مشاور خدمات تبلیغات

دکتر حسن سبیلان اردستانی

مشاور خدمات تبلیغات

دکتر حسن سبیلان اردستانی

مشاور خدمات تبلیغات

لطفا برای استفاده مطلوب از این سایت به طبقه بندی موضوعی عنایت کنید

افراد، گروه ها و سازمانهای زیادی وجود دارند که «به عنوان کارگزاران غیر حرفه ای» متقبل عملیاتهای تبلیغاتی خود هستند و از خدمات آژنس های تبلیغاتی بی بهره اند.
کارگزاران غیر حرفه ای تبلیغات که بخش عمده ای از جامعه تبلیغاتی نیز هستند نیاز به خدماتی همچون آموزش، آمار و ارقام از مشتری ها و بازار، ابزارهای تبلیغاتی، مدیریت و فنون تبلیغاتی، نمونه کارهای مشابه تبلیغاتی و غیره دارند.
این جانب دکتر حسن سبیلان اردستانی در صدد هستم به عنوان «مشاور تبلیغات» به ارائه بخشی از خدمات تبلیغات در این سایت بپردازم.

آخرین نظرات

۲۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

اشتباهات-رایج-در-تبلیغات-۳۵۰x245

امروزه تبلیغات تقریبا تمام جنبه های زندگی را در برگرفته و اگه به محیطی اطراف مان خوب دقت کنیم تبلیغات زیادی از قبیل تبلیغات رسانه ای ، بنرهای خیابانی ، تبلبغات موجود در سایت ها و … را میتوانیم مشاهده کنیم … و اما آیا این تبلیغات چند صد میلیونی چه میزان بازدهی دارد؟

این در حالیست که خیلی ها فکر می کنند تبلیغات ، کاری زاید و بی فایده است! در حالی که این مشکل، نه از خود تبلیغات، بلکه از اشتباهاتی ناشی می شود که مدیران در این عرصه داشته اند. در ادامه پایگاه محیطی به صورت مختصر، برخی از اشتباهات رایج مدیران در اجرای تبلیغات را شرح می دهد.

مدیران طراحان تبلیغاتی اند

گرافیک از آن دست هنر هایی است که در کشور ما کمتر شناخته شده و محدود کار هایی هم که در این زمینه صورت گرفته نتوانسته است به شناخت بیشتر این هنر کمک کند. طراحی و گرافیک، هم علم و هم هنر است و باید بر اساس روانشناسی رنگ، جامعه شناسی مخاطبان و هارمونی تبلیغات استفاده شود و اما متاسفانه بسیاری از مدیران، فکر می کنند خودشان بهترین طراح و گرافیست هستند. سلیقه خود را در رنگ سازمانی، آرم و لوگو، طراحی کاتالوگ و بروشور، طراحی تیزر و موزیک و نریشن، بسته بندی و… اعمال می کنند و فکر می کنند آن چه را خود می پسندند، باید همه مخاطبین نیز بپسندند.
اینجاست که می بینیم بسیاری از مدیران، خصوصا در سازمان های متوسط به پایین، خودشان، طرح مورد نظرشان را اعمال می کنند و اگر هم از طراح و گرافیست بهره می برند، سلیقه شان را به وی اعمال می کنند و نتیجه، بعضا نامطلوب و غیر حرفه ای و بدون هارمونی مناسب صورت می گیرد.

من بهترینم!

Advertising-Technology-300x200ایجاد شعار برای یک سازمان یا برند، نیاز به اتاق فکر، بررسی و واکاوی زیادی دارد و البته قواعد و اصول مهمی هم دارد. از مهم ترین قواعد در شعار سازمانی، توجه به مخاطب و طرف مقابل است. امروز دیگر دوران شعارهای پوچ و توخالی و تکراری مثل کیفیت برتر، قیمت کمتر، عرضه مناسب، از تولید به مصرف، ما بهترینیم و… گذشته است! استفاده از شعارهای شرکت های معتبر خارجی هم امری اشتباه است، گرچه ممکن است زیبا و اثرگذار باشد، اما ما باید بدانیم با مخاطبی فهیم روبرو هستیم که وقتی تقلید و کپی کاری از ما ببیند، به کل روند فعالیت ما مشکوک خواهد شد. جالب است که یکی از موسسات مالی جدید التاسیس، به تازگی شعار خود را اینگونه مطرح کرده است: (آینده از آن ماست). این اوج خودخواهی و اعتماد به نفس است که در ذهن مخاطب اثر عکس برجای می گذارد، در عین حال که می توانستند بنویسند: (آینده از آن شماست!).

عدم شناخت رسانه از سوی مدیران

متاسفانه بسیاری از مدیران، جنس رسانه های تبلیغاتی را نمی شناسند و نمی دانند رسانه محیطی با رسانه مکتوب چه تفاوتی دارد و اگر پوستری طراحی می کنند، همان را در بیلبوردها، آگهی نامه ها و روزنامه ها، تابلوی تبلیغاتی، سایت اینترنتی و… درج می کنند. وقتی جنس رسانه های تبلیغاتی شناخته شود، دیگر می دانیم که بیلبورد، فقط برای یادآوری و برندینگ می تواند، اثرگذار باشد و اطلاع رسانی و ذکر خدمات شرکت و… در بیلبوردی که تنها چند ثانیه قابل مشاهده است، امری اشتباه است! ما با پدیده بیلبورد اطلاع رسانی در ایران مواجه هستیم که خصوصا در غیر از تهران قابل مشاهده است.

اگر در اکثر جاده های کشور نگاه کنید، با تبلیغات شرکت هایی مواجه می شوید که فقط در همان محل تبلیغ کرده اند و هیچ شناخت و نشانی از آنها در جامعه وجود ندارد و در همان بیلبورد ۱۰۰ متری که فقط حداکثر ۱۰ ثانیه دیده می شود، می خواهند کلیه اطلاعات شرکت را به نمایش بگذارند! و این یعنی عدم شناخت رسانه از سوی مدیران است!

نداشتن سواد و علم کافی

imagesمتاسفانه از آنجا که بسیاری از دست اندرکاران عرصه تبلیغات، سواد و علم کافی ندارند، وقتی همراه شوند با مدیرانی که آنها هم سواد یا دقت مناسب ندارند، نتیجه این می شود که بعضی از تبلیغات فروشگاه ها و شرکت های کوچک، توام با غلط های املایی و تایپی و عددی و… می شود!
و همچنین با غلط های تایپی و املایی مواجه هستیم که حتی بعضی اوقات در تبلیغات محیطی هم قابل مشاهده و بسیار آزار دهنده است. در کنار این موضوع، در بعضی موارد به علت عدم دقت مدیر، اشتباه در شماره تلفن، سایت اینترنتی یا ایمیل شرکت یا فروشگاه مشاهده می شود که بعضا قابل جبران هم نیست.

عدم نظارت و بازرسی لازم بعد از اجرای تبلیغات

بارها در جاده ها دیده ام که بخشی از بنرهای بیلبورد یک برند پاره شده است و ترمیم نشده است! یا در یکی از شهرها، تابلوهای پل عابر پیاده به بدترین نحو نصب می شود و بنرهای دو شرکت روی همدیگر می رود، شرکت های تبلیغاتی موظفند که خدمات پس از فروش را بعد از مرحله نصب به عهده بگیرند و بعنوان مثال اگر قسمتی از بنر تابلو تبلیغاتی دچار آسیب شود،مجری تبلیغاتی باید به آن رسیدگی کند.

عدم خلاقیت در شعار و رنگ سازمانی

outdoor-advertising-banner1عدم خلاقیت در شعار و رنگ سازمانی، شیوه و نوع تبلیغ و امور روابط عمومی می تواند آزاردهنده هم باشد، اینجاست که مدیر اگر هم نمی تواند خلاقیت داشته باشد، باید به اعتماد به مشاوران تبلیغاتی، ایجاد خلاقیت نسبی در تبلیغات را پیگیری کند. برای مثال یک برند در شهر، شروع به تبلیغات و برگزاری نمایشگاه و… می کند و ما می بینیم که رقیب او، سایه به سایه حرکات آن برند را تقلید میکند و هیچ خلاقیتی ندارد، این اشتباه بزرگی است که بسیاری از مدیران مرتکب می شوند و بدون آن که خلاقیتی ارائه دهند یا با شیوه ای جدید، تبلیغ و اطلاع رسانی کنند، در حال دور ریختن پول خود هستند و همواره خود را درجه ۲ نشان می دهند و جار می زنند که در پله دوم هستند!

تبلیغ بس است!

ما با بسیاری از برندها و مجموعه ها مواجه هستیم که در دو حالت، تبلیغ خود را قطع می کنند: یکی آنها که خوب بازخورد گرفته اند. دیگر آنها که اصلا بازخورد نگرفته اند. هر دوی این موارد ممکن است فکر کنند، تبلیغات بیشتر برایشان هزینه می تراشد و لازم است قطع شود. اما نکته اینجاست که اگر اصول کامل تبلیغات را رعایت کرده اند و اشتباهات تبلیغاتی را ندارند، نباید از بازخورد زیاد یا بازخورد کم، نتیجه گیری و ارزیابی کنند و تبلیغات را متوقف کنند.
ما باید بدانیم که در تبلیغات، تکرار، تنوع و تعدد بسیار مهم می باشد، لازم است که تبلیغات در طول زمان تکرار شود و ادامه داشته باشد تا برند بافته و ساخته شود، لازم است از رسانه های مختلف بهره گیری شود تا همه مخاطبان بالقوه به شکل های مختلف، درباره ما اطلاعات کسب کنند و ما را ببینند و لازم است تعداد تبلیغات نیز به اندازه کافی باشد. اگر ما از تبلیغات، بازخورد خوبی گرفته ایم، تداوم تبلیغات (حتی به صورت نرم و کاهش یافته) کمک به ساخته شدن برند می کند و حتی مشتریان بالفعل ما را دلگرم می کند و اما اگر از تبلیغات، بازخوردی نگرفته ایم، باید شیوه های تبلیغات، نوع آن، حجم آن، شعارها، مزیت ها و تعداد آن را تغییر دهیم تا به نقطه مطلوب برسیم، شاید هنوز مخاطب بالقوه ما راضی به خرید از ما نشده و یک ضربه نهایی برای خرید نیازمند است که با توقف تبلیغ، آن ضربه را نزده ایم و مشتری را از دست داده ایم.

تبلیغات برابر است با فروش؟

images (2)یک اشتباه رایج دیگر مدیران، توقع از تبلیغ برای افزایش فروش است. ما باید بدانیم که در انواع برنامه های اطلاع رسانی و تبلیغاتی با شکل های مختلفی مواجه هستیم. برخی از اقدامات ما شامل تبلیغات آگاهی دهنده است؛ یعنی به مخاطب خودمان، آگاهی لازم برای کالا یا خدمات را ارائه می دهیم. برخی از اقدامات ما تبلیغاتِ ترغیب کننده است که مخاطب را به سمت خودمان ترغیب می کنیم و نقطه تمایز خودمان را گوشزد می کنیم تا او به سمت ما بیاید و برخی از اقدامات ما تبلیغات یادآوری کننده است برای مخاطبین بالقوه یا بالفعلی که ما را می شناسند و لازم است همواره به یاد ما باشند.
هنگامی که این تقسیم بندی را بدانیم، درک می کنیم که هدف از بیلبورد یا یک پیامک یا ایمیل، می تواند یادآوری برند ما باشد، هدف از تبلیغات مکتوب، ارائه اطلاعات بیشتر و ترغیب مخاطب به سمت ماست و در نهایت مدیر و مشاور تبلیغاتی او هستند که باید تصمیم بگیرند در هر مورد تبلیغی، هدف واقعی چیست؟
هدف اصلی در تبلیغات، هرگز نمی تواند فروش باشد، هدف اصلی می تواند آن سه موردی که گفتیم یعنی آگاهی بخشی – یادآوری – ترغیب باشد که هر یک از این موارد در نهایت به فروش بیشتر هم منجر خواهد شد و ما باید تصمیم بگیریم که از این شیوه تبلیغ، از پیامک، بیلبورد، تیزر، سایت اینترنتی، هدیه تبلیغاتی، حضور در نمایشگاه و… چه هدفی دنبال می کنیم و بر اساس آن هدف، برنامه ریزی نماییم.

رسانه بیجا!

بعضی وقتها، یک فروشگاه کوچک از رسانه ای خاص مثل بیلبورد استفاده می کند و یک مجتمع تولیدی از رسانه ای کوچک و کم ارزش!
امری که در برنامه تبلیغاتی شرکت های بزرگ استفاده می شود این است که بتوانند تبلیغی با ارائه دهند که هر شرکتی نتواند در کنار آنها قرار بگیرد. شنیده ام که یکی از برندهای بزرگ جهانی وقتی قیمت تبلیغات دور زمین فوتبال در ایران را شنیده بود، گفته بود این قیمتی است که یک پفک فروشی هم می تواند کنار من قرار بگیرد و این در شان برند ما نیست که آنجا تبلیغ کنیم! این در حالی است که روی بنر های سطح شهر گاهی، تبلیغ یک برند مهم تولیدی را می بینیم که جای آن هم نیست و کنارش ممکن است یک قالیشویی یا موبایل فروشی قرار بگیرد! وقتی مدیران نمی توانند ارزیابی خوبی از تبلیغات داشته باشند و تمام اعتماد خود را نیز مصروف رسانه دارهای تبلیغاتی می کنند، موجب می شود از رسانه بیجا برای تبلیغ استفاده کنند و در این وضعیت،برند های متوسط، با هزینه تبلیغ زیاد و انجام تبلیغات در رسانه ای بسیار بزرگ، نمی تواند بهره لازم را ببرد و آن که بزرگ است با استفاده از یک رسانه بیجا، فقط هزینه ای کرده و به برند خود ضربه زده است!

تبلیغ یعنی اغوا؟

37db4e7گرچه اکثرا در تبلیغات، مزایا و خدمات مجموعه و شرکت ما، بیش از حد واقع اعلام می شود و معایب و کاستی های ما اطلاع رسانی نمی شود، اما به هر حال رعایت اصول اخلاقی و صداقت و عدم دروغگویی مهم ترین ویژگی تبلیغات صحیح است. ما باید بدانیم که بهترین و بیشترین تبلیغات هم در بلند مدت نمی تواند کالا یا خدمات نامرغوب ما را بفروشد و مراجعه فرد و عدم رضایت او، بیشترین ضد تبلیغ را به همراه خواهد داشت!
تبلیغات گمراه کننده و اغوا کننده و غیرمسئولانه و دورغ به مخاطب از اشکالاتی است که بعضا از سوی برخی مدیران پیگیری می شود و نتایج بدی را به دنبال خواهد داشت، فارغ از این موضوع که بسیاری از مردم این نوع تبلیغات را می شناسند و به آن توجهی نمی کنند (مثل برنده شدن در جایزه هایی که پیامک می شود) و جدا از این موضوع که در بلند مدت، خود آن شرکت چه از لحاظ مشتری و چه از لحاظ قانونی ضربه خواهد دید، از دیگر سو این موارد موجب کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی خواهد شد که کار را برای رقبای سالم و افراد صادق نیز مشکل زا خواهد کرد!
ما باید بدانیم برای تبلیغ و اطلاع رسانی و جذب، بسیاری از اصول و برنامه های حرفه ای تبلیغاتی وجود دارد که می توان جلب توجه کرد و مشتری را متقاعد ساخت و استفاده از تبلیغات دروغین و گمراه کننده و عدم رعایت اصول اخلاقی و صداقت و خراب کردن رقیب و… همگی از بدترین راه های جذب مخاطب می باشد!

مشاور حرف مفت می زند!

متاسفانه در ایران و در طی سالهای گذشته که صنعت تبلیغات، رشد روزافزونی داشته است، افرادی وارد این عرصه شده اند که حتی جزیی ترین اصول علم تبلیغات را نمی دانند و تنها به واسطه داشتن رسانه، مشاوره تبلیغاتی می دهند که اکثرا مشاوره اشتباه است! اکثر صاحبان بنگاه های تبلیغاتی و کانون تبلیغاتی متاسفانه خودشان نیز یا به این اشتباهات واقف نیستند یا خود، عامل و توسعه دهنده این اشتباهات هستند و موجب می گردند که بودجه تبلیغاتی سازمان، حیف و میل شود و نتیجه ای در بر نداشته باشد. اینجاست که یک اشتباه دیگرِ مدیران شکل می گیرد وقتی که فکر می کنند که مدیر یک کانون تبلیغاتی، مشاور تبلیغاتی هم هست و از اینجاست که می گویند: مشاور حرف مفت می زند!
اگر مدیران با تحقیق و بررسی بتوانند مشاور واقعی در زمینه تبلیغات، برندینگ و روابط عمومی جذب کنند، او می تواند برنامه تبلیغاتی، هدفگذاری تبلیغاتی، بودجه بندی تبلیغات و… را سامان دهد و ضمن ارائه یک کمپین تبلیغاتی حرفه ای با اصول مشخص و علمی آن، مدیر و سازمان و سرمایه آن را از این اشتباهات فوق الذکر رهایی بخشد. پس باید بدانیم اگر مشاور، واقعا در امر تبلیغات متخصص و حرفه ای باشد، در حقیقت فردی راهگشا و راهنماست و حرف مفت نمی زند!

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۳
hasan sabilan ardestani

راهکارهای-تبلیغات-ارزان-۳۵۰x245

اگر کسب و کاری شروع کرده یا محصولی جدید ارایه کرده اید، حتما می دانید که بالاترین اولویت برای موفقیت و در عین حال مشکل ترین کار، یافتن مشتری، آن هم به تعداد کافی است. از طرف دیگر، بسیاری از کارآفرینان بودجه کافی برای بازاریابی و تبلیغات ندارند تبلیغات در دنیای امروزه، نقش مهمی را در پیشبرد کسب و کار ایفا می کند، در این میان باید توجه داشت،درست و کم هزینه تبلیغ کرد و برای یک مجموعه مخاطب هدف قرار گیرد و اگر پول زیادی برای تبلیغات و بازاریابی ندارید نگران نباشید، تاکتیک های کم هزینه فراوانی وجود دارد که می توانید در کسب و کار خود به کار ببرید و باعث موفقیت شما شود.

راهکارهای تبلیغات ارزان و محلی

  • کسب و کار خود را در محیط کار تبلیغ کنید: هر گونه نوشته یا علامتی از کسب و کار شما در محیط های عمومی محل کار، تبلیغی شبانه روزی خواهد بود و می‌تواند دیگران را با کسب و کار شما آشنا سازد، حتی زمانی که تعطیل هستید. اگر امکان نصب تابلو یا نوشته‌ای بزرگ را ندارید، می توانید بر زنگ درب ورودی علاوه بر نام شرکت، زمینه کاری خود را هم بنویسید. البته برای نصب تابلوهای بزرگ شاید نیاز به دریافت مجوز باشد. از رنگها و طراحی مناسب و حرفه‌ای استفاده کنید. حتی می‌توانید روزها و ساعات فعالیت شرکت را بنویسید.

downloadموضوع بعدی آن است که از محل کسب و کار خود برای بازاریابی استفاده کنید. اگر مشتریان به محل شما مراجعه می‌کنند و باید مدتی در محل شما بمانند، از این فرصت فوق‌العاده استفاده کنید. به‌جای اینکه دیوارهای شرکت خود را با تابلوهای تزئینی پر کنید، مطالبی نصب کنید که محصولات و خدمات شما را تبلغ می‌کند. مثلا بسیاری از کسانی که برای بیمه کردن اتومبیل خود به شرکت بیمه مراجعه می‌کنند، اطلاعات کافی درباره بیمه‌های دیگر مثلا بیمه عمر و سرمایه‌گذاری ندارند. یک نماینده بیمه می‌تواند دقیقا روبروی محلی که مشتری می‌نشیند، مطلبی درباره بیمه عمر و مزایای آن نصب کند.

  • حساب‌های اشتراک آنلاین در دایرکتوری‌های موجود ایجاد کنید : راهنمای آنلاین در این دایرکتوری به افراد کمک می‌کند تا به کسب‌وکارهای بومی، رستوران‌ها، خرده‌فروش‌ها و … دسترسی پیدا کنند. علاوه بر این بازدیدکنندگان نقدی بر بازدید و مراجعه خود به این کسب‌ وکارها را در این سایت‌ها درج می کنند که منجر به دریافت پتانسیل بالا برای تبلیغات دهان‌به‌دهان می‌شود. باز کردن چنین حسابی در برخی از سایت های فرهنگ سراها یا … به رایگان یا با هزینه بسیار کم ممکن می باشد که شما را از مشتریان محلی برخوردار می کند.
  • سیستم انتظار تلفنی را به درآمد تبدیل کنید : مشتریان از منتظر ماندن متنفرند، اگر از سیستمهای پاسخگوی تلفنی استفاده می‌کنید و مشتریان باید لحظاتی منتظر بمانند تا بتوانند با شخص موردنظر صحبت کنند، از این فرصت استفاده کنید. در لحظات انتظار به‌جای پخش صرفا یک موسیقی دلنشین، به معرفی محصولات و خدمات شرکت بپردازید. اگر کسب و کار خود را به‌تازگی آغاز کرده‌اید با اینکار می‌توانید ذهنیت خوبی را در مشتری ایجاد کنید و مشتری احساس خواهد کرد که با شرکت بزرگی تماس گرفته است.

در زمان‌هایی که شرکت تعطیل است به‌جای آنکه بگویید لطفا پیام خود را بگذارید می‌توانید به معرفی شرکت و محصولات پرداخته سپس از مشتری بخواهید پیام بگذارد.

در تهیه پیام مناسب همواره به‌ یاد داشته باشید که مشتریان بسیار پر‌مشغله هستند. از گفتن مقدمه و یا مطالبی که مشتری از آن آگاه است بپرهیزید و مستقیما به خدمات و محصولات بپردازید. پیام را تا حد ممکن کوتاه و قابل‌فهم نگه دارید. از جملات شعارگونه بپرهیزید.‌ مشتریان هیچگاه فرصت ندارند تا مثلا ۱۰ دقیقه به توضیحات ضبط‌شده شما گوش کنند. برای دلنشین‌تر شدن پیام می‌توانید آنرا با موسیقی ملایمی همراه سازید.

اگر توانایی تهیه دستگاه‌های گران‌قیمت پاسخگوی تلفنی را ندارید می‌توانید از نرم‌افزارهایی که برای اینکار تهیه شده‌اند استفاده کنید. کافی است کامپیوتر شما به مودم مجهز باشد تا آنرا تبدیل به سیستم پاسخگوی خودکار تلفنی کنید. یکی از بهترین نرم‌افزارها در این زمینه IVM Answering Attendant است که در سی‌دی‌های بازار موجود است.

