخابات خود بخواهیم تبلیغی بسازیم چه می کنیم؟ ما تصور می کنیم که در پیام تبلیغاتی، باید مانند جارچی های قدیم صحبت های زیادی بکنیم یکی از متخصص های تبلیغات تینا لوری معتقد است حداکثر مواردی که در تبلیغ باید ذکر شود چهار مورد است. اگر بیش از این باشد مخاطب آن را خوب دریافت نمی کند یا به زودی از خاطر مخاطب محو می شود. قانونی در بازاریابی است به نام قانون تمرکز، که می گوید اثرگذارترین مفهوم در بازاریابی داشتن کلمه ای در ذهن مشتریان است. در ذهن مخاطب یک کلمه را وارد کنید. اگر ماشینی را تبلیغ می کنید یا بر سرعت بالای آن مانور دهید یا بر امنیت آن یا بر راحتی یا یک چیز دیگر. اینکه همه مزایای موجود در ماشین را به مخاطب بگوییم در ذهن مخاطب تاثیر کمتری می گذاریم.


۲ –اصل تمایز Differentiation Principleدر تبلیغات هیچ گاه از جمع تبعیت نکنید (Never Follow The Crowd). در تبلیغات ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش” مفهومی ندارد. در تبلیغات باید حرکتی متفاوت با حرکت رقیب انجام داد. در حال حاضر تبلیغاتی در رادیو پخش می شود که به صورت اسلنگ (Slang) و کلمات محاوره ای است. ابتدا یکی از شرکتهای شامپو این کار را آغاز کرد، بعد شرکت رقیب با استفاده از همان شیوه تبلیغ خود را ساخت و اکنون از سایر صنوف هم از همین روش استفاده می کنند. در تبلیغات تبعیت از دیگران کار قشنگی نیست. در تبلیغات ما دیده شده که یک شرکت تایر تبلیغ طنز ساخته و شرکت دیگر تایر هم از همان تبلیغات طنز استفاده کرده است. یک شرکت چای از یک شخصیت طنز استفاده کرده، تولیدکننده دیگر چای هم از همان فرد استفاده می کند.


این کار در تبلیغات، کار حرفه ای نیست. اگر رقیب شما یک تبلیغی ساخته که خیلی مردم پسند است و جذاب است، به شرکت سازنده تبلیغات بگویید که تبلیغی متفاوت با آن برای شما بسازد و این را یک قانون بدانید. یک توصیه بازاریابی است که در یک دعوا که همه چاقو به دست هستند کسی که یک هفت تیر دارد برنده است. تمایز بسیار خوب است. قانون بازاریابی می گوید اول بودن بهتر از بهتر بودن است. کسانی اول هستند که تمایز ایجاد کرده اند. ما می دانیم که بلندترین قله ایران دماوند است ولی دومین را نمی دانیم. اولی به دلیل تمایزی که برای خود ایجاد کرده، شناخته شده است. حال اگر یک شرکت رقیب در یک آیتم اول است و تمایز ایجاد کرده است، ممکن است این سوال پیش بیاید پس دیگر شرکتها چه کاری باید انجام بدهند. اگر یک شرکت در یک طبقه تمایز ایجاد کرده، سایر شرکتها باید در چیز دیگری تمایز ایجاد کنند. به طور مثال اتومبیل بلیزر در امنیت تمایز ایجاد کرده است و بی ام و در چیز دیگر. در یکی از تبلیغات بلیزر گفته می شود که در دنیایی که امنیت وجود ندارد ما مقداری به شما امنیت می دهیم. نمی گوید به شما امنیت کامل می دهیم. این خود نشانه راستگویی و صداقت با مخاطب است.



پس می توان اگر رقیب در یک چیز تمایز ایجاد کرده، سایر رقبا می توانند در طبقه دیگری برای خود تمایز ایجاد کنند. نویسنده کتاب ۲۲قانون تغییر ناپذیر مدیریت بازاریابی معتقد است تاریخ نشان داده که تنها شیوه موفقیت در بازاریابی حرکت جسورانه منحصر به فرد است. منحصر به فرد بودن همان اصل تمایز است. کوفی عنان در صحبتی گفته بود که در دوران دانش آموزی معلمی داشته، معلم بر روی تخته سفید یک نقطه سیاه گذاشت. از دانش آموزان سوال کرد که روی تخته چه می بینید؟ دانش آموزان گفتند که یک نقطه سیاه. معلم برای بدبینی دانش آموزان اظهار تاسف کرد که تخته به این سفیدی را نمی بینید ولی نقطه سیاه را به خوبی می بینید. من معتقدم که آنها افراد بدبینی نبودند بلکه این اصل وجود دارد که تمایز قابل دیدن است. افراد تمایز را می بینند. در تبلیغات استدلال می شود این دیدگاه دانش آموزان به دلیل تمایز است.


اگر تخته سیاه بود و یک نقطه سفید روی آن بود دانش آموزان چه چیزی را می دیدند؟ توصیه می شود به شرکت های تبلیغاتی که به عنوان یک شرکت تبلیغاتی نباید یک اثر موفق خود را برای شرکت دیگر در همان صنعت و یا در صنعت دیگر بسازند. در تمام دنیا مرسوم است که اگر شرکت تبلیغاتی با یک شرکت کار می کند نمی تواند برای شرکت رقیب کار کند. اگر شرکتی برای یک بانک کار تبلیغاتی انجام می دهد نمی تواند برای بانک رقیب کار کند. اگر برای ایران خودرو کار می کند ازظر اخلاق تخصصی نباید با سایپا کار کند. این موضوع هم از نظر اخلاقی و هم از نظر حرفه ای نادرست است. شرکت ها برای اینکه تمایز ایجاد کنند، لازم است تبلیغاتی متفاوت با تبلیغات رقبا بسازند. برای دیده شدن باید متفاوت بود


. ۳ –اصل خلاقیت Creativity Principleخلاقیت عبارت است از ایجاد آنچه قبلا وجود نداشته است.


خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است.برای اینکه تمایز ایجاد کنیم باید خلاقیت داشته باشیم. اگر خلاقیت داشته باشیم می توانیم تمایز ایجاد کنیم. اگر شما تولید کننده هستید باید از شرکت تبلیغاتی بخواهید که خط تولید شما را ببیند. از شرکت تولید کننده بخواهید که محصول شما را به خوبی بشناسد و روش استفاده از محصول شما را به خوبی فرابگیرد. شرکت تبلیغاتی باید محصول و خط تولید محصول شما را بشناسد. خلاقیت در تبلیغات باید معطوف به هدف باشد. خلاقیت صرف در تبلیغات فاقد ارزش است. هدف ما این است که جنس بفروشیم. هدف ما این است که تصویر خود را در جامعه بهبود ببخشیم. هدف ما برقراری ارتباط است. خلاقیت ما باید معطوف به هدف تبلیغ ما باشد. فیلیپ کاتلر معتقد است که بهترین آگهیها آنهایی نیستـــند که صرفــا دارای خلاقیت باشند، بلکه باید توانایی فروش محصولات را نیز داشته باشند تبلیغات باید چیزی بیش از هنر صرف باشد. ما تبلیغ نمی سازیم که برای جشنواره بفرستیم و جایزه بگیریم. ما تبلیغ می سازیم که به هدف مورد نظرمان در بازاریابی برسیم. خلاقیت درتبلیغ یعنی مخاطب نتواند نتیجه را حدس بزند و با کنجکاوی تبلیغ را دنبال کند. اگر ما تبلیغ موثر و خوبی ساخته ایم که مورد توجه مخاطب قرار گرفته است ما نمی توانیم آن را برای مدت بسیار طولانی پخش کنیم. تبلیغات فرسایش پیدا می کند. باید دقت داشته باشیم که تبلیغات باید تغییر کند.


۴ –اصل سینرژی Synergy Principleابزارهای تبلیغاتی شرکت باید خط واحدی را دنبال کند. ما باید تبلیغات خود را تغییر دهیم ولی این تغییرات باید در راستای خط واحد باشد. تنوع باید به گونه ای باشد که مخاطب توانایی ربط دادن تبلیغات را به هم داشته باشد. باید در تبلیغات از عناصر ثابتی استفاده بشود که این عناصر تکرار شود تا مخاطب توانایی دنبال کردن تبلیغات را داشته باشد. باید یک نخ تسبیحی وجود داشته باشد که مخاطب بتواند آن را دنبال کند. در بازاریابی ابزارهای مختلفی برای تبلیغ داریم. سیستم های ارتباطات یکپارچه شامل تبلیغات، چاشنی های فروش،روابط عمومی، فروشنده هاو تبلیغات مستقیم هستند. این عوامل ارتباط ما با بیرون سازمان را برقرار می کنند. در این ۵عامل باید شاخصه ها و عناصر ثابتی وجود داشته باشد تا مخاطب بتواند آنها را به هم ربط دهد. افراد با دیدن شاخصه ها در هر جایی باید بتوانند آن را به سازمان ما ربط دهند. ۸ –رخنه در عمق احساسات مخاطب برخی مواقع تمرکز بر بعد احساسی افراد بسیار موثرتر از بعد منطقی آنهاست. تبلیغ نباید فقط دارای بعد منطقی باشد. باید علاوه بر بعد منطق درونی باید در عمق احساسات مخاطب نیز در صورت لزوم بتواند رخنه کند. تبلیغی از یکی از موسسه کمک به کودکان بیماری های خاص ساخته شده بود که تصاویری از کودکان گرفته می شد و کودکان بیماری های خود را می گفتند .


در پایان تصویری از صورت یک کودک گرفته بودند و گفته می شد که “هم اکنون منتظر یاری سبزتان هستیم”. این تبلیغ به لحاظ رخنه در عمق احساسات مخاطب بسیار موفق بوده است. سولومون معتقد است در تبلیغ با جاذبه احساسات باید بتوان بین کالا ومصرف کننده ارتباط قوی احساسی و عاطفی برقرار کرد که اگر این امر با موفقیت انجام شود به آن استراتژی اتصال (BondingStrategy) می گویند. برخی از افراد با کالای خود رابطه عاطفی برقرار می کنند. بعضی از افراد وقتی کالایی خریداری می کنند به آن علاقمند هستند. نسبت به کالای خود تعصب دارند. توفیق ما زمانی است که بتوانیم این رابطه عاطفی را با کالای خود برقرار کنیم. در پایان تاکید می کنم که اگر تبلیغی می سازیم عناصر ذکر شده در بالا را در آن بررسی کنیم. ما برای تبلیغات میلیون ها تومان هزینه می کنیم. میلیون ها نفر از طریق رسانه با تبلیغ ما ارتباط برقرار می کنند. لازم است قبل از پخش تبلیغ تست اولیه بنماییم و اثربخشی تبلیغات را بررسی کنیم.





