مشاور خدمات تبلیغات

دکتر حسن سبیلان اردستانی

مشاور خدمات تبلیغات

دکتر حسن سبیلان اردستانی

مشاور خدمات تبلیغات

لطفا برای استفاده مطلوب از این سایت به طبقه بندی موضوعی عنایت کنید

افراد، گروه ها و سازمانهای زیادی وجود دارند که «به عنوان کارگزاران غیر حرفه ای» متقبل عملیاتهای تبلیغاتی خود هستند و از خدمات آژنس های تبلیغاتی بی بهره اند.
کارگزاران غیر حرفه ای تبلیغات که بخش عمده ای از جامعه تبلیغاتی نیز هستند نیاز به خدماتی همچون آموزش، آمار و ارقام از مشتری ها و بازار، ابزارهای تبلیغاتی، مدیریت و فنون تبلیغاتی، نمونه کارهای مشابه تبلیغاتی و غیره دارند.
این جانب دکتر حسن سبیلان اردستانی در صدد هستم به عنوان «مشاور تبلیغات» به ارائه بخشی از خدمات تبلیغات در این سایت بپردازم.

آخرین نظرات

۱۲۲ مطلب با موضوع «نکات آموزشی موثر در تبلیغات» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۰
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۶
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۲
hasan sabilan ardestani

بیلبورد یا آگهی‌نما(مصوبه فرهنگستان زبان)، به تابلوی بزرگی گفته می‌شود که فضای مناسبی برای نصب آگهی را در اختیار دولت، صنعتگران و عرضه کنندگان کالا می‌گذارد و در اصل به هر فضای خارجی که امکان نصب آگهی بر آن باشد اطلاق می‌شود. اما امروزه، بیشتر به معنای تابلوهای بسیار بزرگ و نورپردازی شده‌است که بر پایه‌های بلندی قرار گرفته و از فواصل دور قابل دیده شدن هستند. امروزه آگهی‌نماها مجموعه‌ای از تصاویر بزرگ هستند، بعضی از آنها مضحک، بعضی کمی عجیب و غریب و گاهی کنایه آمیزند. ما به عنوان بیننده می‌توانیم دیدگاه‌های مختلفی نسبت به هر آگهی‌نما داشته باشیم اما این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که بیلبوردها، نماد جریان دائمی و روان زندگی هستند.

یک بیلبورد مربوط به سال‌های ۱۹۴۰ در ملبورن استرالیا

یک بیلبورد مربوط به سال‌های ۱۹۴۰ در ملبورن استرالیا

 بیلبورد خبر می‌دهد، آگاه می‌کند، کالا را می‌فروشد، مردم را به شرکت در مسائل سیاسی،اجتماعی و … ترغیب می‌کند؛ و …

در بسیاری از کشورها، تخته‌های آگهی به مردم کمک می‌کنند تا جایی برای غذا خوردن، خوابیدن یا تهیه بنزین پیدا کنند، به خصوص در جایی مانند آمریکا، با بزرگراههای متعدد و مسافتهای طولانی و خالی از سکنه بین شهری، وجود چنین تابلوهایی برای مسافرین غریب و خسته، نعمتی است. از طرفی تابلوهای آگهی، به بسیاری از شرکت‌ها و دارندگان صنایع مختلف کمک می‌کنند و وجود این تابلوهای بزرگ، برای شرکت‌ها و تجارت‌های نوپایی که قادر به پرداخت هزینهٔ تبلیغات تلویزیونی نیستند، بسیار مفید بوده است. در مقایسه با قیمت تبلیغات تلویزیونی و رادیویی و کم نتیجه بودن تبلیغات در داخل مجلات و روزنامه‌ها، بیلبورد، می‌تواند با هزینه کمتر، بیشترین تعداد مخاطب را داشته باشد.

تابلو خلاقانه مک دونالد

بیلبورد خلاقانه مک دونالد

 

تبلیغات خلاق و هوشمندانه مک دو نالد  -  Creative ads from-McDonalds

تبلیغات خلاق و هوشمندانه مک دو نالد – Creative ads from-McDonalds

 

تبلیغات خلاق و هوشمندانه مک دو نالد  -  Creative ads from-McDonalds

تبلیغات خلاق و هوشمندانه مک دو نالد – Creative ads from-McDonalds

 

تبلیغات خلاق و هوشمندانه مک دو نالد  -  Creative ads from-McDonalds

تبلیغات خلاق و هوشمندانه مک دو نالد – Creative ads from-McDonalds

 

تابلو خلاقانه مک دونالد

تابلو خلاقانه مک دونالد

تابلوهای آگهی‌دهنده چند نوعند: یکی آن‌هایی که در مکان‌های بزرگ مثل بزرگ‌راه‌ها نصب می‌شوند که عمدتاً مستطیلی هستند. دوم آن‌هایی که در پیاده‌روها نصب می‌شوند که چون فضای کمتری وجود دارد قطعشان عمودی است و سوم تابلوهایی که در راهروها یا آسانسورها و… نصب شده است. باید توجه داشت که قطع کار در نوع طراحی می‌تواند اثر داشته باشد. مثلاً در تابلوهای بزرگ که به آنها بیلبورد هم می‌گویند احتیاج نیست که حتماً رنگ‌هایی با کنتراست (تضاد) زیاد داشته باشیم. نکته دیگر این است که ما در میادین یا پارک‌ها تابلوهایی می‌بینیم که خیلی حساب شده هم هستند ولی متاسفانه استفادهٔ نادرست از قطع‌های متفاوت و هم استفاده از داربست‌هایی نامناسب‌تر باعث سردرگمی بیننده و از بین رفتن سلامت بصری آن‌ها می‌شوند. نکتهٔ بعدی این است که رساندن پیام در زمان کم، ارزش زیادی دارد. بخاطر همین موضوع نباید در پوسترها و تابلوهای تبلیغاتی از عناصر تصویری زیادی استفاده کرد، مخصوصا در بزرگراه‌ها و مکانهای شلوغ، چون کسی که سوار ماشین است تا بیاید مفهوم تابلو را در آن شلوغی درک کند، عبور کرده و رفته است.

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد یک رسانه و ابزار برای اطلاع‌رسانی است. طبق تعریفی که در دیکشنری‌ها آمده، بیلبورد یک صفحه‌ایست که بر روی دیوار نصب می‌شود، ماموریتی برای اطلاع‌رسانی دارد، آگاهی می‌دهد و مطلبی را می‌رساند. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نیازهای اجتماعی و فرهنگی ایجاب می‌کرد که یک چنین ابزاری بوجود بیاید. در نتیجه می‌توانیم بگوییم بیلبورد ، بدنبال رفع نیازهای جامعه به مدد کار تبادل اطلاعات در سطح جامعه آمد. اگر تاریخ را نگاه کنیم ، می‌بینیم که درفاصله جنگ اول و دوم جهانی ، نقش بیلبورد در تبلیغات جنگ خیلی شاخص و قابل تامل است. در آلمان ، در تبلیغات سیاسی که منجر به روی کار آمدن نازی‌ها شد ، نقش بیلبورد انکار کردنی نیست. زمان جنگ هم غیر از رسانه‌های دیگر مثل رادیو ، بیلبورد در تهیج و تشویق مردم نقش مهمی داشت و اطلاع‌رسانی خیلی موثری در مسائل مربوط به جنگ داشت. در کتاب‌های تاریخ بیلبورد هم می‌بینید که این رسانه در زمان جنگ چه ابزار قدرتمندی بوده است. بعد از جنگ هم نقش بیلبورد در بخش‌های سازندگی و اقتصادی و . . . دیده می‌شود و می‌بینیم که در تبلیغات تجاری و فرهنگی جایگاه مشخصی پیدا می‌کند. بیلبورد خبر می‌دهد ، آگاه می‌کند ، کالا را می‌فروشد ، مردم را به شرکت در مسائل اجتماعی ترغیب می‌کند و مطالب دیگر.

بیلبورد خلاقانه

بیلبورد خلاقانه

 

arti-ir-bilboards (2)

بیلبورد خلاقانه

بیلبوردها آثار میرایی هستند اما پاره ای از آنها در عین گذرا بودن نیز ماندنی اند . بیلبورد نخستین هنر پاپ و نخستین فرم هنری بود که به چیزهای زندگی عادی به شیوه خاص خودش یعنی بی پروایی محض و پیش پا افتادگی محض پرداخت . بیلبورد هنری برونگر است . در هنگام طراحی یک بیلبورد باید در مرحله اول موارد استفاده آن مورد نظر قرار گیرد . امروزه اکثر ارتباطات روزمره وابسته به تبلیغات است ، تبلیغاتی همگانی و موثر در زندگی ، تبلیغاتی برای به جریان افتادن و پیشرفت ارتباطات ، عرصه خدمات و کالاها و … ، تبلیغاتی برای فراخوانی ، هشدار دادن ، باز داشتن ، تشویق و ترویج کردن ، … و مؤثرترین ابزار تبلیغاتی که می تواند جوابگوی تمامی این مسائل شود بیلبورد است ، که در دید همگان عرضه می شود و به دلیل قابلیت و گنجایش موارد بیشتری که در مورد موضوع دارد بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد . محل نصب بیلبورد ، جنس بیلبورد ، چگونگی انجام مراحل تکنیکی و چاپ بیلبورد ، وسایل نصبی بیلبورد و … از مجموعه عواملی است که در این پژوهش به آنها می پردازیم .

بیلبورد

بیلبورد

 

بیلبورد

بیلبورد

هنر بیلبورد : در سه دهه آخر قرن نوزدهم میلادی ، بر اثر تحولات مصور سازی و پیوند نزدیکی که بین نقاشی و چاپ برقرار شده بود ، پدیده تاره یی موسوم به بیلبورد یا آفیش بوجود آمد . امروزه بیلبوردهای مصور با بهره گیری از حروف متنوع ، طراحی و نقاشی و عکاسی ، بمنزله نمونه های کاملا پیشرفته یی از هنر گرافیک نوین شناخته می شوند . گواینکه بیلبورد سازی ، شاخه یی از هنر گرافیک است ، ولی با سایر رشته های هنرهای تجسمی نیز پیوند متقابل دارد . در واقع در تاریخ صد ساله بیلبورد سازی این هنر و سایر هنرهای تجسمی دارای تأثیرات متقابل و تبادل امکانات بوده اند . سرچشمه های بیلبورد را همچون مصور سازی ، در گذشته های دور می توان جستجو کرد . به یک معنا نقوش برجسته آشوری ، ایرانی و رومی نوعی بیلبورد بوده اند . زیرا رویدادهایی را به روایت تصویر ، توصیف می کردند . که در واقع تبلیغی برای دستگاه حاکم بود . بعلاوه در مصر و روم باستان ، ساختن آگهی های همگانی یا اعلامیه های دیواری معمول بوده است . یکی از قدیمی ترین آگهی هایی که مکشوف شده ، پاپیروسی است که پاداش برای بازگرداندن یک برده فراری در مصر را اعلام می کرد . آگهی هایی نیز از قرون وسطی باقی مانده که روی پوست نوشته می شد ، حتی برخی از اینها داری تصویر نیز بوده اند . آگهی همگانی چاپی از اواخر قرن پانزدهم میلادی ظاهر شد . از قرن شانزدهم به بعد نمونه هایی از آگهی های چاپی چون اعلامیه های دولتی و …. که اکثرا متشکل از حروف چاپی بودند ، رایج گشت اما فن چاپ می بایستی مراحل پیشرفته تری را طی کند تا امکان پیدایش بیلبورد مصور رنگی فراهم گردد . البته چاپ رنگی و گسترش آن به تنهایی هنر بیلبورد سازی مؤثر نبود ، بلکه زندگی در شهرهای بزرگ و صنعتی ، و نوع جدیدی از ارتباطات همگانی که به همراه خود آورد ، عامل اصلی نبود . آگهی های نمایش اولین نمونه های آگهی دیواری بودند که ضمن تحول ، اصول و قواعد بیلبورد سازی را پی ریزی کردند . در اوایل قرن نوزدهم در برخی کشورهای اروپایی ، بخصوص در انگلستان ، بر تعداد تماشاخانه ها افزوده شده بود ، و مردم از نمایش استقبال می کردند . در این زان به تماشاچیان قبض هایی می دادند که هم کارکرد بلیط را داشت و هم برنامه در آنها توضیح داده می شد . قبض ها ی مذکور با حروف چاپی معمول در مطبوعات چاپ می شدند ، ولی در صفحه آرایی آنها دقت زیاد مبذول می گردید . بعدها با بزرگتر شدن ابعاد قبض ها ، آنها را بر دیوارها می چسباندند . بدین طریق « آگهی های نمایش » بمنصه ظهور رسید . در طرح و صفحه آرایی آگهی های مذبور مهارت های خاصی به کار می رفت تا تنوع و فراوانی مطلب ، حالت خشکی و یکنواختی بوجود نیاورد. به این منظور از انواع بسیار متنوع حروف چاپی که ابداع شده بود ، استفاده های مناسب می کردند و گاهی نیز تصویر کوچکی بر آن می افزودند . صفحه آرایی این نوع آگهی ها ، خاصه در هنر بیلبورد انگلستان ، به نحوی استمرار یافت و حتی امروزه هم اثرات خود را بر جای گذاشته است . تدریجا ، آگهی های همگانی از آگهی های مربوط به تماشاخانه ها فراتر رفت و تبلیغات مغازه ها ، جراح ها ، وسایل حمل ونقل و مسافرت را در برگرفت . سرآمدن بیلبورد های مصور در غرب : اگر چه بیلبوردهای مصور اولیه نیز عمدتا در رابطه با نمایش های گوناگون بود ، ولی در عرصه های دیگری مانند تبلیغ کتاب ، که به خصوص در فرانسه رواج داشت ، بیلبورد سازی بسط پیدا کرد . یکی از نمونه های بیلبورد کتاب ، بیلبوردی است که ادوارد مانه برای کتاب گربه ها ساخته است . این بیلبورد و بیلبوردهای دیگر آن زمان فقط به رنگ سیاه چاپ می شدند و بیلبورد مصور رنگی با نام هنرمند فرانسوی ژول شره ، آغاز می شود و تحولات نخستین را طی می کند . شره با نقاشان امپرسیونیست آشنایی داشت ، و در کار خود از رنگ های درخشان آثار آنان بهره فراوان برد . لیکن پیوند تصویرهای شره با هنر نقاشی ، حتی به دوران روکوکو بر می گردد . به هر حال ، او با استفاده از روش های چاپ روی چاپ ، حکاکی با نقطه کاری و قلم زنی روی فلز و …. ، به انواع قابل ملاحظه ای از رنگهای مختلف دست می یافت . با آنکه شره در طراحی به مهارت و قدرت تولوزلوترک نمی رسید . با بیلبوردهای خود ، حال و هوای زمانه خویش را آمیخته با خیال پردازی و به گونه ای نمادین نشان می داد . در حوزه هنر بیلبورد دهه آخر قرن نوزدهم آثار تولوزلوترک می درخشند . بیلبوردهای لوترک ، براساس قدرت او در طراحی و مهارتش در لیتوگرافی بنا گردید . گرچه مجموعا بیش از ۳۰ بیلبورد از لوترک بر جای نماند . ولی همین تعداد کم نیز تأثیر بسزایی را در این هنر بر جای گذارد و برای بسیاری از هنرمندان راهگشا بود . لوترک سرزندگی و حرکت خط ها و قدرت طراحی را برای نمایش حساسیت های خویش نسبت به زندگی تصنعی و ناسالم پیرامون خود به کار گرفت . لوترک در بیلبوردهایش همانند نقاشیها و کارهای چاپی خود ، شیوه ساده ولی گویایی را بکار گرفت . خط برای او افزاری بود که بوسیله آن به راحتی می توانست حالات و حرکات آدم ها را به موجر ترین شکل بنمایاند . او در بیلبوردها عمدتا از پیکرهای سایه گونه استفاده می نمود و عمدتا براشت های تصویری خود را از شخصیت های معروف نمایشی آن زمان می گرفت ، از اینرو بیلبوردهای وی نیز منجوی با نمایش مرتبط بود . همزمان با لوترک ، بیلبورد سازان دیگری در فانسه فعالیت می کردند که تحت تأثیر جریان « آرنو » بودند و همان قواعد مصور سازی کتب به شیوه مذکور را در بیلبوردها به کار می گرفتند . آلفوس موشاء اوژن گراسه ، درزمره این هنرمندان بودند که بیلبوردهای تزئینی و پرکاری را می ساختند . از طرف دیگر ، هنرمندانی در فارنسه و انگلستان دنباله رو ، لوترک شدند و شیوه کار او را مورد تقلید قرار دادند ، از جمله بگرستاف ها – دو هنرمند انگلیسی که با این نام امضا می کردند – الکساندر استین لن و دادلی هاردی . از همان اوایل پیدایش بیلبورد مصور ، تبلیغ کالاها به قلمروی آن راه یافته بود ، لیکن در قرن بیستم شاخه عمده یی از بیلبورد سازی به تبلیغات تجاری اختصاص یافت . شیر پاستوریزه ، نوشابه ، سیگار ، کفش و لباس ، اتوموبیل ، ماشین تحریر ، لوازم الکتریکی و … ، موضوع غالب بیلبوردها را تشکیل دادند . نکته قابل توجه آنکه ، نه تنها دستاوردهای هنر بیلبورد ، بلکه اصولا دستاوردهای نوین هنرهای تجسمی ، شیوه های رایج هر دوره بر بیلبوردهای تجاری همان دوره اثر می گذارند . از دهه اول قرن بیستم تدریجا بیلبورد سازان حرفه ای از نقاشان حرفه ای جدا شوند و این زمانی بود که به مرور هنر گرافیک نوین ، استقلال خود را به دست می آورد . البته پس از این گاهی نقاشان با شیوه های خاص خود ، در قلمروی هنر بیلبورد طبع می آزمودند . ولی بیلبوردهای آنان در میان مجموعه آثارشان جنبه فرعی و استثنایی داشت ، و نیز غالبا به نحوی با حرفه شان مربوط می گردید . مثلا بیلبوردهایی که نقاشان برای نمایشگاه آثار خود می ساختند . گرایش های متنوع در جهان : در دهه دوم قرن بیستم به بعد ، هنر بیلبورد در سراسر اروپایی غربی و امریکا رایج گشت ، و سپس به اکثر نقاط جهان رسوخ کرد . هر چه روابط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بین دولتها و ملتهای جهان افزونتر شد ، هنر گرافیک نوین ، و در رأس آن هنر بیلبورد ، مرزهای ملی را بیشتر شکافت و به سوی جهانی شدن حرکت کرد . هنرمندان گرافیک بسیاری از کشورها کوشیده اند از ویژگی های هنر سرزمین خود مایه گرفته و به هنر بیلبورد خود هویت ملی بخشند . در زمان جنگ جهانی اول و پس از آن ، شاخه ای در هنر بیلبورد پدید آمد که می توان آن را بیلبورد سیاسی نامید . سرچشمه بیلبورد سیاسی بیش از هر چیز همان کاریکاتورهای سیاسی قرن نوزدهم بود که در مطبوعات منعکس می شد . اما در دوران جنگ جهانی اول گویی یکباره دولتهای غربی کارآیی تبلیغاتی بیلبورد را باز شناختند و آن را به خدمت گرفتند . مضمون عمده اولین بیلبوردهای سیاسی مشتمل بر میهن پرستی ، جلب افراد به خدمت سربازی ، تحقیر دشمن و غیره بود . البته بیلبوردهای سیاسی اولیه از لحاظ هنری چندان ارزشی نداشتند . در بعضی نقاط بیلبورد سازی گروهی رواج یافت . از مهمترین گروه های بیلبورد سازان می توان به گروه « نوامبر » در آلمان ، گروه « رستا » در شوروی ، و نیز اخیرا به گروه های بیلبورد ساز « کوبایی » اشاره کرد . پس از جنگ جهانی دوم ، به موازات بیلبوردهای تجاری و سیاسی ، انواع متنوع بیلبوردهای اجتماعی و فرهنگی در غرب گرفت . علاوه بر این گرایش های متنوعی در هنر بیلبورد پدید آمد . در اکثر کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین نیز هنر بیلبورد اهمیت روز افزونی کسب کرده است . از طرف دیگر پس از جنگ جهانی دوم بر خلاف سالهای نخستین پیدایش بیلبورد تا حدودی از قدرت طراحی در این هنر کاسته شده است . علت را بایستی عمدتا در استفاده فراوان از عکاسی جستجو کرد . به خصوص این امر در بیلبوردهای تجاری بیشتر به چشم می خورد . بسیاری از تولید کنندگان اصرار دارند تا کالاهایشان همانطور که هست و یا حتی زیبا تر نمایان شود . و این خواست ، بوسیله عکاسی بهتر بر آورده می شود ، تا بوسیله طراحی . اما از جانب دیگر کاربرد عکاسی امکانات تازه ای را از لحاظ فنی در بیلبورد ایجاد کرده است. در سال ۱۸۶۹ زمانیکه اولین بیلبورد های کرت ظاهر شدند در آن کارهای کوچک تبلیغاتی نمونه های جدید و تازه ای از طرح نمود پیدا کردند و پس از آن به صورت اساس تکنیک های بیلبورد در آمدند . این مسئله دلیل شد تا کرت اولین نامی باشد که در دنیای بیلبورد بر زبان می آمد . این بدان معنی نیست که طرحهای وی در زمره کارهای استاد کاران هنر قرار گیرد ولی با این وجود بیش از هزاران بیلبورد از کارهای او از جمله کارهای با شکوه هنری به حساب می آیند و برای بازنگری کارهای بزرگ دیواری اش نصب در کنار خیابانها را ارجع می دانست . موفقیت مواد و مصالح در نشان دادن هنرهای ظریف و زیبا به وسیله بیلبوردها ، خیابانها را به عنوان یک نمایشگاه هنری به مردم شناساند. بیلبوردهای کرت دو چیز را به ارمغان آوردند یکی تکنیک های سنتی و دیگری تقدیر از هنر بر روی دیوارهای بزرگ . ولی عنصر اصلی و اساسی در کارهایش همان مردمی بودنشان است . از جمله برنامه های جاری در انگلستان و فرانسه سالیان متمادی استفاده از طرح به منظور زنده و پر جلوه شدن سیرکها و فضاهایی مانند آن بود . حالاتی که در بیلبوردهای کرت وجود داشت مثل شفافیت ، و روان بودن و فرار بودن ، شاید از بال پروانه هایی که در هنگام کار نزد خود نگه می داشت الهام گرفته باشد . ته رنگهایی که به صورت لایه های حساس با کمترین خرده گیری رنگی به صورتی بسیار عالی در صفحه جای می گرفتند تأثیراتی را پدید آوردند که محصولات فرهنگی را به صورتی کاملا سنجیده ارائه می کرد . تأثیرات رشد یافته کرت بر روی هنرمندان جوانتر در بیلبوردها به صورت اختصار در ساختار و سادگی و صراحت بیان در آمد . کارهای او همواره در مراحل اولیه مسیری که در آنها قرار گرفته بودند باقی می ماندند . یک موضوع تزئینی در زندگی اجتماع تنها در جایی وجود داشت که بیلبورد ها ظاهر می شدند . عناصر کاریکاتوری غیر واقعی و هجو آمیز ، شکلهای تخت و خطوط تزئینی تماما توسط لوترک در بیلبوردهایش مستعمل بود . همچنین طرح سیلوئت ( یکدست سیاه و سفید ) در کنار هم نیز بر خلاف نقاشیها و طرحهای دیگرش به کار می رفت . به طوری که این تکنیک ساده نگاری توسط بسیاری از نقاشان در اوایل قرن بیستم مرسوم شد . در هر صورت بیلبوردهای لوترک به صورتی بسیار گسترده نشانگر موفقیتهای کرت بودند . آنها زمانی که فقط به صورت فرم نمایش داده می شدند هنر گذشته را تداعی می کردند . چنین به نظر می رسید که لوترک عناصر سنتی کارهای کرت را حذف کرده و خلا آنها را با نقشهای قابل تکرار و به صورتی اغراق آمیز پر می کرد . طرحهای او بیلبورد را از چهار چوبهای سنتی نقاشی و تصویر سازی کتاب فراتر می برد . دیگر هنرمندی که بیلبوردهایش سیر تحولاتی را از ناتورالیسم به داستان گرایی یا روزنامه نگاری توصیفی ایجاد کرد ، توفیل الکساندر ستنیلن سوییسی بود که مسافرت او به پاریس با به دنیا آمدن پیکاسو مصادف شد . ستنیلن و لوترک در پی اکتشاف سیر هنرهای بصری بودند . برخی از بیلبوردهای ستنیلن موضوعات اجتماعی را هدف قرار می دادند . نظری به هنر طراحی بیلبورد در ایران : آن سیری را که هنر بیلبورد در غرب طی کرد تا اشکال مختلف خود را در زمینه های تجاری ، سیاسی ، فرهنگی و غیره بدست آورد ، در ایران نمی بینیم . زیرا همانطور که چاپ و مطبوعات تقریبا یکباره در ایران رواج یافت ، بهمان گونه نیز اشکال مختلف بیلبورد بی آنکه سیر تکوینی خاصی را پیموده باشند ، ظاهر شدند و برای مقاصد مختلف مورد استفاده قرار گرفتند . اگر بخواهیم سابفه ای برای بیلبورد چاپی در ایران بیابیم ، بایستی در اینجا هم به آگهی های همگانی اشاره کنیم . منظور اطلاعیه های چاپی دولتی و غیر دولتی است که در معابر و مجامع عمومی نصب می شد ، و پیامی را در معرض دید عموم قرار داد : مثل اطلاعیه های مربوط به نظام وظیفه و غیره . این نوع آگهی ها غالبا عاری از عناصر بصری جالب بودند ، و صرفا مطالب مفصلی را با حروف یکنواخت ارائه می دادند . نخستین بیلبوردهای مصور هم از لحاظ هنری ارزش چندانی نداشتند . بعلاوه محدودیت فن چاپ در آن زمان بر رشد بیلبورد سازی تأثیر منفی می گذارد . در اوایل بیلبوردهای سیاسی و فرهنگی عمدتا از جانب دستگاه های دولتی چاپ و منتشر می شد و غالبا جنبه رسمی و تبلیغاتی آنها بر جنبه هنریشان رحجان داشت . در آن زمان هنوز بیلبورد سازان حرفه ای بوجود نیامده بودند و نقاشان در جنب کار خود به طراحی بیلبورد نیز می پرداختند . از این رو در بیلبورد ها گرایشهای « نقاشانه » بسیار مشهود بود و تدریجا از میان همین نقاشان ، کسانی به سوی هنر گرافیک جلب شدند ، که مرزهای بین هنر نقاشی و گرافیک را شناختند ، و ویژگیهای هنر بیلبورد را دریافتند . کوشش های اینان و فارغ التحصیلان جدید مدارس هنری داخلی و خارجی بود که قلمروی هنر بیلبورد در ایران را وسیعتر کرد و به آن تنوع بخشید . از سوی دیگر توسعه تبلیغات برای کالاها و موسسات تولیدی و خدماتی و غیره ، موجب رواج بیلبوردهای تجاری گردید . به موازات بیلبوردهای تجاری ، بیلبوردهای جلب سیاحان و بیلبوردهای فرهنگی و هنری نیز باب شد . اکنون تنها دستگاه های دولتی نبودند که به بیلبوردهای سفارش کار می دادند ، بلکه موسسات خصوصی نیز ضمن آشنا شدن با کار کرد اجتماعی این هنر آنرا برای مقاصد بازاریابی و تبلیغات به کار می گرفتند . بدین منوال بیلبورد سازی گسترش می یافت اما بیلبورد ساز ناچار بود قیود بسیاری را نه فقط از لحاظ ممنوعیت های سیاسی ، بلکه از لحاظ سلیقه مشتریان بپذیرد . به طور کلی در رژیم گذشته مانند سایر هنرها ، هنر بیلبورد نیز نتوانست واقعا در جهت اعتلای فرهنگی جامعه و ارتقاء سطح آگاهی مردم خدمت کند . زیرا بخش عمده نیازهایی که بیلبورد می بایستی به آنها پاسخ گوید نیازهای ناشی از اشاعه مصرف کنندگی اقتصادی و فرهنگی بود . این امر از یک و به نفوذ شکل و محتوای هنر بیلبورد غرب ایران دامن می زد ، و از سوی دیگر مردم را به انحراف اندیشه و ذوق می کشاند . اما با اینهمه ، ما به نمونه های حالبی از هنر بیلبورد ایرانی در سالهای گذشته برخورد می کنیم . این نمونه ها غالبا درحوزه بیلبوردهای فرهنگی قرار می گیرند و مربوط به فیلمها ، نمایشها ، کتابها و غیره هستند . توفیق هنری این بیلبوردها بیشتر از آن رو است که هنرمند بیلبورد ساز ، فارغ از تحمیل نظریات سفارش دهنده ، می تواند فکر و سلیقه و فن خود را بهتر ارائه دهد . در جریان انقلاب اسلامی و پس از آن بیلبورد به ناگهان قیدهای گذشته را شکست ، و در ابعاد بی سابقه ای ، خود را درجامعه مطرح کرد . در این سالها به مناسبت های مختلف ، دیوارهای شهرها از بیلبوردهای متنوع پوشیده می شوند و با خود پیامهای مذهبی و سیاسی و فرهنگی را می گسترانند . خصلت همه گیر شدن بیلبورد ، طبیعتا ملازم با رشد جنبه های هنری آن نیست . از این روست که درمیان بی شمار بیلبوردهای امروزی ، نمونه های ارزنده هنری هنوز اندک هستند . سازندگان این بیلبوردها دستاوردهای فنی و هنری سالهای گذشته را به نحو شایسته ای به خدمت گرفته اند تا محتوای جامعه امروز را بیان کند .

ویژگیهای یک بیلبورد متناسب : با توجه به پیشرفت روز افزون و سریع ارتباطات که از نزدیکی کشورها و لزوم پیوستگی و تازگی اطلاعات بوجود می آید . برای درست کردن یک بیلبورد از لحاظ گرافیکی به ۴ نکته باید توجه کرد :

۱- سرعت انتقال پیام .

۲- کیفیت انتقال پیام .

۳- در برداشتن فرهنگ و هویت ملی و انسانی پیام . امروزه بشر به دنبال زبان بین المللی برای ارتباط بین انسان ها می باشد . اگر این خصوصیات توسط ابزار مناسب گرافیک به کار گرفته شود دارای نتایج مثبت و درخشانی خواهد بود . بیلبورد یکی از هنرهای تجسمی است . باز هم از مسائل گرافیکی که در هنر بیلبورد باید درنظر گرفته شود درک صحیحی آن توسط بی سواد یا کم سواد ، که در طراحی آن باید در نظر گرفته شود . و یا دارای قدرت جذب باشد و از نظر روانی متناسب با موضوع باشد تأثیر روانی رنگ و نوشته به درستی در آن رعایت شود . در واقع می توان گفت که بیلبورد یا آفیش یا پلاکات یک تصویر مفهومی است . امروزه بیلبوردهای مصور با بهره گیری از حروف شروع طراحی و نقاشی و عکاسی به منزله نمونه های کامل پیشرفته ازهنر گرافیک نوین شناخته می شوند . می توان گفت هنر بیلبورد سازی شاخه هایی از هنر گرافیک است ولی با سایر رشته های هنرهای تجسمی نیز پیوند متقابل دارد . این بیلبوردها به تنهایی می توانند نیازمندیهای شخصی خود را رفع کنند و از اتلاف وقت خویش به اندازه جلوگیری نمایند . باید میدان دید و زاویه ای بیلبورد در آن مکان نصب می شود با دید انسان و زاویه حرکت او متناسب باشد و باید این را نیز توجه داشت در مناطقی که این بیلبوردها نصب می شوند اگر متناسب نباشد کمتر دیده می شوند که این به عوامل زیر بستگی دارد :

– آیا نوشته ها یا تصاویر با زاویه تند در یک مسیر هستند ؟

– آیا نوشته ها یا تصاویر خارج از دید معمولی قرار دارند ؟

– آیا فاصله دید انسان نسبت به بیلبورد متناسب است ؟

۴- اگر بیلبورد در جایی قرار دارد که توسط کسی که سوار بر وسیله نقلیه است و یا کسی که در پیاده رو است ، دیده می شود . مهمترین عاملی که در طراحی بیلبورد باید در نظر گرفته شود این است که بیننده با یک نگاه موضوعی را درک کرده مثلا اگر در مورد نمایشگاه کتاب است باید پیام را سریع دریافت کند و در ذهن خود حک کند . نکته قابل توجه این است که قبل از طراحی بیلبورد باید بدانیم رنگ نوشته و عکس در این بیلبورد باید چگونه باشد ویژگی آن موضوع را هنگام طراحی مد نظر داشته باشیم و متناسب با نوع موضوع آن را طراحی کنیم . برای اتود زدن در مورد طراحی بیلبورد طراح ابتدا باید بداند که برای چه موضوعی بیلبورد را می خواهد سپس دیده های خود را بر روی کاغذ ثبت می کند . ایده هر چقدر هم ساده و ابتدایی باشد طراح را برای اجرای نهایی هدایت می کند . موضوعی که می خواهد مورد طراحی قرار بگیرد باید بررسی شود . مثلا برای بیلبورد نمایشگاه کتاب باید چه عکسی ( در صورت استفاده از عکس ) چه فونتی برای نوشتن ، چه خطی و …. بکار برده شود .

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد

تابلو خلاقانه مک دونالد

بیلبورد خلاقانه مک دونالد

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد

بیلبورد خلاقانه

بیلبورد

بیلبورد خلاقانه

بیلبورد

بیلبورد شرکت اپل

تابلو خلاقانه مک دونالد

تابلو خلاقانه مک دونالد

بیلبورد و طراحی بیلبورد arti.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۰
hasan sabilan ardestani

دوران درخشان آمریکا ( 1945 تا 1965 )     علی اتحاد History of Advertising Photography


 


پس ازپایان جنگ دوم جهانی نیمه غربی اروپای ویرانه که با کمک های مالی متفق قدرتمندش ایالات متحده رو به بازسازی عمومی می رفت اندک اندک چون ققنوسی از خاکستربرمی خواست وجانی تازه درکالبدش دمیده می شد. بازار تولید که کاملاَ بی رونق مانده بود. اروپای درمانده را به سوی مصرف گرایی کشاند. چرا که فروشگاه ها خالی بودند و شهروندان نیازمند اقلام روزمره . درنتیجه درسرتاسر اروپا بدل به بستری بی نظیر برای ارائه محصولات آمریکایی گردید . ودر این میان آنچه نقدینه ی بیشتری را راهی جیب کمپانی موفق می ساخت تبلیغات مناسب و تأثیرگذار بود. بی شک با حجم تخریب اروپا صورتی دردمند یافته بود. درنتیجه   تبلیغاتی جذابتر به نظر می رسیدند که پررنگ و لعاب تر بودند. در این سال ها عکاسی درمقام هنری مستقل شناخته می شد ومجله های بسیاری در سراسر اروپا و آمریکا به این هنر جوان اختصاص یافته بودند ، چه در سطح تکنیکی و چه به مثابه رسانه ای هنری . با پایان جنگ نخست تکنولوژی عکاسی روند روبه پیشرفت بی وقفه را پیش گرفته بود که پس از جنگ و تا پایان دهه 1930 انواع دوربین های تک لنزی انعکاسی ( SLR ) را به بازار روانه ساخت ، چنین امکاناتی سبب شد که استفاده از این رسانه گویا بسیار آسان تر ، ارزانتر وهمه گیر شود. درسال 1947 امکان تازه ای پدید آمد که بسیار چنین روندی را تسریع نمود. دراین سال دکترادوین. اچ . لند در اتحادیه جامعه اپتیکی آمریکا دوربینی را ابداع کرد که عکس یک دقیقه ای می گرفت . و این تکنولوژی تا سال 1959 به سرعتی معادل 15 ثانیه رسید. سال های پس ازجنگ به دلایلی که برخی از آنها ذکر شد. سال پیشرفت صنعت چاپ وبه اصطلاح دوران طلایی چاپ نامیده می شد. مجلات رنگی و مصور که با قیمت بسیار ارزان و درتیراژهای بسیار بالا ارائه می شد . همگان را به خرید محصولات و همچنین سفر وجهانگردی فرا می خواند . ازهمین رو دهه های 1940و 1950 را دوران مجله های گلاسه رنگی نیز می گویند . فراتر از تبلیغات در سالهای پس از جنگ عکاسی مردم نگار مستند و خبری نیز خیزهای چشمگیری برداشت . برای مثال در سال 1947 عکاسان آزاد مستند و جنگ گروهی را تشکیل دادند با نام مگنوم . که نام آن همچنان معادل بهترین شکل عکاسی مستند وخبری است . درمجموع گستره ی وسیعی از سال های پس ازجنگ به عکاسی مستند گذشت هر چند هنرمندان مدرنیستی که در دوره جنگ مجال ارائه آثار هنرمندانه خود را نداشتند نیز فضایی یافتند تا به برگذاری نمایشگاه های هنری بپردازند. عکاسانی چون پیرسودر، مارتین مارتینک ، آنگوس مکبین ، امیلا مدکو! ... درفاصله سال های 1945 تا 1965 چنان که گفته شد دوران رشد و شکوفایی آمریکا نامیده می شد . دورانی که شاید دیگر درتاریخ جهان برای هیچ حکومت سرمایه داری رخ ندهد . بدون شک شرکت های سرمایه دار اروپایی که درآن سال ها هنوز چیزی از سرمایه شان باقی مانده بود نیز راهی ایالات متحده شدند ،‌تا از رشد اقتصادی قاره دور افتاده بهره مند شوند ،‌ بررسی هزینه های صرف شده در صنعت تبلیغات درفاصله سال های 40 تا 60 به سادگی به ما نشان می دهد که ابعاد ماجرا چقدر عظیم بود. تبلیغات چاپی موجود درمجلات و روزنامه ها از سال 1940 تا 1950 از مبلغ یک میلیارد دلار به 5/2 میلیارد دلار رسید و این رقم در سال 1960 با رشدی شگرف معادل 5/4 میلیارد دلار ثبت شده است که درمقایسه با سال 1935 رشدی 515 درصدی داشت . دوران اخیر دوران رشد سمت تازه ای در مطبوعات بود . این فرد یعنی مدیر هنری از اهمیت بسیاری برخوردار شد چرا که وظایفی چون کشف استعدادهای بالقوه ،‌ بالفعل ساختن آن و تأیید و گسترش ایده های تبلیغاتی را برعهده داشت. ویلیام برن باخ مدیر هنری برجسته آن سال ها در سال 1947 چنین می گوید: « تبلیغات دراصل متقاعد کنندگی است و متقاعد کنندگی نمی تواند یک علم باشد ،‌ بلکه هنر است . » عکس های سال های پس ازجنگ همواره با شعاری سیاسی همراه بودند که با روحیه سیاسی اجتماعی همان سال ها تدوین می شد . شعارهایی اغلب بر اساس سیاست های جنگ سرد . با آنکه تأکید بر ساخت هنرمندانه عکاسی بسیار بیشتر از سال های 20 و 30 بود لیکن شکل تازه ای از هنر را در نظرمی آورد که برخوردار از دستور زبانی مشخص و توانایی بیانگری بود والتر نورنبرگ عکاس تبلیغاتی در سال 1940 چنین نوشته است : « عکس تبلیغاتی باید ایده داده شده را به فرمی ملموس ترجمه کند – آن چنان که برای بیننده کاملاٌ آشکار باشد و نمایانگر موضوع مورد فروش . » وی چنین ادامه می دهد : «‌ این مسئله به شکلی تلویحی بیانگر چهار ملاحظه مهم است ، نخست اینکه نباید تجربه حسی را با ادراک رومانتیک اشتباه گرفت . گاهی چنین چیزی رخ می دهد چرا که رمانتیسم باعث می شود تجربیات حسی برای متوسط مردم راحتتر قابل درک باشد و دوم آنکه بیان را نباید با توضیح اشتباه گرفت . توضیح دادن به معنای تبیین نمودن است . لیکن بیان کردن به معنای قابل درک نمودن تجربیاتی شخصی است . این بدان معناست که عکاس – اگر هنرمند باشد – باید از جزئیات پنهانی که می خواهد نشان دهد آگاه باشد و آن را برای نظاره گر بیان کند. به طوری که بیننده موضوع عکس را به همان شکل بفهمند وحس کند . سوم این که واکنش مردم به یک اثر هنری غیرقابل محاسبه است و رویدادی از پیش تعیین شده وجود ندارد. چهارم ،‌ در اثرهنری فرم و محتوا همچون یک واحد یگانه در می آید و چنان به هم پیوسته اند که غیرقابل تفکیک می شوند . فرم بخشی ذاتی از بیان هنری است . » چنین ایده ای که ریشه هایش از دهه های 1930 اندک اندک تا سال های دهه ی 1960 بر این باور تأکید داشتند که مضمون یک آگهی تبلیغاتی سبب ترغیب مشتری به خرید می شود و نه فرم آگهی و همین تغییر نگرش سبب توجه بسیاری در رابطه میان متن و تصویر موجود در آگهی شد چرا که بر مبنای تجربه عمومی ،‌ مخاطب در مواجهه با آگهی شامل عکس و متن ابتدا نگاهی گذرا به عکس می اندازد سپس متن را می خواند و درنهایت با دقتی بیشتر به تصویر باز می گردد. دردهه 1960 برخوردهای دوگانه ای در مواجهه با عکس آغاز شد . عده ای با اعتقاد کامل به شعار برمبنای اهمیت پیام یکسره تصویر را کنار گذاردند و عده ای دیگر با این تحلیل که تصویر خوب بدان حد گویا هست که نیازی به متن نداشته باشد سراسر آگاهی را به عکس اختصاص دادند . در باره نوع دوم مثال های بسیار موجود است که به سنت تصاویر دوران پیش ازجنگ سرد طراحی می شدند . لیکن در شکل نخست یعنی پیام های بدون تصویر نمونه ای بسیار مشهور موجود است که درسال 1961 طراحی شد . آگهی مربوط به کمپانی فولکس واگن است و صفحه ای خالی را نشان می دهد که بالای آن چنین نوشته شده : « نیازی به نمایش فولکس واگن 62 نیست همان شکلی است که بود . » چنین آگهی های آغازگر سنتی زیبایی شناسانه هستند که در جریان هنری آن روز جهان نیز مرسوم شده بود. تصاویری که از بیان مینیمالیستی رایج دردهه 1960 سود می جستند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۸
hasan sabilan ardestani

در ابتدای هر پروژه، هر طراح گرافیک با تعدادی از سوال‌های گوناگون روبروست. اطلاعات دقیق درباره‌ی مشتری، راهی است به سوی اجرای یک پروژه موفق که می‌توانیم با استفاده از آن دورنمایی واضح از ساختار کاری که می‌بایست انجام گیرد داشته باشیم. با کنار هم قرار دادن پاسخ‌های این پازل می‎توان از خطاهایی مثل طولانی شدن روند کار، از دست دادن سفارش، دو یا چندباره کاری و بروز خطا به علت کمبود اطلاعات جلوگیری کرد. به عنوان مثال: زمان تحویل کار، خواسته‌های سفارش‌دهنده، موارد استفاده از اثر خلق شده و ….


۲۰ پرسشی که باید از سفارش‌دهندگان طراحی لوگو پرسید!