  • از لباس‌های رسمی استفاده کنید : بسیار جالب است که مردم به افرادی که یونیفرم پوشیده‌اند احترام بیشتری می‌گذارند زیرا احساس می‌کنند که آنها افراد تصمیم‌گیرنده و مهمی هستند. تصور کنید که می‌خواهید با هواپیما مسافرت کنید. اگر ببینید خلبان یک تیشرت معمولی پوشیده است چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ آیا اطمینان مسافران کمتر نخواهد شد؟download (1)اگر شما و کارکنان با لباس مناسب در محل کار ظاهر نشوند شاید باعث تاثیر نامناسب بر دیگران شود. البته تهیه یونیفرم معمولا پر‌هزینه است، ولی می‌توان آنرا بخشی از بودجه بازاریابی در نظر گرفت. البته اگر نمی‌توانید یونیفرم تهیه کنید، حداقل می‌توانید نوع خاصی از لباس با رنگی مشخص بپوشید. مثلا تمامی کارکنان پیراهن سفید با شلوار مشکی بپوشند. حتی کسب و کارهای بسیار کوچک می‌توانند از این روش استفاده کنند. مشتریان وقتی شما و کارکنان را ببینند که با لباس‌هایی مناسب و یکدست در محل کار ظاهر می‌شوند، احساس آرامش و امنیت خواهند کرد.
    شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به فروشگاهی مراجعه می‌کنید و ظاهر و لباس عجیب و غریب فروشنده باعث می‌شود که احساس راحتی نکنید و حتی از خرید منصرف شوید.
  • از بسته‌بندی محصولات و خدمات بهترین استفاده را ببرید : بسیاری از کسب و کارها محصولات خود را در جعبه یا بسته‌بندی خاصی ارائه می‌کنند. بسته‌بندی شاید یک کیسه معمولی باشد و یا حتی جعبه چوبی گرانقیمت خاص. بسته‌بندی این امکان بی‌نظیر را فراهم می‌کند تا کارتان را به دیگران معرفی کنید. وقتی مشتری محصولی را می‌خرد معمولا آنرا به دیگران نیز نشان می‌دهد. اگر از جعبه یا بسته‌بندی خاصی استفاده می‌کنید چرا آنرا به‌عنوان فرصتی برای فروش بیشتر در نظر نگیرید؟ حتی اگر از کیسه پلاستیکی استفاده می‌کنید می‌توانید روی آن نام و لوگوی کسب و کار و ساعات کاری و شماره تلفن و حتی محصولات و خدمات را بر آن چاپ کنید.
    فروشگاهی بزرگ در ژاپن بر کیسه‌های خود نقشه کاملی از شهر توکیو را چاپ کرده است و روی نقشه، محل فروشگاه خود را مشخص کرده است و به این طریق به تبلیغ کسب و کار خود می‌پردازد.
  • خوراک خبری برای روزنامه‌ها و مجلات کسب‌وکار ایجاد کنید: قبل از آن مطمئن شوید که مطلب شما حتما ارزش خبری داشته باشد و فقط در غالب یک تبلیغ برای مطبوعات تنظیم نشده باشد. شما می‌توانید این کار را در زمان استخدام نیروی جدید، افتتاح شعبه جدید، برنده شدن یک جایزه و یا اضافه شدن مجموعه‌ای از محصولات یا خدمات به مجموعه فعلی خود، شریک شدن با شرکتی دیگر در کسب‌ وکار، سازماندهی مجدد کسب‌وکار خود، همکاری با یک سازمان خیریه یا برندسازی مجدد برای خودتان انجام دهید.
  •  اتومبیل خود را تبدیل به یک رسانه تبلیغاتی کنید: نام شرکت خود را بر روی پلاک و یا حاشیه قاب پلاک اتومبیل خود درج کنید. برچسب، یا یک نشان آهنربایی برای این کار تهیه کنید و بر روی سپر یا بدنه اتومبیل خود و دیگران نصب کنید.
  • به عضویت یک سیستم اعلام اطلاعات تلفنی دربیایید : از موارد مشابه اینها می‌توان مراجعه به کتاب‌ها و یا local-seoسایتهایی را نام برد که در عنوان خود از واژه در اشاره به تبلیغات رایگان استفاده می‌کنند. حتی می‌توانید در این دایرکتوری‌ها اقدام به خرید فضای تبلیغاتی کنید.
  • تهیه تراکت و یا اطلاعیه‌های کوچک :  تراکت و یا اطلاعیه‌های کوچکی را در رابطه با کسب‌وکار خود تهیه کنید در تابلو اعلانات کتابخانه‌ها، فروشگاه‌های زنجیره‌ای و یا مراکز اجتماعی قرار دهید.
  • تهیه جوایز مربوط به مسابقات : جوایز مربوط به مسابقات مختلف که در رادیو و تلویزیون و … برگزار می‌شود را تأمین کنید. بدین طریق از شما در این مسابقات نام‌برده شده و بر سر زبان‌ها می‌افتید، حتی ممکن است شانس این را هم داشته باشید که در سایت رسمی این کسب‌وکارها هم از شما نام‌ برده شود.
    فعالیت در مراسم های عمومی و ملی : در مراسم‌های ملی و عمومی مانند رژه‌ها یا روزهای دیگر که به‌صورت عمومی جشن گرفته و اعلام می‌شوند، فعالیت و شرکت داشته باشید.
  • یک ترویج متقابل را در نظر داشته باشید : در این رابطه می‌توانید به یک شرکت یا کسب‌وکار دیگر در صنعت خود رجوع کنید و در رابطه با ترفیع و تبلیغ متقابل محصولات یکدیگر مذاکره کنید. در این زمینه شما می‌توانید قرار دادن یک لینک در سایت خودتان از کسب‌وکار همدیگر، شریک شدن در یک بیلبورد تبلیغاتی و یا سهیم شدن در هزینه‌های مربوط به یک ارسال پستی تبلیغات را در نظر بگیرید. حتی بسیاری از کسب‌ وکارها هستند که می‌توانند با یکدیگر همکاری و مشارکت داشته باشند: مانند یک سالن آرایش در کنار یک بوتیک لباس، یک فروشگاه لوازم کامپیوتر و یک مرکز تعمیر قطعات کامپیوتری، یک مرکز مراقبت‌های بهداشتی با چند پزشک متخصص یا عمومی و … .
  • یک ترویج را در کنار فاکتور فروش خود در نظر بگیرید : به مشتریان خود در صورت معرفی یک شخص یا کسب‌وکار که از شما خرید کنند، تخفیفی را ارائه دهید و همچنین این تخفیف را برای فرد یا کسب‌وکاری که در نوبت اول از شما اقدام به خرید می کند نیز ادامه دهید.
  • تبلیغات کلیکی را در رابطه با کسب‌ و کار خود آزمون کنید : شما می‌توانید تبلیغاتی را برای موتور جستجو تهیه ببینید و در آن شهر و منطقه‌ای را که می‌خواهید تبلیغاتتان در آنجا نشان داده شود را مشخص کنید. دو گزینه معروف برای این منظور می‌تواند سیستم ادوردز گوگل و جستجوی یاهو باشد. البته اینها نمونه های خارجی هستند که بسیاری از شرکت های ایرانی هم از آنها استفاده می کنند، مانند آپارات یا دیجی کالا که شما با جستجویی ساده می توانید نمونه های ایرانی آنها را هم پیدا کنید. اکثر این سیستم‌ها به شما اجازه تعیین تعداد کلیک و میزان هزینه‌ای که در روز می‌خواهید برای آنها صرف کنید را می‌دهند، درنتیجه شما در محدوده تعریف‌شده برای بودجه خود باقی‌مانده و از آن خارج نمی‌شوید.
  •  یک صفحه فیسبوک مختص کسب‌وکار خودتان را ایجاد کنید : عضو یکی از گروهای فیسبوک محلی شوید و به‌صورت مرتب و روزانه بر روی صفحه این گروه در فیسبوک ارسال محتوا داشته باشید. همچنین عضویت در دیگر گروه‌های فیسبوک را نیز در نظر داشته باشید. به عنوان مثال اسم محله خودتان را در موتور جستجو فیسبوک سرچ کنید و نتایج را ببینید.
  • هیچ‌گاه قدرت بازاریابی دهان‌به‌دهان را دست‌کم نگیرید : کارکنان خود را تشویق به صحبت درباره خدمات خود در رویدادهای ورزشی، مراسم کلیساها و فروشگاه‌های خرید بکنید، برای کسانی که به شما مشتری معرفی می‌کنند نیز تسهیلاتی را در نظر بگیرید.

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D9%84%DB%8C/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۲
hasan sabilan ardestani


تبلیغات محیطی به عناصر فیزیکی قابل اجرا برای تبلیغات که در تیررس ببنندگان است اطلاق می شود. تابلوهای تبلیغاتی، بیلبوردها، فضاهای تبلیغاتی داخل مترو، بدنه اتوبوس ها و … گونه های مختلفی از تبلیغات محیطی بشمار می روند.

برای اینکه بیلبورد تبلیغاتی در معرض دید عموم قرار گیرد و یا اینکه اجرای یک تبلیغات در روند و پیشرفت یک خدمات و کالا موثر واقع شود مراحل مختلفی را از تقاضا تا اجرا پشت سر می گذراند به همین دلیل در این مقاله پایگاه اطلاع رسانی محیطی برای آشنایی بیشتر مخاطبان با این سازه تبلیغاتی اقدام به تهیه مطالبی در زمینه نحوه اجاره بیلبورد تبلیغاتی زده است.

ارائه فضاهای تبلیغات محیطی توسط چه سازمان ارائه می شود ؟

دولتی : عموما شهرداری بعنوان مالک همه پیکره های موجود تبلیغات محیطی محسوب می شود و تنها مرجعی که مجوز تبلیغات شهری را صادر می نماید سازمان زیبا سازی شهرداری می باشد این ارگان با برگزاری مزایدات عمومی از اشخاص حقیقی و حقوقی واجد شرایط برای ارائه پیشنهاد قیمت دعوت بعمل می آورد و شهرداری بر اساس تقاضا قیمت ها را افزایش می دهد.

بیلبوردهای تبلیغاتی راه کسب درآمد پایدار جهت تامین هزینه های خدمات شهری است و یکی از راه های درآمد شهرداری از این طریق مرتفع می گردد.

2خصوصی : برخی از سرمایه گذارنی که قادر به ساخت تابلوهای تبلیغاتی هستند خود مالک سازه های تبلیغاتی بشمار می آیند و فقط برای محل جانمایی سازه های تبلیغاتی و ساخت پل های عابر پیاده نیاز به اخذ مجوز از سازمان شهرداری می باشند.

اداره راه و حمل و نقل پایانه ها : برای اجاره بیلبوردها و فضاهای تبلیغاتی  حاشیه راه ها و پیشانی پل های عابر پیاده نیازمند مجوز از پایانه اداره راه و حمل و نقل پایانه ها می باشد و این اداره با برگزاری مزایده از افرادی که شرایط مربوط در این زمینه را داشته باشند پذیرش می کند و تعرفه تابلوهای تبلیغاتی در جاده ها بر این اساس تعیین می گردد.

  • تابلوهای تبلیغاتی بر روی ساختمان ها : برخی از مالکان ساختمان ها که محل ساختمان شان دارای دید مناسب برای تبلیغ می باشد دیوار یا بام خود را برای تبلیغ اجاره می دهند که می بایست مجوزات لازم از سازمان زیبا سازی شهرداری اخذ شود و معمولا بر اساس قیمت منطقه مبلغ اجاره توسط سازمان زیبا سازی اخذ میگردد. تبلیغات بر روی بام ها در چند سال اخیر از سوی سازمان زیبا سازی شهرداری ها با محدودیت های زیادی همراه بوده است. تبلیغات بر روی پشت بام ها به دو صورت می باشد:
  • تبلیغات شخصی برند: منظور از تبلیغات شخصی همان تبلیغاتی است که بر سر در مغازها و مکان های تجاری در رابطه با آن فروشگاهی که صاحب برند است می باشد که معمولا هزینه اجاره کمتری توسط شهرداری اخذ میگردد.

تبلیغات تجاری بر روی بام ساختمان ها: تبلیغات بر روی ساختمان های  در صورتی که تجاری باشد از طرف شهرداری محاسباتی با ضریب بالاتری را شامل میشود و معمولا با توجه به اینکه مالکان ساختمان ها هم خواهان اجاره هستند و با در نظر گرفتن هزینه زیاد شهرداری ها در سال های اخیر توجیه مناسب را نداشته است.

سازمان اتوبوبسرانی : در سالهای گذشته آگهی تبلیغاتی روی اتوبوس مستقیماً زیر نظر شرکت واحد اتوبوسرانی قرار داشت و بعضا هم هنوز در اختیار سازمان اتوبوسرانی می باشد و مشتریان برای عقد قرارداد میبایستی مستقیماً با اتوبوسرانی وارد مذاکره میشدند ، اما اخیراً ( از سال ١٣٩٠) این امر به شرکتهای خصوصی واگذار گردیده ، روال کار نیز به این صورت است که صاحبان کالاهایی که نیاز به تبلیغات دارند بعد از اینکه مسیر و نوع اتوبوس ها رامشخص نمودند ، اقدام به طراحی کار خود می کنند که قرار است روی بدنه اتوبوس چسبانده شود اقدام به عقد قرارداد با یکی از شرکت های مجری تبلیغات اتوبوس می نمایند و سپس یک نمونه از کارشان را چاپ و روی بدنه اتوبوس اجرا می نمایند ، در صورتی که طرح اجرا شده از نظر مشتری مورد تایید بود مابقی کارها به همان صورت چاپ و اجرا می گردد.سازمان اتوبوسرانی هم از جمله سازمان هایست که در طی برگزاری مزایده های دوره ای پیمانکار جذب می کند و اساس پایه گذاری تعرفه ها هم از این طریق شکل می گیرد.

شرایط پذیرش پیمانکاران تبلیغات محیطی

1پیمانکاران در واقع همان متقاضانی هستند که در مزایدات بعنوان برنده و یا کسی که شرایط مزایده را پذیرفته محسوب می شوند،در مرحله بعد از پذیرش متقاضی برای تشخیص صلاحیت ، واحدی به نام کمیته توان سنجی وجود دارد که مشخصات و سوابق پیمانکار را بررسی کند و همچنین گردش مالی که در طی سال های گذشته داشته است را مورد ارزیابی قرار دهد و در نهایت نتیجه را اعلام می کند.
بعد از اینکه پیمانکار مورد تایید نهایی قرار گرفت، در حقیقت پیمانکاران حکم واسطه ای بین شرکت های تبلیغاتی و ارگان های مرجع (مانند شهرداری) می باشند وآژانس های تبلیغاتی برای اجاره بیلبورد های تبلیغاتی به این پیمانکاران مراجعه می کنند.

شرکت هایی که بعنوان پیمانکار متقاضی شرکت در مناقصه هستند می بایست دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مربوطه باشند.

مرحله تقاضا تا اجرا در شرکت های تبلیغاتی

4این روزها اکثر برندها برای معرفی خود در بازار و آگاهی مخاطب نسبت به محصولات و خدمات خود اقدام به اجاره بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر و منطقه خود می کنند، به همین دلیل اجاره بیلبورد تبلیغاتی دارای مراحل مختلفی شامل موارد ذیل می باشد:
فاز اول: در فاز نخست صاحبین برند با ارائه طرح های تبلیغاتی به کانون ها و شرکت های مجری ایده خود را ارائه می دهند و پس از آن شرکت های تبلیغاتی با ارائه مشاوره دقیق مربوط به برند مورد نظر و راهنمایی در مورد اینکه چه شهری و یا چه فضای مناسب به تبلیغات آن برند است مشتری را توجیه می کنند.
فاز دوم : در این مرحله مشتری را از فضاهای خالی و مناسب با طرح تبلیغاتی مطلع می کنند و پس از نتیجه گیری صاحب برند برای پیمان همکاری وارد مذاکره می شوند و قرارداد را منعقد می کنند.
فاز سوم : در این فاز تابلوی تبلیغاتی مربوط با بررسی های دقیق از نظر میزان نور کافی در شب و نوع چاپ ارزیابی و نصب واکران می گردد.
فاز چهارم : در این مرحله شرکت های تبلیغاتی موظفند که خدمات پس از فروش را بعد از مرحله نصب به عهده بگیرند و بعنوان مثال اگر قسمتی از بنر تابلو تبلیغاتی دچار آسیب شود،مجری تبلیغاتی باید به آن رسیدگی کند.

منبع : مجله خبری محیطی 

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%84%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA%DB%8C/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۱
hasan sabilan ardestani

کپی رایتینگ یکی از مسائل مهم و ضروری در تشکیل کمپین های تبلیغاتی است. البته می‌توان این مسئله را بصورت عام‌تری نیز بررسی نمود. کپی رایتینگ که به تاثیرگذاری پیام یک کمپین می پردازد، می‌تواند در مواردی غیر از تبلیغات‌ تجاری نیز استفاده شود. برای مثال در پیام های اجتماعی، اخلاقی و یاحتی مذهبی. به طور کلی کپی رایتینگ اثرگذاری یک پیام را به حداکثر می‌رساند و بصورت علمی به جلب توجه مخاطب می‌پردازد.

فرشید شهیدی از فعالان برجسته این حوزه است که برای شرکت‌های معتبری، کپی رایت‌های موفقی خلق نموده. در ادامه مقاله‌ای کوتاه برای آشنایی بیشتر با این حوزه از وی خواهیم خواند :

کپی‌رایتینگ (Copywriting) یکی از مشاغل کلیدی تبلیغات است که برای “افزایش اثرگذاری” تبلیغات به وجود آمده.
وظیفه‌ی کپی‌رایتر، جستجوی بهترین پاسخ برای این دو سؤال اساسی است: در تبلیغات‌مان چه بگوییم، چگونه بگوییم.

الف) چه بگوییم؟
چه حرفی بزنیم یا چه پیامی بدهیم که تبلیغات ما اثرگذار شود.
بطور مثال، فرض کنید یک تولید‌کننده‌ی پاستیل می‌خواهد برای محصول خود تبلیغ کند. بهتر است
چه بگوید؟
یک – واقعاً خوشمزه است.
دو – با همه‌ی خوراکی‌های دیگر فرق می‌کند.
سه – میان‌وعده‌ی خوبی است.
چهار – طعم‌ها و شکل‌های متنوع و جذابی دارد.
پنج – یک خوراکی مناسب برای شادی و خوشگذرانی است.

خیلی چیزها می‌شود گفت. اما بیایید یک بار دوره کنیم ببینیم درباره‌ی «مخاطب آگهی» و «پاستیل» چه چیزهایی می‌دانیم. ما می‌دانیم که مصرف‌کننده‌ی اصلی پاستیل بچه‌های کوچک هستند؛ اما این بچه‌ها معمولاً خودشان خرید نمی‌کنند، بلکه بیشتر مادران‌شان برایشان خرید می‌کنند؛ پس مخاطب اصلی این آگهی «مادران» اند. ما می‌دانیم ذهنیت مادران در این مقطع این است که خوراکی‌هایی که به آنها هله‌هوله می‌گوییم، یا مضر هستند و یا دست‌کم بی‌فایده. اما از طرف دیگر هم می‌دانیم که پاستیل از ژلاتین ساخته می‌شود و ژلاتین ارزش غذایی دارد.

پس با این حساب، ما می‌توانیم این محصول را از طبقه‌بندی هله‌هوله بیرون بیاوریم و در طبقه‌بندی تغذیه سالم قرار دهیم. به این صورت، کم‌کم ذهنیت مادران نسبت به این محصول عوض می‌شود و پاستیل را با رضایت به سبد خرید خود اضافه می‌کنند.
پس پیام مناسبی که دنبال‌ش می‌گشتیم، این است که:
«پاستیل ارزش غذایی دارد و برای رشد بچه‌ها مفید است.»

ب) چگونه بگوییم؟
یعنی چگونه، با چه زبانی، با چه ایده‌ای حرف خود را بزنیم که اثرگذاری تبلیغات ما کامل شود و به حداکثر برسد.
مثلاً در همین مورد، فرض کنید همین پیامی را که به آن رسیده‌ایم، عیناً در آگهی بنویسیم و یک عکس جذاب هم از پاستیل بگذاریم. این آگهی تأثیر می‌گذارد، ولی تأثیرش هنوز به حداکثر نرسیده است.

وقتی ما به پیام تأثیرگذار می‌رسیم، تازه نصف راه را آمده‌ایم. نصف دیگر راه این است که حالا ببینیم بهتر است این پیام را با چه زبان و ایده‌ای بیان کنیم که این اثرگذاری به حداکثر برسد.

در همین آگهی، فرض کنید به جای تصویر پاستیل، از تصویر یک مادر شاد و دو فرزند شاداب استفاده کنیم که در حال پاستیل خوردن‌ اند. چه اتفاقی می‌افتد؟ مادران که مخاطب ما هستند، بلافاصله توجه‌شان به آگهی جلب می‌شود و فوراً متوجه می‌شوند که این آگهی مربوط به آنهاست؛ درحالیکه اگر صرفاً از عکس محصول استفاده می‌کردیم، خیلی از مادران توجه خاصی به این آگهی نمی‌کردند.

حالا برویم سراغ کلمات. پیامی که به آن رسیده بودیم این بود که پاستیل برای رشد بچه‌ها مفید است.
حالا از چه زبان و بیانی استفاده کنیم که تأثیر این پیام به حداکثر برسد؟
در این مورد، لحن ما نباید تبلیغاتی شود، چون می‌خواهیم پاستیل را از طبقه‌بندی هله‌هوله بیرون بکشیم.
پس باید به جای لحن تبلیغاتی، از یک لحن دلسوزانه‌ی کارشناسانه استفاده کنیم:

مادران عزیز غفلت نکنید!
خوردن پاستیل (ژلاتین) برای رشد استخوان‌های فرزند شما ضروری است.

حالا این آگهی می‌تواند تعداد بیشتری از مخاطبان ما را متقاعد کند که پاستیل را در سبد خرید خود بگذارند و از آنجا که این آگهی با نام تجاری شما همراه است، ناخودآگاه ترجیح آن‌ها این خواهد بود که برند شما را خریداری کنند.

پس کپی‌رایتینگ یعنی:
کشف “پیام اثرگذار” و سپس ایده‌پردازی برای رسیدن به “زبان و بیانی” که این اثرگذاری را به حداکثر برساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۰
hasan sabilan ardestani


قانون گسترش (توسعه) 

قدرت یک نام تجاری برند ، نسبت عکس با گسترش آن دارد. هر چقدر شرکت‌ها خطوط تولید بیشتری ایجاد کرده و کالاها و انشعاب‌های فرعی بیشتری ایجاد نمایند، شاید در کوتاه مدت منافعی به‌دست آورند ولی در بلندمدت تنها نام تجاری خود را کم رنگ‌تر می‌کنند. زمانی که نام تجاری یک شرکت در ذهن مصرف‌کننده برای یک کالای خاص یا یک طبقه‌بندی خاص حک می‌شود این تثبیت به مرور زمان بیشتر می‌شود اما زمانی که نام تجاری خود را بر روی انواع مختلفی از کالا می‌گذارد در واقع این تاثیر بین آنها تقسیم می‌شود. به عنوان مثال شورلت در گذشته یکی از پر فروش ترین اتومبیل های آمریکایی بوده است. در سال ۱۹۸۶ ، شعبه فروش اتومبیلهای شورلت شرکت جنرال موتورز، حدود یک میلیون و هفتصد هزار اتومبیل به فروش رساند، اما این تلاش برای جلب رضایت همه گروهها، موجب شد که مفهوم و نفوذ نام تجاری آن نادیده گرفته شود. امروزه میزان فروش اتومبیل های شورلت، سالیانه تعداد یک میلیون است، و در بازار فروش، از اتومبیل های فورد عقب مانده است.

قانون اختصار

زمانی که دامنه تمرکز فعالیت تجاری محدود می گردد، بر قدرت نام تجاری افزوده می شود. به عنوان نمونه، قهوه استارباکس در مدت زمان کوتاهی به یکی از مهمترین و محبوبترین نام های تجاری مبدل شده است. محدود ساختن دامنه تمرکز، به مفهوم تولید یک محصول نیست. مثلا استارباکس، سی نوع قهوه مختلف را عرضه می کند .

