لحظه ای درنگ کنید و به انواع آگهی های تبلیغاتی که در صندوق پستی شما ، رایانه شما ، مجله، رادیو، تلویزیون و غیره وجود دارد نگاهی کنید و بیندیشید آیا این محصول را خواهید خرید یا نه؟ اگر جواب شما مثبت یا منفی است دلیل آنرا از خود بپرسید.
چه چیزی باعث جذابیت یا عدم جذابیت آن می شود . به طور منظم این کار را انجام دهید، آنچه که درباره آگهی های تبلیغاتی پی خواهید برد شما را متعجب خواهد کرد. بیشتر آگهی های تبلیغاتی امروزی که شما می بینید به نحو بسیار بدی نوشته شده است. این تبلیغات مشتری را سردرگم و تصویری نامطلوب در ذهنشان ترسیم می کند . به مشتری دلیلی برای سفارش آنی نمی دهد و بیشتر روی شکل و ترکیب و نه روی مزیتهای محصول تاکید می کند.
اگر می خواهید در تجارت حضور ماندگار داشته باشید باید فراگیرید چگونه به نحو موثری آگهی دهید و چگونه سفارشات آنی ایجاد نمائید. آنچه ما در این گزارش در بر خواهیم گرفت هدف کار تبلیغات و دوازده راز تبلیغاتی است که یک آگهی دهنده موثر نیاز است بداند.
مهم نیست چه حرفه ای دارید و برای چه می خواهید تبلیغ کنید. شما باید فراگیرید نوعی از آگهی تبلیغاتی که نتیجه می دهد بیافرینید. اگر این کار را نکنید حرفه شما پرزحمت و ناپایدار خواهد شد.
اول از همه اجازه دهید نگاهی به دو واقعیت مهم و مختلف آگهی های تبلیغاتی داشته باشیم. شماره یک ارائه و نمایش می باشد . بیشتر آگهی های تبیلیغاتی تلویزیون و آگهی های تبلیغاتی روزنامه و مجله بر این اهداف استوار می باشند.
۱- برخی آگهی دهنده ها می خواهند نامشان در معرض عموم قرار گیرد و بیننده مرتبه بعد که قصد خرید دارد به آنها بیندیشد.بعضی از شرکتهای بزرگ این نوع تبلیغات را انجام خواهند داد.
آنها بودجه ای برای اینکه بطور مستمر نامشان در معرض عموم قرار گیرد در نظر می گیرند و هنگامی که مردم بیشتر در معرض آنها و تبلیغاتشان قرار می گیرند منتظر سفارشات آنها می شوند
۲- نوع تبلیغاتی که من و شما علاقمند به آن هستیم کاملا متفاوت می باشد.
این نوع تبلیغات ( پاسخ مستقیم به تبلیغات) نامیده می شود . به عبارت دیگر ما در حال تبلیغ و تحریک خوانندگان برای سفارش آنی و ارتباط آنها با شماره تماس برای سفارش هستیم . ما محصولی را تبلیغ می کنیم و حالا در جستجو و سرویس دهی به مردمی که خرید می کنند بر می آییم. یک راه سریع برای ورشکستگی یک حرفه جزئی ، پر کردن صفحه آگهی بدون در نظر گرفتن درخواست سفارش آنی می باشد. اگر می خواهید در تجارت حضور ماندگار داشته باشید در هر نوعی از تبلیغات نمایشی باید ، باعث شوید اشخاص امروز سفارش دهند.
افراد بسیاری با من تماس گرفته و گفته اند: من می دانم کالای بسیار مرغوبی دارم ، اما نمی توانم بفهمم چرا هیچ سفارشی دریافت نمی کنم.
این ممکن است مشکل شما هم باشد. اجازه دهید حقیقت ساده ای را به شما بگویم. فرقی نمی کند تا چه اندازه خط تولید شما تحسین برانگیز باشد. اگر تبلیغات شما باعث نشود مردم برای محصول شما احساس نیاز کنند و متوجه نشوند تا چه حد محصول شما برای آنها مفید واقع خواهد شد شما شکست می خورید. تبلیغات شما و نه محصول شما در موارد بسیاری موفقیت و شکست شما را در تجارت تعیین خواهد کرد. بله محصول شما ممکن است تحسین برانگیز باشد ، اما تبلیغات شما نه.
چگونگی تبلیغات باعث موفقیت یا شکست شما خواهد شد. اجازه دهید کل طرح را برای شما ساده کنیم. شما می خواهید کسب و کارتان درآمد زا باشد؟ پس یک آگهی پولساز بنویسید.
حالا ۱۲ راز تبلیغاتی مهم که شما نیاز دارید برای بوجود آوردن هر آگهی تبلیغاتی بدانید و به کار برید را آشکار می نمائیم.
۱- بررسی، بررسی و بررسی
در همه انواع تبلیغات مهمترین دلیل موفقیتهای بلند مدت بررسی همه چیزها می باشد. آگهی های تبلیغاتیتان را بررسی کنید. نامه های فروشتان را بررسی کنید. محصولتان را بررسی کنید. نشریاتتان را بررسی کنید. همه چیزها را بررسی کنید. پایانی برای این کار وجود ندارد. فراگیرید که چگونه همه فرمهای سفارش و شماره های تماستان را بررسی کنید ، برای اینکه آگاه شوید کدام آگهی تبلیغاتی و نشریه چه کاری انجام می دهند. جایی برای شانس باقی نگذارید. همه چیز را بررسی کنید. بزرگترین آگهی دهندگان افرادی هستند که هر چیزی را بررسی کرده و کارائیشان را دریافته اند. دوره بررسی تان هرگز پایانی نخواهد داشت.
۲- تیترهای قوی
دومین کلید موفقیت تیترهای شما می باشند.
شما باید متوجه باشید جمله بندی تیترهایتان بیش از ۷۰٪ روی تبلیغات شما تاثیر می گذارد.
این بدان معنا است که آنچه تیتر شما می گوید تاثیر بسزایی دارد.
گاهی اوقات تیترهای منفی تاثیر بیشتری از تیترهای مثبت دارد. برای مثال یکی از مشهورترین و موثرترین تیترها در بازاریابی شبکه ( network marketing ) این عبارت بوده است )) :مردگان هرگز دروغ نمی گویند(( . هدف اصلی تیترها جلب توجه مشتریان می باشد . بنابراین تیترهای شما باید توجه جلب کن و تو چشم برو باشند . تیترهای خوب چه چیزی نیاز دارند؟ خواسته های تیترهای خوب چیست؟
توجه کنید. تیترها آینده تبلیغاتی شما را خواهند ساخت یا آنرا نابود می نمایند.
( تیترها حرفه تبلیغاتی شما را بنا نهاده یا آنرا نابود می سازند.)
۳)کلمات کوتاه ، جملات کوتاه ، پاراگرافهای کوتاه
آنچه معلم دستور زبان دوره دبیرستان به شما آموخته را فراموش نمائید. هنگام نوشتن آگهی تبلیغاتی باید تا حد امکان آن را ساده نمائید و نیازی به رعایت تمام نکات دستور زبان ندارید.
ساده برای فهم و ساده برای سفارش دادن.
از کلمات کوتاه جملات کوتاه و پاراگرافهای کوتاه استفاده نمائید.
( لحظه ای که ذهن مشتری شما مختل شود توجه و تقاضای او نیز ناپدید می شود.)
۴- صراحت
در تمام آگهی های تبلیغاتیتان صریح باشید. نگوئید (( صندوق پستی خود را با پول نقد پر کنید)). بگوئید تا ۳۵۵ دلار در روز در صندوق پستی خود دریافت نمائید. نگوئید ((رموز پولدار شدن)) . بگوئید(( رموز خود را برای بدست آوردن ۵۰۰ دلار در روز می گوئید.
در ساخت آگهی های تبلیغاتی برای بیشتر قابل باور بودن باید صریح باشید. با کلی گویی مشتری شما می گوید او فقط در حال بزرگ نمایی است.
حقایق را نادیده نگیرید و صریح بودن همیشه برکلی گویی ارجحتر است. به سراغ آگهی های تبلیغاتیتان بروید و تا آنجا که امکان دارد آن را برای صریح بودن اصلاح نمائید.
۵- استفاده از سوابق خود و منحصر به فرد بودن
آگهی های تبلیغاتی فراوانی امروز مشاهده می کنید که مربوط به محصولات زیادی می باشند. این آگهی های تبلیغاتی یا محصولات بیش از اندازه مورد استفاده قرار گرفته اند و بیش از این مردم را به سوی خود نمی کشند. مردم از آنها خسته شده اند. برای مثال آنها از شنیدن اینکه چقدر بیشتر شرکت بازاریابی شبکه ( network marketing) شما از دیگر کمپانی موجود پول پرداخت می کند خسته شده اند. آنها از شنیدن اینکه چقدر محصولات شما بهترین می باشند خسته شده اند .
آنها قبلا داستان آن را شنیده اند. حالا باید جور دیگری رفتار کنید.
لازم است که شما منحصر به فرد باشید، آیا شما پا به سن گذاشته هستید؟ آیا شما جوان هستید؟ آیا گوشهای شما سنگین است؟
آیا شما طاس هستید؟ آیا از مدرسه اخراج شده بودید؟ آیا شما تنها ۸ کلاس سواد دارید؟ چیزی از خود در آگهی تبلیغاتی بگنجانید.یک مرد طاس می تواند آگهی ای بنویسید و بگوید پیرمرد طاس ۶۰ ساله سریعتر از مردی با نصف این سن و دارای موی پرپشت پول در می آورد!
منحصر به فرد باش. دنبال چیزی در خود باش که منحصر به فرد باشد و آن را در آگهی تبلیغاتی خود بگنجان. اجازه دهید مردم بدانند که شما چطور هستید. سپس آنها به شما اعتماد کرده و اعتماد منجر به سفارشات می شود.
۶) استفاده از ضمیرها ( من، تو، او)
با استفاده از من، تو، او در سراسر آگهی های تبلیغاتیتان سفارشان نقدی بیشتری ایجاد خواهید نمود. مردم شروع به احساس نزدیکی بیشتری با شما می کنند. آنها می گویند: بله. من می توانم آن کار را انجام دهم. آنها غرق در عکسی می شوند که شما از موفقیت و لذت آنها از خدمات و محصولات خود ترسیم می کنید. ترسیم عکسی از آنها و نیازهایشان توسط شرکت شما به ایجاد سفارشات منجر می شود.