طراح گرافیک در این بخش از کار با پرسش‌هایی که بخشی از آن به تجربه، مهارت، اشتباهات سفارش‎های قبل و … مربوط است، اقدام به پرسیدن سوال‌هایی به صورت شفاهی یا حتی مکتوب از سفارش دهنده می‌کند. اهمیت نوع، روش بیان، توالی سوال‎ها، یا حتی درستی آنها بستگی به مهارت طراح و شناخت او از جامعه کاری، فرهنگ جامعه‌ی سفارش دهنده، استفاده از لغات تخصصی آن حوزه‌ی کاری و حتی استفاده‌ی صحیح از زبان بدن دارد. در این مبحث سعی شده به طرح مجموعه سوال‎های یک جلسه مذاکره بین طراح گرافیک و سفارش‌دهنده پرداخته شود. از این سوال‌ها می‌توانید برای سفارش طراحی لوگو، پوستر و دیگر تولیدات گرافیکی استفاده کنید. نکته مهم تهیه‌ی لیستی چاپ شده و مکتوب با ذکر نام سفارش دهنده و پاسخ‌های وی در مورد سفارش است. سفارش‌های شفاهی باعث بروز مشکلاتی در حین کار خواهد شد. در انتها، این لیست باید به تایید هر دوسوی قرارداد یعنی سفارش‌دهنده و سفارش‌گیرنده برسد.

پرسش‌های مرتبط با شرکت یا حوزه فعالیت سفارش دهنده:

۱- خدمات یا کالای ارائه شده توسط شرکت‌تان را چگونه توصیف می‏کنید؟

۲- اهداف بلند مدت شرکت شما چیست؟

۳- چرا به لوگوی جدیدی نیاز دارید؟ اگر لوگوی دیگری دارید، علت سفارش دوباره شما چیست؟

۴- رقبای اصلی شما چه کسانی (چه شرکت‌هایی) هستند؟

۵- عامل تمایز شما از رقبایتان چیست؟

۶- محدوده سنی گروه هدف و مصرف کنندگان شما چیست؟

سوال ۶ منجر به تاثیرگذاری و القاء حسی مناسب با ساختار لوگو در بیننده می‌شود.

پرسش‌های مربوط به پروژه:

۷- آیا شرکت شما یک تگ لاین (tagline) دارد؟

اگر جواب مثبت است، آیا علاقه دارید که از تگ‌لاین‌تان در کنار لوگو استفاده کنید؟

۸- آیا تصویر ذهنی خاصی از لوگویتان دارید؟

۹- آیا به رنگ خاصی علاقه دارید؟ آیا برند شما رنگ خاصی دارد؟

۱۰- از چه رنگی نمی‌توانیم استفاده کنیم؟

۱۱- اگر قرار باشد لوگوی شرکت‌تان را توصیف کنید از چه صفتی استفاده می‌کنید؟

۱۲- می‌خواهید چه پیام یا حسی به وسیله لوگوی شما به بیننده القاء شود؟

۱۳- ترجیح می‌دهید که لوگوی شما تایپ فیس باشد یا دست نویس؟

۱۴- از چه تایپوگرافی‌ای خوشتان می‎آید؟

مثال: اسکریپت، ضخیم، نازک، دست‌نوشت یا طراحی حروف

۱۵- از لوگوی شما قرار است کجا استفاده شود؟

مثال: چاپ، وب و …

۱۶- کاربرد اصلی لوگوی شما در کجاست؟

به عنوان مثال اگر کاربرد اصلی لوگو در فضای وب است، لوگوی افقی مناسب‌تر است.

۱۷- زمان تحویل پروژه یا همان deadline چه زمانی است؟

۱۸- بودجه اختصاص داده شده جهت طراحی لوگو چه مقدار است؟

۱۹- آیا نیاز به طراحی‌های دیگری در قالب یک مجموعه همراه با لوگوی جدیدتان دارید؟ مثال: کارت ویزیت، پاکت نامه، سربرگ و …

۲۰- چه نوع لوگوهایی برای شما جذابیت بیشتری دارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۶
hasan sabilan ardestani

همانطور که از نام آن پیداست، عکاسی تبلیغاتی به معنی عکس‌هایی است که با اهداف تبلیغاتی گرفته می‌شوند. عکس‌های تبلیغاتی در مکان‌های زیادی مانند بروشورهای تبلیغاتی، بنرهای شهری، منو غذا و … فضاهای مشابهی که نیاز به تقویت متن وجود دارد، استفاده می‌شوند.

عکاسی تبلیغاتی برای معرفی و فروش یک محصول به کار می‌رود و روش‌های زیادی برای استفاده بهینه از عکس‌های گرفته شده در انواع تبلیغات وجود دارد.

عکاسی تبلیغاتی زمینه گسترده‌ای برای فعالیت است که امکان فعالیت در آن برای عکاسان سنتی و مدرن وجود دارد.

فروش یک محصول

عکس‌های تبلیغاتی از محصول یا خط تولید آن، می‌تواند بر طراحی محصول ( مانند براقی یک کتری یا عمق بافت یک فرش) و یا بر نحوه استفاده از محصول ( مانند عملکرد بالای iPhone ) متمرکز شوند.

عکاسی تبلیغاتی از یک محصول، جزییات و احساسات یک محصول را به کاربر نمایش می‌دهد در حالی که عکاسی تبلیغاتی تجاری متمرکز بر نمایش آمار و جذابیت‌های یک محصول است.

کسب‌وکارهای مختلف اغلب از عکاسی تبلیغاتی برای ترویج نحوه کار خود استفاده می‌کنند. عکاسی تبلیغاتی اغلب در یک استودیو و یا در فضای بسته انجام می‌گیرد، این در حالی است که عکاسی صنعتی در کارخانه‌ها و در فضای باز انجام می‌شود. از همین رو، اغلب عکاسان تبلیغاتی، عکاسی صنعتی نمی‌کنند. به همین دلیل است که در ترویج یک کسب‌وکار عکاسی تبلیغاتی می‌تواند نقش کلیدی ایفا کند.

صنایع غذایی و مُد از عکاسی تبلیغاتی بیش از بقیه صنایع استفاده کرده اند

با تهیه عکس‌های جذاب از غذاهای مختلف می‌توانیم منوهای جذاب غذایی ایجاد کنیم و یا در مجلات سبک زندگی و آشپزی از آن‌ها استفاده کنیم. این عکس‌ها می‌توانند مستقیماً روی غذا متمرکز شوند و یا اینکه می‌توانند منتقل کننده احساس خاصی باشند. عکاسی از غذا، توسط کسانی قابل اجرا است که دانش و دید متفاوت نسبت به طبیعت داشته باشند.

عکس غداهایی که در رستوران‌ها گرفته می‌شود، بهتر است که در همان فضا گرفته شوند تا سوژه‌های خوبی برای پس‌زمینه تصویر وجود داشته باشد.

عکاسی از مُد، شاید شناخته‌ شده‌ترین نوع عکاسی تبلیغاتی باشد. این تصاویر بصورت گسترده‌ای در انواع تبلیغات و مجله‌های مختلف استفاده می‌شوند. تکنیک‌ها و سبک‌های متنوعی در عکاسی تبلیغاتی مد وجود دارد که بسته به کاربرد آن، انتخاب می‌شود.

از عکس‌های کاتالوگی گرفته که جزییات البسه را با ظرافت کامل نمایش می‌دهند تا عکس‌های ژورنالیستی که با قرار دادن البسه در فضایی غیرمعمول، سوژه های خاص ایجاد می‌کنند.

بهتر است یک نمونه ملموس عکاسی تبلیغاتی را به همراه هم بررسی کنیم. در اینجا تجربه شخصی یک عکاس تبلیغاتی از فروشگاه‌های بستنی Comfy Cow آورد شده است.

هدف:‌ هیجان و لذت موجود در بستنی‌های فروشگاه Comfy Cow را به تصویر بکشید!

اولین چیزی که بعد از ورود به Comfy Cow توجه‌تان را جلب می‌کند، این است که چیزهای زیادی برای جلب توجه در آن وجود دارد. صندلی‌هایی که به شکل گاو شیرده هستند، لوسترهایی که مانند نان بستنی قیفی طراحی شده اند و رفتار بسیار شیرین و جذاب کارکنان آن همه و همه از بخش های جلب توجه کننده Comfy Cow اند. چالش عکاسی از جایی با این همه تنوع اینجاست که باید مراقب باشید تحت تاثیر فضا قرار نگیرید. ما تا حدود زیادی در این کار موفق بودیم، چرا که هر کسی که به عکس‌ها نگاه می‌کرد، دوست داشت محل کار خود را ترک کند و خود را به اولین Comfy Cow برساند.

Tim و Roy می‌خواستند که بستنی آن‌ها، کاملاً آماده خوردن دیده شود. نه باید زیادی سفت به نظر می‌رسید و نه زیاد شل شده و به آب رفته. همچنین ما به عکس‌هایی نیاز داشتیم که Comfy Cow را مملو از مشتری نشان دهد. همین موضوع باعث شد که با ترکیب فضا و محصول به نتایج بسیار موفقی برای این برند برسیم.

دکتر پویا روحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۵
hasan sabilan ardestani

عکاسی صنعتی به شاخه ای از عکاسی گفته می شود که وظیفه آن به نمایش گذاردن دقیق و کامل و باکیفیت محصول یا Product می باشد ٬ در این شاخه از عکاسی  ،عکاس با استفاده از تجهیزات مناسب و انتخاب نورهای دقیق و کامل تلاش می کند تا حد امکان تصوری با کیفیت و دقیق از کالا ثبت کند که در آن تمامی خصوصیات ظاهری کالا به نمایش گذارده شود. به بیان ساده تر عکاس صنعتی وظیفه اش این است که نمای کاملی را از کالا برداشت کرده و جهت ارائه به مشتری یا کارفرما ارائه کند، در این شاخه همانگونه که بیان شد هدف تنها یک چیز است: نمایش کامل و واضح کالا از زوایای مختلف و زیبا . در این میان بعضی از عکاسان صنعتی سعی می کنند با طراحی دکورهای ساده منطبق با کاربردهای کالای مورد عکاسی کمی جنبه کاربردی تر به عکس داده و عکس را از آن سادگی آزاردهنده عموم عکسهای صنعتی نجات دهد ُ که بعضا بسیار سودمند واقع می شود و جذابیت بصری عکس را دو چندان می کند و گاه با اکمی اغراق و بی تجربگی دکور بر سوژه غلبه می کند و خود را در عکس بیشتر به رخ می کشد ُ که این امر به تجربه یک عکاس صنعتی بر می گردد که تا چه میزان و چگونه دکور پس زمینه را تهیه و اجرا کند که به جذابیت کالا کمک کند ضمن اینکه خود دکور در حاشیه قرار داشته باشد . عکاسی به عنوان صنعت یعنی نوعی از عکاسی که انسان و تفکر و اندیشه اش هیچ گونه دخل وتصرفی در آن ندارد یا اگر دارد این اندیشه و تفکر صرفا جهت سامان دادن به عکس بر اساس اسلوب و روش های آزموده شده است و بدین منظور که عکس به جهت تکنیک مشکلی نداشته باشد.نوردهی یا نورپردازی درست باشد کادربندی بر اساس معیارهای شناخته شده صحیح باشد واز این قبیل . دو مثال برای این نوع عکاسی یعنی جایی که عکاسی صرفا صنعت است و حتی چشم انسان هم برای انتخاب لحظه عکاسی دخیل نیست : 1-ماهواره ای که از فضا دقیق ترین تصاویر را به زمین مخابره می کند.در این نوع عکاسی همه چیز طبق فرمول و حساب شده انجام می شود. این جا عکاسی صرفا علم است و صنعت است و البته کاربرد خودش را دارد و بسیار مفید است. یا نوع دیگر آن عکاسی از طریق میکروسکوپ یا تلسکوپ و غیر آن برای مقاصد پژوهشی . 2-جاهای دیگری هم هست که انسان مستقیما در عکاسی دخل و تصرف دارد اما این دخل و تصرف او مانند دخل و تصرف یک صنعتگر در کار صنعتی اش است .مثل دخل و تصرفی که یک تراشکار برای تراشیدن قطعه ای به کار می برد یا کاری که قالیباف پای دار قالی انجام می دهد. در این گونه عکاسی محصولی تولید می شود که مفید است و ارزشمند است و چه بسا زیباست اما یک کار صنعتی انجام شده و عکاس به عنوان یک صنعتگر مطرح است . بسیاری از عکس هادر شاخه های مختلف عکاسی مثل عکاسی صنعتی تبلیغاتی ،عکاسی خبری ،عکاسی طبیعت ونیز دیگر شاخه ها از این مقوله اند. در این گونه عکاسی عکاس صنعتگری است که می تواند دقیق و زیبا عکاسی کند و بسیاری از ذوق ها این گونه عکس ها را می پسندند و از دیدن آن ها لذت می برند. برای این گونه عکس ها متخصصان هر رشته تا حدود زیادی می توانند تعاریف یک عکس خوب را بیان کنند. اما آن جا که عکاسی به عنوان هنر مطرح می شود تعریف دقیق دادن از عکس خوب اگر ناممکن نباشد کار دشواری است.آن جا که عکاسی را همطراز شعر ناب می شناسیم همان قدر که تعریف دادن از شعر مشکل است عکاسی را هم نمی توان توضیح داد. عکاسی صنعتی عکس به عنوان یک عنصر اساسی و مهم در طراحی گرافیک به شمار می رود. در محاورات روزمره و مکالمات افراد غیر حرفه ای، از عکاسی حرفه ای تبلیغات به عنوان عکاسی صنعتی نام رده می شود. در واقع منظور تهیه عکس از محصولاتی است که در صنایع تولید می شود یا عکسی که از خطوط تولید صنایع تهیه می شود. عکاسی ازهرموضوعی که با فعالیت های شرکتی تولیدی یا خدماتی در ارتباط باشد، در حیطه عکاسی صنعتی قرار می گیرد. پس میدان عمل عکاسی صنعتی ، بسیار وسیع است؛ زیرا تنوع محصول و خدماتی که می تواند درکشور سازنده مصرف و یا به دیگر کشورهای جهان صادر شود، نیز مطرح خواهد شد. عکاسی صنعتی در برگیرنده تمام کارهایی است که به تولیدکننده کمک می کند تا محصولاتش را تبلیغ کند و بفروشد. وظیفه عکاسی صنعتی هم این است که موضوع از جلوه و نمای بهتری نسبت به موضوع های مشابه برخوردار باشد. عکاسی صنعتی به طور خلاصه مرکز توجهش صنعت است. عکاسی صنعتی هدفی را دنبال می کند که میل به برقراری ارتباط است. چه بسا که موثرترین عکسهای صنعتی ، عکسهایی ساده و سرراست بوده اند که از تمهیدات عکاسی ، فنون غیرمتعارف و جلوه های ویژه در آنها خبری نبوده یا بسیار کم از آنها استفاده شده است ؛ اما گفتنی است که در بعضی مواقع ، همان تمهیدات جزیی سبب شده است که آن عکسها یک سر و گردن از دیگر عکسها برجسته تر باشند. عکسهای صنعتی خوب ، آنهایی هستند که می توانند ارتباط برقرار کنند؛ آنهایی که به اصطلاح با بیننده حرف می زنند. همان عکسهایی که توجه ما را جلب می کنند و در رقابت پیروز می شوند. عکاس حرفه ای صنعتی هرگز این عامل کلیدی را از نظر دورنمی دارد. جذابیتهای عکاسی تبلیغاتی عکاسی تبلیغاتی شاخه بسیار جذابی از عکاسی است به شرط آنکه عکاس بتواند تفکرو سلایق خود را در عکس بگنجاند. اگر با حوضه های دیگر عکاسی مقایسه کنیم می بینیم که تقریبا در هیچ یک از شاخه های عکاسی به اندازه عکاسی تبلیغاتی نظرات سفارش دهنده در کار دخیل نیست. با توجه به این نکته مهم به عقیده من عکاسانی می توانند از کار خود لذت ببرند که عقاید کارفرما را در ذهن خود به دقت آنالیز کنند ، نقاط ضعف و قوت نظرات وی را بررسی نمایند و با توجه به هدف نهایی کار ، بعد از تصمیم گیری صحیح با استفاده از زبان تفاهم آمیز ، تا حد امکان تفکر و سلیقه خود را به وی منتقل کنند و بعد از جلب موافقت وی عکسی بگیرند که ناشی از برآیند تفکرات کارشناسانه و نگاه زیبا شناسانه باشد. عکاسی صنعتی تبلیغاتی عکاسی صنعتی تبلیغاتی یکی از خدماتی ترین رشته‌های عکاسی است. در این رشته نه تنها باید حداکثر تسلط به تئوری و تکنیک را داشته باشیم بلکه به بسیاری از وسائل، علاوه بر دوربین احتیاج پیدا خواهیم کرد، از فون‌های رنگی تا میزهای مخصوص کار از وسائل جنبی نورپردازی‌های پیچیده تا سه پایه و پانتوگراف‌های بزرگ و از همه مهمتر استودیوهای عظیم و مملو از وسائل نورپردازی فقط بدرد عکسبرداری‌های صنعتی- تبلیغاتی میخورند. هر گونه عکسی که در خدمت معرفی، تبلیغ و یا فروش تولیدات یا کالائی باشد، عکاسی صنعتی- تبلیغاتی بحساب میاید. یکایک مواد غذائی‌ها، انواع وسائل زندگی، هر نوع مبلمان و ماشین چه با حضور انسان چه بدون مدل در زمره عکس تبلیغاتی است. خطوط تولید، کارخانه‌های صنعتی و فنی در مراحل و زوایای مختلف عکاسی صنعتی محسوب میشوند. معمولاً این نوع عکاسی یک سفارش دهنده نیز دارد: صاحبان صنایع، ارگانهای دولتی، بخشهای اقتصادی و بازرگانی، روابط عمومی‌ها و سازمانهای تبلیغاتی و در ضمن گرافیست‌ها و طراحان صنعتی- هنری، همه و همه سفارش دهنده و محتاجان و علاقمندان عکاسی صنعتی- تبلیغاتی هستند. هر چه عکاس تبلیغاتی تجربه و اطلاعات بیشتری درباره‌ی سفارشات حرفه‌ی خود داشته باشد موفق‌تر و صاحب‌نام تر خواهد بود. تسلط و در اختیار داشتن وسائل و فضای مورد لزوم، رمز موفقیت عکاسان صنعتی است. بطور مثال معرفی تصویری یک یخچال خانگی، از چیدمان مواد درون یخچال، مدل کدبانوی منزل و یک کودک در ضمن فضای واقعی یا ساختگی یک آشپزخانه در حد یک صحنه سینمائی دردسر و اشکال خواهد داشت، مضافاً اینکه نورپردازی این صحنه احتیاج به فلاش یا چراغ‌های متنوع و متعدد خواهد داشت. در ضمن عکاس نه تنها نورها را باید بشناسد بلکه فیلم، دوربین، لنز، سه پایه‌ی مناسب این عکسبرداری را نیز باید در اختیار داشته باشد.در این نوع عکاسی ما موظفیم گویاترین، بی عیب و نقص‌ترین و حرفه‌ای‌ترین عکس در خدمت صنعت و تبلیغات را بیاندازیم. البته هر چه سفارش دهندگان حرفه‌ای‌تر باشند و بتوانند بعضی از مسائل جانبی کار از قبیل چیدمان، زاویه و ژست مدل و سوژه را کمک کنند کار ما آسانتر خواهد شد و میتوانیم تمرکز خود را روی نورپردازی و زیبائی، نور و رنگ صحنه و سوژه نموده و خانه آخر یک عکس یا اسلاید کاملاً حرفه‌ای تحویل بدهیم. تماس با بازار فروش و دنیای تولیدات، شناخت و رعایت نوآوری و خلاقیت در عکاسی تبلیغاتی- صنعتی همانند تسلط به دوربین و کار در استودیو اهمیت دارد. برای مسلط شدن به عکاسی تبلیغاتی باید تمرینات و درسهای این رشته را در رابطه با ابعاد سوژه‌ی مورد نظر تقسیم بندی کرد. هر دانشجو باید بداند که اگر سوژه‌ی مورد نظر یک فضای شش متری دکور در پس زمینه‌ی خود دارد چه وسائل چه لنز و دوربین و چه نوع چراغهائی لازم است. این یک فکر کودکانه و غیر حرفه‌ای است اگر فکر کنیم میتوان با یک فلاش دستی و دوربین 135 عکس حرفه‌ای انداخت. اگر قرار باشد اجاق گاز 6 شعله همراه یخچال ساید بای ساید و سایر وسائل برقی در آشپزخانه‌ای وسیع همراه دو مدل زنده مادر و بچه عکاسی شود، نه تنها باید یکایک وسائل مورد نظر کاملاً واضح خوشرنگ و با ابعاد منطقی عکاسی شود بلکه تمام فضای آشپزخانه. قفسه‌ها. میز و صندلی‌ها و مدل‌های زنده نیز بسیار روشن و حرفه‌ای نورپردازی شوند. حال اگر از تمام فضای عکس فوق فقط یک آب میوه گیری با نمایش مارک آن و همراه دستهای کدبانوی منزل باید عکاسی شود، قوانین و وسائل بکلی عوض خواهد شد. از زاویه دوربین تا لنز آن از چراغ‌های مورد لزوم تا فضای تصویری باید تغییر کند. و باز اگر از تمام فضای عکس اولیه یک لیوان آب پرتقال همراه یک پرتقال نصفه باید عکاسی شود. باز باید همه چیز را بهم ریخت و وسائل و دکور و نورها را در خدمت رنگ آب پرتقال و فرم اشتها آور پرتقال قرار داد. آخر کار اگر قرار باشد فقط از دو سه عدد قاشق و چنگال استیل مارک‌دار و گران قیمت موجود در دکور آشپزخانه فوق عکاسی کرد احتمالاً باید سوژه را به استودیوی عکاسی آورد و در یک حجله‌ی نورانی سفید عکاسی کرد و احتیاجی به آشپزخانه و دکور نداریم. شانس و موفقیت عکاسان در رشته‌ی تبلیغاتی بیشتر مربوط به نیروی فکری و کمکی است که باعث دلگرمی و نجات آنها خواهد شد. طراحان هنری، مدیران فروش و گرافیست‌ها نیروی نجات بخش عکاس تبلیغاتی هستند. بیشتر مواقع طراحی دکور- چیدمان وسائل و از همه مهمتر زاویه‌ی دید شیئی مورد نظر را آنها انجام خواهند داد و عکاس وظیفه سنگین و حرفه‌ای نورپردازی، انتخاب فیلم و لنز مناسب را بعهده دارد. در دنیای حرفه‌ای عکاسی تبلیغاتی حداقل چهار نفر در خلق یک اثر شرکت دارند. با توجه و دقت میتوان عکاسی تبلیغاتی را آسانتر سر و سامان داد: در ضمن، عکاسی تبلیغاتی ممکن است همراه با مدل جاندار( انسان یا حیوان ) باشد در این مواقع نه تنها نمیتوان سوژه‌ی اصلی را که یک سوژه تبلیغاتی است فدای جذاب‌تر شدن مدل زنده کرد بلکه بر عکس مدل زنده باید مانند هر وسیله یا تکنیک دیگر نیز در خدمت سوژه اصلی باشد. دانش و تمرینات ضروری در عکاسی صنعتی تبلیغاتی 1- یاد گیری و کاربرد نور و موارد مصرف هر کدام (اسپات- مستقیم- نرم) 2- کار با مقوای خاکستری 18٪ و یادگیری محاسبه‌ی حرفه‌ای نورپردازیها شناخت کامل کنتراست و هارمونی نور در رابطه با سوژه‌های تبلیغاتی. 3- شناخت کامل دوربین بزرگ و لنزهای آن در رابطه با نوع سوژه. 4- دانش شناخت فیلم‌های موجود- رنگ- کنتراست و ظهور آنها. 5- دقت و توجه کامل، به خواسته و سلیقه‌ی سفارش دهنده و نوع و محل مصرف عکس شما. 6- نوآوری و عدم کپی برداری از نمونه‌های مشابه با مطالعه‌ی کارهای بقیه عکاسان. 7- تمرین و سعی در گروهی کار کردن با طراحان و گرافیست‌های حرفه‌ای صنعتی- تبلیغاتی

منبع: http://www.asemooni.com/art/photography/what-is-industrial-photography

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۱
hasan sabilan ardestani

تحقیق اخیر Doubleclick در سال 2004 با عنوان" ارسال پیام‌های الکترونیکی به مشتریان" احساس و نظر دریافت‌کنندگان این پیام‌ها را در باب بازاریابی الکترونیکی به شکلی جالب توجه بازگو می کند و همچنین راهکار‌های موثر در ایجاد بازدهی بیش‌تر را برای بازاریابی الکترونیکی پیشنهاد می‌کند.

 

بر اساس این تحقیق مشتریان هر روز بیشتر از قبل به ارزش بازاریابی الکترونیکی پی برده وحتی این روش را به دیگر روش‌های بازاریابی ترجیح می‌دهند:

 54% عقیده دارند که بازاریابی اینترنتی باید جای‌گزین بازاریابی تلفنی شود.

 45% معتقدند بازاریاب اینترنتی باید جای‌گزین تماس‌های تلفنی فردی شود.

 40% آن‌ها پست الکترونیکی را به پست معمولی ترجیح می‌دهند.

 33% می‌خواهند پست الکترونیکی نقش تقاضاها وفرم‌های خرده فروشی را به عهده بگیرند.

 

این بررسی همچنین رشد شعور و آگاهی دریافت‌کنندگان پیام‌های الکترونیکی را در کنترل inbox وبه طور خاص پیام‌هایی که آن‌ها را می‌گشایند وبه آنها پاسخ می‌دهند را نشان می‌دهد:

"شناسایی فرستنده و موضوع مطرح شده ، کلیدهای اساسی بازاریابی الکترونیکی موفق هستند، چراکه هردو تاثیری چشم‌گیر درایجاد علاقه‌ فرد به باز کردن پیغام دارند."

 

حال چگونه می‌توان به اطلاعات مربوط به این موضوع دست یافت وآن را در فعالیت‌های بازاریابی الکترونیکی و جذب مشتری به کار برد؟

 

در قدم اول اطمینان حاصل کنید دریافت‌کنندگان پیام‌ها شما را می‌شناسند.

64% پاسخ‌دهندگان به پرسش‌های این تحقیق ، محل ذکر آدرس را به عنوان مهم‌ترین عامل تحریک کننده به گشودن emailها نام می برند. (منبع:Doubleclick)

 

1. علامت مشخصه ی تجارتی خود را در محل ذکر آدرس بگنجانید.

در محل آدرس برای معرفی بهتر خود نام، نام شرکت، نوع تولیدات شرکت وخدمات مربوطه (همه‌ی اطلاعات مورد نیاز مشتری) را ذکر کنید. مهم‌ترین بخش کار همین قسمت است. نام وآرم شرکت، گیرنده‌ی پیام را از صحت و قابل اطمینان بودن پیام و فرستنده‌ آن مطمئن می سازد و به خصوص در صورت تداوم این روابط، شناخت وصداقت ایجاد می‌‌کند.

 

2. آرم شرکت را در خط معرفی موضوع بیاورید.

ممکن است آرم شرکت را به هنگام معرفی موضوع ضمیمه کنید. این روش زمانی بکار می آید که آرم را در محل آدرس ذکر نکرده باشید.

به این نمونه توجه کنید:

پیام الکترونیکی خبرنامه‌ تقدیر شده‌ Debbie Weil. گزارش WordBizدر یک inbox:

 

From :Debbie Weil [dweil@wordbiz.com] (آدرس)

 

تیترمربوطه و [wrdbiz]: Subject(موضوع)

 

Debbie، ناشر خبرنامه و بازاریاب online (روی خط)B2B وبرنامه‌ریز موضوعی، اسم خود را در محل آدرس ذکر می‌کند؛ زیرا نام شناخته شده‌ او نمایان‌گر آرم شرکت نیز است. او سپس آرم خبرنامه؛ یعنی WordBiz را در خط معرفی موضوع، ذکر می‌کند.

 

اطمینان حاصل کنید که آن‌چه مورد نیاز مشتران است به آنها عرضه می‌کنید.

"میزان تمایل افراد در پاسخ به این پیام‌های الکترونیکی بسته به این است که موضوعات تا چه حد بر علایق خاص افراد متمرکز شده باشند (%72)، در این بین 68 درصد پاسخ‌دهندگان به سوالات برقراری ارتباط را مهم دانستند. واضح است که گیرندگان پیام اولویت‌های خود را مد نظر دارند." (منبع: doubleclick)

طبیعتاٌ در مورد یک پیام الکترونیکی به دلیل امکان ارتباط مستقیم و سرعت آن ، بیش‌تر احتمال می‌رود که دریافت‌کننده‌ی پیام آن را باز کرده، خوانده و به مطالب آن توجه کند. موضوعات دلخواه و تنوع ارتباطات بازاریابی الکترونیکی در مورد هر شغل و هر مخاطب متفاوت است.

 

خود شما چطور از برخی مسایل سر درمی‌آورید. بدیهی است که با سوال پرسیدن می‌توانید مشکل را حل کنید. پرسش را می‌توان هم به شکل رسمی و هم غیررسمی انجام داد. مطمئن باشید مشتریان شما از انتشار عقاید و اولویت‌های مورد نظرشان بسیار خرسند شده و از این‌که از آن‌ها نظرخواهی شود، راضی خواهند بود. از همه مهم‌تر این‌که می‌توانید از این اطلاعات در تنظیم محتویات پیام‌های الکترونیکی و برقراری ارتباط صحیح با مخاطب استفاده کنید، که در بیش‌تر موارد برای مشتریان یکسان بوده و آمار پاسخ‌گویی به پیام‌ها را بهبود می‌بخشد.

 

3. علایق مشتریان.

موضوعات مورد علاقه‌ مشتری را در فرم عضویت وب‌سایت خود جمع‌آوری و از آن استفاده کنید. گاه ممکن است، وسوسه شده و یک پیام الکترونیکی چند منظوره به تمام مخاطبان بدون توجه به علایق آن‌ها بفرستید. اما فعالیت‌های ثبت شده و تحقیق اخیر doubleclick به این نکته اشاره می‌کنند که از دیدگاه گیرنده‌ی پیام (تنها چیزی که واقعاٌ اهمیت دارد) عدم برقراری ارتباط می‌تواند یک پیام الکترونیکی خوب را به یک هرزنامه تبدیل کند. به این ترتیب برای ترغیب مراجعین، مشتریان یا اعضای شرکت به انتخاب اطلاعات مورد نظرشان، نیاز دارید زمانی را به تهیه موضوع، برقراری ارتباط و تداوم آن اختصاص دهید.

در یک کلام اجازه دهید کسی که عضو لیست ایمیل شما می‌شود، دامنه‌ی علاقه‌اش را تعیین کند؛ به عنوان مثال بگذارید مشترکین این نکات را انتخاب کنند.

 تولیدات یا انواع مختلف خدمات

 توضیح عملکرد شغلی یا معرفی شرکت

 نوع ارتباط مورد نظر (به عنوان مثال از طریق خبرنامه، گزارش فروش، آگهی مربوط به خدمات یا تولیدات جدید)

هم‌چنین مشخص کنید، مشتری چه نوع اطلاعاتی دریافت خواهد کرد.

به عنوان مثال "با عضو شدن در خبرنامه‌ بازاریابی الکترونیکی emarketingway.ir هر روز این خبرنامه را دریافت کنید و به یک بازاریاب الکترونیکی ماهر تبدیل شوید.

 

4. هیچ فرصتی را برای تحقیق از دست ندهید.

 دفتر کار یا محل فروش

 تماس‌های مربوط به فروش، جلسات، یا به هنگام بررسی حساب‌ها

 خدمات مشتری/ ارباب رجوع، خدمات پس از فروش تلفنی

 کارت‌ها یا فرم‌های نظرسنجی

 

5. یک فرم نظرسنجی الکترونیکی بفرستید.

نظرسنجی‌های الکترونیکی از طریق ایجاد امکان جمع‌آوری نظرات مشتریان، از روشی رسمی موثر و سازمان‌یافته بوده که مکمل فعالیت‌های شما در زمینه‌ی بازاریابی الکترونیکی می باشند.

ابزارهای نظرسنجی اینترنتی ZomerangTm راحت و با قابلیت دست‌رسی بالا هستند و خدمات حمایت از مشتری را در سطوح بالا حتی برای شغل‌های کوچک و متوسط عرضه می‌کند.

 

6. از گزارش‌های‌تان استفاده کنید.

به هنگام استفاده از خدمات بازاریابی الکترونیکی، می‌توانید گزارش‌های‌تان را مرور کرده و به این ترتیب طبق رویه‌ای منظم روند واکنش مشترکین خود را بررسی کنید. (باز کردن پیام، کلیک روی موضوع، پاسخ به آن، عدم توافق و گاه برخی اعتراض‌های بیهوده)

به عملکردهای موفق بازاریابی الکترونیکی به دقت توجه کنید. فرصت‌هایی برای شناخت گیرندگان پیغام‌ها ایجاد کنید. به آن‌ها توجه کنید. سپس در ارایه‌ی خدمات مورد نظر آن‌ها همه‌ی تلاش خود را بکنید و مطمئن باشید شایسته‌ مخاطبان پاسخ‌گو و صادق هستید که شما را به اهداف مورد نظرتان خواهد رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۲
hasan sabilan ardestani

مطمئنم آگهی های تبلیغاتی که توجه شما را به خود جلب و آماده دست در جیب یا کیف پول خود کردن برای استفاده از کارت اعتباری نموده است را دیده اید.

این آگهی ها پیشنهاداتی را مطرح می کنند که از نظر شما غیر قابل ردکردن می باشند.

آرزو نمی کنید که آگهی های تبلیغاتی شما به آن موثری باشد.

آیا افرادی که این آگهی های تبلیغاتی را می نویسند ، نویسندگان مادرزادی هستند یا فرمولی وجود دارد که شما می توانید آن را یاد بگیرید؟

نوشتن برای ترغیب کردن مهارتی است که شما مانند هر مهارت دیگری می توانید آن را فرا بگیرید. برای این کار می توان این فرایند را به چهار گام ساده تقسیم کرد:

گام اول

اولین مرحله در نوشتن متن تبلیغاتی عبارت است از تعیین کردن (معرفی بازار هدف). این کار امری ساده به نظر می رسد. اما چه تعداد از بازاریابان می توانند این کار را انجام دهند.

همه افراد از این قابلیت بالقوه برخوردار نمی باشند.

قبل از شروع تبلیغات خود مخاطب اصلی خود را شناسائی کنید و بدانید که با چه گستره ای از افراد روبروهستید.

گام دوم

بعد از تعیین بازار هدف مشکلات اصلی آنها را شناسائی کنید.

آیا آنها پول بیشتری نیازمند هستند؟

آیا آنها باید در زمان صزفه جوئی کنند؟

آیا آنها علاقمند به هرچه بهترشدن سلامت خویش هستند؟

بنشینید و تمامی معضلاتی را که مخاطبان شما ممکن است درگیر آن باشند را حلاجی کنید و بیاندیشید که محصول شما چگونه می تواند مشکلات ایشان را حل کند.

سعی کنید که حلال مشکلات دیگران باشید تا همواره نیازمند شما باشند.

خوب، حال که بازار خود را معرفی و مشکلات ایشان را بررسی نموده اید- اکنون آماده گام بعدی(سوم) باشید.

گام سوم

گام سوم در نگارش نامه ، القای این نظر به مخاطبان است که شما راه حلی برای مشکل ایشان در اختیار دارید.

این سه کلمه جادوئی << من می توانم کمک کنم>> را همواره به خاطر داشته باشیدتا بتوانید راه حل مشکل آنها را در محصول خود پیدا کنید.

شناسائی مشکل به تنهائی کافی نیست. باید به خواننده نشان دهید که راه حلی برای مشکل او وجود دارد و آن نزد شماست.

تمامی مزایایی را که درصورت سفارش دادن محصول یا خدمات شما از آن بهره مند خواهند شد را برایشان ذکر کنید.

آنها را متوجه سازید که شما می توانید به آنها کمک کنید تا:

درآمد بیشتری داشته باشند.

درزمان صرفه جوئی کنند.

سلامت خود را بهبود بخشند.

گام چهارم

گام نهائی در تهیه نامه تبلیغاتی وادار کردن مخاطب به اقدام عملی است.

شناسائی بازار هدف، تعیین مشکلات آنها و ذکر اینکه کلید حل مشکل آنها نزد شماست. به تنهایی کافی نیست.

باید آنها را وادار به عمل کنید.

باید حسن شرایط اضطراری را در آنها ایجاد کنید.

راههای متعددی برای انجام این کار وجود دارد.

شما می توانید برای اقدام سریع، نوعی تخفیف ویژه درنظر بگیرید.

شما می توانید نوعی پاداش برای اقدام فوری قائل شوید.

از آنها بخواهید که کالا یا خدمات مورد نظر را سفارش دهند.

به آنها بگوئید که دیگر لازم نیست یک روز دیگر هم مشکلات موجود را تحمل کنند و اینکه شما قادرید بی درنگ مشکلات آنها را حل کنید.

این چهار گام یادشده خط مشی اصلی کار است که باید با عمل به آنها کار خود را آغاز کنید. نامه های مربوط به فروش کالا و خدمات را که تا به حال خوانده اید، مطالعه و چهارگام یادشده را در هریک از آنها تفکیک کنید.

مواردی را که فکر می کنید می توانید نامه های یاد شده را بهبود بخشید، یادداشت کنید.

فراگیری نگارش چنین نامه هایی ، فرآیندی است که باید درطول عمر ادامه یابد.

پس هنگام نوشتن نامه فروش بعدی این موارد را به خاطر داشته باشید.

۱- بازار خود را شناسائی کنید. (شناسایی بازار هدف ).

۲- مشکلات بازار هدف را شناسائی کنید. ( شناسائی مشکلات بازار هدف).

۳- محصول یا خدمات خود را راه حل مشکل آنها اعلام کنید.

۴- آنها را ترغیب کنید و از آنها بخواهیدکه کالا یا خدمات را هر چه سریعتر سفارش دهند.

برگرفته از: جان کولانزی.

مترجم: پرستو باقرنژاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۹
hasan sabilan ardestani


هر یک‌ از فنون‌ یازده‌ گانه‌‌ی کارساز در بازاریابی مبتنی‌ بر یک استراتژی‌ یا تاکتیک‌ اثبات‌ شده‌ی بازاریابی برای رسیدن به‌ فروش‌ بیشتر است.


  1 - مشتری‌ شما کالا‌ یا خدمت‌تان‌ را می‌خرد تا پس‌ از خرید احساسی خوشایند داشته باشد. (در اقتصاد خرد به‌ این‌ احساس‌خوشایند پس‌ از خرید «مطلوبیت» یا «utility» گفته‌ می‌شود که‌ البته‌ درجه‌ها‌ و سطوح‌ مختلفی برحسب‌ رضامندی‌ مشتری دارد). بنابراین‌ همواره‌ این‌ مطلب‌ را هنگام‌ تهیه‌ تبلیغات‌، صفحات‌ وب‌ یا استفاده‌ از دیگر ابزار فروش‌ در نظر داشته‌ باشید. به‌ منظور افزایش ‌حس‌ رضایت‌مندی‌ و خشنودی‌ مشتری‌ هنگام‌ تجربه‌‌ خرید از محصولات شما،‌ باید از تصاویر و کلمات‌ زنده‌، پرشور و هیجان‌، دارای‌ نشاط‌ و سرزندگی‌ و همچنین ‌واضح‌ استفاده‌ کنید. این‌ امر باعث‌ تقویت‌ و فزونی‌ میل‌ آنها به‌ خرید کالا یا خدمت ‌شما می‌شود و آنها را تحریک‌ می‌کند تا همین‌ حالا آن‌ محصول‌ یا خدمت‌ را خریداری‌ کنند.


  2 - همواره تبلیغات‌، آگهی‌ها و روش‌های‌ جدید بازاریابی‌ را امتحان کنید. حتی‌ روش‌های‌ قدیمی‌ را نیز که‌ هرگز مورد استفاده‌ قرار نداده‌اید، تست‌ کنید. بهترین‌ و مطمئن‌ترین‌ روش‌ این‌ است‌ که‌ 80% بودجه‌‌ تبلیغات‌ را به‌ روش‌های‌ مطمئن‌ و اثبات‌ شده‌ و 20% بقیه‌ را به‌ روش‌های‌ جدید اختصاص‌ دهید. بیشتر کسب‌ و کارها بدون‌ توجه‌ به‌ موقعیت‌ متغیر بازار و رقابت‌ فشرده‌ از همین‌ فرمول‌ استفاده‌ می‌کنند.


3 - زمان‌ تبلیغ خود را کاهش‌ دهید تا بتوانید با همان‌ بودجه‌ تبلیغات ‌بیشتری‌ انجام‌ دهید. اگر تبلیغات‌ کوتاه‌ شما در مقایسه‌ با تبلیغات‌ طولانی‌ و بلند پاسخ‌ مناسب‌تری‌ داد و درآمد‌ بیشتری‌ در مقایسه‌ با هزینه‌های‌ شما نصیب‌تان‌ کرد، تعجب‌ نکنید. یکی‌ از موثرترین‌ و بهترین‌ تبلیغاتی‌ که‌ تا امروز استفاده‌ شده‌، فقط‌ 11کلمه‌ بوده‌ است‌.


  4 - بهترین‌ و کوتاه‌ترین‌ تبلیغ‌ یا آگهی‌ خود را بر روی‌ کارت‌ پستال‌ چاپ‌ کنید وآن‌ را برای‌ تمام‌ مشتریان‌ احتمالی‌ در بازار هدف‌تان‌ پست‌ کنید. مردم‌ زمانی ‌یک‌ کارت‌ پستال‌ را می‌خوانند که‌ پیام‌ آن کوتاه‌ و مختصر باشد. یک‌ تبلیغ‌، آگهی‌ یا پیام ‌کوتاه‌ بر روی‌ کارت‌ پستال‌ به‌ این‌ صورت‌ می‌تواند حجم‌ بالایی‌ از ترافیک‌ مشتریان‌ را به ‌سمت‌ وب‌ سایت‌ شما بکشاند و در نتیجه‌ با این‌ هزینه‌‌ اندک‌ فروش‌ را به‌ نحو چشم‌گیری‌ افزایش‌ دهد.


  5 - کلمات‌، واژگان‌ و جمله‌های کوتاه‌، پرانرژی‌ و تحریک‌آمیز، مشتریان‌ احتمالی‌ را نسبت‌ به‌ خواندن‌ تبلیغات‌ بعدی‌ شما علاقه‌مند و پابرجا نگه‌ می‌دارد. حتی‌ اگر مشتری‌ به‌ هر دلیلی‌ در حال‌ حاضر از شما خرید نکند، اما آگهی‌ شما برایش ‌جذاب‌ باشد، مطمئن‌ باشید همچنان‌ منتظر آگهی‌های‌ جدید شما خواهد بود و در نهایتً اقدام‌ به‌ خرید می‌کند. بنابراین‌ با دقت‌ و حوصله،‌ کلمات‌ و عبارات‌ خسته‌کننده‌ و بی‌رمق‌ و خالی‌ از احساس‌ را از تبلیغات‌ خود حذف‌ کنید و از کلمه‌ها‌ وعبارت‌های‌ روح‌ بخش‌، با بار انرژی‌ مثبت‌ و سرزنده‌ استفاده‌ کنید. برای‌ نمونه به‌ جای ‌استفاده‌ از عبارت‌ «محصول‌ ما سودمند است و گران‌ نیست‌»، از عبارت‌ «محصول‌ ما سریع‌ و آسان‌ است و شما 99 دلار کمتر می‌پردازید»، استفاده‌ کنید.