منابع و مآخذ:

۱) Campbell،Colin،(۱۹۸۶).“The Romantic Ethic and The Spirit of Modern Consumerism“، Oxford: Basil Blackwell

2) Elliott، Richard and Wattanasuwan، Krit (1998).“Brands as SymbolicResources for the Construction of Identity“، International Journal ofAdvertising.

3) Kardes R. Frank، (۱۹۹۹) “Consumer Behaviour“،Addison Wesley Longman.

4) Kotler, Philip& Armstrong , Gary , (2000) . ” The Principles of Marketing ” , Prentice – Hall, international Edition.

5) McCarthy, E. Jerome& Perrault, William, (1995) . ” Basic Marketing “, Richard D. Irwin,Inc. Universal Bookstall.

6) Mowen، John C. & Minor، Michael S.،(۲۰۰۱).“ Consumer Behaviour، A Framework“، Prentice Hall Publication.

7. اتکینسیون، ریتا و اتکینسون، ریچارد وهیلگارد، ارنست، (۱۳۷۰) . » زمینه روانشناسی «، ترجمه دکتر محمد تقی براهنی و همکاران، انتشارات رشد، جلد دوم، چاپ چهارم. ۸٫

اربابی، علی محمد، (۱۳۵۰)، » تبلیغات تجاری«، تهران، انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، چاپ اول. ۹٫

ضی، فرید، (۱۳۷۷)، » تبلیغات بازرگانی و سه رویکرد تازه «، مجله رسانه، سال هشتم، شماره چهارم. ۱۰٫

کاتلر، فیلیپ، (۱۳۷۹)، » کاتلر در مدیریت بازار«، ترجمه عبدالرضا رضایی نژاد، انتشارات فرا. ۱۱٫

کاتلر ، فیلیپ و آرمسترانگ ، گری،‌ (۱۳۷۹). «اصول بازاریابی» ، ترجمه:بهمن فروزنده، تهران، چاپ چهارم، آتروپات. ۱۲٫

محمدیان، محمود،( ۱۳۷۷)، » استفاده از الگوی AIDAدر ساخت پیام تبلیغاتی «، مجله مدیران فردا، دانشگاه علامه طباطبایی. ۱۳٫

محمدیان، محمود و آقاچان، عباس(۱۳۸۱). » آسیب شناسی تبلیغات د رایران«، انتشارات حروفیه، چاپ اول ۱۴٫

محمدیان، محمود،(۱۳۸۲)، » مدیریت تبلیغات از دید بازاریابی«، انتشارات حروفیه، چاپ دوم ۱۵٫

محمدیان، محمود،(۱۳۸۲)، » مقاله مربوط به بازاریابی و روابط عمومی و مرزهای آنها«. کتاب جامع تبلیغات ۱۶٫محمدیان، محمود، (۱۳۷۷)،» مروری گذرا بر نحوه تنظیم شعار تبلیغاتی«، مجله جهان مدیریت، دانشگاه علامه طباطبایی، سال اول، شماره دو، اسفندماه. منبع: نشریه مهندسی تبلیغات –شماره ۱


گرد آوری جواد پورحسینی


(بخشهایی از سخنرانی علمی دکتر محمود محمدیان در گردهمایی بزرگ سالانه مدیران کشور در سالن اجلاس که توسط ایشان به صورت مقاله علمی ارایه شده است).


Read more: http://onlinemanagers.ir/EMag/ContentDetails.aspx?cid=1151#ixzz1UWMIbihU

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۸
hasan sabilan ardestani

ژان بقوسیانwww.modiresabz.com

هر روز افرادی با انگیزه بالا وب‌سایتی را راه‌اندازی می‌کنند و امیدوارند که به‌زودی بتوانند درآمد قابل‌توجهی از آن کسب کنند. ولی بسیاری از وب‌سایت‌ها پس از گذشت ماه‌ها هیچ درآمدی ندارند. صاحبان وب‌سایت پس از مدتی انگیزه اولیه خود را از دست می‌دهند و وب‌سایت کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شود. یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در کسب درآمد اینترنتی آشنایی با مدل صحیح بازاریابی اینترنتی است.

دیدگاه‌های اشتباه رایج درباره وب‌سایت و درآمد اینترنتی
دلیل شکست بسیاری از افراد در بازاریابی اینترنتی عدم آشنایی کافی با این موضوع است. همچنین دیدگاه‌های اشتباه رایج باعث می‌شود، وقت و هزینه ما به‌سرعت تلف شود و بازده مناسبی نداشته باشیم. ابتدا به چند دیگاه اشتباه درباره کسب درآمد از سایت می‌پردازیم. 

1. داشتن محصول مناسب و تبلیغ آن در اینترنتبسیاری از افراد تازه‌کار فکر می‌کنند بازاریابی اینترنتی آن است که یک صفحه محصول داشته باشیم که در آن اطلاعات محصول نوشته شده است و سپس آن صفحه را در اینترنت تبلیغ کنیم، یعنی از سایت‌های مختلف بازدیدکنندگانی را به صفحه محصول هدایت کنیم. بنابرین اولین مدل اشتباهی که باعث شکست ما در کسب درآمد اینترنتی می‌شود مدل زیر است:

1. سایت زیبا و کم‌نظیری با محصولات فوق‌العاده راه‌اندازی کنیم
2. برای وب‌سایت ترافیک ایجاد کنیم
3. عده‌ای از بازدیدکنندگان محصولات ما را می‌خرند و ما موفق می‌شویم

چنین مدلی بازده بسیار پایینی دارد و تعداد خریدها معمولا آنقدر کم است که ادامه کار توجیهی ندارد و صاحب سایت پس از مدتی دلسرد می‌شود و تبلیغات را متوقف می‌کند و هیچگاه درآمد قابل‌توجهی ایجاد نمی‌شود. البته این مدل شاید برای شرکت‌ها و کسب‌و‌کارهای بسیار معروف اثربخش باشد ولی برای کسب‌و‌کارهای کوچک کارآمد نیست.

2. ترافیک بیشتر فروش را افزایش می‌دهددیدگاه عموم آن است که هرچه ترافیک یک وب‌سایت بیشتر شود، تعداد فروش‌ها افزایش می‌یابد. منظور از ترافیک تعداد بازدیدکنندگانی است که به سایت شما مراجعه می‌کنند. ما نباید ترافیک را با «ترافیک موثر» اشتباه بگیریم. حتما در نمایشگاه‌های مختلف مثلا نمایشگاه کتاب دیده‌اید که گاهی تمامی دانش‌آموزان یک دبستان را برای بازدید علمی به نمایشگاه آورده‌اند. در این مواقع ترافیک بسیار زیادی وجود دارد، ولی‌ آیا فکر می‌کنید که میزان فروش نمایشگاه افزایش قابل‌توجهی پیدا می‌کند؟ معمولا اینطور نیست. بنابرین هر ترافیکی باعث افزایش فروش سایت نمی‌شود. ما باید بر ایجاد ترافیک موثر کار کنیم. ترافیک موثر از بازدیدکنندگانی تشکیل شده که دقیقا به زمینه فعالیت سایت ما علاقه‌مند هستند. بگذارید کمی فنی‌تر و دقیق‌تر صحبت کنیم. در بازاریابی اینترنتی معیار بسیار مهمی داریم که بسیاری از صاحبان سایت از آن اطلاع ندارند و اهمیتی به آن نمی‌دهند. این معیار درصد خروج از سایت نام دارد.

Bounce Rate یا نرخ خروج از سایت چیست؟ این معیار عددی است که معمولا به درصد بیان می‌شود و نشان می‌دهد که چند درصد از بازدیدکنندگانی که وارد سایت شما می شوند از همان صفحه خارج می‌شوند. این معیار در‌واقع چه‌چیزی را نشان می‌دهد؟ نشان می‌دهد که چند درصد بازدیدکنندگان به‌طور اشتباهی وارد سایت شما شده‌اند، یعنی بلافاصله پس از آنکه وارد سایت شده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که به سایت درستی مراجعه نکرده‌اند و از آن خارج شده‌اند.

حال چگونه به‌طور تقریبی درصد خروج از سایتمان را بدانیم؟ به وب‌سایت Alexa.comمراجعه کنید. اگر صاحب وب‌سایت هستید و با اینترنت سروکار دارید حتما این سایت را می‌شناسید. این سایت رتبه شما را از لحاظ ترافیک در تمامی سایت‌‌های جهان و ایران مشخص می‌کند. با تایپ نام وب‌سایت خود در سایت آلکسا می‌توانید اطلاعات تقریبی از وضعیت فعلی خود به‌دست آورید. یکی از معیارهای مهمی که نمایش داده می‌شود، درصد خروج سایت است.

بنابرین سایت‌های موفق در هر سایت پربیننده تبلیغ نمی‌کنند، بلکه فقط در سایت‌هایی تبلیغ می‌کنند که نوع مخاطب آن به زمینه کاری سایت بسیار نزدیک باشد. فرض کنید بسته آموزشی را برای نمایندگان بیمه تهیه کرده‌اید. آیا فکر می‌کنید که از سایت پرمخاطبی که 100 هزار بازدیدکننده در روز دارد پاسخ بهتری دریافت می‌کنید یا سایتی که مخصوص نمایندگان بیمه است و فقط 1000 بیننده در روز دارد. احتمالا گزینه دوم مناسب‌تر است.

بنابرین در ابتدای کار بهتر است برای تبلیغات به سایت‌های پربیننده عمومی مراجعه نکنیم، بلکه سایت‌هایی را بیابیم که نوع مخاطبان آن به زمینه وب‌سایت ما مرتبط است. در سه شماره قبل مجله درباره این موضوع صحبت کردیم.