۷) تمرکز روی مزیت، نه شکل
شما باید به روی مزیتهای محصولتان تمرکز نمائید نه روی شکل آن. شکل محصول شما چیزی علمی مانند طرح، اجزاء محصول ، آنچه از آن ساخته شده و غیره می باشد. مزیتهای محصول شما آنچه که محصول به مصرف کننده می دهد می باشند.
شکل ، محصول را مورد توجه قرار می دهد و مزیتها مشتری را مورد توجه قرار می دهد. مزیتها چیزهایی می باشند مانند : چقدر محصول شما مورد استفاده مشتری قرار می گیرد؟ چقدر محصول باعث کاهش وزن مشتری می شود؟ چقدر موهای آنها رشد خواهد کرد؟
شما باید آگهی های تبلیغاتی خود را برمبنای توجه روی مشتری و نه شکل محصول قرار دهید.
۸) استفاده زیاد از صفتها و قیدها
هنگام نگارش آگهی توصیفها را کوتاه نمائید. شما می توانید هنگام مرور آگهی آنرا کوتاه نمائید.
محصول را توصیف کنید. تصویری از استفاده محصولات یا خدمات خود در ذهن مشتریان خود ترسیم نمائید . به عنوان یک قانون کلی مردم به خاطر منطقی بودن آگهی خرید نمی کنند. بسیاری از آگهی های تبلیغاتی شکست خورده برمبنای منطق استوار بوده اند. بخاطر داشته باشید مردم بخاطر احساساتشان خرید می نمایند. تصویری از مشتریهایتان با و یا بودن محصولات خود در ذهنتان ترسیم نمائید. باعث شوید که آنها برای محصولات شما احساس نیاز نمایند. باعث شوید محصول شما یک گیرایی عاطفی برای آنها ایحاد نماید. حالا محصولات شما فروش دارد.
۹) لوحهای سپاس
لوحهای سپاس ابزار فروش قدرتمندی می باشند و می بایستی در هر موقعیتی مورد استفاده قرار گیرند. تمام لوحهای سپاس را در صورت امکان در آگهی خود لحاظ نمائید . ۳۰ تا ۵۰٪ آگهی های قدرتمند شامل لوحهای سپاس خدمات و محصولات شرکت می باشد. بدست آوردن لوحهای سپاس آسان تر از چیزی است که ما تصور می نماییم .
۱۰) جایزه های رایگان برای یک زمان محدود
جایزه های رایگان همیشه به عنوان فاکتورهای جاذبه ای در آگهی های تبلیغاتی محسوب می شوند.
واژه رایگان شاید قدرتمندترین کلمه تبلیغاتی باشد. هر آنچه که شما می فروشید و قیمت آن بیش از ۲۰ دلار باشد ، می بایستی همیشه جایزه های رایگان ضمیمه داشته باشد و محصولات با قیمت زیر ۲۰ دلار در صورت امکان باید از این مزیت بهره ببرند. پس شما باید همیشه جایزه های رایگان را برای یک زمان محدود لحاظ نمائید.
این عمل روی ذهن مشتریان تاثیر گذاشته و آنها را برای سفارش ترغیب می نماید. تمام آگهی های تبلیغاتی باید برای ایجاد سفارش آنی (به روز و الساعه) باشند.
جایزه های رایگان نباید خیلی گران باشند. آنها باید چیزی باشند که شما خیلی ارزان آن را تهیه می کنید. اما برای مشتریان ارزش زیادی داشته باشد.
۱۱) ضمانت قوی
بهترین راه برای بدست آوردن اعتماد در ذهن مشتری شامل یک ضمانت قوی برای محصولاتتان می باشد.
سرویس پستی مستلزم یک ضمانت ارجاع پول برای تمام محصولات فروخته شده با سفارش پستی می باشد و باید در ضمانت شما ذکر شود. شما باید همیشه این ضمانت را لحاظ قرار دهید.
۳۰ روز بدون پرسیدن سوالی برای ضمانت ارجاع پول ! من اجازه نمی دم کسی از محصولاتمان ناراحت باشد!
ضمانت را شامل تمام محصولاتی که می فروشید کنید. ضمانت محرک قوی برای افراد می باشد و می تواند بر ترسی که آنها در ذهن خودشان نسبت به سفارش از شما دارند غلبه نماید.
۱۲) سهولت سفارش
سفارش افراد برای محصولاتتان را ساده نمائید.تقریبا بدون گفتن چیزی این قاعده رعایت می شود. اما آگهی های بسیاری وجود دارد که این قانون را نقض می نمایند. به مردم به سادگی بگوئید چگونه سفارش دهند . برای مثال: تلفن خود را بردارید و حالا با شماره 1-800-000-000 تماس حاصل نمائید و کارت اعتباری خود را نیز آماده کنید!
این را برای مشتریان خود واضح نمائید که به چه نحوی می خواهید که آنها سفارش آنی دهند.
چیز دیگری که اینجا قابل ذکر می باشد این است که با قبول پرداخت توسط کارت اعتباری سفارشات شما ۵۰٪ تا ۱۰۰ ٪ افزایش خواهد یافت.
استفاده از سایتهای اینترنتی راه آسان دیگری برای ایجاد سفارش است.
اصول آگهی تبلیغاتی
این ۱۲ اصول آگهی تبلیغاتی می باشد.
آنها را به خاطر آورید آنها را مرور کنیدو از آنها استفاده نمائید . این باعث تفاوتی شگرف درکسب و کار شما خواهد شد.
۱- بررسی، بررسی
۲- تیترهای قوی
۳- کلمات کوتاه – جملات کوتاه – پاراگرافهای کوتاه
۴- صراحت
۵- استفاده از سوابق خود و منحصر به فرد بودن
۶- استفاده از ضمیر
۷- تمرکز روی مزیت نه شکل
۸- استفاده زیاد از صفتها و قیدها
۹- لوح های سپاس
۱۰- جایزه های رایگان برای یک زمان محدود
۱۱- ضمانت قوی
۱۲- سهولت سفارش
مطالب آگهی خود را نگاشته و سپس دوباره برای اصلاح آنها را مرور نمائید. اما همیشه به خاطر داشته باشد که این کار هرگز تمام نمی شود. بررسی نام بازیی در آگهی تبلیغاتی می باشد و برنده بازی در پایان کسی خواهد بود که بیشتر آگهی تبلیغاتی خود را بررسی کرده است.
نوشته تری دین
ترجمه علی غیائی
براساس تعریفی که در کتاب مدیریت بازاریابی دکتر احمد روستا آورده شده است، تقسیم بازار روندی برای تشخیص و مجزا کردن ویژگیهای خریداران است که به دلایل زیر صورت میگیرد.
۱) انتخاب بازارهایی که سازمان میخواهد یا میتواند محصولات و خدماتش را به آن عرضه کند.
۲) طراحی محصولات و برنامههای بازاریابی برای پاسخگویی به احتیاجات خریداران مورد نظر.
هدف اول بیشتر برای زمانهایی کاربرد دارد که شما سازمانی دارید که دارای طیفی از محصولات است و به دنبال بازار برای آنها میگردید. هدف دوم نیاز بیشتر در زمانی خود را نشان میدهد که در حال طراحی خطوط تجاری و محصولات جدید برای یک کسبوکار هستید.
به طور کلی تقسیم بازار سبب میشود بازار ناهمگون به خردهبازارهایی با خصوصیات همگون تقسیم شود. انسانها خواستهها و احتیاجات متفاوتی دارند و اگر تفاوت در خواستهها و نیازها نبود، کار بازاریابها بسیار آسان میشد. اما در دنیای واقعی این تفاوت وجود دارد و بازاریابها با تقسیم بازار میتوانند مشتریان را از نظر احتیاجات و واکنشها به گروههای نسبتا همگونتری تقسیم کنند.
اجازه دهید با یک مثال تقسیم بازار را شرح دهیم:
تصور کنید شما را برای تدریس به یک مدرسه میفرستند و تنها چیزی که به شما میگویند این است که باید به دانشآموزان آموزش دهید. مطمئنا شما سوالات مختلفی خواهید داشت، اینکه
اگر شما این سوالات را نپرسید و پاسخشان را ندانید، هیچ ایدهای برای آموزش آنها نخواهید داشت. شرکتها نیز با همین معضل مواجه هستند، اگر آنها تقسیم بازار انجام ندهند، آنها نخواهند دانست که چه چیزی را برای چه کسی باید بفروشند؟ بنابراین بدون تقسیمبندی، گروه هدف شما جمعیتی است که شما هرگز درک نخواهید کرد چگونه میتوانید آنها را هدف قرار دهید.
تقسیم بازار پاسخی به نیازهای گوناگون مشتریان و استفادهی بهینه از منابع شرکتهاست. با اینحال، در این قسمت از متن مزایای اصلی تقسیم بازار را با جزئیات شرح میدهیم:
تمرکز: تقسیم بازار یک روش موثر برای افزایش تمرکز شرکتهاست، بدیهی است که اگر شما هرچه تمرکز بیشتری داشته باشید بازده بهتری نیز خواهید داشت.
افزایش توان رقابتی: به طور طبیعی، هر چه تمرکز شما در رابطه با یک بخش از بازار افزایش پیدا کند، توان رقابتیتان نیز افزایش مییابد. سهم بازار شما افزایش مییابد و بدین ترتیب شانس ورود رقیب کاهش مییابد.
گسترش بازار: شما تنها زمانی میتوانید بازار خود را گسترش دهید که قبلا تقسیم بازار از لحاظ جغرافیایی انجام داده باشید. شما نمیتوانید مشتریان خود را گسترش دهید زمانیکه هیچ ایدهای از اینکه مشتریان شما در چه منطقهای جغرافیایی حضور دارند نداشته باشید.
حفظ مشتری: با تقسیم بازار شما قادر خواهید بود تا مشتریانتان را به خوبی بشناسید و بدانید که چگونه میتوانید به طرق مختلف رضایت آنها را جلب کنید.
ارتباطات بهتر: اگر شما نتوانید بازار خود را تقسیمبندی کنید، چه از لحاظ جمعیتشناسی و چه از لحاظ روانشناسی؛ قادر نخواهید بود پیام بازاریابی درستی ایجاد کنید.
افزایش سودآوری شرکت: تقسیمبندی بازار برای شما توان رقابتی، آگاهی از برند، حفظ مشتری، ارزش ویژه برند و بهبود ارتباطات را به ارمغان میآورد و همهی این موارد با هم برای شما سودآوری به ارمغان خواهند آورد.