6 - پس‌ از اینکه‌ به‌ مشتری‌ احتمالی‌ خود گفتید که‌ با خرید محصول‌ یا خدمت شما چه‌ امتیازهایی‌ کسب‌ می‌کند، به‌ او‌ بگویید که‌ اگر محصول‌ شما را نخرد چه‌ چیزهایی‌ از دست‌ می‌دهد. برای بیشتر مردم ترس «از دست دادن» بیش از تمایل «به دست آوردن» است؛ به‌ این‌ معنی‌ که‌ اگر کسی‌ بداند که‌ به راستی چیزی‌ را از دست‌ می‌دهد، دست‌ به‌ اقدام‌ می‌زند، اما تنها تمایل‌ به‌ داشتن‌ یک کالا، دلیل‌ قانع‌ کننده‌ای‌ برای‌ به دست‌ آوردن‌ نیست. مشتریان،‌ کالا یاخدمت‌ شما را برای‌ لذت‌ از سودهای حاصل‌ از خرید آن‌ می‌خواهند، اما آنها زمانی برای‌ داشتن‌ محصول‌ شما ‌بیشتر انگیزه‌‌ و تمایل‌ خواهند داشت که‌ شما به‌ آنها یادآوری‌ کنید که‌ اگر محصول‌ شما را نداشته‌ باشند، چه چیزهایی‌ را از دست‌ می‌دهند.


  7 - شما می‌توانید هر تردید و درنگ در خرید مشتری‌ احتمالی‌ را در همان‌ آخرین‌ دقیقه‌ رفع‌ کنید. برای‌ این‌ کار کافی‌ است‌ که‌ مشتری‌ احتمالی‌ علاقه‌مند را که‌ در تردید خریدن‌ یا نخریدن‌ کالا یا خدمت‌ شماست‌، با یک‌ اقدام‌ جالب‌ یا خوشایند غافل‌گیر کنید. برای‌ نمونه‌ درست‌ پیش‌ از پایان‌ معامله‌ یا انجام‌ آخرین‌ مرحله‌ی ‌معامله‌ یا فروش‌، جایزه‌ یا پاداشی‌ غیرمنتظره‌ و غافل‌گیرکننده‌ به‌ مشتری‌ بدهید(این‌ جایزه‌ به‌ هر شکل‌ می‌تواند باشد و بستگی‌ به‌ ماهیت‌ کسب‌ و کار دارد؛ مانند تخفیف‌، کارت‌ قرعه‌ کشی‌ جایزه‌ی‌ ویژه‌، اهدای‌ کالای‌ جنسی‌ یا هر نوع‌ دیگر از این ‌دست‌).


  8 - شما می‌توانید کل‌ حجم‌ فروش‌ یا متوسط‌ اندازه‌‌ فروش‌ خود را در یک‌ زمان ‌از طریق‌ ترکیب‌ 2 یا چند کالا یا خدمت‌ مرتبط‌ به‌ هم،‌ به‌ صورت‌ یک‌ بسته‌ یا سبد ترکیبی‌ ویژه‌ افزایش‌ دهید. قیمت‌ این‌ سبد کالا یا خدمت‌ را پایین‌تر از قیمت‌ خرید تک‌ تک‌ این‌ محصولات‌ در نظر بگیرید. این‌ بسته‌ی‌ ویژه،‌ هر دو گروه‌ «درنگ‌کنندگان‌ در خرید» (Procrastinators) و چانه‌‌زنان ‌حرفه‌ای‌ را ترغیب‌ می‌کند که‌ همین‌ حالا خرید کنند.


  9 - شما در همه‌ حال‌ نیاز به‌ کسب‌ مشتریان‌ جدید دارید. اما از فروشی‌ که‌ می‌توانید هم‌اکنون، به ‌آسانی‌ به‌ مشتریان‌ کنونی خود داشته ‌باشید، غافل‌ نشوید. کسب‌ و کار با مشتریان‌ موجود از هرنظر‌ با‌صرفه‌تر و آسان‌تر از مشتریان‌ احتمالی‌ جدید است‌. همواره‌ تلاش‌ کنید که‌ مشتریان‌ فعلی‌ را به‌ خرید بیشتر ترغیب‌ کنید و کالا و خدمات‌ بیشتری‌ به ‌آنها ارایه‌ کنید.


  10 - اگر شما از جایی‌ خرید کنید و پس‌ از چند روز به‌ وسیله‌ نامه‌ یا تماس‌ ازشما به طور رسمی سپاسگزاری‌ شود، واکنش‌ شما چه‌ خواهدبود؟ به طور قطع احساس‌ خوبی‌ به‌شما دست‌ می‌دهد و به احتمال زیاد مایل هستید که‌ دوباره از آنها  خرید کنید. بنابراین،‌ شما نیز این‌ حس‌ را به‌ مشتریان‌ خود منتقل کنید. مطمئن‌ باشید که‌ آنها به‌ این‌ اقدام‌ شما پاسخ می‌دهند و با انبوهی از مراجعه‌کنندگان مواجه خواهید شد.


  11 - کاری‌ کنید که‌ پای‌ مشتریان‌ شما به‌ تبلیغات‌ عمومی‌ باز شود. محرک‌ یا عاملی‌ برای‌ آنها ایجاد کنید تا به‌ تمام‌ همکاران‌، دوستان‌ و اطرافیان خود‌ از ارزش‌محصولات‌ و خدمات‌ شما بگویند. یک‌ مهر تایید از طرف‌ آنها می‌تواند ‌چنان‌ افزایش‌ فروشی‌ برای‌ شما به‌ ارمغان‌ آورد که‌ با هیچ‌ مبلغ‌ و تبلیغی‌ نتوانید آن‌ را به دست‌ آورید.


شما چه‌ تعداد از این‌ فنون‌ را مورد استفاده‌ قرار می‌دهید؟ کدام‌ یک‌ را هرگز استفاده‌ نکرده‌اید؟ به‌ خاطر داشته‌ باشید استفاده‌ نکردن‌ از این‌تاکتیک‌ها باعث‌ از دست‌ دادن‌ فروش‌ شما می‌شود و بدین ترتیب، منافعی را که متعلق به شماست، از دست خواهید داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۵
hasan sabilan ardestani

لحظه ای درنگ کنید و به انواع آگهی های تبلیغاتی که در صندوق پستی شما ، رایانه شما ، مجله، رادیو، تلویزیون و غیره وجود دارد نگاهی کنید و بیندیشید آیا این محصول را خواهید خرید یا نه؟ اگر جواب شما مثبت یا منفی است دلیل آنرا از خود بپرسید.


چه چیزی باعث جذابیت یا عدم جذابیت آن می شود . به طور منظم این کار را انجام دهید، آنچه که درباره آگهی های تبلیغاتی پی خواهید برد شما را متعجب خواهد کرد. بیشتر آگهی های تبلیغاتی امروزی که شما می بینید به نحو بسیار بدی نوشته شده است. این تبلیغات مشتری را سردرگم و تصویری نامطلوب در ذهنشان ترسیم می کند . به مشتری دلیلی برای سفارش آنی نمی دهد و بیشتر روی شکل و ترکیب و نه روی مزیتهای محصول تاکید می کند.


اگر می خواهید در تجارت حضور ماندگار داشته باشید باید فراگیرید چگونه به نحو موثری آگهی دهید و چگونه سفارشات آنی ایجاد نمائید. آنچه ما در این گزارش در بر خواهیم گرفت هدف کار تبلیغات و دوازده راز تبلیغاتی است که یک آگهی دهنده موثر نیاز است بداند.


مهم نیست چه حرفه ای دارید و برای چه می خواهید تبلیغ کنید. شما باید فراگیرید نوعی از آگهی تبلیغاتی که نتیجه می دهد بیافرینید. اگر این کار را نکنید حرفه شما پرزحمت و ناپایدار خواهد شد.


اول از همه اجازه دهید نگاهی به دو واقعیت مهم و مختلف آگهی های تبلیغاتی داشته باشیم. شماره یک ارائه و نمایش می باشد . بیشتر آگهی های تبیلیغاتی تلویزیون و آگهی های تبلیغاتی روزنامه و مجله بر این اهداف استوار می باشند.


۱- برخی آگهی دهنده ها می خواهند نامشان در معرض عموم قرار گیرد و بیننده مرتبه بعد که قصد خرید دارد به آنها بیندیشد.بعضی از شرکتهای بزرگ این نوع تبلیغات را انجام خواهند داد.


آنها بودجه ای برای اینکه بطور مستمر نامشان در معرض عموم قرار گیرد در نظر می گیرند و هنگامی که مردم بیشتر در معرض آنها و تبلیغاتشان قرار می گیرند منتظر سفارشات آنها می شوند  


۲- نوع تبلیغاتی که من و شما علاقمند به آن هستیم کاملا متفاوت می باشد.


این نوع تبلیغات ( پاسخ مستقیم به تبلیغات) نامیده می شود . به عبارت دیگر ما در حال تبلیغ و تحریک خوانندگان برای سفارش آنی و ارتباط آنها با شماره تماس برای سفارش هستیم . ما محصولی را تبلیغ می کنیم و حالا در جستجو و سرویس دهی به مردمی که خرید می کنند بر می آییم. یک راه سریع برای ورشکستگی یک حرفه جزئی ، پر کردن صفحه آگهی بدون در نظر گرفتن درخواست سفارش آنی می باشد. اگر می خواهید در تجارت حضور ماندگار داشته باشید در هر نوعی از تبلیغات نمایشی باید ، باعث شوید اشخاص امروز سفارش دهند.


افراد بسیاری با من تماس گرفته و گفته اند: من می دانم کالای بسیار مرغوبی دارم ، اما نمی توانم بفهمم چرا هیچ سفارشی دریافت نمی کنم.


این ممکن است مشکل شما هم باشد. اجازه دهید حقیقت ساده ای را به شما بگویم. فرقی نمی کند تا چه اندازه خط تولید شما تحسین برانگیز باشد. اگر تبلیغات شما باعث نشود مردم برای محصول شما احساس نیاز کنند و متوجه نشوند تا چه حد محصول شما برای آنها مفید واقع خواهد شد شما شکست می خورید. تبلیغات شما و نه محصول شما در موارد بسیاری موفقیت و شکست شما را در تجارت تعیین خواهد کرد. بله محصول شما ممکن است تحسین برانگیز باشد ، اما تبلیغات شما نه.


چگونگی تبلیغات باعث موفقیت یا شکست شما خواهد شد. اجازه دهید کل طرح را برای شما ساده کنیم. شما می خواهید کسب و کارتان درآمد زا باشد؟ پس یک آگهی پولساز بنویسید.


حالا ۱۲ راز تبلیغاتی مهم که شما نیاز دارید برای بوجود آوردن هر آگهی تبلیغاتی بدانید و به کار برید را آشکار می نمائیم.


 


۱- بررسی، بررسی و بررسی


در همه انواع تبلیغات مهمترین دلیل موفقیتهای بلند مدت بررسی همه چیزها می باشد. آگهی های تبلیغاتیتان را بررسی کنید. نامه های فروشتان را بررسی کنید. محصولتان را بررسی کنید. نشریاتتان را بررسی کنید. همه چیزها را بررسی کنید. پایانی برای این کار وجود ندارد. فراگیرید که چگونه همه فرمهای سفارش و شماره های تماستان را بررسی کنید ، برای اینکه آگاه شوید کدام آگهی تبلیغاتی و نشریه چه کاری انجام می دهند. جایی برای شانس باقی نگذارید. همه چیز را بررسی کنید. بزرگترین آگهی دهندگان افرادی هستند که هر چیزی را بررسی کرده و کارائیشان را دریافته اند. دوره بررسی تان هرگز پایانی نخواهد داشت.


 


۲- تیترهای قوی


دومین کلید موفقیت تیترهای شما می باشند.


شما باید متوجه باشید جمله بندی تیترهایتان بیش از ۷۰٪ روی تبلیغات شما تاثیر می گذارد.


این بدان معنا است که آنچه تیتر شما می گوید تاثیر بسزایی دارد.


گاهی اوقات تیترهای منفی تاثیر بیشتری از تیترهای مثبت دارد. برای مثال یکی از مشهورترین و موثرترین تیترها در بازاریابی شبکه ( network marketing ) این عبارت بوده است )) :مردگان هرگز دروغ نمی گویند(( . هدف اصلی تیترها جلب توجه مشتریان می باشد . بنابراین تیترهای شما باید توجه جلب کن و تو چشم برو باشند . تیترهای خوب چه چیزی نیاز دارند؟ خواسته های تیترهای خوب چیست؟


توجه کنید. تیترها آینده تبلیغاتی شما را خواهند ساخت یا آنرا نابود می نمایند.


( تیترها حرفه تبلیغاتی شما را بنا نهاده یا آنرا نابود می سازند.)


 


۳)کلمات کوتاه ، جملات کوتاه ، پاراگرافهای کوتاه


آنچه معلم دستور زبان دوره دبیرستان به شما آموخته را فراموش نمائید. هنگام نوشتن آگهی تبلیغاتی باید تا حد امکان آن را ساده نمائید و نیازی به رعایت تمام نکات دستور زبان ندارید.


ساده برای فهم و ساده برای سفارش دادن.


از کلمات کوتاه جملات کوتاه و پاراگرافهای کوتاه استفاده نمائید.


( لحظه ای که ذهن مشتری شما مختل شود توجه و تقاضای او نیز ناپدید می شود.)


۴- صراحت


در تمام آگهی های تبلیغاتیتان صریح باشید. نگوئید (( صندوق پستی خود را با پول نقد پر کنید)). بگوئید تا ۳۵۵ دلار در روز در صندوق پستی خود دریافت نمائید. نگوئید ((رموز پولدار شدن)) . بگوئید(( رموز خود را برای بدست آوردن ۵۰۰ دلار در روز می گوئید.


در ساخت آگهی های تبلیغاتی برای بیشتر قابل باور بودن باید صریح باشید. با کلی گویی مشتری شما می گوید او فقط در حال بزرگ نمایی است.


حقایق را نادیده نگیرید و صریح بودن همیشه برکلی گویی ارجحتر است. به سراغ آگهی های تبلیغاتیتان بروید و تا آنجا که امکان دارد آن را برای صریح بودن اصلاح نمائید.


 


۵- استفاده از سوابق خود و منحصر به فرد بودن


آگهی های تبلیغاتی فراوانی امروز مشاهده می کنید که مربوط به محصولات زیادی می باشند. این آگهی های تبلیغاتی یا محصولات بیش از اندازه مورد استفاده قرار گرفته اند و بیش از این مردم را به سوی خود نمی کشند. مردم از آنها خسته شده اند. برای مثال آنها از شنیدن اینکه چقدر بیشتر شرکت بازاریابی شبکه ( network marketing) شما از دیگر کمپانی موجود پول پرداخت می کند خسته شده اند. آنها از شنیدن اینکه چقدر محصولات شما بهترین می باشند خسته شده اند .   


آنها قبلا داستان آن را شنیده اند. حالا باید جور دیگری رفتار کنید.


لازم است که شما منحصر به فرد باشید، آیا شما پا به سن گذاشته هستید؟ آیا شما جوان هستید؟ آیا گوشهای شما سنگین است؟


آیا شما طاس هستید؟ آیا از مدرسه اخراج شده بودید؟ آیا شما تنها ۸ کلاس سواد دارید؟ چیزی       از خود در آگهی تبلیغاتی بگنجانید.یک مرد طاس می تواند آگهی ای بنویسید و بگوید پیرمرد طاس ۶۰ ساله سریعتر از مردی با نصف این سن و دارای موی پرپشت پول در می آورد!


منحصر به فرد باش. دنبال چیزی در خود باش که منحصر به فرد باشد و آن را در آگهی تبلیغاتی خود بگنجان. اجازه دهید مردم بدانند که شما چطور هستید. سپس آنها به شما اعتماد کرده و اعتماد منجر به سفارشات می شود.


 


۶) استفاده از ضمیرها ( من، تو، او)


با استفاده از من، تو، او در سراسر آگهی های تبلیغاتیتان سفارشان نقدی بیشتری ایجاد خواهید نمود. مردم شروع به احساس نزدیکی بیشتری با شما می کنند. آنها می گویند: بله. من می توانم آن کار را انجام دهم. آنها غرق در عکسی می شوند که شما از موفقیت و لذت آنها از خدمات و محصولات خود ترسیم می کنید. ترسیم عکسی از آنها و نیازهایشان توسط شرکت شما به ایجاد سفارشات منجر می شود.


 


۷) تمرکز روی مزیت، نه شکل


شما باید به روی مزیتهای محصولتان تمرکز نمائید نه روی شکل آن. شکل محصول شما چیزی علمی مانند طرح، اجزاء محصول ، آنچه از آن ساخته شده و غیره می باشد. مزیتهای محصول شما آنچه که محصول به مصرف کننده می دهد می باشند.


شکل ، محصول را مورد توجه قرار می دهد و مزیتها مشتری را مورد توجه قرار می دهد. مزیتها چیزهایی می باشند مانند : چقدر محصول شما مورد استفاده مشتری قرار می گیرد؟ چقدر محصول باعث کاهش وزن مشتری می شود؟ چقدر موهای آنها رشد خواهد کرد؟


شما باید آگهی های تبلیغاتی خود را برمبنای توجه روی مشتری و نه شکل محصول قرار دهید.


 


۸) استفاده زیاد از صفتها و قیدها


هنگام نگارش آگهی توصیفها را کوتاه نمائید. شما می توانید هنگام مرور آگهی آنرا کوتاه نمائید.


محصول را توصیف کنید. تصویری از استفاده محصولات یا خدمات خود در ذهن مشتریان خود ترسیم نمائید . به عنوان یک قانون کلی مردم به خاطر منطقی بودن آگهی خرید نمی کنند. بسیاری از آگهی های تبلیغاتی شکست خورده برمبنای منطق استوار بوده اند. بخاطر داشته باشید مردم بخاطر احساساتشان خرید می نمایند. تصویری از مشتریهایتان با و یا بودن محصولات خود در ذهنتان ترسیم نمائید. باعث شوید که آنها برای محصولات شما احساس نیاز نمایند. باعث شوید محصول شما یک گیرایی عاطفی برای آنها ایحاد نماید. حالا محصولات شما فروش دارد.


 


 


 


 


۹) لوحهای سپاس


لوحهای سپاس ابزار فروش قدرتمندی می باشند و می بایستی در هر موقعیتی مورد استفاده قرار گیرند. تمام لوحهای سپاس را در صورت امکان در آگهی خود لحاظ نمائید . ۳۰ تا ۵۰٪ آگهی های قدرتمند شامل لوحهای سپاس خدمات و محصولات شرکت می باشد. بدست آوردن لوحهای سپاس آسان تر از چیزی است که ما تصور می نماییم .


 


۱۰) جایزه های رایگان برای یک زمان محدود


جایزه های رایگان همیشه به عنوان فاکتورهای جاذبه ای در آگهی های تبلیغاتی محسوب می شوند.


واژه رایگان شاید قدرتمندترین کلمه تبلیغاتی باشد. هر آنچه که شما می فروشید و قیمت آن بیش از ۲۰ دلار باشد ، می بایستی همیشه جایزه های رایگان ضمیمه داشته باشد و محصولات با قیمت زیر ۲۰ دلار در صورت امکان باید از این مزیت بهره ببرند. پس شما باید همیشه جایزه های رایگان را برای یک زمان محدود لحاظ نمائید.


این عمل روی ذهن مشتریان تاثیر گذاشته و آنها را برای سفارش ترغیب می نماید. تمام آگهی های تبلیغاتی باید برای ایجاد سفارش آنی (به روز و الساعه) باشند.


جایزه های رایگان نباید خیلی گران باشند. آنها باید چیزی باشند که شما خیلی ارزان آن را تهیه می کنید. اما برای مشتریان ارزش زیادی داشته باشد.


 


۱۱) ضمانت قوی


بهترین راه برای بدست آوردن اعتماد در ذهن مشتری شامل یک ضمانت قوی برای محصولاتتان می باشد.


سرویس پستی مستلزم یک ضمانت ارجاع پول برای تمام محصولات فروخته شده با سفارش پستی می باشد و باید در ضمانت شما ذکر شود. شما باید همیشه این ضمانت را لحاظ قرار دهید.


۳۰ روز بدون پرسیدن سوالی برای ضمانت ارجاع پول ! من اجازه نمی دم کسی از محصولاتمان ناراحت باشد!


ضمانت را شامل تمام محصولاتی که می فروشید کنید. ضمانت محرک قوی برای افراد می باشد و می تواند بر ترسی که آنها در ذهن خودشان نسبت به سفارش از شما دارند غلبه نماید.


 


۱۲) سهولت سفارش


سفارش افراد برای محصولاتتان را ساده نمائید.تقریبا بدون گفتن چیزی این قاعده رعایت می شود. اما آگهی های بسیاری وجود دارد که این قانون را نقض می نمایند. به مردم به سادگی بگوئید چگونه سفارش دهند . برای مثال: تلفن خود را بردارید و حالا با شماره 1-800-000-000 تماس حاصل نمائید و کارت اعتباری خود را نیز آماده کنید!


این را برای مشتریان خود واضح نمائید که به چه نحوی می خواهید که آنها سفارش آنی دهند.


چیز دیگری که اینجا قابل ذکر می باشد این است که با قبول پرداخت توسط کارت اعتباری سفارشات شما ۵۰٪ تا ۱۰۰ ٪ افزایش خواهد یافت.


استفاده از سایتهای اینترنتی راه آسان دیگری برای ایجاد سفارش است.


اصول آگهی تبلیغاتی


این ۱۲ اصول آگهی تبلیغاتی می باشد.


آنها را به خاطر آورید آنها را مرور کنیدو از آنها استفاده نمائید . این باعث تفاوتی شگرف درکسب و کار شما خواهد شد.


۱- بررسی، بررسی


۲- تیترهای قوی


۳- کلمات کوتاه – جملات کوتاه – پاراگرافهای کوتاه


۴- صراحت


۵- استفاده از سوابق خود و منحصر به فرد بودن


۶- استفاده از ضمیر


۷- تمرکز روی مزیت نه شکل


۸- استفاده زیاد از صفتها و قیدها


۹- لوح های سپاس


۱۰- جایزه های رایگان برای یک زمان محدود


۱۱- ضمانت قوی


۱۲- سهولت سفارش


مطالب آگهی خود را نگاشته و سپس دوباره برای اصلاح آنها را مرور نمائید. اما همیشه به خاطر داشته باشد که این کار هرگز تمام نمی شود. بررسی نام بازیی در آگهی تبلیغاتی می باشد و برنده بازی در پایان کسی خواهد بود که بیشتر آگهی تبلیغاتی خود را بررسی کرده است.


 


                                                                                نوشته تری دین


                                                                                    ترجمه علی غیائی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۲
hasan sabilan ardestani

چگونه یک آژانس تبلیغاتی انتخاب کنیم؟

تبلیغات، ابزاری برای توسعه و رونق کسب و کار است، بنابراین انتخاب آژانس تبلیغاتی مناسب، امری حیاتی است. 
«جان‌ولف»، مدیر روابط عمومی انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریکا هشدار می‌دهد که انتخاب یک کانون تبلیغاتی، روندی فوق‌العاده طولانی و پیچیده است. اگر شرکتی با آژانسی تبلیغاتی کار می‌کند که از کارش رضایت ندارد، بهتر است پیش از یافتن کانون جدید، به حل اختلاف بپردازد، بدین‌ترتیب از گرفتاری جستجو رهایی خواهد یافت.
اگر شرکتی برای نخستین بار می‌خواهد کانونی را انتخاب کند، یا بدین‌نتیجه رسیده که به آن نیاز دارد، نخستین مرحله کار، آماده‌سازی مفصل و کامل مقدمات است که چندین مرحله دارد. شرکت باید تعیین کند که چه فردی بیشترین صلاحیت را برای یافتن یک آژانس تبلیغاتی دارد. «ولف» می‌گوید که این افراد معمولاً مدیران ارشدی هستند که خود را وقف این کار می‌کنند و با نیازها و سمت و سوی شرکت آشنا هستند. وی اظهار می‌کند: عالیرتبه‌ترین فرد نزد آگهی‌دهنده باید به دنبال کانون تبلیغاتی بگردد، زیرا چنین تصمیمی بسیار اهمیت دارد.
کمیته تحقیق باید تعریف روشنی از توقعاتش از آژانس تبلیغاتی ارایه دهد. بدین‌ترتیب مرحله دوم جستجو که همانا تعیین معیارهایی برای گزینش است، تسهیل خواهد شد. این کمیته می‌تواند معین کند که آژانس مورد نظر باید در چه زمینه صنعت تجربه داشته باشد. کمیته همچنین باید برای روند جستجو، یک جدول زمانی تعیین کند.
به علاوه، کمیته مذکور باید مشخص نماید که می‌خواهد آژانس دلخواهش چقدر بزرگ باشد. شرکت‌های بزرگ شاید به دنبال یک کانون تبلیغاتی عظیم باشند که دامنه خدماتش بیشتر از آژانس‌های کوچک است.
«بورچ‌دریک»، رئیس انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریکا می‌گوید: اگر شما تبلیغ‌دهنده کوچکی هستید و بودجه اندکی دارید، بهترین کار این است که با برخی از دوستان و دستیاران خود مشورت کنید و از آنها توصیه بخواهید. سپس آژانسی را بیابید که از کار با آن بیشتر احساس آسایش می‌کنید.
هر چقدر شرکتی بزرگتر باشد، گزینه‌هایش برای انتخاب آژانس تبلیغاتی بیشتر خواهد بود. فناوری، این امکان را فراهم آورده که یک آژانس تبلیغاتی در گوشه‌ای از دنیا بتواند به آسانی نیازهای مشتریان را در آن گوشه جهان برآورده سازد. از آنجا که در آمریکا ۱۲ هزار آژانس ریز و درشت هست، هم‌انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریکا و هم انجمن آگهی‌دهندگان آمریکا، هر ساله رهنمودهای مفصلی را درباره چگونگی انتخاب یک شرکت تبلیغاتی خوب منتشر می‌سازند. این کتابچه‌ها به صاحبان صنایع می‌گویند که چگونه نیازهای خود را تعیین و آژانس‌های بالقوه را ارزیابی کنند.
«رابین‌وبستر»، معاون انجمن آگهی‌دهندگان آمریکا می‌گوید: مخصوصاً امروزه که صنعت تبلیغات به سرعت تغییر می‌کند، قبل از آغاز جستجو، واقعاً باید بدانید به چه نیاز دارید.
به عنوان نمونه، وبستر گفت که دو الگوی کنونی صنعت تبلیغات، «جهانی‌سازی» و حرکت به سوی آژانس‌های کاملاً یکپارچه (همه فن حریف) که نه تنها کارزارهای تبلیغاتی انجام می‌دهند، بلکه بازاریابی، روابط عمومی و ارتباطات آن‌لاین را نیز هدایت می‌کنند. «وبستر» می‌پرسید: آیا شما آژانسی نیاز دارید که بخشی از یک شبکه جهانی است؟ یا این که آژانسی محلی نیاز دارید؟ یا آژانسی می‌خواهید که خدمات کامل ارایه می‌کند؟
«جین‌بدفورد»، رئیس گروه «بدفورد» که برای آگهی‌دهندگان، آژانس تبلیغاتی می‌یابد، توصیه می‌کند که هنگام تجزیه و تحلیل نیازهای تبلیغاتی شرکت‌تان، فردی را از شرکت خود به عنوان مسوول این روند منصوب کنید که بتواند اقدامات آتی را تأیید یا رد کند. وی می‌گوید: باید آژانسی بیابید که همه مدیران شرکت شما می‌توانند به آن اتکا کنند.
روند یافتن آژانس تبلیغاتی پیچیده است و برای همین به رشد مشاورانی نظیر گروه «بدفورد» انجامیده است. همین مسأله، انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریکا را بر آن داشت که رهنمودهایی برای یافتن مشاوران منتشر کردند. «دریک» می‌گوید: این شرکت‌های مشاوره، معیار کارزارهای تبلیغاتی و جابه‌جایی میلیاردها دلار را تعیین می‌کنند، ولی خودشان نه انجمن صنفی دارند، نه ضوابط فعالیت. اما خوشبختانه اکثریت آنها دارای حسن سابقه هستند.
او همان توصیه‌ای را که در مورد آژانس‌های تبلیغاتی دارد، درباره شرکت‌های مشاوره آژانس‌یاب ارایه می‌کند. «دریک» اظهار می‌کند: قبل از هر چیز، اطمینان یابید که آن آژانس (یا مشاور) سابقه مطلوبی دارد و از لحاظ مالی باثبات است. صادقانه می‌گویم برخی یک شبه تشکیل و برچیده می‌شوند. حتماً با سایر آگهی‌دهندگانی که با آژانس مورد نظر شما کار کرده‌اند، مشورت نمایید.
«مایک داناهو»، از معاونان انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریکا، می‌گوید: جستجو برای یافتن یک آژانس تبلیغاتی مستلزم ایجاد توازن بین هنر و علم، ولی عمدتاً هنر، است.
وقتی درباره بزرگی آژانس تبلیغاتی به اتفاق نظر رسیدید، می‌توانید براساس نیازهایتان، درخواست پیشنهاد بدهید و از آژانس‌ها بخواهید سابقه کار و شرح فعالیت خود را همراه ارقام تخمینی هزینه‌ها ارایه کنند. درخلال مذاکرات باید از سایر مشتریان آن آژانس آگاه شوید و نمونه کارهایش را ارزیابی کنید. آژانس باید به کمیته جستجوی شما، مرجع معرفی کند. برای شناخت بهتر، می‌توانید از محل آژانس تبلیغاتی بازدید کنید و کارکنانش را از نزدیک ببینید، با روند کارهایش آشنا شوید و به میزان انرژی و خلاقیت آن پی ببرید. «ولف» توصیه می‌کند که کمیته جستجو باید این روند را با دقت، متفکرانه و مدبرانه انجام دهد. وی گفت: این کار مانند انتخاب یک مغازه برای خرید نیست، بلکه مشارکت بازاریابی بین مشتری و آژانس است.
از آنجا که اکثر کسب و کارهای کوچک بودجه تبلیغاتی کلانی ندارند، لازم است که پول خود را عاقلانه مصرف کنند. بسیاری از آژانس‌ها برای به چنگ آوردن پول ارزشمند شما تلاش می‌کنند، بنابراین قبل از عقد هرگونه قرارداد، این ۱۰ پرسش را مطرح سازید.
- ما از یک آژانس چه می‌خواهیم: کمک در برنامه‌ریزی، تحقیق، خلق، تولید، انتخاب رسانه، همه اینها یا هیچ‌کدام؟
اگر به این موارد احتیاج ندارید، چه بسا اصلاً نیازی به کانون تبلیغاتی نداشته باشید و بتوانید از خدمت یک مجری سیار تبلیغات بهره‌مند شوید.
- آیا آژانس باید فضای رسانه‌ای را بخرد، یا خودمان؟
صرف این که یک کانون تبلیغاتی سرویسی را ارایه می‌دهد، بدین مفهوم نیست که شما باید آن را بخرید.
- آیا آژانس برای درج آگهی در رسانه‌ها کمیسیون می‌گیرد یا این که شما مبلغی را برای تمام خدماتش می‌پردازید؟
من هرگز نشنیده‌ام که یک جراح بابت هزینه اتاق عمل کمیسیون بگیرد. اما مراقب هزینه‌های ساعتی باشید. آژانس‌ها اغلب اوقات با چنین هزینه‌هایی شرکت‌هارا ورشکسته می‌کنند و گاهی این کار را تعمداً انجام نمی‌دهند. توصیه می‌کنم برآوردی از مبلغ ماهیانه هزینه‌های ساعتی به دست آورید یا با پرداخت مبلغی کلیه پروژه‌های خاص را تحت پوشش قرار دهید.
- آیا ما یک آژانس را به خاطر نوعی خاص از کارگزارهای تبلیغاتی انتخاب می‌کنیم یا به دلیل این که بهترین آژانس است؟
مراقب آژانس‌هایی باشید که در یک نوع تبلیغات تخصص یافته‌اند. شرکت شما با مشتریان دیگر آنها تفاوت دارد و آگهی‌های‌تان نیز باید این نکته را بازتاب دهد.
- چقدر مهم است که شما به رئیس آژانس مورد انتخاب دسترسی منظم و نامحدود داشته باشید؟
شما باید با فردی که مسوول کارزار تبلیغاتی شماست، در ارتباط منظم باشید. اگر آن فرد از لایه‌های مدیریت یک پله پایین‌تر است و به تبلیغات شما روح می‌دمد، رئیس آژانس دیگر برایتان اهمیتی ندارد.
- آیا آژانس برگزیده در زمینه بازاریابی مستقیم و اینترنت مهارت قابل تأیید دارد، زیرا این دو ارتباط نزدیکی با بازاریابی دارند؟
اگر پاسخ منفی است، یکراست به سراغ آژانس بعدی بروید. بازاریابی مستقیم و تبلیغات اینترنتی، بخش لاینفک بازاریابی هستند و هر روز بر اهمیت آنها افزوده می‌شود.
- آیا ما به آژانسی نیاز داریم که فقط تبلیغات کنونی‌مان را انجام می‌دهد یا این که از عهده ارایه محصولات جدید نیز برمی‌آید؟
در حالت ایده‌آل، هر آژانس باید از عهده هرگونه تبلیغاتی برآید. باید ببینید آن آژانس در عرضه محصولات جدید شما چقدر تبحر دارد و آیا این که می‌تواند خدمات درجه یک روابط عمومی در اختیار شما بگذارد؟ باید هر دو پاسخ مثبت باشد.
- آیا مکان آژانس تبلیغاتی برایمان اهمیت دارد؟
در این عصر ایمیل، فاکس، موبایل و انتقال ماهواره‌ای، مکان کمتر اهمیت دارد. با این وجود، ارتباط شخصی بهترین شکل ارتباط است. اگر آژانس دوردستی برای تبلیغات خود انتخاب کنید، آیا قادر به برقراری ارتباط شخصی نخواهید بود.
- اگر چه حرف اول و آخر درباره چگونگی اجرای تبلیغات را ما می‌زنیم، آیا مسوول اینکار باید در شرکت ما باشد یا در آژانس؟
پاسخ این است که برای آن فرد چقدر احترام و اعتماد قائلید.
- بالاخره این که دستاوردهای آژانس برای ما باید چقدر اهمیت داشته باشد؟
من جوایز تبلیغاتی بین‌المللی زیادی گرفته‌ام، ولی به سودی که مشتریانم برده‌اند، بیشتر مباهات می‌کنم. جایزه، پول صورتحساب را نمی‌پردازد.
انتخاب آژانس تبلیغاتی یک چیز است و رابطه داشتن با آن، چیزی دیگر. به قول یک ضرب‌المثل قدیمی چینی، «فقط موقعی که همه هیزم می‌آورند، می‌توان آتش بزرگی درست کرد.» این مثل بخصوص در شرایط اقتصادی دشوار امروز مصداق دارد. آگهی‌دهندگان باید آتشی بزرگ بسازند و برای همین، به کار تیمی نیاز دارند. شرکتی که رابطه خود را با یک آژانس تبلیغاتی اصولی بنا می‌کند، می‌تواند نسبت به غلبه بر رقبا، خوش‌بین باشد.
عجیب است که چرا بسیاری از آگهی‌دهندگان، آژانس تبلیغاتی خود را یک شرکت بازاریابی تلقی نمی‌کنند. ذهنیت «من آگهی جدیدی می‌خواهم» یا «به‌بیلبورد تازه‌ای نیاز دارم» باید جای خود را به «بیایید درباره استراتژی تازه‌ای جهت افزایش مراجعه‌کنندگان بحث کنیم» بدهید. هوشمندانه‌ترین برنامه‌های بازاریابی و قوی‌ترین نتایج خلاقانه، زمانی حاصل می‌شوند که کل تیم گردهم آید و مشکل را شیوه‌مند حل کند. تنها وقتی که «فرهنگ شرکتی» آگهی‌دهنده به آژانس تبلیغاتی تزریق شود، فرایندهای اندیشه، اهداف و خلاقیت در راستای آن استراتژی به منصه ظهور می‌رسد. بی‌تردید رابطه آژانس تبلیغاتی و آگهی‌دهنده مانند ازدواج است. بدون همکاری و همدلی مستمر و ارتباط مفید روزانه، کار به جدایی خواهد کشید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۲
hasan sabilan ardestani

تقسیم بازار

براساس تعریفی که در کتاب مدیریت بازاریابی دکتر احمد روستا آورده شده است، تقسیم بازار روندی برای تشخیص و مجزا کردن ویژگی‌های خریداران است که به دلایل زیر صورت می‌گیرد.

۱) انتخاب بازارهایی که سازمان می‌خواهد یا می‌تواند محصولات و خدماتش را به آن عرضه کند.

۲) طراحی محصولات و برنامه‌های بازاریابی برای پاسخگویی به احتیاجات خریداران مورد نظر.

هدف اول بیشتر برای زمان‌هایی کاربرد دارد که شما سازمانی دارید که دارای طیفی از محصولات است و به دنبال بازار برای آن‌ها می‌گردید. هدف دوم نیاز بیشتر در زمانی خود را نشان می‌دهد که در حال طراحی خطوط تجاری و محصولات جدید برای یک کسب‌وکار هستید.

به طور کلی تقسیم بازار سبب می‌شود بازار ناهمگون به خرده‌بازارهایی با خصوصیات همگون تقسیم شود. انسان‌ها خواسته‌ها و احتیاجات متفاوتی دارند و اگر تفاوت در خواسته‌ها و نیازها نبود، کار بازاریاب‌ها بسیار آسان می‌‎شد. اما در دنیای واقعی این تفاوت وجود دارد و بازاریاب‌ها با تقسیم بازار می‌توانند مشتریان را از نظر احتیاجات و واکنش‌ها به گروه‌های نسبتا همگون‌تری تقسیم کنند.

اجازه دهید با یک مثال تقسیم‌ بازار را شرح دهیم:

تصور کنید شما را برای تدریس به یک مدرسه می‌فرستند و تنها چیزی که به شما می‌گویند این است که باید به دانش‌آموزان آموزش دهید. مطمئنا شما سوالات مختلفی خواهید داشت، این‌که

  • دانش‌آموزان در چه سطحی قرار دارند؟
  • موضوع تدریس شما چه چیزی خواهد بود؟
  • زمان‌بندی کلاس‌ها چگونه خواهد بود و … .

اگر شما این سوالات را نپرسید و پاسخ‌شان را ندانید، هیچ ایده‌ای برای آموزش آن‌ها نخواهید داشت. شرکت‌ها نیز با همین معضل مواجه هستند، اگر آن‌ها تقسیم بازار انجام ندهند، آن‌ها نخواهند دانست که چه چیزی را برای چه کسی باید بفروشند؟ بنابراین بدون تقسیم‌بندی، گروه هدف شما جمعیتی است که شما هرگز درک نخواهید کرد چگونه می‎‌توانید آن‌ها را هدف قرار دهید.

تقسیم بازار

مزایای تقسیم بازار

تقسیم بازار پاسخی به نیازهای گوناگون مشتریان و استفاده‌ی بهینه از منابع شرکت‌هاست. با این‌حال، در این قسمت از متن مزایای اصلی تقسیم بازار را با جزئیات شرح می‌دهیم:

تمرکز: تقسیم بازار یک روش موثر برای افزایش تمرکز شرکت‌هاست، بدیهی است که اگر شما هرچه تمرکز بیشتری داشته باشید بازده بهتری نیز خواهید داشت.

افزایش توان رقابتی: به طور طبیعی، هر چه تمرکز شما در رابطه با یک بخش از بازار افزایش پیدا کند، توان رقابتی‌تان نیز افزایش می‌یابد. سهم بازار شما افزایش می‌یابد و بدین ترتیب شانس ورود رقیب کاهش می‌یابد.

گسترش بازار: شما تنها زمانی می‌توانید بازار خود را گسترش دهید که قبلا تقسیم بازار از لحاظ جغرافیایی انجام داده باشید. شما نمی‌توانید مشتریان خود را گسترش دهید زمانی‌که هیچ ایده‌ای از این‌که مشتریان شما در چه منطقه‌ای جغرافیایی حضور دارند نداشته باشید.

حفظ مشتری: با تقسیم بازار شما قادر خواهید بود تا مشتریان‌تان را به خوبی بشناسید و بدانید که چگونه می‌توانید به طرق مختلف رضایت آن‌ها را جلب کنید.

ارتباطات بهتر: اگر شما نتوانید بازار خود را تقسیم‌بندی کنید، چه از لحاظ جمعیت‌شناسی و چه از لحاظ روانشناسی؛ قادر نخواهید بود پیام بازاریابی درستی ایجاد کنید.

افزایش سودآوری شرکت: تقسیم‌بندی بازار برای شما توان رقابتی، آگاهی از برند، حفظ مشتری، ارزش ویژه برند و بهبود ارتباطات را به ارمغان می‌آورد و همه‌ی این موارد با هم برای شما سودآوری به ارمغان خواهند آورد.

 

فرآیند تقسیم بازار

تقسیم بازار فقط برای شرکت‌های بزرگ ضروری نیست، بلکه کسب‌وکارهای کوچک برای این‌که بتوانند به شرکت‌های بزرگی تبدیل شوند نیاز دارند که از مفاهیم متعدد بازاریابی که مهم‌ترین آن‌ها تقسیم‌بندی بازار است بهره بگیرند. استراتژی‌های بازاریابی با تقسیم بازار شروع می‌شوند، از این رو یادگیری مراحل تقسیم بازار برای هر کسب‌وکاری ضروری است.

۱) یک نیاز اساسی را شناسایی کنید

یک نیاز را تشخیص دهید و به این فکر کنید که چگونه می‌توانید مشتریان را براساس نیازشان گروه‌بندی کنید. به عنوان مثال، در یک منطقه تعداد زیادی رستوران معمولی وجود دارد، اما هیچ اثری از رستوران‌های ایتالیایی و فست‌فود مشاهده نمی‌شود. بنابراین شما نیاز مصرف‌کنندگان در یک منطقه‌ی خاص را شناسایی کرده‌اید.

تقسیم بازار-مرحله ۱

۲) بخش‌ها را تفکیک کنید

پس از این‌که نیاز مشتریان خود را شناسایی کردید، باید انتخاب کنید که چه کسی مشتری شما باشد. برخلاف چیزی که تصور می‌کنید این موضوع کاملا به سادگی امکان‌پذیر است، شما باید تصمیم بگیرید که در این مورد از چه نوع تقسیم‌بندی استفاده کنید؛ جغرافیایی، جمعیت‌شناختی، روانشناسی و … . گام اول به شما یک توده از جمعیت را ارائه می‌کند، در این مرحله باید مردم را از لحاظ ویژگی‌های مختلف از هم تفکیک کنید.