یکی از بهترین روش‌های ایجاد ترافیک موثر، استفاده از سئو است. SEO یا بهینه‌سازی سایت برای موتورهای جستجو، علمی است که به‌کمک آن می‌توانید در جستجوهای مرتبط با سایت، در اولین نتایج گوگل قرار بگیرید.

3. هرچه سایت متنوع‌تر باشد و محصولات بیشتری داشته باشد، فروش بیشتر می‌شودیکی از سریع‌ترین راه‌های شکست در کسب‌و‌کار اینترنتی آن است که به ارائه و فروش محصولاتی بپردازیم که هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند. فروشگاه‌هایی که به ارائه محصولات در یک حوزه مشخص می‌کنند شانس موفقیت بیشتری دارند. سایت‌های بسیاری مشاهده می‌شود که به فروش محصولات مختلف از کتاب تا لباس‌های ورزشی می‌پردازند. این روش در کسب‌و‌کارهای کوچک مناسب نیست و کار را سخت‌تر می‌کند. هرچه طیف مخاطبان خود را محدود‌تر کنیم، توانایی ما در ارائه خدمات اختصاصی و متمایز بیشتر می‌شود. در وب باید به‌عنوان متخصص شناخته شویم تا فروش بیشتر شود. اگر تصمیم بگیرید که یک تلفن همراه را به‌صورت اینترنتی خریداری کنید به چه سایتی مراجعه می‌کنید؟ سایتی که به‌صورت تخصصی در زمینه تلفن همراه فعالیت می‌کند، یا سایتی که در آن انواع محصولات از لباس گرفته تا موبایل فروخته می‌شود.

مدل کسب درآمد از اینترنتقبل از پرداختن به مدل صحیح کسب درآمد از اینترنت بهتر است به چند واقعیت مهم توجه کنیم. احتمال خرید در بازدید اول تقریبا صفر است یا آنقدر کم است که توجیه ندارد. بنابرین نمی‌توانیم توقع داشته باشیم فردی با دیدن یک تبلیغ به سایت ما مراجعه کند و بلافاصله خرید کند. موضوع دیگری که شاید بسیار تکان‌دهنده باشد آن است که حدود 95 درصد بازدیدکنندگانی که برای اولین بار به سایتمان مراجعه می‌کنند دیگر هیچگاه به سایتمان نخواهند برگشت. به‌عبارت دیگر بازدید اول‌ آنها آخرین بازدید از سایت است. البته این عدد توسط انتشاراتی بسیار معروف در آمریکا به‌دست آمده و شاید در سایت‌های مختلف این درصد متفاوت باشد. ولی اصل مهم آن است که بخش عمده بازدیدکنندگان هیچگاه به سایت ما برنمی‌گردند.

با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه می‌رسیم که مهم‌ترین کار یک وب‌سایت در بازدید اول ایجاد فروش نیست. اگر وبسایت شما اطلاعات بازدیدکنندگان را جمعآوری نمیکند هیچگاه در افزایش فروش موفق نخواهد بود. اگر با بازاریابی مستقیم آشنا باشیم، در این روش معمولا ابتدا به جمع‌آوری اطلاعات علاقه‌مندان به محصولات و خدمات‌مان می‌پردازیم. در بازاریابی اینترنتی هم می‌توانیم از همین روش استفاده کنیم. مهم‌ترین کار یک وب‌سایت جمع‌آوری اطلاعات علاقه‌مندان است.

برای جمع‌آوری اطلاعات تماس بازدیدکنندگان، محصول یا اطلاعاتی با‌ارزش برای آنها تهیه کنید؛ به‌عنوان مثال گزارشی رایگان در زمینه کسب‌و‌کارتان بنویسید، سپس بازدید‌کنندگان را متقاعد کنید که نام، ایمیل و مشخصات خود را در فرمی پر کنند تا بتوانند به این محصول رایگان دست یابند.

در وب‌سایت چه اطلاعاتی دریافت کنیم؟
توجه داشته باشید که اینجا درباره عضویت در سایت صحبت نمی‌کنیم بلکه درباره فرمی صحبت می‌کنیم که کمترین اطلاعات ممکن را از بازدیدکننده دریافت کرده و به او اجازه دانلود مطلبی رایگان را بدهد. به چنین فرم‌هایی معمولا فرم عضویت سریع می‌گویند. در این فرم بهتر است فقط نام و ایمیل افراد را دریافت کنید. هرچه اطلاعات کمتری دریافت کنید، افراد بیشتری فرم را پر خواهند کرد. وب‌سایت برایان تریسی جدیدا حتی نام را هم حذف کرده و فقط ایمیل افراد را دریافت می‌کند. مهم‌ترین اطلاعات یک کاربر در حوزه وب همان آدرس ایمیل او است.

بنابرین در مدل صحیح بازاریابی اینترنتی اولین گام، جمع‌آوری اطلاعات تماس علاقه‌مندان است. در مقاله بعد به گام‌های بعدی می‌پردازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۰۸
hasan sabilan ardestani

شرکت‌های بزرگ اهمیت برند را درک کرده‌اند. امروزه، در عصر افراد، شما باید برند خودتان باشید. ببینید چطور می توانید مدیرعامل خودمان باشیم.

نوشته تام پیترز
ترجمه امی جمالیان

این یک دنیای کاملا جدید است.

اون cross-trainer که داری– اونی که با صدای خش خش، خودش رو متمایز کرده و اینطوری به همه می‌گه کیه که برندگذاری شده؟ اون ماگ قهوه‌ مسافرتی که همه جا با خودت می‌بری – اه، تو یه زن استارباکسی هستی! یا اون تی‌شرتت که رو آستینش یه «Champion C» داره …، اون جین آبی که روش علامت Levis داره….. بله، شما برندگذاری (مارک‌دار) شدید.

الان برای من -و شما- زمان اون رسیده که نگاهی بندازیم به درس‌هایی از برندهای بزرگ، درسی که برای هرکسی که علاقه داره بدونه در دنیای کاری جدید چطور رو پای خودش واسته، درسته .

بدون در نظر گرفتن سن، موقعیت شغلی، بدون در نظر گرفتن کسب‌وکاری که ما در اون حضور داریم، تمام ما باید اهمیت برند را بدانیم. ما مدیرعاملان شرکت خودمان هستیم. برای باقی ماندن در کسب‌وکار، مهم‌ترین کار ما این است که بازاریاب ارشد باشیم برای برندی که شما نام دارد.

این به همین آسانی – و به همین سختی است . و این گریزناپذیره.

شرکت‌های بزرگ و قوی ممکن است هر استارتاپی که چشمشان را می‌گیرد، بخرند یا آن‌ها را جذب کنند (Aquire) – ادغام کننده‌ها (mergers) در سال ۱۹۹۶ رکورد ثبت کردند. Hollywood ممکن است به فیلم‌های پرفروش علاقمند باشند و ناشران کتاب ممکن است بخواهند تنها بر روی کتاب‌های پرفروش سرمایه‌گذاری کنند. اما گول ظاهر را نخورید.

عمل واقعی در پایانی دیگر است: شانس واقعی این است که شما انسانی آزاد در یک فعالیت اقتصادی آزاد باشید، به دنبال اینکه بهترین فصل کاری خود را داشته باشید، به دنبال اینکه بهترین کارتان را انجام دهید و یک رکورد به یاد ماندنی از خودتان به جا بگذارید، و به دنبال ایجاد یک صدایی مثل تیک برند نایک (لوگوی برند نایک- برند لباس‌ها و کفش‌های ورزشی). چون اگر شما این کار را کنید، نه تنها به تمام فرصت‌های نوک دماغتان دست پیدا می‌کنید بلکه سهم قابل توجهی در موفقیت تیمتان خواهید داشت – شما برای کار بعدی در فصل بعدی، خودتان را در موقعیت خوبی قرار می‌دهید.

خبر خوب – که یک خبر خوب بزرگ است – این است که همه ما شانس این را داریم که به چشم بیاییم. هرکسی برای آموحتن، بهبود و ساختن مهارت شانسی دارد. هرکس شانسی دارد که برندی با ارزش باشد، که شایسته است راجع به آن صحبت کرد.

چه کسانی روند این قاعده کلی را درک کرده‌اند؟ شرکت‌های بزرگ. آن‌ها در زمان کوتاهی راه طولانی آمدند؛ تنها ۴ سال پیش بود، اگر بخواهیم دقیق باشیم ۲ آوریل ۱۹۹۳، زمانی که فیلیپ موریس (Philip Morris) قیمت سیگار مارلبرو (Marlboro) را به هر پاکت ۴۰ سنت کاهش داد. آن روز جمعه بود. وروز دوشنبه، ارزش بازار سهام شرکت‌های بسته‌بندی ۲۵ میلیارد دلار سقوط کرد. همه موافق بودند: برندها محکوم بودند.

امروزه برندها همه‌چیز هستند، انواع محصولات و خدمات – از شرکت‌های حسابداری گرفته تا سازندگان کفش‌های کتانی و رستوران‌ها – سعی دارند متوجه شوند چطور در گروه خودشان برتر شوند و به برندی  تبدیل شوند که مردم به اندازه تامی هیلفایر (Tommy Hilfiger) راجع به آن صحبت کنند.

دیگر چه کسانی این را درک کرده‌اند؟ تک تک صاحبان وب‌سایت‌ها. در واقع، وب با روش مستقیم‌تری نسبت به هر محصول بسته‌بندی یا مصرفی دیگری می‌تواند به برندسازی کمک کند. این چیزی است که وب می‌گوید: هرکس می‌تواند یک وب‌سایت داشته‌باشد. و امروز چون هرکسی می‌تواند … هرکسی یک وب‌سایت هم دارد! خوب شما چطور می‌دانید که کدام وب‌سایت ارزش دیدن را دارد، کدام سایت را bookmark کنید، کدام سایت‌ها ارزشش را دارند که آن‌ها را بیش از یک بار بخوانید؟ پاسخ این است: برندسازی. وب‌سایت‌هایی که به آن‌ها باز می‌گردید همان وب‌سایت‌هایی هستند که به آن‌ها اعتماد کرده‌اید. آن‌ها وب‌سایت‌هایی هستند که نام برندشان به شما می‌گوید که زمان شما ارزش بازدید از آن‌ها را دارد – دوباره و دوباره. برندا نویدی است از ارزشی که دریافت خواهید کرد.