تقسیم بازار فقط برای شرکتهای بزرگ ضروری نیست، بلکه کسبوکارهای کوچک برای اینکه بتوانند به شرکتهای بزرگی تبدیل شوند نیاز دارند که از مفاهیم متعدد بازاریابی که مهمترین آنها تقسیمبندی بازار است بهره بگیرند. استراتژیهای بازاریابی با تقسیم بازار شروع میشوند، از این رو یادگیری مراحل تقسیم بازار برای هر کسبوکاری ضروری است.
یک نیاز را تشخیص دهید و به این فکر کنید که چگونه میتوانید مشتریان را براساس نیازشان گروهبندی کنید. به عنوان مثال، در یک منطقه تعداد زیادی رستوران معمولی وجود دارد، اما هیچ اثری از رستورانهای ایتالیایی و فستفود مشاهده نمیشود. بنابراین شما نیاز مصرفکنندگان در یک منطقهی خاص را شناسایی کردهاید.
پس از اینکه نیاز مشتریان خود را شناسایی کردید، باید انتخاب کنید که چه کسی مشتری شما باشد. برخلاف چیزی که تصور میکنید این موضوع کاملا به سادگی امکانپذیر است، شما باید تصمیم بگیرید که در این مورد از چه نوع تقسیمبندی استفاده کنید؛ جغرافیایی، جمعیتشناختی، روانشناسی و … . گام اول به شما یک توده از جمعیت را ارائه میکند، در این مرحله باید مردم را از لحاظ ویژگیهای مختلف از هم تفکیک کنید.
در
مثال بالا (همان رستوران ایتالیایی) فرد میتواند جمعیت را به سه گروه
کودکان، جوانان و میانسالان تقسیم کند. غذاهای ایتالیایی اغلب توسط افراد
سن بالا ترجیح داده میشوند، بنابراین بعد از این تقسیمبندی او میداند که
بخش هدف او باید چه کسانی باشند.
حال که بخشهای مختلف را از طریق عوامل جمعیتشناختی، جغرافیایی و روانشناسی شناسایی کردید، باید انتخاب کنید که کدام بخش برای شما جذابتر است. این سوال سختی است و ممکن است تاثیر بزرگی در تقسیمبندی شما داشته باشد.
در مثال رستوران ایتالیایی، صاحب رستوران تشخیص میدهد که مردم میانسال و جوانان بسیاری در این منطقه وجود دارند. علاوه بر این، مردم میانسال میتوانند به همراه خود کودکان و بزرگسالان دیگری را به رستوران بیاورند. بنابراین مشتری هدف اول برای این رستوران میانسالان و مشتری هدف دوم جوانان هستند. بنابراین او با استفاده از تقسیمبندی جمعیتشناختی و جغرافیایی مردم میانسال منطقهی خود را مورد هدف قرار میدهد.
در این مرحله شما باید تجزیه و تحلیل انجام دهید و ببینید سوددهی کدام بخش بیشتر از بقیه است تا بهینهترین تصمیم را بگیرید. در مثال بالا او دو گروه هدف را انتخاب کرد، او متوجه شد که میانسالان برای او فوقالعاده سودمند هستند. گروه دومی که او انتخاب کرده بود جوانان بودند، این گروه بیشتر به فستفود علاقه دارند و بیشتر از رستوران برای معاشرت استفاده میکنند تا غذاخوردن. بنابراین این گروه زمان بیشتری در رستوران صرف میکنند اما سودآوری کمتری ارائه میکنند. از این رو صاحب کسبوکار چگونه میتواند طرزفکر و انتخاب خود را تغییر دهد؟ اجازه دهید جواب را در مرحلهی ۵ پیدا کنیم.
پس از اینکه بخش سودآور بازار را پیدا کردید، شما باید بدانید شما چه ارزش و مزیتی برای مشتریان فراهم میکنید که دیگران قادر به ارائهی آن نیستند؟ اگر شما بتواند ارزش ویژه و منحصربهفردی به مشتری بدهید، این ارزش به بزرگترین دارایی کسبوکار شما تبدیل خواهد شد.
در مثال بالا، صاحب رستوران ایتالیایی متوجه شد که جوانان برای رستوران ایتالیایی بیثمر هستند، زیرا آنها فستفود دوست دارند. وی با تجزیه و تحلیل فراوان به این نتیجه رسید که اگر یک زنجیرهی فستفود درست کنار رستوران ایتالیاییاش ایجاد کند، میتواند هم تعداد مشتریان خود را افزایش دهد و هم ارزش ایجاد کند. اگرچه فستفودهای زیادی در این منطقه وجود داشتند ولی هیچکدام از آنها در کنار یک رستوران ایتالیایی ساخته نشده بودند.
هر تقسیمبندی که انجام دادید باید مقیاسپذیر باشد. به عبارت بهتر، کسبوکار شما باید بتوانند براساس عواملی که تقسیم را انجام داده، همان تقسیم بندی را گسترش دهد. در مثال رستوران ایتالیایی قادر است با استفاده از هر دو تقسیمبندی جمعیتشناختی و جغرافیایی رستوران
حال که شما یک بخش سودآور و قابل ارتقا پیدا کردید، نیاز دارید که این بخش را در استراتژی بازاریابی خود ترکیب کنید. با تقسیم بازار، بخشهای هدف شما به وضوح روشن شده بنابراین میتوانید سایر متغیرهای استراتژی بازاریابی خود را هدف قرار دهید. شما میتوانید محصولاتتان را براساس خواستهی بازار تغییر دهید، قیمتها را مناسب بازار انتخاب کنید و … . کسبوکار شما با توجه به روند تقسیم بازار سادهتر میشود.
قانون گسترش (توسعه)
قدرت یک نام تجاری برند ، نسبت عکس با گسترش آن دارد. هر چقدر شرکتها خطوط تولید بیشتری ایجاد کرده و کالاها و انشعابهای فرعی بیشتری ایجاد نمایند، شاید در کوتاه مدت منافعی بهدست آورند ولی در بلندمدت تنها نام تجاری خود را کم رنگتر میکنند. زمانی که نام تجاری یک شرکت در ذهن مصرفکننده برای یک کالای خاص یا یک طبقهبندی خاص حک میشود این تثبیت به مرور زمان بیشتر میشود اما زمانی که نام تجاری خود را بر روی انواع مختلفی از کالا میگذارد در واقع این تاثیر بین آنها تقسیم میشود. به عنوان مثال شورلت در گذشته یکی از پر فروش ترین اتومبیل های آمریکایی بوده است. در سال ۱۹۸۶ ، شعبه فروش اتومبیلهای شورلت شرکت جنرال موتورز، حدود یک میلیون و هفتصد هزار اتومبیل به فروش رساند، اما این تلاش برای جلب رضایت همه گروهها، موجب شد که مفهوم و نفوذ نام تجاری آن نادیده گرفته شود. امروزه میزان فروش اتومبیل های شورلت، سالیانه تعداد یک میلیون است، و در بازار فروش، از اتومبیل های فورد عقب مانده است.
زمانی که دامنه تمرکز فعالیت تجاری محدود می گردد، بر قدرت نام تجاری افزوده می شود. به عنوان نمونه، قهوه استارباکس در مدت زمان کوتاهی به یکی از مهمترین و محبوبترین نام های تجاری مبدل شده است. محدود ساختن دامنه تمرکز، به مفهوم تولید یک محصول نیست. مثلا استارباکس، سی نوع قهوه مختلف را عرضه می کند .
تولد یک نام تجاری از طریق معروفیت و شهرت آن شکل می گیرد . ابتدا باید این شهرت را کسب کنیم تا بتوانیم نام تجاری خود را تثبیت نماییم. یکی از راههای معروف شدن پیشگام بودن است. به عنوان مثال “KFC” کنتاکی اولین فروشگاه زنجیره ای بود که مرغ را با روش جدید “سرخ شده” ارائه کرد و از این طریق به شهرت رسید و یا آنیتا رادیک “بادی شاپ” را در سال ۱۹۷۶ افتتاح کرد. هدف از گشایش این فروشگاه، ارائه لوازم آرایشی “طبیعی” ساخته شده از مواد کاملا خالص بود و تاثیر آنها بر روی حیوانات نیز آزمایش نشده بود، اما ساختار این لوازم آرایشی، کاملا مناسب افراد در اجتماعات و محیط های گوناگون طراحی شده بود. اکنون “بادی شاپ” تقریبا بدون هیچ تبلیغاتی (با سر و صدای فراوانی که در این زمینه بوجود آمد) به صورت یک نام تجاری تثبیت شده در تمامی جهان در آمده است.
هر نام تجاری پس از ایجاد با تبلیغات مناسب می تواند ماندگار شود. واقعیت این است که تبلیغات به تنهایی نمی تواند باعث ماندگاری نام تجاری شود، اما می تواند تاثیر بسزایی در این امر داشته باشد.
برای تسخیر ذهن مصرف کننده و تثبیت یک واژه در آن، باید تلاش های زیاد و مبتکرانه ای صورت گیرد. به عنوان مثال فدرال اکسپرس، نخستین پست هوایی است که تمرکز خود را محدود به تحویل پستی شبانه کرده است، و موفقیت خود را مدیون این نکته است، زیرا که کلمه “شبانه” را در ذهن مصرف کننده تثبیت کرده است . به عبارتی “فدکس” مترادف تحویل پستی شبانه است.
پایه اصلی موفقیت یک نام تجاری، “اصالت” آن است. به عنوان نمونه در سال ۱۹۴۲، تبلیغات شرکت کوکاکولا به این صورت بود: “تنها چیزی که مانند کوکاکولاست، خود کوکاکولاست. کوکاکولا یک نوشابه واقعی است.” در سال ۱۹۷۰ ، شرکت کوکاکولا شعار “یک نوشابه واقعی” را برای یک سال تجدید کرد.
کیفیت مهم است، اما نام تجاری ، تنها با کیفیت ساخته نمی شود. مثلا آیا به نظر شما ساعت رولکس زمان را دقیقتر از بقیهٔ ساعتها نشان میدهد؟ آیا مرسدس بنز کمتر از کادیلاک با مشکلات فنی روبرو میشود؟ مطابق آمار بسیاری از افراد طعم پپسی را ترجیح میدهند اما فروش کوکاکولا بیشتر است. نتایج تحقیقات و آمارها نشان می دهد که تثبیت نام تجاری در کنار کیفیت بالای محصول می تواند ماندگاری نام تجاری شما را تضمین نماید.