تقسیم بازار-مرحله ۲در مثال بالا (همان رستوران ایتالیایی) فرد می‌تواند جمعیت را به سه گروه کودکان، جوانان و میانسالان تقسیم کند. غذاهای ایتالیایی اغلب توسط افراد سن بالا ترجیح داده می‌شوند، بنابراین بعد از این تقسیم‌بندی او می‌داند که بخش هدف او باید چه کسانی باشند.

۳) کدام بخش جذاب‌تر است

حال که بخش‌های مختلف را از طریق عوامل جمعیت‌شناختی، جغرافیایی و روانشناسی شناسایی کردید، باید انتخاب کنید که کدام بخش برای شما جذاب‌تر است. این سوال سختی است و ممکن است تاثیر بزرگی در تقسیم‌بندی شما داشته باشد.

تقسیم بازار-مرحله ۳

در مثال رستوران ایتالیایی، صاحب رستوران تشخیص می‌دهد که مردم میانسال و جوانان بسیاری در این منطقه وجود دارند. علاوه بر این، مردم میانسال می‌توانند به همراه خود کودکان و بزرگسالان دیگری را به رستوران بیاورند. بنابراین مشتری هدف اول برای این رستوران میانسالان و مشتری هدف دوم جوانان هستند. بنابراین او با استفاده از تقسیم‌بندی جمعیت‌شناختی و جغرافیایی مردم میانسال منطقه‌ی خود را مورد هدف قرار می‌دهد.

۴) سوددهی کدام بخش بیشتر است

در این مرحله شما باید تجزیه و تحلیل انجام دهید و ببینید سوددهی کدام بخش بیشتر از بقیه است تا بهینه‌ترین تصمیم را بگیرید. در مثال بالا او دو گروه هدف را انتخاب کرد، او متوجه شد که میانسالان برای او فوق‌العاده سودمند هستند. گروه دومی که او انتخاب کرده بود جوانان بودند، این گروه بیشتر به فست‌فود علاقه دارند و بیشتر از رستوران برای معاشرت استفاده می‌کنند تا غذاخوردن. بنابراین این گروه زمان بیشتری در رستوران صرف می‌کنند اما سودآوری کمتری ارائه می‌کنند. از این رو صاحب کسب‌وکار چگونه می‎‌تواند طرزفکر و انتخاب خود را تغییر دهد؟ اجازه دهید جواب را در مرحله‌ی ۵ پیدا کنیم.

تقسیم بازار-مرحله ۴۵) ارزشی را که ارائه خواهید کرد بیابید

پس از این‌که بخش سودآور بازار را پیدا کردید، شما باید بدانید شما چه ارزش و مزیتی برای مشتریان فراهم می‌کنید که دیگران قادر به ارائه‌ی آن نیستند؟ اگر شما بتواند ارزش ویژه‌ و منحصربه‌فردی به مشتری بدهید، این ارزش به بزرگ‎‌ترین دارایی کسب‌وکار شما تبدیل خواهد شد.

در مثال بالا، صاحب رستوران ایتالیایی متوجه شد که جوانان برای رستوران ایتالیایی بی‌ثمر هستند، زیرا آن‌ها فست‌فود دوست دارند. وی با تجزیه و تحلیل فراوان به این نتیجه رسید که اگر یک زنجیره‌ی فست‌فود درست کنار رستوران ایتالیایی‌اش ایجاد کند، می‌تواند هم تعداد مشتریان خود را افزایش دهد و هم ارزش ایجاد کند. اگرچه فست‌فودهای زیادی در این منطقه وجود داشتند ولی هیچ‌کدام از آن‌ها در کنار یک رستوران ایتالیایی ساخته نشده بودند.

تقسیم بازار-مرحله ۵۶) بازار خود را گسترش دهید

هر تقسیم‌بندی که انجام دادید باید مقیاس‌پذیر باشد. به عبارت بهتر، کسب‌وکار شما باید بتوانند براساس عواملی که تقسیم را انجام داده، همان تقسیم بندی را گسترش دهد. در مثال رستوران ایتالیایی قادر است با استفاده از هر دو تقسیم‌بندی جمعیت‌شناختی و جغرافیایی رستوران

احب رستوران ایتالیایی تا به بهترین روند را در دست خود – یک رستوران ایتالیایی در ترکیب با یک زنجیره ای فست فود. او با استفاده از تقسیم بندی هر دو جمعیت شناختی و جغرافیایی. در حال حاضر او شروع به بررسی بخش های دیگر جغرافیایی در مناطق دیگر که در آن او می تواند همان مفهوم ایجاد و گسترش کسب و کار خود. به طور طبیعی، با گسترش بیشتر او خواهد شد سود بیشتری به دست آورند.

تقسیم بازار-مرحله ۶

۷) تقسیم‌بندی را با استراتژی بازاریابی خود ترکیب کنید

حال که شما یک بخش سودآور و قابل ارتقا پیدا کردید، نیاز دارید که این بخش را در استراتژی بازاریابی خود ترکیب کنید. با تقسیم بازار، بخش‌های هدف شما به وضوح روشن شده بنابراین می‌توانید سایر متغیرهای استراتژی بازاریابی خود را هدف قرار دهید. شما می‌توانید محصولات‌تان را براساس خواسته‌ی بازار تغییر دهید، قیمت‌ها را مناسب بازار انتخاب کنید و … . کسب‌وکار شما با توجه به روند تقسیم بازار ساده‌تر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۵
hasan sabilan ardestani

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- اینستاگرام شبکه‌ای است که اکنون بیش از ۵ سال از تاسیس آن می‌گذرد و توانسته است تا جای خود را به عنوان یک شبکه‌ی اجتماعی پرمخاطب در میان کاربران باز کند. در گزارشی که پیش رو داریم سعی شده است تا به برخی ترفندهای استفاده‌ی بهینه از اینستاگرام برای اهداف تجاری و کسب وکار پرداخته شود. برای بررسی بیشتر با ما همراه باشید.


مسلما همه‌ی برنامه‌های اجتماعی رسانه‌ای برای کاربرد و هدف یکسانی ساخته نشده‌اند. اینستاگرام اولین بار در سال ۲۰۱۰ راه‌اندازی شد و در حال حاضر بیش از ۵۰۰ میلیون تعداد کاربرد دارد و ۳۰۰ میلیون نفر از آنها به طور روزانه از این برنامه استفاده می‌کنند. تعامل کاربران اینستاگرام با این با پلتفرم بسیار متفاوت با آن تعاملی است که کاربران با توییتر و فیس بوک دارند. این تفاوت، وقتی به حساب‌های کاربری فالو شده توسط کاربران هر یک از شبکه‌ها نگاه کنیم، بسیار مشهودتر خواهد بود.

تنها هدف اصلی شبکه‌ی اینستاگرام این است که شما محتوای بصری جذاب و هوشمندانه با کپشن‌های جالبتان را برای مخاطبان خود ارائه دهید و به هر ترتیبی بتوانید تعداد بیشتری از مخاطبان را در اینستاگرام برای خود فراهم کنید. این افزایش مخاطبین در ادامه نیز می‌تواند برای اهداف تجاری استفاده شود.


گفته‌ی فوق طبیعتا خیلی هم تعجب‌آور نیست، به دلیل اینکه بسیاری از برندهای ممتاز، برنامه‌ها و اهدافی را نیز برای ارایه‌ی بصری محصولات خود دارند. برای نمونه می‌توان به کمپانی نایک اشاره کرد که با ۵۴ میلیون فالوئر، همواره عکس‌ها و فیلم‌های کوتاهی از ورزش و ورزشکارانش را پست می‌کند. استارباکس با ۹.۸ میلیون فالوئر، نوشیدنی‌های خود را در مکان‌های عجیب و غریب و یا رنگارنگ برای مخاطبان به نمایش می‌گذارد.


شمار زیادی از استارتاپ‌ها، از شرکت‌های تولید تی‌شرت همچون میزن‌ومین (Mizzen+Main) تا مارک‌های معروف کوله‌پشتی از جمله هرشل سوپلای (Herschel Supply Co.) از این برنامه به عنوان راهی برای افزایش آگاهی و شور و شوق مردم در مورد نام تجاری خود استفاده کرده‌اند.


اکنون پرسش این است که بهترین روش برای انجام این کار چیست؟ به لطف اجرای آینده‌ی ابزار کسب و کار اینستاگرام، نام‌های تجاری قادر خواهند بود تا آسان تر از قبل با کاربران و مشتریان خود ارتباط برقرار کنند. همه‌ی آن چیزی که شما نیاز دارید در واقع یک صفحه‌ی فیسبوک است.


همانطور که می‌دانید فیسبوک مالک شبکه‌ی اینستاگرام است و از طریق آن، برنامه‌ی اینستاگرام می‌تواند اطلاعات شرکت شما را دریافت کند. به این ترتیب، شما می‌توانید از شمار زیادی امکانات برنامه از جمله صفحات پروفایل ویژه‌ی کسب و کار، یک ابزار تجزیه و تحلیل و همچنین گزینه‌ای برای پرداخت هزینه‌ی تبلیغات بهره‌مند شوید.


همانند هر تصمیم دیگری که در کسب و کار گرفته می‌شود، پیش از هر کاری باید مطمئن شوید که اینستاگرام ارزش سرمایه‌گذاری شما برای نام تجاریتان را داشته باشد. اگر شما برای مثال گرداننده‌ی یک شرکت نرم‌افزاری یا یک آژانس مشاوره باشید، ممکن است تهیه‌ی پست‌هایی که بتواند مخاطبان را درباره‌ی کارها و ایده‌هایتان ذوق‌زده کند، مقداری دشوار باشد. اما هنوز هم ارزش امتحان را دارد که بخواهید عملکرد خودتان را در اینستاگرام برای اهداف تجاری امتحان کنید. در اینجا به بررسی شش مورد از بهترین شیوه‌های موجود برای استفاده از اینستاگرام به منظور کسب و کار می‌پردازیم.


۱. اطمینان حاصل کنید که مشتریان به راحتی می‌توانند با شما تماس بگیرند
اکنون دیگر نیازی نخواهد بود که تمامی اطلاعات خود را به طور انبوه در بخش زندگی‌نامه‌ی خود بیاورید. پروفایل‌های کسب و کار جدید اینستاگرام به فالوئرها اجازه می‌دهد تا با فشار یک کلید با ارسال ایمیل، تماس، و یا پیام به شرکت شما دسترسی داشته باشند؛ همچنین این امکان وجود دارد که به یک نقشه با تمامی راه‌های ممکن برای رسیدن به محل شرکت شما نیز دسترسی پیدا کنند.


بنابراین مطمئن شوید که تمام اطلاعات خود را به طور دقیق و در جاهای مناسب ثبت کرده‌اید، به طوری که مشتریان به راحتی بتوانند در صورت نیاز شما را پیدا کرده و با شما تماس برقرار کنند. این کار باعث می‌شود تا شما نیز بتوانید به درخواست‌ها و کامنت‌های مخاطبان به سرعت و با بهترین بهره‌وری ممکن پاسخ دهید.


۲. از ابزار اینسایتس (InSights) برای تعیین پست‌هایی با بیشترین بازدید استفاده کنید
آیا فکر می‌کنید به طور قطع می‌دانید که کدام ایده‌ها بهتر کار می‌کنند؟ شاید بهتر باشد در این باره تجدید نظر کنید و سپس اطمینان حاصل کنید که اطلاعات خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهید. ابزار اینسایتس به شما نشان خواهد داد که بسیاری از افراد چگونه با هر یک از پست‌های شما تعامل می‌کنند. شما باید از این اطلاعات برای پی بردن به چگونگی تنوع و گستردگی استایل‌های کپشن‌ها، فیلترها و سوژه‌های عکاسی استفاده کنید.


به عنوان یک مثال، می‌توانیم به یک استارتاپ طراحی داخلی با نام هوم‌پالیش Homepolish اشاره کنیم. آنها در ابتدا گمان می‌کردند که مخاطبان از تصاویری که در آن از سوژه‌های انسانی استفاده شده باشد، استقبال بیشتری خواهند داشت.

اما تجزیه و تحلیل‌های دقیق‌تر نشان داد، تصاویری که انسان‌ها در آنها حضور داشته‌اند نسبت به تصاویر بدون سوژه‌های انسانی لایک‌های کمتری را از سوی مخاطبان دریافت کرده‌اند. از این رو کمپانی تصمیم گرفت تا رویه‌ی خود را در عکس‌ها تغییر دهند و سوژه‌های انسانی را از تصاویرشان حذف کنند.

۳. ایجاد یک تقویم مشخص برای پست‌ها
بهترین مقاطع زمانی در روز برای ارسال پست‌ها چه وقت‌هایی هستند؟ تعداد میانگین پست‌ها در هر روز باید چقدر باشد؟ به طور آزمایشی با یک پست در هر روز یا یک پست در هر چند روز شروع کنید و در ادامه سعی کنید تا مناسب‌ترین زمان‌بندی را به دست آورید. به عنوان یک شاخص راهنما، صاحبان بسیاری از برندها باور دارند که بیش از دو یا سه پست در روز ممکن است ذهن مخاطبان شما را بیش از حد اشباع کند. و در حالی که بسیاری از شرکت‌ها در طول ساعات کاری پست‌های بیشتری ارسال می‌کنند.


یک مطالعه نشان می‌دهد که در اواخر شب و آخر هفته‌ها، پست‌ها تا حدودی از تعامل و توجه بیشتری برخوردار می‌شوند. احتمالا دلیلش این است که در این زمان‌ها رقابت کمتری در آن فضا وجود دارد. حالت‌های مختلف را امتحان کنید، با اعداد بازی کنید و آنها را مدام تغییر دهید تا در نهایت ببینید که مخاطبانتان بیشتر به چه برنامه‌ی زمانی اقبال بیشتری نشان می‌دهند.پس از آن پست‌های خود را برای چند روز یا چند هفته‌ی پیش رو برنامه‌ریزی کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست و معینی قرار خواهید داشت.

۴. محتویاتی را پست کنید که باعث جذب کامنت‌های گوناگون شود
کامنت‌ها در واقع نقطه‌ی اوج تعاملات اینستاگرام هستند. مطالعه‌ی فوق نشان داد که برای نام‌های تجاری بزرگ، کامنت‌ها تنها حدود ۱.۱ درصد از تعاملات کاربران را به خود اختصاص داده‌اند. این آمار تا حدودی مایه‌ی تاسف است. زیرا اغلب نظرات در واقع به صورت تگ‌هایی هستند که در آن، کامنت‌گذاران یک یا چند نفر از دوستان خود را به دیدن صفحه‌ی شما دعوت می‌کنند و به این ترتیب تا حدودی به افزایش تعداد بازدیدکنندگان منجر می‌شوند. پرسش این است که چطور می‌توانید کامنت‌های بیشتری در صفحه‌ی خود داشته باشید؟


کمپانی فروشگاه آنلاین هاکبری (Huckberry) که بیش از ۱۷۹ هزار فالوئر دارد، توصیه می‌کند تا از  عکس‌ها و کپشن‌هایی استفاده کنید که در بر دارنده‌ی ارزش و بینش‌ مشخصی باشد و یا اینکه در آنها سوالی از مخاطبین پرسیده سود. مثلا از آنها بخواهیم که پیشنهادات خود را درباره‌ی یک دستورالعمل بیان کنند یا مثلا بهترین مکان‌های دیدنی را برای دیدار در سئول پیشنهاد کنند.


کمپانی هوم‌پالیش توصیه می‌کند، از موضوعاتی برای نظرخواهی استفاده شود که بتوانند احساسات مختلف را در بر داشته باشند. پستی که در آن هر دو فاکتور شوخ‌طبعی و علاقه و دوست داشتن مطرح شده باشد، شانس بالاتر را در جذب کامنت‌های گوناگون نسبت به پستی خواهد داشت که تنها یه مقوله‌ی حسی رو پوشش می‌دهد.

۵. گاهی اوقات کاربران را به مشاهده‌ی وب‌سایت خود دعوت کنید
هدف نهایی بازاریابی برای شرکت شما در شبکه‌ی اینستاگرام این است که با همه‌ی تفاسیر یاد شده، بتوانید کاربران و مخاطبان صفحه را تبدیل به خریداران محصولات و خدمات کنید. در حالی که بخش زیادی از این هدف نیازمند یک استراتژی بلندمدت است، اما شما می‌توانید شرح تصاویر خود را به گونه‌ای بنویسید که کاربران را از فروش‌ها و یا نسخه‌های جدید محصولاتتان مطلع کند. همچنین می‌توانید آنها را ترغیب کنید که با پروفایل کمپانی شما به طور دایم لینک باشند.


اما به خاطر داشته باشید که بیش از حد از این تاکتیک استفاده نکنید، زیرا این کار باعث می‌شود تا بخش فید شما رفته رفته کارایی خود را به عنوان یک اکانت سرگرمی و تفریحی برای مخاطب از دست داده و برای مخاطبتان بیشتر به عنوان یک تاکتیک برای فروش و جذب مشتری شناخته شود.


ژاک پینا یکی از سران مدیریتی هاکبری در این باره می گوید که:”هر چقدر که کمتر از مخاطبانمان پرسش کنیم، به همان اندازه فالوئرهایمان را عادت می‌دهیم که ما برای ارایه‌ی محتویات اصیل و موثق برایشان حضور داریم. ما از آنها درخواستی نمی‌کنیم، مگر در زمان‌هایی که واقعا درباره‌ی چیزی بسیار هیجان‌زده باشد.”

۶. سعی کنید تا موضوعات و لحن شما با هم سازگاری داشته باشند
هنگامی که مخاطبانتان برای یک بار با تصاویر جالب و یا مطالب الهام‌بخش صفحه‌ی شما آشنا شدند، در آن صورت انتظار خواهند دشت که به آن روند ادامه دهید. پینا همچنین در این باره معتقد است که:”لحن مناسب خود را بیابید، آن را بهبود داده و کارتان را با آن تنظیم کنید و سپس فوق‌العاده سازگار با آن لحن باقی بمانید. باشد.”

نوا سانتوس (Noa Santos) یکی از بنیان‌گذاران هوم‌پالیش نیز در تایید سخنان پینا اظهار می‌کند: “در جهانی که در آن پدیده‌ها بسیار غیر قابل پیش‌بینی هستند، قابل پیش‌بینی بودن شاید به نوعی خوشایند باشد.”

منبع: خلاقیت
   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۳
hasan sabilan ardestani

آشنایی با بریف تبلیغاتی

این روزها مدیران برند به هر دری می زنند تا رضایت کارفرمای خود را جلب کنند و در این راه از انتخاب بهترین آژانسهای تبلیغاتی و برگزاری جلسات Pitch گرفته تا جستجوی دیوانه وار در سایتها، همایشها و سمینارها و… تا احیانا چیزی را از قلم نیندازند!
از آنسو چه بسیارند تیمهای خلاق که به محض دریافت یک سفارش نصفه نیمه از مشتری (که عموما مدیران برندها هستند)، دور خودشان می چرخند تا کاری خلاق برای ارائه به مشتری انجام دهند. بریف تبلیغاتی از جمله راههای کسب موفقیت برای افزایش فروش و برند سازی می باشد که در این قسمت مجله خبری محیطی آشنایی با بریف تبلیغاتی را شرح خواهد داد.

«بریف» چیست؟

بریف توضیحاتی مکتوب، اساسی و چکیده درباره یک پروژه (برند) است که در حقیقت صورت مساله را با تمام جزئیات ممکن (اما مختصر) تشریح می کند و به عبارتی یک Pre-Branding خلاصه شده است که همه عناصر لازم و مورد نیاز برای تدوین استراتژی های ارتباطی و برندینگ یک برند را توصیف می کند.

انواع بریف

بریف تبلیغاتیبریف ها را بر مینای نوع هدف، مخاطب و همچنین تدوین کننده آنها می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد:
بریف استراتژی ارتباطی برند (Brand Communication Strategy) یا استراتژی پیام (MSB): این بریف توسط مدیران ارشد برند تدوین می شود که اهداف و استراتژی های ارتباطی برند را برای ارائه به مشاوران، آژنسها و… بصورت جامع ولی چکیده و شفاف توصیف می کند.
بریف مشتری (Client Brief): این بریف توسط یا به درخواست آژانس مشاور برند در قالب فرمی که شامل اطلاعات مورد نیاز آژانس است (فرم RFB) تکمیل می شود. توصیه می شود این فرم بصورت حضوری در حضور مدیر امور مشتریان آژانس تکمیل شود. این فرم ممکن است دارای ضمایم و پیوست هایی مانند نمونه تبلیغات انجام شده برند، کپی اسناد و اطلاعات ثبتی، گواهینامه ها و… باشد.
بریف خلاق (Creative Brief): این بریف توسط مدیر خلاقیت آژانس بر مبنای اطلاعات مورد نیاز واحد خلاقیت و آتلیه از بریف اصلی مشتری استخراج و به افراد آتلیه ابلاغ می شود.

بریف استراتژی ارتباطی برند

Strategy-jigsaw-puzzleبرای داشتن یک بریف خلاق جامع و مفید، ابتدا باید استراتژی های ارتباطی برند توسط مدیران برند تدوین شود و پیش از هرچیز باید امیدوار بود که برند، تفکر استراتژیک و مناسب به ویژه در زمینه برندینگ داشته باشد تا بتواند به شش سوال زیر پاسخ دهد
شش سئوال اساسی در تدوین استراتژی ارتباطی برند:

  1. این برند برای فروش به چه کسانی است؟ (Target)
  2. این برند چه «مزیتی» را می فروشد؟ (Benefit)
  3. چرا باید مردم آن را باور کنند؟ (RTB)
  4. دقیقا چه چیزی از ابزارهای ارتباطی (تبلیغات و…) می خواهیم؟ (Strategy)
  5. انتظار داریم مردم چه واکنشی نسبت به آن انجام دهند؟ (Response)
  6. این برند می خواهد مردم چه احساسی نسبت به آن داشته باشند؟ (Brand Image / Associations)

بریف خلاق

imagesبریف خلاق توسط سه واحد کلیدی متن پرداز یا کپی رایتر و مدیرهنری که با رهبری مدیر خلاقیت، آفرینش پیام برند را به عهده دارند تدوین می گردد. بریف خلاق همان چیزی است که در اختیار تیم خلاقیت قرار می‌گیرد تا با توجه به آن ایده‌ها را برای برند و محصول خلق کند و با بریف مشتری که در اختیار اکانت قرار می‌گیرد تفاوت دارد.

بعبارتی بریف مشتری یا خلاصه استراتژیک پیام (MSB) توسط مشتری تدوین می شود اما بریف خلاق (Creative Brief) از سوی آژانس توسط مدیر خلاقیت یا یکی از سه نیروی کلیدی آتلیه خلاق و بر اساس بریف اصلی بازآفرینی می شود.
در این قسمت شرحی ازنمونه‌ی بریف خلاق که برآمده از رفتار مصرف کننده بوده و به رسانه‌هایی چون رسانه‌های اجتماعی، تلویزیون، پرینت و فضای دیجیتال پرداخته شده است:

یک شرکت مواد شوینده خط تولیدی جدیدی برای محصولات شوینده با نام X خلق کرده است. گروه خلاقیت این مایع لباس‌شویی را لیدر محصولات می‌داند و فرصتی پیش آمده تا یک برند جدید از پایه ساخته شود و هدف ایجاد خط تولیدی است که برای نسل جدید مصرف کنندگان جذابیت داشته باشد.
شرح حال (پروفایل) مخاطب بیشتر از اینکه درباره اعداد و درصدها باشد، پیرامون این است که مخاطب واقعی چطور فکر می‌کند، احساس می‌کند و رفتار می‌کند. اینجا هدف ترسیم پرتره‌ای از مخاطب است. یک تصویر کلامی که گروه خلاقیت بتواند درباره‌ی آن صحبت کند و آن را تجسم کند.

  • با چند اصل ساده شروع کنید:
  • آن‌ها چه کسانی هستند؟
  • کجا هستد؟
  • چطور با هم ارتباط برقرار می‌کنند؟
  • چه چیزهای دیگری لازم است تا درموردشان بدانیم؟

باید به ورای اطلاعات سنی، مکانی و جنسیتی رفت تا بتوان جزییات جمعیت شناختی (دموگرافیک) را با اطلاعات سبک زندگی و بینش‌ها واقع‌بینانه کرد.یکی از راه‌ها این است که توضیح دهید مخاطب نسبت به این‌گونه محصولات (خود محصول و محصولات رقیب) چطور فکر می‌کند، احساسش چیست و چه رفتاری دارد.

مثال: مخاطب ما خانم‌های شهرنشین، ۱۸ تا ۳۴ ساله هستند که سالیانه بیش از ۲۰ میلیون تومان خرجی خانه در اختیار دارند.اما نکته اصلی پیرامون این مخاطبان این است که آن‌ها از اقوام مختلف و با اندیشه‌های اعتقادی مختلف که در تمام ایران حضور دارند هستند. اصطلاح مناسب در اینجا “چندفرهنگی” است. پس فقط درباره زنان تهرانی صحبت نمی‌کنیم.

  • تمرکز: چه چیزی مهم‌تر است که گفته یا نشان داده شود؟اینجا قرار است متقاعد‌کننده‌ترین شرح یا تصویری که می‌تواند برای رسیدن به منظور نشان داده شود شناسایی کنید.

مثال: مایع لباس‌شوییX از ترکیب گیاهی جدیدی استفاده می‌کند که با قدرت، کثیفی، لکه‌ها و چربی را پاک می‌کند و به محیط زیست به هیچ وجه آسیبی نمی‌رساند.

  • دلایل: چه دلایلی برای اقناع وجود دارد تا مخاطب باور کند، امتحان کند و خریداری کند؟
    دلایل منطقی و احساسی‌ای که باعث می‌شود مصرف کننده حرف شما را باور کند و محصول یا خدمات را بخرد فهرست کنید. شامل تمام نکات اصلی کپی و شواهد بصری و به ترتیب اهمیت برای مصرف کننده.
    مثال:از بین برنده‌ی کثیفی. جدید ، با فرمول علمی پیشرفته، با قدرت، کثیفی، لکه‌ها و چربی را پاک می‌کند.

چه چیز دیگری می‌تواند به تیم خلاقیت کمک کند؟ اینجا همان‌جایی است که می‌توانید بینش مصرف کننده، جملات به یادماندنی، شرحی از شخصیت برند، تگ لاین‌های پوزیشنی، فکرهای خلاق اولیه، شرایط پیشنهاد واکنش مستقیم (direct response offer)، انتظارات از نتیجه و عناصر الزامی مانند لوگو و نشانی وب‌سایت را اضافه کنید و مطمئن شوید که منابع برای پژوهش‌های بیشتر را قید کرده‌اید.

  • جمله قصار متخصص:”پاک‌کننده‌ای قوی‌تر و سبزتر از این محصول که منشا گیاهی دارد ندیده‌ام.” پروفسور فلان.دانشگاه فلان.
  • زمان‌بندی: از تیم خلاقیت چه می‌خواهیم و چه زمانی به آن احتیاج داریم؟
    در این مرحله می‌توانید بر اساس پروژه، جزییات را پیرامون رسانه،‌اندازه‌ها و احتیاجات پرزنت به مشتری و حتی مشخصات تولید را بیان کنید.

چگونه بریف خلاق را از بریف مشتری استخراج کنیم؟

در شکل زیر المانهای استخراج شده از بریف که در بریف خلاق لازم است نشان داده شده است.

بریف تبلیغاتی

مینی بریف خلاق (MCB) چیست؟

images (1)اما گاهی اوقات فرصت استخراج یک بریف خلاق جامع وجود ندارد. در این حال می توان به مینی بریف خلاق (MCB) بسنده کرد. برای داشتن یک مینی بریف خلاق شما باید روی مهمترین عوامل و عناصر تمرکز کنید که عبارتند از:

  • اهداف ارتباطی
  • مخاطبان هدف
  • بینش مشتریان
  • محرک ها

نتیجه گیری

باشتاب حرکت کردن گاهی خیلی طول می کشد! اگر شما به عنوان یک مدیر امور مشتریان روش پاسخ گویی از طریق تلفن را انتخاب می کنید و بریف را مکتوب نمی کنید، یا اگر به عنوان مدیر خلاقیت بدون داشتن بریف خلاق یا مینی بریف خلاق از تیم آتلیه انتظار ارائه خروجی های موثر و خلاق دارید، چطور انتظار دارید که وقتی پیمانکار یا تیم مورد نظر برای ارائه کار خود بیایند، شما تمام حرف ها و نکات خود را به یاد داشته باشید؟ از کجا می دانید کارشان همان چیزی است که شما می خواهید؟ و…

اگر شما یک استراتژیست یا مدیر معمولی برند هم باشید، تدوین یک بریف کوچک حدود ۳۰ الی ۶۰ دقیقه از شما زمان می گیرد. پس مدیریت خود را زیر سوال نبرید و پیش از واگذاری کار به آژانس یا واحد خلاق یا هر سفارش دیگر، بریف مربوط به آنرا تنظیم کنید. آن وقت چیزی که بدست می آورید می تواند به فروش بهتر شما کمک کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۱
hasan sabilan ardestani

در زمان‌های نه‌چندان دور بازاریابی و تبلیغات یک کارآفرین به مجلات رنگ‌و‌رو رفته و یا تبلیغات تلویزیونی گران‌قیمت محدود می‌شد. اما با ظهور پدیده‌ای به نام اینترنت، گزینه‌های بازاریابی کارآفرینان جوان به طور سرسام‌آوری افزایش یافت. هر کسی با کمی وب‌گردی می‌تواند متوجه این استراتژی‌ها و انتخاب‌های نامحدود شود.  اما با این حال کسانی که در آغاز راه بازاریابی دیجیتال قرار دارند، همواره با سوالات و ابهامات مشابهی درگیر هستند.

کار خود را چگونه شروع کنیم؟

کدام استراتژی و گزینه برای من مناسب‌تر است؟

اولین قدم برای این کار چیست؟

اما ماجرا زمانی پیچیده‌تر می‌شود که پای بودجه هم به میان می‌آید. شاید شرکت‌های بزرگ و لوکس محدودیت چندانی در این مورد نداشته باشند، اما برای یک کسب‌و‌کار کوچک و نوپا قضیه کاملا متفاوت است. زیرا چنین شرکتی در صورت امتحان استراتژی‌های متنوع و گوناگون، ممکن است به سرعت با کسری بودجه و از دست دادن منابع مواجه شود.

اما به لطف چند راهکار و تکنیک ساده، شما می‌توانید علاوه بر صرفه‌جویی در بودجه و مخارج، به استراتژی مناسب بازاریابی دیجیتال خود دست یابید. در این مطلب قصد داریم تا چند مورد از این راهکار‌ها را به شما معرفی کنیم. اما پیش از آن، ابتدا به معرفی اصل بسیار مهمی می‌پردازیم که کل این مطلب بر پایه آن طرح شده است.

احتمالا قبلا نیز نام قانون پارتو یا همان قانون ۸۰/۲۰ به گوش‌تان خورده است. پیام این قانون بسیار ساده است: “کمترین تعیین کننده بیشترین است.” در نتیجه برای جلوگیری از هدر رفتن وقت و بودجه، باید بر روی اساسی‌ترین و تعیین کننده‌ترین مسائل تمرکز کنیم. برای درک موقعیت‌های مناسب بازاریابی باید به خوبی با این نکته آشنا باشید.

 

قانون پارتو

در نتیجه شما می‌توانید با متمرکز کردن بودجه و انرژی خود بر روی قسمت کوچکی از کارها، علاوه‌بر صرفه‌جویی در استفاده از این منابع، نتیجه بخش عمده‌ای از کارها را نیز به نفع خود تغییر دهید. با در نظر گرفتن این موضوع، به معرفی راهکارها می‌پردازیم.

 

۱) ایجاد یک استراتژی محکم و استوار

ممکن است هم‌اکنون بسیاری از شما متعجب شده باشید که که چرا چنین مورد واضح و آشکاری را به عنوان قدم اول مطرح کرده‌ایم. جواب بسیار ساده است، زیرا بسیاری از افراد از این موضوع ساده بی‌اطلاع هستند! ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که کارآفرینان جوان و کسانی که برای اولین بار قصد ایجاد کسب‌و‌کاری را دارند، کارهای لازم به اجرای خود را صرفا بر روی استیکر‌هایی نوشته و بر روی دیوار می‌چسبانند و اکثر آنان حتی مدت زمان ثابتی را نیز برای بررسی میزان پیشرفت، تعیین اهداف و بررسی احتمالات و پیشامد‌ها اختصاص نمی‌دهند.

هرچند این قسمت هیجان‌انگیزترین بخش یک بازاریابی و کارآفرینی نیست، اما بدون شک مهم‌ترین بخش آن است. قبل از این که به فکر صرف هزینه و یا صرفه‌جویی در آن باشید، بهتر است استراتژی واضح و روشنی را برای خود اتخاذ کنید. برای ایجاد یک استراتژی می‌توانید سوال‌های زیر را از خود بپرسید:

  • چقدر باید هزینه کنم؟ پاسخ دادن به این این سوال برای جلوگیزی از صرف هزینه در موقعیت‌های کم‌بازده ضروری است.
  • اهداف من چه چیزهایی هستند؟ افزایش بازدید سایت، افزایش میزان خرید و فروش و یا بهبود سئو و رتبه‌بندی؟ هدف نهایی همه ما درآمدزایی است. پس بالاترین سطح هدف خود را مشخص کرده و به ترتیب زیر اهداف را تعیین کنید.
  • کدام ویژگی بارز من در کدام مسیر می‌تواند مفید واقع شود؟ آیا من یک متخصص سئو ، نویسنده و یا یک طراح ماهر هستم؟ با استفاده از مهارت‌ها و منابع خود، کانال‌های لازم برای تمرکز بیشتر را انتخاب کرده و بر روی آن‌ها متمرکز شوید.

با پاسخ دادن به این سوالات به یک استراتژی مناسب برای خود خواهید رسید. فراموش نکنید که هرچه بیشتر تمرین کنید، در مبارزه آسیب کمتری خواهید دید و یا در این مورد بهتر است بگوییم که “هرچه بیشتر در بازاریابی دیجیتال برنامه‌ریزی کنید، هزینه‌های اضافی بر روی موارد بی‌مصرف و آزمایش و خطا کاهش خواهد یافت.”

 

تلاش بیشتر آسیب کمتر

 

۲) استخدام یک تیم متخصص در زمینه فعالیت‌های شما

همه کارآفرینان بودجه قابل توجهی را به استخدام متخصصان و مشاوران باتجربه در زمینه بازاریابی دیجیتال اختصاص می‌دهند. اما مهم این است که شما بتوانید متخصصان درستی را استخدام کنید. منظور از متخصصان درست بازاریابی، کسانی هستند که در زمینه فعالیت شما تجربه و تخصص دارند. یک بازاریاب دیجیتالی خوب لزوما نمی‌تواند برای شرکت شما مناسب باشد. فراموش نکنید که شما نه به دنبال فرصت‌های خوب، بلکه به دنبال یافتن بهترین فرصت‌ها هستید.

استخدام تیم متخصص

اگر شما یک نویسنده ماهر هستید و دوست دارید تا مطالب شما در رتبه‌های ابتدایی گوگل قرار بگیرد، بهتر است یک متخصص سئو با سابقه کار درخشان و مرتبط با کسب‌و‌کار خودتان استخدام کنید. در این صورت می‌توانید مطمئن شوید که افراد استخدامی شما نه‌تنها با کسب‌و‌کار شما آشنایی دارند، بلکه می‌توانند در جهت بهینه‌سازی فعالیت‌های شما در آن راستا تلاش کنند.

 

۳) یک رویکردی لایه‌ای برای بازاریابی دیجیتال خود تنظیم کنید

روند بازاریابی با گیر و دارهای فراوانی همراه است که غالبا نتیجه خوشایندی ندارند. در نتیجه ممکن است که تمرکز شما را از کارهای مهم‌تر گرفته و به خود اختصاص دهند. به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که از رویکرد “لایه‌ای” استفاده کنید. اما رویکرد لایه‌ای به چه معناست؟

ابتدا شما باید لیستی متشکل از ۳ الی ۵ رسانه بازاریابی دیجیتال تهیه کنید که از طریق آن‌ها بتوانید به صورت موثرتر و مقرون به صرفه‌تری به مخاطبان خود دست یابید. سپس باید قدرتمندترین آن‌ها را براساس آمار به دست آمده و نرخ بازگشت آن‌ها انتخاب کنید و بر روی آن متمرکز شوید.

پس از تسلط کامل بر روی رسانه اول می‌توانید به سراغ رسانه‌های بعدی موجود در لیست بروید. بهتر است این کار را تا زمانی که به چند رسانه مختلف تسلط یافته‌اید، انجام دهید. اگر شما این رویکرد را اتخاذ کنید، به خوبی با قسمت‌های مختلف هر بخش از رسانه‌ها آشنا شد و در نتیجه قادر خواهید بود تا با بهینه‌سازی آن‌ها نرخ بازگشت سرمایه خود را نیز افزایش دهید.

این رویکرد نه‌تنها نرخ بازگشت سرمایه شما را افزایش خواهد داد، بلکه پایه و اساسی برای بازاریابی دیجیتال شما نیز به وجود خواهد آورد. یک مثال عملی در این مورد: برای مثال یک شرکت تزئین و ایجاد محوطه و فضای سبز، رسانه‌های فیسبوک، تبلیغات گوگل و سئو را برای خود مناسب می‌بیند. در نتیجه رویکرد آن به صورت زیر خواهد بود:

  • آغاز تسلط بر بازاریابی فیسبوک با در نظر گرفتن بودجه‌ای معادل ۱۵۰۰ دلار در ماه و باهدف قرار دادن نرخ بازگشت سرمایه ۲۲۵۰ دلاری در ماه
  • پس از رسیدن به این هدف و استخدام متخصصانی برای ادامه دادن آن، به سراغ تبلیغات‌های جست‌و‌جوگرها خواهیم رفت.
  • با استفاده از سود به دست آمده از فیسبوک، بودجه‌ای ۷۵۰ دلاری در ماه برای این قسمت در نظر گرفته و هدف خود را کسب ۱۵۰۰ دلار در ماه قرار می‌دهیم.
  • پس از مدتی در این زمینه نیز تسلط خواهیم یافت و در مجموع با هزینه ۲۰۰۰ دلاری در ماه، ۵۰۰۰ دلار به دست خواهیم آورد. تا به اینجای کار نیز به سوددهی رسیده‌ایم اما با این حال تلاش‌های ما کافی نیستند.
  • در این قسمت می‌توانیم به مدیریت نرخ بازگشت سود از هر دو بخش خود بپردازیم و در صورت لزوم به سراغ بخش بعدی (برای مثال سئو) برویم.
  • این کار تا زمانی ادامه خواهد یافت که به چند مورد از رسانه‌های بازاریابی دیجیتال تسلط یابیم.

افراد بسیاری به صورت ناگهانی پروژه خود را آغاز کرده و تمرکز خود را بر روی موارد مختلفی قرار می‌دهند. نتیجه این کار چیزی به جز کاهش نرخ بازگشت سرمایه و از دست رفتن بودجه نخواهد بود. با محدود کردن تمرکز خود به چند رسانه، شما قادر خواهید بود تا بر روی هر یک از آن‌ها تسلط یافته و رویکرد‌های آن را به خوبی بشناسید.

 

۴) معیارهای خود را تجزیه و تحلیل کرده و سپس تنظیم کنید

یکی از قوانین مورفی به این صورت است: “هرچیزی که در آن امکان اشتباه وجود داشته باشد، به یک اشتباه خواهد انجامید!” این قانون در بسیاری از بازاریابی‌های دیجیتالی نیز قابل درک است.

حتی با وجود داشتن یک استراتژی محکم، توجه به قانون ۸۰/۲۰، استخدام یک تیم متخصص و تسلط لایه‌ای بر روی چند رسانه، باز هم احتمال اشتباه در بازاریابی دیجیتال وجود دارد که همین امر موضوع تحلیل و تغییر را حیاتی می‌کند. هر بازاریابی باید با گوگل آنالیز و یا هر پلتفرم تحلیلی دیگری آشنا باشد، آمار و ارقام مربوط به کسب‌و‌کار خود را بشناسد، آن‌ها را درک کرده و سپس تفسیر کند. تصمیمات هوشمندانه تنها به کمک داده‌ها صورت خواهند گرفت.


برای مثال اگر شما داده‌های خود را تحلیل کنید، متوجه افزایش قابل توجه درآمدزایی خود در یک بازه چند روزه شوید. سپس علل آن را بررسی کرده و آن روند را تکرار کنید. در این صورت به درآمدزایی بیشتری خواهید رسید که بدون تحلیل و تجزیه داده‌ها رسیدن به آن ممکن نبود.

برای موفقیت در دنیای بازاریابی دیجیتال و صرفه‌جویی هرچه بیشتر در هزینه‌ها، باید به دنبال راه‌های موثرتری برای تحلیل باشید و این امر با شناخت داده‌ها میسر خواهد بود. برای مثال، نمونه عملی قبلی (پس از تسلط بر فیسبوک و تبلیغات موتورهای جست‌و‌جو) را این‌گونه ادامه می‌دهیم:

پس از گذر چند ماه و به راه اندازی چند کمپین، تصمیم می‌گیرید که سهم تلاش‌های خود را دریافت کنید. مشاهده می‌کنید که به ازای پرداخت ۱۰ دلار در روز برای تبلیغات‌های دیجیتال، ۱۰.۵ دلار دریافت کرده‌اید که روند بسیار خوب و مثبتی محسوب می‌شود. اما با مراجعه به بازاریابی فیسبوک، متوجه می‌شوید که در واقع شما در حال ضرردهی و از دست دادن سرمایه خود هستید. در این قسمت یک معمای جالب برای شما مطرح می‌شود.

به احتمال فراوان منطق شما خواهد گفت که بازاریابی فیسبوک را به کلی رها کرده وسرمایه‌گذاری بر روی تبلیغات جست‌و‌جوگرها را دو برابر کنید (که بسته به نوع کسب‌و‌کار و دیدگاه شما ممکن است سودی بیش از آنچه در نظر گرفته شده داشته باشد). در این حالت اگر هدف نهایی شما روشن و واضح نباشد، ممکن است که همچون یک کشتی بی‌لنگر در میان موج‌هایی از احساسات و شک و تردید‌ها با سردرگمی اطراف حرکت کنید.

به همین دلیل است که باید داده‌های خود را تحلیل کرده و تصمیمات خود را بر اساس محور استراتژیک خود اتخاذ کنید. هنگامی که درک روشنی از داده‌ها و تحلیل‌های خود به دست آوردید، ترس رها کردن یک رسانه از بین خواهد رفت و قادر خواهید بود تا تصمیمات بهتری برای آنده کسب‌و‌کار خود بگیرید. اگر پس از یک ماه متوجه شدید که تغییرات به وجود آمده کارساز نبوده‌اند، چرخش و بازگشت به حالت قبلی بهترین گزینه است.

 

۵) یک برند شخصی ایجاد کنید

در این قسمت می‌خواهیم راز کوچکی را با شما در میان بگذاریم: “مردم به ندرت از یک شرکت خرید می‌کنند، بلکه آن‌ها از یک برند خرید می‌کنند.”