این راجع به فراگیرترین اپلیکیشن وب – ایمیل – هم صدق می‌کند. زمانی که همه ایمیل دارند و هرکسی می‌تواند به شما ایمیل بفرستد، چطور تصمیم می‌گیرید پیام چه کسانی را بخوانید و به کدام‌ها زودتر پاسخ دهید –  چه ایمیل‌هایی بدون خواندن وارد سطل آشغال ایمیل‌ها می‌شوند؟ پاسخ: برندسازی شخصی. نام فرستنده ایمیل به اندازه خود برند مهم است – نام فرستنده، خود برند است – درست مانند نام وب‌سایتی که شما بازدید می‌کنید. این نویدی است از ارزشی که شما بابت زمانی که برای خواندن آن پیام می‌گذارید،دریافت خواهید کرد.

هیچ‌کس اهمیت برند را بهتر از شرکت‌هایی که برندسازی انجام می‌دهند نمی‌داند. برای اینکه بدانید برندسازی شخصی و شرکتی چگونه است، به مک‌کنزی (McKinsey ) یا آرتور اندرسون (Arthur Andersen) نگاه کنید. تقریبا هر شرکتی که  سرویس حرفه‌ای ارائه می‌دهد با همین مدل کسب‌وکار، کار می‌کند.تقریبا هیچ دارایی سخت (hard assets)ندارند – حدس من این است که آن‌ها تا آن جا که می‌شود وسایل را اجاره می‌کنند تا صاحب چیزی نباشند.  آن‌ها داریی‌های نرم (soft assets) زیادی دارند – این دارایی‌ها مردم هستند، ترجیحا باهوش، با انگیزه و با استعداد. و آن‌ها درآمد بزرگی دارند – و سود باور نکردنی.

آن‌ها همینطور فرهنگ کاری و فرهنگ زندگی خیلی واضحی دارند. شما استخدام می‌شوید، کار خود را شروع می‌کنید، عضو یک تیم می‌شوید – و به زودی یاد می‌گیرید چطور ارزش را به مشتری ارائه کنید. در طول مسیر، شما چیزهایی یاد می‌گیرید و مهارت‌ها و قابلیت‌هایتان را ارتقا می‌دهید، از این پروژه به آن پروژه می‌روید. و اگر واقعا باهوش هستید خودتان می‌فهمید که چطور خودتان را ازآن آدم باهوش‌هایی که با کت‌وشلوارهای ۱۵۰۰ دلاری، لپ‌تاپ‌های فوق‌العاده قوی و رزومه‌های تر و تمیز در شرکت می‌چرخند، جدا کنید.(یعنی خودتان متوجه می‌شوید وجه تمایز شما و این آدم‌ها چیست)

اگر شما واقعا باهوشید، در طول مسیر، متوجه می‌شوید که برای ایحاد یک نقش متمایز برای خودتان به چه چیزی احتیاج دارید – شما یک پیام و یک استراتژی برای ترویج برندی که شما نام دارد ایجاد می‌کنید.

چه چیزی شما را متفاوت می‌کند؟

از همین الان شروع کنید: از این لحظه به بعد شما راجع به خودتان جور دیگری فکر خواهید کرد! شما یک «کارمند» جنرال موتور (General Motors)، یکی از خدمه‌ «جنرال میلز» (General Mills) نیستید، یک کارگر «جنرال الکتریک» (General Electric) نیستید و یکی از منابع انسانی جنرال دینامیک (General Dynamics) هم نیستید! (اووووه! اون‌ها کارشون دراومده!) جنرال‌ها را فراموش کنید.(این جنرال‌ها یحتمل ایهامی داشته به اینکه چیزهای کلی رو فراموش کنید) شما برای تمام زندگیتان به هیج شرکتی تعلق ندارید. و وابستگی شما به هیچ کار و مقامی نیست. عنوان شغلی شما را تعریف نمی‌کند و شما هم محدود به تعریف شغلتان نیستید.

از امروز شما یک برند هستید.

شما به بزرگی برندهایی مثل نایک، کوکاکولا، پپسی، یا بادی شاپ هستید. برای شروعِ فکر کردن مثل مدیر برندسازی شرکت مورد علاقتان، از خودتان سوالی بپرسید شبیه سوالی که یکی از مدیران برندهایی مثل کوکاکولا، پپسی یا بادی‌شاپ از خودشان پرسیدند. محصول یا خدمات ما چه چیزی دارد که باعث می‌شود متفاوت باشد؟ به این سوال با ۱۵ کلمه یا کمتر جواب بدهید. زمان بگذارید و جواب خودتان را روی کاغذ بنویسید. و زمان بگذارید و بخوانیدش. چندین بار.

اگر جواب شما باعث نشد چشم‌های مشتری‌های آینده برق بزند یا یک مشتری راضی قدیمی حاضر نشد به شما رای اعتماد بدهد یا – در بدترین حالت – خودتان جذب آن جواب نشدید، شما دچار مشکل بزرگی شدید. الان زمان آن رسیده که درباره برندتان به طور جدی  فکر کنید و برای آن انرژی بگذارید تا خودتان را به عنوان برند تصور کنید و روی خودتان کار کنید.

با شناسایی کیفیت‌ها و مشخصاتی شروع کنید که شما را از رقیبانتان – یا همکارانتان – متمایز می‌کند.  این اواخر- این هفته – شما چه کرده‌اید که خودتان را فوق‌العاده جلوه داده‌اید؟ مشتریان و همکاران شما چه چیزی را بزرگ‌ترین و شفاف‌ترین قدرت شما می‌دانند؟ قابل توجه‌ترین صفت شخصیتی شما چیست(چیزی که ارزش دارد به آن اشاره کرد)؟

به مقایسه برند شما و برند X برگردیم – روشی که شرکت‌های بزرگ برای ایجاد برندشان استفاده می‌کنند. مدل استانداردی که آن‌ها استفاده می‌کنند ویژگی-منفعت (feature-benefit) است. هر ویژگی از محصول یا خدمات آن‌ها یک منفعت قابل تشخیص و متمایز برای مشتریانشان دارد.یک ویژگی برجسته فروشگاه دپارتمانی نورداستورم(Nordstorm) سرویس شخصی‌سازی شده است که برای مشتریان حسابی خرج می‌کند. منفعت برای مشتری: احساس مورد توجه قرار گرفتن – در کنار انتخاب‌های متعدد از فروشگاه‌های دپارتمان مختلف.

خوب این «مدل ویژگی-منفعت» که برندی به نام شما پیشنهاد می‌دهد چیست؟ آیا شما کارتان راهمیشه  سر وقت تحویل می‌دهید؟ مشتریان داخلی  خارجی شما سرویسی قابل اعتماد و قابل اطمینان دریافت می‌کنند که نیازهای آن‌ها را برطرف می‌کند. آیا شما مشکلات را پیش بینی می‌کنید و قبل از اینکه دجار بحران شوید آن‌ها را رفع می‌کنید؟ مشتریان شما پول جمع می‌کنند و از داشتن شما در تیمشان سر درد می‌گیرند؟ آیا همیشه پروژه‌هایتان را با بودجه تخصیص داده شده تمام می‌کنید؟ من نمی‌توانم یک مشتری از یک سرویس حرفه‌ای نام ببرم که به خاطر اضافه شدن هزینه‌ها قاطی نکرده باشد.

قدم بعدی این است که تمام توضیحات معمول که کارمندان و کارگرها برای جاگرفتن در ساختار سازمانی استفاده می‌کنند را کنار بگذارید. عنوان شغلی خود را فراموش کنید. از خودتان بپرسید: من چه کار می‌کنم که ارزشی قابل توجه، سنجش‌پذیر، متمایز وقابل اطمینان را اضافه می‌کند؟ توصیف شعلی خود رو فراموش کنید. از خودتان بپرسید: من چه کار می‌کنم که بیش از همه به آن افتخار می‌کنم؟ بیشتر از همه، استانداردهایی که تا الان با استفاده از آن‌ها در کارتان پیشرفت کردید را فراموش کنید. «نردبان ترقی» را آتیش بزنید و از خودتان بپرسید: من چه چیزی به دست آوردم که می‌توانم بدون خجالت راجع به آن حرف بزنم و به خودم افتخار کنم؟ اگر قرار باشد یک برند باشید، باید روی کاری تمرکز کنید که با انجامش ارزش اضافه می‌کنید، به آن افتخار می‌کنید و مهم‌تر از همه بی رو درواسی از آن برای اعتبارسازی برای خودتان استفاده می‌کنید می‌سازید.

زمانی که این کار را انجام دادید، بشینید و یک سوال دیگر از خودتان بپرسید که برندتان را تعریف کنید: من میخواهم برای چه چیزی معروف بشوم؟؟ درسته، شهرت!

ارائه برای شما چیست؟

خوب این یک کلیشه است: استیک را نفروشید، صدای جیلیز و ویلیزش را بفروشید (don’t sell a steak, sell a sizzle). این اصلی است که برند همه شرکت‌ها کاملا درک می‌کنند. از برنامه فروش از طریق نامه استیک اوماها (Omaha Steaks) گرفته تا کمپین تبلیغاتی «ما آدم‌های معمولی هستیم» وندیز (Wendy’s). قدرت مهارت‌های شما و جایگاه ویژگی-منفعت هیچ اهمیتی ندارد، شما باید در هر صورت برند خودتان را بازاریابی کنید – برندتان را به مشتریان، همکاران و شبکه مجازی از همکارانتان معرفی کنید.

برای بیشترین کمپین‌های برندسازی، اولین قدم دیده شدن است. اگر شما جنرال موتورز، فورد یا کرایسلر (Chrysler) نیستید، یعنی برای به دست آوردن میلیون‌ها «بازدید» در بازار مصرف کننده باید به جنگ تبلیغات تلوزیونی و چاپی بروید. اگر خودتان را برند می‌کنید،شما هم برای دیده شدن همین نیاز را دارید – فقط بدون بودجه.