یک نام تجاری موفق، بایستی طبقه بندی کالای خود را ارتقا بخشد، و نه نام تجاری کالا را . ایت زیس نخستین نام تجاری در یک طبقه بندی جدید است، که “بازار غذا” خوانده می شود. ایت زیس با پیوستن به دو شرکت بزرگ دیگر، فعالیت خود را بر تهیه غذاهای “بخروببر” متمرکز نموده است.
در دراز مدت، نام تجاری چیزی جز یک نام نیست، اما در نهایت همین نام است که باعث کسب درآمد برای شما می گردد به عنوان مثال یکی از معتبرترین و نیرومندترین نام های تجاری جهان، زیراکس است که بسیاری از مهمترین قوانین تثبیت نام تجاری را به نمایش درمی آورد. از جمله پیشگام بودن در یک طبقه بندی جدید (کپی برروی کاغذهای بی خط) با نامی کوتاه و منحصر به فرد . با این حال، زمانی که زیراکس بر آن شد نام معتبر خود را به دنیای کامپیوتر انتقال دهد، نتیجه اش، میلیونها دلار زیان بود .
ساده ترین راه نابودی یک نام تجاری، عرضه انواع و اقسام کالاها و خدمات با آن نام تجاری است
برای خلق یک طبقه بندی نو، یک نام تجاری بایستی از سایر اسامی تجاری نیز استقبال کند. مثلا یکی از بهترین نقاطی که یک نام تجاری درجه دو می تواند قرار گیرد، آن طرف خیابان، درست در مقابل یک نام تجاری درجه یک است. بهترین مکانی که کافه : “سیاره هالیود” می تواند قرار گیرد، درست در آن طرف خیابان، روبه روی رقیب خود، کافه “هاردراک” است. هر دو نام از این موفقیت بهره مند خواهند شد.
استفاده از اسامی عام برای نام تجاری منجر به عدم موفقیت آن خواهد شد.
نام تجاری یک نام تجاری است، و شرکت یک شرکت است، این دو با یکدیگر تفاوت دارند. تاید : آیا محصول تاید، نیازمند حمایت کمپانی تولیدکننده خود است؟ احتمالا خیر. آیا آوردن نام کمپانی به دنبال نام تجاری ، به آن لطمه وارد می آورد؟ احتمالا خیر. استفاده از نام کمپانی برای انجام داد و ستد است و نه روشن کردن ذهن مصرف کنندگان.
آنچه که یک نام تجاری می سازد، زیر زنجیره ها می توانند به راحتی نابود سازند. به عنوان مثال هتلهای “هالیدی” با ارائه زیر زنجیره های خود از جمله Holiday Inn Express , Holiday Inn Select , Holiday Inn Garden Court به صورت یک نام تجاری عظیم درآمده است. ارائه این زیر زنجیره ها، موجب فرسایش و تضعیف نام تجاری اصلی شده است.
زمان و مکان مناسبی هم برای ارائه نام تجاری دوم وجود دارد. مثلا نام تجاری “کوکاکولا لایت” برای محصول جدید مناسب است چرا که هم از خانواده کوکاکولاست و هم نشان دهنده بدون قند بودن محصول است.
آرم (نشانه) تجاری باید به گونه ای طراحی شده باشد، که نگاه بیننده را به خود جلب نماید. در طراحی آرم باید از اشکال ساده استفاده کنیم و شکلهایی را که از عناصر متعدد تشکیل شدهاند، به کار نبریم. وقتی آرم تجاری شکل ساده ای داشته باشد به راحتی در ذهن تثبیت میشود. مانند آرم شرکت “نایک” که به حدی توانسته به کمک این قانون، نام تجاری خود را در اذهان تثبیت کند که حتی نیاز به نوشتن کلمهٔ NIKE در زیر آرم خود ندارد.
یک نام تجاری، باید رنگ متضاد رقیب اصلی خود و اگر پیشگام باشد رنگ نزدیک به رنگ محصول خود را انتخاب نماید. مثلا “کداک” زرد را انتخاب کرد و فوجی سبز را. و یا شرکت جواهر سازی تیفانی رنگ آبی خاص تخم رابین (پرنده سینه سرخ) را برگزید. تمامی جعبه های تیفانی آبی رنگ اند. مسلمل اگر “تیفانی” از تمامی رنگهای موجود برای جعبه های خویش استفاده کرده بود، فرصتی عالی را برای تقویت نام تجاری خود، از طریق رنگی متمایز از دست می داد.
هیچ مانعی بر سر راه یک نام تجاری جهانی وجود ندارد.یک نام تجاری نباید با هیچ حد و مرزی روبه رو شود. به عنوان نمونه شرکت هین کن، نام تجاری خود را به ۱۷۰ کشور مختلف صادر می کند. در بسیاری از این کشورها، هین کین پرفروش ترین نوشابه است. ( امروزه، هین کن، نوشابه های خود را در پنجاه کشور مختلف تولید می کند) .
یک نام تجاری یک شبه ساخته نمی شود و موفقیت آن در چندین دهه ارزیابی می شود.به عنوان مثال اتومبیل BMW رویای نهایی هر راننده ای در ۲۵ سال گذشته بوده است.
نامهای تجاری قابل تغییرند ، اما به تدریج و در کمال دقت. مثلا سیتی بانک در حال خارج شدن از شکل یک بانک شراکتی و مبدل شدن به بانکی ویژه مصرف کننده است. سیتی بانک برنامه ریزی کرده است، که به صورت نخستین بانک مصرف کننده جهانی در آید. این امر نیازمند زمانی طولانی است، اما عملی است. تا به امروز که پیشرفت خوبی داشته است. اما برنامه ادغام با کمپانی تراولرز گروپ Travelers Group تمامی برنامه تثبیت نام تجاری را در معرض خطر قرار داده است.
هیچ نام تجاری همیشگی نیست و بهترین راه حل خداحافظی محترمانه با آن نام است. مثلا عکاسی معمولی که با استفاده از فیلم صورت می گیرد، اندک اندک جای خود را به عکاسی دیجیتال می دهد، اما کمپانی کداک حاضر به پذیرفتن این واقعیت نیست . در عوض، تلاش می کند که با استفاده از نام “کداک” برروی محصولات دیجیتالی خود، نام تجاری اش را حفظ کند .
مهمترین بعد یک نام تجاری، ثابت قدم بودن آن است. به عنوان نمونه بیش از ۳۵ سال است که اتومبیلهای ولوو به دلیل استحکام و مقاومت، مورد توجه قرار دارند و در این مدت، ولوو به صورت پرفروش ترین اتومبیل لوکس اروپایی درآمده است. در دهه گذشته، کمپانی ولوو بیش از هشتصد و چهل هزار اتومبیل در آمریکا به فروش رسانده است . بیش از ( ۸۰۴۹۶۸ ) بی.ام.و. و بیش از ( ۷۷۰۰۸۹ ) مرسدس بنز.
تبلیغات به شکل های گوناگون رسانه ای برای ارتباط برقرار کردن بکار می
رود تبلیغات در ساده ترین شکل آن، روشی است که فروشنده یا صاحب کارخانه یک
محصول با مشتری و مصرف کننده از طریق یک رسانه یا رسانه های زیادی ارتباط
برقرار می کنند. برای استفاده صحیح از تبلیغات و نیز محتوای پیام تبلیغاتی،
باید شناخت صحیح و علمی و همه جانبه داشته باشیم و آشنایی کامل با زمینه
ها فرهنگی مخاطبان از جمله عوامل تعیین کننده در اثر گذاری تبلیغ است؛
تبلیغ کوششی است تعمدی و حساب شده که به منظور شکل دادن به دریافت، دست
کاری کردن ادراک و همسو کردن رفتار مخاطبان با نیت مورد نظر تبلیغ کنندگان
صورت می گیرد.
تفاوت بین تبلیغات سنتی و مدرن وجود دارد شرکتها به دلایل مختلفی شروع به
تبلیغات میکنند و برای این تبلیغات بودجه مشخصی را در نظر میگیرند برخی
آنقدر تبلیغ میکنند که به اهداف بازاریابی خود برسند؛ مانند بسیاری از
برندهای که زنجیره وار روزانه تبلیغات گستردهای از رسانههای مختلف را
منتشر میکنند، برخی برندها تبلیغ میکنند که مشتریان را وفادار کنند یعنی
از طریق یادآوری برند در ذهن مشتریان اقدام به این کار میکنند، برخی به
خاطر اینکه از رقبای بازار عقب نمانند اقدام به تبلیغات میکنند این
تبلیغات می تواند به صورت مدرن یا سنتی باشد.
•
مخاطب تبلیغات سنتی یک مخاطب عام است، اما همواره در تبلیغات امروزی این
طور نیست نظام توزیع رسانه ها می تواند مخاطبان خاص خودش را جذب می کند به
هر حال زمانی که مخاطب شناسایی می شود در مسیر هدف نیز قرار می گیرد برخی
از سازمان ها و رویکردی پرتاثیر را برای عامه مخاطبان ترجیح می دهند برخی
از مخاطبان یک پیام را مشتاقانه تر از پیام دیگری می پذیرند، برخی هم آن را
رد می کنند .
• تبلیغات سنتی غالبا چهره به چهره یا رو در رو است و از عمق و تاثیرگذاری
بیشتری بر مخاطب برخوردار است چون از ابزار پیشرفته استفاده نمی شود.
• در تبلیغات سنتی ارتباط گر در معرض دید و در دسترس مخاطبان است.
• در تبلیغات سنتی از ابزارهای تکنولوژیک و پیچیده ی استفاده نمی شود و اگر استفاده می شود بسیار محدود است .
• پیام تبلیغ در تبلیغات سنتی به فرهنگ توده بسیار نزدیک است.
• پایگاه ها و نهادهای تبلیغات سنتی اغلب چند منظوره هستند.
• در تبلیغات سنتی بازخورد آنی و فوری است.
• در تبلیغات سنتی مخاطبان گسترده ی ندارد.
عدم قطعیت : در رسانه های مدرن نیز همه چیز نسبی است،
چون رسانه ها به عامل بیرونی چون مخاطب وابسته اند برای نمونه حتما نباید
تیزری که در تلویزیون پخش می شوند، صدا تصویر و حرکت داشته باشد در تیزهای
مدرن که در تلویزیون ها پخش می شوند گاهی هیچ صدا و حرکتی وجود ندارد..