قانون معروفیت

images (1)تولد یک نام تجاری از طریق معروفیت و شهرت آن شکل می گیرد . ابتدا باید این شهرت را کسب کنیم تا بتوانیم نام تجاری خود را تثبیت نماییم. یکی از راه‌های معروف شدن پیشگام بودن است. به عنوان مثال “KFC” کنتاکی اولین فروشگاه زنجیره ای بود که مرغ را با روش جدید “سرخ شده” ارائه کرد و از این طریق به شهرت رسید و یا آنیتا رادیک “بادی شاپ” را در سال ۱۹۷۶ افتتاح کرد. هدف از گشایش این فروشگاه، ارائه لوازم آرایشی “طبیعی” ساخته شده از مواد کاملا خالص بود و تاثیر آنها بر روی حیوانات نیز آزمایش نشده بود، اما ساختار این لوازم آرایشی، کاملا مناسب افراد در اجتماعات و محیط های گوناگون طراحی شده بود. اکنون “بادی شاپ” تقریبا بدون هیچ تبلیغاتی (با سر و صدای فراوانی که در این زمینه بوجود آمد) به صورت یک نام تجاری تثبیت شده در تمامی جهان در آمده است.

قانون تبلیغات

هر نام تجاری پس از ایجاد با تبلیغات مناسب می تواند ماندگار شود. واقعیت این است که تبلیغات به تنهایی نمی تواند باعث ماندگاری نام تجاری شود، اما می تواند تاثیر بسزایی در این امر داشته باشد.

قانون واژه

برای تسخیر ذهن مصرف کننده و تثبیت یک واژه در آن، باید تلاش های زیاد و مبتکرانه ای صورت گیرد. به عنوان مثال فدرال اکسپرس، نخستین پست هوایی است که تمرکز خود را محدود به تحویل پستی شبانه کرده است، و موفقیت خود را مدیون این نکته است، زیرا که کلمه “شبانه” را در ذهن مصرف کننده تثبیت کرده است . به عبارتی “فدکس” مترادف تحویل پستی شبانه است.

قانون اعتبار

پایه اصلی موفقیت یک نام تجاری، “اصالت” آن است. به عنوان نمونه در سال ۱۹۴۲، تبلیغات شرکت کوکاکولا به این صورت بود: “تنها چیزی که مانند کوکاکولاست، خود کوکاکولاست. کوکاکولا یک نوشابه واقعی است.” در سال ۱۹۷۰ ، شرکت کوکاکولا شعار “یک نوشابه واقعی” را برای یک سال تجدید کرد.

قانون کیفیت

images (2)کیفیت مهم است، اما نام تجاری ، تنها با کیفیت ساخته نمی شود. مثلا آیا به نظر شما ساعت رولکس زمان را دقیق‌تر از بقیهٔ ساعت‌ها نشان می‌دهد؟ آیا مرسدس بنز کمتر از کادیلاک با مشکلات فنی روبرو می‌شود؟ مطابق آمار بسیاری از افراد طعم پپسی را ترجیح می‌دهند اما فروش کوکاکولا بیشتر است. نتایج تحقیقات و آمارها نشان می دهد که تثبیت نام تجاری در کنار کیفیت بالای محصول می تواند ماندگاری نام تجاری شما را تضمین نماید.

قانون طبقه بندی

یک نام تجاری موفق، بایستی طبقه بندی کالای خود را ارتقا بخشد، و نه نام تجاری کالا را . ایت زیس نخستین نام تجاری در یک طبقه بندی جدید است، که “بازار غذا” خوانده می شود. ایت زیس با پیوستن به دو شرکت بزرگ دیگر، فعالیت خود را بر تهیه غذاهای “بخروببر” متمرکز نموده است.

قانون نام

در دراز مدت، نام تجاری چیزی جز یک نام نیست، اما در نهایت همین نام است که باعث کسب درآمد برای شما می گردد به عنوان مثال یکی از معتبرترین و نیرومندترین نام های تجاری جهان، زیراکس است که بسیاری از مهمترین قوانین تثبیت نام تجاری را به نمایش درمی آورد. از جمله پیشگام بودن در یک طبقه بندی جدید (کپی برروی کاغذهای بی خط) با نامی کوتاه و منحصر به فرد . با این حال، زمانی که زیراکس بر آن شد نام معتبر خود را به دنیای کامپیوتر انتقال دهد، نتیجه اش، میلیونها دلار زیان بود .

قانون افزایش خطوط ضمیمه

ساده ترین راه نابودی یک نام تجاری، عرضه انواع و اقسام کالاها و خدمات با آن نام تجاری است

قانون تبعیت

برای خلق یک طبقه بندی نو، یک نام تجاری بایستی از سایر اسامی تجاری نیز استقبال کند. مثلا یکی از بهترین نقاطی که یک نام تجاری درجه دو می تواند قرار گیرد، آن طرف خیابان، درست در مقابل یک نام تجاری درجه یک است. بهترین مکانی که کافه : “سیاره هالیود” می تواند قرار گیرد، درست در آن طرف خیابان، روبه روی رقیب خود، کافه “هاردراک” است. هر دو نام از این موفقیت بهره مند خواهند شد.

قانون اسم عام (ژنریک)

استفاده از اسامی عام برای نام تجاری منجر به عدم موفقیت آن خواهد شد.

قانون شرکت

imagesنام تجاری یک نام تجاری است، و شرکت یک شرکت است، این دو با یکدیگر تفاوت دارند. تاید : آیا محصول تاید، نیازمند حمایت کمپانی تولیدکننده خود است؟ احتمالا خیر. آیا آوردن نام کمپانی به دنبال نام تجاری ، به آن لطمه وارد می آورد؟ احتمالا خیر. استفاده از نام کمپانی برای انجام داد و ستد است و نه روشن کردن ذهن مصرف کنندگان.

قانون زیرزنجیره ها

آنچه که یک نام تجاری می سازد، زیر زنجیره ها می توانند به راحتی نابود سازند. به عنوان مثال هتلهای “هالیدی” با ارائه زیر زنجیره های خود از جمله Holiday Inn Express , Holiday Inn Select , Holiday Inn Garden Court به صورت یک نام تجاری عظیم درآمده است. ارائه این زیر زنجیره ها، موجب فرسایش و تضعیف نام تجاری اصلی شده است.

قانون هم خانوادگی

زمان و مکان مناسبی هم برای ارائه نام تجاری دوم وجود دارد. مثلا نام تجاری “کوکاکولا لایت” برای محصول جدید مناسب است چرا که هم از خانواده کوکاکولاست و هم نشان دهنده بدون قند بودن محصول است.

قانون شکل

آرم (نشانه) تجاری باید به گونه ای طراحی شده باشد، که نگاه بیننده را به خود جلب نماید. در طراحی آرم باید از اشکال ساده استفاده کنیم و شکل‌هایی را که از عناصر متعدد تشکیل شده‌اند، به کار نبریم. وقتی آرم تجاری شکل ساده ای داشته باشد به راحتی در ذهن تثبیت می‌شود. مانند آرم شرکت “نایک” که به حدی توانسته به کمک این قانون، نام تجاری خود را در اذهان تثبیت کند که حتی نیاز به نوشتن کلمهٔ NIKE در زیر آرم خود ندارد.

قانون رنگ

یک نام تجاری، باید رنگ متضاد رقیب اصلی خود و اگر پیشگام باشد رنگ نزدیک به رنگ محصول خود را انتخاب نماید. مثلا “کداک” زرد را انتخاب کرد و فوجی سبز را. و یا شرکت جواهر سازی تیفانی رنگ آبی خاص تخم رابین (پرنده سینه سرخ) را برگزید. تمامی جعبه های تیفانی آبی رنگ اند. مسلمل اگر “تیفانی” از تمامی رنگهای موجود برای جعبه های خویش استفاده کرده بود، فرصتی عالی را برای تقویت نام تجاری خود، از طریق رنگی متمایز از دست می داد.

قانون حد و مرز

هیچ مانعی بر سر راه یک نام تجاری جهانی وجود ندارد.یک نام تجاری نباید با هیچ حد و مرزی روبه رو شود. به عنوان نمونه شرکت هین کن، نام تجاری خود را به ۱۷۰ کشور مختلف صادر می کند. در بسیاری از این کشورها، هین کین پرفروش ترین نوشابه است. ( امروزه، هین کن، نوشابه های خود را در پنجاه کشور مختلف تولید می کند) .

قانون ثبات

یک نام تجاری یک شبه ساخته نمی شود و موفقیت آن در چندین دهه ارزیابی می شود.به عنوان مثال اتومبیل BMW رویای نهایی هر راننده ای در ۲۵ سال گذشته بوده است.

قانون تغییر

images (3)نامهای تجاری قابل تغییرند ، اما به تدریج و در کمال دقت. مثلا سیتی بانک در حال خارج شدن از شکل یک بانک شراکتی و مبدل شدن به بانکی ویژه مصرف کننده است. سیتی بانک برنامه ریزی کرده است، که به صورت نخستین بانک مصرف کننده جهانی در آید. این امر نیازمند زمانی طولانی است، اما عملی است. تا به امروز که پیشرفت خوبی داشته است. اما برنامه ادغام با کمپانی تراولرز گروپ Travelers Group تمامی برنامه تثبیت نام تجاری را در معرض خطر قرار داده است.

قانون فنا پذیری

هیچ نام تجاری همیشگی نیست و بهترین راه حل خداحافظی محترمانه با آن نام است. مثلا عکاسی معمولی که با استفاده از فیلم صورت می گیرد، اندک اندک جای خود را به عکاسی دیجیتال می دهد، اما کمپانی کداک حاضر به پذیرفتن این واقعیت نیست . در عوض، تلاش می کند که با استفاده از نام “کداک” برروی محصولات دیجیتالی خود، نام تجاری اش را حفظ کند .

قانون یکتایی

مهمترین بعد یک نام تجاری، ثابت قدم بودن آن است. به عنوان نمونه بیش از ۳۵ سال است که اتومبیلهای ولوو به دلیل استحکام و مقاومت، مورد توجه قرار دارند و در این مدت، ولوو به صورت پرفروش ترین اتومبیل لوکس اروپایی درآمده است. در دهه گذشته، کمپانی ولوو بیش از هشتصد و چهل هزار اتومبیل در آمریکا به فروش رسانده است . بیش از ( ۸۰۴۹۶۸ ) بی.ام.و. و بیش از ( ۷۷۰۰۸۹ ) مرسدس بنز.

منبع خبر: http://mohiti.com/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۹
hasan sabilan ardestani

تبلیغات به شکل های گوناگون رسانه ای برای ارتباط برقرار کردن بکار می رود تبلیغات در ساده ترین شکل آن، روشی است که فروشنده یا صاحب کارخانه یک محصول با مشتری و مصرف کننده از طریق یک رسانه یا رسانه های زیادی ارتباط برقرار می کنند. برای استفاده صحیح از تبلیغات و نیز محتوای پیام تبلیغاتی، باید شناخت صحیح و علمی و همه جانبه داشته باشیم و آشنایی کامل با زمینه ها فرهنگی مخاطبان از جمله عوامل تعیین کننده در اثر گذاری تبلیغ است؛ تبلیغ کوششی است تعمدی و حساب شده که به منظور شکل دادن به دریافت، دست کاری کردن ادراک و همسو کردن رفتار مخاطبان با نیت مورد نظر تبلیغ کنندگان صورت می گیرد.
تفاوت بین تبلیغات سنتی و مدرن وجود دارد شرکت‌ها به دلایل مختلفی شروع به تبلیغات می‌کنند و برای این تبلیغات بودجه مشخصی را در نظر می‌گیرند برخی آنقدر تبلیغ می‌کنند که به اهداف بازاریابی خود برسند؛ مانند بسیاری از برندهای که زنجیره ‌وار روزانه تبلیغات گسترده‌ای از رسانه‌های مختلف را منتشر می‌کنند، برخی برندها تبلیغ می‌کنند که مشتریان را وفادار کنند یعنی از طریق یادآوری برند در ذهن مشتریان اقدام به این کار می‌کنند، برخی به خاطر اینکه از رقبای بازار عقب نمانند اقدام به تبلیغات می‌کنند این تبلیغات می تواند به صورت مدرن یا سنتی باشد.

  ویژگی های تبلیغات سنتی

تفاوت تبلیغات سنتی و مدرن• مخاطب تبلیغات سنتی یک مخاطب عام است، اما همواره در تبلیغات امروزی این طور نیست نظام توزیع رسانه ها می تواند مخاطبان خاص خودش را جذب می کند به هر حال زمانی که مخاطب شناسایی می شود در مسیر هدف نیز قرار می گیرد برخی از سازمان ها و رویکردی پرتاثیر را برای عامه مخاطبان ترجیح می دهند برخی از مخاطبان یک پیام را مشتاقانه تر از پیام دیگری می پذیرند، برخی هم آن را رد می کنند .
• تبلیغات سنتی غالبا چهره به چهره یا رو در رو است و از عمق و تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب برخوردار است چون از ابزار پیشرفته استفاده نمی شود.
• در تبلیغات سنتی ارتباط گر در معرض دید و در دسترس مخاطبان است.
• در تبلیغات سنتی از ابزارهای تکنولوژیک و پیچیده ی استفاده نمی شود و اگر استفاده می شود بسیار محدود است .
•  پیام تبلیغ در تبلیغات سنتی به فرهنگ توده بسیار نزدیک است.
• پایگاه ها و نهادهای تبلیغات سنتی اغلب چند منظوره هستند.
• در تبلیغات سنتی بازخورد آنی و فوری است.
• در تبلیغات سنتی مخاطبان گسترده ی ندارد.

ویژگی های تبلیغات مدرن

عدم قطعیت : در رسانه های مدرن نیز همه چیز نسبی است، چون رسانه ها به عامل بیرونی چون مخاطب وابسته اند برای نمونه حتما نباید تیزری که در تلویزیون پخش می شوند، صدا تصویر و حرکت داشته باشد در تیزهای مدرن که در تلویزیون ها پخش می شوند گاهی هیچ صدا و حرکتی وجود ندارد..
تفاوت تبلیغات سنتی و مدرنپراکندگی : پراکندگی رسانه ها در تبلیغات مدرن ظاهرا مشهود است در تبلیغات مدرن از رسانه های مختلفی که ظاهرا بی ربط به بازاریابی محصول است، استفاده می کنند برای نمونه تبلیغ یک کالای تخصصی پزشکی در تلویزیون به ویژه این مساله در سایت های اینترنتی بسیار مشهود است و پراکندگی سایت و در هم برهم بودن چندین سایت در یکدیگر از ویژگی های این رسانه های مدرن است.
عدم مرکزیت : رسانه ها در تبلیغات مدرن مرکزیت و محوریت ندارند و از هر دری تبلیغی را نشان می دهند برای نمونه در میان اخبار تبلیغ بازرگانی پخش می شود یا در میان تبلیغات بازرگانی ناگهان فیلم پخش می شود.
در هم ریختگی : استفاده از رسانه های عجیب و غریب و یا استفاده از موضاعات خنده دار و طنز آلود در کنار رسانه های تبلیغاتی از دیگر ویژگی های این سبک است در این شیوه، با یک استراتژی بازاریابی خاص تهاجمی، ناگهان رسانه ها شیر توشیرمی شوند. برای نمونه اینترنت، تلویزیون می شود یا از تلویزیون به جای روزنامه استفاده می کنند زیرنویس های تلویزیونی برای نمونه در سایت های اینترنتی کنار هر سایت محلی برای تبلیغ کالاهای دیگر دیده می شود یا از صفحه های وب برای مکالمه و کنفرانس استفاده می شود.
تفاوت تبلیغات سنتی و مدرنمشارکت : در رسانه های مدرن از مخاطبان به عنوان رسانه استفاده می شود و آنها را در امر رسانه ای مشارکت می دهند برای مثال از سایت های شخصی افراد و از وبلاگ آنها برای تبلیغ استفاده می کنند و یا مخاطبان را در محتوای رسانه ها مشارکت می دهند یا از مخاطب به جای رسانه استفاده می کنند نمونه دیگر آن استفاده از افراد و مخاطبان در مسابقه های مرتبط با روابط عمومی و تبلیغات یک محصول است.
ترکیب : تبلیغات مدرن اعتقاد به استفاده از هر چیزی و ترکیبی دارد هر چند ناسازگار و بی ربط باشند به همین علت در این سبک از ترکیب چندین رسانه با یکدیگر استفاده می شود برای نمونه بیلبورد تلویزیونی یا همان تلویزیون های شهری ترکیب دو رسانه بیلبورد و تلویزیون با یکدیگر است .
تعداد مخاطب : در تبلیغات مدرن تکثیر پیام زیاد می باشد و این به این علت است که تعداد مخاطبان بیشتر است به طور مثال تبلیغ یک کالا در یک وب سایت روزانه تعداد زیادی بازدید کننده دارد.

کدامیک از تبلیغات سنتی و مدرن مفید است ؟

تبلیغات ایده آل تبلیغاتی است که از بالاترین امکان دسترسی به مشتریان بالقوه، همراه با یک امکان پذیری بالا برای گرفتن بازخورد و البته با هزینه پایین برخوردارباشد.
تفاوت تبلیغات سنتی و مدرنتبلیغات سنتی یا قدیمی که شامل استفاده از تیکت، انواع اطلاعیه های کاغذی و برچسبی و… می باشد در گذشته ای نه چندان دور که فناوری های الکترونیک و دیجیتال به وجود نیامده بودند مورد توجه بودند تبلیغات مدرن و نوین که پدیده جدید دنیای امروز می باشد، به فناوری های نظیر اینترنت، تلویزیون های شهری، بیلبوردها و هر دستگاه الکترونیکی گفته می شود .
تبلیغات سنتی که معمولاً از کاغذ در آنها استفاده می شود، علاوه بر اینکه گران تمام می شوند موجب قطع سالانه تعداد زیادی درخت برای تهیه چوب و نهایتاً کاغذ می شوند به علاوه بعد از اینکه استفاده شدند دور ریخته می شوند و آلودگی زیستی به وجود می آورند. اگر به درب منازل و ادارات و … نگاه کوتاهی انداخته باشید، حتماً برچسب های تبلیغاتی بعضی شرکت ها که بر روی درب نصب شده اند را حتما دیده اید آیا به نظر شما این روش تبلیغاتی ، روش مناسبی می باشد ؟ حتما در خیابان ها مشاهده کرده اید که تعداد زیادی برگه های تبلیغاتی و تیکت وجود دارند که علاوه بر کثیف کردن شهر، زحمات رفتگران را بیشتر و بیشتر می کنند .
هریک از این نوع تبلیغات دارای مزایا و معایبی می باشند، به عنوان مثال در بین ابزارهای تبلیغاتی مدرن اینترنت دارای قدرت فناوری الکترونیکی است و نمی توان در دنیای امروز اینترنت را نادیده گرفت همین طور ارزان بودن و در دسترس بودن آن موجب رایج تر و متداول تر شدن آن شده است.
تفاوت تبلیغات سنتی و مدرنبنابراین تبلیغاتی که در این شبکه صورت می گیرد را بیشتر مورد توجه قرار می دهند، چون تبلیغات در اینترنت شامل عکس و فیلم بوده و بسیاری از تبلیغات نیز هستند که دارای نظرسنجی بوده و به مخاطبان راهنمایی بیشتر و راحت تری را در انتخاب محصول می نمایند.همچنین نصب بیلبوردهای تبلیغاتی خلاقانه و تلویزیون های شهری که از انواع ابزارهای تبلیغات مدرن محیطی می باشند باعث می شود که یک محصول روزانه به تعداد زیادی مخاطب معرفی شود .
روش های بازاریابی روز به روز دچار پیشرفت بیشتری می شوند و روزانه با روش ها و ابزارهای جدیدی برای بازاریابی مواجه می شویم؛ استفاده از تبلیغات مدرن برای فروش بیشتر محصولات امر مهمی است که بیشتر صاحبین کالا به آن توجه دارند زیرا تبلیغات مدرن در نحوه بازاریابی آنها تاثیر دارد.
امروزه تبلیغاتی در جامعه مخاطب دارد که، در کمترین زمان محصول را معرفی کند و مشتری برای آشنایی با آن کالا زحمت زیادی را متحمل نشود در دنیای ارتباطات، تبلیغات مدرن باعث بازاریابی مدرن می شود رسانه های ارتباطی مدرن با بازاریابی و تعیین دقیق بازار هدف، طی سال‌های اخیر پیشرفت بسیاری داشته است . مشتریان، دیگر برای آگاهی از محصولات جدید متکی به تبلیغات سنتی یا همان بازاریابی سنتی نیستند زیرا استفاده از شیوه‌های جدیدی برای کشف، خریداری و جستجوی محصولات برای آنان فراهم شده است.

تبلیغات، جدا از بازاریابی نیست

تبلیغات، جدا از بازاریابی نیست و باید اهداف بازاریابی شرکت را به مخاطبان منتقل کند شعار تبلیغاتی باید با محصول و سازمانی که برای آن تبلیغ می‌شود، همخوانی داشته باشد.
تفاوت تبلیغات سنتی و مدرنبازاریابی مدرن همان بازاریابی سنتی و یا بازاریابی دیجیتال نیست این بازاریابی در اثر تعاملات و پیشرفت‌های رسانه‌ای جدید ایجاد شده است. مصرف کنندگان دیگر به هیچ سبک و نام برندی پایبند نیستند و به شدت تنوع طلب شده‌اند، به تبع این رخدادها ماهیت تحقیقات بازاریابی هم تغییر نموده و مصرف کننده تنها موجودی مشاهده شونده نیست بلکه خود عنصری تحقیق کننده به شمار می رود و از موجود منفعل و تاثیرپذیر به موجودی تاثیرگذار تبدیل شده است. بازاریابی در طول تاریخ تغییرات زیادی را مشاهده کرده است با بازاریابی ‌مدرن یک ارتباط یک به یک بین انسان، کامپیوتر، صفحه کلید و تلفن همراه ایجاد شده است.
در بازاریابی مدرن با توجه به امکانات و رسانه های خصوصی مانند اینترنت ، ایمیل و تلفن همراه و دیگر فضاهای اختصاصی مجازی برای هر فرد و پشتیبانی بانک های اطلاعاتی قوی در این زمینه که فناوری اطلاعات آن را امکان پذیر ساخته است ما شاهد تبلیغات اختصاصی برای یکایک مشتریان هستیم در حالی که در بازاریابی کلاسیک تبلیغات برای همه انجام می شود حال آنکه بسیاری از هزینه های تبلیغات مربوط به کسانی می شود که نه در بازار هدف قرار داشتند و نه آن را می دیدند.

منبع خبر : مجله محیطی دات کام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۸
hasan sabilan ardestani

بازاریابی تهاجمی چیست؟
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در خاتمه قرن بیستم متخصصان دانش بازاریابی به یافته ای مهم دست یافتند که عبارت بود از این که بازاریابی موفق، حاصل فعالیت معمول و روزمره کارکنان واحدهای بازاریابی و بازاریاب های آن ها نیست بلکه پدیده ای است که آمیخته ای از طرز فکرها، اقدام ها، رقابت و فرآیند طرح ریزی بازار است.


در نگرش بازاریابی تهاجمی، واحد بازاریابی مسوول اجرای تمام نوآوری های عمده سازمانی است. دلیل این امر این است که بازاریابی، در حقیقت رویکردی سودجویانه به کسب و کار است، سودی که بقای بنگاه اقتصادی را تضمین می کند و همین امر واحد بازاریابی را راهبر تمام فعالیت های تولیدی می سازد.


برای بهره گیری از نگرش بازاریابی تهاجمی، از یک سو باید فرآیندهای دست و پاگیر دیوان سالارانه را کنار گذارد و از سوی دیگر، این نکته را که تنها با هوشمندی و توانایی اقتصادی می توان یک بازاریابی خوب داشت، به فراموشی سپرد زیرا امروزه بازاریابی موفق، ایجاد فرصتی است که حاصل به کارگیری مناسب نگرش ها، سازماندهی و فنون بازاریابی است. به همین دلیل رویکرد بازاریابی تهاجمی فرمول ساده ای را ارایه می کند که عبارت است از اجرای طرح های راهبردی بازاریابی با راهبردهای برنده به وسیله کارکنانی سرسخت، تلاشگر و پرنشاط.