پس چطور برند شما را بازاریابی کنید؟

هیچ محدودیتی در راه‌هایی که می‌توانید پروفایل خودتان را افزایش دهید وجود ندارد. شب کاری کنید! در یک پروژه دیگر داخل سازمانتان عضو شوید، فقط برای اینکه خودتان را به همکاران جدید معرفی کنید و مهارت‌های خود را به آن‌ها نمایش دهید – یا روی مهارت‌های جدید کار کنید. یا اگر می‌توانید دوام بیاورید خارج از وقت هم کار کنید و با یک گروه کاملا جدید روی یک پروژه از راه دور کار کنید. اگر آن‌ها راجع به شما به بقیه بگویند، در واقع به شما کمک می‌کنند تا همه بدانند که شما چه فرد قابل توجهی هستید.

اگر آن ایده‌ها پاسخگو نبودند، تدریس در یک کلاس اجتماعی برای بزرگسالان را امتحان کنید یا حتی در شرکت خودتان. به این طریق شما یک متخصص به نظر می‌آیید، خود را به عنوان یک آدم ح رفه‌ای نشان می‌دهید و احتمال اینکه مردم با درخواست‌های بیشتری پیش شما برگردند را افزایش می‌دهید و شما در کل فرصت‌های بیشتری برای خود می‌سازید.

اگر در نویسندگی بهتر از تدریس هستید، سعی کنید یک ستون برای یکی از روزنامه‌ها یا مجله‌های محلی بنویسید. و زمانی که می‌گویم محلی منظورم همان محلی است. نیازی نیست شما در صفحه اصلی نیویورک تایمز بنویسید تا امتیازی کسب کنید. روزنامه‌های احتماعی، حرفه‌ای و حتی انتشارات داخل سازمانی فضای خالی برای پر کردن دارند. به محض اینکه شروع کردید، و رکوردی برای خودتان ثبت کردید – و کلیپس‌های دیگری که می‌تونید برای به دست آوردن شانس بیشتر استفاده کنید.

و اگر در سخنگویی یا سخن‌وری از تدریس یا نویسندگی بهتر هستید، سعی کنید در یک پنل گفتگو در یک کنفرانس وارد بحث شوید یا برای ارائه در یک ورک‌شاپ ثبت‌نام کنید. دیده شدن راه‌های بسیار جذابی دارد: سخت‌ترین بخش آن شروع است. اما چند تا پنل گفتگوی خوب به شما شانسی سخنرانی به تنهایی را نیز می‌دهد – و از اینجا چند قدم کوچک تا قرارداد سالیانه فاصله دارید.

نکته مهم دوم این است که درباره کمپین دیده شدن خودتان به خاطر داشته باشید این است که: این‌ها همه موثرند. زمانی که شما برند خودتان را ترویج می‌دهید، تمام کارهایی که انجام می‌دهید – و تمام کارهایی که انتخاب می‌کنید انجام ندهید – ارزش و شخصیت برند و را مطرح می‌کند. از نوع صحبت کردن با تلف نو نحوه پاسخ دادن به ایمیل‌ها گرفته تا روشی که جلسه کاری می‌گذارید همگی بخشی از پیام بزرگتری هستند که شما راجع به برندتان می‌فرستید.

این یکی از اجزای این ماده است: چه باید بگویید و چقدر خوب باید بگویید. اما این همینطور یکی از اجزای استایل هم هست. در اینترنت، ارتباطات خود را با نوشتن یک خط با استفاده از تکنولوژی برقرار می‌کنید؟ در ملاقات، آیا صحبت‌هایتان کوتاه و مرتبط با موضوع است؟ این حتی به سطح کارت ویزیت برند شما نیز می‌رسد: آیا شما یک لوگوی جالب‌انگیز برای کارتتان طراحی کرده‌اید؟ آیا با قدردانی از طراحی نشان داده‌اید که – در این دنیای شلوغ – به بسته‌بندی اهمیت می‌دهید؟

رمز موفقیت هر کمپین برندسازی شخصی «بازاریابی دهان به دهان.» شبکه دوستان شما، همکاران و مشتریان شما مهم‌ترین بخش بازاریابی شماست. چیزی که آن‌ها راجع به شما می‌گویند و سهم شما از بازار در نهایت به عنوان ارزش برند شما ارزیابی می‌شود. پس حقه بزرگ برای ایجاد برند شما یافتن راه‌هایی برای گستردش آگاهانه شبکه همکارانتان است.

قدرت واقعی شما چیست؟

اگر می‌خواهید رشد کنید، شما باید با قدرت – خودتان- به سمت این شرایط بروید. درس کلیدی: قدرت کلمه کثیفی نیست!

در واقع، قدرت در بیشتر مواقع، به شکل بدی اشتباه برداشت شده است و از قابلیت‌های آن به اشتباه استفاده می‌شود. من درباره نوع متفاوتی از قدرت صحبت می‌کنم – به نسبت آن چه همیشه درباره آن حرف می‌زنیم. این قدرت نردبان نیست که چه کسی در بالا رفتن از آن بهتر است. این به آن معنی نیست که هرکس دفتر بزرگتری دارد قدرتمند تر است یا هرکس عنوان جالب‌انگیزناک‌تری دارد قدرتمندتر است.

این قدرت تاثیرگذاری است.

این برای ساختن جادویی‌ترین عامل در حوزه مشخص شماشناخته شده‌است. این قدرت شهرت است. اگر شما یک محقق بودید، شما آن را با تعداد کسانی  که مقاله شما را دیده‌اند اندازه‌گیری می‌کردید، اگر یک مشاور بودید، شما آن را با تعداد مدیرعاملانی که کارت ویزیت شما را در جیبشان (رولودکسشان) دارند اندازه می‌گرفتید. (و بهتر از همه، تعداد ضربان قلبی که برای شما می‌زند)

قدرت گرفتن و استفاده از آن – ذیرکانه، با مسئولیت و بله، قدرتمند – مهارت‌های ضروری برای رشد برند شما هستند. یکی از موضوعاتی که ما رابه سمت برندها جذب می‌کند، قدرت پروژه آن‌هاست. به عنوان یک مصرف کننده، شما می‌خواهید با برندهایی که حضور قدرتمندشان روی شما تاثیر می‌گذارد.

در محیط کارهم این چنین است. ابزارهای قدرتی وجود دارند که ارزش استفاده دارند – بدون اینکه به نظر خود شیفته و خود بزرگ پنداربیاید. شما می‌توانید این را از راه‌های کوچک و آرام انجام دهید. آیا در تیم شما برنامه‌ریزی ملاقات‌هایی با کارایی بالا سخت است؟داوطلب برای نوشتن دستور کار جلسات بعدی. شما با تیم صحبت می‌کنید و تصمیم میگیرید چه چیز در دستور کار باشد یا نباشد. دنبال موقعیتی باشید که بتوانید گزارش جلسه را بنویسید – چون دستی که خودکار را می‌گیرد (یا بر روی کیبورد می‌زند) باید تاریخچه شرکت را بنویسد یا دست کن آن را شکل دهد.

از آن مهم‌تر، قدرت بیشتراز همه موضوعی از آگاهی است. اگر شما می‌خواهید مردم شما را برندی قدرتمند ببیند، مثل یک رهبر ارزشمند رفتار کنید. زمانی که شما مثل برند خودتان فکر می‌کنید، شما برای رهبر بودن احتیاجی به اجازه(تعریف) چارت سازمانی ندارید. در واقع شما یک رهبرید. شما خودتان را رهبری می‌کنید!

یک کلید برای رشد قدرتتان این است که این واقعیت ساده که ما در دنیای پروژه‌ها زندگی می‌کنیم را تشخیص دهید. تقریبا تمام کارهای امروزه در قالب پروژه برنامه‌ریزی می‌شود. دنیایی بر اساس پروژه دنیای برای رشد برندتان ایده‌آل است: پروژه‌ها با ارائه زنده می‌ماند و زمانی که تمام می‌شود شما را با braggables تنها می‌گذارند. اگر شما دست کم ۷۰٪ از وقتتان را صرف پروژه نمی‌کنید، ایحاد پروژه، یا مرتب کردن کارهایتان در پروژه، شما خیلی غمگینانه در گذشته زندگی می‌کنید. امروز شما باید در پروژه‌ها فکر کنید، نفس بکشید، رفتار کنید و کار کنید.

دنیای پروژه‌ها این را برای شما آسان می‌کند که قدرت برندتان را ارزیابی و تبلیغ کنید. یک بار دیگر مثل غول‌های صنعت فکر کنید.خودتان را یک مدیر برندسازی در پروکر و گمبل تصور کنید: زمانی که به ارزیابی برندتان نگاه می‌کنید، چه چیزی می‌توانید اضافه کنید تا قدرت برند و احساس حضورتان را بیشتر کند؟ آیا بهتر است با فرمت ساده‌تری کار کنید – برداشتن پروژه‌ای که  به طور تدریجی به مهارت‌ها و دست یافته‌های شما اصافه می‌کند؟ یا بهتر این با یک محصول کاملا جدید کار کنید؟ زمان آن فرا رسیده که چند سالی را آن طرف آب‌ها سپری کنید و از منطقه راحتی خود حارج شوید‌ و یک چیز جدید پ کاملا متفاوت امتحان کنید؟

هر تصمیمی که بگیرید، شما باید قدرت برندتان را یک تمرین در رزومه جدیدتان نگاه کنید؛ مدیریت – تمرینی که شما یک بار برای همیشه و برای «رزومه» انجام می‌دهید. شما دیگر یک رزومه قدیمی ندارید! شما یک بروشور بازاریابی برای برند خودتان دارید. به جای لیستی از عناوین و جایگاه‌ها، بروشور بازاریابیتان مهارت‌های شما، پروژه‌هایی که تمام کرده‌اید، اغراق‌هایی که می‌توانید اعتبارشان را داشته باشید . خودتان را در معرض دید قرار می‌دهد. و درست مثل هر بروشور بازاریابی خوبی که دیده‌اید، این هم به به روزرسانی مداوم نیاز دارد تا رشد برند شما را نشان دهد.