یک شرکت همواره با مفاهیمی مانند سود، زیان، محصولات، مدیریت، درآمد، سهامداران و .. همراه است که مفاهیمی خسته‌کننده برای یک مشتری محسوب می‌شوند. اما یک برند همیشه در مورد مسائلی چون هیجان، تجربه، تعامل، لبخند و شخصیت است. اگر تبلیغات سابق اپل را دیده باشید، به خوبی قادر به درک این دوگانگی خواهید بود:

بیاید کمی در باره این موضوع فکرکنیم. سالانه هزاران شرکت با شکست مواجه می‌شوند. این شکست‌ها دلایل متعددی دارند که یکی از بزرگترین آن‌ها به برندینگ ضعیف آن‌ها مربوط می‌شود. مردم دوست دارند از کسی خرید کنند که به آن اعتماد دارند.

 

برند شخصی در سایت- بازاریابی دیجیتال

اگر دقت کرده باشید، تمامی وبلاگ‌های موفق یک نقطه اشتراک دارند: همه آن‌ها یک برند شخصی هستند. چهره صاحبان در پس‌زمینه سایت علاوه بر افزایش تمرکز مخاطبان، باعث جلب اعتماد آن‌ها نیز می‌شود. لزومی ندارد که هر کسب‌و‌کاری تصویری از کارآفرین خود داشته باشد، اما شخصیت‌بخشی به برند جزو اصول حیاتی و مهم هر کسب‌و‌کاری است.

قبل از سرمایه‌گذاری بر روی کسب‌و‌کار از این موضوع اطمینان حاصل کنید که برند شما دارای نگرش، احساسات و حس قابلیت اعتماد است و پس از آن یک شخصیت به تمام معنا برای برند خود ایجاد کنید. به عنوان یک سفیر و نماینده، شما باید شخصیت برندتان را با شخصیت خود گره بزنید. هرچه شخصیت خود و برندتان بهتر باشد، نیاز کمتری به فعالیت‌های بازاریابی نیز خواهید داشت، زیرا مردم به خودی خود شما را خواهند یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۱
hasan sabilan ardestani

در این مقاله ما 9 ایمیل را مطرح نموده ایم که باید طبق روالی منظم برای کاربران ارسال شوند. همچنین هدف از هر ایمیل و اینکه چه کسب و کارهایی می توانند از هر ایمیل بهره ببرند را بیان نموده ایم. علاوه بر این، میزان دشواری آماده سازی هر ایمیل نیز با معیاری بین 1 تا 5 مشخص شده است. هر چقدر این میزان به 5 نزدیک تر باشد سطح ایمیل نیز بالاتر می رود. بعد از معرفی هر ایمیل به ارائه سه توصیه برای ایجاد آن ایمیل پرداخته ایم.
بنابراین اگر می خواهید سطح بازاریابی ایمیلی خود را ارتقاء دهید، این مقاله برای شما مفید خواهد بود.

1- ایمیل های تبلیغاتی

هدف: معرفی محصول یا خدمات به مشتریان به منظور ترغیب مشتری به خرید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 1- ایمیل های تبلیغاتی باید کوتاه و خوشایند باشند. شاید نیاز به تهیه و آماده سازی یک تصویر خاص داشته باشید اما به طور کلی ایجاد این ایمیل فرآیندی زمان بر و طولانی نیست.

سه توصیه برای ایجاد ایمیل تبلیغاتی:

  • پیشنهاد خود را کاملاً واضح مطرح کنید- ممکن است مشریان شما وقت نداشته باشند تا ایمیل تبیلغاتی شما را مطالعه کنند. اما اگر پیشنهاد شما کاملاً واضح و مشخص بوده و نگاه مشتری را برباید، نادیده گرفتن آن کار آسانی نخواهد بود. در مثال زیر یک پیشنهاد تخفیف 40 درصدی به طور کاملاً واضح بیان شده است.

بازاریابی ایمیلی email marketing

  • حس فوریت و نیاز ایجاد کنید- سعی کنید در ایمیل تبلیغاتی خود حس فوریت را به کاربران القا نموده و آن ها را به خرید ترغیب نمایید به طوری که مشتری حس کند در صورت نادیده گرفتن این پیشنهاد، مجدداً در آینده چنین فرصت مناسبی برای او پیش نخواهد آمد. در مثال فوق، بازه زمانی مشخصی برای استفاده از پیشنهاد تخفیف در نظر گرفته شده است. در ایمیل خود عبارات ترغیب کننده مانند "الان خرید کنید" را به کار ببرید. 
  • ایمیلتان کوتاه باشد- در ایمیل های تبلیغاتی نیازی به ارائه توضیحات گسترده نیست. فقط کافی است با کمترین کلمات و کوتاه ترین جملات، پیشنهاد خود را مطرح نموده و به مشتری بگویید که چگونه و تا چه زمانی می تواند از این پیشنهاد بهره ببرد. در مثال زیر، پیشنهاد مورد نظر در کمتر 45 کلمه مطرح شده است.

2- ایمیل فهرست محصولات جدید

هدف: معرفی محصولات و خدمات جدید به مشتریان. در واقع این ایمیل نیز یک نوع ایمیل تبلیغاتی است که طی آن شما اطلاعات مشتریان خود را به روز نموده و در ضمن به آن ها پیشنهادی برای خرید ارائه می دهید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها می توانند برای معرفی محصولات و خدمات خود از این ایمیل بهره ببرند اما بیشترین کاربرد این نوع ایمیل در صنعت مد و کسب و کارهای خرده فروشی است.
سطح دشواری: 2- بیشتر زمانی که برای این ایمیل می گذارید باید صرف تهیه یک تصویر عالی از محصول جدید شود. این نوع ایمیل نیازی به متن طولانی ندارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل فهرست محصولات جدید:
•    بلافاصله پس از رسیدن محصول جدید، به مشتریان ایمیل بزنید- پس از دریافت یا تولید محصول جدید، در اولین فرصت ممکن ایمیل را آماده نموده و در ارسال آن تعلل نکنید. این نشان می دهد که شما به فکر مشتریان خود هستید و می خواهید آن ها همیشه جدیدترین ها و بهترین ها را داشته باشند.
•    یک تصویر خیلی عالی تهیه کنید- منظور از "تصویر عالی" یک عکس هنری نیست بلکه منظور تصویری است که محصول جدید را به طور کامل و در یک نگاه به مشتری معرفی نماید. در واقع در این نوع ایمیل، تصویر بیشترین اهمیت را دارد. این نوع ایمیل، شامل یک تصویر عالی به همراه کمترین کلمات ممکن است.

•    عبارت مورد نظر خود را در عنوان ایمیل بیان کنید- همان طور که می دانید باز شدن یا نشدن ایمیل توسط کاربر تا حد زیادی به عنوان آن بستگی دارد. مشتری شما اگر بداند در این ایمیل چیز جدید و جالبی مطرح شده است، به احتمال زیاد آن را باز خواهد کرد. بنابراین در عنوان ایمیل خود از عبارات مناسب مانند "جدیدترین های این هفته" استفاده کنید.

3- ایمیل خبرنامه

هدف: آگاه سازی مشتریان در مورد اخبار شرکت، معرفی هر چه بیشتر برند خود و افزایش ارتباط با مشتریان.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- ایجاد یک خبرنامه قوی و ارزشمند ممکن است زمان بر باشد اما ابزار ارزشمندی برای بازرایابی است.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل خبرنامه:
•    خبرنامه به معنای یک متن خبری طولانی نیست- متن خبرنامه را به بخش های کوتاه، جذاب و قابل درک تقسیم کنید. عکس، پیشنهاد و ... را نیز به خبرنامه خود بیفزایید.
•    طراحی چشم نوازی برای خبرنامه خود داشته باشید- فکر کنید که خبرنامه شما یک روزنامه کوچک است. بین بخش های مختلف آن فاصله بگذارید. از فونت ها و رنگ های مناسب استفاده کنید. خلاصه این که آن را تمیز و مرتب طراحی کنید.

•    اطلاعات تماس خود را در خبرنامه جای دهید- هدف اصلی خبرنامه، افزایش فروش نیست اما باید اطلاعات تماس خود را در جایی از خبرنامه که به راحتی قابل مشاهده باشد قرار دهید تا اگر کسی نیاز به برقراری ارتباط با شما داشت به راحتی بتواند اطلاعات تماس شما را پیدا کند.

توصیه هایی برای ایجاد محتوای خبرنامه:
•    محتوای خبرنامه باید برای خوانندگان مفید باشد- شما از مشتریان خود می خواهید تا با کسب و کار شما بیشتر آشنا شوند و در مورد اطلاعات مرتبط با این حوزه کاری به خبرنامه شما تکیه کنند پس باید جزء جزء محتوای خبرنامه شما حاوی مطالب ارزشمند باشد.
•    یک روند منظم برای ارسال خبرنامه داشته باشید- شما می خواهید که مشتریان، خبرنامه شما را دنبال کنند پس باید در ارسال آن نظم و پیوستگی داشته باشید. مثلاً روز آخر هر ماه یا روز پانزدهم هر ماه خبرنامه را ارسال کنید. به هر حال هر روندی را در پیش می گیرید ادامه دهید و هر ماه آن را تغییر ندهید.

4- ایمیل خوش آمد گویی

هدف: خوش آمد گویی به مشترکین ایمیلی جدید و ایجاد روابط خوب با آن ها.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 2- ایجاد این ایمیل زیاد وقت شما را نمی گیرد اما باید دقت داشته باشید که ارسال آن با زمان عضویت مشترک جدید، زیاد فاصله نداشته باشد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل خوش آمد گویی:
•    ایمیل خود را با لحن محاوره ای بنویسید- هر چند این یک خوش آمد گویی مجازی است اما باید به قدر کافی گرم و گیرا بوده و جنبه شخصی کسب و کار شما را به نمایش بگذارد. 
•    هدیه ای برای مشترک جدید در نظر بگیرید- برای نشان دادن خوشحالی خود از پیوستن یک فرد جدید به مشترکین ایمیلی خود، همراه با ایمیل خوش آمد گویی یک پیشنهاد هدیه نیز برای این عضو جدید داشته باشید. مثلاً یک تخفیف چند درصدی در اولین خرید یا یک خرید رایگان و ... .
•    مزایای این عضویت را برای اعضای جدید توضیح دهید- از مشتریان جدید خود برای عضویت تشکر نموده و برای آن ها توضیح دهید که با این عضویت چه چیزی به دست خواهند آورد و چه مزایایی شامل حال آن ها خواهد شد.

5- ایمیل راهنمای استفاده از کالا یا خدمات

هدف: ارائه پیشنهاداتی برای مشتریان تا بتوانند از کالا یا خدمات شما بیشترین بهره را ببرند. همزمان می توانید نفوذ خود را در میان مشتریان تقویت کنید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- این دسته از ایمیل ها حاوی اطلاعات کاربردی هستند بنابراین برای ایجاد متنی ارزشمند و کاربردی باید وقت بگذارید.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل راهنمای استفاده از خدمات یا کالا:
•    محتوای ارزشمندی ایجاد نمایید- کلید موفقیت در این دسته از ایمیل ها این است که به ارائه پیشنهاداتی بپردازید که برای مشتریان جالب بوده و مورد نیاز آن ها باشد. به آن ها کمک کنید تا به مشکلات و موانع موجود فایق آیند یا روش های استفاده بهتر از کالا یا خدمات را به آن ها آموزش دهید. مثلاً اگر دوربین عکاسی می فروشید، این ایمیل می تواند حاوی آموزش نحوه استفاده از برخی امکانات خاص و کمتر شناخته شده دوربین ها باشد. یا اگر فروشنده قطعات مورد استفاده در حمام هستید، ایمیل شما می تواند در برگیرنده نحوه نصب این وسایل باشد. کسب و کار شما هر چیزی که هست، ایمیل شما باید با آن متناسب باشد.
•    قبل از ارسال، ایمیل خود را چند بار بخوانید- فرقی نمی کند چه ایمیلی می فرستید، به هر حال قبل از ارسال باید چند بار آن را بخوانید. اشتباهات دستوری و نوشتاری آن را برطرف کنید و از بی نقص بودن آن مطمئن شوید.
•    بر روی خدمات مشتریان تمرکز کنید- ایمیل راهنمای استفاده از کالا یا خدمات باید حس تعهد شما را به مشتری القا کند. در این ایمیل باید به مشتری بگویید "ما اینجا هستیم تا اگر به مشکلی برخوردید، آن را برای شما حل کنیم" و گزینه ای برای تماس در اختیار مشتری قرار دهید. 

6- ایمیل آموزشی

هدف: ارائه اطلاعات و دانش مرتبط با کسب و کار خود به مشتریان، که موجب افزایش حس اعتماد مشتریان به شما خواهد شد.
 کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- ایده پردازی و ایجاد یک ایمیل خوب و برجسته نیاز به صرف زمان دارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل آموزشی: 
•    محتواهای مرتبط را پیشنهاد بدهید- هدف از ارسال ایمیل آموزشی، افزایش روابط با مشتریان است. یکی از بهترین راه های ایجاد رابطه، آموزش دادن است. برای این منظور شما می توانید موضوعی مرتبط با کسب و کار خود را به مشتریان آموزش دهید. 
•    بخشی از مقاله های مورد پیشنهاد را در اختیار مشتری قرار دهید- همان طور که قبلاً اشاره شد، برای آموزش دادن مشتریان خود، می توانید محتواهای مرتبط را به آن ها پیشنهاد کنید اما سعی کنید این پیشنهاد فقط شامل عناوین مقالات مرتبط نباشد بلکه در ذیل هر عنوان، بخش کوتاهی از مقاله نیز در اختیار مشتری قرار بگیرد تا مشتری با خواندن آن بتواند حدس بزند که این مقاله برای او مفید خواهد بود یا نه. در پایان این توضیحات کوتاه، گزینه "مطالعه بیشتر" را قرار دهید تا کاربر بتواند برای دسترسی به متن کامل مقاله به وبلاگ یا وبسایت شما مراجعه کند. به این ترتیب ترافیک سایت خود را نیز افزایش می دهید.
•    یک پیشنهاد تشویقی کوچک را نیز در ایمیل آموزشی خود بگنجانید- در کنار مقاله آموزشی خود، می توانید یک پیشنهاد کوچک نیز ارائه کنید اما دقت داشته باشید که این یک ایمیل آموزشی است و پیشنهاد جنبی ارائه شده نباید طوری باشد که بخش عمده توجه کاربر را به خود جلب نماید. 

7- ایمیل تمدید کالا یا خدمات

هدف: یادآوری زمان تمدید کالا یا خدمات به مشتریان.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارهایی که خدمات و کالاهای آن ها به طور دوره ای و منظم نیاز به تکرار یا تعمیرات دارند. مانند کارتریج پرینترها، واکسیناسیون حیوانات خانگی و ... .
سطح دشواری: 3- این نوع ایمیل به متن ها و تصاویر خاصی نیاز دارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل تمدید:
•    در فراخوانی برای اقدام، صریح باشید- هدف از ارسال ایمیل تمدید، تشویق مشتری به خرید مجدد محصول یا ثبت نام مجدد برای دریافت خدمات است. با این کار می توان فرآیند خرید را تا حد امکان برای مشتری تسهیل نمود. برای این منظور گزینه "همین الان تمدید کن" را به طرزی که به راحتی در معرض دید مشتری قرار بگیرد در ایمیل خود قرار دهید. در مثال زیر با در دسترس قرار دادن این گزینه (Re-order now)، مشتریان به راحتی قادر به تمدید خدمات واکسیناسیون حیوانات خانگی خود خواهند بود.
•    در ایمیل خود، اهمیت تمدید را به مشتریان یادآور شوید- به مشتریان خود بگویید که چرا روش تمدید نسبت به ثبت نام عادی روش بهتری است و چه منافعی برای آن ها دارد. مثلاً در مثال فوق ممکن است با تمدید خدمات، داروهای مهم برای مشتریان رزرو شود در حالی که با ثبت نام عادی برای خدمات مشابه نیاز به قرارگیری در فهرست نوبت دهی باشد. حتی می توانید برای مشتریانی که بدون وقفه و در یک چارچوب زمانی مشخص خدمات دریافتی خود را تمدید می کنند، تخفیف خاصی در نظر بگیرید.
•    خریدهای قبلی مشتریان را به آن ها یادآوری کنید- البته این یادآوری، ضروری نیست اما در صورت تمایل می توانید خرید های قبلی را به صورت فهرستی برای مشتری نمایش دهید تا امکان تمدید خدمات یا محصول مشابه برای مشتری به راحتی فراهم شود. 

8- ایمیل حاوی نظرات سایر مشتریان

هدف: آگاه سازی مشتری از نظر و دیدگاه سایر مشتریان نسبت به محصولات یا خدمات ارائه شده و بازخورد گرفتن از مشتری.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها
سطح دشواری: 4- جمع آوری نظرات مشتریان نیاز به زمان زیادی دارد. ممکن است مشتریان تمایلی به پاسخ به سوالات نظر سنجی نداشته باشند و برای این کار نیاز به اصرار و پافشاری شما باشد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل نظرات مشتریان:
•    ایمیل خود را زیبا طراحی کنید- در ایمیل نظرات مشتریان، عناصر طراحی بسیار مهم هستند. شما به طراحی نیاز دارید که هم به راحتی قابل خواندن باشد و هم چشم بیننده را به خود جلب کند. در مثال زیر ایمیل حاوی نظرات مشتریان یک خرده فروش لباس را می بینید. در این ایمیل نظرهای مشتریانی که از خرید خود راضی بوده اند در کنار کالای خریداری شده قرار داده شده. به این صورت هم دیدگاه مثبت مشتریان قبلی و هم کالای مورد نظر به خوبی در معرض دید کاربر قرار می گیرد.

•    ایمیل شما حتماً حاوی یک تصویر باشد- از تصویر متناسب با کسب و کار خود استفاده کنید. اگر کالاهایی مانند لباس، کیف، وسایل تزئینی و ... می فروشید عکس مورد استفاده شما باید به خوبی گویای مشخصات و کاربرد کالا باشد. اما در مورد موسساتی مانند موسسه نگهداری سالمندان یا موسسه خدمات بهداشتی و ... از چه عکسی باید استفاده کرد؟ در این گونه موارد، اگر به دنبال یک عکس تاثیر گذار هستید می توانید از مشتریانی که در نظر سنجی شرکت می کنند بخواهید تا تصویری مرتبط با خدمات دریافت شده را نیز برای شما ارسال نمایند.
•    اطلاعات بیشتری در اختیار مشتری قرار دهید- نقل قول نظرات مشتریان خوب است اما باید برای ارائه اطلاعات بیشتر به مشتری نیز راهی بیابید. همچنین باید لینکی برای اعلام نظر مشتری نیز در دسترس وی قرار بگیرد. 

9- ایمیل نظر سنجی

هدف: جمع آوری اطلاعات مفید و کاربردی برای استفاده در روند بهبود تجربه کاربر.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارهایی که در پی پیشرفت و بهبود هستند.
سطح دشواری: 4- باید برای آماده سازی سوالات نظرسنجی و نوشتن ایمیلی حاوی لینک فرم نظر سنجی، به اندازه کافی وقت بگذارید.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل نظرسنجی:
•    برای مشتری توضیح دهید که چه چیزی در انتظارش است-  اگر از مشتری می خواهید که در نظرسنجی شما شرکت کند باید دلیل قانع کننده ای برای او داشته باشید. 
•    هدف نظرسنجی را برای مشتری توضیح دهید- علاوه بر ایجاد انگیزه برای شرکت در نظرسنجی، روشن بودن هدف شما از نظرسنجی نیز ضروری است. هدف شما ممکن است انجام پژوهشی مرتبط با یک محصول باشد یا توسعه و بهبود کسب و کارتان یا هر چیز دیگری. نکته مهم این است که مشتری باید هدف از انجام این نظرسنجی را بداند.
•    برای دسترسی مشتری به فرم نظرسنجی، راه آسانی را در نظر بگیرید- برای دسترسی مشتری به فرم نظرسنجی باید لینک کاملاً مشخصی را در ایمیل خود بگنجانید. در این ایمیل امکان دسترسی به فرم نظرسنجی را با کلید نسبتاً بزرگ و کاملاً واضحی برای مشتری فراهم کنید و علاوه بر این در بخش پایانی ایمیل با عبارت کوتاهی به رنگ قرمز، مجدداً برای ترغیب کاربر به شرکت در نظرسنجی تلاش کنید.

دو توصیه برای اینکه ایمیل نظر سنجی شما کاربردی تر باشد:
قبل از اینکه ایمیل خود را ارسال کنید باید از کاربردی بودن آن مطمئن شوید. برای این منظور توصیه هایی برای شما داریم:
1-    سوالات را به دقت انتخاب کنید
اگر بخواهید اطلاعات خوبی از نظرسنجی به دست بیاورید باید سوالات خوبی بپرسید. از موضوع مورد بررسی خود فاصله نگیرید. بعد از آماده کردن سوالات، دوباره آن ها را بخوانید و با توجه به موضوع مورد بررسی سعی کنید بهترین کلمات را برای طرح سوالات انتخاب نمایید. دوباره و دوباره سوالات را ویرایش کنید تا به بهترین و قابل درک ترین حالت ممکن دست پیدا کنید.

2-    پرسشنامه را به کوتاه ترین شکل ممکن تنظیم نمایید
اگر مشتری با یک پرسشنامه طولانی و خسته کننده مواجه شود، به آن پاسخ نخواهد داد. پرسشنامه خود را طوری تنظیم کنید که پاسخ دادن کامل به آن، بیش از 5 دقیقه وقت مشتری را نگیرد.
امیدواریم این توصیه ها برای شما مفید باشد و با به کار بردن آن ها بتوانید بازاریابی ایمیلی خود را ارتقاء دهید.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۸
hasan sabilan ardestani

کمپانی‌ها بدون تبلیغات نمی‌توانند در بازار رقابتی دوام بیاورند و همواره باید روی تبلیغات خود تمرکز خاصی داشته باشند. به همین دلیل است که هر روزی که می‌گذارد، ایده‌های جالب‌تر و متفاوت‌تری خلق می‌شوند. در ادامه به ۱۰ نقل قول اشاره می‌کنیم که به زمینه تبلیغات مرتبط هستند:

۱- “ما باید آن چیزی باشیم که مردم به آن علاقمند هستند.” – گریک دِیویس – متخصص تبلیغات

۲- “تعداد تبلیغات شما برای مردم مهم نیست؛ اونا فقط می‌بینن که نتیجه چی بوده.” – بیل برنباخ – متخصص خلاقیت در تبلیغات

۳- “هیچ‌کس تبلیغات رو نمی‌خونه. مردم چیزی رو می‌خونن که جذبشون کنه و بعضی اوقات اون یک تبلغ هست.” – هووارد لاک گوسیج –

۴- “تنها کسانی که در زمینه تبلیغات فعالیت می‌کنند، به تبلیغات اهمیت می‌دهند.” – جورج پارکر – مشاور تبلیغات

۵- هنرمندا باید قانون‌شکن باشن؛ چون چیزهای ماندگار از یک فرمول مشخص حاصل نمیشن.” – بیل برنباخ – متخصص زمینه خلاقیت در تبلیغات

۶- “اگر سگ‌ها غذایی که براشون آماده  کردین رو دوست ندارن، اصلا دیگه بسته‌بندی اهمیتی پیدا نمی‌کنه.” – ساتفن دِنی – مشاور تبلیغات

۷- “به اونا کیفیت رو ارائه بدین که بهترین شیوه تبلیغات هست.” – میلتون هرشی – کارآفرین

۸- “خلاقیت بدون استراتژی همان هنر است و خلاقیت با استراتژی، تبلیغات به حساب می‌آید.” – جف ال.ریچاردز – متخصص تبلیغات و روابط عمومی

۹- “یک ایده بسته به فردی که روی اون کار می‌کنه، می‌تونه به جادو یا خاکستر تبدیل بشه.” – بیل برنباخ – متخصص زمینه خلاقیت در تبلیغات

۱۰- “مردم پولشون رو زمانی و جایی هزینه می‌کنن که حس خوب به سراغشون بیاد.” – والت دیزنی – موسس کمپانی دیزنی

http://blogad.ir/ten-advertising-quotes/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۱
hasan sabilan ardestani

علیجاه شهربانویی

کارشناسان بازاریابی و بازرگانی، به طور کلی تبلیغات را نحوه ای از ارتباطات منظم و هدفمند می دانند که با استفاده از شیوه های خلاقانه و نوین می تواند مخاطبان را مجاب نماید تا برای خرید کالایی مشخص و یا خدماتی خاص، تصمیم نهایی خود را بگیرند. به طور کلی تاثیر تبلیغات موثر بر ضمیر ناخودآگاه مخاطبان است ، اما همین تاثیرات نامحسوس و آرام می توانند بعد از مدتی تاثیر گذارد و یک کمپانی را به سوددهی برساند. این تغییرات کوچک و نامحسوس بعد از مدتی در یک زمان مشخص به چشم خواهند آمد. هرگاه که به تاثیرات یک تبلیغ فکر می کنیم، بدون شک به نحوه تاثیر تبلیغ بر روی یک نام تجاری می اندیشیم. این تاثیرات بعد از یک سیر منظم تبلیغ اثر گذار خواهد بود.
تبلیغات را به عنوان بازوی اصلی افزایش فروش و توسعه ی بازار شناخته اند. در این میان، شرکت هایی که در این زمینه به ارائه ی خدمات مشغولند، با بکارگیری ابزارهای بازاریابی و تبلیغات، فرصت ها و تهدیداتی را به سازمان ها، ارگان ها و بنگاه ها تحمیل می نمایند. در شرایط اقتصاد دشوارکمپانی  نمی تواند از پس مخارج برآید ، در اولین اقدام احتمالا به فکر قطع هزینه تبلیغات  می افتد. اما آیا این راهکار مناسبی برای رسیدن به شرایط بهتر مالی است؟ اگر شرکت، تبلیغات را قطع کند و تا مدتی فروش در همان سطح پیشین باقی بماند، به نظر می رسد این توقف تبلیغاتی می تواند کمکی به اقتصاد کمپانی باشد و به همین دلیل می تواند تصمیمی وسوسه انگیز برای مدیران یک شرکت به حساب بیاید. اما آیا تا پایان راه اوضاع به همین منوال پیش خواهد رفت؟ سوالی که در این مرحله پیش می آید این است که توقف تبلیغات تا چه زمانی می تواند تصمیمی درست باشد و نیز اینکه آیا قطع این تبلیغات تبعاتی را برای شرکت به همراه خواهد داشت؟

بنظر می رسد کاهش در فروش مصادف شده با تصمیم برای کاهش بودجه تبلیغات!  چرا باید تبلیغ کنیم؟ مزایای تبلیغات چیست؟ قسمت اول digital advertising social marketing and business cartoons 2 728

بنظر می رسد شیب در فروش مصادف شده با تصمیم برای کاهش بودجه تبلیغات!

بسیاری از مدیران شرکت ها اطلاع چندانی از عواقب توقف تبلیغات خود ندارند، چرا که فکر می کنند آن ها مشتریان ثابت خود را به دست آورده اند و از طرف دیگر می توانند با توقف تبلیغات به کاهش هزینه های خود کمک نمایند. آنچه از نظر این مدیران پنهان مانده، این است که توقف تبلیغات مانند بیماری های مرموز بسیار آرام نتایج خود را بروز خواهد داد. توقف تبلیغات باعث می شود آرام آرام مشتریان برند مورد نظر را فراموش کرده و به سمت کالاهایی بروند که هر روز در سطح شهر با تبلیغات آن ها مواجه خواهند بود، چرا که تبلیغات این باور را به مشتری می دهد که او می تواند با یک برند جدید، یک اتفاق جدید را تجربه نماید و چه بسا در این راه متوجه شود برند تازه ای که با آن آشنا شده از کیفیتی مطلوب برخوردار است و همین باعث شود کم کم برندهای پیشین را از خاطر ببرد. اینجاست که شرکتِ شکست خورده تصمیم می گیرد با از سر گیریِ تبلیغات، بار دیگر خود را در میان مشتریان خود به نمایش بگذارد که البته گاهی برای جبران این ضربه ی مهلک بسیار دیر است و ممکن است برای پیدا کردن جایگاه دوباره شرکت به چندین برابر سرمایه خود هزینه نماید.
اگیلوی فقید، که خود یکی از طرفداران متعصب تبلیغ در جهت تاثیر بر فروش است، این شیوه را یکی از آسیب های جدی عصر جدید می داند. زیرا او معتقد است با این کار ( عدم پخش تبلیغ ) ، شرکت ها برای محصول ( شما بخوانید نام تجاری ) خود هیچ وجهه ی اجتماعی و اقتصادی ترسیم نمی کنند.

مزیت های تبلیغات در کسب و کار شاید برهیچ کس پوشیده نباشد اما گاهی اوقات برخی صنایع از آن رویگردان می شوند که شاید عمده ترین علت این مساله کم کردن هزینه های مربوط به تبلیغات است. در مقاله ای که در زیر آن را مرور خواهیم کرد، ۱۲ مزیت اصلی تبلیغات بسادگی بیان شده است . امیدوارم با نگاهی علمی به مساله تبلیغات شاهد موفقیت روز افزون صنایع مختلف کشور عزیزمان باشیم.
 علیجاه شهربانویی مدیر عامل آژانس تبلیغاتی سان
عضو هیات علمی و مدرس دپارتمان تبلیغات مدرسه کسب و کار بن ژیوار


– معرفی محصول جدید به بازار
تبلیغ نقش مهمی در معرفی محصول جدید در بازار بازی می کند. در حقیقت تبلیغات مشتریان را به خرید ترغیب می کند.
– گسترش بازار
تبلیغ، به تولیدکنندگان این امکان را می دهد تا بازارشان را گسترش دهند. همچنین تبلیغ کردن باعث کشف بازارهای جدید برای محصولات می شود و حفظ بازارهای موجود را نیز ممکن می سازد. از سوی دیگر تبلیغات نقش مهمی در ایجاد ارتباط میان محصولات تولید کنندگان با مشتریانی دارد که با آنها از لحاظ بعد مکان بسیار فاصله دارند.
– افزایش فروش
تبلیغ علمی، امکان افزایش فروش انبوه کالاها را افزایش داده و بر میزان فروش تاثیر مثبت دارد. به عبارت دیگر با هزینه کردن در بخش تبلیغات میزان فروش افزایش می یابد و فروش سهل تر می گردد.
– مقابله با رقبا
تبلیغ موثر ، ابزار بسیار سودمندی برای مواجهه با فشار رقبا در بازار است. در حقیقت تبلیغات ادامه دار و با برنامه، یکی از راه های موثر برای حفظ محصولات در مقابل چنگال رقباست.
– افزایش حسن نیت
تبلیغ ابزاری برای افزایش حسن نیت است. همچنین تبلیغ، تولیدکنندگان و محصولاتشان را به مردم معرفی می کند. تبلیغات مکرر و محصولات با کیفیت برتر، باعث اعتبار بیشتر کمپانی ها و افزایش حسن نیت آنها و از بین بردن نگرانی های مشتریان می گردد.
– آموزش مصرف کنندگان
تبلیغات در ذات خود آموزش و پویایی را بهمراه دارد و باعث آشنایی مشتریان با محصولات جدید و تنوع کاربردشان می گردد. همچنین زمینه آموزش آنها را راجع به کاربری های جدید محصولات موجود فراهم میشود.
– از میان بردن واسطه ها
یکی دیگر از مزیت های تبلیغ ایجاد یک ارتباط مستقیم میان تولیدکنندگان و مشتریانشان است. این مساله باعث حذف دلال های بازار می شود.از همین روی، تبلیغات این فایده را دارد که مشتریان با قیمت کمتری ، محصولات را خریداری کنند.
 – محصولات با کیفیت بهتر
کالاهای مختلف تحت نام های تجاری مختلف تبلیغ می شوند. کالاهای دارای نام تجاری معتبر، کیفیت استانداردی را برای مصرف کنندگان تضمین می کنند. تولیدکنندگان، محصولات با کیفیت را برای مصرف کنندگان فراهم می کنند و سعی دارند تا اطمینان آنها را نسبت به محصولات خود جلب نمایند.
– حمایت از بخش فروش
تبلیغ بصورت شگرفی از کار فروشندگان حمایت می کند. در حقیقت مشتریان با آنچه که بخش فروش به آنها پیشنهاد می دهد به وسیله تبلیغات از قبل آشنا شده اند. تلاش های بخش فروش بصورت ویژه از سوی تبلیغات موثر تکمیل می گیرد.  این مساله بدرستی نشان از نقش مکمل تبلیغات و فروش برای یکدیگر دارد.
– فرصت های شغلی و کاهش نرخ بیکاری
تبلیغ زمینه فرصت های شغلی بیشتر را برای خبرگان و افراد زبده نظیر عکاسان تبلیغاتی، کارتونیست ها، طراحان، موسیقی دانها، مدل ها و سایر افرادی که در آژانس های تبلیغاتی مشغولند، فراهم می سازد.
– کاهش هزینه های روزنامه ها، مجلات و سایر رسانه
تبلیغ باعث حیات و رونق رسانه های گوناگون می شود و کمک بزرگی به کاهش هزینه های روزنامه ها و سایر رسانه ها می کند. هزینه های نگهداشت رسانه ها، بسیار به تبلیغاتی که در آنها منعکس می گردد وابسته است.
– استاندارد زندگی بالاتر
تجربیات جوامع پیشرفته نشان می دهد که تبلیغ نقش عمده ای در افزایش سطح استاندارد زندگی مردم دارد. وینستون چرچیل می گوید :” تبلیغات سیطره مصرف گرایی بشر را در اذهان زنده نگه می دارد و نیازهای جدید را برای استانداردهای بهتر زندگی ایجاد می کند.”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۲
hasan sabilan ardestani

برند (Brand)، یک نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخص‌کننده‌ی خدمات یا فروشنده‌ی محصولی خاص باشد که به وسیلهٔ آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز می‌گردد.
برند، همان چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن و یا هرگونه ارتباطی با آن بصورت مفهومی، دیداری یا لفظی، صفات و ویژگی‌های خود را در ذهن و قلب مخاطب تداعی می‌کند. برند شامل همه احساسات، ویژگی‌ها و مفاهیمی است که به یک نام گره خورده است؛ برند، برداشت افراد از یک نام است.
موضوع وفاداری به برند از مهم‌ترین موضوعات موردتوجه شرکت‌ها می‌باشد و شرکت‌ها همواره به دنبال راه‌هایی برای کسب و جلب وفاداری مشتریان می‌باشند. در ادامه با ۵۰ روش برای تقویت برندتان آشنا خواهید شد.

اینفوگرافیک 50روش برای تقویت برند شما

http://infographics.ir/5692-50-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%85%D8%A7.html



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۵
hasan sabilan ardestani

هفت لایه آژانس های تبلیغاتی:
مقدمه: گاهی برای شرکت های سفارش دهنده تبلیغات، تشخیص اینکه به کدام آژانس تبلیغاتی مراجعه کنند، دشوار است. شاید به این جهت که ساختار و گونه های شرکت های تبلیغاتی در ایران برای مشتریانشان کمتر شناخته شده است. به همین جهت در این نوشتار سعی کرده ایم به لایه های مختلف شرکت های تبلیغاتی غالب در ایران بپردازیم.
۱- آژانس های مشاور: 

در حقیقت این آژانس ها نقش راهبری برنامه های بازاریابی و تبلیغاتی را بعهده دارند. وظیفه این آژانس های تبلیغاتی ارائه یک برنامه و یا کمپین تبلیغاتی و بازاریابی موثر با استفاده از بودجه و اهداف موجود است. معمولا نفرات اصلی این شرکت ها را متخصصین حوزه بازاریابی ، تبلیغات و برندینگ تشکیل می دهند که تجربه  و تسلط زیادی در برنامه ریزی دارند. آنها علاوه بر اشراف به کانال های ارتباطی بازاریابی ، کاملا باید با اصول و شیوه های متفاوت تبلیغاتی آشنا باشند. همچنین آنها باید بتوانند یک برنامه مدون را که تاثیر مستقیم ( و قابل اندازه گیری ) بر اهداف از پیش تعیین شده را دارد ارائه کرده و در صورت نیاز مشتری ، علاوه بر نظارت بر حسن اجرای آن و رفع اشکالات احتمالی در زمان اجرا، قدرت تحلیل بازخوردهای برنامه های تبلیغاتی را داشته باشند. در این آژانس های تبلیغاتی الزاما به جز ، ارائه پلن های تبلیغاتی که ریشه در تفکرات و مطالعه دقیق پژوهش های بازاریابی و تبلیغاتی دارد، تولیدات دیگر تبلیغاتی بچشم نمی خورد. اما همانگونه که مشخص است ، این آژانس ها به جهت اینکه نقش طراحی نقشه برنامه تبلیغاتی و تصویب بودجه بندی تبلیغات را دارند ، نقش بسیار مهمی در پیروزی و یا شکست یک مبارزه تبلیغاتی دارند. علاوه بر توانایی های برشمرده شده، متخصصین فعال در این نوع شرکت ها باید مجریان مختلف تبلیغاتی همکار و همچنین رسانه ها را به خوبی بشناسند تا در صورت نیاز و یا درخواست مشتری، مسوولیت اجرای برنامه را با برونسپاری پروژه به عهده گیرند.

آژانس تبلیغاتی

مداد معروف آقای لئو برنت موسس آژانس تبلیغاتی لئو برنت، که به سمبلی میان کارکنان و حتی مشتریان این شرکت بدل شده است

۲- شرکت های مرتبط با رسانه:
پس از شرکت های مشاور یکی از مهمترین لایه های شرکت های تبلیغاتی، شرکت هایی هستند که با رسانه ها در ارتباط هستند. معمولا در مبارزات تبلیغاتی ، حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد از هزینه های یک کمپین تبلیغاتی صرف خرید رسانه برای آن مبارزه خاص می گردد. چنین درصد بالایی اهمیت این آژانس های تبلیغاتی را روشن می سازد. در حقیقت رسانه محلی است که کل خلاقیت و برنامه ریزی یک کمپین تبلیغاتی در آن آشکار می گردد. بنابراین بخش رسانه همواره یکی از مهمترین بخش های زنجیره تبلیغات می باشد. معمولا در زمینه رسانه دو نوع شرکت فعالیت دارند. اول شرکت هایی که از مراجع ذیصلاح مثل صدا و سیما ( در این مورد خاص نیاز به پرداخت اجاره و یا نظایر آن نیست بلکه باید کد خاص پخش توسط شرکت تبلیغاتی اخذ شود.) ، سازمان زیباسازی ، مترو ، اداره راه و یا نظایر آن رسانه ها را برای مدت مشخص اجاره یا خرید می کنند و آن را به مشتریان خود اجاره می دهند. دوم شرکت هایی هستند که خود مستقیما فاقد مالکیت رسانه خاصی هستند، اما در زمینه برنامه ریزی رسانه تبحر داشته و در حقیقت حلقه اتصال بین شرکت های صاحب رسانه با مشتریان و حتی شرکت های تبلیغاتی دیگر هستند. این شرکت های می توانند در عین حال از متخصصینی باشند که در شرکت های مشاور تبلیغاتی فعالیت می کنند. قابلیت سازگار کردن برنامه های تبلیغاتی و مدیاهای موثر، همچنین توانایی خرید رسانه ها در زمان مناسب و با قیمت مطلوب جزو توانایی های اصلی این شرکت ها بشمار می رود.

آژانس تبلیغاتی

نمایی داخلی از آژانس تبلیغاتی “یانگ و رابیکام” شعبه سان فرانسیسکو

۳- خانه خلاقیت Creative House
این دسته از آژانس های تبلیغاتی صرفا خدمات تبلیغاتی خلاقانه ارائه می کنند. آژانس های تبلیغاتی دیگر نیز ممکن است  در زمان شلوغی کارشان، برخی از پروژه ها را به خانه های خلاق ارائه کرده ولی اعضای گروه اصلی آژانس خود را گسترش نمیدهند. آژانس های دیگر از این بوتیک های خلاق برای بدست آوردن ایده های تازه در کمپین های خود بهره میگیرند. ترکیب این بوتیک های خلاق معمولا از مدیران هنری، مدیران خلاقیت ، تولید کنندگان محتوا، طراحان گرافیست ، کارگردان های هنری و نظایرهم تشکیل شده است. همانطور که اشاره شد ،  معمولا خروجی کار در این بوتیک های خلاق تازه بوده و دربرگیرنده‌ دیدگاه های نو است. گاهی اوقات ممکن است این خانه های خلاقیت به واسطه توانایی های کارکنان و سخت افزاری به تولید ایده های خود نیز مبادرت نمایند.

آژانس تبلیغاتی

آژانس تبلیغاتی “بی بی دی او”در پیام سردر شرکت خود ادعا می کند که تمام خلاقیت در این مجموعه جمع شده است

۴- شرکت های تولید کننده
به طیفی از تولیدکنندگان محصولات تبلیغاتی اطلاق می شود که می توانند محصول نهایی تبلیغاتی یا محصول میانی تولید نمایند. آتلیه های عکاسی تبلیغاتی ، چاپخانه های افست و دیجیتال از جمله این شرکت های وابسته به صنعت تبلیغات هستند. معمولا آتلیه های عکاسی طرف قرار داد با خانه خلاقیت یا شرکت هایی هستند که تولیدات عکاسان تبلیغاتی نیاز اولیه آنها برای انجام خدمات تکمیلی تبلیغاتی می باشد. چاپخانه های افست و دیجیتال نیز معمولا محصولات نهایی تبلیغاتی را در اختیار مشتری و یا شرکت تبلیغاتی نماینده مشتری قرار می دهند. در چاپخانه های افست معمولا محصولاتی نظیر پوستر، کاتالوگ ، بروشور و نظایر آن تولید می گردد. گاهی در این چاپخانه ها ، خدمات بخش لیتوگرافی ، صحافی و حتی لایه بالادستی یعنی طراحی گرافیک ( البته به شیوه اجراکاری و نه ارائه کارهای خلاق ) نیز ارائه می گردد. در چاپخانه های موسوم به دیجیتال برخی کارهای ارائه شده در چاپخانه افست در تیراژ محدود و چاپ و آماده سازی چاپ فضای خارجی ، چاپ فضای داخلی که مناسب برای تبلیغات محیطی یا نمایشگاهی است ، تولید می گردد. گاهی این مجموعه ها با ارائه کارهایی که در حوزه فعالیتشان نیست ، مانند بدست گیری برنامه تبلیغاتی مشتریان و یا مواردی مثل طراحی گرافیک ( بدون خلاقیت ) باعث ضعف در محتوا و برنامه ریزی تبلیغات می شوند و ضررهای قابل توجهی را به طرف قرارداد خود وارد می کنند. یکی از علل کشش برخی مشتریان به خدمات طراحی این مجموعه ها قیمت های پایین یا ارائه این خدمات به صورت رایگان است.

آژانس تبلیغاتی

طرحی خلاقانه از آژانس تبلیغاتی ” اف سی بی” که کودکان کار را دستمایه این تبلیغ قرار داده است

۵- شرکت هایی که روی سطح بازار و در نقاط تماس با مشتری کار می کنند.
این شرکت ها معمولا از هرم تبلیغات یعنی برنامه ریزی و راهبردهای تبلیغات دور هستند و بر روی سطح بازار کار می کنند. ارائه نمونه ها و اشانتیون ها، پخش تراکت های تبلیغاتی و یا پوسترها از کارکردهای این قبل شرکت های تبلیغاتی است. این شرکت های تبلیغاتی از این جهت مهم هستند که در نقطه تماس با مشتری هستند و نحوه ی ارائه محصولات به مشتری و یا توضیحاتی که در این زمینه به او ارائه می کنند می تواند بسیار تاثیرگذار باشد و مشتریان بالقوه را به خرید محصول تشویق کند و یا از آن دور نماید. داشتن شبکه وسیع برای پوشش مناسب منطقه ، آموزش به پرسنل و داشتن ادوات لازم برای ارائه محصولات نمونه و نصب تبلیغات، از نکات مهم برای چنین شرکتی است.