پراکندگی :
پراکندگی رسانه ها در تبلیغات مدرن ظاهرا مشهود است در تبلیغات مدرن از
رسانه های مختلفی که ظاهرا بی ربط به بازاریابی محصول است، استفاده می کنند
برای نمونه تبلیغ یک کالای تخصصی پزشکی در تلویزیون به ویژه این مساله در
سایت های اینترنتی بسیار مشهود است و پراکندگی سایت و در هم برهم بودن
چندین سایت در یکدیگر از ویژگی های این رسانه های مدرن است.
عدم مرکزیت : رسانه ها در تبلیغات مدرن مرکزیت و محوریت
ندارند و از هر دری تبلیغی را نشان می دهند برای نمونه در میان اخبار تبلیغ
بازرگانی پخش می شود یا در میان تبلیغات بازرگانی ناگهان فیلم پخش می شود.
در هم ریختگی : استفاده از رسانه های عجیب و غریب و یا
استفاده از موضاعات خنده دار و طنز آلود در کنار رسانه های تبلیغاتی از
دیگر ویژگی های این سبک است در این شیوه، با یک استراتژی بازاریابی خاص
تهاجمی، ناگهان رسانه ها شیر توشیرمی شوند. برای نمونه اینترنت، تلویزیون
می شود یا از تلویزیون به جای روزنامه استفاده می کنند زیرنویس های
تلویزیونی برای نمونه در سایت های اینترنتی کنار هر سایت محلی برای تبلیغ
کالاهای دیگر دیده می شود یا از صفحه های وب برای مکالمه و کنفرانس استفاده
می شود.
مشارکت
: در رسانه های مدرن از مخاطبان به عنوان رسانه استفاده می شود و آنها را
در امر رسانه ای مشارکت می دهند برای مثال از سایت های شخصی افراد و از
وبلاگ آنها برای تبلیغ استفاده می کنند و یا مخاطبان را در محتوای رسانه ها
مشارکت می دهند یا از مخاطب به جای رسانه استفاده می کنند نمونه دیگر آن
استفاده از افراد و مخاطبان در مسابقه های مرتبط با روابط عمومی و تبلیغات
یک محصول است.
ترکیب : تبلیغات مدرن اعتقاد به استفاده از هر چیزی و
ترکیبی دارد هر چند ناسازگار و بی ربط باشند به همین علت در این سبک از
ترکیب چندین رسانه با یکدیگر استفاده می شود برای نمونه بیلبورد تلویزیونی
یا همان تلویزیون های شهری ترکیب دو رسانه بیلبورد و تلویزیون با یکدیگر
است .
تعداد مخاطب : در تبلیغات مدرن تکثیر پیام زیاد می باشد و
این به این علت است که تعداد مخاطبان بیشتر است به طور مثال تبلیغ یک کالا
در یک وب سایت روزانه تعداد زیادی بازدید کننده دارد.
تبلیغات ایده آل تبلیغاتی است که از بالاترین امکان دسترسی به مشتریان
بالقوه، همراه با یک امکان پذیری بالا برای گرفتن بازخورد و البته با هزینه
پایین برخوردارباشد.
تبلیغات
سنتی یا قدیمی که شامل استفاده از تیکت، انواع اطلاعیه های کاغذی و برچسبی
و… می باشد در گذشته ای نه چندان دور که فناوری های الکترونیک و دیجیتال
به وجود نیامده بودند مورد توجه بودند تبلیغات مدرن و نوین که پدیده جدید
دنیای امروز می باشد، به فناوری های نظیر اینترنت، تلویزیون های شهری،
بیلبوردها و هر دستگاه الکترونیکی گفته می شود .
تبلیغات سنتی که معمولاً از کاغذ در آنها استفاده می شود، علاوه بر اینکه
گران تمام می شوند موجب قطع سالانه تعداد زیادی درخت برای تهیه چوب و
نهایتاً کاغذ می شوند به علاوه بعد از اینکه استفاده شدند دور ریخته می
شوند و آلودگی زیستی به وجود می آورند. اگر به درب منازل و ادارات و … نگاه
کوتاهی انداخته باشید، حتماً برچسب های تبلیغاتی بعضی شرکت ها که بر روی
درب نصب شده اند را حتما دیده اید آیا به نظر شما این روش تبلیغاتی ، روش
مناسبی می باشد ؟ حتما در خیابان ها مشاهده کرده اید که تعداد زیادی برگه
های تبلیغاتی و تیکت وجود دارند که علاوه بر کثیف کردن شهر، زحمات رفتگران
را بیشتر و بیشتر می کنند .
هریک از این نوع تبلیغات دارای مزایا و معایبی می باشند، به عنوان مثال در
بین ابزارهای تبلیغاتی مدرن اینترنت دارای قدرت فناوری الکترونیکی است و
نمی توان در دنیای امروز اینترنت را نادیده گرفت همین طور ارزان بودن و در
دسترس بودن آن موجب رایج تر و متداول تر شدن آن شده است.
بنابراین
تبلیغاتی که در این شبکه صورت می گیرد را بیشتر مورد توجه قرار می دهند،
چون تبلیغات در اینترنت شامل عکس و فیلم بوده و بسیاری از تبلیغات نیز
هستند که دارای نظرسنجی بوده و به مخاطبان راهنمایی بیشتر و راحت تری را در
انتخاب محصول می نمایند.همچنین نصب بیلبوردهای تبلیغاتی خلاقانه و
تلویزیون های شهری که از انواع ابزارهای تبلیغات مدرن محیطی می باشند باعث
می شود که یک محصول روزانه به تعداد زیادی مخاطب معرفی شود .
روش های بازاریابی روز به روز دچار پیشرفت بیشتری می شوند و روزانه با روش
ها و ابزارهای جدیدی برای بازاریابی مواجه می شویم؛ استفاده از تبلیغات
مدرن برای فروش بیشتر محصولات امر مهمی است که بیشتر صاحبین کالا به آن
توجه دارند زیرا تبلیغات مدرن در نحوه بازاریابی آنها تاثیر دارد.
امروزه تبلیغاتی در جامعه مخاطب دارد که، در کمترین زمان محصول را معرفی
کند و مشتری برای آشنایی با آن کالا زحمت زیادی را متحمل نشود در دنیای
ارتباطات، تبلیغات مدرن باعث بازاریابی مدرن می شود رسانه های ارتباطی مدرن
با بازاریابی و تعیین دقیق بازار هدف، طی سالهای اخیر پیشرفت بسیاری
داشته است . مشتریان، دیگر برای آگاهی از محصولات جدید متکی به تبلیغات
سنتی یا همان بازاریابی سنتی نیستند زیرا استفاده از شیوههای جدیدی برای
کشف، خریداری و جستجوی محصولات برای آنان فراهم شده است.
تبلیغات، جدا از بازاریابی نیست و باید اهداف بازاریابی شرکت را به
مخاطبان منتقل کند شعار تبلیغاتی باید با محصول و سازمانی که برای آن تبلیغ
میشود، همخوانی داشته باشد.
بازاریابی
مدرن همان بازاریابی سنتی و یا بازاریابی دیجیتال نیست این بازاریابی در
اثر تعاملات و پیشرفتهای رسانهای جدید ایجاد شده است. مصرف کنندگان دیگر
به هیچ سبک و نام برندی پایبند نیستند و به شدت تنوع طلب شدهاند، به تبع
این رخدادها ماهیت تحقیقات بازاریابی هم تغییر نموده و مصرف کننده تنها
موجودی مشاهده شونده نیست بلکه خود عنصری تحقیق کننده به شمار می رود و از
موجود منفعل و تاثیرپذیر به موجودی تاثیرگذار تبدیل شده است. بازاریابی در
طول تاریخ تغییرات زیادی را مشاهده کرده است با بازاریابی مدرن یک ارتباط
یک به یک بین انسان، کامپیوتر، صفحه کلید و تلفن همراه ایجاد شده است.
در بازاریابی مدرن با توجه به امکانات و رسانه های خصوصی مانند اینترنت ،
ایمیل و تلفن همراه و دیگر فضاهای اختصاصی مجازی برای هر فرد و پشتیبانی
بانک های اطلاعاتی قوی در این زمینه که فناوری اطلاعات آن را امکان پذیر
ساخته است ما شاهد تبلیغات اختصاصی برای یکایک مشتریان هستیم در حالی که در
بازاریابی کلاسیک تبلیغات برای همه انجام می شود حال آنکه بسیاری از هزینه
های تبلیغات مربوط به کسانی می شود که نه در بازار هدف قرار داشتند و نه
آن را می دیدند.
منبع خبر : مجله محیطی دات کام
تاثیر بازاریابی رسانههای اجتماعی (SMM) بر گردشگری
تاثیرات تبلیغات دهان به دهان بر رفتار مصرف کنندگان از طریق بازاریابی ویروسی
امروز کشورهای پیشرفته از ضدتبلیغ برای تبلیغات گسترده و اثر گذار خود استفاده می کنند و به مراتب اثر ضد تبلیغ اثر مضاعفی روی مخاطب دارد و در تمام مسائل سیاسی اقتصادی و نظامی ابعاد این مسئله گسترش یافته و شاهد آن هستیم، این در حالی است که برخی افراد دانسته یا ندانسته دچار تله ضد تبلیغ می شوند و از اثرات زیانبار آن بسیار دچار خسارت های مالی و معنوی و بعضا غیر قابل برگشتی می شوند.
اگر در حوزه تبلیغات محیطی می خواهید وارد شوید می بایست زیر ساخت های مناسب و کافی را داشته باشید. رسانه محیطی بقدری قدرتمند است که می تواند کسب و کار شما را متحول کند و عکس آن اگر زیر ساخت های مناسب و کافی را نداشته باشید میتواند تبدیل به یک ضد تبلیغ شود. بطول مثال شما محصولی را تبلیغ می کنید که توان تولید آن را بصورت گسترده ندارید. این فرصت برای کسب و کار شما به یک ضد تبلیغ تبدیل خواهد شد.
بدیهی است که چه در امور معنوی و چه در امور مادی و بازرگانی، این تبلیغ یا آگهی (اطلاع رسانی و آگاهی بخشی)، باید به همراه جاذبه باشد تا در مخاطب میل و رغبت به رویآوردن و گرویدن ایجاد نماید و اگر دافعه ایجاد کند، به آن میگویند “ضد تبلیغ”،در تبلیغ (آگهی)، اصول و چارچوبهایی وجود دارد که اگر رعایت شود، بازدهی را افزایش میدهد و اگر نشود، چه بسا حتی تبلیغ را به ضد تبلیغ مبدل نماید.