آینده (برند) شما چیست؟

تمام شد. هیچ نردبان دیگری وجود ندارد. کارها دیگر آنگونه پیش نمی‌روند. خطی بودن تمام شده است. کار کردن در این روزها مانند بازی منچ یا حتی مار و پله پر از حرکت است و شما به دلایل مختلف به جلو یا عقب می‌روید. یک شغل مجموعی از پورتفولیوهای شما از پروژه‌هایتان است که باعث شده‌اند شما مهارت‌ها و تخصص جدید بیاموزید. علاوه بر این همکارانتان را گسترش داده‌اید و به طور مداوم برند خودتان را از نو ساخته‌اید.

همانطور که شما مسیر «شغل خود» را می‌سازید به خاطر داشته باشید آخرین چیزی که می‌خواهید مدیر بودن است. مثل «رزومه»، «مدیر» هم منسوخ شده‌است. رزومه تقریبا هم معنی «شغل بی پایان» است. چیزی که شما می‌خواهید کمی از پروژه‌های هیجان انگیز، چالش برانگیز و فعال است. زمانی که شما به پیشرفت کاریتان بیرون از پروژه فکر می‌کنید، دنبال کردن مسیر، نه تنها سخت است بلکه کاملا نامرتبط هم هست.

به جای برده ساختن از خودتان در مفهوم نردبان شغلی، خودتان را از نو بسازید. از نوشتن هدف خودتان شروع کنید، تا این هدف شما را به عنوان مدیرعامل سازمان شما، راهنماییتان کند. به چه چیزی علاقه دارید؟ یادگرفتن ایده‌های جدید؟ شناخته شدن به عنوان جادوگر فنی به خاطر مهارت‌هایتان؟ کار کردن روی یک ایده و به بازار رساند آن؟ تعریف شما از موفقیت چیست؟ پول؟ قدرت؟ شهرت؟ یا انجام کاری که به آن علاقه دارید؟ همانطوری که به این سوال‌ها پاسخ می‌دهید، مداوم در جستجوی کار یا پروژه‌ای باشید که با هدف شما سازگار باشد. هدفتان را هر ۶ ماه یک بار مرور کنید تا مطمئن شوید که هنوز آنچه را که نوشته‌اید باور دارید.

مهم نیست شما امروز چه می‌کنید، چهار چیز وجود دارد که شما باید خودتان را با آن‌ها بسنجید. اول، شما باید یک هم تیمی خوب باشید و از همکارانتان حمایت کنید؛ دوم، شما باید در کاری متخصص فوق‌العاده‌ای باشید که واقعا ارزشمند است. سوم، یک خیال‌پرداز بزرگ بین باشید – رهبر، معلم یا آینده‌نگر دوراندیش. چهارم، باید یک آدم بازاری (businessperson) باشید – در خروجی‌های عملی غرق شوید.

به همین سادگی است: شما یک برند هستید و مسئول برندتان هستید. هیچ راه مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. و هیچ راه مشخصی برای ساخت برند شما هم وجود ندارد. به جز این راه: از امروز شروع کنید.

تام پیترز در مباحث نویسندگی، سخنرانی و تفکر درباره اقتصاد جدید، در جهان  پیشروست. او به تازگی یک CD-ROM به بازار عرضه کرده، «راهنمای نجات از کار تام پیترز» (Houghton Mifflin interactive). راب واکر به پروفایل برند در ستون‌های فرعی کمک کرده‌است.

منبع خبر: http://blogad.ir/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF/




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۷
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۶
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۴
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۵
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۰۸:۳۹
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۱۵
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۷:۲۵
hasan sabilan ardestani

ر این مطلب قصد دارم هفت راهکار کم‌هزینه اما بسیار اثرگذار را در حوزه بازاریابی معرفی کنم که به کسب‌وکارها در پیدا کردن مشتری و ایجاد فروش کمک می‌کند.

 

1- در تبلیغات از شرکت‌های بزرگ تقلید نکنید

شرکت‌های بزرگ به‌منظور ایجاد شناخت نام تجاری و برند و همچنین فروش‌های آینده دست به تبلیغات می‌زنند. اما یک کسب‌وکار کوچک قادر به انجام دادن آن نیست. در عوض، تبلیغات خودتان را به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که هم‌اکنون برای شما کسب و درآمد کند. یکی از راه‌های دستیابی به این مقصود گنجاندن یک پیشنهاد در تمامی تبلیغات خودتان است – – که البته راهی آُسان برای مشتریان بالقوه جهت پاسخگویی به درخواست شمارا هم ارائه می‌کند.

 

2- یک نسخه ارزان را پیشنهاد دهید

برخی از مشتریان بالقوه تمایل به پرداخت قیمت پیشنهادی شما برای دریافت محصول یا خدمت معرفی‌شده ندارند و بیشتر تمایل به پرداخت قیمتی پایین‌تر بجای دریافت محصول یا خدمت شما باکیفیت عالی دارند. شما می‌توانید با ارائه محصول یا خدمت خودتان در اندازه‌ای کوچک‌تر یا باکیفیت پایین‌تر فرصت کسب درآمد از این دسته از مشتریان را از دست ندهید.

 

imageedit_20_6393276821

 

3- یک نسخه بهتر و بالاتر را پیشنهاد دهید

همه مشتریانی که به شما مراجعه می‌کنند خواهان بهره‌مندی از یک قیمت پایین و ارزان نیستند. بلکه برخی برای به دست آوردن یک محصول یا خدمت باکیفیت بهتر تمایل به پرداخت هزینه بالاتری هم دارند. شما می‌توانید اندازه معمول فروش محصولات خود و میزان مجموع درآمد خودتان را با پیشنهاد یک محصول یا خدمت بهتر و جامع‌تر افزایش دهید . . . یا حتی از طریق ترکیب کردن چندین محصول یا خدمت مختلف با یکدیگر و ارائه آنها رد یک بسته ویژه به‌عنوان پیشنهاد ویژه و البته باقیمتی بالاتر، همیشه که نباید پیشنهاد ویژه قیمتی نازل‌تر پیشنهادهای قبلی شما داشته باشد!!!!! حتی می‌توانید با یکی از رقبای خود ائتلاف کنید و دو محصول مکمل را در پیشنهاد ویژه عرضه کنید.

 

4- از برخی روش‌های غیرمعمول بازاریابی استفاده کنید

به دنبال استفاده از برخی از روش‌های غیرمعمول بازاریابی که از دید رقبای شما بازماندهاست باشید. دراین‌بین راه و روش‌های بسیاری زیادی را می‌توانید پیدا کنید که در عین ایجاد درآمد قابل‌توجه برای شما امکان رقابت کردن با رقبا با شما در آن موارد وجود نداشته باشد. به‌عنوان‌مثال می‌توانید تبلیغات خود را بر روی یک کارت‌پستال چاپ کنید و آن را برای مشتریان بالقوه خود در بازار هدف تعیین‌شده ارسال کنید. توجه داشته باشید که بر اساس اطلاعاتی که بر روی این کارت درج می‌کنید با هزینه‌ای اندک قادر به جذب حجم بسیار بالایی از مشتریان به سمت خود یا حجم بالایی از بازدیدکننده به وب‌سایت خودتان هستید.

 

5- تبلیغات خودتان را به بهترین شکل دربیاورید

اندازه تبلیغات خود را کوچک‌تر کنید، درنتیجه قادر به انتشار تعداد تبلیغات بیشتر با همان هزینه هستید. البته ممکن است با خواندن این نکته در اینجا دیگر از تعداد بالای مشتریانی که تبلیغات کوچک‌تر شما در حجم بالاتر نسبت به تبلیغات بزرگ‌تر برای شما ایجاد می‌کند متعجب نشوید.

 

6- می‌توانید تبلیغات مشترک با دیگر کسب‌وکارهای کوچک داشته باشید

با برخی از کسب‌وکارهای کوچک غیر رقیب که بازار مشترکی با بازار هدف شما دارند تماس بگیرید و بگوئید در صورت تبلیغ و معرفی محصول و خدمات شما در بازار هدف خودشان شما هم حاضر به چنین کاری در بین مشتریان خودتان هستید. این کار چون تائید یک برند دیگر را در نزد مشتری به همراه دارد، از هر تبلیغ دیگری برای شما سودمندتر بوده فروش بسیار بالایی را با هزینه‌ای اندک برای شما ایجاد می‌کند.

 

7- از مشتریان خود سود ببرید

مشتریان شما مطمئنا با شما آشنایی داشته و به شما اعتماد دارند. کسب سود از این مشتری‌ها نسبت به مشتری جدید بسیار ارزان‌تر تمام می‌شود. پس محصول یا خدمت جدید خودتان را پیش از هر گروه دیگری حتی باقیمتی ارزان‌تر به این گروه از مشتریان معرفی کنید که خودشان به‌عنوان تبلیغی برای شما عمل می‌کنند.

 

حتی می‌توانید از آنها بخواهید به‌عنوان نماینده شما به معرفی محصولات شما بپردازند. اما دراین‌بین باید به فکر تعیین تشویقی برای آن‌ها باشید. فقط نکته‌ای که دراین‌بین وجود دارد، این است که این تشویق که به ازاء معرفی مشتری فلان قدر تخفیف بگیرید، دیگر نخ‌نما شده، باید به دنبال خلاقیت باشید. پیشنهاد شما برای این نوع تشویق چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۵
hasan sabilan ardestani
دانلود کتاب مدل کسب و کار شما: روشی برای بازسازی زندگی حرفه ای تان
(۱)
دانلود رایگان کتاب ۱۳.۵۸ مگابایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۱
hasan sabilan ardestani

چگونگی مواجهه با «نه» های مشتری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۱
hasan sabilan ardestani
کسب و کارهای کوچک معمولاً با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. برای مثال، شخصی که کار دو، سه یا چهار نفر را به تنهایی انجام می دهد، مسلم است که در کارش با مشکلات زیادی روبه رو می شود چرا که همزمان باید مشتریان را ملاقات کند، محصولاتش را ب فروشد و در سمینارهای مختلف شرکت کند

جرالد کین درباره انجام دادن تجارت یک نفره به شوخی می گوید: «آقا بالاسر خود بودن خوب است، چرا که هم می توانید فقط نصف روز کار کنید و یا در روز دوازده ساعت سر کار باشید».
 نکته ای که باید تمام کاسبان و تاجران به آن توجه کنند این است که باید در زمان بسیار محدودی کارها و وظایف بسیاری انجام دهند و البته باید از حداقل کار بهترین نتیجه لازم را بگیرند یعنی کارشان باید بیشترین بهره داشته باشد. اما برای اینکه از کمترین زمان بهترین استفاده را برد چه باید کرد؟
اگر شما دوست دارید که برنامه ها و کارهایتان را به سریع ترین و بهترین نحو انجام دهید بهتر است که به نکاتی که در این مقاله به آن اشاره می شود خوب توجه کنید و آنها را در راس کارهایتان قرار دهید. البته برای اینکه خواندن این مقاله خسته کننده نباشد این نکات به صورت پرسش و پاسخ آمده است و فایده دیگر آن این است که به خاطر سپردن نکات آسان تر می شود.