۶- آژانس های که به دیگر آژانس های تبلیغاتی خدمات ارائه می کنند.
معمولا قسمت اعظم تصمیم گیری های مشاوران بر پایه تحقیقات بازاریابی و پژوهش های تبلیغاتی می باشد. در اکثر قریب به اتفاق موارد آژانس های مشاور از شرکت هایی که در این حوزه فعالیت می کنند برای امور پژوهشی استفاده می کنند. معمولا در این لایه از شرکت های تبلیغاتی محققان و کسانی که در حوزه های مشابه فعالیت می کنند حضور دارند. این شرکت ها، توانایی انواع تحقیقات میدانی را دارند. برای مثال پرسش های تلفنی ، مصاحبه های حضوری ، برگزاری فوکوس گروپ ها ، جمع آوری و تحلیل داده های آماری و پژوهشی از عمده فعالیت های این دسته می باشد. نقطه قوت این شرکت ها، در انتخاب مسیرهای پژوهشی و تحقیقی است. در حقیقت با بررسی دقیق و تحلیل درست ، سوال تحقیق، این شرکت های می توانند به موفقیت یک کمپین بازاریابی و تبلیغاتی کمک شایانی نمایند.

آژانس تبلیغاتی

دیوید اگیلوی ملقب به سلطان مدیسون، که به تبلیغات تلویزیونی اعتقاد نداشت اما پس از تقویت پزوهش در امور تبلیغاتی از این اعتقاد دست کشید

۷- آژانس های که برروی  ساختار های نو مانند اینترنت کار می کنند.
این قبیل آژانس های تبلیغاتی دسته بندی متنوع و مختلفی از جمله: طراحی/گسترش وب (Web Design/Development)، بازاریابی موتور جستجوی اینترنتی (Search Engine Marketing)، تبلیغات / بازاریابی اینترنتی (Internet Advertising/Marketing) و یا مشاوره‌تجارت/معاملات الکترونیکی (E-Business/E-Commerce Consulting) را دارا هستند. این آژانس ها محدوده‌وسیعی از خدمات را شامل می شوند. برخی از این آژانس ها به سرعت رشد کرده و با تغییر بازار کار، به سرعت کوچک می شوند. امروزه موفق ترین آژانس های اینتر اکتیو، آن دسته‌ای هستند که به صورت اختصاصی فعالیت های تبلیغاتی و بازاریابی مشتریانشان را در فضای دیجیتال (Digital Space) انجام می دهند.
فضای دیجیتال به عنوان کانال الکترونیکی چندرسانه‌ای است که پیام مشتری از درون آن شنیده می شود. فضای دیجیتال غالبا به اینترنت (Internet)، کیوسک ها (Kiosks)، سی دی رام ها (CD-ROMs)، دی وی دی ها (DVDs) و تجهیزاتی (iPod, PSP and Mobile) که به سبک زندگی مربوط هستند، معنی می شود. آژانس های تبلیغاتی اینتر اکتیو خدماتی همچون : تعیین راهبرد، خلاقیت، دیزاین، نمایش تصاویر، گسترش در فضای دیجیتال، برنامه نویسی فلش و…، اصلاحات سیستم های نرم افزاری (Deployment)، مدیریت در فضای دیجیتال و ارائه‌ی گزارشها را به مشتری تحویل میدهند. گاهی اوقات آژنسهای اینتر اکتیو این قبیل نیازها را برطرف میسازند : پیشرفت نسلهای دیجیتال، گسترش برند در فضای دیجیتال، پیشبرد راهبردهای بازاریابی و ارتباطی محاوره‌ای، برگزاری کمپین های قدرتمند رسانه‌ای دیجیتال، نمایش تصاویر برند در فضای محاوره‌ای، تهیه‌ی ابزارهای آموزشی الکترونیکی، بازاریابی از طریق پست الکترونیک، راه اندازی وب سایت های پرسش و پاسخ (Q&A) و… به دلیل آنچه گفته شد و اینکه شبکه های اجتماعی محاوره‌ای به سرعت در حال رشد هستند، در این محیط شرکت ها به راحتی شناخته و یا نابود می شوند. در این محیط، آژانس های تبلیغاتی اینتر اکتیو بر روی شهرت مشتری خود فعالیت می کنند.
علیجاه شهربانویی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۲۷
hasan sabilan ardestani

فوتبال از جمله ورزش‌هایی است که هیجان در آن پایانی ندارد و روز به روز بر محبوبیت آن افزوده می‌شود. اگر هوادار ورزش به‌خصوص فوتبال باشید، حتما اواخر اردیبهشت امسال پای دربی ۸۰ نشسته‌اید. از جمله نکاتی که در دربی ۸۰ مشهود بود تبلیغ بیش از اندازه روی پیراهن ورزشی بازیکنان بود.شرکت‌های تبلیغ‌کننده علاوه بر فضای جلوی پیراهن،از فضای بالا و پایین شماره ورزشی و حتی روی بازوها و یقه لباس نیز برای تبلیغ خود استفاده کرده بودند. این حجم عظیم تبلیغ روی لباس بازیکنان در مسابقه‌ای که حساسیت آن بالاست جای تعجب ندارد. واقعیت این است که لباس بازیکنان فوتبال پتانسیل بالایی برای تبلیغات دارد. برای تیم‌های مطرح فوتبال و لیگ‌های شناخته شده که سالانه به درآمد هنگفتی دست می‌یابند و همچنین شرکت‌هایی که خواهان تبلیغ روی لباس باشگاه‌ها هستند، این یک فرصت مناسب برای تبلیغات و بازاریابی است که برای اطلاع بیشتر از کم و کیف آن، نظر علیجاه شهربانویی، مشاور کسب وکار و بازاریابی را جویا شدیم.

اصل تبلیغ، بازتاب‌های پس از بازی است
علیجاه شهربانویی درباره اصول تبلیغ روی پیراهن ورزشکاران می‌گوید: در سراسر دنیا و لیگ‌های مختلف تبلیغ روی لباس بازیکنان انجام می‌گیرد. در ایران هم همانند دیگر نقاط قوانین بین‌المللی رعایت می‌شود. این تبلیغ می‌تواند روی نقاط مختلف لباس ورزشی حتی روی جوراب و دستکش و شورت ورزشی- البته با رعایت قوانین مسابقات- انجام گیرد. اینکه تبلیغ در کدام نقطه از لباس اثربخش‌تر است به نظر بنده با توجه به حرکت دوربین‌ها و زاویه و نگاه عکاس‌ها، پشت لباس بیشتر نظر مخاطب را جلب می‌کند. بازتاب‌های تبلیغ روی لباس تنها به بازی زنده و تماشاگران خلاصه نمی‌شود، بلکه اصل تبلیغ به بازتاب‌های پس از بازی و انعکاس در روزنامه‌ها و رسانه‌های وزشی برمی‌گردد. به‌عنوان مثال، عکس‌های بازی در خبرگزاری‌های مختلف کار می‌شود و در نتیجه تبلیغ کار شده روی لباس بازیکن گاهی عکس یک روزنامه‌ها می‌شود.

نگاه درست به بخش‌بندی مناسب بازار هدف
این شیوه تبلیغ Reach(دسترسی به مخاطب) بالایی دارد و برای شرکت‌هایی مناسب است که خدمات یا تولیدات آنها مخاطب انبوه یا عام دارد. Reach یعنی دیده شدن یا رسیدن تبلیغ به مخاطبانی که بازاریابان و تبلیغات‌چی‌ها آنها را درگیر کرده‌اند. این روش برای شرکت‌های که مشتریان‌شان شرکت‌های دیگر است (B2B) خیلی اثربخش نیست اما در ایران گاهی استفاده می‌شود. مثلا دیجی کالا یا برند تولید‌کننده بستنی می‌توانند این نوع تبلیغ را سفارش دهند و از این شیوه نتیجه خوبی بگیرند. همان‌گونه که بیان شد اصل تبلیغ به پس از بازی برمی‌گردد. تصاویر مسابقه با عکس بازیکن درحالی‌که پیراهنی با لوگوی شرکت را به تن دارند روی جلد روزنامه‌ها یا به عنوان عکس اول خبرگزاری‌های مختلف کار می‌شود. باید توجه داشت کسانی که روزنامه را می‌خرند معمولا جوانان و مردان و محدوده سنی ۵۰-۱۵ سال هستند. پس بخش‌بندی شما به‌عنوان یک شرکت تبلیغ‌کننده باید مناسب این محدوده باشد. باید دید آیا این تبلیغ در میزان آگاهی‌رسانی یا خرید آنها نقش دارد یا خیر.
مشاور تبلیغاتی خوب مشاوری است که بازخوردهای ایجاد شده پس از بازی را به‌خوبی رهگیری کرده و آنها را هدایت کند، چرا که هنگام برگزاری مسابقه آنگونه که باید به تبلیغ توجه نمی‌شود و فاصله تماشاگران نیز با بازیکنان داخل زمین زیاد است و تبلیغ به‌خوبی دیده نمی‌شود. لازم به یادآوری است که تصمیم‌گیرنده در خرید با مصرف‌کننده فرق دارد و مشاور تبلیغاتی باید به‌خوبی این تمایز را درک کرده و درصورتی که این نوع تبلیغ جایگاهی در کمپین تبلیغاتی داشت از آن استفاده کند. مشاور برای درک حاشیه‌های فراوان فوتبال باید همکارانی در سازمان داشته باشد که مسابقات و شرایط تیم‌ها را حتی برای تک‌بازی‌ها خوب بشناسند و بیشتر روی تیم‌های برنده سرمایه‌گذاری کنند چون هم حس مثبت هواداران به آن زیاد است و هم تبلیغات آنها بیشتر دیده می‌شود. همچنین یکی از اصول بهتر دیده شدن تبلیغ شرکت‌ها در عکس‌های ورزشی را ارتباط موثر و صمیمانه با عکاسان ورزشی می‌دانند. می‌توانید قبل از بازی از آنها بخواهید که در عکس‌های‌شان نیم‌نگاهی به تبلیغ شما در بازی داشته باشند. با تعامل خوب با آنها این امر میسر می‌شود.

تبلیغات روی پیراهن ورزشکاران
این کارشناس ادامه می‌دهد: سیاست تبلیغات روی پیراهن به سازمان لیگ ربط نداشته و به خود باشگاه مربوط است. در دربی به دلیل بازخورد بیشتر، شرکت‌های خواهان تبلیغ روی پیراهن ورزشی زیادترند، اما در حالت عادی تنها یک تبلیغ که معمولا تبلیغ اسپانسر اصلی تیم است روی پیراهن چاپ می‌شود. یک مشاور تبلیغاتی خوب باید با مدیران تیم‌ها ارتباط نزدیک داشته باشد و بر سر قیمت مناسب برای تبلیغ توافق کند. همچنین شایعات و حاشیه‌ها و خبرهای غیر‌رسمی می‌تواند در روی آوردن شرکت‌ها به تبلیغ در آن باشگاه موثر باشد. برای مثال پرسپولیس سال ۹۲ با حضور یحیی گل‌محمدی و سردار رویانیان در لیگ برتر شرایط خوبی نداشت اما در جام حذفی هواداران انتظار قهرمانی داشتند. ما به‌عنوان یکی از شرکت‌های تبلیغاتی با تحلیل شرایط لیگ برتر روی بازی تراکتور-‌پرسپولیس سرمایه گذاشتیم و بازخوردش را هم گرفتیم. در این بازی روی لباس تراکتورسازی تبلیغ کار کردیم و طبق انتظاراتی که از آمادگی تیم‌ها داشتیم تراکتورسازی بر پرسپولیس پرحاشیه چیره شد. اما در جام‌حذفی روی بازی‌های مهم پرسپولیس تبلیغ انجام دادیم و در نهایت اینکه پرسپولیس آن سال قهرمان جام حذفی شد. اینها ریسک‌هایی است که مشاور تبلیغاتی انجام می‌دهد، او باید یک تیم دستیاران ورزشی برای تصمیم‌گیری‌ها در کنار خود داشته باشد. مشاور با توجه به بودجه تصمیم می‌گیرد روی کدام بخش‌ها تمرکز کند و برنامه‌هایش را جلو ببرد. معمولا یک بودجه پیش‌بینی نشده هم برای تبلیغ در موقعیت‌های مناسب درنظر می‌گیرد که این بودجه می‌تواند گاهی در بخش ورزشی صرف شود.

مشاور برای درک حاشیه‌های فراوان فوتبال باید
همکارانی در سازمان خود داشته باشد که مسابقات و
شرایط تیم‌ها را حتی برای تک‌بازی‌ها خوب
بشناسند و بیشتر روی تیم‌های برنده
سرمایه‌گذاری کند چون هم حس مثبت
هواداران به آن زیاد است و هم تبلیغات آنها
بیشتر دیده می‌شود

اسپانسرینگ، مسئله‌ای مرتبط با مدیریت باشگاه
او در مورد اسپانسرینگ باشگاه‌ها بیان می‌کند: مسئله اسپانسرینگ به سیاست‌ها و شرایط مدیر تیم مرتبط است. می‌توانید قرارداد کلی ببندید و اسپانسر تیم باشید یا ممکن است تیم اسپانسر دیگری داشته باشد و شما تصمیم بگیرید با توجه به بودجه‌تان تعدادی بازی منتخب را برای تبلیغ روی پیراهن استفاده کنید. این موضوع به مذاکره با تیم‌ها بستگی دارد که در یک بازی، یا یک فصل برای تبلیغ با آنها قرارداد ببندید. حتی قرارداد می‌تواند با بازیکن خاصی به‌صورت شخصی نیز انجام گیرد. مثلا کارلوس کی‌روش قراردادی با یکی از شرکت‌های تبلیغاتی دارد که طی آن باید به‌عنوان مثال در نشست خبری بعد از بازی، آب‌معدنی خاصی را در دست گیرد یا از کوله پشتی، لباس یا کلاه با مارک خاصی استفاده کند. یا از نمونه‌های خارجی آن هم می‌توان به حضور مسی در کنفرانس‌های خبری با لباس آدیداس اشاره کرد.

معیارهای طراحی تبلیغ
علیجاه شهربانویی درباره معیارهای طراحی تبلیغ روی پیراهن ورزشی می‌افزاید: آرم تبلیغی باید روانخوانی داشته باشد به‌گونه‌ای که به راحتی دیده شود و شعار یا پیام برجسته (شاخص) باشد. با توجه به اینکه در استادیوم‌ها فاصله عکاس با صحنه بازی اندکی دور است، این آرم باید به‌گونه‌ای باشد که در عکس‌های گرفته شده توسط عکاسان به خوبی دیده شود. لازم به توضیح است که کارگردان تلویزیونی باید براساس مصوبات سازمان صدا و سیما بازی را نمایش دهد. اگر آرم شرکت شما به طور مناسب روی پیراهن قرار گیرد، در صحنه‌های کرنر، اوت و تعویض معمولا نمای پشت و بسته موجب دیده شدن بهتر پشت پیراهن و بالطبع تبلیغ محصول مورد نظر می‌شود. گفته می‌شود بعضی کارگردان‌ها گاهی خطاهایی را در این زمینه می‌کنند و مبلغی بابت دیده شدن بیشتر تبلیغ روی لباس دریافت می‌کنند اما این قضیه تبعاتی چون محروم شدن توسط صدا و سیما دارد. البته همان‌طور که اشاره شد این تعداد انگشت‌شمار هستند و در کل قشر زحمتکش و محترم کارمندان صدا‌و‌سیما از این مسئله بدورند.

سرمایه‌گذاری در ورزش‌هایی که بیشتر دیده می‌شوند
او در مورد اینکه چرا گاهی در رشته‌های غیر‌فوتبالی جلوی تبلیغ روی لباس را می‌گیرند و روی آرم لباس برچسب می زنند اعتقاد دارد: ورزشکاران باید در تبلیغ و نوع لباسی که می‌پوشند قوانین فدراسیون و مسابقات را رعایت کنند. مثلا در جام ۱۹۹۸ عابدزاده به‌خاطر تبلیغ روی دستکشش جریمه شد. طبق قوانین فیفا در آن سال‌ها نباید تبلیغی روی دستکش درج می‌شد و این خلاف آنچه بود که در قوانین تاکید شده در برگزاری مسابقات مصوب شده بود. در مورد بعضی رشته‌ها مانند وزنه برداری اگر روی آرم و لوگوی لباس برچسب زدند به این دلیل بوده که اگر لباسی که استفاده شده با سیاست اسپانسر اصلی مسابقات یکی نباشد یا شعار مذهبی در کشورهای خارجی استفاده شود، مسئله‌ساز می‌شود. مثلا شما لباس نایک می‌پوشید در حالی‌که اسپانسر آدیداس است. پس طبیعی است که جلوی تبلیغش گرفته شود. این قبیل اتفاقات در کشور ما زیاد می‌افتد و نتیجه‌اش محروم یا جریمه شدن است. او دلیل عمده عدم تبلیغ روی لباس ورزشکاران دیگر رشته‌ها را عدم پخش زنده و نداشتن طرفدار می‌داند و می‌گوید: برای مثال هنگامی که والیبال مطرح شد بانک مطرحی به نام سامان تبلیغ کل برنامه‌های تیم ملی والیبال را در دست گرفت و آن را در دیگر تبلیغاتش نیز تسری داد و بازخورد خوبی هم گرفت. این را هم باید اضافه کرد که اگر در کشتی یا وزنه‌برداری آنگونه که شایسته است تبلیغ انجام نمی‌شود به همان دلیل است که ورزشکاران‌شان آن دستمزدهایی که بازیکنان فوتبال می‌گیرند، دریافت نمی‌کنند. فوتبالیست‌ها محبوب‌ترند و بیشتر در معرض دید هستند. پس طبیعی است که بخش خصوصی در جایی سرمایه‌گذاری کند که بیشتر دیده شود.

تبلیغات روی پیراهن ورزشکاران

تاریخچه تبلیغ روی پیراهن ورزشی
علیجاه شهربانویی، مدیر کانون تبلیغاتی سان، در پایان اشاره‌ای به تاریخچه این شیوه تبلیغی داشت که اشاره به آن خالی از لطف نیست. به گفته او قرمزها نخستین هستند و آبی‌ها آرم قرمز را تغییر رنگ داده‌اند!
-‌ نخستین تبلیغ روی پیراهن پرسپولیس در فینال جام در جام باشگاه‌های آسیا نقش بست. تبلیغ گلداستار که با ایده دکتر زادمهر به روی پیراهن این تیم رفت و پرسپولیس بابت این قرارداد پول دریافت کرد. این بازی با نتیجه یک- یک مساوی تمام شد.
-‌ پرسپولیس پس از مدتی همکاری با گلداستار سراغ آیوا رفت و پس از آن برای مدتی تبلیغات «شرکت صنایع فولاد ایران» نیز روی پیراهن این تیم نقش بست. (تا سال ۱۳۷۶)
-‌ استقلال اما پس از طی کردن دوران دشوار حضور در لیگ دسته سوم (که نتیجه تصمیم عجیب فدراسیون وقت و موافقت کاظم اولیایی بود) در زمستان ۱۳۷۳ دارای اسپانسر تبلیغ روی پیراهن به‌صورت مقطعی شد و در سال ۱۳۷۴ برای مدتی شرکت معروف «ساندیس» با این تیم قرارداد بست. پس از آن به ترتیب شرکت «زمزم»، «موتوژن» و اتومبیل‌سازی معروف «مزدا» به صف تبلیغ‌کنندگان روی پیراهن تیم استقلال پیوستند.
-‌ جالب‌ترین حاشیه سال‌های دور به قرارداد شرکت «ال‌جی» با تیم استقلال برمی‌گردد که چون قراردادن آرم قرمز برروی پیراهن آبی‌ها یک امر ناممکن بود پس از رایزنی‌های فراوان در نهایت آرم شرکت ال‌جی در یک اتفاق نادر با رنگ سفید برروی پیراهن آبی‌های تهران نقش بست.

این نوشته مصاحبه اینجانب است که در تاریخ چهاردهم تیرماه ۱۳۹۴ در روزنامه “فرصت امروز” بچاپ رسید و نسخه الکترونیکی آن از اینجا قابل مشاهده است.


http://alijah.work/%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86-%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۹
hasan sabilan ardestani

اشتباهات-رایج-در-تبلیغات-۳۵۰x245

امروزه تبلیغات تقریبا تمام جنبه های زندگی را در برگرفته و اگه به محیطی اطراف مان خوب دقت کنیم تبلیغات زیادی از قبیل تبلیغات رسانه ای ، بنرهای خیابانی ، تبلبغات موجود در سایت ها و … را میتوانیم مشاهده کنیم … و اما آیا این تبلیغات چند صد میلیونی چه میزان بازدهی دارد؟

این در حالیست که خیلی ها فکر می کنند تبلیغات ، کاری زاید و بی فایده است! در حالی که این مشکل، نه از خود تبلیغات، بلکه از اشتباهاتی ناشی می شود که مدیران در این عرصه داشته اند. در ادامه پایگاه محیطی به صورت مختصر، برخی از اشتباهات رایج مدیران در اجرای تبلیغات را شرح می دهد.

مدیران طراحان تبلیغاتی اند

گرافیک از آن دست هنر هایی است که در کشور ما کمتر شناخته شده و محدود کار هایی هم که در این زمینه صورت گرفته نتوانسته است به شناخت بیشتر این هنر کمک کند. طراحی و گرافیک، هم علم و هم هنر است و باید بر اساس روانشناسی رنگ، جامعه شناسی مخاطبان و هارمونی تبلیغات استفاده شود و اما متاسفانه بسیاری از مدیران، فکر می کنند خودشان بهترین طراح و گرافیست هستند. سلیقه خود را در رنگ سازمانی، آرم و لوگو، طراحی کاتالوگ و بروشور، طراحی تیزر و موزیک و نریشن، بسته بندی و… اعمال می کنند و فکر می کنند آن چه را خود می پسندند، باید همه مخاطبین نیز بپسندند.
اینجاست که می بینیم بسیاری از مدیران، خصوصا در سازمان های متوسط به پایین، خودشان، طرح مورد نظرشان را اعمال می کنند و اگر هم از طراح و گرافیست بهره می برند، سلیقه شان را به وی اعمال می کنند و نتیجه، بعضا نامطلوب و غیر حرفه ای و بدون هارمونی مناسب صورت می گیرد.

من بهترینم!

Advertising-Technology-300x200ایجاد شعار برای یک سازمان یا برند، نیاز به اتاق فکر، بررسی و واکاوی زیادی دارد و البته قواعد و اصول مهمی هم دارد. از مهم ترین قواعد در شعار سازمانی، توجه به مخاطب و طرف مقابل است. امروز دیگر دوران شعارهای پوچ و توخالی و تکراری مثل کیفیت برتر، قیمت کمتر، عرضه مناسب، از تولید به مصرف، ما بهترینیم و… گذشته است! استفاده از شعارهای شرکت های معتبر خارجی هم امری اشتباه است، گرچه ممکن است زیبا و اثرگذار باشد، اما ما باید بدانیم با مخاطبی فهیم روبرو هستیم که وقتی تقلید و کپی کاری از ما ببیند، به کل روند فعالیت ما مشکوک خواهد شد. جالب است که یکی از موسسات مالی جدید التاسیس، به تازگی شعار خود را اینگونه مطرح کرده است: (آینده از آن ماست). این اوج خودخواهی و اعتماد به نفس است که در ذهن مخاطب اثر عکس برجای می گذارد، در عین حال که می توانستند بنویسند: (آینده از آن شماست!).

عدم شناخت رسانه از سوی مدیران

متاسفانه بسیاری از مدیران، جنس رسانه های تبلیغاتی را نمی شناسند و نمی دانند رسانه محیطی با رسانه مکتوب چه تفاوتی دارد و اگر پوستری طراحی می کنند، همان را در بیلبوردها، آگهی نامه ها و روزنامه ها، تابلوی تبلیغاتی، سایت اینترنتی و… درج می کنند. وقتی جنس رسانه های تبلیغاتی شناخته شود، دیگر می دانیم که بیلبورد، فقط برای یادآوری و برندینگ می تواند، اثرگذار باشد و اطلاع رسانی و ذکر خدمات شرکت و… در بیلبوردی که تنها چند ثانیه قابل مشاهده است، امری اشتباه است! ما با پدیده بیلبورد اطلاع رسانی در ایران مواجه هستیم که خصوصا در غیر از تهران قابل مشاهده است.

اگر در اکثر جاده های کشور نگاه کنید، با تبلیغات شرکت هایی مواجه می شوید که فقط در همان محل تبلیغ کرده اند و هیچ شناخت و نشانی از آنها در جامعه وجود ندارد و در همان بیلبورد ۱۰۰ متری که فقط حداکثر ۱۰ ثانیه دیده می شود، می خواهند کلیه اطلاعات شرکت را به نمایش بگذارند! و این یعنی عدم شناخت رسانه از سوی مدیران است!

نداشتن سواد و علم کافی

imagesمتاسفانه از آنجا که بسیاری از دست اندرکاران عرصه تبلیغات، سواد و علم کافی ندارند، وقتی همراه شوند با مدیرانی که آنها هم سواد یا دقت مناسب ندارند، نتیجه این می شود که بعضی از تبلیغات فروشگاه ها و شرکت های کوچک، توام با غلط های املایی و تایپی و عددی و… می شود!
و همچنین با غلط های تایپی و املایی مواجه هستیم که حتی بعضی اوقات در تبلیغات محیطی هم قابل مشاهده و بسیار آزار دهنده است. در کنار این موضوع، در بعضی موارد به علت عدم دقت مدیر، اشتباه در شماره تلفن، سایت اینترنتی یا ایمیل شرکت یا فروشگاه مشاهده می شود که بعضا قابل جبران هم نیست.

عدم نظارت و بازرسی لازم بعد از اجرای تبلیغات

بارها در جاده ها دیده ام که بخشی از بنرهای بیلبورد یک برند پاره شده است و ترمیم نشده است! یا در یکی از شهرها، تابلوهای پل عابر پیاده به بدترین نحو نصب می شود و بنرهای دو شرکت روی همدیگر می رود، شرکت های تبلیغاتی موظفند که خدمات پس از فروش را بعد از مرحله نصب به عهده بگیرند و بعنوان مثال اگر قسمتی از بنر تابلو تبلیغاتی دچار آسیب شود،مجری تبلیغاتی باید به آن رسیدگی کند.

عدم خلاقیت در شعار و رنگ سازمانی

outdoor-advertising-banner1عدم خلاقیت در شعار و رنگ سازمانی، شیوه و نوع تبلیغ و امور روابط عمومی می تواند آزاردهنده هم باشد، اینجاست که مدیر اگر هم نمی تواند خلاقیت داشته باشد، باید به اعتماد به مشاوران تبلیغاتی، ایجاد خلاقیت نسبی در تبلیغات را پیگیری کند. برای مثال یک برند در شهر، شروع به تبلیغات و برگزاری نمایشگاه و… می کند و ما می بینیم که رقیب او، سایه به سایه حرکات آن برند را تقلید میکند و هیچ خلاقیتی ندارد، این اشتباه بزرگی است که بسیاری از مدیران مرتکب می شوند و بدون آن که خلاقیتی ارائه دهند یا با شیوه ای جدید، تبلیغ و اطلاع رسانی کنند، در حال دور ریختن پول خود هستند و همواره خود را درجه ۲ نشان می دهند و جار می زنند که در پله دوم هستند!

تبلیغ بس است!

ما با بسیاری از برندها و مجموعه ها مواجه هستیم که در دو حالت، تبلیغ خود را قطع می کنند: یکی آنها که خوب بازخورد گرفته اند. دیگر آنها که اصلا بازخورد نگرفته اند. هر دوی این موارد ممکن است فکر کنند، تبلیغات بیشتر برایشان هزینه می تراشد و لازم است قطع شود. اما نکته اینجاست که اگر اصول کامل تبلیغات را رعایت کرده اند و اشتباهات تبلیغاتی را ندارند، نباید از بازخورد زیاد یا بازخورد کم، نتیجه گیری و ارزیابی کنند و تبلیغات را متوقف کنند.
ما باید بدانیم که در تبلیغات، تکرار، تنوع و تعدد بسیار مهم می باشد، لازم است که تبلیغات در طول زمان تکرار شود و ادامه داشته باشد تا برند بافته و ساخته شود، لازم است از رسانه های مختلف بهره گیری شود تا همه مخاطبان بالقوه به شکل های مختلف، درباره ما اطلاعات کسب کنند و ما را ببینند و لازم است تعداد تبلیغات نیز به اندازه کافی باشد. اگر ما از تبلیغات، بازخورد خوبی گرفته ایم، تداوم تبلیغات (حتی به صورت نرم و کاهش یافته) کمک به ساخته شدن برند می کند و حتی مشتریان بالفعل ما را دلگرم می کند و اما اگر از تبلیغات، بازخوردی نگرفته ایم، باید شیوه های تبلیغات، نوع آن، حجم آن، شعارها، مزیت ها و تعداد آن را تغییر دهیم تا به نقطه مطلوب برسیم، شاید هنوز مخاطب بالقوه ما راضی به خرید از ما نشده و یک ضربه نهایی برای خرید نیازمند است که با توقف تبلیغ، آن ضربه را نزده ایم و مشتری را از دست داده ایم.

تبلیغات برابر است با فروش؟

images (2)یک اشتباه رایج دیگر مدیران، توقع از تبلیغ برای افزایش فروش است. ما باید بدانیم که در انواع برنامه های اطلاع رسانی و تبلیغاتی با شکل های مختلفی مواجه هستیم. برخی از اقدامات ما شامل تبلیغات آگاهی دهنده است؛ یعنی به مخاطب خودمان، آگاهی لازم برای کالا یا خدمات را ارائه می دهیم. برخی از اقدامات ما تبلیغاتِ ترغیب کننده است که مخاطب را به سمت خودمان ترغیب می کنیم و نقطه تمایز خودمان را گوشزد می کنیم تا او به سمت ما بیاید و برخی از اقدامات ما تبلیغات یادآوری کننده است برای مخاطبین بالقوه یا بالفعلی که ما را می شناسند و لازم است همواره به یاد ما باشند.
هنگامی که این تقسیم بندی را بدانیم، درک می کنیم که هدف از بیلبورد یا یک پیامک یا ایمیل، می تواند یادآوری برند ما باشد، هدف از تبلیغات مکتوب، ارائه اطلاعات بیشتر و ترغیب مخاطب به سمت ماست و در نهایت مدیر و مشاور تبلیغاتی او هستند که باید تصمیم بگیرند در هر مورد تبلیغی، هدف واقعی چیست؟
هدف اصلی در تبلیغات، هرگز نمی تواند فروش باشد، هدف اصلی می تواند آن سه موردی که گفتیم یعنی آگاهی بخشی – یادآوری – ترغیب باشد که هر یک از این موارد در نهایت به فروش بیشتر هم منجر خواهد شد و ما باید تصمیم بگیریم که از این شیوه تبلیغ، از پیامک، بیلبورد، تیزر، سایت اینترنتی، هدیه تبلیغاتی، حضور در نمایشگاه و… چه هدفی دنبال می کنیم و بر اساس آن هدف، برنامه ریزی نماییم.

رسانه بیجا!

بعضی وقتها، یک فروشگاه کوچک از رسانه ای خاص مثل بیلبورد استفاده می کند و یک مجتمع تولیدی از رسانه ای کوچک و کم ارزش!
امری که در برنامه تبلیغاتی شرکت های بزرگ استفاده می شود این است که بتوانند تبلیغی با ارائه دهند که هر شرکتی نتواند در کنار آنها قرار بگیرد. شنیده ام که یکی از برندهای بزرگ جهانی وقتی قیمت تبلیغات دور زمین فوتبال در ایران را شنیده بود، گفته بود این قیمتی است که یک پفک فروشی هم می تواند کنار من قرار بگیرد و این در شان برند ما نیست که آنجا تبلیغ کنیم! این در حالی است که روی بنر های سطح شهر گاهی، تبلیغ یک برند مهم تولیدی را می بینیم که جای آن هم نیست و کنارش ممکن است یک قالیشویی یا موبایل فروشی قرار بگیرد! وقتی مدیران نمی توانند ارزیابی خوبی از تبلیغات داشته باشند و تمام اعتماد خود را نیز مصروف رسانه دارهای تبلیغاتی می کنند، موجب می شود از رسانه بیجا برای تبلیغ استفاده کنند و در این وضعیت،برند های متوسط، با هزینه تبلیغ زیاد و انجام تبلیغات در رسانه ای بسیار بزرگ، نمی تواند بهره لازم را ببرد و آن که بزرگ است با استفاده از یک رسانه بیجا، فقط هزینه ای کرده و به برند خود ضربه زده است!

تبلیغ یعنی اغوا؟

37db4e7گرچه اکثرا در تبلیغات، مزایا و خدمات مجموعه و شرکت ما، بیش از حد واقع اعلام می شود و معایب و کاستی های ما اطلاع رسانی نمی شود، اما به هر حال رعایت اصول اخلاقی و صداقت و عدم دروغگویی مهم ترین ویژگی تبلیغات صحیح است. ما باید بدانیم که بهترین و بیشترین تبلیغات هم در بلند مدت نمی تواند کالا یا خدمات نامرغوب ما را بفروشد و مراجعه فرد و عدم رضایت او، بیشترین ضد تبلیغ را به همراه خواهد داشت!
تبلیغات گمراه کننده و اغوا کننده و غیرمسئولانه و دورغ به مخاطب از اشکالاتی است که بعضا از سوی برخی مدیران پیگیری می شود و نتایج بدی را به دنبال خواهد داشت، فارغ از این موضوع که بسیاری از مردم این نوع تبلیغات را می شناسند و به آن توجهی نمی کنند (مثل برنده شدن در جایزه هایی که پیامک می شود) و جدا از این موضوع که در بلند مدت، خود آن شرکت چه از لحاظ مشتری و چه از لحاظ قانونی ضربه خواهد دید، از دیگر سو این موارد موجب کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی خواهد شد که کار را برای رقبای سالم و افراد صادق نیز مشکل زا خواهد کرد!
ما باید بدانیم برای تبلیغ و اطلاع رسانی و جذب، بسیاری از اصول و برنامه های حرفه ای تبلیغاتی وجود دارد که می توان جلب توجه کرد و مشتری را متقاعد ساخت و استفاده از تبلیغات دروغین و گمراه کننده و عدم رعایت اصول اخلاقی و صداقت و خراب کردن رقیب و… همگی از بدترین راه های جذب مخاطب می باشد!

مشاور حرف مفت می زند!

متاسفانه در ایران و در طی سالهای گذشته که صنعت تبلیغات، رشد روزافزونی داشته است، افرادی وارد این عرصه شده اند که حتی جزیی ترین اصول علم تبلیغات را نمی دانند و تنها به واسطه داشتن رسانه، مشاوره تبلیغاتی می دهند که اکثرا مشاوره اشتباه است! اکثر صاحبان بنگاه های تبلیغاتی و کانون تبلیغاتی متاسفانه خودشان نیز یا به این اشتباهات واقف نیستند یا خود، عامل و توسعه دهنده این اشتباهات هستند و موجب می گردند که بودجه تبلیغاتی سازمان، حیف و میل شود و نتیجه ای در بر نداشته باشد. اینجاست که یک اشتباه دیگرِ مدیران شکل می گیرد وقتی که فکر می کنند که مدیر یک کانون تبلیغاتی، مشاور تبلیغاتی هم هست و از اینجاست که می گویند: مشاور حرف مفت می زند!
اگر مدیران با تحقیق و بررسی بتوانند مشاور واقعی در زمینه تبلیغات، برندینگ و روابط عمومی جذب کنند، او می تواند برنامه تبلیغاتی، هدفگذاری تبلیغاتی، بودجه بندی تبلیغات و… را سامان دهد و ضمن ارائه یک کمپین تبلیغاتی حرفه ای با اصول مشخص و علمی آن، مدیر و سازمان و سرمایه آن را از این اشتباهات فوق الذکر رهایی بخشد. پس باید بدانیم اگر مشاور، واقعا در امر تبلیغات متخصص و حرفه ای باشد، در حقیقت فردی راهگشا و راهنماست و حرف مفت نمی زند!

منبع خبر: http://mohiti.com/%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۳
hasan sabilan ardestani

علت اکثر شکست‌ها عمل کردن بدون فکر است.  “الکس مکنزی”

validation مفهومی است مدیریتی که از الزامات بسیار ضروی در شروع هر کسب‌وکاری به شمار می‌آید. امکان‌سنجی و اعتبار سنجی یا همان validation در این مطلب به یک معنا به کار رفته است، اگرچه در مباحث پیشرفته مدیریت کسب‌وکار تعاریف متفاوت و نستبا پیچیده‌تری دارد. در این “چگونه” به ساده‌ترین شکل سعی خواهیم کرد نحوه اعتبارسنجی یا امکان سنجی یک ایده کسب‌وکار اینترنتی را بررسی کنیم اما سادگی این مطلب دلیل بر کم اهمیت بودن آن نیست، چرا که دریغ از این موضوع در شروع هر کسب‌وکاری خصوصا کسب‌وکارهای اینترنتی عواقب پیش‌بینی نشده زیادی به همراه خواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۶
hasan sabilan ardestani

بعضی از کار آفرینان به درستی  نمی دانند  برای ارتباط برقرار کردن با شرکا، سرمایه گذاران، وام دهندگان، حامیان و خریداران بالقوه ایده های خود، نیاز به طرح توجیهی دارند یا طرح کسب و کار؟!؟! که اینجانب در اینجا تفاوت های این دو سند را به اجمال خدمتتان توضیح میدم:


1- طرح توجیهی یا FS برای کشف و بررسی سودآوری و کاربردی شدن یک ایده کسب و کار تهیه می شود. به عبارت دیگر قبل از غرق شدن در موضوع می خواهیم بدانیم آیا این ایده کسب و کار ارزش صرف زمان، هزینه و منابع ما یا سازمان ما را دارد یا نه؟ این در حالیست که طرح کسب و کار یا BP پس از آنکه مشخص شد ایده کسب و کار توجیه فنی و اقتصادی دارد تدوین می شود و برنامه دستیابی به سودهای پیش بینی شده در FS را مستند می کند.


2- در FS با دنیایی از اعداد و ارقام و محاسبات روبرو هستیم در حالیکه در BP عمدتا با استراتژی ها و برنامه های تاکتیکی مورد نیاز برای شروع، رشد و توسعه کسب و کار درگیر مواجه می شویم.


3- در FS با مقوله ای به نام زیست پذیر بودن ایده کسب و کار روبرو می شویم در حالیکه BP به دنبال رشد و بقای آن ایده در قالب هویت زنده و خلق شده ای به نام کسب و کار می باشیم.


4- یک FS میزان سودآوری بالقوه ایده کسب و کار را کشف می کند در حالیکه BP به کارآفرین کمک می کند تا بودجه مورد نیاز برای شروع یا توسعه کسب و کار از سرمایه گذاران را دریافت نماید.


 حال به چند نکته اساسی توجه نمایید!

- اگر یک FS جامع و مناسب دارید، خیلی سریع و ساده تر از نوشتن BP از صفر، می توانید آن را به یک طرح کسب و کار تبدیل نمایید!

- نوشتن FS قبل از BP الزامی نیست اما می تواند در صورت عدم توجیه یا امکان ناپذیر بودن ایده به دلایل فنی و اقتصادی شما را از صرف زمان و هزینه های تدوین یک BP نجات دهد.

- در FS شما می توانید چندین سناریو برای ایده کسب و  کار خود را تحلیل کنید اما در BP باید روی یک سناریو اصلی تمرکز کنید و مقدمات اجرایی شدن آن را فراهم نمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۱
hasan sabilan ardestani

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، زمانی که شما برای اولین بار تصمیم می‌گیرید که یک کارآفرین باشید، معمولا تصویر واضحی از آنچه قرار است انجام دهید، در ذهن دارید. ممکن است تصور کنید که شما پشت میز نشسته‌اید، گاهی تصمیماتی می‌گیرید اما گاهی به تعطیلات می‌روید چون گروه شما اطمینان می‌دهند که ثبات کسب‌وکار حفظ می‌شود. از طرف دیگر ممکن است تصور کنید که به‌سختی در حال کار کردن هستید و به‌ندرت وقت استراحت دارید تا زمانی که پروژه یا محصول شما کامل شوند.

در هر صورت، محدودیت‌هایی برای عوامل وجود دارد که شما آنها را به‌حساب نیاورده‌اید و من شخصا تضمین می‌کنم که دیدگاه شما در مورد کارآفرینی محقق نمی‌شود، حداقل به‌طور کامل. یکی از شدیدترین و معمول‌ترین محاسبات غلط در ارتباط با کارآفرینی، تمایل به کمتر تخمین زدن زمان موردنیاز برای اجرای یک کسب‌وکار واقعی است. مهم نیست که شما نقش‌ها و مسوولیت‌های خودتان را چقدر دقیق محاسبه می‌کنید، همانند هر کارآفرینی همیشه زمان موردنیاز برای انجام کارها را کمتر تخمین می‌زنید. اما واقعا چرا این‌گونه است؟

قانون هافستادر
قانون هافستادر قانون روان‌شناختی پروفسور هافستادر است که بیان می‌کند «کارآفرینی حتی با در نظر گرفتن قانون هافستادر همیشه بیشتر از آنچه انتظار دارید زمان‌بر است» ضرب‌المثل احمقانه‌ای است اما کمی حقیقت در این پیام وجود دارد. انسان‌ها- کارآفرینان، دیگر افراد حرفه‌ای یا کارگران- معمولا در تخمین زمان بی‌مهارت هستند. قانون هافستادر در ابتدا در ارتباط با رایانه‌هایی که برای بازی شطرنج بودند معرفی شد تا محاسبه کند که چه مدت زمان لازم است تا برنامه‌ای که قادر باشد در بازی شطرنج از انسان قوی‌تر باشد توسعه داده شود. برخلاف دانستن سختی کار، حتی اگر جدیدترین تخمین زدن‌ها اتفاق بیفتد، این زمان به درستی برآورد نشده است. هافستادر می‌نویسد: «در روزهای اول برنامه‌ریزان برنامه‌های رایانه‌های شطرنج، برآورد می‌کردند که 10 سال طول می‌کشد که یک رایانه یا یک برنامه، بر انسان پیروز شود و قهرمان جهان شود، اما پس از گذشت 10 سال این‌طور به نظر می‌رسید که زمان لازم تا اینکه رایانه قهرمان جهان شود، بیشتر از 10 سال بوده است.  از آنجا که شناخت و پیش‌بینی مجموعه عوامل تاثیرگذار به تنهایی برای برآورد زمان کافی نیستند، این اصل کلی می‌تواند برای کارآفرینان هم صدق کند. همانند روبات‌ها، کارآفرینی همیشه پیچیده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کنید.