یکی از شیوه های تبلیغی از نظر منتقدان در مفهوم عام ضد تبلیغ می باشد که مجله محیطی برای توضیح و آشنایی در زمینه استفاده از ضد تبلیغ برای تبلیغات با توضیح یک مثال از آگهی های تجاری در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ پرداخته است که به شرح ذیل می باشد:
طراحان و سازندگان آگهی های تجارتی در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بخش مهمی از تبلیغات خود را روی الگوهای سنتی قشر جداگانه زنان و مردان در خانه و جامعه، کارآمدی و قابل اعتمادبودن محصول مورد بحث و الهام گرفتن از جامعه بی نقض و عیب موسوم به «رویای آمریکایی» استوار کرده بودند.
اما شرکت اتومبیل سازی فولکس واگن به شکلی بسیار متواضعانه این رسوم و باورها را درهم شکست. مدل «بیتل» (سوسک) از محصولات شرکت فولکس قورباغه ای معروف بود، اتومبیل موردعلاقه مردم آمریکا و یا مناسب روش زندگی آنان نبود. اولا که محصول آلمان بود که در دهه های پس از جنگ جهانی دوم، مردم آمریکا هنوز دید خوبی نسبت به آنها نداشتند. ثانیا شکل و شمایل بسیار عجیبی داشت و موتور آن با سر و صدای فراوان ناله می کرد.
در مقابل در آن زمان اتومبیل های موردعلاقه مردم آمریکا بسیار بزرگ، با موتورهای پرقدرت و با ظاهری بسیار «شیک» و پرزرق و برق بودند. در دهه هایی که اتومبیل سازان آمریکایی از شکوه و قدرت صنعت هواپیماسازی الهام می گرفتند مدل «بیتل» ساخت فولکس واگن بسیار لخت و قلمبه به نظر می رسید.
اما در سال ۱۹۵۹ شرکت فولکس واگن کارزار تبلیغاتی معروف خود با عنوان «به کوچک فکر کن» را به راه انداخت و با این کار مشخصا اندازه محصول خود را که بیش از همه در آمریکا عجیب به نظر می رسید هدف گرفت.
در این آگهی های تجارتی برخلاف شیوه مرسوم در آن زمان نه از دختران خوش
قد و بالا خبری بود و نه از ظاهر مردان موفق و شیک پوش که این اتومبیل را
بخواهند و برانند. با این وجود این آگهی ها به یک نقطه تحول بزرگ بدل شد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان صنعت تبلیغات، فعالیت های تبلیغاتی فولکس
واگن را می توان دوران پسامدرن آگهی های تجارتی نامید. دورانی که برخلاف
کلیشه های جدی و تکراری، طنز و حتی به شوخی گرفتن محصول مورد بحث راه را
برای جلب توجه عموم به آن گشود.
پس از آن شرکت فولکس واگن یک کارزار تبلیغاتی دیگر را با عنوان «لیمو ترش» (اصطلاحی که در آمریکا برای اتومبیل های پرخرج و نیازمند تعمیر استفاده می شود) آغاز کرد که در آن اینطور جلوه داده می شد که خریداران اتومبیل های شرکت فولکس واگن در حال نابودکردن خودروهای مزخرف هستند و با زیرکی پیام می داد که «بیتل» هم یک «لیموترش» است.
در یک تمام صفحه روزنامه تصویری از یک بیتل سیاه آمده بود که زیر آن کلمه «لیموترش» با حروف بزرگ چاپ و در زیر آن چگونگی کنترل کیفیت و اینکه چگونه معایب این مدل قبل از اینکه به دست مصرف کننده برسد رفع می شود، نوشته شده بود و در آخر با این جمله تمام می شد؛ «ما لیموترش می چینیم و شما آلو تحویل می گیرید».این برای نخستین بار بود که چیزی به عنوان «ضدتبلیغ» در یک آگهی تجاری استفاده می شد.
امروزه کارشناسان صنعت تبلیغات با تحقیقات فراوان متوجه شده اند نقش ضد
تبلیغات برای تبلیغات موثرتر و پیچیده تر و در عین حال بسیار تاثیر گذارتر
از انواع تبلیغات مستقیم است.این در حالی است که شرکتهای پیش روی جهان مثل
مایکروسافت و اینتل و ای بی ام و…..سعی نموده اند علاوه بر تاکید بر اصول
اخلاقی حاکم بر سازمانشان بصورت عملیاتی و نمادین در تبلیغ های گسترده خود
حتی بر کارهای خیریه و بنفع اجتماع تاکید داشته آنرا زیر ذره بین تبلیغات
ببرند. برای مثال ریچارد برانسون میلیاردر بزرگ در کتاب “درنگ نکن انجامش
بده ” می گوید : به کسی صدمه نزنید و همواره به این فکر کنید که چه کارهایی
می توانید انجام دهید تا به دیگران کمک کنید و کارهای خیر انجام دهید .
نکته مهم دیگر این است که متاسفانه در تبلیغات و معرفی خود همیشه به آشتی
با جامعه هدف بیندیشیم نه اینکه خود را برتر از جامعه هدف و یک پدیده نو
ظهور و یا تافته جدا بافته معرف کنید که این خود ضد تبلیغ است.
انجمن بینالمللی تبلیغات (ANA) و اتحادیه تبلیغاتی (TAC) گزارشی
را از تأثیر گستردهی هزینههای تبلیغات بر اقتصاد آمریکا منتشر کردند. این
گزارش بیان میکند که صنعت تبلیغات ۳٫۴ تریلیون دلار به تولید ناخالص
داخلی GDP آمریکا کمک میکند که معادل با ۱۹ درصد بازده کل اقتصادی ایالات
متحده است.
نکات برجستهی این تحقیق از دید گروه جهانی IHS شامل موارد زیر میشود:
– هزینههای تبلیغاتی در کل ۵٫۸ تریلیون دلار تولید میکنند که شامل
هزینههای مستقیم حاصل از فروش و هزینههای غیرمستقیم ناشی از آن میگردد.
– ۱۶ در صد کل هزینهها مربوط به فعالیتهای فروش در آمریکاست.
– پیشبینی میگردد نرخ سالانهی هزینههای تبلیغات تا سال ۲۰۱۹ بهطور متوسط ۳٫۳ درصد افزایش یابد.
– تا سال ۲۰۱۹ صنعت تبلیغات بهصورت مستقیم و غیرمستقیم ۷٫۴ تریلیون دلار اقتصاد آمریکا را رشد خواهد داد.
– تا سال ۲۰۱۹ صنعت تبلیغات به کمک حمایت بیش از ۲۳ میلیون شغل خواهد آمد.
باب فلاناگان Bob Flanagan مدیر HIS در یک مصاحبهی مطبوعاتی اعلام کرد که
اطلاعات نشان میدهد بهمرور زمان صنعت تبلیغات سود منحصربهفردی برای
اقتصاد آمریکا به همراه خواهد آورد. توجه به صنعت تبلیغات تأثیر گستردهای
بر خروج کالا و خدمات در کشور خواهد داشت و باعث ایجاد اشتغال و حفظ آن
میگردد.
فلاناگان در تماسی مصاحبهای که جهت مشاوره با وی گرفته شد تشریح کرد که:
دادههای IRS مربوط به مخارج تبلیغات پذیرفتهشده مطابق با سه عامل زیر موردبررسی قرار گرفتند:
۱- هزینهی واقعی مصرفکننده که برابر ۷۰ درصد فعالیت اقتصادی آمریکاست.
۲- نرخ بیکاری که بهعنوان شاخص سلامت اقتصاد و ضریب اطمینان مصرفکننده شناخته میشود.
۳- سایر هزینهها
بهعنوانمثال اگر یک دلار صرف تبلیغات شود خروجی اقتصادی آن ۲۰ دلار
بهعنوان سود فروش خواهد بود. برای تبلیغات یک شرکت پرداخت یک دلار برابر
است با هزینه هشت دلار در فروش مستقیم که باعث خرید مجدد از تأمینکننده
میشود؛ بنابراین آن یک دلار اولیه در تبلیغات موجب حدوداً پنج دلار سود
در زنجیره فروش میشود. کارمندان شرکت دوباره آن یک دلار را روی تبلیغ صرف
میکنند و موجب میشود که شش دلار سود دیگر در هزینههای مربوط به
مصرفکننده ایجاد شود.
این گزارش بیان میکند که در سال ۲۰۱۴ تبلیغات موجب حمایت از ۲۰ میلیون شغل در آمریکا شده است.
حمایت ۱٫۹ تریلیون دلاری در بخش حقوق و دستمزد و حمایت ۱۷ درصدی از درآمد
کل کار در آمریکا و حمایت تبلیغاتی به ازای هر شغل در ۳۴ ایالت آمریکا
نتیجه سرمایهگذاری اصولی در صنعت تبلیغات است.
منبع : http://brandchannel.com
http://www.imarketor.com/%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA/%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7/
اکنون مدتی است که شاهدیم برخی شرکتها نام تجاری کالاها و خدمات خود را بر روی دیگر محصولات خود نیز میگذارند و یا حتی محصولی کاملاً متفاوت در گروه کاری کاملاً متفاوت را با نامهای یکسانی روانه بازار میکنند (در تبلیغات فراوان دیدهاید) که این کار البته دو دلیل دارد، دلیل اول که عمومیت بیشتری دارد موفقیت محصول اول با نام تجاری اول برای آن محصول است که چون در بازار گل کرده حالا تولیدکننده به فکر آن میافتد که محصولات مشابه یا غیرمشابهی را با همان نام تولید کند.
دلیل دوم که از اولی بدتر است این است که برخی به یک نام دلبسته میشوند و دوست دارند اسم مورد علاقه خود را بر روی هر محصولی بگذارند (از مسواک بگیر تا برس حمام!) حالا این اسم میخواهد اسم نامزد تولیدکننده و یا اسم کوچکش. فرض کنید از فردا نام روزنامه را بگذارند روزنامه «بابک فردا» و هر ستون آن را به شکلی با بابک ترکیب کنند. مثلاً «گزارش بابک»، «خبر بابک»، «اصناف بابک»، «حوادث بابک»، «سیاست بابک»، «اقتصاد بابک»، «اندیشه بابک» و…
(راستی بد فکری هم نیست، تنها یک اشکال وجود دارد و آن اینکه به جز بابکها کس دیگری احتمالاً روزنامه را نخواهد خواند.)
امیدوارم مطلب قابل درک شده باشد، حال برای جالبتر شدن این قصه خواندنی را بخوانید.