● پرسش اول                                                                              
▪ چگونه می توانم مشتریان بیشتری بگیرم؟
پاسخ: گاهی اوقات برای جلب مشتریان بیشتر لازم است که کارهایی را که تاکنون برای این کار انجام داده ایم، متوقف کنیم. گاهی اوقات باید از روشهای موثری برای این کار استفاده کرد. البته روشهای استانداردی برای جلب مشتریان وجود دارد و نیز روشهای غیراستاندارد دیگر. اما این نکته را به خاطر داشته باشید: یک روش را بارها و بارها امتحان کنید. اگر انتظار داشته باشید که نتایج منفی به همراه داشته باشد پول و انرژی خود را از دست داده اید. بنابراین آنچه که باید انجام دهید فقط کار کردن نیست. ذهنتان را متوجه اهداف و کارهای دیگر کنید. همان طور که پیشتر اشاره شد گاهی اوقات راه حل مشکل این نیست که چه کار دیگر باید انجام داد بلکه این است که برای گرفتن مشتریان بیشتر انجام چه کارهایی را باید متوقف کرد. نکته مهمی که باید به ذهن بسپارید این است که قوانین و مقررات نامریی در جهان وجود دارند. حتی اگر شخصی با ذهنیت متافیزیکی نباشید، می توانید ببینید که نیروهای نامریی بسیاری در زندگی های ما وجود دارد. الکتریسیته، نور، گرما و غیره. یک بذر را در نظر بگیرید: به محض آنکه در دل خاک کاشته می شود، نیروهای نامریی دست به کار می شوند و آن را به یک گیاه، درخت یا بوته تبدیل می کنند. تمام این نیازها چیزهای بسیار اساسی هستند که به بذر کمک می کند که قسمت های دیگری به آن اضافه شود و باصطلاح رشد و نمو کند. اما بیشتر مردم فکر می کنند که چنین نیروهایی به چیزهای مریی و مشهودی که می توانیم در زندگی روزانه خود ببینیم، تعلق ندارد.
 آیا شما احساس کرده اید که در طول یک روز همه چیز بر وفق مرادتان پیش می رود و باصطلاح کارهایتان روی غلتک افتاده است؟ در این مواقع چه فکر کرده اید؟ آیا دوست داشته اید که تلاش اضافی که به نتایج عادی بزرگتر می انجامد، انجام دهید؟ چه چیزی آن روز را متفاوت تر از روزهای دیگر کرده است؟ نیروهای نامریی که به نفع خود تحت کنترل درآورده اید. آیا تاکنون با کسی ملاقات کرده اید که شما را سخت تحت تاثیر خود قرار داده باشد، به اصطلاح شما را جادو کرده باشد؟ آیا به نظرتان او یک آدم جذاب بود؟ البته منظورم زیبایی و جذابیت فیزیکی نیست بلکه انرژی اوست. راز این دسته افراد این است که این افراد موفق یاد گرفته اند که چگونه چهار قدرت نامریی خود را کنترل و هدایت کنند.
چهار قدرت نامریی عبارتند از:
رفتار
تمرکز
گفت وگوی درونی با خود
باورها.
روش و رفتار مثبت باعث خلق مثبت می شود. من از ساده طبعی و یا تاییدات بی فایده سخن نمی گویم، بلکه عقیده دارم که احساس و برداشت من از جهان مردم، وقایع و اتفاقات و باورها و رفتارهای مناسب با آن را برایم به ارمغان می آورد. آنچه که زندگیم را تغییر می دهد نوع نگاه و نگرش من به اشیاء و افراد و در کل، جهان است.
یک فکر مثبت نتیجه مثبت به همراه دارد. با نگاه کردن به گلها، گیاهان و درختان و دیگر چیزها این احساس را در خود به وجود آوریم که برای رشد آنها نیروهای نامریی دست اندرکارند. اما علف های هرز از کجا می آیند؟ از بذرها. نتایج احساسات خود از کجا نشات می گیرند؟ بذرهای افکار، باور و رفتارها. در ذهن شما چه چیزی کاشته شده است؟ زندگی همیشه ما را با چالشها و مشکلات زیادی روبه رو می سازد.
از این رو مهم است که این نظریه را به خاطر بسپاریم:
یک شخص بدبین هر فرصت و شانس را یک مشکل می بیند و یک شخص خوش بین مشکلات را یک فرصت می داند.خود من چه از نظر شخصی و چه از نظر شغلی به این نتیجه رسیده ام که داشتن ذهنیت مثبت باعث افزایش اعتماد به نفس در انسان می شود. شاید اگر این حرف را به دوستانتان بزنید آنها به شما بخندند و بگویند: «این از آن حرف های متافیزیکی عجیب و غریب است.» اما این مسیله را به خاطر بسپارید که آنها چه موفقیت هایی در زندگیشان کسب کرده اند؟ زندگی افراد مشهور را مطالعه کنید. در زندگی انسان ها لحظاتی وجود دارد که باید به آن نگاهی عمیقی انداخت. خود من متوجه شده ام که عامل مهم موفقیت شغلی ام دیدگاه و نگاه مثبتی بوده است که به کارم داشته ام. اگر به نتایج بهتری در زندگی شخصی و شغلی خود نیاز دارید، دو چیز است که باید به آنها بیشتر از هر چیز دیگر توجه کنید: چگونه به نتایج مثبت و جالبی در زندگیتان دست یابید؟ با استفاده از نیروهای نامریی که در وجود هر موجود زنده ای به ودیعه گذاشته شده است؟ چنانچه نتایج حاصله مثبت نیستند، استفاده از این نیروها می تواند تغییرات زیادی را در شما به وجود آورد. افزایش اعتماد به نفس در کسب موفقیت بسیار مهم است. گفت وگوی درونی با خود و تکرار کلمات و جملات تاکیدی روش بسیار مفیدی برای افزایش اعتماد به نفس در انسان می شود. یکی از مشتریانم با استفاده از این روش توانست 40 پوند از وزنش را البته بدون کم کردن از میزان غذای خود کم کند. تغییرات کوچک می تواند نتایج بزرگی به همراه داشته باشد. سعی کنید که دستورات بالا را به مدت چند هفته به کار گیرید.
 ● پرسش دوم
▪ چرا وقتی که مطمینم که مشتریان خوبی پیدا کرده ام، آنها را خیلی زود از دست می دهم؟
پاسخ: وقتی که دانش آموز سر کلاس حاضر باشد، سر و کله معلم نیز پیدا خواهد شد. حال ممکن است معلم بد باشد. هر جا که فروشنده باشد، مشتری هم است، اما باید روش تشخیص آنها را خوب بدانید.
● پرسش سوم
  ▪ می دانم درست نیست که این را بگویم اما گاهی اوقات یک مشتری تمام روزم را خراب کرده است. در این مواقع چه کار باید بکنم؟ پاسخ: آیا فقط یک بار اتفاق می افتد یا همیشه؟ یاد بگیر چطور این تناقض را تغییر دهی تا تو و مشتری هایت به جای عذاب کشیدن از معامله لذت ببرید.
 ● پرسش چهارم
▪ می دانم برای اینکه کارم را بسیار خوب انجام دهم بسیار خوب هستم اما به دلایلی چندان اعتماد به نفس ندارم. با این وضعیت چگونه برخورد کنم؟
پاسخ: همیشه چیزهای کوچک هستند که باعث بروز اختلافات بزرگ می شوند. داشتن دیدگاه و ذهنیت مثبت و باور داشتن توانایی های خود باعث می شود که ترستان از انجام کار بریزد و از کارتان لذت ببرید.
 ● پرسش پنجم
▪ دسته ای از افراد وجود دارند که نمی توانم با آنها ارتباط برقرار کنم. این در حالی است که یقین دارم که آنها مشتریان بسیار خوبی از آب در می آیند. چه کار کنم که بتوانم آنها را متقاعد سازم؟
پاسخ: یک بار کسی گفت: «من تا به حال نتوانسته ام همسرم را درک کنم». یک روز تمام با او صحبت کردم ولی نتوانستم حرف هایش را بفهمم. چیزی که عجیب است این است که اگر چه پاسخ به این سوال بسیار روشن است، اما بیشتر افراد نمی توانند پاسخ این سوال را بیابند و همین مشکل هم بر روی افراد کاسب و بازرگان نیز تاثیر می گذارد.
 ● پرسش ششم
▪ من برای متقاعد کردن مشتریانم دست به هر کاری می زنم، اما بیشتر اوقات نتیجه نمی دهد. آیا تکنیک موثری برای این کار سراغ دارید؟ پاسخ: گاهی یک تصویر کار هزاران کلمه را می کند. سعی کنید از محصولاتتان تصاویر واضح و زیبایی تهیه کنید. در این صورت خیلی راحت تر مشتریان خود را برای خرید اجناستان قانع می کنید
http://businessplan.blogfa.com/post-209.aspx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۸
hasan sabilan ardestani

نکاتی در آغاز و تعیین نام یک کسب و کار جدید 

1) بزر گ بیندیشید ولی با یک کار کوچک آغاز کنید.