تعصب خوش‌بینی
تعصب خوش‌بینی یک اصل روان‌شناختی و یک تعصب شناختی ذاتی است که تقریبا هر فردی تا حدی آن را دارد. اساسا این زمانی اتفاق می‌افتد که افراد خاصی فکر می‌کنند که نسبت به افراد مشابه در موقعیت‌های مشابه نتایج مثبت بیشتری به دست می‌آورند. برای مثال بسیاری از افراد معتقد هستند که نسبت به متوسط عمومی آنها کمتر دچار سرطان یا قربانی جنایت می‌شوند و بازهم این مختص کارآفرینان نیست. اما این مثال برای این بود تا زمان لازم برای انجام برخی کارها تفهیم شود. مخصوصا کارآفرینان خاص معمولا معتقدند که نسبت به سایر کارآفرینان در موقعیت‌های مشابه کمتر تحت‌فشار هستند (چه متوجه این مساله باشند چه نباشند.)

نقش‌های زیاد
«کارآفرینی» به‌خودی‌خود یک نقش نیست. اگر این برچسبی است که شما برای خود استفاده می‌کنید مطمئن شوید که نسبت به دیگران می‌توانید ایده‌های بیشتری ایجاد کنید یا تصمیمات بیشتری بگیرید، اما کارآفرینی در واقع ترکیب نقش‌های مختلف زیاد در یک نقش است.  شما ممکن است که یک روز به‌عنوان کارشناس مالی در حال کار کردن روی پروژه درآمدهای سالانه عمل کنید و روز دیگر به‌عنوان مدیر نیروهای انسانی باشید زمانی که افراد جدید برای استخدام را ملاقات می‌کنید. از آنجا که شما در زمینه‌های متفاوتی فعالیت می‌کنید و اغلب مرتبا نقش‌ها را عوض می‌کنید، تخمین مدت‌زمانی که طول می‌کشد تا کار خاصی را انجام دهید تقریبا غیرممکن است.شما نمی‌توانید یک‌دفعه در همه‌چیز متخصص شوید، پس عدم تخصص شما در حوزه‌های خاص باعث ضعف در برآورد زمان موردنیاز برای تکمیل کار آن حوزه‌ها می‌شود.

کشش اجتناب‌ناپذیر چندوظیفه‌ای
در حال حاضر ما باید بدانیم که چندوظیفه‌ای، در حقیقت یک استراتژی بی‌فایده است. درواقع ضررش بیشتر از منفعتش است. بااین‌حال برخی کارآفرینان خاص بازهم در معرض ابتلا به این چندوظیفه‌ای هستند و همیشه یک انتخاب ندارند. کارآفرینان، تصمیم‌گیرندگانی هستند که با هر بخشی از کسب‌وکار خود در ارتباط هستند بنابراین کاملا طبیعی است که هر کارگر، فروشنده، شریک، سرمایه‌گذار یا هر کس دیگر برای کسب اطلاعات به کارآفرین مراجعه کند. این به آن معنی است که کارآفرینان به هر سو کشیده شده و به‌طورکلی غیرقابل‌پیش‌بینی هستند. نتیجه آن ساعت‌هایی است که احتمالا نمی‌توانند برای پیشرفت اختصاص داده شوند.

وسوسه در کارهای اداری
درنهایت کارآفرینان تمایل دارند وجود کارهای اداری مانند ورود داده‌ها، پیگیری مکالمات و امضای اسناد را فراموش کنند. برخی از این کارها می‌تواند توسط دستیاران یا سایر افراد سازمان انجام شود، اما همه کارآفرینان به این منابع دسترسی ندارند. درنتیجه، بسیاری از کارآفرینان فقط زمان موردنیازی که کاری انجام خواهد شد را تخمین می‌زنند و فراموش می‌کنند که زمانی که برای مسوولیت‌های مدیریتی جانبی لازم است را تخمین بزنند که درنهایت باعث نقص برآورد می‌شود. شما هرگز خودتان را معطل تخمین زمان نخواهید کرد، چون به‌عنوان یک کارآفرین هرگز شغل خود را خسته‌کننده، راکد، یا قابل پیش‌بینی نمی‌دانید و همین‌ خودش جای شکر دارد. پس به خاطر عدم توانایی خود در تخمین صحیح زمان کارتان، شکرگزار باشید.وقتی می‌خواهید برای جلسات و تعطیلات برنامه‌ریزی کنید یا فقط روز خود را سازمان‌دهی کنید، مطمئن شوید که بیشتر از آنچه فکر می‌کنید به خودتان زمان بدهید. در این صورت می‌توانید از دقیقه‌ها یا ساعت‌های اضافه خود برای چک کردن ایمیل یا معاشرت با اقلیت کارآفرینانی که مانند شما زمان بیشتری نسبت به آنچه تخمین زده‌اند دارند، استفاده کنید.

 

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد – شماره  3670

   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۹
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۳
hasan sabilan ardestani

5 قانون طلائی برای نوشتن متن فروش موثر!

cstland-advertising-copy

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۵
hasan sabilan ardestani

شرکت‌های بزرگ اهمیت برند را درک کرده‌اند. امروزه، در عصر افراد، شما باید برند خودتان باشید. ببینید چطور می توانید مدیرعامل خودمان باشیم.

نوشته تام پیترز
ترجمه امی جمالیان

این یک دنیای کاملا جدید است.

اون cross-trainer که داری– اونی که با صدای خش خش، خودش رو متمایز کرده و اینطوری به همه می‌گه کیه که برندگذاری شده؟ اون ماگ قهوه‌ مسافرتی که همه جا با خودت می‌بری – اه، تو یه زن استارباکسی هستی! یا اون تی‌شرتت که رو آستینش یه «Champion C» داره …، اون جین آبی که روش علامت Levis داره….. بله، شما برندگذاری (مارک‌دار) شدید.

الان برای من -و شما- زمان اون رسیده که نگاهی بندازیم به درس‌هایی از برندهای بزرگ، درسی که برای هرکسی که علاقه داره بدونه در دنیای کاری جدید چطور رو پای خودش واسته، درسته .

بدون در نظر گرفتن سن، موقعیت شغلی، بدون در نظر گرفتن کسب‌وکاری که ما در اون حضور داریم، تمام ما باید اهمیت برند را بدانیم. ما مدیرعاملان شرکت خودمان هستیم. برای باقی ماندن در کسب‌وکار، مهم‌ترین کار ما این است که بازاریاب ارشد باشیم برای برندی که شما نام دارد.

این به همین آسانی – و به همین سختی است . و این گریزناپذیره.

شرکت‌های بزرگ و قوی ممکن است هر استارتاپی که چشمشان را می‌گیرد، بخرند یا آن‌ها را جذب کنند (Aquire) – ادغام کننده‌ها (mergers) در سال ۱۹۹۶ رکورد ثبت کردند. Hollywood ممکن است به فیلم‌های پرفروش علاقمند باشند و ناشران کتاب ممکن است بخواهند تنها بر روی کتاب‌های پرفروش سرمایه‌گذاری کنند. اما گول ظاهر را نخورید.

عمل واقعی در پایانی دیگر است: شانس واقعی این است که شما انسانی آزاد در یک فعالیت اقتصادی آزاد باشید، به دنبال اینکه بهترین فصل کاری خود را داشته باشید، به دنبال اینکه بهترین کارتان را انجام دهید و یک رکورد به یاد ماندنی از خودتان به جا بگذارید، و به دنبال ایجاد یک صدایی مثل تیک برند نایک (لوگوی برند نایک- برند لباس‌ها و کفش‌های ورزشی). چون اگر شما این کار را کنید، نه تنها به تمام فرصت‌های نوک دماغتان دست پیدا می‌کنید بلکه سهم قابل توجهی در موفقیت تیمتان خواهید داشت – شما برای کار بعدی در فصل بعدی، خودتان را در موقعیت خوبی قرار می‌دهید.

خبر خوب – که یک خبر خوب بزرگ است – این است که همه ما شانس این را داریم که به چشم بیاییم. هرکسی برای آموحتن، بهبود و ساختن مهارت شانسی دارد. هرکس شانسی دارد که برندی با ارزش باشد، که شایسته است راجع به آن صحبت کرد.

چه کسانی روند این قاعده کلی را درک کرده‌اند؟ شرکت‌های بزرگ. آن‌ها در زمان کوتاهی راه طولانی آمدند؛ تنها ۴ سال پیش بود، اگر بخواهیم دقیق باشیم ۲ آوریل ۱۹۹۳، زمانی که فیلیپ موریس (Philip Morris) قیمت سیگار مارلبرو (Marlboro) را به هر پاکت ۴۰ سنت کاهش داد. آن روز جمعه بود. وروز دوشنبه، ارزش بازار سهام شرکت‌های بسته‌بندی ۲۵ میلیارد دلار سقوط کرد. همه موافق بودند: برندها محکوم بودند.

امروزه برندها همه‌چیز هستند، انواع محصولات و خدمات – از شرکت‌های حسابداری گرفته تا سازندگان کفش‌های کتانی و رستوران‌ها – سعی دارند متوجه شوند چطور در گروه خودشان برتر شوند و به برندی  تبدیل شوند که مردم به اندازه تامی هیلفایر (Tommy Hilfiger) راجع به آن صحبت کنند.

دیگر چه کسانی این را درک کرده‌اند؟ تک تک صاحبان وب‌سایت‌ها. در واقع، وب با روش مستقیم‌تری نسبت به هر محصول بسته‌بندی یا مصرفی دیگری می‌تواند به برندسازی کمک کند. این چیزی است که وب می‌گوید: هرکس می‌تواند یک وب‌سایت داشته‌باشد. و امروز چون هرکسی می‌تواند … هرکسی یک وب‌سایت هم دارد! خوب شما چطور می‌دانید که کدام وب‌سایت ارزش دیدن را دارد، کدام سایت را bookmark کنید، کدام سایت‌ها ارزشش را دارند که آن‌ها را بیش از یک بار بخوانید؟ پاسخ این است: برندسازی. وب‌سایت‌هایی که به آن‌ها باز می‌گردید همان وب‌سایت‌هایی هستند که به آن‌ها اعتماد کرده‌اید. آن‌ها وب‌سایت‌هایی هستند که نام برندشان به شما می‌گوید که زمان شما ارزش بازدید از آن‌ها را دارد – دوباره و دوباره. برندا نویدی است از ارزشی که دریافت خواهید کرد.

این راجع به فراگیرترین اپلیکیشن وب – ایمیل – هم صدق می‌کند. زمانی که همه ایمیل دارند و هرکسی می‌تواند به شما ایمیل بفرستد، چطور تصمیم می‌گیرید پیام چه کسانی را بخوانید و به کدام‌ها زودتر پاسخ دهید –  چه ایمیل‌هایی بدون خواندن وارد سطل آشغال ایمیل‌ها می‌شوند؟ پاسخ: برندسازی شخصی. نام فرستنده ایمیل به اندازه خود برند مهم است – نام فرستنده، خود برند است – درست مانند نام وب‌سایتی که شما بازدید می‌کنید. این نویدی است از ارزشی که شما بابت زمانی که برای خواندن آن پیام می‌گذارید،دریافت خواهید کرد.

هیچ‌کس اهمیت برند را بهتر از شرکت‌هایی که برندسازی انجام می‌دهند نمی‌داند. برای اینکه بدانید برندسازی شخصی و شرکتی چگونه است، به مک‌کنزی (McKinsey ) یا آرتور اندرسون (Arthur Andersen) نگاه کنید. تقریبا هر شرکتی که  سرویس حرفه‌ای ارائه می‌دهد با همین مدل کسب‌وکار، کار می‌کند.تقریبا هیچ دارایی سخت (hard assets)ندارند – حدس من این است که آن‌ها تا آن جا که می‌شود وسایل را اجاره می‌کنند تا صاحب چیزی نباشند.  آن‌ها داریی‌های نرم (soft assets) زیادی دارند – این دارایی‌ها مردم هستند، ترجیحا باهوش، با انگیزه و با استعداد. و آن‌ها درآمد بزرگی دارند – و سود باور نکردنی.

آن‌ها همینطور فرهنگ کاری و فرهنگ زندگی خیلی واضحی دارند. شما استخدام می‌شوید، کار خود را شروع می‌کنید، عضو یک تیم می‌شوید – و به زودی یاد می‌گیرید چطور ارزش را به مشتری ارائه کنید. در طول مسیر، شما چیزهایی یاد می‌گیرید و مهارت‌ها و قابلیت‌هایتان را ارتقا می‌دهید، از این پروژه به آن پروژه می‌روید. و اگر واقعا باهوش هستید خودتان می‌فهمید که چطور خودتان را ازآن آدم باهوش‌هایی که با کت‌وشلوارهای ۱۵۰۰ دلاری، لپ‌تاپ‌های فوق‌العاده قوی و رزومه‌های تر و تمیز در شرکت می‌چرخند، جدا کنید.(یعنی خودتان متوجه می‌شوید وجه تمایز شما و این آدم‌ها چیست)

اگر شما واقعا باهوشید، در طول مسیر، متوجه می‌شوید که برای ایحاد یک نقش متمایز برای خودتان به چه چیزی احتیاج دارید – شما یک پیام و یک استراتژی برای ترویج برندی که شما نام دارد ایجاد می‌کنید.

چه چیزی شما را متفاوت می‌کند؟

از همین الان شروع کنید: از این لحظه به بعد شما راجع به خودتان جور دیگری فکر خواهید کرد! شما یک «کارمند» جنرال موتور (General Motors)، یکی از خدمه‌ «جنرال میلز» (General Mills) نیستید، یک کارگر «جنرال الکتریک» (General Electric) نیستید و یکی از منابع انسانی جنرال دینامیک (General Dynamics) هم نیستید! (اووووه! اون‌ها کارشون دراومده!) جنرال‌ها را فراموش کنید.(این جنرال‌ها یحتمل ایهامی داشته به اینکه چیزهای کلی رو فراموش کنید) شما برای تمام زندگیتان به هیج شرکتی تعلق ندارید. و وابستگی شما به هیچ کار و مقامی نیست. عنوان شغلی شما را تعریف نمی‌کند و شما هم محدود به تعریف شغلتان نیستید.

از امروز شما یک برند هستید.

شما به بزرگی برندهایی مثل نایک، کوکاکولا، پپسی، یا بادی شاپ هستید. برای شروعِ فکر کردن مثل مدیر برندسازی شرکت مورد علاقتان، از خودتان سوالی بپرسید شبیه سوالی که یکی از مدیران برندهایی مثل کوکاکولا، پپسی یا بادی‌شاپ از خودشان پرسیدند. محصول یا خدمات ما چه چیزی دارد که باعث می‌شود متفاوت باشد؟ به این سوال با ۱۵ کلمه یا کمتر جواب بدهید. زمان بگذارید و جواب خودتان را روی کاغذ بنویسید. و زمان بگذارید و بخوانیدش. چندین بار.

اگر جواب شما باعث نشد چشم‌های مشتری‌های آینده برق بزند یا یک مشتری راضی قدیمی حاضر نشد به شما رای اعتماد بدهد یا – در بدترین حالت – خودتان جذب آن جواب نشدید، شما دچار مشکل بزرگی شدید. الان زمان آن رسیده که درباره برندتان به طور جدی  فکر کنید و برای آن انرژی بگذارید تا خودتان را به عنوان برند تصور کنید و روی خودتان کار کنید.

با شناسایی کیفیت‌ها و مشخصاتی شروع کنید که شما را از رقیبانتان – یا همکارانتان – متمایز می‌کند.  این اواخر- این هفته – شما چه کرده‌اید که خودتان را فوق‌العاده جلوه داده‌اید؟ مشتریان و همکاران شما چه چیزی را بزرگ‌ترین و شفاف‌ترین قدرت شما می‌دانند؟ قابل توجه‌ترین صفت شخصیتی شما چیست(چیزی که ارزش دارد به آن اشاره کرد)؟

به مقایسه برند شما و برند X برگردیم – روشی که شرکت‌های بزرگ برای ایجاد برندشان استفاده می‌کنند. مدل استانداردی که آن‌ها استفاده می‌کنند ویژگی-منفعت (feature-benefit) است. هر ویژگی از محصول یا خدمات آن‌ها یک منفعت قابل تشخیص و متمایز برای مشتریانشان دارد.یک ویژگی برجسته فروشگاه دپارتمانی نورداستورم(Nordstorm) سرویس شخصی‌سازی شده است که برای مشتریان حسابی خرج می‌کند. منفعت برای مشتری: احساس مورد توجه قرار گرفتن – در کنار انتخاب‌های متعدد از فروشگاه‌های دپارتمان مختلف.

خوب این «مدل ویژگی-منفعت» که برندی به نام شما پیشنهاد می‌دهد چیست؟ آیا شما کارتان راهمیشه  سر وقت تحویل می‌دهید؟ مشتریان داخلی  خارجی شما سرویسی قابل اعتماد و قابل اطمینان دریافت می‌کنند که نیازهای آن‌ها را برطرف می‌کند. آیا شما مشکلات را پیش بینی می‌کنید و قبل از اینکه دجار بحران شوید آن‌ها را رفع می‌کنید؟ مشتریان شما پول جمع می‌کنند و از داشتن شما در تیمشان سر درد می‌گیرند؟ آیا همیشه پروژه‌هایتان را با بودجه تخصیص داده شده تمام می‌کنید؟ من نمی‌توانم یک مشتری از یک سرویس حرفه‌ای نام ببرم که به خاطر اضافه شدن هزینه‌ها قاطی نکرده باشد.

قدم بعدی این است که تمام توضیحات معمول که کارمندان و کارگرها برای جاگرفتن در ساختار سازمانی استفاده می‌کنند را کنار بگذارید. عنوان شغلی خود را فراموش کنید. از خودتان بپرسید: من چه کار می‌کنم که ارزشی قابل توجه، سنجش‌پذیر، متمایز وقابل اطمینان را اضافه می‌کند؟ توصیف شعلی خود رو فراموش کنید. از خودتان بپرسید: من چه کار می‌کنم که بیش از همه به آن افتخار می‌کنم؟ بیشتر از همه، استانداردهایی که تا الان با استفاده از آن‌ها در کارتان پیشرفت کردید را فراموش کنید. «نردبان ترقی» را آتیش بزنید و از خودتان بپرسید: من چه چیزی به دست آوردم که می‌توانم بدون خجالت راجع به آن حرف بزنم و به خودم افتخار کنم؟ اگر قرار باشد یک برند باشید، باید روی کاری تمرکز کنید که با انجامش ارزش اضافه می‌کنید، به آن افتخار می‌کنید و مهم‌تر از همه بی رو درواسی از آن برای اعتبارسازی برای خودتان استفاده می‌کنید می‌سازید.

زمانی که این کار را انجام دادید، بشینید و یک سوال دیگر از خودتان بپرسید که برندتان را تعریف کنید: من میخواهم برای چه چیزی معروف بشوم؟؟ درسته، شهرت!

ارائه برای شما چیست؟

خوب این یک کلیشه است: استیک را نفروشید، صدای جیلیز و ویلیزش را بفروشید (don’t sell a steak, sell a sizzle). این اصلی است که برند همه شرکت‌ها کاملا درک می‌کنند. از برنامه فروش از طریق نامه استیک اوماها (Omaha Steaks) گرفته تا کمپین تبلیغاتی «ما آدم‌های معمولی هستیم» وندیز (Wendy’s). قدرت مهارت‌های شما و جایگاه ویژگی-منفعت هیچ اهمیتی ندارد، شما باید در هر صورت برند خودتان را بازاریابی کنید – برندتان را به مشتریان، همکاران و شبکه مجازی از همکارانتان معرفی کنید.

برای بیشترین کمپین‌های برندسازی، اولین قدم دیده شدن است. اگر شما جنرال موتورز، فورد یا کرایسلر (Chrysler) نیستید، یعنی برای به دست آوردن میلیون‌ها «بازدید» در بازار مصرف کننده باید به جنگ تبلیغات تلوزیونی و چاپی بروید. اگر خودتان را برند می‌کنید،شما هم برای دیده شدن همین نیاز را دارید – فقط بدون بودجه.

پس چطور برند شما را بازاریابی کنید؟

هیچ محدودیتی در راه‌هایی که می‌توانید پروفایل خودتان را افزایش دهید وجود ندارد. شب کاری کنید! در یک پروژه دیگر داخل سازمانتان عضو شوید، فقط برای اینکه خودتان را به همکاران جدید معرفی کنید و مهارت‌های خود را به آن‌ها نمایش دهید – یا روی مهارت‌های جدید کار کنید. یا اگر می‌توانید دوام بیاورید خارج از وقت هم کار کنید و با یک گروه کاملا جدید روی یک پروژه از راه دور کار کنید. اگر آن‌ها راجع به شما به بقیه بگویند، در واقع به شما کمک می‌کنند تا همه بدانند که شما چه فرد قابل توجهی هستید.

اگر آن ایده‌ها پاسخگو نبودند، تدریس در یک کلاس اجتماعی برای بزرگسالان را امتحان کنید یا حتی در شرکت خودتان. به این طریق شما یک متخصص به نظر می‌آیید، خود را به عنوان یک آدم ح رفه‌ای نشان می‌دهید و احتمال اینکه مردم با درخواست‌های بیشتری پیش شما برگردند را افزایش می‌دهید و شما در کل فرصت‌های بیشتری برای خود می‌سازید.

اگر در نویسندگی بهتر از تدریس هستید، سعی کنید یک ستون برای یکی از روزنامه‌ها یا مجله‌های محلی بنویسید. و زمانی که می‌گویم محلی منظورم همان محلی است. نیازی نیست شما در صفحه اصلی نیویورک تایمز بنویسید تا امتیازی کسب کنید. روزنامه‌های احتماعی، حرفه‌ای و حتی انتشارات داخل سازمانی فضای خالی برای پر کردن دارند. به محض اینکه شروع کردید، و رکوردی برای خودتان ثبت کردید – و کلیپس‌های دیگری که می‌تونید برای به دست آوردن شانس بیشتر استفاده کنید.

و اگر در سخنگویی یا سخن‌وری از تدریس یا نویسندگی بهتر هستید، سعی کنید در یک پنل گفتگو در یک کنفرانس وارد بحث شوید یا برای ارائه در یک ورک‌شاپ ثبت‌نام کنید. دیده شدن راه‌های بسیار جذابی دارد: سخت‌ترین بخش آن شروع است. اما چند تا پنل گفتگوی خوب به شما شانسی سخنرانی به تنهایی را نیز می‌دهد – و از اینجا چند قدم کوچک تا قرارداد سالیانه فاصله دارید.

نکته مهم دوم این است که درباره کمپین دیده شدن خودتان به خاطر داشته باشید این است که: این‌ها همه موثرند. زمانی که شما برند خودتان را ترویج می‌دهید، تمام کارهایی که انجام می‌دهید – و تمام کارهایی که انتخاب می‌کنید انجام ندهید – ارزش و شخصیت برند و را مطرح می‌کند. از نوع صحبت کردن با تلف نو نحوه پاسخ دادن به ایمیل‌ها گرفته تا روشی که جلسه کاری می‌گذارید همگی بخشی از پیام بزرگتری هستند که شما راجع به برندتان می‌فرستید.

این یکی از اجزای این ماده است: چه باید بگویید و چقدر خوب باید بگویید. اما این همینطور یکی از اجزای استایل هم هست. در اینترنت، ارتباطات خود را با نوشتن یک خط با استفاده از تکنولوژی برقرار می‌کنید؟ در ملاقات، آیا صحبت‌هایتان کوتاه و مرتبط با موضوع است؟ این حتی به سطح کارت ویزیت برند شما نیز می‌رسد: آیا شما یک لوگوی جالب‌انگیز برای کارتتان طراحی کرده‌اید؟ آیا با قدردانی از طراحی نشان داده‌اید که – در این دنیای شلوغ – به بسته‌بندی اهمیت می‌دهید؟

رمز موفقیت هر کمپین برندسازی شخصی «بازاریابی دهان به دهان.» شبکه دوستان شما، همکاران و مشتریان شما مهم‌ترین بخش بازاریابی شماست. چیزی که آن‌ها راجع به شما می‌گویند و سهم شما از بازار در نهایت به عنوان ارزش برند شما ارزیابی می‌شود. پس حقه بزرگ برای ایجاد برند شما یافتن راه‌هایی برای گستردش آگاهانه شبکه همکارانتان است.

قدرت واقعی شما چیست؟

اگر می‌خواهید رشد کنید، شما باید با قدرت – خودتان- به سمت این شرایط بروید. درس کلیدی: قدرت کلمه کثیفی نیست!

در واقع، قدرت در بیشتر مواقع، به شکل بدی اشتباه برداشت شده است و از قابلیت‌های آن به اشتباه استفاده می‌شود. من درباره نوع متفاوتی از قدرت صحبت می‌کنم – به نسبت آن چه همیشه درباره آن حرف می‌زنیم. این قدرت نردبان نیست که چه کسی در بالا رفتن از آن بهتر است. این به آن معنی نیست که هرکس دفتر بزرگتری دارد قدرتمند تر است یا هرکس عنوان جالب‌انگیزناک‌تری دارد قدرتمندتر است.

این قدرت تاثیرگذاری است.

این برای ساختن جادویی‌ترین عامل در حوزه مشخص شماشناخته شده‌است. این قدرت شهرت است. اگر شما یک محقق بودید، شما آن را با تعداد کسانی  که مقاله شما را دیده‌اند اندازه‌گیری می‌کردید، اگر یک مشاور بودید، شما آن را با تعداد مدیرعاملانی که کارت ویزیت شما را در جیبشان (رولودکسشان) دارند اندازه می‌گرفتید. (و بهتر از همه، تعداد ضربان قلبی که برای شما می‌زند)

قدرت گرفتن و استفاده از آن – ذیرکانه، با مسئولیت و بله، قدرتمند – مهارت‌های ضروری برای رشد برند شما هستند. یکی از موضوعاتی که ما رابه سمت برندها جذب می‌کند، قدرت پروژه آن‌هاست. به عنوان یک مصرف کننده، شما می‌خواهید با برندهایی که حضور قدرتمندشان روی شما تاثیر می‌گذارد.

در محیط کارهم این چنین است. ابزارهای قدرتی وجود دارند که ارزش استفاده دارند – بدون اینکه به نظر خود شیفته و خود بزرگ پنداربیاید. شما می‌توانید این را از راه‌های کوچک و آرام انجام دهید. آیا در تیم شما برنامه‌ریزی ملاقات‌هایی با کارایی بالا سخت است؟داوطلب برای نوشتن دستور کار جلسات بعدی. شما با تیم صحبت می‌کنید و تصمیم میگیرید چه چیز در دستور کار باشد یا نباشد. دنبال موقعیتی باشید که بتوانید گزارش جلسه را بنویسید – چون دستی که خودکار را می‌گیرد (یا بر روی کیبورد می‌زند) باید تاریخچه شرکت را بنویسد یا دست کن آن را شکل دهد.

از آن مهم‌تر، قدرت بیشتراز همه موضوعی از آگاهی است. اگر شما می‌خواهید مردم شما را برندی قدرتمند ببیند، مثل یک رهبر ارزشمند رفتار کنید. زمانی که شما مثل برند خودتان فکر می‌کنید، شما برای رهبر بودن احتیاجی به اجازه(تعریف) چارت سازمانی ندارید. در واقع شما یک رهبرید. شما خودتان را رهبری می‌کنید!

یک کلید برای رشد قدرتتان این است که این واقعیت ساده که ما در دنیای پروژه‌ها زندگی می‌کنیم را تشخیص دهید. تقریبا تمام کارهای امروزه در قالب پروژه برنامه‌ریزی می‌شود. دنیایی بر اساس پروژه دنیای برای رشد برندتان ایده‌آل است: پروژه‌ها با ارائه زنده می‌ماند و زمانی که تمام می‌شود شما را با braggables تنها می‌گذارند. اگر شما دست کم ۷۰٪ از وقتتان را صرف پروژه نمی‌کنید، ایحاد پروژه، یا مرتب کردن کارهایتان در پروژه، شما خیلی غمگینانه در گذشته زندگی می‌کنید. امروز شما باید در پروژه‌ها فکر کنید، نفس بکشید، رفتار کنید و کار کنید.

دنیای پروژه‌ها این را برای شما آسان می‌کند که قدرت برندتان را ارزیابی و تبلیغ کنید. یک بار دیگر مثل غول‌های صنعت فکر کنید.خودتان را یک مدیر برندسازی در پروکر و گمبل تصور کنید: زمانی که به ارزیابی برندتان نگاه می‌کنید، چه چیزی می‌توانید اضافه کنید تا قدرت برند و احساس حضورتان را بیشتر کند؟ آیا بهتر است با فرمت ساده‌تری کار کنید – برداشتن پروژه‌ای که  به طور تدریجی به مهارت‌ها و دست یافته‌های شما اصافه می‌کند؟ یا بهتر این با یک محصول کاملا جدید کار کنید؟ زمان آن فرا رسیده که چند سالی را آن طرف آب‌ها سپری کنید و از منطقه راحتی خود حارج شوید‌ و یک چیز جدید پ کاملا متفاوت امتحان کنید؟

هر تصمیمی که بگیرید، شما باید قدرت برندتان را یک تمرین در رزومه جدیدتان نگاه کنید؛ مدیریت – تمرینی که شما یک بار برای همیشه و برای «رزومه» انجام می‌دهید. شما دیگر یک رزومه قدیمی ندارید! شما یک بروشور بازاریابی برای برند خودتان دارید. به جای لیستی از عناوین و جایگاه‌ها، بروشور بازاریابیتان مهارت‌های شما، پروژه‌هایی که تمام کرده‌اید، اغراق‌هایی که می‌توانید اعتبارشان را داشته باشید . خودتان را در معرض دید قرار می‌دهد. و درست مثل هر بروشور بازاریابی خوبی که دیده‌اید، این هم به به روزرسانی مداوم نیاز دارد تا رشد برند شما را نشان دهد.

آینده (برند) شما چیست؟

تمام شد. هیچ نردبان دیگری وجود ندارد. کارها دیگر آنگونه پیش نمی‌روند. خطی بودن تمام شده است. کار کردن در این روزها مانند بازی منچ یا حتی مار و پله پر از حرکت است و شما به دلایل مختلف به جلو یا عقب می‌روید. یک شغل مجموعی از پورتفولیوهای شما از پروژه‌هایتان است که باعث شده‌اند شما مهارت‌ها و تخصص جدید بیاموزید. علاوه بر این همکارانتان را گسترش داده‌اید و به طور مداوم برند خودتان را از نو ساخته‌اید.

همانطور که شما مسیر «شغل خود» را می‌سازید به خاطر داشته باشید آخرین چیزی که می‌خواهید مدیر بودن است. مثل «رزومه»، «مدیر» هم منسوخ شده‌است. رزومه تقریبا هم معنی «شغل بی پایان» است. چیزی که شما می‌خواهید کمی از پروژه‌های هیجان انگیز، چالش برانگیز و فعال است. زمانی که شما به پیشرفت کاریتان بیرون از پروژه فکر می‌کنید، دنبال کردن مسیر، نه تنها سخت است بلکه کاملا نامرتبط هم هست.

به جای برده ساختن از خودتان در مفهوم نردبان شغلی، خودتان را از نو بسازید. از نوشتن هدف خودتان شروع کنید، تا این هدف شما را به عنوان مدیرعامل سازمان شما، راهنماییتان کند. به چه چیزی علاقه دارید؟ یادگرفتن ایده‌های جدید؟ شناخته شدن به عنوان جادوگر فنی به خاطر مهارت‌هایتان؟ کار کردن روی یک ایده و به بازار رساند آن؟ تعریف شما از موفقیت چیست؟ پول؟ قدرت؟ شهرت؟ یا انجام کاری که به آن علاقه دارید؟ همانطوری که به این سوال‌ها پاسخ می‌دهید، مداوم در جستجوی کار یا پروژه‌ای باشید که با هدف شما سازگار باشد. هدفتان را هر ۶ ماه یک بار مرور کنید تا مطمئن شوید که هنوز آنچه را که نوشته‌اید باور دارید.

مهم نیست شما امروز چه می‌کنید، چهار چیز وجود دارد که شما باید خودتان را با آن‌ها بسنجید. اول، شما باید یک هم تیمی خوب باشید و از همکارانتان حمایت کنید؛ دوم، شما باید در کاری متخصص فوق‌العاده‌ای باشید که واقعا ارزشمند است. سوم، یک خیال‌پرداز بزرگ بین باشید – رهبر، معلم یا آینده‌نگر دوراندیش. چهارم، باید یک آدم بازاری (businessperson) باشید – در خروجی‌های عملی غرق شوید.

به همین سادگی است: شما یک برند هستید و مسئول برندتان هستید. هیچ راه مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. و هیچ راه مشخصی برای ساخت برند شما هم وجود ندارد. به جز این راه: از امروز شروع کنید.

تام پیترز در مباحث نویسندگی، سخنرانی و تفکر درباره اقتصاد جدید، در جهان  پیشروست. او به تازگی یک CD-ROM به بازار عرضه کرده، «راهنمای نجات از کار تام پیترز» (Houghton Mifflin interactive). راب واکر به پروفایل برند در ستون‌های فرعی کمک کرده‌است.

منبع خبر: http://blogad.ir/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF/




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۷
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۶
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۱
hasan sabilan ardestani

همواره قبل از ارائه یک پروپوزال در حوزه فروش، بازاریابی یا . . . به مشتری بالقوه خودتان باید مجموعه‌ای از کارها را به‌منظور بالا بردن اثرگذاری و کیفیت پروپوزال خودتان انجام دهید که در ادامه به آنها می‌پردازیم:

 

1- مشخصات کاملی از پروژه موردنظر از آغاز به دست آورید.

اغلب فروشندگان سعی می‌کنند در اولین تماس یا برخورد تمامی مشخصات مرتبط با پروژه موردنظری را که برای ارائه پروپوزال به آنها نیاز دارند بدست آورند، اما برخی از فروشندگان هم ممکن است برخی از موارد را فراموش کنند یا اینکه در حین تهیه پروپوزال برحسب پیشنهاد همکار به این نتیجه برسند که مثلاً به فلان نکته هم نیاز دارند تا پروپوزال مناسبی تهیه شود. حال خودتان تصور کنید که در صورت رقابتی بودن بازار شما چنین برخوردی از طرف شما چه تأثیری بر مشتری بالقوه خواهد داشت. آیا باعث نمی‌شود که آنها از شما تصویری به‌عنوان یک فرد غیرحرفه‌ای در ذهن داشته باشند؟

 

2- پاسخ به این پرسش را پیدا کنید – که چرا حالا و چرا شما؟

این دو موضوع، دو نکته مهمی هستند که در طی اولین صحبت‌های خود با مشتری باید سعی کنید به پاسخ آنها دست پیدا کنید، از طریق پاسخ به این دو سؤال میزان قطعی بودن پروژه و همچنین جدی بودن این افراد را تا حدود بسیاری زیادی متوجه می‌شوید. همچنین با پی بردن به اینکه چرا شما برای این کار انتخاب‌شده‌اید نیز از انگیزه آنها و میزان شانس خودتان در به دست آوردن پروژه موردنظر مطلع شوید. به یاد داشته باشید که پاسخ به این سؤالات هرقدر سطحی‌تر داده شود، میزان شانس کمتر شما در آن پروژه را می‌تواند نشان دهد.

 

3- تصمیم‌گیرندگان و فرایند تصمیم‌گیری در این پروژه را بشناسید.

عدم موفقیت در شناخت تصمیم‌گیرندگان نهایی به این معنا است که حتی ممکن است شما با ارائه بهترین پروپوزال و بهترین تلاش در اقناع تصمیم‌گیرندگان اصلی(البته ازنظر خودتان – چون آنها را نمی‌شناسید)، بازهم ممکن است در آخرین مرحله شخصی که از ابتدا جزء گروه بوده ولی شما اطلاعی از وی نداشتید وارد جریان شده و جریان تصمیم‌گیری را تغییر دهد. زمانی که تمامی تصمیم‌گیرندگان را شناختید، آنگاه می‌توانید رویکرد خود برای تحت تأثیر قرار دادن آنها را تعیین کنید. پس از این نیاز به شناخت فرایند تصمیم‌گیری آنها دارید. اگر در رفتار خودشان با شما محتاطانه برخورد می‌کنند، می‌تواند نشان‌دهنده این موضوع باشد که در شرکت مربوطه نقش اصلی باز نکرده یا در فرایند تصمیم‌گیری نقشی ندارند. برای اطمینان از نقش آنها می‌توانید در مورد پروژه‌های مشابه قبلی از آنها سؤالی بپرسید.

 

cooperation

 

4- گزینه‌های دیگر موجود در برابر آنها را شناسایی کنید.

سؤال کردن در مورد دیگر گزینه‌های موجود برای آنها می‌تواند تا حدودی اطلاعات مناسبی را در رابطه با دیگر فروشندگان و عرضه‌کنندگان آنها برای شما روشن سازد. همچنین گزینه‌های جایگزین خودتان را هم از این طریق می‌شناسید – اینکه آیا در حال پیدا کردن راه‌های دیگری برای برآوردن نیاز خودشان هستند یا نه، اینکه خودشان می‌خواهند یا می‌توانند این کار را انجام دهند و اینکه اصلاً شاید از انجام دادن آن منصرف شده‌اند یا احتمال آن وجود دارد.

 

5- در مورد چارچوب و برنامه زمانی موردنظر آنها اطلاعاتی کسب کنید.

موضوع مهم دیگری که باید در مورد اطلاعاتی را بدست آورید برنامه زمان‌بندی آنها برای انجام این پروژه است. برخی از فروشندگان این اشتباه را می‌کنند که تنها در مورد خواست مشتری برای شروع پروژه یا زمان مطلوب برای تحویل کار اطلاعاتی را به دست می‌آورند که بدین شکل از یک موضوع بسیار مهم غافل مانده‌اند. موضوع مهم این است که از زمان مطلوب و موردنظر آنها برای نهایی کردن خرید خودشان مطلع شوید، بدین شکل فرصت بهتری برای برنده شدن و ارائه پروپوزال خودتان به دست آورده‌اید و حتی می‌توانید شانس چانه زدن را برای خودتان افزایش دهید.

 

6- بودجه و سرمایه‌گذاری موردنظر آنها را بشناسید.

در هر فرصت فروش یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید از آن باخبر شوید در رابطه با بودجه مدنظر یا میزان سرمایه‌گذاری مشتری بالقوه شما می‌باشد، دیگر فکر می‌کنم لازم نباشد از میزان اهمیت این موضوع در زمان ارائه پروپوزال برای آنها چیزی برای شما بگویم که به‌مراتب بیشتر از یک فرصت فروش است. ازآنجایی‌که اغلب پروژه‌های در ابعاد بزرگ نیاز به یک سرمایه‌گذار خارج از سازمانی یا تصویب بودجه موردنظر در بخش دیگری از سازمان دارد، عدم اطلاع یافتن از میزان بودجه موردنظر به معنای این است که حتی در آخرین لحظه ارائه پروپوزال که شما برای تهیه آن زمان بسیار زیادی را صرف کرده‌اید، ممکن است تنها به دلیل میزان بودجه کل پروژه لغو شود.

 

در ضمن اطلاع از این موضوع بازهم می‌تواند به شما در شناسایی دیگر افرادی که ممکن است در فرایند تصمیم‌گیری برای این پروژه شرکت داشته باشند به شما کمک بسیار زیادی کند.

 

7- تعهد داشته باشید.

این موضوع آخرین و به عبارتی مهم‌ترین بخش از هر موقعیت فروش است و حتی می‌توان گفت در زمان ارائه پروپوزال از بیشترین میزان اهمیت برخوردار باشد. برای آن دسته از شما دوستان که ممکن است فرایند و چرخه فروش به‌طورکلی در ذهن شما خیلی طولانی و بلند نباشد، در اینجا می‌توانید مرحله نهایی کردن فروش یا پروپوزال خودتان را هم در نظر داشته باشید. اما آن دسته از شما که به طولانی‌تر بودن این فرایند باور دارید، می‌توانید این‌گونه تصور کنید که این مرحله بیشتر برای اقلام باارزش بالا یا حوزه‌های صنعتی کارایی دارد که مشتری بالقوه غیر از بسیاری موارد مختلف که موردبررسی قرار می‌دهند، بازهم اقدام به بررسی میزان تعهد شما به آنها و پروژه در این مرحله می‌کند. عدم موفقیت در به دست آوردن اعتماد و نشان دادن تعهد خودتان به شرکت و مراحل بعدی پروژه به این معنا است که در زمان اعلام افراد برنده و بازنده در این پروژه شما هستید که از شنیدن نتیجه مأیوس می‌شوید.

http://www.ibazaryabi.com/%D9%82%D8%AF%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%BE%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%84/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۰
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۳۵
hasan sabilan ardestani

سه تصور اشتباه در رابطه با برندینگ شخصی و چگونگی اصلاح آنها

قبل از هر چیز به این نکته اشاره می‌کنم که: همه ما دارای یک برند شخصی هستیم، چه دوست داشته باشیم یا نه!!! اما سؤال اساسی که من برای شما دارم این است: شما برای بازاریابی و شناساندن این برند چه‌کاری انجام می‌دهید؟

 

تصورات غلط چندی در مورد برندسازی شخصی وجود دارد، و در این مطلب می‌خواهم زمانی را به تعدادی از این موارد اختصاص داده و این موضوع را تا حدودی در رابطه با آنها روشن کنم.

 

در ادامه به سه مورد از معمول‌ترین مسائل مرتبط با برندسازی شخصی اشاره می‌کنم که پیش از این توسط افراد دیگری به آنها اشاره‌شده است. درواقع هدف من این است که شما پس از خواندن این مقاله، اطلاعات بهتری در مورد ارزش واقعی برندسازی شخصی و چگونگی کسب بیشترین منافع از آن بدست آورید.

 

مسائل مرتبط با برندینگ شخصی:

1- خارج از کنترل ماست.

زمانی که بر شغل، حرفه و زندگی شخصی خودمان بدون صرف وقت برای در نظر گرفتن نتایج آن بر اعتبار خودمان تمرکز می‌کنیم، در حقیقت در حال باز گذاشتن میدان برای از کنترل خارج شدن برند شخصی خودمان هستیم. با این وجود، اگر زمانی را برای نظارت کردن، نگهداری و توجه از برند شخصی خودتان صرف کنید، کنترل موردنیاز نسبت به آن را بدست آورده‌اید.

 

اگر شما مایل به سرمایه‌گذاری منابع موردنیاز برای برندسازی شخصی باشید، به‌راحتی می‌توانید کنترل آن را بدست بگیرید. ممکن است هزینه‌هایی برای شما داشته باشد، یا حتی ممکن است نیاز به زمان به نسبت زیادی داشته باشد، اما به‌هرحال چیزی است که در صورت تمایل به کنترل داشتن بر برداشت دیگران از خودمان باید پذیرای آن باشیم.

 

personalbranding2

 

2- فرایند بسیار زمان بری است.

بله، برندسازی شخصی فرایندی بسیار زمان‌بر است. شما از طریق وبسایت و شبکه‌های اجتماعی حضور آنلاین خودتان را تجربه می‌کنید و از طریق شبکه‌سازی و رویدادها و ملاقات شخصی هم حضور آفلاین خودتان را تجربه می‌کنید. باز هم تکرار می‌کنم که “بله، برندسازی شخصی فرایندی زمان‌بر است، اما شما نباید به این فرایند زمان‌بر شدت بیشتری بدهید. اگر بصورت درست و مناسب برای فعالیت‌های برندسازی خودتان آمادگی لازم رادارید، پس مطمئناً منابع لازم برای کارایی بیشتر و درنتیجه ذخیره و صرفه‌جویی در زمان را هم در اختیاردارید.