بیشتر طراحان سازمانی همگام با یک سازمان یا درون سازمان، محصولات یا ارتباطات تصویری آن را طراحی نموده و همراه مدیریت، فروشندگان، مهندسان و کارگران تولید در کار سازمان مشارکت میکنند. سازمان از تعدادی اجزاء تشکیل شده و گاهی برای تشخص بخشیدن، ویژگی هایی به آنها نسبت داده می شود. یکی از این ویژگی ها، هویت است. هویت مثبت، یک مزیت رقابتی برای سازمان است. در انسان، هویت، کیفیتی است که او را از افراد دیگر متمایز می سازد و از راه ظاهر، رفتار و ارزش های شخص دریافت می شود. هویت برای سازمان نیز مطرح می شود.
تعریف هویت بصری
هویت بصری مجموعه عوامل بصری است که یک هدف یکپارچه را برای برند دنبال می کند و باعث ایجاد هماهنگی بین تمامی ارکان خارجی و داخلی سازمان (دست اندرکاران ) یک برند می شود. هویت بصری نمایش دهنده شخصیت، اعتبار، چشم انداز، شیوه کار یک برند و بیانگر ارزش های حرفه ای یک سازمان در بالاترین استانداردهای موجود است. هدف از ارائه هویت بصری یکپارچه، ایجاد تصویر خاص و مثبت در ذهن مخاطب و نیز حفاظت از هویت بصری برند است.
هویت بصری یک نشانه، لوگو تایپ و یا ویزیت نیست. بلکه تصویر متحد و یکدست از مجموعه اوراق اداری، نشانه، مهر و امضاء برند، تابلو ها، وضعیت نمایش برند در هدایا، رنگ و رایحه سازمانی، فونت های استاندارد و اصول و قواعد نمایش آنهاست و با سرمایه گذاری درست در راه آن، باعث افزایش ارزش افزوده نام تجاری شده و چهره سازمانی را نزد مخاطبان، سهامداران و دست اندکاران دائماً یادآور می شود.
هویت سازمانی
سازمان ها سیستمهای اجتماعی هستند که به صورت یک پیکر واحد برای رسیدن به هدف های معین ایجاد میشوند. ساختار آن ها به گونهای است که افراد بتوانند برای اداره کردن کار با یکدیگر، همکاری و مشارکت کنند.
ویت سازمانی، یک ابزار استراتژیک برای رسیدن به هدف ها و چشماندازهاست. جومِری هچ، پروفسور تئوری سازمانی در دانشگاه ویرجینیا، درباره هویت سازمانی این گونه می نویسد: «هویت سازمانی مربوط به تجارب و ایده هایی است که اعضا به طور کلی از سازمان دارند. هویت سازمانی چیزی است که کارمندان درباره شرکت دریافت، حس و فکر می کنند و به عنوان یک فهم معمول مشترک از ارزش ها و ویژگی های روشن سازمان، پذیرفته می شوند.»
هویت سازمانی مشابه هویت انسانی، به ویژگی های متمایز کننده سازمانی می پردازد ولی عاملی که آن را متفاوت میسازد این است که هویت سازمانی در حد بزرگتری ارائه می شود.
هویت سازمانی نباید با تصویر سازمان (برندینگ) اشتباه گرفت. زیرا هویت بر مسائل داخل سازمان و تصویر، به دریافت خارج از سازمان مربوط میشود.
اگر هویت یک مزّیت رقابتی محسوب شود، تصویری که مشتریان و سرمایه گذاران از سازمان دارند میتواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
هویت شرکت
هویت شرکت، حقیقت و یکتایی یک سازمان است و به تصویر داخلی، خارجی و اعتبار آن از راه ارتباطات شرکت مربوط میشود. چشم انداز هویت شرکت، وسیع تر از هویت سازمانی و به دیدگاه افراد داخل سازمان مربوط است.
هویت شرکتی، یک اختراع جدید نیست. در فاصله زمانی ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، سازمان ها بیشتر درباره هویتشان آگاهی یافتند. شرکتهای بسیاری از دانش طراحان برای خلق سبک های خانگی یا هویت شرکتی استفاده کردند.
اگر چه شرکت ها کار با هویت شرکتی را در اوایل دهه ۵۰ آغاز کردند، ولی تا دهه ۷۰ و ۸۰ اکثر مدیران پتانسیل رقابتی هویت شرکتی را درک نکرده بودند. یکی از پیشتازان در زمینه هویت شرکتی، والی اولینز بنیانگذار شرکت مشاورهای ولف اولینز، درزمینه نشانه های انحصاری است. از سایت اینترنتی شرکت می توان دریافت که چگونه ولف اولینز در طول سالهای۷۰ تا۸۰ ، به طور فزاینده با حقیقت یک سازمان درگیر شد و کانون توجه اش را به سمت هویت متوجه ساخت. آنها مطلب را با این جمله پایان میدهند: «هویت، جوهره استحکام و پایداری سازمان است که این جوهره از اهمیت زیادی برخوردار است». اگر از هویت به عنوان یک ابزار استراتژیک استفاده شود، باید به دقت پرورش و نگهداری شود.
نقش طراحان در خلق هویت سازمانی
سازمان همیشه در حال برقراری ارتباط است و از این راه تصویر سازمان شکل داده میشود. هویت سازمان، هویتی است که شرکت آن را باید با هوشیاری به نمایش گذارد و این امر مستلزم طراحی خلاقانه، جذاب و هدفمند است.
طراحی غالبا به عنوان نقشه و الگو، و عمل طراحی به عنوان طرح ریزی، ساخت نمونه و نقشه کشی تعبیر می شود. طراحی فرآیند حل مشکل است و به وسیله آن سنت ها و پیشنهادها، ساختار یافته می شوند تا به هدفها دست یابند. افرادی که با این فرآیند کار می کنند به عنوان طراح شناخته میشوند.
وضعیت و انتظارات سازمان در حیطه محصولات، رفتار و محیط، در قالب مرزهای مفهومی طرح، توسط طراحان تعریف می شود. عناصر تصویری که در راستای معرفی هویت سازمانی ارائه می شوند، عبارتند از: علایم تجاری، لوگوها و نشانه ها که جزو قلمرو طراحان گرافیک می باشند. طراحان با مشاوران گوناگون همکاری میکنند. آن ها همچنین با گرافیک محصول، طراحی تایپوگرافی، سمبل ها و گرافیک های به کار رفته روی محصول، نیز کار میکنند.
هویت سازمانی مجموع طراحی محصول، ارتباطات و محیط است و مدیریت همه این عناصر طراحی، منجر به بیان چگونگی نگرش موسسان به شرکت میشود. اگر شرکت یک استراتژی طراحی پیوسته و منطقی را ـ که متشکل از قوانینی برای نظم بخشیدن به مدیریت هویت شرکت است ـ حفظ کند، محصولات یکنواخت شکل داده خواهند شد؛ حتی اگر طراحان تغییر کنند. بنابراین محصولات از هویت شرکت حمایت خواهند کرد.
طراحی خوب، هم توقعات را برآورده می سازد و هم توقعات را به وجود میآورد. طراحی محصول به خودی خود کیفیت را متعهد میشود و با طرح خوب به تعهد خود عمل میکند. به طور سنتی، از طراحان، به ویژه در زمینه توسعه محصولات، انتظار میرود که عملکرد سازمان در محصولات و طرح ها نمود پیدا نماید و نگاه کردن به آنها لذت بخش باشد. این حقیقت که ظاهر کار هدف و چشم انداز سازمان را به مخاطبان انتقال می دهد، غالباً فراموش میشود.
طراحی هویت سازمانی، احساسات را در افراد برمی انگیزند و طراحان باید احساساتی را انتقال دهند که سازمان تمایل به برانگیختن آنها دارد.
نتیجه گیری
هویت بصری چهره یک برند است و تمام عناصر بصری که مشتری در برخورد با یک سازمان با آن مواجه می شود را در بر می گیرد و جنبه یادآوری سازمان به مشتری است. تاثیر اولیه قدرتمند و در عین حال جذاب و ماندگار در ذهن مشتری مهم ترین عاملی است که در خلق هویت بصری باید مد نظر قرار داد. دست یابی به این مهم تنها از طریق خلق هویتی خلاقانه، اثر بخش، کارا و متناسب با کاربرد محصولات و خدمات سازمان امکان پذیر است. در طراحی این عناصر حفظ تعهد و حرکت در مسیر استراتژی برند باعث ایجاد عناصری متناسب با شخصیت، ارزش های برند و در عین حال هم راستا و هماهنگ با یکدیگر و ماموریت برند می شود. کارشناسان متخصص طراحی با بهره مندی از علم روز دنیا و با توجه به نتایج تحقیقات صورت گرفته برای هر سازمان هویت بصری منحصر به فردی در راستای تاثیرگذاری قاطع آن سازمان در ذهن مخاطبان خود، خلق می کنند.
http://www.businessdictionary.com/definition/visual-identity.html
http://www.brandchannel.com/education_glossary.asp#Top
http://www.netcapricorn.com/buy_ads.html
http://www.farahang.ir/page/91/%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%B5%D8%B1%DB%8C(visual-identity)
با اینکه بیشتر کمپینها با خوش شانسی و زمانبندی درست ویروسی (Viral) شدهاند، روشهایی وجود دارند که شما میتوانید برای برندتان از آنها استفاده کنید تا محتوای ویروسی (Viral Content) بسازید.
نویسنده:
معصومه قاسمی
استاد راهنما: آقای دکتر احسان احد مطلق
کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (بینالملل)
دانشگاه پیام نور واحد ری
چکیده:
روانشناسی رنگ،شاخه ای از علم روانشاسی رفتار است که به مطالعه چگونگی
تاثیر رنگ بر رفتار انسان میپردازد. رنگ باعث افزایش فروش محصولات می شود و
ابزار قدرتمندی برای بازاریابی
است که به تمایل مشتریان به نفوذ بر آنان تاثیر فراوانی دارد. انسان
پیوسته چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ رواشناختی تحت تأثیر رنگها بوده و
بدیهی است که چگونگی تأثیر انسان از رنگ ها ماهیت کاملاً روانی داشته و به
طور غیر مستقیم در هنجار ها، واکنش ها، عکس العمل ها و رفتارهای فرد موثر
باشد.بازاریابان به تدریج در می یابد که رنگ باید نقشی اساسی تر در فرایند
طراحی تا تولید بازی کند، مردم نیز نکته سنج و باریک بین شده اند، به گونه
ای که رنگ را در قالب طراحی محصول می بینند این بیداری عمومی، جوی را می
سازد که در روند طراحی تا فروش احساس می شود و در شیوه انتخاب خریدار تأثیر
می گذارد.