 

رویکرد بازاریابی تهاجمی

یافتن تعریف شفاف و مورد توافق برای بازاریابی مشکل است. برخی آن را یک فن برای مدیریت قیمت ها می دانند. بعضی تصوری کاملا مالی از آن داشته و برخی آن را آمیزه ای از فنون می دانند. عده ای آن را یک واحد در یک بنگاه و برخی دیگر، آن را همان عمل فروش می دانند. مشاوران شرکت آکسفورد مدیریت موثر منافع مشتری را معادل مناسبی برای تعریف بازاریابی پیشنهاد کرده اند.

 

واژه «مشتری» در این تعریف هم مشتریان بیرونی شرکت را شامل می شود که خریدار محصولات و خدمات بنگاه هستند و هم مشتریان داخلی بنگاه یعنی کارکنان سازمانی را که به نحوی مشتری همکاران خود هستند، دربرمی گیرد.در اکثر شرکت های بازاریابی فقط نقش اجرایی بازاریابی ها تصور شده و کارکنان بخش های دیگر شرکت به دلیل عدم تماس مستقیم با مشتریان بیرونی، نقشی در بازاریابی برای خود قایل نمی شوند.

 

بازاریابی تهاجمی سعی دارد این احساس را به گونه ای تغییر دهد کههمه کارکنان شرکت خود را بازاریاب بدانند و کارکنان واحد بازاریابی وظیفه دارند همواره این موضوع را به همکاران خود در دیگر واحدهای بنگاه یادآوری کنند و خود نیز بر نقش بازاریابی بالقوه خویش تاکید ورزند. بر مبنای رویکرد بازاریابی تهاجمی کارکنان یک بنگاه اقتصادی تنها دو هدف را دنبال می کنند: اول؛ افزایش منافع مشتری که در محصولات و خدمات نهفته است و دوم؛ کسب سودهای بالاتر از متوسط در صنعت. بی تردید کسب و حفظ وضعیتی که شرکت بتواند در آن از بهترین منافع بهره مند شود بسیار دشوار است.

 

منافع مشتری پدیده ای واقعی است که بر معیارهای عینی مشتری استوار است. حفظ این منافع به بهبود مستمر عملکرد بنگاه اقتصادی نیاز دارد، زیرا حتی بهترین نوآوری ها در محصولات و خدمات در نهایت از سوی رقبا گرته برداری می شود و رقبایی با عملکرد بهتر میدان دار بازار خواهند شد. از سوی دیگر، افزایش تجربه مشتری در زمینه های مختلف باعث تعالی انتظارات او می شود و از این رو اگر بنگاه اقتصادی نتواند در محصولات و خدمات خود به صورت مستمر بهبود ایجاد کند، مشتری به سمت رقیب تمایل پیدا خواهد کرد.

 

استمرار وفاداری مشتری به کالا یا خدمات، پاداشی است که او به خاطر حفظ منافع خود به بنگاه می دهد و خیلی ساده می توان تصور کرد شرکت هایی که میزان وفاداری مشتریان به آن ها بالا است، بیشترین منافع مالی را نیز کسب می کنند. توجه به این نکته بسیار حایز اهمیت است که مشتری شرکت، چه درونی باشد و چه بیرونی، تنها بر مبنای یک اصل، محصولات و خدمات شرکت را مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد: آیا کالا و خدمات بنگاه اقتصادی منافع او را به نحو کارآمد تامین می کند یا خیر؟


جمله تامین کارآمد منافع مشتری معنای عمیقی در بازاریابی تهاجمی دارد:

اول این که، این اصل به آن معنی است که بنگاه اقتصادی باید نقاط قوت خود را به بهترین وجه با فرصت های مناسب در بازار هماهنگ کند. دوم، بنگاه باید با هزینه پایین به عملیات بپردازد، با این هدف که هر یک ریال کاهش هزینه در نهایت منافع مشتری را به نحو عالی تضمین می کند. در واقع، بنگاه های اقتصادی باید خود را وکیل مشتریان در هزینه ها بدانند.
اگر شرکتی به طور مستمر برای تولید محصولات و خدمات جدید منطبق بر نیازهای مشتری سرمایه گذاری کند و از رهگذر آزمون دقیق، بدیل های خطرپذیری را کنترل کند و قیمت ها را معتدل نگه دارد، آنگاه می تواند امیدوار باشد که بتواند به طور مستمر منافع مشتری را بهبود بخشد و به رشد کوتاه مدت و درازمدت دست یابد.

 

پنج عنصر اساسی در بازاریابی تهاجمی

بازاریابی تهاجمی در یک بنگاه اقتصادی بر اساس اصول پنچ گانه P.O.I.S.E شکل می گیرد. این اصول در زیر مورد اشاره قرار گرفته است.


1- سودآوری (Profitable)
هدف بازاریابی تنها بالابردن سهم شرکت از بازار یا حفظ منافع مشتری نیست، بلکه افزایش سودآوری نیز است. در حقیقت این اصل به دنبال ایجاد یک رابطه برد- برد میان مشتری و شرکت است. ایجاد تعادل میان سود مشتری و سود شرکت از مهارت های اساسی یک بازاریاب تهاجمی است.

 

2- تهاجمی بودن (Offensive)
بنگاه اقتصادی باید بتواند در برابر تغییرات مشتری و بازار به سرعت واکنش نشان دهد و هرگز منتظر اقدام های رقبا باقی نماند. رقابت طلبی و پذیرش خظرپذیری منطقی و حساب شده و رهبری بازار در هر شرایط ممکن از مهمترین رئوس مورد تاکید در این اصل است.

 

3- یکپارچگی (Intergrated)
تولید محصول و خدماتی با کیفیت بالا و هزینه اندک مستلزم هماهنگی و انسجام در مهم عملیات، فرآیندها و کارکنان بنگاه است. تنها در این صورت است که شرکت می تواند در زمان مناسب کالا و خدماتی را به مشتریان خود ارایه دهد که نسبت به سایر رقبا کیفی تر، ارزان تر و برای مشتری خواستنی تر است.


4- راهبردی بودن (Strategic)
داشتن نگاه دوربرد، تجزیه و تحلیل اکتشافی محیط و توانایی پیش بینی تغییرات محیطی در مقیاسی وسیع منجر به تدوین راهبردهایی می شود که حاصل اجرای آن ها موفقیت در رهبری بازار است.


5- اجرای اثربخش (Effectively Executed):
مدیریت موثر، بهبود مستمر و هدایت طرح های راهبردی، پیاده سازی راهبردهای برنده و برنامه های عملیاتی شرکت از اصول مهم دیگری است که دسترسی به اهداف تعیین شده شرکت را ممکن می سازد.


بنگاه های اقتصادی کشور ما چگونه می توانند به یک بازاریاب تهاجمی تبدیل شوند؟

تردیدی نیست که در قرن جدیدی که زمان حال در آن گذشته تلقی و عامل تغییر از جمله عناصر ماهیتی زندگی اقتصادی محسوب می شود، بازاریابی تهاجمی بهترین رویکرد عملی به بازاریابی است. اما اجرای بازاریابی تهاجمی گوهری است که به آسانی به دست بنگاه های اقتصادی کشور ما نمی آید. برخی از این دلایل را می توان به شرح زیر بیان کرد:

 

1- فقدان چشم انداز شفاف و راهبردهای برنده
بیشتر شرکت ها در کشور ما فاقد چشم انداز و راهبردی منحصر به فرد هستند. اکثر شرکت های ما به نحو روزمره و معیشتی به عمل می پردازند، بدون این که چشم انداز شفافی در مورد آینده یا فرض هایی برای تفوق بر رقیبان داشته باشند. برای مثال، اکثر شرکت ها هزینه ها را کاهش می دهند، از قبول خطرپذیری و سرمایه گذاری های عمده اجتناب می کنند و به دقت چشم در چشم رقبا می دوزند تا بتوانند فقط در موضع خود باقی بماند و از هستی ساقط نشوند. در ظاهر شرکت ها سودآور و موفق به نظر می آیند، اما با کوچک ترین تغییر عمده در بازار سقوط می کنند.

 

2-سال مالی و برنامه ای کوتاه مدت
در چنین فضایی منافع عالی مشتریان از یاد خواهد رفت و سرمایه گذاری که در کمتر از یک سال به سودآوری نرسد، توسط این نوع شرکت ها با سوءظن و دشمنی مواجه و نفی می شود.

 

3-غفلت از اهمیت مناسبات و روابط با مشتریان
متاسفانه اکثر شرکت های ایرانی از اهمیت مناسبات شان با مشتریان خود غافل هستند و همین امر موجب می شود تا اطلاعات درست و دقیقی از مشتری و بازار خود نداشته باشند. این مساله موجب می شود که مدیریت شرکت در تبدیل روابط خود با مشتری به فعالیتی سودآور ناتوان باشند.

 

4-قرار نگرفتن واحدهای بازاریابی در جایگاه واقعی خود
متاسفانه تمایل شدید بنگاه های اقتصادی کشور ما به کسب سود فوری و کاذب موجب شده است تا واحدهای بازاریابی در جایگاه واقعی خود حضور نیابند. این شرکت ها به واحدهای بازاریابی خود نقش هماهنگ کننده می دهند و به همین دلیل روزانه خروارها برگ کاغذ در آن واحدها سیاه می شود اما نتیجه ای دربر ندارد. فشار کار روزمره آن ها نیز آنقدر زیاد است که فرصتی برای نوآوری باقی نمی ماند. شرکت هایی که خواهان رقابت و رهبری بازار هستند باید بدانند که واحد بازاریابی قلب همه فعالیت های آنهاست.

 

ـ دلیل این مدعا آن است که:
-اول، واحد بازاریابی تنها واحدی است که دید شفافی از نیازهای مشتریان بیرونی و درونی سازمان دارد و توانایی درک و هماهنگی میان این دو برای موفقیت کسب و کار بسیار مهم است.

ـ دوم، این که طراحی راهبردهای برنده برای شرکت با تعریف بازار و نیازهای مشتریان آغاز می شود، سپس آن راهبردها نیازهایی را هدف قرار می دهند که شرکت می تواند عالی تر از رقبا به مشتریان ارایه دهد. کارکنان واحد بازاریابی وظیفه دارند که برنامه راهبردی را سامان دهند و راهبری کنند، زیرا با نیازهای بازار آشنا هستند و می توانند گرایش های آینده را پیش بینی و از همه مهمتر از شرکت های رقیب نیز معلومات عینی و واقعی در دست دارند و این بازاریاب ها هستند که می دانند چه بازارهایی در آینده بیشترین جذابیت را دارند یا سقوط خواهند کرد.

ـ سوم، این که در اکثر برنامه های عمده توسعه، بهبود و نوآوری مستلزم هماهنگی گسترده میان واحدی است و واحد بازاریابی این قابلیت را دارد که با استفاده از فرآیندهای طراحی کسب و کار، به طور فعال فعالیت های بین واحدی را در شرکت ها هماهنگ کنند.

 

بنابراین، واحدهای بازاریابی بنگاه های اقتصادی کشور، برای موفقیت در بازارهای جهانی بر اساس این روش، لازم است در پنج جبهه دست به تحرک و نوآوری بزنند:

1- ساختار
واحدهای بازاریابی اغلب، وقت زیادی را صرف افزایش اثربخشی تبلیغات می کنند اما از این نکته غافل می مانند که چگونه می توان از واحدهای دیگر شرکت به منظور بازاریابی بهتر بهره گرفت، صرف هزینه و زمان شرکت برای طراحی و اجرای تاکتیک هایی که منجر به تغییرات کوتاه مدتی در فروش شرکت می شوند در صورتی که مقطعی و کوتاه مدت باشد خوب است اما بررسی ها نشان می دهد که در شرکت های ما ۸۰ تا ۹۰ درصد از وقت و هزینه های بازاریابی را صرف چنین تاکتیک هایی می کنند. نتیجه چنین اقدامی، شکست شرکت در دسترسی به اهداف تعیین شده خود است. به طور اساسی بازاریابی هر بنگاه اقتصادی به دلیل داشتن دیدگاه دوبعدی (منافع شرکت و منافع مشتری) بهترین محمل برای تدوین و رهبری راهبردهای بازار شرکت است. متاسفانه در اکثر شرکت ها واحدهای مالی در تدوین و هدایت راهبردها نقش اساسی دارند که به دلیل یک بعدی بودن قضاوت هایشان نمی توانند به خوبی از عهده این ماموریت برآیند. برای رهایی از این وضعیت لازم است که واحدهای بازاریابی به دو تغییر عمده دست بزنند: نخست این که، ساختار کنش ها و فرآیندهای خود را به گونه ای تعریف کنند که وقت کافی برای تفکر درباره راهبردها و تدوین راهبردهای برنده داشته باشند. دوم این که، ارتباطات گسترده ای را با سایر واحدهای بنگاه شکل بدهند تا بتوانند نقش سازنده ای را در تصمیم سازی و جلب مشارکت سایر واحدهای شرکت در اجرای راهبردها داشته باشند.


2- اجرای بازاریابی
ـ بر مبنای روابط و مناسبات با مشتری
این نوع بازاریابی مستلزم درک نیازهای یکایک مشتریان و ارضای آن در نهایت درجه خرسندی است. اگر طیف محصولات و میزان قیمت بنگاه با محصولات و قیمت رقیبان یکی باشد، بازاریابی رابطه ای می تواند یکی از اصول اصلی تفاوت تلقی شود. بقالی های سنتی یکی از بهترین نمونه ها از بازاریابی رابطه ای در کشور ما هستند. امروزه بسیاری از خطوط هوایی حتی از پیش مطلع هستند که مشتری چه نوع سیگاری را دوست دارد، نوشابه مورد علاقه او چیست یا به چه نوع رژیم غذایی احتیاج دارد.
شرکت Procter&Gamble نوعی بانک اطلاعاتی را سامان داده است که در آن اطلاعات گوناگونی در مورد ۴۴ میلیون زن خانه دار آمریکایی و ۷ میلیون زن انگلیسی انباشته است. اما متاسفانه ما در کشور خود هرگز از پدیده بازاریابی بر مبنای رابطه بهره نگرفته ایم. در نگرش بازاریابی تهاجمی همه کارکنان بازاریاب محسوب می شوند، همه با مشتریان تماس دارند و گفت و گو می کنند و این همان کاری است که ژاپنی ها سال هاست که مشغول آن هستند. ژاپنی ها بازاریابی را وظیفه همه کارکنان می دانند. در ژاپن رسم است که مهندسان، طراحان و مدیران ارشد نیز در تلاش های فروش و پژوهش بازاریابی و خدمات مشتریان مشارکت کنند.


3ـ توسعه قابلیت ها
واحدهای بازاریابی برای بهره گیری از دیدگاه تهاجمی باید مهارت هایی را در خود پرورش دهند، برخی از این قابلیت ها در زیر آمده است:
باید به قدر کافی درباره ضرورت های عملیات، زنجیره های عرضه و تامین کنندگان مواد، و مدیریت کانال های توزیع معلوماتداشته باشند.
باید بتوانند فناوری های اصلی مورد نیاز کسب و کار را بشناسند و درک کنند. اطلاعات خوبی در مورد مسایل مالی داشته باشند. باید در طراحی و مدیریت پروژه مهارت زیادی داشته باشند. تحلیل گر درجه یک کسب و کار باشند و بتوانند از داده ها به طور خلاق برای تدوین طرح های اقدام و عمل بهره گیری کنند. توانایی زیادی در مدیریت و برانگیختن افراد داشته باشند، چه افرادی که در درون سازمان هستند و چه افرادی که بیرون از آن فعالیت می کنند و در نهایت مجری رویکرد بازاریابی تهاجمی محسوب می شوند. باید در شناسایی فرصت ها، پژوهش بازار، طراحی و ارزیابی راهبردی تبلیغات، بازاریابی مستقیم و خدمات مشتریان خبره باشند.

 


4ـ مدیریت فرآیند بازاریابی
متاسفانه در اکثر شرکت ها، این اقدام به خوبی به اجرا گذاشته نشده است، دلیل این امر آن است که از یک سو مدیریت فرآیند بازاریابی اغلب توسط کارکنان واحدهای تولید، فروش و تا حدودی مالی به انجام می رسد و این امر باعث می شود تا کارکنان واحد بازاریابی همواره غرق فعالیت های کوچک روزمره باشند و نظمی در کار آن ها مشاهده نشود، از سوی دیگر، خلاقیت، نوآوری و پویایی کارکنان بازاریابی، کار نظارت و مدیریت آن ها را دشوار می کند اما امروزه همان گونه که در اکثر شرکت ها در سطح تراز جهانی می بینیم بازاریابی، فرآیندی علمی، پاسخگو و از همه مهمتر فرآیند پذیرتر شده است.

 

5 ـ توجه به اولویت ها
تغییرات ایجاد شده در ساختارهای بازاریابی، توجه به قابلیت های محوری و ایجاد مدیریت های فرآیندگرا باعث می شوند که فرصت انجام کار اثربخش برای بازاریاب ها فراهم شود و این شرایط اولویت های جدیدی را در پی می آورد. این اولویت ها عبارتند از: تدوین راهبردی کسب و کار، توسعه قابلیت های کارکنان، گسترش رویکرد بازاریابی تهاجمی در سراسر شرکت، تقویت نقش رهبرانه واحد بازاریابی و بالاخره بازاریابی بر مبنای مناسبات با مشتریان یا به عبارت دیگر، تشویق تمام کارکنان برای گفتگوی موثر با مشتریان شرکت.

 

منبع : کلاس های استادان گرامی  جناب آقای مهندس محسنی و جناب آقای مهندس کرمی

http://aboutall.ir

نویسنده مقاله : مصطفی رجبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۶
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۵
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۴
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۲
hasan sabilan ardestani

مدل کسب و کار Freemium

با رشد تکنولوژی و فراگیر شدن استفاده از اینترنت به عنوان ابزار انجام کارها توسط کاربران، Marginal Cost محصولات تولید شده در سازمان‌های فعال در حوزه IT با توجه به آنکه هزینه حمل و نقل، بسته بندی، تبلیغات و مانند آن از طریق استفاده از بستر ارتباطات مبتنی بر فناوری اطلاعات بسیار کاهش یافته و در برخی موارد به صفر میل پیدا کرده است. از سوی دیگر این شرایط فضای رقابت را جذاب نموده و سازمان‌های متعددی وارد صنعت IT گردیده‌اند. دو مورد ذکر شده منجر به متولد شدن سبک جدیدی از مدل کسب و کار با عنوان Freemium گردید. نام این مدل برگرفته از دو مدل کسب و کار Free و Premium بود و مفهوم آن نیز ترکیبی از همین دو مدل می‌باشد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۰۲
hasan sabilan ardestani

چرا کسب و کارهای کوچک، به لوگوهای قدرتمند نیاز دارند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۰۶
hasan sabilan ardestani

درک و شناخت نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان

کوه یخ انتظارات مشتریان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۰۳
hasan sabilan ardestani

نام نویسنده : کوین هوگان 

  • مترجمان: علیرضا توسلی ، شادی سمیعی فر
  • سال و نوبت انتشار: 1387 / 1
  • قطع کتاب / جلد / کاغذ: رقعی / معمولی / گلاسه
  • تعداد صفحات: 231
  • شابک: 9789644102554
  • قیمت: 48,000 ریال

دانلود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۶
hasan sabilan ardestani


پ‍ژوه‍ش‍ن‍ام‍ه‌ ت‍ب‍ل‍ی‍غ‍ات‌/ محمدرضا رسولی ۱۳۸۶




دریافت فایل

محمد رضا رسولی

پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات

1386

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۹
hasan sabilan ardestani

مهسااحمدزاده بزاز



 چکیده :

بازاریابی اجتماعی بر اساس تطبق با تئوری بازاریابی اجتماعی معاصر است که به عنوان یک ابزار راهنما و کمک در عملیات تغییرات اجتماعی به کار می رود.

این مقاله پیشرفتهای اخیر را در تئوری بازاریابی تجاری مطرح می کند و تعاریف تجاری ama  , cim  را با تعاریف بازارایابی اجتماعی ثابت شده از سی سال گذاشته ادغام می کند.این تعریف جدید طبقه بندی مو لفه های کلیدی فرعی را مطرح می کند که به عنوان بخشی از تعریف بازاریابی اجتماعی می باشد.

مقدمه :

این مقاله هدف اصلی بازاریابی اجتماعی را تشخیص داده و شناسایی می کند و تغییرات اجتماعی را از طریق افزایش میزان تطبیق رفتارمثبت  تسهیل می کند و تلاش می کند تا تغییرات را با رفع عملکرد منفی افراد ایجاد کند و آنها را به سوی نتایج و عواقب مثبت سوق دهد که به نفع فرد و گروه یا جامعه می باشد.

منطق این تعریف جدید براساس گفته های اتحادیه بازاریابی آمریکایی است که فرصتی را برای برگشت به اصل کلیدی تطبیق بازاریابی برای تغییر اجتماعی فراهم می کند و فرصتی برای کشف و تطبیق مفاهیم جدید فراهم می کند.

در ابتدا تعریف بازاریابی تجاری هسته  ama , cim را مطرح کرده و با تعاریف بازاریابی اجتماعی  کاتلر و بازاریابی اجتماعی ملی مقایسه می کند.

بازاریابی اجتماعی د ردهه 1970 به عنوان یک حوزه علمی کامل و مستقل  پا به عرصه گیتی نهاد.فیلیپ کاتلر و جرالد آلتمن دو تن از اندیشمندان  و صاحبنظران مشهور بازاریابی ,این حوزه علمی جدید را معرفی کردند .آنها عقیده دارند مفروضات و مفاهیم بازاریابی تجاری می تواند برای فروش اعتقادات ,باورها,نگر ش ها و رفتارهای انسانی مورد استفاده قرارگیرد

مقاله از پروسه انتولوپیک غیرساختاری از طریق نرم افزار lexinameer استفاده می کند تا پارامترهایی را از تعاریف قدیمی بازاریابی اجتماعی مهیا کند و در نهایت به کمک مجموعه ای از نت های توصیفی فراهم شده تعریف جدید بازاریابی اجتماعی را برای هدف مفاهیم آینده مطرح می کند.

 

نفاط کلیدی : بازاریابی �بازاریابی اجتماعی � بازاریابی تجاری

 

تعریف جدید بازاریابی اجتماعی :

معرفی تعریف جدید بازاریابی اجتماعی با توجه به مجموعه تعاریف قبلی بدون بحث و  مجادله نیست. در چهل سال بازاریابی  اجتماعی بیش از 45 همکار تعاریف آکادمیک بازاریابی اجتماعی را بررسی کرده اند.پیشرفت این تعاریف توسط اندرسن به عنوان سد احتمالی برای تکامل آتی بازارایابی اجتماعی مطرح شد. اگرچه استیلر بازاریابی اجتماعی را نه تنها به عنوان تئوری جداگانه بررسی کرد بلکه به عنوان قالب ساختاری آن را معرفی می کند و هم چنین پورتن بازاریابی  کلیدی را به عنوان مفهومی فراتر از مفهوم مرکزی تعریف شده مطرح می کند.درپایان مقاله تفکر بازاریابی تجاری را مطرح کرده و بازاریابی اجتماعی را به عنوان طبقه بندی ژنریک  معرفی می کند در حالیکه تعریف بازاریابی اجتماعی  مرسوم توضیح مفهوم سهام محصول است که  بیشتر برای تئوری به کار می رود مثلا" اکثر بازاریابان محصول اصلی کولا را می شناسند که با ساحتار دقیق کولا به عنوان یک نوشیدن منطبق است .