۲) قبل از آغاز یک کسب و کار باید مطمئن شوید که مفهومی که در ذهن دارید قابل اجراست. بهتر است ابتدا یک نمونه کار انجام دهید و نتیجه را ارزیابی کنید. بیندیشید که چگونه میتوانید تئوری خود را در یک مقیاس کوچک بیازمائید، قبل از اینکه متعهد کاری بزرگ از قبیل قرارداد رهن و یا خرید مکان شوید.
۳) اگر حتی بتوانید حداقل یک مشتری پیدا کنید و به شما ثابت شد که طرح مورد نظرتان قابل اجراست این شانس را دارید که این موفقیت ،دفعات دیگری نیز برایتان تکرار گردد.
۴) با بودجه محدود کار کنید. اگر تجهیزات قدیمی‌تان قابل استفاده هستند، تجهیزات جدید تهیه نکنید. معامله پایاپای بهترین روش تهیه تجهیزات مورد نظرتان است.
۵) بدون داشتن یک طرح کسب و کار جامع که حاوی کلیه جزئیات باشد به آغاز یک کسب و کار جدید مبادرت نورزید.
۶) یک حسابدار می‌تواند به شما در مسائلی نظیر گردش نقدینگی، نقطه سربه سر و صورت سود و زیان کمک کند.
۷) بانکها به مراتب ارزان‌تر از شرکا هستند و مشکل کمتری نیز در مواجهه با آنها دارید.داشتن یک شریک مانند ازدواج بدون وجود عشق است. زندگی شما در اینصورت از آن خودتان نخواهد بود. البته به یاد داشته باشید که آغاز یک کسب و کار با یک شریک بی‌نهایت بهتر از عدم آغاز یک کسب و کار است.
۸) وقتی یک شریک دارید باید به نظرات اونیز توجه کنید. در شراکت بدون رسیدن به توافق لازم هر تلاشی به بن بست خواهید رسید.
۹) مسئله دیگر، مدیر عامل بودن و داشتن رای اکثریت است. این دلیل دیگری است که آگاه باشید هیچ‌گاه بیش از ۴۹ درصد از سهام شرکت خود را واگذار نکنید، البته اگر تمایل دارید که کنترل اوضاع به دست خودتان باشد!!
۱۰) آیا برای کسب و کار شما بازار وجود دارد؟ وسعت این بازار چقدر است؟ 
تحقیقات بازار بسیار مهم و اساسی است. بهتر است به جای ایجاد بازار جدید، بازارهای موجود را پیدا کنید.
۱۱) اگر در این بازار رقیبی ندارید و یا رقابت محدودی وجود دارد، هشیار باشید. ممکن است به واقع بازاری وجود نداشته باشد! به عبارت دیگر ممکن است روی یک محصول خاص دست گذاشته باشید که تا کنون شناخته نشده است.
۱۲) قبل از آغاز یک کسب و کار، با یک مشاور، وکیل، واسطه بیمه و یا مدیر بانک مشورت نمائید. مشاوره بانک مجانی است. مشاوره اولیه با مشاوران حرفه‌ای نیز مجانی است. اما قبل از هر اقدامی پرسش نمائید.
۱۳) عموما بهترین کسب و کاری که می توانید انتخابی گوید: شما میتوانید در هر زمینه کسب و کار و یا صنعت جدید از طریق خواندن کتاب متخصصین آن فن، حتی برای یک ساعت در روز نیز میتونانید عملا تجربه کسب نمایید. حتی بیشتر از آن نیز میتوانید مطالعه کنید زیرا هرچه بیشتر مطالعه کنید، مغز اطلاعات جدید را بهتر از اطلاعات جزیی و آسان در ک میکند. تکرار با فاصله ،یک روش موثر در یادگیری موثر و اثبات شده است.
۱۴) حتی اگر فکر میکنید که برای آغاز کسب و کاری که در ذهن دارید به تجربه عملی نیاز دارید میتوانید مدتی را برای یکی از رقبای خود کار کنید. حتی میتوانید نیمه وقت کار کنید. هرچه برایتان مفید است یاد بگیرید و در عین حال مزد نیز دریافت کنید. البته بهتر است قبل از امضای قرارداد مربوط به انجام فعالیتهای محرمانه از آنجا بروید زیرا ممکن است علیه شما شکایت کنند!
۱۵) به همان سرعتی که دارایی شما افزایش می یابد، باید هدفتان این باشد که خود نیز توسعه پیدا کنید و از یک صاحب کسب و کار/ مجری به یک صاحب کسب و کار/مدیر تبدیل شوید.
۱۶) هیچ وقت نباید کسب و کاری را با این هدف که کلیه امور را خود رتق و فتق کنید آغاز نمایید. این کار درست مانند این است که کار خود را با پول بخرید.
۱۷) اگر بخواهید هر کاری را خودتان انجام دهید عملی نیست. باید یاد بگیرید که تفویض اختیار کنید. باید افراد با انگیزه ای را بکار بگیرید که حتی از شما باهوشتر و زیرک تر باشند. به آنها استانداردهای بالای خود را بیاموزید و در حالیکه آنها اغلب کارها را انجام میدهند بر آنها نظارت داشته باشید.
۱۸) انتخاب یک نام تجاری مناسب، برای موفقیت شما بسیار حایز اهمیت است. بعد از سالها تجربه در تبلیغات و بازاریابی، پیشنهاداتی که در این مورد به شما ارایه میکنم به شرح زیر میباشد:
۱۹) نام شما نباید مشابه نام رقبایتان و یا نزدیک به آن باشد زیرا اولا مشتریان سردرگم میشوند و به آسانی شما را پیدا نمیکنند و ثانیا ممکن است مورد شکایت شرکتهای رقیب واقع شوید.
۲۰) هرچقدر اسم شرکت کوتاهتر باشد، به یاد ماندنی تر خواهد بود.
۲۱) اسم باید به آسانی هجی شود و به وضوح قابل تلفظ باشد.
۲۲) اسم شما باید تبلیغی باشد برای آنچه میخواهید انجام دهید. کسب و کارهایی که نام صاحبان خود را دارند تنها در صورتی موفقند که این اسم برای دیگران آشنا باشد و یا مرادف یک محصول و یا خدمت شناخته شده باشد.
۲۳) نباید نام شما به نام شرکت ثبت شده دیگری تجاوز کند. 
۲۴) نام شما باید متمایز و در ارتباط با تصویری باشد که مایلید از کسب و کار خود ارایه دهید. برای نمونه اگر شما خدمات نظافت منازل را انجام میدهید انتخاب نام سویس منازل APHRODITE (به معنای عشق وزیبایی) کاملا نامناسب است و در عوض نام خدمات منازل Spicand Span ( به معنای نو و ترو تمیز) بسیار مناسب خواهد بود. 
۲۵) با توجه به ثبت اسم شرکت شما در کتاب زرد اگر اسم شما با اولین حروف الفبا آغاز شود در صدر لیست شرکتها قرار خواهید گرفت.
۲۶) شاید شما دوست داشته باشید نام شهر و یا شهرستان خود را بخشی از نام شرکت خود قرار دهید. 
۲۷) دلیل دیگری که نام کوچک خود را در نام کسب و کارتان مورد استفاده قرار ندهید، این است که در اذهان مشتریانتان تبعیض ایجاد میکنید و آنها به دنبال شما میگردند و در حالیکه سایر همکارانتان بیکار نشسته­اند کار فراوان روی سر شما ریخته میشود.
۲۸) همچنین زمانی که تمایل به فروش و یا واگذاری کسب و کار خود دارید در صورتی که نام کسب و کارتان، اسم کوچک شما باشد، به قیمتی پایین تر از زمانی که یک نام تجاری مناسب داشته باشد به فروش میرسد.
۲۹) تعیین نام مناسب به این روش انجام میشود:
یک جلسه هم اندیشی با روش طوفان مغزی (brain storming) تشکیل دهید. نام های مناسبی را که به ذهنتان می­آید بنویسید، حتی اگر مسخره به نظر آیند. در این مرحله کمیت بیش از کیفیت اهمیت دارد. این رویه باید منجر به تولید حداقل ۱۰۰ اسم گردد.
۳۰) در این مرحله به تسویه فهرست اسامی و حذف نام های نا مناسب بپردازید تا به ۶ الی ۷ نام برسید. به ارتباطات فکری مردم نیز بیندیشید و اینکه اغلب انها کدام اسم را ترجیح میدهند. این لیست را به دوستان و انجمن­های حرفه­ای که به قضاوت آنها اطمینان دارید نشان دهید و نظر آنها را بخواهید. همچنین دلیل انها را از انتخاب این اسم بپرسید. در نهایت، خودتان تصمیم بگیرید زیرا شما رییس هستید و تصمیم نهایی با شماست چون کسب و کار متعلق به شماست.
۳۱) سپس به کتاب راهنمای آنلاین و آفلاین مراجعه کنید تا ببینید که آیا اسم منتخب شما وجود دارد یا خیر.
۳۲) همچنین در اینترنت شناسه های ".com" را جستجو کنید تا بدانید که آیا نام مورد نظر شما در اینترنت وجود دارد؟ به یاد داشته باشید که ".com" به ".net" ارجحیت دارد.
۳۳- قبل از هزینه کردن هر مبلغی برای تبلیغات، توضیح مختصری در مورد کسب و کار جدیدتان بنویسید و برای رسانه­های معتبر بفرستید.
۳۴) نهایتا هر کارآفرین باید به یاد داشته باشد که اغلب کالاها و خدمات به خودی خود به فروش نمیروند. شاخص ویژه­ای برای این مطلب وجود دارد. اقتصاد دانی با نام ویافردو پارتو قاعده­ای را به عنوان یک اصل ارایه داده است که به قانون ۲۰-۸۰ معروف است. این اصل بیانگر این مطلب است که اگر ۲۰% از کسب و کارها به ارایه خدمات مشغول باشند، ۸۰% دیگر درگیر خدمات فروش و تبلیغات هستند.
۳۵) بنابراین بهتر است به مطالعه موردی در مورد روش­های تبلیغات و فروش برای کسب و کار خود بپردازید.

http://businessplan.blogfa.com/post-216.aspx

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۳
hasan sabilan ardestani