 

همه ما برنامه کاری بسیار شلوغی داریم که با مسئولیت‌های کاری و شخصی پرشده‌اند و اینگونه به نظر می‌رسد که برندسازی شخصی تعهدی است که ما برای آن زمان کافی در اختیار نداریم. با این وجود، همه ما باید زمانی را برای بررسی چگونه دیده شدن در نظر دیگران صرف کنیم.

 

اگر برند ما، ما را در نظر دیگران فردی دور از دسترس و غیر صمیمی نشان می‌دهد، این موضوع می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که بطور معمول فرصت‌های زیادی را از دست می‌دهیم، خصوصاً در دوره کنونی که حضور و ارتباط در شبکه‌های اجتماعی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. البته مطمئنم که شما اصلاً دوست ندارید که در واقعیت چنین شرایطی برای شما پیش بیاید، درست است؟

 

یکی از راه‌های مناسب برای عدم دچار شدن به چنین شرایطی استفاده از راه‌ها و تکنیک‌های مدیریت زمان به‌منظور بالا بردن کارایی تلاش‌ها و فعالیت‌های خودمان است که از طریق تکنیک‌های مدیریت زمان قابل انجام شدن است که به دلیل عدم ارتباط این تکنیک‌ها با موضوع این مطلب دیگر از نام بردن آنها در اینجا خودداری می‌کنم.

 

personalbranding

 

3- برندسازی شخصی از جنبه انسانی بودن ما کم می‌کند

چندی پیش مطلبی با این مضمون خواندم که می‌گفت اینکه خودمان را “برند” بنامیم یک نکته منفی به‌حساب می‌آید، چراکه باعث می‌شود از جنبه انسانی ما کاسته شود. البته من دقیقاً منظور نویسنده این مطلب را متوجه شده و درک کردم، اما درواقع، هیچ انکار یا اجتنابی از پذیرش اینکه زندگی ما اجتماعی است و در حال حاضر بصورت آنلاین تحت برندسازی قرارگرفته وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد.

 

آیا تاکنون نام خودتان را در سایت گوگل جستجو کرده‌اید؟ به شما قول می‌دهم که با انجام این کار به نتایج مختلفی از سابقه فعالیت آنلاین خود در شبکه‌های اجتماعی یا … بدست خواهید آورد. این سوابق می‌تواند شامل حضور آنلاین شما در فضای شبکه‌های مجازی، یک وبسایت خاص یا دیگر فعالیت‌ها در محیط آنلاین باشد.

 

تمامی وبسایت ها، پست‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی داشتید یا در زیر آنها نظری را درج کرده‌اید و تمامی وبسایت ها . . . همه و همه جزئی از داستان حضور شما در فضای مجازی بوده‌اند. اگر از این سابقه و داستان تحت عنوان برند خودمان نام ببریم، تنها راهی بسیار ساده برای توضیح حضور آنلاین خودمان در دنیای دیجیتال است، راهی که همه قادر به درک و فهم صحیح آن باشند.

 

این کار، در حقیقت موجب کم شدن از صفات انسانی ما نمی‌شود، بلکه بیش‌ازپیش موجب شناخته شدن و احترام گذاشته شدن به ما به‌عنوان انسانی امروزی می‌شود. کار و فعالیت بر روی برند شخصی خودتان راهی مؤثر برای ارائه چهره و صدایی به نام و اثر خودمان است. زمانی که بصورت فعالانه در حال شکل دادن به برند خودتان هستید، به دیگران اجازه می‌دهید تا شما را بشناسند، به شما اعتماد کنند و احترام بگذارند.

 

خلاصه و نتیجه‌گیری:

ما می‌توانیم به نوعی کنترل بر برند شخصی خودمان داشته باشیم، البته اگر حاضر به سرمایه‌گذاری از منابع موجود خودمان برای آن داشته باشیم.

— برندسازی شخصی در صورتی که همراه با سهل‌انگاری و عدم برنامه‌ریزی باشد، فرایندی بسیار زمان‌بر است.

برندسازی شخصی بجای فاقد شرایط انسانی ساختن ما، درواقع قادر به ایجاد فرصت برای شما جهت شناخته شدن توسط دیگران است.

 

برندسازی شخصی یکی از مواردی است که شما با رفتار خود بصورت فعالانه یا آن را به سرمنزل مقصود هدایت می‌کنید یا اینکه آن را به بیراهه می‌کشید. همچنین توجه به این نکته حائز اهمیت است که نظارت یا عدم نظارت شما بر این موضوع اهمیت خاصی ندارد، حضور شما در فضای مجازی یا غیرمجازی به‌هرحال در سوابق شما ثبت و ضبط می‌شود، حتی بدون اینکه متوجه آن باشید.

http://www.ibazaryabi.com/%D8%B3%D9%87-%D8%AA%D8%B5%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۴
hasan sabilan ardestani

اگر تولید محتوا و شبکه‌های اجتماعی جنبه مهمی از بازاریابی شما را تشکیل می‌دهند، بخوبی می‌دانید که این دو حوزه چقدر از زمان با ارزش شما را به خود اختصاص می‌دهند. این موضوع شاید یکی از معمول‌ترین مشکلاتی باشد که شرکت‌های کوچک و متوسط با آن روبرو هستند. چشم‌انداز مناسب با محوریت فعالیت در این شبکه‌ها ممکن است برای مدیران ارشد وجود داشته باشد، اما توانایی انجام دادن آن با وجود منابع محدود بسیار چالش‌برانگیز باشد.

 

اگر منابع زمانی و انسانی کافی و مناسب را به شبکه‌های اجتماعی  اختصاص ندهید، فعالیت در این شبکه‌ها نتیجه قابل قبولی برای شما نخواهند داشت. در ادامه 6 راهکار برآمده از تجربه شخصی خودم در مدیریت مؤثر تولید محتوا و شبکه‌های اجتماعی شامل 3 وبسایت، 4 وبلاگ و بیش از 10 حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی را در اختیار شما قرار داده‌ام.

 

1- برخی از نقش‌های فعلی خودتان را به دیگران محول کنید.

اگر در مجموعه این شما هستید که وظیفه تولید و ارائه محتوا را بر عهده ‌دارید، پس ‌نیاز به تغییر ساختار نقش خودتان دارید. واقع‌بین باشید و بپذیرید که این کار به زمان زیادی نیاز دارد. به عنوان مثال من خودم اخیراً وظایف پاسخگویی به ایمیل‌ها(30 دقیقه در روز)، امور اداری( 2 ساعت در هفته) و تنظیم صورت‌جلسات(3 ساعت در هفته) را به اشخاص دیگری واگذار کرده‌ام که در مجموع برابر با 7.5 ساعت یعنی یک روز کاری کامل برای من است و می‌توانم آن را به کارهای دیگر اختصاص دهم. این نظم واقعی است. شما باید بخوبی حوزه‌هایی اینچنینی را تشخیص داده، فرد مناسب از لحاظ داشتن دانش و زمان کافی را هم پیدا کنید و برای انجام شدن آن امور به وی کمک کنید. ممکن است در ابتدا نیاز به قدری زمان داشته باشید، اما پس از مدتی زمان زیادی برای شما آزاد می‌شود.

 2- از تیم کارکنان و همکاران استفاده کنید.

اگر به تنهایی کار می‌کنید، پس خودتان یک تیم هستید و چاره‌ای ندارید! اما اگر تیمی در اختیار دارید، باید توجه کنید که شبکه‌های اجتماعی یک فعالیت یک نفره نیست. از حضور دیگر افراد شرکت هم استفاده کنید و با نشان دادن اهمیت داشتن ارتباطات و فروش از طریق جذابیت در شبکه‌های اجتماعی یک کسب‌وکار اجتماعی را تشکیل دهید. توجه داشته باشید که باید افرادی بطور خاص مسئولیت تولید محتوا و مدیریت شبکه‌های اجتماعی را در بازه‌های زمانی مشخص بر عهده داشته باشند.

 

3- برای ارائه محتوا برنامه‌ریزی کنید.

ارزش برنامه‌ریزی را دست کم نگیرید. اهداف کسب‌وکار و چگونگی ارتباط آنها به تولید محتوا و مدیریت شبکه‌های اجتماعی را بخوبی بدانید. نیاز مخاطب خود را بشناسید و بر اساس آن اقدام به تولید محتوا کنید. یک تقویم شبکه‌های اجتماعی درست کنید و بر اساس آن تعیین کنید که چه کسی و در چه زمانی باید چه نوع محتوایی را آماده کند.

 

4- یک روال و برنامه معمول را تعیین کنید.

بهترین شکل و مؤثرترین حالت کار کردن خودتان و اعضای تیم خودتان را بشناسید. اگر یک روال و برنامه ثابت داشته باشید بهتر است. بعضی از اعضای شما ممکن است بگویند که آنها باید حس و حال خلاقیت را داشته باشند تا قادر به ایجاد چنین فعالیتی باشند و اینگونه از شما یک برنامه باز کاری را بخواهند. اما اگر در طول هفته هرگز چنین حس و حالی به آنها دست ندهد چه؟؟؟؟ توجه داشته باشید که انسان‌ها همواره عادتی مبنی بر به عقب انداختن وظایفی که از آن ترس دارند یا به هر دلیل تمایلی به آن ندارند را دارند.

 

5- از ابزارهای مدیریت شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید.

برنامه‌ریزی محتوا یکی از بهترین راهها برای مدیریت زمان شماست. به این منظور می‌توانید از برخی از ابزارهای مختلف از قبیل Buffer،  Hootsuit یا Tweetdeck استفاده کنید، اما توجه داشته باشید که صحبت از تولید محتوا و انتشار آن است. پس باید در کنار این موضوع به پاسخ‌گویی و ارتباط با مخاطبین خود هم توجه داشته باشید. حتی می‌توانید از ابزارهایی برای دنبال کردن برخی کلیدواژه‌ها در شبکه‌ها برای اطلاع پیدا کردن از صحبت‌ها یا نظراتی که در مطالب مختلف در مورد شما عنوان می‌شود هم استفاده کنید.

 

6- از نیروی‌های خارج از مجموعه کمک بگیرید.

اگر به موارد مطرح‌شده در بالا توجه کرده‌اید و همچنان نتیجه مطلوبی دریافت نکرده‌اید، دیگر زمان آن رسیده که از کمک‌های خارجی استفاده کنید. باید مزایا و معایب استفاده از یک کارآموز، هم‌تیمی جدید یا یک مشاور بازاریابی و ارتباطات را در نظر بگیرید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۵
hasan sabilan ardestani

۱۰ اشتباه در مورد گوگل ادوردز  Google Adwords


گوگل ادوردز Google Adwords ازجمله خدمات تبلیغات آنلاین گوگل است. حتماً تا‌به‌حال در جستجوی گوگل با نتایجی روبرو شده‌اید که زیر آن‌ها با یک علامت کوچک Ads تبلیغاتی بودنشان را نشان داده است.
در اصل گوگل ادوردز اصلی‌ترین سرویس تبلیغاتی گوگل و یکی از مهم‌ترین منابع درآمدی این شرکت است. در سال ۲۰۱۱ میلادی ۹۶ درصد از درآمد گوگل از طریق تبلیغات به‌دست‌آمده بود. به‌وسیله این ابزار شرکت‌ها می‌توانند با تعیین کلمات کلیدی موردنظر خود در صفحه اول گوگل حضور پیدا کنند و خود را به مخاطبشان نشان دهند.
تاکتیک درآمدی سرویس گوگل ادز هزینه‌بر کلیک Pay Per Click است و این بدان معنا است تا زمانی که کاربری روی لینک مربوط به تبلیغ کلیک نکند هیچ هزینه‌ای از تبلیغ‌کننده کم نمی‌شود.

در این مطلب به مطالعه ۱۰ اشتباهی که در مورد گوگل ادز توسط تبلیغ‌کننده‌ها روی می‌دهد می‌پردازیم:

۱- هدف‌گذاری منطقه‌ای گسترده
اگر یک کسب‌وکار منطقه‌ای هستید، از هدف‌گذاری در سطح کشور یا استان دوری‌کنید. بهتر است که هدفتان را در حد مخاطب منطقه‌ایِ مرتبط محدود کنید.

۲- تبلیغات بنری غیرمتمرکز
تبلیغات نامفهوم به مخاطب به‌شکل گسترده باعث به هدر رفتن کلیک‌ها می‌شود، چراکه افراد به امید کسب‌وکار و یا برند دیگری به‌اشتباه روی تبلیغ شما کلیک می‌کنند.

۳- گروه‌های تبلیغی غیر منسجم
داشتن گروه‌های عمومی با لغات کلیدی و جملات نامربوط مطمئناً بودجه شما را به باد خواهد داد.

۴- امتیاز کیفی پایین به صفحات ورودی
ارجاع تبلیغات به صفحات ورودی نامرتبط به تبلیغ، پول دور ریختن است. از آن‌ بدتر اینکه تبلیغ به صفحه اصلی‌ یا فهرست ارجاع داده شود فقط به امید اینکه مخاطب پیام موردنظرمان را خودش در صفحه پیدا کند.

۵- هدف‌گذاری نامحدود “هزینه‌بر کلیک”
هزینه کردن نامحدود و بدون کنترل “هزینه‌بر کلیک” مطمئناً پول دور ریختن است.

۶- هدف‌گذاری وسیع
بر روی “لغات کلیدی بلند” تمرکز کنید. لغات تک و کوتاه خیلی‌ کلی‌ و بیشتر اوقات گران هستند. درعین‌حال تنظیم کردن همه لغات کلیدی بر روی “واژه‌های گسترده” نیز اصلاً به‌صرفه نیست.

۷- عدم استفاده از لغات کلیدی در تبلیغ
نداشتن لغات مرتبط در متن تبلیغ “رتبه کیفی” آن را پایین و هزینه تبلیغ را بالا می‌برد.

۸- فهرست بلند از لغات کلیدی
اصلاً از لغات کلیدی ضعیف و یا ناهمخوان در کمپین خود استفاده نکنید. به‌محض دیدن، آن را متوقف کنید!

۹- نداشتن لغات کلیدی منفی
اگر شما از لغات کلیدی منفی‌ در تبلیغ استفاده نکنید، در واقع جستجوگرهای نامربوط را دعوت به کلیک بروی تبلیغ خود می‌کنید که درنهایت باعث هدر رفتن پول شما می‌شود. اطمینان حاصل کنید که لغات کلیدی خود را به‌دقت برسی‌ می‌کنید و اگر نمی‌خواهید کالا یا خدمات خود را رایگان در اختیار دیگران قرار دهید، حتماً جا برای لغات منفی‌ مثل “ارزان” یا “مجانی‌” بگذارید.

۱۰- اجرای کمپین‌ها بدون پیگیری دائم مکالمات
ممکن است که پول “هزینه‌بر کلیک” شما را هدر ندهد، ولی‌ هیچ ارزش‌افزوده‌ای نیز اضافه نمی‌کند! داشتن دستورالعمل پیگیری مکالمات به شما کمک می‌کند که بازگشت سرمایه (ROI) تبلیغ خود را بررسی‌ کنید. بدون داشتن یک دستورالعمل برای گفتگوها، خیلی‌ سخت است که بفهمیم ورودی‌های جدید جبران هزینه تبلیغات را می‌کنند یا نه.
027

منبع خبر: http://www.imarketor.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87-%DA%AF%D9%88%DA%AF%D9%84-%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%AF%D8%B2-google-adwords/


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۴
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۸:۴۵
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۹:۱۰
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۷:۲۵
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۰
hasan sabilan ardestani

۲۰ حرفی که نباید به طراح گرافیک گفت، ولی احتمالا می‌گویید


http://www.adsportal.ir/7832

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۶:۴۶
hasan sabilan ardestani

صد پرسش در رابطه با فروش برای درک صحیح نیاز مخاطب

صد پرسش در رابطه با فروش برای درک صحیح نیاز مخاطب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۳
hasan sabilan ardestani
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۱
hasan sabilan ardestani



بررسی ضعف های تبلیغات محیطی در ایران

کلان شهرهای ایران با آسیب‌های زیادی روبروست، یکی از اینها تبلیغات بی در و پیکری است که هیچ تفکر و تخصصی پشت آن نیست و مورد هجوم پیام‌های بازرگانی است که هیچ هماهنگی با هم ندارند و در نهایت به سرگیجه شهروندان منجر می‌شود.
تبلیغات محیطی زیر مجموعه از طراحی محیطی است و در دنیا قاعده و قانون معین دارد.

صبح که از خواب بلند می شویم و پیچ رادیو را باز می کنیم، آگهی های بازرگانی به گوش ما می‌رسد،در اتومبیل که می نشینیم انواع بیلیوردها با مضامین مختلف به چشم‌مان می خورد، دراتاق انتظار پزشک بروشورهای تبلیغاتی در انتظار ماست، بنابراین ما در تمام طول روز در معرض پیام های تجاری قرار داریم. تبلیغات در پی اثرگذاری بر مخاطب و ترغیب او به خرید کالایی یا استفاده از خدمتی هستند و تبلیغات آموزشی هم سعی در القای تفکری در مخاطب دارند. در دنیا برای تبلیغات چه محیطی و چه غیر محیطی استاندارهایی تعریف شده تا تبلیغات هم از منظر تاثیرگذاری و هم از منظر زیبایی شناختی ذهن مخاطب را درگیر کند.
در تبلیغات محیطی قواعدی باید رعایت شود تا مخاطب دچار آشفتگی ذهنی در مواجه با پیام های متفاوت نشود. در کلان شهر تهران رهیاب ها، بیلبوردها و بنرها تابلوهای مشاغل مختلف چنان کنار هم نشسته اند که سرت به دوار می افتد ازحجم بالای اطلاعات و درهم ریختگی این احجام.

شهر‌های فاقد هویت بصری از نظریه کارشناسان

هویت بصری از مجموعه عوامل بصری است که شاخص و ویژه هر شهری دردنیاست هویت شهر پیوند خورده با هویت بصری آن است مثلا «یزد» شهر بادگیرهاست.
«تهران» امروز اما شهری است گیر افتاده بین آسمان خراش ها، منازل ویلایی و ساختمان‌هایی با نماهای متفاوت در کنارهم، خلاصه آشفته بازاری است پایتخت ایران. در این فضا شهروندان با انواع و اقسام تابلوهای تبلیغاتی هم روبرو هستند که کلافگی و استرس را دامن می‌زند از بس بی‌حساب و کتاب نصب شده اند.
شهرام گلپریان – مدرس موسسه عالی جهاد دانشگاهی – معتقد است: تهران دارای «آشفتگی» بصری است.
کنار هم قرار گرفتن ساختمان‌های شیشه‌ای بلند در کنار ساختمان‌هایی با معماری سنتی، یا برج‌های بلند در کنار ساختمان‌های کوتاه، در تهران باعث شده شهر هویت بصری یکدستی نداشته باشد. همچنین در تهران تبلیغات محیطی، یکپارچه و هدفمند سازماندهی نشده است.
قباد شیوا – گرافیست – هم می گوید: شهر باید هویت بصری داشته باشد اما تهران فاقد این هویت بصری یکپارچه است.
او معتقد است شهر باید هویتش را درون تابلوهایش بیاورد و به عنوان نمونه به بازارچه ای اشاره می کند که شهرداری با استفاده از کاشی کاری های شبیه کاشی های دوران قاجار به حفظ هویت بازارچه کمک کرده است.
نیما ورامینی – استاد دانشگاه علم و فرهنگ – هم می گوید: میدان تجریش یکی از مکان هایی است که افراد در آنجا دچار سردرگمی بصری می شوند؛ چرا که پر است از تابلوهای تبلیغاتی در حجم های مختلف، پرچم هایی که توسط شهرداری نصب شده و ساختمانهایی با بلندی های متفاوت.
بیلبوردهای تبلیغاتیبه گفته او همه اینها هویت تجریش را که با امامزاده صالح پیوند خورده بود را مخدوش کرده و هویت امامزاده را در حاشیه قرار داده درحالی که حضور امامزاده صالح باید هویت بخش تجریش باشد.
به گقته قباد شیوا، در غرب تبلیغات محیطی زیر مجموعه طراحی محیطی است و در دانشگاه تدریس می‌شود. شیوا می گوید: در ایران ما تنها گرافیست داریم نه طراح محیطی! بنابراین تبلیغات محیطی ما فاقد دانش لازم است و تبلیغات ما تنها گرافیک است در ابعاد مختلف که سبب شده فضای شهر تهران فضایی آشفته شود.
محمد نقی‌زاده – عضو هیات علمی دانشکده هنر و معماری دانشکده علوم و تحقیقات – هم معتقد است: بیلبوردهای تبلیغاتی انبوه در سردرها و ورودی‌های شهر مانند فرودگاه‌ها و ترمینال‌ها، بی‌تناسبی‌ها و همجواری‌های نامناسب تابلوها، به هویت و سیمای ظاهری شهر آسیب وارد می‌کنند، به عبارت دیگر طراحی شهری و آن چیزی که در مقابل چشمان مخاطب قرار می‌گیرد باید با قاعده باشد.
شهرام گلپریان می گوید: ازدحام تصویری و حجم بالای اطلاعاتی برخی تابلوهای تبلیغاتی اتوبان‌های تهران، درک پیام را برای مخاطب مشکل می‌کند، به عبارت دیگر تصویر، نوشته و رنگ مختصر و پیام کوتاه، برای معابری که مخاطب با سرعت از کنار آن عبور می‌کند، بسیار مناسب است.
نیما ورامینی درباره تابلوها و بیلبوردهای شهر تهران خاطر نشان می کند: در شهر تهران چه به لحاظ ابعاد و اندازه تابلوهای تبلیغاتی و چه به لحاظ رنگ و ترکیب آن و چه به لحاظ ارتفاع تابلوها، هیچ استانداردی وجود ندارد. ما باید در فضای شهر به اتحاد بصری برسیم. منظر شهری مثل یک متن است به عنوان مثال نباید تابلوهای تبلیغاتی، تابلوهای نشانه و راهنما را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین تابلوهای راهنما یا همان رهیاب ها باید خوب دیده شوند.
نیما ورامینی معتقد است: در شهر تهران در حوزه تبلیغات فردگرایی دیده می شود، به این معنی که هر کس با هر سلیقه و گرافیکی که دارد برای خودش تبلیغ می کند.
بر اساس اعتقاد کارشناسان در طراحی تابلوهای تبلیغاتی و رهیاب ها باید تناسب و هماهنگی همه اجزا با هم از یک سو و هماهنگی آن تابلو با بافت منطقه ای که قرار است تابلو در آن نصب شود هم مورد نظر مسئولان سازمان زیباسازی شهر تهران باشد. همچنین باید استانداردی برای تابلوهای تبلیغاتی در نظر گرفته و اجرایی شود تا چهره بصری شهر تهران کم کم سامان گیرد.

منبع آلودگی های بصری در شهرهای ایران چیست؟

اصلی‌ترین ریشه آلودگی‌های بصری را باید در تلاش انسان‌ها برای رساندن پیام خود به گوش دیگران دانست. حال این پیام می تواند از سوی یک کسب و کار با هدف فروش صادر شود، یا یک کاندیدا با هدف جهت دهی به افکار عمومی و جمع آوری آراء آن را ایجاد نماید. اما در کل می‌توان منابع زیر را به عنوان اصلی‌ترین تولید کنندگان آلودگی بصری طبقه بندی نمود.

  • رسانه های دائمی و موقت سطح شهر اعم از بیلبوردها، لمپوست‌ها و بنرهای نصب شده بر روی سازه‌های موقت
  •  تلویزیون‌های بزرگ شهری
  •  تلاش ارگان‌های دولتی برای فرهنگ‌سازی
  • پیام‌های عمومی در مناسبت‌های مختلف که توسط ارگانها و نهادهای مختلف صادر می‌شود و به‌صورت بنر در سطح شهر دیده می‌شود.
  •  پیامهای تبریک و تسلیت که در سطح شهر در معرض دید عموم قرار می گیرند.
  • سردر فروشگاه‌ها و امکان عمومی
  • اماکن عمومی کوچک پخش شده در سطح شهر مانند ایستگاه‌های اتوبوس، دکه‌های روزنامه فروشی و …
  •  دیوارنویسی‌ها و تصاویری که بر روی دیوارها نقاشی می‌شود.
  • اقداماتی که در مناسبت‌ها با هدف زیباسازی از سوی شهرداری انجام می‌گیرد مانند ساخت سفره هفت‌سین و … در تقاطع ها
  • تابلوهای راهنمای شهری
  • نمای ساختمان‌های شخصی و دولتی
  •  اعلامیه‌های ترحیم و پُسترهای تبلیغاتی نصب شده بر روی دیوارهای شهر

قوانین تبلیغات محیطی در جهان

بیلبوردهای تبلیغاتیدر کشورهای پیشرفته دنیا تحقیقاتی در زمینه تبلیغات محیطی انجام شده و بر اساس نظر کارشناسان استانداردهایی برای انواع و اشکال مختلف تبلیغات تجاری یا غیر تجاری تعریف شده است. در این کشورها هر فردی نمی تواند برای خودش به هرشکلی که خواست تابلو بسازد و در هرجایی که دوست داشت نصب کند.
مثلا ارتفاع بیلبورد نباید از بام خانه های مجاور بالاتر باشد در حالی که در کشور ما اینگونه نیست.
مورد دیگری که توسط شهروندان در زمان نصب تابلوهای تبلیغاتی باید رعایت شود این است که دورنمای شهر هرگز نباید توسط تابلوها مسدود شود. هیچ بیلبورد یا رهیابی نباید عناصر بصری شهر را مسدود کند. در حالی که در ایران این اتفاق افتاده و بسیاری از عناصر بصری در شهر ها مثل بناهای خاص یا مجسمه های مشاهیر توسط تابلوهای تبلیغاتی مسدود شده است.
قباد شیوا هم معتقد است: در قوانین شهرداری های جهان برای تابلوهای تبلیغاتی که بالای سردر مغازه ها یا فروشگاه ها نصب می‌شود با توجه به متراژی که آن فروشگاه یا مغازه دارد اندازه تابلو تعریف می‌شود در حالی که در ایران این امر کاملا سلیقه‌ای است.
بنابراین لزوم توجه به تبلیغات محیطی از سوی سازمان زیباسازی شهرتهران و سایر نهادهای مربوطه برای داشتن شهری که عناصر بصری‌اش به آرامش شهروندان کمک کنند که زندگی ماشینی و مدرن امروز استرس و کلافگی را برای آنها به ارمغان آورده، ضروری است.

http://mohiti.com/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B6%D8%B9%D9%81-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%D9%8A%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AD%D9%8A%D8%B7%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۰
hasan sabilan ardestani

زمانی که نوبت به حوزه بازاریابی اینترنتی می‌رسد، ویدئو همواره در حال کسب محبوبیت بیشتر و بیشتری است که البته دلیل آن‌هم کاملاً روشن است. حوزه بازاریابی اینترنتی، حوزه‌ای است که بطور مستمر در حال تغییر کردن است و میزان تغییر هم بیشتر از هر بخش و حوزه دیگری است و بازاریابان به‌راحتی می‌توانند به روش‌های مختلف و البته ارزان قیمتی در آن به ارتباط با مشتری خود اقدام کنند که یکی از این روش‌ها استفاده از ویدئو می‌باشد.

در استفاده از ویدئو برای بازاریابی، تبلیغ و ترفیع محصول و خدمات شما مزایای بسیار زیادی وجود دارد که به برخی از آنها در ادامه اشاره شده است:

 

1- مردم عاشق محتوایی هستند که به‌راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کنند

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که عمده محتوای تولیدشده در آن شامل متن و نهایتاً تصویر می‌شود، که در برخی مواقع می‌تواند کسل و خسته‌کننده باشد. ویدئو همواره یکی از بهترین راه‌ها برای ارائه محتوای جذاب به مخاطبین و درنتیجه متمایز شدن از رقبا می‌باشد. همچنین گزارش‌ها بسیار زیادی از باقی ماندن مخاطبین در صفحات که حاوی ویدئو می‌باشند هم ارائه‌شده است که این موضوع می‌تواند موجب افزایش نرخ تبدیل مخاطبین شما شوند.

 

2- از طریق ویدئو بطور مستقیم قادر به برقراری ارتباط با مشتریان هستید

ویدئوها به شما اجازه می‌دهند تا بطور مستقیم با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنید و آنها هم به‌راحتی قادر به تشخیص این موضوع هستند که چه کسی در پشت‌صحنه این کسب‌وکارها فعالیت دارند. اصلاً هم فرقی نمی‌کند که شما چه کسب‌وکاری دارید، خواه کسب‌وکار شما یک رستوران، هتل و یا یک شرکت خدمات لوله‌کشی باشد، بدون شک مخاطبین شما با کلیپ ویدئویی ارتباط برقرار کرده و مورد جلب اعتماد آنها به کسب‌وکار شما می‌شود.

 

video-marketing-wins-759x500

 

3- ویدئو از رسایی بسیار بالایی در بین مخاطبین برخوردار هست

زمانی که از یک کلیپ ویدئویی برای کسب‌وکار خود برخوردار شده‌اید، قادر به نشان دادن به میلیون‌ها کاربر هستید. چراکه فایل‌هایی که امروزه بر روی سایت‌هایی مثل یوتیوب و ویمئو به اشتراک گذاشته می‌شوند، به‌راحتی و با استفاده از یک کد قابل نشان داده شدند بر روی هر وبسایتی می‌باشند، ازجمله سایت یا وبلاگ شما و دوستان شما، شبکه‌های اجتماعی مختلف، وبلاگ‌ها و فروم ها.

 

4- ویدئوها اغلب به‌صورت ویروسی گسترش پیدا می‌کنند

یک کلیپ ویدئویی که باکیفیت مطلوب تهیه‌شده باشد، توجه بسیار زیادی را به خود جلب می‌کند و البته پیش‌ازاین نمونه‌های بسیار زیادی از انواع ویدئو دیده‌شده است که به‌صورت ویروسی در سطح شبکه‌های مختلف اجتماعی از قبیل فیسبوک و توییتر به اشتراک گذاشته شده‌اند. حتی اگر ویدئو شما در سطح جهانی هم به اشتراک گذاشته نشود و تنها مورد استقبال مخاطبین در سطح محلی هم قرار بگیرد، باز بطور حتم به بیش از صدها و یا حتی هزاران مخاطب مختلف دست پیداکرده‌اید.

 

5- استفاده از ویدئو بر سئو سایت شما تأثیر بسیار زیادی دارد

تأثیرگذاری محتوای ویدئویی بر رتبه‌بندی نتایج موتورهای جستجو از قبل در حوزه بازاریابی اینترنتی مطرح‌شده بود و در مورداستفاده سایت یوتیوب و لینک دادن به آن به‌عنوان دومین موتور جستجو قدرتمند در دنیا صحبت‌هایی بود. اکنون این موضوع محقق شده و البته صحبت از این است که در آینده سایت‌هایی که در محتوای خود از ویدئو استفاده نکرده باشند، اصلاً برای کلمات کلیدی موردنظر خود ایندکس نمی‌شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۴
hasan sabilan ardestani
کپی‌برداری: هویت برند در صنعت شوینده پاک می‌شود

کپی‌برداری: هویت برند در صنعت شوینده پاک می‌شود

هویت برند نوعی هنر در نمایش آن برند به مخاطب است و در طول تاریخ هنرهای کپی بسیار ارزان‌تر از هنرهای اصل، ارزش گذاری شده‌اند.
علاوه بر رفتار برند در برابر مخاطب، لوگوی هر برند و بسیاری از مواردی که در این‌باره ذکر شده است، بسته‌بندی محصول از عوامل موثر در القای هویت یک برند محسوب می‌شود.
دو عامل بصری مهم یک برند لوگو و بسته‌بندی محصول است. حتی جایگاه بسته‌بندی محصول در مواردی به قدری اهمیت پیدا می‌کند که برند در جایگاه دوم قرار می‌گیرد و این موضوع تا آنجایی مهم می‌شود که تغییر در بسته‌بندی منجر به کاهش فروش در محصول می‌گردد، نمونه آن را می‌توان بسته‌بندی بیسکویت ساقه طلائی ذکر کرد.

حتماً تغییرات بسته‌بندی شامپو صحت را به خاطر دارید، با توجه به اینکه تغییر تنها در بروزرسانی برچسب (Label) انجام شد ولی منجر به هزینه گزاف در اطلاع‌رسانی برای جلوگیری از سوءاستفاده شد.
معروف‌ترین داستان نیز مربوط به بطری‌های کوکاکولا است، طراحی بطری‌ای که منجر به جهانی شدن این محصول شد. مسلماً این داستان را به دفعات شنیده‌اید که سفارش بطری در اوایل قرن بیستم با این مضمون بوده است : « بطری طراحی شود که از تیکه‌های شکسته آن نیز بتوان تشخیص داد کوکاکولا است ».
1هویت-برند-در-صنعت-شوینده-پاک-می‌شود
در زیر نیز با چند عکس اهمیت بسته‌بندی در منحصربفرد شدن یک برند نمایان‌تر می‌شود.
هویت-برند-در-صنعت-شوینده-پاک-می‌شود
فکر می‌کنم تا به اینجا همه به اهمیت بالای طراحی بسته‌بندی در ساختار هویت برند واقف شده باشیم ولی داستانی که در ایران بسیار اتفاق می‌افتد این است که علاوه بر تمام کپی‌برداری‌های موجود در رابطه با هویت یک برند نیز این اتفاق می‌افتد.
اشتباه نکنید! منظور معیارگذاری Benchmark نیست، کاملاً کپی‌برداری مدنظر است و آن‌هم نه در صنایع خرد بلکه در مورد صنایع کلانی همچون صنعت شوینده و غیره این اتفاق می‌افتد و بسیار عجیب است که هزینه‌های بسیاری که برای برندسازی و تبلیغات خرج می‌گردد چرا به کپی‌برداری ختم می‌شود؟!

شاید پایبندی این دسته از تاجران به این اصطلاح زیاد است که «چرخ را دوباره اختراع نکنیم» ولی این را فراموش کرده‌اند که اگر کل دنیا بر این عقیده بودند در حال حاضر باید چرخ‌های سنگی روی اتومبیل خود کار می‌گذاشتند!

در زیر نمونه‌های از برندسازی در صنعت شوینده ایران قابل مشاهده است که از نام و لوگو گرفته تا بسته‌بندی محصول شوینده توسط شرکت‌های محترم داخلی کپی‌برداری شده است. به‌نظر می‌رسد هر از گاهی یکی از مدیران ارشد این شرکت‌ها به یک ماموریت خارج کشور رفته و چند نمونه محصول خارجی را در چمدان خود به کشور باز می‌گردانند و همین می‌شود ایده (البته کپی) یک برند جدید یا بسته‌بندی محصول.
softlan
Lenor-lamis
Pakshoo
vaseline-golrang
golrang-palmolivedawny-active
vernel

منبع خبر: http://www.imarketor.com/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%AF/%DA%A9%D9%BE%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D8%B4%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%BE/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۷
hasan sabilan ardestani

افزایش بازدید سایت,افزایش بازدید واقعی,تاثیر anchor text در سئو

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۲۶
hasan sabilan ardestani

نویسندگان:
سمانه غلامی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات، موسسه آموزش عالی راهبرد شمال
استاد راهنما:
عباس ابراهیمی
دکتری مدیریت صنعتی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران

چکیده:
پژوهش حاضر تلاش نموده، عوامل جذب مشتری در روش ایمیل مارکتینگ که یکی از ابزارهای مهم عرصه تجارت الکترونیک و مشخصاً بازاریابی اینترنتی می باشد را بررسی نماید. بدین منظور با مشورت و جمع آوری نظرات افراد متخصص در این زمینه پرسشنامه ای با 27 سوال طراحی و بین جامعه آماری با اعضای نمونه 106 نفر پخش و داده های مورد نظر جمع آوری گردید. سپس با استفاده از روش آماری تحلیل عاملی و بهره گیری از نرم افزار اس پی اس اس و تجزیه و تحلیل نتایج آن به 5 عامل اصلی در جذب مشتری در روش ایمیل مارکتینگ با اولویت اول تا پنجم دست پیدا کردیم:
1. وجود اطلاعات جامع از محصول در ایمیل تبلیغاتی
2. وجود اطلاعات تماس معتبر
3. آشنا بودن فرستنده ایمیل و متناسب بودن با نیاز مشتری
4. شکل ظاهری و نوشتاری ایمیل تبلیغاتی
5. قیمت محصول، قرعه کشی و تخفیفات مربوط به خرید کالا
واژه های کلیدی: بازاریابی اینترنتی، خرید اینترنتی، ایمیل مارکتینگ، مشتری

مقدمه:
بازاریابی از طریق ارسال ایمیل های تبلیغاتی به مشتریان، شکلی از بازاریابی مستقیم است که در حال افزایش می باشد. مطالعات در زمینه بازاریابی از طریق ایمیل در ایران پدیده ای نادر بوده و در این پژوهش به این هدف که چه عواملی بر جذب مشتری در بازاریابی ایمیلی موثر هستند خواهیم پرداخت و سپس این عوامل را دسته بندی و بر اساس اولویت و اهمیت مشخص خواهیم نمود.

 

دانلود مقاله

   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۳
hasan sabilan ardestani

نه نکته حیاتی، که باید درباره مصرف کنندگان زن، بدانیم

یکی از بزرگ‌ترین بازارهای در حال ظهور دنیا از آنچه تصورش را می‌کنید به شما نزدیک‌تر است. زنان قدرتمندترین مصرف‌کنندگان حال حاضر دنیا هستند و میزان تأثیر آنها بر اقتصاد هرسال در حال افزایش است. پیشی بینی شده که درآمد سالانه زنان در سال 2018 به رقم حیرت‌آور 18 هزار میلیارد دلار برسد.

با در نظر گرفتن این نکته و سؤال‌های مکرر مبنی بر “راز” نهفته در رابطه با چرایی خرید کردن و عدم خرید کردن خانم‌ها و توجه به این نکته که در حقیقت هیچ راز نهفته‌ای در این رابطه وجود ندارد، در این مطلب 10 نکته را یادآوری می‌کنم تا در زمان عرضه و فروش محصولات خود به خانم‌ها در نظر داشته باشید.

 

1- اگر اقتصاد مصرفی در دنیا دارای جنسیت بود، این جنسیت مطمئناً “زن” بود

زنان در ترکیبی از نفوذ و قدرت خرید خود درمجموع بین 70 تا 80 درصد از کل خریدهای مصرفی را انجام می‌دهند. نفوذ در اینجا به معنای آن است که هرچند یک خانم ممکن است مبلغ لازم برای خرید را نپردازد، اما همواره حق رد و مخالفت یا تائید آن خرید را دارد.

 

2- زنان دارای یک تأثیر افزایشی هستند

زنان چندین بازار در یک بازار هستند. ازآنجایی‌که آنها تقریباً در تمامی جوامع به‌عنوان مراقبان کودکان و افراد بزرگ‌سال نقش‌آفرینی می‌کنند، بنابراین به نمایندگی از کسانی که در خانه آنها زندگی می‌کنند و همچنین گاهی برای خانواده خود و همسرشان (پدر و مادر) و حتی دوستان نیز خرید می‌کنند.

 

3- همواره به نقطه کور خود توجه داشته باشید

جنسیت همیشه قوی‌ترین تعیین‌کننده در چگونه دیده شدن جهان و جزئیات آن توسط ما می‌باشد. این تعیین‌کننده حتی از سن، درآمد، قومیت و محل جغرافیایی هم مهم‌تر است. جنسیت اغلب یک نقطه کور برای کسب‌وکارها به‌حساب می‌آید، چراکه اغلب در سطوح پایین تحصیل در رشته‌های مرتبط با کسب‌وکار و حتی در خود محل کار به‌طورجدی موردتوجه قرار نمی‌گیرد.

 

4- چنان به مطالعه رفتار خانم‌ها بپردازید، که انگار در حال مطالعه بازارهای خارجی هستید

زنان و مردان هر یک در چهارچوب فرهنگ مرتبط به خودشان رشد پیدا می‌کنند. فرهنگ زنان با همان تمرکزی که لازمه مطالعه بازارهای خارجی است باید موردبررسی قرار بگیرد. تفاوت‌های فرهنگی تعیین‌کننده زبان، رفتار و ادراک مصرف‌کننده است.

 

5- همیشه نام درج‌شده روی کارت عابر بانک تصمیم‌گیرنده نیست

فرد تمام‌کننده معامله لزوماً تصمیم‌گیرنده برای آن معامله نیست. حتی اگر یک خانم حقوق‌بگیر نباشد، وی همانند دروازه‌بانی برای موارد مصرفی خانه و خانواده خودش عمل می‌کند.

 

iStock_000042124054Medium2

 

6- صورتی یک استراتژی نیست

زمانی که محصولی را تنها در یک رنگ عرضه می‌کنیم و آن رنگ هم صورتی است، ناخواسته به مشتری می‌گوییم “هیچ تفکری در پشت این حرکت وجود ندارد”!!! البته یک استثنا قابل‌توجه در اینجا در زمان جمع‌آوری پول برای امور عام‌المنفعه در رابطه با سرطان سینه است. در غیر این صورت بهتر است این رنگ برای محصول تنها به‌عنوان رنگی در بین دیگر رنگها در نظر گرفته شود.

 

7- همواره در پی تناسب جنسیتی در تیم های کاری خودتان باشید

اگر خانم‌ها بخش مهمی از مشتریان شمارا تشکیل می‌دهند، در تیم مدیریت شما هم باید سهم اکثریت را دارا باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که چنین شرکت‌هایی از نرخ بازده سرمایه‌گذاری بالاتری برخوردارند.

 

8- روندها جمعیت شناختی نقشه راهی برای شما هستند

چندین روند مهم در دنیا وجود دارد که جمعیت زنان تأثیرگذار بر الگوهای خرید را هدایت می‌کنند. این روندها باید در زمان برنامه‌ریزی بلندمدت برای یک کسب‌وکار مدنظر قرار بگیرند:

 

— در سراسر جهان زنان سهم بیشتری از نیروی کار را نسبت به قبل به خود اختصاص می‌دهند.

— امروزه زنان در سنین بالاتری ازدواج می‌کنند.

— زنان (و مردان) نسبت به نسل‌های قبلی بچه‌های کمتری دارند.

 

9- خانم‌ها در درجه اول زن هستند و در درجه دوم مصرف‌کننده

شباهت‌های بین زنان نسبت به تفاوت‌های آنها در سراسر دنیا بیشتر است. آنها در زایش نسل بشر دارای ساختارهای مغزی، سطح هورمونی و نقش زیستی یکسانی دارند و همچنین به‌عنوان مراقب، سازنده ارتباط و برقرارکننده ارتباط نقش‌های یکسانی دارند.

 

10- خدمات یک تمایزدهنده کلیدی است

ازآنجایی‌که زنان انتظارات بیشتری نسبت به خدمات مشتری دارند، زمانی که سطح خدمات خود را برای زنان بالاتر می‌برید، مطمئناً سطح خدمات شما برای تمام مشتریان افزایش پیدا می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۷
hasan sabilan ardestani