اگر بازاریابی  اجتماعی به عنوان واژه اصلی برای درگیری بازاریابی در تغییرات رفتاری  و اجتماعی  در نظر گرفته شود . محدوده متفاوت تعاریف طراحی شده تا نیازهای  متفاوت  اهداف بازاریابی را رفع کند .این مقاله قصد دارد که بازاریابان اجتماعی تعاریف cim , ama  را برای بازاریابی در تئوری با عمل به کار گیرند.

تعریف مجدد : بازاریابی اجتماعی :تاثیر تعریف بازاریابی را هدایت می کند. 3 اقرتعاریف ama . cim   و تعاریف بازاریابی بین آنها ,دو تعریف بازاریابی اجتماعی ,نتایج  تعامل 45 نعریف بازاریابی اجتماعی را ممکن سازدو آثار بازاریابی اجتماعی را از مناطق آسیایی � اروپایی و آمریکای شمالی با هم ادغام کند.

درپایان آثار فعلی طراحی شده تا تعریف غربی برای اهداف بازاریابی اجتماعی در ملیتهای با زبان انگلیسی مطرح کند .در ادامه تحقیق بر اساس زبان انگلیسی به مطالعات قبلی و انتشارات تکیه دارد.تحقیق آتی توسط جوامع غیر انگلیسی زبان مورد نیاز است تا این اثر را به تعریف جهانی تبدیل کند.

اثر یک :بازاریابی اجتماعی ama , cim : مقاله براساس تعریف آمریکایی و بریتانیایی در مورد بازاریابی اجتماعی تلاش می شود تا تعریف منطقی از بازاریابی اجتماعی ارائه شود .موسسه بازاریابی ,بازاریابی را به عنوان پروسه مدیریت مسئول تعیین و رضایت نیازهای مشتریان مطرح می کند که دیدگاه مدیریت بازاریابی را بر اساس مشتری مداری و سود دهی و رضایت مشتریان مد نظر قرارمی دهد .تعریف cim  در تکامل قالب های بازاریابی اجتماعی بریتانیایی موثرند که مداخلات آنها باید با مشتری مداری آغاز شود.

 

اتحادیه  آمریکایی بازاریابی: بازاریابی را به عنوان فعالیت و پروسه هایی برای ایجاد برگزاری ارتباط و تبادل نظرات مطرح می کند که به نفع مشتریان  و ارباب رجوع و جامعه در مقیاس وسیع می باشد.

Amaساختاری کامل را تعریف می کند که درک می کند   بازاریابی  پروسه ای اجتماعی  است .قالب توجه است که مشتریان و ارباب رجوع تعریف واضحی از تاثیر بازاریابی اجتماعی می باشند.کشف بیشتر در مورد ama و تاثیر آن برای بازاریابی اجتماعی می تواند در نظریه اندرسن و ران یافت شود.

 

 

یگانگی و توافق مجدد بازاریابی تجاری

گرچه هر دو تعریف ارتباطات  دیدگاه بازاریابی و تفاوتها را بیان می کند اما هم پوشانی بین این تفاوتها  را هم مطرح می کند که چطور این ساختارهای مرجع می تواند اساس تعریف بازاریابی اجتماعی باشد.

 

Ama و تعریف آن براساس بازاریابی نیاز مشتریان به صورت ایجاد ارزش و تبادل می باشد.درحالیکه تعریف cim  رفع نیازهای طولانی مدت و بقای سازمان را از طریق رفع نیاز مشتری مد نظر قرارمی دهد.

به طور جداگانه ama , cim کاربردهای عملکردی متفاوتی را مطرح می کند و نیاز به روش مشتری مداری برای ایجاد و اجرای طولانی مدت اهداف سازمان از طریق بازیافت هزینه و سوددهی است.

به منظور انجام این مقاله حداقل مولفه های بازاریابی تجاری که باید با تطبیق بازاریابی اجتماعی ادغام شود و محققان در آینده نیاز دارند که بررسی کنند آیا سود دهی cim و ایجاد ارزش بر اساس ama  از نظر مفهومی و عمل در یک حوزه قرار می گیرد یا خیر؟

 

تاثیر 2:تعاریف بارز بازاریابی اجتماعی : کوتلر و زالت من  واژه بازاریابی اجتماعی را طوری مطرح کردند که نفش وسیع آن را برای بازاریابی در ایده تجاری و تغییر رفتاری توضیح می دهد .

کار و آثار کوتلر قسمتهای وسیع بازاریابی  اجتماعی آمریکا را تحت تاثیر قرارمی دهد  و تعریف اخیر وی از بازاریابی  اجتماعی به عنوان حوزه های اصلی برای  پیشرفت  و تکامل تعاریف در این مقاله انتخاب شده است.

کوتلر بازاریابی اجتماعی را به عنوان پروسه ای تعریف می کند که اصول بازاریابی و تکنیک ها را برای برقراری ارتباط و ایجاد ارزش به کا رمی برد تا روی رفتار مخاطبان هدف تاثیر گذارد که به نفع جامعه نیز هست.

تعریف دوم توسط nsmc انتخاب شده که  بازاریابی اجتماعی را کاربرد سیستماتیک و مفاهیم بازاریابی و تکنیک ها می داند که برای رسیدن به اهداف خاص رفتاری مرتبط با امور اجتماعی می باشد.

تعریف nsmc  مطرح شد تا ساختاری متمرکز برای تعریف بازاریابی اجتماعی در انگلستان ارائه کند .در کنار تعاریف تجاری بازاریابی nsmc  و کاتلر ولی و ساختارهای آنان که باید با یکدیگر ادغام شود.

هر دو تعریف بازاریابی اجتماعی در اصول بازاریابی نقش دارد و رفتار مخاطب را هدف قرار می دهد.

باید همه این قالب ها با تعاریف ama , cim درهم آمیزد. هرچه تعاریف بازاریابی اجتماعی و تجاری می تواند برای اثبات هم پوشانی و نقاط مشترک بین روش و مکانیسم و بازاریابی و اهداف  آن تاثیر بهتری داشته باشد و این  تعاریف نسبتا" سازگار هستند و مولفه های جدید ama  در ساختار بازاریابی کاذب انعکاس داده شود که از تعاریف قبلی حذف شده اند .

 

 

مبنای اجتماعی بازاریابی: تامین نیازهای انسانی

بازاریابی با زندگی روزگرد انسان در ارتباط است .مابا نیازهای بی شماری در زندگی روبرو هستیم و این نیازها مارا به  تلاش و تکاپو وادار می کنند و بازاریابی سعی دارد با کمترین تلاش این نیازهارا برطرف سازد.در واقع ,قانون نامروی آدام اسمیت  ,یک باردیگر ,میدان داری می کند و تلاشهای بازاریابی را که اصولا" با هدف کسب سود از سوی بنگاههای اقتصادی به عمل می آید ,به ابزاری جهت برآوردن نیازهای افراد جامعه بدل می کند .

پیتر دراکر پدر مدیریت نوین در مورد بازاریابی می گوید که هدف بازاریابی افزایش فروش با تکیه بر آگاهی و شناخت  مشتری است تا کالا یا خدمات ارائه شده با نیازهای مشتری همخوانی داشته باشد.

 

فلسفه بازاریابی :

مدیریت بازاریابی تلاش هدفمندی است که هدف از آن دستیابی به مبادلات مطلوب با بازراهای معین است.

پنج مفهوم و مبنای فکری در بازاریابی وجود دارد که بازاریابان ناگزیرند در اجرای فعالیت های خود بدانها توجه نمایند.

1-       مفهوم تولید

2-       مفهوم محصول

3-       مفهوم بازاریابی

4-       مفهوم فروش

5-       مفهوم بازاریابی اجتماعی

 

 

مفهوم بازاریابی اجتماعی :

تعدادی از اندیشمندان و صاحبنظران دانش با بازاریابی ,عقیده دارند که تاکید مفهوم بازاریابی تنها بر تامین نیازها و خواسته های مشتریان است و سلامت اجتماعی جامعه جایگاهی در این فلسفه ندارد.

بر اساس مفهوم بازاریابی اجتماعی انتقادی که از مفهوم بازاریابی محض می شود این است که در مفهوم بازاریابی تضاد و تناقض بین نیازها و خواسته های کوتاه مدت و بلند مدت در نظر گرفته نمی شود.

این تناقضات موجب می شود  که بازاریابی اجتماعی جایگاه  و اعتبار  بالایی در نزد اندیشمندان و صاحبنظران بیابد .براساس مفهوم بازاریابی اجتماعی ,مدیران بازاریابی سازمانها و شرکتها ی بزرگ ناگزیرند در تعیین خط مشی های بازاریابی  خود عوامل مهمی نظیر منافع شرکتها, خواستهای  مصرف کننده و منافع جامعه را مشترکا"مد نظر قراردهند.شرکتها در ابتدا معتقد بودند هدف بازاریابی آنها د رکوتاه مدت عبارت از کسب بازده بیشتر از سرمایه صاحبان سهام .اما آنها بعدا" دریافتند که تامین نیازها و خواسته های مشتریان و منافع جامعه دربلند مدت اهمیت فراوانی دارد. این امر منجر به تولد و ظهور بازاریابی اجتماعی شد و در حال حاضر بسیاری از شرکتها هنگام اتخاذ تصمیمات بازاریابی منافع جامعه را مورد توجه قرار می دهند.

 

 

 

 

 

                    

ماهیت بازاریابی اجتماعی

بسیاری از مدیران سازمانها , بازاریابی اجتماعی را به عنوان یکی از شاخه های دانش بازاریابی به شمار می آورند.آنها براین عقیده اند که مبحث  بازاریابی اجتماعی مانند مباحث دیگر بازاریابی نظیر رفتار مصرف کننده ,مدیریت توسعه محصولات جدیدقیمت گذاری  و فعالیتهای ترفیعی و تشفیقی باید در حوزه بازاریابی تجاری مورد بررسی و مطالعه قرارگیرد .بنابراین از نقطه نظر آنها حوزه مستقلی تحت عنوان بازاریابی اجتماعی وجود خارجی ندارد . این استدلال و نتیجه گیری شاید از آنجا ناشی می شود که بازاریابی اجتماعی کاربرد فنون بازاریابی اجتماعی برای تحقق اهداف و مقاصد اجتماعی است و بازاریابی اجتماعی در درجه نخست  اصول و مفروضات بازاریابی تجاری را می پذیرند و از دانش و تجربه کافی در زمینه بازاریابی تجاری برخوردارند.

حقیقت امر این است که مطالعه بازاریابی  اجتماعی به عنوان یکی از حوزه های وابسته به بازاریابی تجاری صحیح نیست  زیرا که بازاریابی تجاری ,از نظر اهداف ,مقاصد و سازماندهی تفاوت های بارز و چشمگیری با آن دارد.اگر وظایف و مسئولیتهای بازاریابان اجتماعی را مورد مطالعه دقیق و موشکافانه قراردهیم مشاهده می کنیم که بازاریابی اجتماعی ریشه در جای دیگری دارد.

 

بازاریابی تجاری و اجتماعی تفاوت ماهوی و ذاتی با یکدیگر دارند.می توان در تعریف بازاریابی تجاری گفت که فعالیتی انسانی در جهت ارضا نیازهای افراد از طریق فرایند مبادله است .اما بازاریابی اجتماعی تنها به تامین نیازهای جسمانی و مادی شناخته شده افراد اکتفا نمی کند در این حوزه علمی جدید کوشش  می شود با استفاده از فنون بازاریابی تجاری راهکارها و بدلیل های مناسبی برای حل مشکلات و مسائل اجتماعی ,پیشنهاد و اهداف و مقاصد اجتماعی نظیر ارتقا سطح بهداشت و رفاه مشتری در جامعه ترویج داده شود به بیان دیگر بازاریابی اجتماعی تنها ارضا نیازها و خواسته های افراد اجتماع را از طریق فرایند مبادله مورد تاکید قرار نمی دهد , بلکه هدف و مقصد بالاتری دارد و آن این است که بر رفتارهای فردی و اجتماعی تاثیر بگذارد. وظیفه بازاریابی اجتماعی این است که به جلب ترغیب مشتریان به خرید بیشتر کالاها و خدمات تولیدی  این نکته را بیاموزند که مردم چه کالاهایی را باید بخرند و نیازها و خواسته های اصلی آنها چیست .بازاریابی اجتماعی خدمت به عموم مردم و مبنایی برای ارئه خدمات و امکانات رفاهی است.

 

میتوان ادعا کرد  که بازاریابی اجتماعی ریشه در واقعیت دارد و روش ها و مفروضات و مفاهیم مطرح شده در آن پشتوانه منطقی و عقلایی دارد . از طرف دیگر باید گفت  که هرچند بازاریابی اجتماعی و تجاری از نظر اهداف,وظایف,کارکردها و روشهای مورد استفاده با یکدیگر تفاوت دارند ,اما با این وجود آنها مکمل یکدیگرند.بنابراین می توان نتیجه گرفت که هدف ها ,مقاصد ,نیات , کارکردها ,ابزارها و روشهای بازاریابی اجتماعی تنها با بررسی و مطالعه بازاریابی اجتماعی بدست نمی آیند و باید به مطالعه و بررسی موشکافانه و هوشمندانه بازاریابی اجتماعی و ارائه راهکارها و بدیلی های مناسب آن پرداخته شود.

 

بازاریابی اجتماعی به پیشبرد اهداف اجتماعی و رفاهی و ارتفاء میزان رفاه مشتری و جامعه توجه دارد.برای تحقق و پیشبرد مقاصد و نیات اجتماعی لازم است ,فنون ,روشها و حقایق عینی بسیاری را مورد توجه مورد قرار دهیم.این حقایق و واقعیات انکار ناپذیر ,بخش قابل توجهی از دانش منطق را تشکیل     می دهند. واقعیت این است که منطق همانند سایر حوزه های علمی ,پایه و بنیان استوار و محکمی برای بازاریابی اجتماعی فراهم می سازد.

 

هدف از تدوین یک نظریه منسجم بازاریابی اجتماعی آن است که یک رابطه منطقی بین متغیرهای مختلف بازاریابی اجتماعی برقرار شود و پدیده های  آن به درستی مورد شناسایی قرار گیرند تا از این طریق درک بهتری از نقاط ضعف و قوت آن حاصل گردد:

1-       مشکلات ,انتقادات و ایرادات را مورد شناسایی و تجزیه تحلیل قراردهد و راهکارهایی را برای حل و فصل آنها پیشنهاد  نماید و مدیران بازاریابی اجتماعی را اتحاذ تصمیمات بهینه یاری نماید.

2-       اصول و مفاهیم منطقی  بازاریابی اجتماعی در سایه وجود یک نظریه جامع و منسجم بازاریابی اجتماعی مورد پشتیبانی  و حمایت  قرارگیرد.زیرا عدم وجود آن سبب می شود که اصول و مفاهیم بازاریابی اجتماعی سنخیت و همخوانی چندانی با یکدیگر نداشته باشند.بنابراین نتیجه میگیریم که تدوین یک نظریه بازاریابی اجتماعی و به دنبال آن پرداخت به فلسفه بازاریابی اجتماعی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۸
hasan sabilan ardestani
تدوین و ترجمه: سلما رضوان‌جو


در صورتی که شرکتی از بازاریابی از طریق توصیه‌های زبانی به خوبی استفاده کند، نتایج بسیارموثری به بار می‌آورد و می‌تواند چنان تاثیری در زمینه رقابت ایجاد کند که نتایج روش‌های دیگر بازاریابی به ندرت به پای آن می‌رسد. با این حال بسیاری از نمایندگان بازاریابی از توسعه روش‌های بازاریابی دهان به دهان پرهیز می‌کنند.

برخی معتقدند که این روش در مقابل روش‌های پیچیده و مطالعه شده مدیریت بازاریابی، در رسانه‌هایی مانند تلویزیون و روزنامه‌ها، بسیار پیش پا افتاده و ابتدایی است. برخی دیگر از این نگرانند که نمی‌توان برای آن از داده‌های دقیق یا ابزارهای پیچیده بازاریابی که با ده‌ها سال تجربه شکل گرفته‌اند، استفاده کرد. کسانی که در مورد مدیریت مستقیم توصیه‌های زبانی تردید دارند، بهتر است این نکته را در نظر بگیرند که: کسب برتری در رقابت با شرکت‌هایی که برای مثال از آگهی‌های بزرگ تلویزیونی استفاده می‌کنند، نتایج چندان عمده و قابل توجهی ندارد. علت این است که همه شرکت‌ها به طور دائم، فعالیت‌های رایج تبلیغاتی خود را مدیریت می‌کنند و دانش آنها درباره تبلیغات تقریبا یکسان است؛ اما تعداد شرکت‌هایی که به توصیه‌های زبانی که از مهمترین انواع بازاریابی است، توجه می‌کنند هنوز کم است. به این ترتیب نتیجه کار قابل‌توجه است.

چه کسی، چه چیزی را و در کجا تبلیغ می‌کند؟
گام اول در مدیریت توصیه‌های زبانی این است که بدانیم آیا تعداد و حجم توصیه‌های زبانی در این حوزه از محصولات خاص اهمیت بیشتری دارد یا میزان تاثیرگذاری هر توصیه زبانی. اینکه چه کسی، چه چیزی را و در کجا تبلیغ می‌کند، اهمیت زیادی دارد. مثلا در مورد محصولات بهداشتی و زیبایی پوست، ماهیت محصول مهم است و در مورد بانک‌های خصوصی، هویت تبلیغ‌کننده مهم است.
اگر چه اهمیت این محرک‌ها در مورد انواع محصولات متفاوت است، توصیه‌هایی که افراد بر اساس تجربه خود از مصرف یک کالا یا خدمت به دیگران می‌کنند، در این میان اهمیت بیشتری دارند. کنترل توصیه‌های زبانیِ تجربی به معنای آن است که به مشتریان این فرصت را بدهیم تا تجربیات مثبت خود را در اختیار دیگران بگذارند و به این ترتیب آن را به گوش مخاطبان محصول برسانند. برخی شرکت‌ها مانند شرکت میل و شرکت لگو قبل از اینکه محصولی به بازار بیاید، حرف از آن را بر سر زبان‌ها می‌اندازند و سعی می‌کنند به کمک شبکه‌های مجازی و با مشارکت‌دادن مشتریان در فرآیند تولید محصول، از تاثیرات زودهنگام و نفوذ آنها استفاده کنند. ایجاد تغییر و تحولات دائمی در محصول نیز به کنترل توصیه‌های زبانی تجربی کمک می‌کند، در اوایل چرخه تولید هر محصولی بیشتر احتمال دارد که مشتریان درباره آن حرف بزنند و به همین دلیل است که زمان به بازار رسیدن یک محصول یا زمان افزودن خصوصیات تازه به محصول قبلی برای ایجاد توصیه‌های زبانی مثبت بسیار پراهمیت است. پس از به بازار رفتن محصول نیز می‌توان حرف آن را بر سر زبان‌ها انداخت، مثلا شرکت اپل دائما از طریق فروشگاه‌های اپل، توجه و هیجان افراد را درمورد محصول جدید آیفون بر انگیخته است و تحولات دائمی و محتوای تولید شده از سوی خود مصرف‌کنندگان باعث شده است که همواره در مورد این محصول، توصیه‌ها و پیام‌های مثبتی به دیگران منتقل شود.

مشتری به کدام ویژگی محصول بیشتر اهمیت می‌دهد؟
بیشتر شرکت‌ها به طور دائم از دیدگاه‌های مشتریان برای تولید محصولات و خدمات جدید استفاده می‌کنند. اما گاهی رضایت مشتریان برای بر سر زبان انداختن محصول کافی نیست. برای ایجاد شهرت موثر، تجربه مشتریان از محصول نه تنها باید بسیار فراتر از حد انتظار باشد، بلکه محصول باید در مورد آن دسته از خصوصیاتی که برای مشتریان از اهمیت بالایی برخوردارند و بیشتر احتمال دارد درباره آن با دیگران صحبت کنند، برتری عمده ای نشان دهد. برای مثال اگرچه دوام شارژ باتری برای صاحبان گوشی همراه از اهمیت بالایی برخوردار است، اما در مقایسه با دیگر خصوصیات محصول مثل طراحی و کارآیی، مصرف‌کنندگان کمتر درباره آن حرف می‌زنند. برای آن که مصرف کننده را به ابزار تبلیغی مفید تبدیل کنیم باید در آن دسته از خصوصیاتی برتری نشان دهیم که احتمال بالقوه برای بیان شدن در توصیه‌های زبانی را دارند.

با درک تاثیر توصیه‌های زبانی در کانال‌های مختلف آن و پیام‌های مورد استفاده و متمرکز کردن فعالیت‌های بازاریابی روی آنها، شرکت‌ها می‌توانند مصرف‌کنندگان خود را به گونه‌ای تجهیز کنند که پیام‌های مورد نظر شرکت را به گوش دیگران برسانند و برد دسترسی و تاثیر آنها را افزایش دهند. در حقیقت تحقیقات موسسه مکنزی نشان می‌دهد که در حوزه انواع محصولات، از محصولات بهداشتی آرایشی پوست گرفته تا بازار موبایل، اثر تبلیغات زبانی که یک مصرف‌کننده به گوش مصرف کننده دیگر می‌رساند، دوبرابر بیشتر از تبلیغاتی است که سرمایه شرکت‌ها صرف آن می‌شود و بیشتر به افزایش فروش کمک می‌کند.

ارتباط و خلاقیت
دو نکته مهم در اثرگذاری توصیه‌های زبانی از سوی افراد دیگر وجود دارد: ارتباط و خلاقیت. این دو عامل به هم مربوطند و مخصوصا در مورد محصولاتی که نوآوری در آنها سهم عمده‌ای ندارد و جلب توجه مصرف‌کننده مشکل‌تر است اهمیت دارند. به‌عنوان مثال یکی از شرکت‌هایی که از این نیرو استفاده کرد یک شرکت تولید شیرینی جات و مواد غذایی انگلیسی به نام کدبری بود که با تبلیغ «یک لیوان و نیم پر» روش‌های سنتی بازار یابی را با بازاریابی خلاقانه و هوشمندانه اینترنتی ترکیب کرد تا مشارکت مشتریان و درنتیجه فروش را افزایش دهد. این برنامه تبلیغاتی با یک تبلیغ تلویزیونی شروع شد که در آن گوریلی یک ترانه معروف را با طبل اجرا می‌کرد. این ترکیب غیرعادی خیلی زود محبوب شد و آنقدر میان مصرف‌کنندگان طرفدار پیدا کرد که بسیاری این ویدئوی تبلیغاتی را بارها و بارها روی اینترنت تماشا کردند و خودشان نسخه‌های آماتوری از این ویدئو تولید کردند و موجی از این ویدئوها به سایت یوتوب راه یافت. در طی سه ماه از پخش این آگهی، این ویدئو بیش از 6 میلیون بار روی اینترنت دیده شد و فروش سالانه شکلات شیری کدبری بیش از
9درصد افرایش یافت و محبوبیت این شرکت در میان مشتریان 20 درصد بیشتر شد.

شناسایی مشتریان با نفوذ

برخی برنامه‌های تبلیغاتی نیز حول محور شناسایی افراد با نفوذ تمرکز می‌کنند. افرادی که تبلیغ‌کنندگان اصلی آن برند یا محصول خواهند بود. البته برنامه‌های تبلیغاتی نمی‌توانند دقیقا تعیین کنند که مصرف‌کنندگان به دیگران چه خواهند گفت.
نوع برنامه تبلیغاتی‌ای که شرکت‌ها انتخاب می‌کنند به تعداد و قدرت نمایندگان با نفوذی که پیدا می‌کنند بستگی دارد. بازاریابی که می‌تواند از روش بازاریابی تک به تک (مثل اپراتورهای تلفن همراه) استفاده کند، این موقعیت منحصر به فرد را دارد که برنامه‌های تبلیغاتی توصیه زبانی توسط افراد مشهور را هدایت و اجرا کند. شرکت‌های تلفن همراه داده‌های کاملی را از مشتریان خود دارند که می‌توانند به دقت افراد بانفوذ را درمیان آنها شناسایی کنند. افرادی که این حوزه را می‌شناسند و می‌توانند با بسیاری از دیگر مصرف‌کنندگان صحبت کنند و نظرات قابل‌اطمینان خود را به دیگران انتقال دهند.
به این ترتیب پیام‌ها را می‌توان خطاب به افراد خاصی ارسال کرد که احتمال بیشتری دارد که نظر مثبت خود را درباره محصول، از طریق شبکه‌های اجتماعی که در اطراف خود دارند به دیگران اعلام کنند. با گسترش پیام این نوع روش تاثیر زبانی، درست مثل سنگریزه‌ای که در آب بیندازیم موج حاصل از آن به همه جا گسترش پیدا می‌کند.

شرکت‌هایی که نمی‌توانند افراد صاحب نفوذ را پیدا کنند باید رویکرد دیگری در پیش بگیرند. برای مثال شرکت ردبول نمی‌تواند برای مشتریان خاص خود پیامک ارسال کند؛ اما از روش‌های دیگری استفاده کرده است تا به طرز موفقیت‌آمیزی برنامه تبلیغاتی زبانی عمدی را اجرا کند. این شرکت تولید نوشابه انرژی‌زا، پس از شناسایی مصرف‌کنندگان با نفوذ در میان مشتریانش، ترتیبی داد که افراد مشهور و محبوب در جامعه که در رویداد‌های مختلف و مراسم اجتماعی شرکت می‌کنند، پیام‌های مطلوبی را درباره این محصول به مخاطبان منتقل کنند. اگرچه نمی‌توان دقیقا تعیین کرد که چه کسانی در کدام مراسم اجتماعی شرکت خواهند داشت؛ اما این شرکت می‌داند کسانی که در مراسم مختلف اجتماعی شرکت می‌کنند، همان دسته از مصرف‌کنندگان با نفوذی هستند که شرکت به دنبال آن است. پیام مطلوب و مثبتی را که این افراد از طریق تماس‌های اجتماعی به دیگران منتقل می‌کنند، می‌تواند نتایج بسیار مطلوبی را برای سرمایه گذاری تبلیغاتی شرکت‌ها به بار آورد.
بازاریابان همواره از تاثیر توصیه‌های زبانی آگاه بوده‌اند. اجرای برنامه‌های تبلیغاتی زبانی نیاز به هنر و دقت خاصی دارد. اما علمی که در پس این معادله نهفته است نیز کمک می‌کند تا این هنر به ظرافت اجرا شود. این معادله نشان می‌دهد که مصرف‌کنندگان بیشتر چه پیام‌هایی را منتقل می‌کنند و تاثیر این پیام‌ها چیست. به این ترتیب بازاریاب می‌تواند تاثیر آن را در فروش و رقابت برندها اندازه بگیرد. این دیدگاه‌ها برای شرکت‌هایی که می‌خواهند از امکانات بالقوه توصیه‌های زبانی برخوردار شوند و سود سرمایه‌گذاری بیشتری کسب کنند، مفید است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۷
hasan sabilan ardestani


اگر ما می خواهیم مردم تبلیغ ما را ببینند باید توجه آنها را جلب کنیم. در الگویM5 همانطور که مشخص است باید هدف تبلیغات مشخص شود. در قدم دوم باید بودجه تبلیغات خود را مشخص نماییم. بودجه تبلیغات می تواند رسانه ما را مشخص کند. قدم سوم پیام تبلیغات است و به موازات آن از چه رسانه ای می خواهیم استفاده کنیم. در مرحله آخر باید ارزیابی داشته باشیم. ما میلیون ها تومان هزینه می کنیم، تبلیغی می سازیم و می خواهیم در دیگران تاثیرگذار باشد. دیگران همانطوری برداشت کنند که ما پیام را به آنها ارسال می کنیم. اندازه گیری اثربخشی تبلیغات بسیار حایز اهمیت است. تبلیغات ما در فروش تاثیر داشته است؟ تاثیر بر روی وجهه سازمان داشته است؟ بر روی ارتباط سازمان با مشتریان تاثیر داشته یا نه؟



 با حذف این قسمت در واقع یک مجموعه فعالیت بی نتیجه انجام داده ایم. در بازاریابی توصیه می شود که یکی از بهترین روشها برای غلبه کردن بر رقبا، این است که در ابتدا به خودمان حمله کنیم. یعنی هر فعالیتی انجام می دهیم اثربخشی آن را اندازه گیری کنیم. در این مقاله به شیوه های اثربخشی تبلیغات نمی پردازیم بلکه به این می پردازیم که برای این که یک تبلیغات اثربخش باشد به چه اصولی باید توجه کنیم. این عوامل می تواند چک لیستی باشد که پس از ساخت تبلیغ هر یک از این عوامل بررسی شود و ببینیم که آیا تبلیغ ما واجد این ویژگیها هست یا خیر؟


۱ –اصل سادگی Simplicity Principleتبلیغ باید به راحتی توسط مخاطب درک شود. تبلیغات یک فرایند ارتباطات است. ما یک پیامی می فرستیم، مخاطب باید آن را آنگونه درک کند که ما علاقمندیم. برای این که این اتفاق بیفتد باید تبلیغات دارای سادگی باشد. گفته می شود که ما اگر اطلاعات زیادی برای مخاطب ارسال کنیم، مخاطب به گونه ای رفتار می کند که غالبا عکس آن چیزی است که ما می خواهیم. اگر تمامی افتخارات سازمان خود را در یک پیام تبلیغاتی برای مخاطب بگوییم طبیعتا آن پیام نمی تواند برروی مخاطب اثرگذار باشد. اگر در یک صفحه روزنامه به خاطر هزینه ای که کرده ایم ، تمامی خطوط را پرکنیم یا در یک تبلیغ تلویزیونی از ابتدا تا انتها صحبت کنیم از میزان اثرگذاری کاسته ایم. در تبلیغات چاپی هواپیمای امارات در مجله تایم می بینیم که وسط مجله دوصفحه توسط هواپیمایی امارات خریداری شده، تمامی دو صفحه خالی است و گوشه آن نوشته هواپیمایی امارات. زیرا تبلیغ باید دارای فضای تنفس باشد. نباید تصور کنیم چون قیمت تبلیغات در رسانه ها بالاست باید بیشتر حرف بزنیم و پرگویی کنیم.


باید برای مخاطب فضای تنفسی بگذاریم تا مخاطب بتواند از فضای تنفس استفاده بیشتری بکند. در برخی از بیلبوردهای اتوبانها دیده می شود که تمامی بیلبورد را پر از متن نموده اند. کسی که با سرعت ۱۰۰کیلومتر حرکت می کند با خواندن آن پیام طبیعتا تصادف می کند. تعداد کلمات روی بیلبورد در بسیاری از کشورها توسط قانونگذاران مشخص شده است تا فردی که با سرعت از کنار آن می گذرد دچار حادثه نشود. پیام های تبلیغاتی با لغات روشن و عینی ، معمولا تاثیر بیشتری نسبت به پیام های حاوی اطلاعات انتزاعی بر دریافت کنندگان دارد. اگر اطــلاعات بیش ازحد مشـکل و پیچیده باشد و به شکلی آشفته ونامفهوم ارایه شود ، احتمال کمتری دارد که دریافت کننده پیام آن را بفهمد و متقاعد شود.


رایس و تراوت (Ries&Trout)، معتقدند عرضه بیش از حد اطلاعات منجر به بی نظمی و کاهش توجه می شود و به همین علت مشکل است که توجه کسی را بتوان جلب کرد. در تبلیغ انتخابات عراق موسیقی بسیار ملایم و زیبایی پخش می شود و کلیه مسایلی که باید در انتخابات رعایت شود از جمله مساوات، …. به صورت کارتهایی که روی آن نوشته دارد در صندوق وارد می شود. حال اگر ما برای انتخابات خود بخواهیم تبلیغی بسازیم چه می کنیم؟ ما تصور می کنیم که در پیام تبلیغاتی، باید مانند جارچی های قدیم صحبت های زیادی بکنیم یکی از متخصص های تبلیغات تینا لوری معتقد است حداکثر مواردی که در تبلیغ باید ذکر شود چهار مورد است. اگر بیش از این باشد مخاطب آن را خوب دریافت نمی کند یا به زودی از خاطر مخاطب محو می شود. قانونی در بازاریابی است به نام قانون تمرکز، که می گوید اثرگذارترین مفهوم در بازاریابی داشتن کلمه ای در ذهن مشتریان است. در ذهن مخاطب یک کلمه را وارد کنید. اگر ماشینی را تبلیغ می کنید یا بر سرعت بالای آن مانور دهید یا بر امنیت آن یا بر راحتی یا یک چیز دیگر. اینکه همه مزایای موجود در ماشین را به مخاطب بگوییم در ذهن مخاطب تاثیر کمتری می گذاریم.


۲ –اصل تمایز Differentiation Principleدر تبلیغات هیچ گاه از جمع تبعیت نکنید (Never Follow The Crowd). در تبلیغات ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش” مفهومی ندارد. در تبلیغات باید حرکتی متفاوت با حرکت رقیب انجام داد. در حال حاضر تبلیغاتی در رادیو پخش می شود که به صورت اسلنگ (Slang) و کلمات محاوره ای است. ابتدا یکی از شرکتهای شامپو این کار را آغاز کرد، بعد شرکت رقیب با استفاده از همان شیوه تبلیغ خود را ساخت و اکنون از سایر صنوف هم از همین روش استفاده می کنند. در تبلیغات تبعیت از دیگران کار قشنگی نیست. در تبلیغات ما دیده شده که یک شرکت تایر تبلیغ طنز ساخته و شرکت دیگر تایر هم از همان تبلیغات طنز استفاده کرده است. یک شرکت چای از یک شخصیت طنز استفاده کرده، تولیدکننده دیگر چای هم از همان فرد استفاده می کند.


این کار در تبلیغات، کار حرفه ای نیست. اگر رقیب شما یک تبلیغی ساخته که خیلی مردم پسند است و جذاب است، به شرکت سازنده تبلیغات بگویید که تبلیغی متفاوت با آن برای شما بسازد و این را یک قانون بدانید. یک توصیه بازاریابی است که در یک دعوا که همه چاقو به دست هستند کسی که یک هفت تیر دارد برنده است. تمایز بسیار خوب است. قانون بازاریابی می گوید اول بودن بهتر از بهتر بودن است. کسانی اول هستند که تمایز ایجاد کرده اند. ما می دانیم که بلندترین قله ایران دماوند است ولی دومین را نمی دانیم. اولی به دلیل تمایزی که برای خود ایجاد کرده، شناخته شده است. حال اگر یک شرکت رقیب در یک آیتم اول است و تمایز ایجاد کرده است، ممکن است این سوال پیش بیاید پس دیگر شرکتها چه کاری باید انجام بدهند. اگر یک شرکت در یک طبقه تمایز ایجاد کرده، سایر شرکتها باید در چیز دیگری تمایز ایجاد کنند. به طور مثال اتومبیل بلیزر در امنیت تمایز ایجاد کرده است و بی ام و در چیز دیگر. در یکی از تبلیغات بلیزر گفته می شود که در دنیایی که امنیت وجود ندارد ما مقداری به شما امنیت می دهیم. نمی گوید به شما امنیت کامل می دهیم. این خود نشانه راستگویی و صداقت با مخاطب است.



پس می توان اگر رقیب در یک چیز تمایز ایجاد کرده، سایر رقبا می توانند در طبقه دیگری برای خود تمایز ایجاد کنند. نویسنده کتاب ۲۲قانون تغییر ناپذیر مدیریت بازاریابی معتقد است تاریخ نشان داده که تنها شیوه موفقیت در بازاریابی حرکت جسورانه منحصر به فرد است. منحصر به فرد بودن همان اصل تمایز است. کوفی عنان در صحبتی گفته بود که در دوران دانش آموزی معلمی داشته، معلم بر روی تخته سفید یک نقطه سیاه گذاشت. از دانش آموزان سوال کرد که روی تخته چه می بینید؟ دانش آموزان گفتند که یک نقطه سیاه. معلم برای بدبینی دانش آموزان اظهار تاسف کرد که تخته به این سفیدی را نمی بینید ولی نقطه سیاه را به خوبی می بینید. من معتقدم که آنها افراد بدبینی نبودند بلکه این اصل وجود دارد که تمایز قابل دیدن است. افراد تمایز را می بینند. در تبلیغات استدلال می شود این دیدگاه دانش آموزان به دلیل تمایز است.


اگر تخته سیاه بود و یک نقطه سفید روی آن بود دانش آموزان چه چیزی را می دیدند؟ توصیه می شود به شرکت های تبلیغاتی که به عنوان یک شرکت تبلیغاتی نباید یک اثر موفق خود را برای شرکت دیگر در همان صنعت و یا در صنعت دیگر بسازند. در تمام دنیا مرسوم است که اگر شرکت تبلیغاتی با یک شرکت کار می کند نمی تواند برای شرکت رقیب کار کند. اگر شرکتی برای یک بانک کار تبلیغاتی انجام می دهد نمی تواند برای بانک رقیب کار کند. اگر برای ایران خودرو کار می کند ازظر اخلاق تخصصی نباید با سایپا کار کند. این موضوع هم از نظر اخلاقی و هم از نظر حرفه ای نادرست است. شرکت ها برای اینکه تمایز ایجاد کنند، لازم است تبلیغاتی متفاوت با تبلیغات رقبا بسازند. برای دیده شدن باید متفاوت بود


. ۳ –اصل خلاقیت Creativity Principleخلاقیت عبارت است از ایجاد آنچه قبلا وجود نداشته است.


خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است.برای اینکه تمایز ایجاد کنیم باید خلاقیت داشته باشیم. اگر خلاقیت داشته باشیم می توانیم تمایز ایجاد کنیم. اگر شما تولید کننده هستید باید از شرکت تبلیغاتی بخواهید که خط تولید شما را ببیند. از شرکت تولید کننده بخواهید که محصول شما را به خوبی بشناسد و روش استفاده از محصول شما را به خوبی فرابگیرد. شرکت تبلیغاتی باید محصول و خط تولید محصول شما را بشناسد. خلاقیت در تبلیغات باید معطوف به هدف باشد. خلاقیت صرف در تبلیغات فاقد ارزش است. هدف ما این است که جنس بفروشیم. هدف ما این است که تصویر خود را در جامعه بهبود ببخشیم. هدف ما برقراری ارتباط است. خلاقیت ما باید معطوف به هدف تبلیغ ما باشد. فیلیپ کاتلر معتقد است که بهترین آگهیها آنهایی نیستـــند که صرفــا دارای خلاقیت باشند، بلکه باید توانایی فروش محصولات را نیز داشته باشند تبلیغات باید چیزی بیش از هنر صرف باشد. ما تبلیغ نمی سازیم که برای جشنواره بفرستیم و جایزه بگیریم. ما تبلیغ می سازیم که به هدف مورد نظرمان در بازاریابی برسیم. خلاقیت درتبلیغ یعنی مخاطب نتواند نتیجه را حدس بزند و با کنجکاوی تبلیغ را دنبال کند. اگر ما تبلیغ موثر و خوبی ساخته ایم که مورد توجه مخاطب قرار گرفته است ما نمی توانیم آن را برای مدت بسیار طولانی پخش کنیم. تبلیغات فرسایش پیدا می کند. باید دقت داشته باشیم که تبلیغات باید تغییر کند.


۴ –اصل سینرژی Synergy Principleابزارهای تبلیغاتی شرکت باید خط واحدی را دنبال کند. ما باید تبلیغات خود را تغییر دهیم ولی این تغییرات باید در راستای خط واحد باشد. تنوع باید به گونه ای باشد که مخاطب توانایی ربط دادن تبلیغات را به هم داشته باشد. باید در تبلیغات از عناصر ثابتی استفاده بشود که این عناصر تکرار شود تا مخاطب توانایی دنبال کردن تبلیغات را داشته باشد. باید یک نخ تسبیحی وجود داشته باشد که مخاطب بتواند آن را دنبال کند. در بازاریابی ابزارهای مختلفی برای تبلیغ داریم. سیستم های ارتباطات یکپارچه شامل تبلیغات، چاشنی های فروش،روابط عمومی، فروشنده هاو تبلیغات مستقیم هستند. این عوامل ارتباط ما با بیرون سازمان را برقرار می کنند. در این ۵عامل باید شاخصه ها و عناصر ثابتی وجود داشته باشد تا مخاطب بتواند آنها را به هم ربط دهد. افراد با دیدن شاخصه ها در هر جایی باید بتوانند آن را به سازمان ما ربط دهند. ۸ –رخنه در عمق احساسات مخاطب برخی مواقع تمرکز بر بعد احساسی افراد بسیار موثرتر از بعد منطقی آنهاست. تبلیغ نباید فقط دارای بعد منطقی باشد. باید علاوه بر بعد منطق درونی باید در عمق احساسات مخاطب نیز در صورت لزوم بتواند رخنه کند. تبلیغی از یکی از موسسه کمک به کودکان بیماری های خاص ساخته شده بود که تصاویری از کودکان گرفته می شد و کودکان بیماری های خود را می گفتند .


در پایان تصویری از صورت یک کودک گرفته بودند و گفته می شد که “هم اکنون منتظر یاری سبزتان هستیم”. این تبلیغ به لحاظ رخنه در عمق احساسات مخاطب بسیار موفق بوده است. سولومون معتقد است در تبلیغ با جاذبه احساسات باید بتوان بین کالا ومصرف کننده ارتباط قوی احساسی و عاطفی برقرار کرد که اگر این امر با موفقیت انجام شود به آن استراتژی اتصال (BondingStrategy) می گویند. برخی از افراد با کالای خود رابطه عاطفی برقرار می کنند. بعضی از افراد وقتی کالایی خریداری می کنند به آن علاقمند هستند. نسبت به کالای خود تعصب دارند. توفیق ما زمانی است که بتوانیم این رابطه عاطفی را با کالای خود برقرار کنیم. در پایان تاکید می کنم که اگر تبلیغی می سازیم عناصر ذکر شده در بالا را در آن بررسی کنیم. ما برای تبلیغات میلیون ها تومان هزینه می کنیم. میلیون ها نفر از طریق رسانه با تبلیغ ما ارتباط برقرار می کنند. لازم است قبل از پخش تبلیغ تست اولیه بنماییم و اثربخشی تبلیغات را بررسی کنیم.





منابع و مآخذ:

۱) Campbell،Colin،(۱۹۸۶).“The Romantic Ethic and The Spirit of Modern Consumerism“، Oxford: Basil Blackwell

2) Elliott، Richard and Wattanasuwan، Krit (1998).“Brands as SymbolicResources for the Construction of Identity“، International Journal ofAdvertising.

3) Kardes R. Frank، (۱۹۹۹) “Consumer Behaviour“،Addison Wesley Longman.

4) Kotler, Philip& Armstrong , Gary , (2000) . ” The Principles of Marketing ” , Prentice – Hall, international Edition.

5) McCarthy, E. Jerome& Perrault, William, (1995) . ” Basic Marketing “, Richard D. Irwin,Inc. Universal Bookstall.

6) Mowen، John C. & Minor، Michael S.،(۲۰۰۱).“ Consumer Behaviour، A Framework“، Prentice Hall Publication.

7. اتکینسیون، ریتا و اتکینسون، ریچارد وهیلگارد، ارنست، (۱۳۷۰) . » زمینه روانشناسی «، ترجمه دکتر محمد تقی براهنی و همکاران، انتشارات رشد، جلد دوم، چاپ چهارم. ۸٫

اربابی، علی محمد، (۱۳۵۰)، » تبلیغات تجاری«، تهران، انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، چاپ اول. ۹٫

ضی، فرید، (۱۳۷۷)، » تبلیغات بازرگانی و سه رویکرد تازه «، مجله رسانه، سال هشتم، شماره چهارم. ۱۰٫

کاتلر، فیلیپ، (۱۳۷۹)، » کاتلر در مدیریت بازار«، ترجمه عبدالرضا رضایی نژاد، انتشارات فرا. ۱۱٫

کاتلر ، فیلیپ و آرمسترانگ ، گری،‌ (۱۳۷۹). «اصول بازاریابی» ، ترجمه:بهمن فروزنده، تهران، چاپ چهارم، آتروپات. ۱۲٫

محمدیان، محمود،( ۱۳۷۷)، » استفاده از الگوی AIDAدر ساخت پیام تبلیغاتی «، مجله مدیران فردا، دانشگاه علامه طباطبایی. ۱۳٫

محمدیان، محمود و آقاچان، عباس(۱۳۸۱). » آسیب شناسی تبلیغات د رایران«، انتشارات حروفیه، چاپ اول ۱۴٫

محمدیان، محمود،(۱۳۸۲)، » مدیریت تبلیغات از دید بازاریابی«، انتشارات حروفیه، چاپ دوم ۱۵٫

محمدیان، محمود،(۱۳۸۲)، » مقاله مربوط به بازاریابی و روابط عمومی و مرزهای آنها«. کتاب جامع تبلیغات ۱۶٫محمدیان، محمود، (۱۳۷۷)،» مروری گذرا بر نحوه تنظیم شعار تبلیغاتی«، مجله جهان مدیریت، دانشگاه علامه طباطبایی، سال اول، شماره دو، اسفندماه. منبع: نشریه مهندسی تبلیغات –شماره ۱


گرد آوری جواد پورحسینی


(بخشهایی از سخنرانی علمی دکتر محمود محمدیان در گردهمایی بزرگ سالانه مدیران کشور در سالن اجلاس که توسط ایشان به صورت مقاله علمی ارایه شده است).


Read more: http://onlinemanagers.ir/EMag/ContentDetails.aspx?cid=1151#ixzz1UWMIbihU

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۸
hasan sabilan ardestani
شرکت ها تلاش بیشتری برای نگه دار ی مشتریان انجام میدهند.هزینه بدست اوردن یک مشتری جدید بسیار بیشتر از نگه داری مشتریان موجود می باشد.

مشتریان وفادار کمتر نسبت به تغییر قیمت ها حساسیت نشان می دهند و بیشتر تمایل دارند تا در باره سازمان با دوستان و اطرافیان خود با دید مثبت صحبت کنند وفاداری مشتریان باعث افزایش سهم بازار می شود و افزایش سهم بازار باعث می شود که نرخ بازگشت سرمایه افزایش پیدا کند.وفاداری به سه نوع نگرشی،رفتاری،متمایز تقسیم می شود.

در وفاداری رفتاری به خرید دوباره در یک دوره زمانی اشاره می کند.وفاداری نگرشی به تعهد و قصد خرید دوباره و ارجحیت مشتری می پردازدو نسبت به وفاداری رفتاری محکم تر و با ثبات تر می باشد.این وفاداری باید باعث افزایش وفاداری رفتاری شود.ووفاداری متمایز به یک شرکت یا برند اشاره دارد  وقتی که خریدار را از برند رقباجدا می کند.برای اینکه سازمان ها وفاداری مشتریان را کسب کنند باید بر روابط عمیق تر،با معنی تر ،رفتارهای سود مند و اشکار با مشتریان اعطای پاداش به مشتریان ،خلق ارزش پایه ،روابط ترجیحی،دادن اطلاعات حقیقی به مشتریان  تمرکز کنند.      وفاداری یکی از مهمترین استراتژی های بازاریابی می باشد.وفاداری دلیلهای کمتری برای مشغول شدن  مشتریان به تحقیق اطلاعات گسترده در میان انتخاب های مختلف ایجادمی کند.همچنین مشخص کردند که تصمیم خرید بر اساس وفاداری ممکن است ساده ترو حتی به صورت عادت در بیاید و این ممکن نتیجه رضایت مندی از برند موجود باشد.یک دلیلی که مشتریان سودمند هستند برای سازمان،این هست که هزینه های بازاریابی سازمان را کاهش می دهد.به علاوه و فاداری میتواند از طریق استراتژی های گسترش و نفوذ بازار گسترده شودو مشتریان وفادار یک دارایی برای برند می باشند.در حالی که بیشتر تحقیقات وفاداری بر فراوانی خرید های مصرفی تمرکز کردند، ولی مفاهیم وفاداری در برای اجناس صنعتی و خدمات و خرده فروشان نیز مهم میباشد.                                                           در این مقاله ما به برسی چند عامل که بر وفاداری برند تاثیر می گذارند می پردازیم و سپس اندازه گیری و فاداری را بررسی می کنیم. بعضی از مطالعات موجود در وفاداری برند به طور خاصی بر نقش کیفیت ادراک شده ،خوشنامی برند و مخصوصا رضایت مندی تمرکز کرده اندو این حقیقت که تجربه و دانش مشتریان مجموعه رفتارهای بعدی انها راهنمایی می کند.نتایج بدست امده نقش کلیدی اعتماد برند را به عنوان یک متغیر که تعهد ،مخصوصا  در شرایط با درگیری بالا که اثرش قوی تر می باشد،در مقایسه با رضایت مندی همه جانبه نشان می دهدحقیقتی که وجود دارد این است که ارتباط اعتماد با طبیعت رضایت مندی و وفاداری وجود دارد،مخصوصا در رابطه با روابط مشتری_برند این رابطه مشاهده شده است.توسعه و نگه داری وفاداری برند در قلب برنامه بازاریابی جا گرفته است،مخصوصا دربازارهای با رقابت بالا با افزایش غیر قابل پیش بینی  اینده و کاهش تمایز محصولات،علاقه مندی شرکت ها برای اتخاذ این دیدگاه از انجا ناشی می شود که ارزشی که وفاداری برند برای شرکت تولید می کند ،سودمندی های بسیاری برای شرکت به دنبال خواهد داشت که شرکت را در مقابل رقبا مصون نگه می دارد.بیشتر تحقیقات این مطالعات را از بعد روان شناسانه دنبال می کنند که این به مراحل شناختی که گسترش نگرش برند را توسعه م یدهد مربوط می شود.این دیدگاه بر روابط میان کیفیت دراک شده ،رضایت و وفاداری متمرکز شده است.
وفاداری به طور گسترده ای به عنوان یکی از راه هایی که مشتریان رضایت خودشان را بیان می کنند، بررسی می شود. مشتریان رضایت خودشان را از عملکرد محصول یا خدمت دریافت  شده  بیان می کنند.بنابر این این موضوع مربوط به دهه های اخیر نمی باشد و رضایت مندی یکی از ساختار های کلیدی جهانی در پیش بینی رفتار مصرف کنندگان می باشد.مطالعات بسیار زیادی موجود می باشد که رابطه میان این متغیر و وفاداری را بررسی کرده اند،که اخرین ان دیدگاهی می باشد در رابطه با قصد خرید دوباره،یا یک ضمانت نامه روان شناسانه یا احساسی یا تعهدبه برند.مطالعات فقط به بررسی ظرفیت و توان  این رابطه نمی پردازند بلکه علاوه بر ان به عوامل تعدیل کننده ای مانند پیچیدگی مقدار جزئیات  را هم بررسی می کنند.همچنین کیفیت ادراک شده به عنوان یک عامل انگیزشی رضایت مندی وشهرت برند به عنوان یک عامل تعدیل کننده میان رضایت مندی و وفاداری شناخته شده است.  
رضایت مندیبرخلاف مشاهدات تجربی که رابطه ای میان اعتماد برند و وفاداری و رضایت مندی را نشان می دهند محققان دوست دارند رابطه رضایت مندی و وفاداری را بدون در نظر گرفتن اعتماد بررسی کنند .ولی در رابطه با اعتماد به برند به طرح سه سوال می رسیم ،که در زیر  اورده شده است :-اولین سوال به درک اعتماد برند و اندازه گیری ان مربوط می شود. برای جواب داد ن به این سوال ما درک اعتماد برند را به عنوان   احساس امنیتی که یک برند دربرخورد با یک مشتری به او القا می کند،تعریف می کنیم.مطالعات گذشته درباره اعتماد برند دو بعد متمایز را بررسی کردند ولی مطالعات تجربی نشان دادند که در این مفهوم وابستگی  مشتری به اعتماد برند فقط در برگیرنده یک بعد  می باشد.  -دومین سوال به درک اعتماد مشتری در مقابل تعهد مشتری می پردازد.که نتایج نشان می دهند که اعتماد برند یک تاثیر مهم بر ان دارد،که بر تحمل مشتری در مقابل افزایش قیمت هامی افزاید.وهمچنین درگیری مشتری به عنوان یک عامل تعدیل کننده میان اعتماد به برند وتعهد مشتری می باشد.-و بالاخره رضایت به عنوان یک عامل مقدم بر اعتماد به برند عمل می کند و این یک عامل تعدیل کننده میان درگیری مشتری و اعتماد برند_رضایت مندی عمل می کند.همچنین نتایج نشان دادند که رضایت مندی و اعتماد برند نقش های متفاوتی را در ایجاد تهعد مشتری در رویارویی موقعیت ها و در گیری بالا ایجاد می کند.از دیدگاه مدیریتی این نتایج ، به این معنی است که وفاداری مشتری  یک رقابت اساسی و یک بهره اقتصادی به وجود می اورد.مانند تحمل قیمت ها .شرکت ها نباید فقط بر اساس شخصیت درونی سازمان خودشان مدیریت کنند بلکه باید به نگرش های ارمانی مشتریان نیز بپردازند.بقیه ویژگی های برند به درک مشتری از چگونگی علاقه مندی به مجصول و اسایش مشتری در زمان استفاده از محصول ،وابسته میباشد.این درک به احساس امنیت مشتری و بنابرابن به اعتماد به برند برا ی خوشنودی و وفاداری اینده به برند  حتی در شرایطی با در گیر بالا و شرایطی که قبلا ازان  محصول برند استفاده نکرده است ،منجر می شود.در نهایت این حقیقت وجود دارد که در شرایط با در گیری بالا اعتماد برند تاثیر قوی تری بر تعهد مشتری نسبت به رضایت مندی دارد ،که در نتیجه ان وفاداری بیشتری نیز به ان برند ایجاد می شود.اگر یک مدیر بخواهد یک رابطه بلند مدت با مشتریانش ایجاد کند ، به برنامه هایی برای ایجاد رضایت مندی کامل مشتری نیازدارد که باید به فعالیت هایی که به ساختتن اعتماد برند منجر شود،   تمرکز کند.به این منظور ارتباطات صادقانه و دادن اطلاعات درباره برند ،بوجود اوردن ارزش مورد نیاز مشتری ،افزایش اعتبار برند و رفتارهای غیر سود جویانه از طرف شرکت برند باعث افزایش اعتماد و وفاداری مشتریان به برند می شود.  درک روابط عمومیچه عامل هایی بر وفاداری مشتریان  تاثیر می گذارد درک مشتری از روابط عمومی یکی از این عوامل می باشد.با توجه به اینکه محیط در حال تغییر می باشدرابطه میان روابط عمومی و  وفاداری نیاز به کار بیشتری دارد. محیط متغییر امرزه تاثیر روابط عمومی را برجسته تر از عوامل سنتی کرده است. تاثیر روابط عمومی بر وفاداری قطعی است به طور ایده ال سازمان ها از طریق روابط عمومی نوع دوستی و مفاهیم غیر انتفاعی را نشان می دهند و همین طور به طرح مسائل واقعی برای سودمندی مشتری  می پردازند و موجب اعتماد برند می شوند . اما نشان داده شده است که تاثیر روابط عمومی بر وفاداری مشتریان توسط تصویر برند متفاوت می باشد. بنابراین وقتی مشتری تصویرو وجهه برند سازمان را مورد علاقه خود می بیند،تاثیر روابط عمومی می تواند مثبت باشد. ولی اگر مشتری وجهه برند را مورد علاقه خود نببند،تاثیر روابط عمومی بر وفاداری اندک می باشد وسازمان باید بر استراتژی های ارتقای تصویر برند تمرکز کند تا اعتماد کامل را از مشتری کسب کند.که برای حصول این امر میتوانیم از استراتژی های استحکام و احیا استفاده کنیم.روابط عمومی باعث افزایش وفاداری می شود ولی نمی تواند  چیزی که وجود ندارد را به نمایش بگذارد.نتایج نشان میدهد که درک مشتری از روابط عمومی مقدم بر وفاداری مشتری می باشد،و این یک تاثیر محکم و قوی  می باشد.               
 ریسک مغایرت در بازارهای با رقابت بالا ، با افزایش غیر قابل پیش گویی و و کاهش تمایز محصولات ، وفاداری برند یک عنصر اصلی استراتژیک و تاکتیکی می باشد.وفاداری برند سودمندی هایی مانند مانع درونی محکمی برای ورود رقبا ایجاد میکند ،توانایی بیشتری برای پاسخگویی به تهدیدات رقبا، فروش بیشتر و بازده وسود سهام بیشتر و حساسیت کمتر مشتریان به کوشش های بازاریابی رقبا  دار ا می باشد.بنابراین منابع وفاداری و مراحل ان که ایجاد شده یک ارتباط اصلی با ادبیات بازاریابی دارد. 
 تعداد زیادی از مطالعه کنندگان بر روی رضایت مشتریان ،همچنین در ک قصد خرید دوباره یا تعهد های درونی یا روان شناسی   به عنوان عاملی برای تعین وفاداری تمرکز کردند.بقیه مطالعات که اخیرا انجام شده  براعتماد برند به عنوا ن یک عامل درونی وفاداری برند تمرکز کرده اند.در تئوری اعتماد_تعهد بازاریابی رابطه مند ،اعتماد یک متغییر کلیدی در توسعه رابطه دراز مدت می باشد.یک عامل دیگری که وابسته به اعتماد می باشد،ریسک مغایرت مشتری می باشد.نویسندگان بازاریابی رابطه مند پیشنهادداده اند که وفادار شدن به یک  برند یکی از مهم ترین استراتژی های مشتریان  می باشد که ریسک درک شده کاهش می دهد.ریسک یکی از عوامل مقدم بر تعهد برند می باشد که ارتباط علی مثبتی میان ریسک برند و وفاداری مشتری ایجاد می کند.مشخص شده است که مشتریان با درجه ریسک بالاتر تمایل بیشتری به وفاداری دارند،که این ارتباط به هر جهت توسط اعتماد برند و اثربخشی برند تعدیل میشودبه دلیل رقابت شدید در بسیاری از بازارها، مشتریان با پیشنهاد های بسیار زیاد مشابهی برای انتخاب کردن، اشباع می شوند و همچنین توسط پیام های بازاریابی که با همدیگر مغایرت دارند ،احاطه شده اند.به همین دلیل مشتریان انگیزه برای کاهش ریسک درک شده پیدا می کنند و به دنبال علامت هایی برای اینکه تصمیم خریدشان اسانتر شود می گردند.یکی از این علائم برند می باشدبرای انالیزکردن انگیزه مشتری برای پرداختن به روابط با بازارها و برند،چندین مطالعه تجربی انجام شد که نشان داد مشتریان از طریق وفاداری برند به عنوان استراتژی های کاهش ریسک برای محصولات و خدمات خاص بهره می برند.بر اساس این چارچوب نقش اثر برند و اعتماد برند را بر توسعه نگرش و وفاداری خرید بررسی می کنیم.بررسی ها شامل سه نتیجه  می باشد:        1-نتایج نشان داد که یک  رابطه قوی و مثبت میان اثرات واعتماد برند و دو فرم از وفاداری(نگرشی و خرید)وجود دارد.چادهوری وهولبوروک(2001)نشان دادند که اعتماد برند و اثر برند دو ساختار جداگانه هستند که برای اثر گذاری بر دو نوع مختلف وفاداری به خرید و وفاداری نگرشی به عنوان دو نوع وفاداری با هم ترکیب شده اند.                                                             
2-ما بر تمایز میان اعتماد برند و اثر برند متمرکز میشویم ، ریسک مغایرت منحصر بفرد را به عنوان مهم ترین مقدمه اعتماد برند و اثر بخشی برند   شناسایی می کنیم.این یافته ها برای مباحث تئوریک و عملی به خوبی استفاده می شود.بنابراین بازاریابان می توانند وفاداری برند را از طریق هدف قرار دادن بیشتر ریسک مغایرت مشتریان را افزایش دهند .   
3-فرضیه ها و اصول ما به طور تجربی نشان داد که احتمال مغایرت همچنین به اعتماد برند و اثربخشی ببرند وابسته می باشد.از انجایی که مسیر وفاداری نگرشی_احتمال مغایرت  به طور کامل در میان اثربخشی برند و اعتماد برند قرار دارد ولی مسیر وفاداری احتمال مغایرت _خریدار فقط در قسمتی توسط اعتماد و اثر بخشی برند قرار دارد ،بنابراین اعتماد برند و اثربخشی برند در زمینه احتمال مغایرت تفسیر های بهتری را بیان می کنند.                                      
 تاثیرتصویرکشورتولید کننده عوامل اثرگذار برندتصویر کشوری که مشتریان درک می کنند یکی از عواملی می باشد که در ساختن تصمیم خرید به خصوص در خرید مشتریان محصولات با دوام مانند محصولات الکترونیکی خانگی نقش عمده ای دارد. تصویر کشور مبدا بر ارزش این مشتریان تاثیر می گذارد.نتایج مطالعات دو چیز را نشان می دهد :اول:تصویر کشور مبدا تاثیر مهمی بر دامنه ارزش برند و ارزش برند دارد.دوم:محدوده ارزش برند که ان را شاخص برند می نامند. وفاداری برند و مشارکت برند تاثیر مهمی بر شکل گیری ارزش برند محصولات الکترونیکی دارند.برای مطمئن شدن وفاداری مشتریان ،تولید کنندگان و خرده فروشان به ساختن روابط بلند مدت با مشتریان نیاز دارند. پیشنهاد تولید محصولات با کیفیت بالا و فراهم کردن خدمات پس از فروش شامل رساندن محصول ،نصب کردن و تعمیرو...نیز می تواند وفاداری مشتریان را افزایش دهد.  درگیرییکی دیگر از عواملی که باعث وفاداری می شود درگیری می باشد که باعث تعهد و وفاداری به مشتری می شود.نتایج تحقیقات نشان داده است که مشتریان با درگیری پایین وفاداری کمتری را نشان می دهند و به دنبال تنوع می باشند.ولی مشتریان با درگیری بالا تعهد بیشتری را نشان میدهند و در نتیجه وفاداری بیشتری هم به برند دارند .  ساختن وفاداری برند:سه پیشنهاد برای خلق وفاداری برند که توسط ادمادسن (1994) ارایه شده است:_برای استفاده از برند خود دلیل خوبی ارایه دهید. از طریق شریک کردن برند خود را با انگیزه خوب که محصول را از محصولات رقبا مجزا کند .- مشتری خود را بشناسید .از او برای ارایه برند اجازه بگیرید. از طریق شناخت مشتریان ،شرکت ها می توانند به انها دسترسی داشته باشند و در مواقع ارتقا محصول ویا دادن پیشنهاد خاصی به مشتریان با انها تماس بگیرند .-محصولات خود را با اطلاعات ب فروشید ،ونه با فریب کاری.همچنین با توجه به انواع سطوح وفاداری برند که شامل: راحت طلب ،اسیر، راضی و متعهد می باشد ، مشتریان می توانند وفاداری خود را در یکی از این سطوح تعین کنند ،بنابراین با توجه به هرکدام از این سطوح باید یک استراتژی ایجاد وفاداری پرداخت.       بازاریابی وفاداری برندده اصل اساسی برای ساختن رشد پایدار     و سودمند برای وفاداری  برند ها و  شرکت های انها که توسط لایت(1994)  ارایه شده است:
1پایه بازاریابی وفاداری برند چهار عنصر می باشد که هر برنامه بازاریابی  برای خلق وفاداری برندباید شامل انها باشد:این عنصر ها شامل : شناسایی ، جذب ، حفظ کردن  و افزایش وفاداری برند.2
-برند  نباید دوره زندگی داشته باشد. اگرچه محصولات دوره زندگی دارند ولی برند نباید دوره زندگی داشته باشد.  
3-در وفاداری برند رهبری را در دست بگیرید. یک شرکت می تواند از طریق وفاداری برند رهبری محصول را د ردست بگیرد.4
-در هر بازاری که برای رقابت انتخاب می کنید رهبر باشید.وقتی یک شرکت تصمیم برای ورود به یک بازار میگیرد باید با تمام قوای خود وارد شود.  5
-از رهبر شدن دیگران جلوگیری کنید و برای  رسیدن به این هدف یک شرکت باید از بازاریابی در تمام زمان ها هدایت کند.
6-پیشگام باشید.
7_ارزش های مشتریان خود را بشناسید.شرکت ها باید ارزش های مورد انتظار مشتریان موجود خود را بشناسند .8
-از وفاداری مشتریان نگه داری کنید.با دانستن اطلاعات بیشتر در رابطه با مشتریان شرکت ها شانس بیشتری برای نگه دار ی مشتریان خواهند داشت.9
-براساس کیفیت ب فروشید نه براساس قیمت.10
-خط مشی برند باید همان خط مشی بازاریابی باشد       برنامه های وفاداری و احساس تعهد تحقیقات بیان کردند تاثیر مشارکت مشتریان را در برنامه های وفاداری حمایت سازمان  بر وفاداری مشتریان.تحقیقات نشان دادند که مشتریانی که در  تعاملات اجتماعی با دیگر مشتریان دارند بوسیله مشارکت در اجتماعات برند ،اغلب وفاداری شدیدتری را نسبت به حمایت از برند نشان می دهندنسبت به برنامه های وفاداری غیر گروهی .برای پی بردن به این موضوع باید سولات زیر را دنبال کنیم:-ایا درک انها از احساس تعهد می تواند بر وفاداری اعضا نسبت به حمایت از سازمان تاثیر بگذارد؟  -برنامه های بازاریابی می تواند بر اساس احساس تعهدی که اعضا احساس می کنندتمایز قائل شود. مشتریان وفاداری بیشتری نسبت به برنامه های گروهی دارند  تا برنامه های مالی.-برنامه های گروهی که ارتباطات احساسی قوی تری   ایجاد می کنند ،وفداران به انها حساسیت کمتری نسبت به رقبا نشان می دهند.  مطالعات نشان می دهد کسانی که دربرنامه های وفاداری گروهی شرکت می کنند ،وفاداری بیشتری در حمایت از سازمان دارند.بنابراین برنامه های وفاداری سازمان به عنوان ابزاری برای توسعه  وفاداری سازمان ها بکار می رود.با عضویت در اوردن مشتریان در برنامه های وفاداری  ،انها از مزایایی مانند تخفیف های پولی وهمچنین سود های غیر مالی مانند توانایی پیوستن به کلوپ های مشتریان ،دریافت اخبار سازمان و ...بهره ببرندو محققان نشان دادند که شرکت مشتریان در برنامه ها ی وفادار ی به انگیزش های مالی وابسته نمی باشدو از سود های غیر قابل لمس لذت میبرند مانند بهبود وضعیت و خود شایستگی البته این روش برا ی همه  سازمان ها  مناسب نمی باشد.بنابراین بسیاری از سازمان ها مخصوصا انهایی که  محصولاتی با در گیری پایین و خدمات ی ارائه می دهند که استفاده از انها به صورت عادت در امده است،ممکن است استفاده از این برنامه مناسب نباشد.  نتایج نشان دادند که 70 درصد مشتریان وفادار سازمان در برنامه های وفاداری سازمان ها شرکت داشتند.ایابرنامه ها ی وفاداری همان وفاداری مشتریان می باشد؟ایا عضویت برنامه های وفاداری وفاداری مشتریان را افزایش می دهد؟جواب به این پرسش ها وابسته به اثر بخشی برنامه های وفاداری می باشد.بعضی از محققان رابطه مثبتی میان برنامه های فاداری و وفاداری مشتریان پیدا کردند و بعضی معتقدند این رابطه ترکیبی می باشد.محققان معتقدند برای اثربخش تر کردن برنامه های وفاداری  میتووان ازعوامل زیر کمک گرفت:زمان اعطا،راحتی استفاده از برنامه ،فراهم کردن داده ها ی مفید،اعطای جایزه ،سازگاری برنامه های پاداشی با برند و توانایی اعضا برای در یافت ارزش .باعث افزایش سهم بازار می شود و افزایش سهم بازار باعث می شود که نرخ بازگشت سرمایه افزایش پیدا کند.        نتیجه وفاداری بالاتر مشتریان،باعث افزایش  سهم  بازار و توانایی بالاتر شرکت برا ی افزایش قیمت ها در مقابل رقبا ،کاهش هزینه های بازاریابی  و به طور موثری سطوح دادو ستد را افزایش می دهد.به علاوه وفاداری تبلیغات شفاهی را افزایش می دهد و با استراتژی های رقبا مقابله می کند و سود های بالاتری را بدست می اورد.وفاداری عاملی است که اکثر سازما ها از ان به عنوان یک شاخص موفقیت می نگرند .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۲
hasan sabilan ardestani

ژان بقوسیانwww.modiresabz.com

هر روز افرادی با انگیزه بالا وب‌سایتی را راه‌اندازی می‌کنند و امیدوارند که به‌زودی بتوانند درآمد قابل‌توجهی از آن کسب کنند. ولی بسیاری از وب‌سایت‌ها پس از گذشت ماه‌ها هیچ درآمدی ندارند. صاحبان وب‌سایت پس از مدتی انگیزه اولیه خود را از دست می‌دهند و وب‌سایت کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شود. یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در کسب درآمد اینترنتی آشنایی با مدل صحیح بازاریابی اینترنتی است.

دیدگاه‌های اشتباه رایج درباره وب‌سایت و درآمد اینترنتی
دلیل شکست بسیاری از افراد در بازاریابی اینترنتی عدم آشنایی کافی با این موضوع است. همچنین دیدگاه‌های اشتباه رایج باعث می‌شود، وقت و هزینه ما به‌سرعت تلف شود و بازده مناسبی نداشته باشیم. ابتدا به چند دیگاه اشتباه درباره کسب درآمد از سایت می‌پردازیم. 

1. داشتن محصول مناسب و تبلیغ آن در اینترنتبسیاری از افراد تازه‌کار فکر می‌کنند بازاریابی اینترنتی آن است که یک صفحه محصول داشته باشیم که در آن اطلاعات محصول نوشته شده است و سپس آن صفحه را در اینترنت تبلیغ کنیم، یعنی از سایت‌های مختلف بازدیدکنندگانی را به صفحه محصول هدایت کنیم. بنابرین اولین مدل اشتباهی که باعث شکست ما در کسب درآمد اینترنتی می‌شود مدل زیر است:

1. سایت زیبا و کم‌نظیری با محصولات فوق‌العاده راه‌اندازی کنیم
2. برای وب‌سایت ترافیک ایجاد کنیم
3. عده‌ای از بازدیدکنندگان محصولات ما را می‌خرند و ما موفق می‌شویم

چنین مدلی بازده بسیار پایینی دارد و تعداد خریدها معمولا آنقدر کم است که ادامه کار توجیهی ندارد و صاحب سایت پس از مدتی دلسرد می‌شود و تبلیغات را متوقف می‌کند و هیچگاه درآمد قابل‌توجهی ایجاد نمی‌شود. البته این مدل شاید برای شرکت‌ها و کسب‌و‌کارهای بسیار معروف اثربخش باشد ولی برای کسب‌و‌کارهای کوچک کارآمد نیست.

2. ترافیک بیشتر فروش را افزایش می‌دهددیدگاه عموم آن است که هرچه ترافیک یک وب‌سایت بیشتر شود، تعداد فروش‌ها افزایش می‌یابد. منظور از ترافیک تعداد بازدیدکنندگانی است که به سایت شما مراجعه می‌کنند. ما نباید ترافیک را با «ترافیک موثر» اشتباه بگیریم. حتما در نمایشگاه‌های مختلف مثلا نمایشگاه کتاب دیده‌اید که گاهی تمامی دانش‌آموزان یک دبستان را برای بازدید علمی به نمایشگاه آورده‌اند. در این مواقع ترافیک بسیار زیادی وجود دارد، ولی‌ آیا فکر می‌کنید که میزان فروش نمایشگاه افزایش قابل‌توجهی پیدا می‌کند؟ معمولا اینطور نیست. بنابرین هر ترافیکی باعث افزایش فروش سایت نمی‌شود. ما باید بر ایجاد ترافیک موثر کار کنیم. ترافیک موثر از بازدیدکنندگانی تشکیل شده که دقیقا به زمینه فعالیت سایت ما علاقه‌مند هستند. بگذارید کمی فنی‌تر و دقیق‌تر صحبت کنیم. در بازاریابی اینترنتی معیار بسیار مهمی داریم که بسیاری از صاحبان سایت از آن اطلاع ندارند و اهمیتی به آن نمی‌دهند. این معیار درصد خروج از سایت نام دارد.

Bounce Rate یا نرخ خروج از سایت چیست؟ این معیار عددی است که معمولا به درصد بیان می‌شود و نشان می‌دهد که چند درصد از بازدیدکنندگانی که وارد سایت شما می شوند از همان صفحه خارج می‌شوند. این معیار در‌واقع چه‌چیزی را نشان می‌دهد؟ نشان می‌دهد که چند درصد بازدیدکنندگان به‌طور اشتباهی وارد سایت شما شده‌اند، یعنی بلافاصله پس از آنکه وارد سایت شده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که به سایت درستی مراجعه نکرده‌اند و از آن خارج شده‌اند.

حال چگونه به‌طور تقریبی درصد خروج از سایتمان را بدانیم؟ به وب‌سایت Alexa.comمراجعه کنید. اگر صاحب وب‌سایت هستید و با اینترنت سروکار دارید حتما این سایت را می‌شناسید. این سایت رتبه شما را از لحاظ ترافیک در تمامی سایت‌‌های جهان و ایران مشخص می‌کند. با تایپ نام وب‌سایت خود در سایت آلکسا می‌توانید اطلاعات تقریبی از وضعیت فعلی خود به‌دست آورید. یکی از معیارهای مهمی که نمایش داده می‌شود، درصد خروج سایت است.

بنابرین سایت‌های موفق در هر سایت پربیننده تبلیغ نمی‌کنند، بلکه فقط در سایت‌هایی تبلیغ می‌کنند که نوع مخاطب آن به زمینه کاری سایت بسیار نزدیک باشد. فرض کنید بسته آموزشی را برای نمایندگان بیمه تهیه کرده‌اید. آیا فکر می‌کنید که از سایت پرمخاطبی که 100 هزار بازدیدکننده در روز دارد پاسخ بهتری دریافت می‌کنید یا سایتی که مخصوص نمایندگان بیمه است و فقط 1000 بیننده در روز دارد. احتمالا گزینه دوم مناسب‌تر است.

بنابرین در ابتدای کار بهتر است برای تبلیغات به سایت‌های پربیننده عمومی مراجعه نکنیم، بلکه سایت‌هایی را بیابیم که نوع مخاطبان آن به زمینه وب‌سایت ما مرتبط است. در سه شماره قبل مجله درباره این موضوع صحبت کردیم.

یکی از بهترین روش‌های ایجاد ترافیک موثر، استفاده از سئو است. SEO یا بهینه‌سازی سایت برای موتورهای جستجو، علمی است که به‌کمک آن می‌توانید در جستجوهای مرتبط با سایت، در اولین نتایج گوگل قرار بگیرید.

3. هرچه سایت متنوع‌تر باشد و محصولات بیشتری داشته باشد، فروش بیشتر می‌شودیکی از سریع‌ترین راه‌های شکست در کسب‌و‌کار اینترنتی آن است که به ارائه و فروش محصولاتی بپردازیم که هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند. فروشگاه‌هایی که به ارائه محصولات در یک حوزه مشخص می‌کنند شانس موفقیت بیشتری دارند. سایت‌های بسیاری مشاهده می‌شود که به فروش محصولات مختلف از کتاب تا لباس‌های ورزشی می‌پردازند. این روش در کسب‌و‌کارهای کوچک مناسب نیست و کار را سخت‌تر می‌کند. هرچه طیف مخاطبان خود را محدود‌تر کنیم، توانایی ما در ارائه خدمات اختصاصی و متمایز بیشتر می‌شود. در وب باید به‌عنوان متخصص شناخته شویم تا فروش بیشتر شود. اگر تصمیم بگیرید که یک تلفن همراه را به‌صورت اینترنتی خریداری کنید به چه سایتی مراجعه می‌کنید؟ سایتی که به‌صورت تخصصی در زمینه تلفن همراه فعالیت می‌کند، یا سایتی که در آن انواع محصولات از لباس گرفته تا موبایل فروخته می‌شود.

مدل کسب درآمد از اینترنتقبل از پرداختن به مدل صحیح کسب درآمد از اینترنت بهتر است به چند واقعیت مهم توجه کنیم. احتمال خرید در بازدید اول تقریبا صفر است یا آنقدر کم است که توجیه ندارد. بنابرین نمی‌توانیم توقع داشته باشیم فردی با دیدن یک تبلیغ به سایت ما مراجعه کند و بلافاصله خرید کند. موضوع دیگری که شاید بسیار تکان‌دهنده باشد آن است که حدود 95 درصد بازدیدکنندگانی که برای اولین بار به سایتمان مراجعه می‌کنند دیگر هیچگاه به سایتمان نخواهند برگشت. به‌عبارت دیگر بازدید اول‌ آنها آخرین بازدید از سایت است. البته این عدد توسط انتشاراتی بسیار معروف در آمریکا به‌دست آمده و شاید در سایت‌های مختلف این درصد متفاوت باشد. ولی اصل مهم آن است که بخش عمده بازدیدکنندگان هیچگاه به سایت ما برنمی‌گردند.

با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه می‌رسیم که مهم‌ترین کار یک وب‌سایت در بازدید اول ایجاد فروش نیست. اگر وبسایت شما اطلاعات بازدیدکنندگان را جمعآوری نمیکند هیچگاه در افزایش فروش موفق نخواهد بود. اگر با بازاریابی مستقیم آشنا باشیم، در این روش معمولا ابتدا به جمع‌آوری اطلاعات علاقه‌مندان به محصولات و خدمات‌مان می‌پردازیم. در بازاریابی اینترنتی هم می‌توانیم از همین روش استفاده کنیم. مهم‌ترین کار یک وب‌سایت جمع‌آوری اطلاعات علاقه‌مندان است.

برای جمع‌آوری اطلاعات تماس بازدیدکنندگان، محصول یا اطلاعاتی با‌ارزش برای آنها تهیه کنید؛ به‌عنوان مثال گزارشی رایگان در زمینه کسب‌و‌کارتان بنویسید، سپس بازدید‌کنندگان را متقاعد کنید که نام، ایمیل و مشخصات خود را در فرمی پر کنند تا بتوانند به این محصول رایگان دست یابند.

در وب‌سایت چه اطلاعاتی دریافت کنیم؟
توجه داشته باشید که اینجا درباره عضویت در سایت صحبت نمی‌کنیم بلکه درباره فرمی صحبت می‌کنیم که کمترین اطلاعات ممکن را از بازدیدکننده دریافت کرده و به او اجازه دانلود مطلبی رایگان را بدهد. به چنین فرم‌هایی معمولا فرم عضویت سریع می‌گویند. در این فرم بهتر است فقط نام و ایمیل افراد را دریافت کنید. هرچه اطلاعات کمتری دریافت کنید، افراد بیشتری فرم را پر خواهند کرد. وب‌سایت برایان تریسی جدیدا حتی نام را هم حذف کرده و فقط ایمیل افراد را دریافت می‌کند. مهم‌ترین اطلاعات یک کاربر در حوزه وب همان آدرس ایمیل او است.

بنابرین در مدل صحیح بازاریابی اینترنتی اولین گام، جمع‌آوری اطلاعات تماس علاقه‌مندان است. در مقاله بعد به گام‌های بعدی می‌پردازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۰۸
hasan sabilan ardestani

مترجم: مانا شاکرین


رشته بازاریابی دوران ابتدایی شکل گیری خود را پشت سر می‌گذاشت که جان وانامیکر اسطوره فروشگاه های زنجیره ای قرن نوزدهم اظهار داشت : «نیمی از پولی را که صرف تبلیغات کردم به هدر رفته است و مشکل در این است که من نمی‌دانم کدام بخش از پول به هدر رفته است».

با وجود این شکایت، وانامیکر، که موفق‌ترین تاجر در زمان خودش بود، بسیار به تبلیغات علاقه داشت و هیچگاه بودجه مربوط به گروه تبلیغات را کاهش نداد . از آن زمان تا حال، خرده فروشان و کارخانه داران به این باور رسیده اند که با وجود آنکه آنها قادر به تشخیص اینکه چه مقدار از هزینه تبلیغاتی شان به هدر رفته است نیستند ولی ترجیح می‌دهند تا حداقل به همان انداره که رقبای آنها صرف تبلیغات می‌کنند، آنها نیز به همین میزان هزینه کنند. آنها پذیرفته اند که خرج کردن برای تبلیغات هزینه ای واجب برای انجام کسب و کار در یک اقتصاد مصرفی است .

اما چنانچه حد بهینه ای برای هزینه کردن در تبلیغاتی در مورد هر محصول وجود داشت، به طوری که فراتر از آن حد ، پول صرف شده کلاً به هدر رفته باشد، آنگاه چه ؟ اقتصادانان همواره از «کشش پذیری قیمت» گفتگو می‌کنند. هنگامی که قیمتها بالا یا پایین می‌روند، مصرف کنندگان با تغییر در راهبردهای خرید خود به این نواسانات واکنش نشان می‌دهند . به همین علت است که افزایش قیمتها لزوماً به افزایش درآمد منجر نمی‌شود . همین نوع کشش پذیری در مورد تبلیغات نیز صادق است . به ازای هر نام تجاری، در هر بازاری که باشد، نقطه اشباعی برای هزینه تبلیغاتی وجود دارد . تا قبل از رسیدن به این نقطه، افزایش در بودجه تبلیغاتی ثمربخش خواهد بود. ولی هنگامی که بازار برای یک محصول و یا یک خدمت به حد اشباع رسید ، هر قدر هم که در مورد تبلیغات هزینه شود، منجر به فروش بیشتری که توجیه کننده هزینه های صرف شده باشد ، نخواهد شد . از این رو ، بهترین بودجه بندی برای تبلیغات تا زمان رسیدن به نقطه اشباع است و فراتر از آن نقطه، حتی یک دلار هزینه کردن برای تبلیغات بیشتر بیهوده خواهد بود . شرکتهایی که از این اصل پیروی می‌کنند، سود آوری خود را در کل بهینه خواهند کرد چرا که آنها تنها به آن میزان برای تبلیغات هزینه می‌کنند که قادر به جبران آن در درآمدهای حاصله باشند .
نقطه اشباع تبلیغات ممکن است برای هر نوع محصول به راحتی قابل شناسایی نباشد. ولی این امر در مورد یکی از دسته بندی های اولیه و جهان شمول در خصوص مصرف کنندگان تبلیغات یعنی " صنعت خودرو" تقریباً واضح است . بسیاری از خودرو سازان از جمله، فورد، شورولت، تویوتا و فیات دارای نقطه اشباع بهینه منحصر به فرد خود هستند که قبل از آنکه بودجه تدوین شود، قابل پیش بینی است. از این رو از آن در برنامه ریزی راهبردهای مربوط به هزینه تبلیغات استفاده می‌کنند . نقطه اشباع، معرف میزان بهینه تبلیغات از نقطه نظر سودآوری است . هنگامی که این نقطه مشخص شود ، نقطه اشباع به معیاری که از طریق آن می‌توان در مورد بودجه تبلیغات اظهار نظر نمود تبدیل می‌شود .
مدیران معمولاً اساس هزینه های تبلیغاتی خود را بیشتر بر مبنای آنچه که در استطاعتشان است و یا بر اساس تمایلشان در هزینه کردن بیشتر از رقبا پایه‌ریزی می کنند تا بر اساس مبلغ مورد نیاز برای تحصیل حداکثر سهم بازار. از این رو بحرانی که آنها احساس می کنند تنها در برابری کردن با رقبا است و بر این باورند که می بایست هزینه تبلیغاتی بیشتری انجام دهند تا در جایگاه خود باقی بمانند .
سعی و خطا
حال، یک خودرو ساز ( و یا هر صنعتگر) چطور می‌تواند سطح بهینه هزینه کردن برای تبلیغات محصولات خود را شناسایی کند؟ در نظر اول، این امر آسان به نظر می‌رسد : آنقدر بودجه تبلیغات را افزایش می دهیم تا حاشیه سود ناشی از فروشهای رو به افزایش جدید بیشتر از هزینه های رو به افزایش آنها باشد . در صنعت خودرو به عنوان مثال اگر هزینه کردن 10000دلار دیگر در تبلیغات به فروش 100 خودروی بیشتر بیانجامد و اگر سود رو به افزایش ناشی از این خودروها به طور متوسط 100 دلار باشد، آنگاه شما می توانید تبلیغات شرکت خود را افزایش دهید. ولی فاکتورهای زیادی از جمله راهبردهای رقبا بر سطوح فروش تاثیر گذار هستند . برای تخمین دقیق این فاکتورها در جهت طراحی موثر سازو کارهای تبلیغاتی، شما می بایست مجموعه ای از آزمایشها را به انجام برسانید : میزان هزینه های تبلیغاتی و ترکیب رسانه های تبلیغاتی از یک محل به محل دیگر را تغییر دهید و تاثیر نتایج به دست آمده در فروشها را اندازه گیری کنید . این امر به نوبه خود یک رویکرد علمی منضبط را می طلبد . خرده فروشان، توزیع کنندگان و آژانس های تبلیغاتی و سایر شرکای محلی می بایست علاقه مند به همکاری در هر دو گروه مورد آزمایش ( گروه با تبلیغات سنگین‌) و گروه کنترلی (با تبلیغات آسان) حتی به قیمت حمایت های نامنصفانه بازار و کاهش درآمدها در کوتاه مدت باشند . حتی با وجود این کنترل، آزمایشها می بایست به دفعات تکرار شوند تا تاثیر بالقوه کیفیتهای متفاوت را خنثی کنند . این نوع مشکلات از به کارگیری آزمایشهای با حدود مشخص برای اندازه‌گیری دقیق تاثیر حاشیه ای تبلیغات، جلوگیری به عمل می‌آورند.
در عوض، شرکتها در عمل رویکرد «سعی و خطا» را به کار می گیرند . هر تغییری در هزینه کردنهای تبلیغاتی در اصل نقطه شروع یک آزمایش غیر رسمی است . هنگامی که آمار و ارقام فروش منتشر می شود ، نتیجه آزمایشها مشخص می شود . از آنجا که سطوح هزینه کردنهای تبلیغاتی با توجه به زمان ارائه محصول به بازار و یا شروع سازو کارهای تبلیغاتی شرکای واسطه گر ، تغییر می کند، اکثر نامهای تجاری (در صنعت ) انبوهی از نتایج حاصل از آزمایشهای غیر رسمی را در اختیار مدیران اجرایی خود قرار می دهند تا آنها بر اساس این نتایج به داوری بپردازند . چرخه بازخور سریع است و از این رو کیفیت داوری را بهبود می بخشد . آن طور که یکی از روسای بازاریابی در یکی از صنایع معروف خودورسازی به ما گفت : «بسته به نوع خودرو فرق می کند. ولی من تقریباٌ ظرف یکی دو هفته متوجه می شوم که در خصوص میزان هزینه کردن در مورد تبلیغات مرتکب اشتباه شده ام یا نه...»
از آنجا که رقبای خودروساز مراقب یکدیگر هستند و گرایش به هم سطح کردن بودجه های خود با یکدیگر را دارند ؛ یک فرآیند بازخور ثانویه ای نیز در این بین در کار است. آنها نه تنها از آزمایش های خود، بلکه از آزمایشها و تجارب رقبای خود نیز درس می گیرند . در طول زمان، خودروسازان درکی مشترک و فطری را که منعکس کننده نتایج تجمعی صدها آزمایش جسته و گریخته است بدست می آورند . این درک ؛ به خرد ذاتی شرکت و در بسیاری از موارد به خرد ذاتی صنعت تبدیل می شود . از این رو ، بسیاری از نامهای تجاری به تدریج به سمت سطح بهینه هزینه های تبلیغاتی که بسیار نزدیک به نقطه اشباع پیش بینی شده در تحقیق ما است، پیش می روند .
ولی محدودیتهایی برای رویکرد «سعی و خطا» وجود دارد چراکه به زمان زیادی برای انجام این آزمایشها و در نتیجه کسب آگاهی های لازم نیاز است . خصوصاً برای نامهای تجاری نوظهور و یا ارائه توام با نوآوری نیو بیتل کمپانی فولکس واگن . در طول مدت زمان انجام این آزمایشها ممکن است پول زیادی به هدر رود . افزون بر این، دریافتهای شهودی قابل اندازه گیری نیستند . بسیاری از بازاریابان به علت نداشتن مدرکی برای اثبات ادعای خود، سعی در توجیه آن از طریق الگوبرداری دارند . آنها سعی در مقایسه ارقام مربوط به هزینه های تبلیغاتی خود در رسانه‌ها با ارقام مشابه به رقبایشان می کنند‌. ولی این گونه اقدامها کمتر به نتیجه مورد نظر می انجامد چراکه سطوح هزینه کردن در رسانه ها بسیار متنوع است‌. داشتن مدل های اینچنینی باعث می شود تا تصمیمات در خصوص تبلیغات با آشکار کردن ارتباطات متقابلی که بر نقطه اشباع تبلیغات در خصوص هر نام تجاری تاثیر گذار هستند ، بهتر اتخاذ شود . به عنوان مثال، بی- ام – و به علت وجود دو فاکتور پیچیده، بودجه تبلیغاتی معقول و کمی دارد : تعداد کم مدل های تحت تولید و هویت منحصر به فرد و پایدار این نام تجاری .
قدرت و جذابیت نام تجاری بی- ام- و، پایگاهی پایدار در بازار را برای وی به ارمغان آورده است و پیام تبلیغاتی آن در طول زمان همواره تداوم داشته است. شعار «نهایت ماشین سواری» از زمان افتتاح کارخانه بی-ام-و در اواسط دهه 1970 ، همواره پایدار بوده است . بی- ام – و همواره در تبلیغات کمتر از صنعت در سطح وسیع آن هزینه کرده است. چراکه به تبلیغات برای حفظ سهم بازارش نیازی نداشته است .
توسعه محدوده
مدل نقطه اشباع به منظور هزینه کردن در خصوص تبلیغات در بخش خودرو ارائه شد‌. ولی آیا این مدل در بخشهای دیگر نیز قابل اعمال است؟ پاسخ هنوز مشخص نیست . در مورد بسیاری از محصولات مصرفی ، نظیر لوازم آرایشی و غذایی، هزینه های تبلیغات درصد به مراتب بالاتری از قیمت نهایی محصولات را در مقام مقایسه با اتومبیل به خود اختصاصی می دهد . یک قوطی سودا تحت تاثیر محرک های ناگهانی و آنی خریداری می شود که سود ناخالص آن در مقام مقایسه با سود ناخالص اتومبیل بسیار نا چیز است و نقطه اشباع آن نیز تحت تاثیر محبوبیت آن بخش در کل قرار می گیرد. موردی که اخیراً در مورد کاهش فروش کوکاکولا شاهد آن بوده ایم .
این مدل، همچنین منعکس کننده تاثیر سایر گونه های رسانه های تبلیغاتی از جمله اینترنت نیست. در مورد خودرو، دو سوم هزینه های تبلیغاتی هنوز هم بر پایه تبلیغات از طریق رسانه های جمعی (رادیو و تلویزیون) و یا تلویزیون کابلی است که البته ممکن است این روند در سالهای آینده تغییر کند . با وجود این، امکان محاسبه نقطه اشباع تبلیغات در مورد بسیاری از محصولات مصرفی حتی در محیط متغیر رسانه ای وجود دارد . برای انجام این محاسبات ، ما نیاز به پاسخ دهی به سئوالات زیر داریم :
امتحان کردن این محصول برای مشتری تا چه حد مخاطره آمیز است ؟صنعتگر ، چه حاشیه سودی به ازای هر واحد فروخته شده بدست خواهد آورد ؟ به چنگ آوردن مشتری از دست رقبا تا چه حد ساده است ؟ تاثیر تبلیغات دراین بخش در مقایسه با سایر بخشها به چه میزان است ؟ با وجود آنکه ، ممکن است این سوالات کلی به نظر برسند ولی این سوالها را می توان در صورتی که داده های مربوط به هزینه های تبلیغاتی در دسترس باشد که در اغلب مواقع نیز اینچنین است در مدل سازی به کار برد.
حیرت انگیز ترین نتیجه ای که از تحقیق بروی خودرو به دست آمد ، منطقی بودن رفتارها در این صنعت است . در طول زمان ، بسیاری از شرکتهای بزرگ روش خود را در اتخاذ بهترین سطح برای هزینه کردن در تبلیغات بهینه ساخته اند . همان طور که اقتصاددانان به خوبی می دانند، این، رفتاری استاندارد و قابل مشاهده در قیمت گذاری است . آنهایی که هزینه زیادی می کنند، سهم بازار خود را از دست می دهند. آنها که بسیار کم خرج می کنند قادر به حمایت از محصولات خود نخواهند بود . با صرف هزینه معقول و فارغ از محدودیتهای متداول‌، قیمتها به سمت یک تعادل بهینه حرکت خواهند کرد . ما بر این باوریم که همین روند در مورد تبلیغات نیز وجود دارد . چرخه زمانی، طولانی تر از چرخه قیمت گذاری است ولی نتیجه مشابه است . آنها که این امر را زودتر تشخیص می دهند و پیش بینی نقطه اشباع در محیط متغیر بازار را فرا می گیرند، یک قدم جلوتر از راهبردهای رقبای خود در هزینه کردن در تبلیغات خواهند بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۰۳
hasan sabilan ardestani

تاثیر بازاریابی رسانه‌های اجتماعی (SMM) بر گردشگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۵
hasan sabilan ardestani

تاثیرات تبلیغات دهان به دهان بر رفتار مصرف کنندگان از طریق بازاریابی ویروسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۰
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۰
hasan sabilan ardestani