این مقاله با مقدمه ای که حاوی اهمیت
پرداختن به روانشناسی رنگ در بازاریابی و طراحی برند شروع شده و پس از بیان
مساله به معرفی رنگ و برند و برندسازی و ادامه مفصلا به توضیح روانشناسی
رنگ و معانی رنگها در فرهنگها و مذاهب مختلف و همچنین استفاده از رنگهای
مناسب و تاثیر جنسیت وسن مخاطبین و... در تبلیغات و طراحی برند پرداخته است و در نهایت پیشنهاداتی جهت بهبود اثربخشی استفاده از رنگها ارائه گردیده است.
تحقیق حاضر از نوع علمی کاربردی می باشد و از آن جهت مهم است که بتوانیم
مسایل و مشکلاتی که به طور معمول در بلند مدت حل می شوند را بهتر از قبل
انجام دهیم تا شاهد رشد وشکوفایی بیشتری باشیم.
واژگان کلیدی: رنگ، روانشناسی رنگ، برند، بازاریابی، تبلیغات
مقدمه:
بشر از دیرباز با تأثیر پذیری از محیط رنگی طبیعت پیرامون خویش، نسبت به
رنگ حساس بوده و از رنگ در زمینه های مختلف استفاده فراوانی کرده است علاوه
بر آنکه رنگ در ایجاد ارتباط و پیام رسانی نقش مهم و چشمگیری دارد، در
جوامع مختلف به عنوان نماد عاطفی، فرهنگی، قومی و ملی به کار رفته
است.امروزه رنگ ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های تصویری ارتباطات،
کارکرد چشمگیری در بازاریابی یافتهاند و در تبلیغات نیز اغلب به عنوان
عاملی موثر انگاشته میشوند استفاده از رنگ های متفاوت باعث شده تا اکثر
افراد و پزشکان بهروانشناسی رنگ ها روی بیاورند و سعی کنند افرادی را که با
آن ها در ارتباط هستند را ، از روی رنگ روانشناسی کنند و به خصوصیات آنها
پی ببرند .اکثر فروشندگان کالاهای که ما روزمره مصرف می نماییم ، با توجه
به نوع محصول سعی میکنند از رنگ مخصوص آن استفاده نمایند ، به طور مثال
برای بسته بندی کردن یک صابون و یا مواد شوینده از رنگ آبی روشن به خاطر
پاکی و زلالی آن استفاده میکنند و یا از رنگ قرمز تیره و قهوهای برای
محصولاتی که تند یا بد بو باشند استفاده می نمایند. رنگ اولین نمادی است که
موجب جلب توجه مخاطب میشود ، شکل و نوشته به ترتیب بعد از رنگ سبب جذب یا
دفع مشتری میگردند . رنگ را فروشنده خاموش می نامند که باید به گونه ای
به کار گرفته شود در نگاه اول مخاطب را به خود جذب کند، همچنین میتواند
تاثیرات زیادی بر تصمیم خرید و نگرش مخاطبین در خصوص یک محصول و برند داشته
باشد. قسمتی از ارزیابی کیفی مردم ازبرند براساس رنگ صورت میگیرد از
اینرو استفاده سنجیده از آن میتواند منجر به برانگیختن تمایلات مشتریان
گردد.اما اغلب توجه به رنگ ها ، محدود به مسائل فنی ، زیبایی و هارمونی است
و توجه اندکی به مفاهیم و تاثیرات روانی آن میشود . از این رو، با شناخت
تاثیرات رنگها بر تمایلات و رفتار مشتریان، مدیران بازاریابی میتوانند
فعالیتهای خود را به صورت اثربخشتری انجام دهند (یوسفی فر, 1391)
ارزیابی چشم انداز هوش تجاری(BI) در موفقیت مدیریت برند در سازمان ها
مولفین: روح الله تولایی، شهربانو تاج میری گندایی، محمد تاج میری گندایی
سال انتشار (میلادی): 2015
وضعیت : تمام متن
منبع انتشار: کنفرانس بین المللی مدیریت، اقتصاد و مهندسی صنایع، 26 خردادماه 1394، مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما
تهیه و تنظیم: ارسال شده توسط عضو پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
چکیده: در
دنیای به شدت رقابتی امروز، مدیران برای پیشبرد محصول و خدمات سازمان ها
در میدان رقابت، نیازمند راهبردی جهت منحصربفرد شدن هستند. بسخنی دیگر،
داشتن ابزاری جهت متمایز سازی سازمان و محصولات از رقبا و محصولاتشان. برند
و مدیریت آن این نیاز را رفع می سازد. از تکنیک ها و ابزارهای حمایت گر
مدیران ارشد و مدیران برند، جهت اخذ تصمیم به موقع و سریع در میان انبوه
اطلاعات و داده های گوناگون، سیستم هوش تجاری (BI) است. هدف از این پژوهش
ارزیابی و بررسی چشم انداز هوش تجاری بر موفقیت مدیریت برند در سازمان ها
می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و تحلیلی-توصیفی می باشد. ابزار
جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد ارائه ی تحلیل
یافته ی داده ها در پاسخ به نیازهای مشتری و حفظ آن ها که از عناصر اصلی
ماندگاری یک برند می باشد از ابزارهای هوش تجاری است. بکارگیری سیستم هوش
تجاری در یک سازمان جهت تحلیل و پیش بینی سریع حجم وسیع اطلاعات و تبدیل آن
ها به دانش، به مدیران برند امکان دستیابی به اهداف سازمان نظیر داشتن
مزیت رقابتی، حفظ عملکردی مثبت و مستمر و تصمیم گیری بهنگام و صحیح را می
دهد. گرفتن تصمیمات صحیح و به موقع در سازمان می تواند موفقیت آن را در
عرصه ی رقابت تضمین نماید. با ضمانت بقا و حفظ ارزش سازمان و نام تجاری آن،
اهداف مدیریت برند محقق می شود.
واژه های کلیدی: سیستم هوش تجاری، ابزار تصمیم گیری مدیریت، مزیت رقابتی، برند، مدیریت برند
آیا تا به حال به چگونگی استفاده از هشتگ Hashtag برای
کمپین بازاریابی Marketing Campaign فکر کردهاید؟ نقش استفاده از هشتگ در
کمپین دیجیتال مارکتینگ Digital Marketing Campaign را میدانید؟
در زیر چند قانون استفاده از هشتگ در کمپین آنلاین مارکتینگ را به شما میگوییم، که امتحان خود را پس دادهاند:
همانطور که میدانید، هشتگ hashtag با علامت # در پستهای شبکههای اجتماعی
استفاده میشود تا کاربران راحتتر موضوعات مشترک را پیگیری و دنبال کنند.
اولین قدم : هشتگ کمتر
هرچه تعداد هشتگهای شما کمتر باشد کمپین شما منحصربفردتر و مخاطب شما
هدفمندتر خواهند بود و حتماً در نظر داشته باشید که برای هر یک از
کمپینهای خود هشتگ مجزا خلق کنید.
خلق هشتگ مجزا برای کمپین میتواند نزدیک به شعار (اسلوگان Slogan) کمپین تبلیغاتی شما باشد.
دوم : هشتگ کوتاه
نیازی نیست کل نام کمپین شما بصورت هشتگ #طرح_سپاس_از_سپرده_کوتاه_مدت
انتخاب شود. درصورتیکه نمیتوانید هشتگ تک حرفی انتخاب کنید میتوانید
هشتگی تلفیقی داشته باشید ولی هشتگ شما بیش از دو کلمه نباشد.
نمونه خلق هشتگ : #شادهستیم : کمپین عکاسی بانک سامان / #تابستونیک : کمپین تابستانی پاناسونیک
سوم : هشتگ هماهنگ با مطلب
از نوشتن هشتگهای بدون ارتباط با مطلب خود اکیداً خودداری کنید. یادتان نرود که شما یک برند هستید و به اعتبار خود لطمه نزنید.
چهارم : قراردهی درست هشتگ در جملات
از دو روش، هشتگ را در پست خود استفاده کنید:
الف ) استفاده در جمله : که سعی کنید بیش از دو هشتگ در هر جمله نباشد و
تاکید میشود که جمله خود را به تعداد زیادی از هشتگ پشت سرهم تبدیل نکنید.
نمونه : امیدوارم یک صبح #بهاری دیگر را با #رانی پرانرژی شروع کنید.
ب ) استفاده خارج از جمله : در یک نمونه جمله را بدون هشتگ بنویسید و در آخر از چند هشتگ مرتبط استفاده کنید.
نمونه : همیشه و همه جا پر انرژی و با لبخند باشید. #رانی #Rani
پنجم : غلط املایی
شما بهعنوان یک برند، نباید هیچگاه در جایگاه عجولانه قرار بگیرید. حتماً متن و هشتگهای خود را چک کنید تا غلط املایی نداشته باشد.
در آخر همانطور که استفاده از هشتگ بسیار ساده است ولی میتواند مانند
شمشیری دولبه عمل کند و عدم رعایت نکات ریزی مانند موارد فوق میتواند باعث
ناراحتی مخاطب شود و پستهای شما را بهعنوان مزاحم معرفی کند.
طراحی مدل فرایندی برندسازی کارآفرینانه در کسبوکارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی | ص. 13-44 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید حمید خداداد حسینی، امیر محمد گلابی ، جهانگیر یدالهی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (787 مشاهده) | متن کامل (PDF) (511 دریافت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
توسعه روشی مبتنی بر مدل کلر جهت سنجش وجهه برند: مطالعه صنعت لوازم خانگی کوچک | ص. 45-74 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وحیده رفیعی طباطبایی ، منوچهر نجمی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (650 مشاهده) | متن کامل (PDF) (325 دریافت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسایی عوامل موثر بر قصد خرید کالاهای با برند خارجی در ایران (مورد مطالعه: لوازم خانگی، برند بوش و سامسونگ) | ص. 75-99 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهره دهدشتی شاهرخ، امین کهیاری حقیقت ، امین عطوفی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (1272 مشاهده) | متن کامل (PDF) (718 دریافت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیادهسازی استراتژی برندینگ بر مبنای ابعاد سطح فرد محور مدل روانشناسی مصرفکننده از برند (رویکرد تلفیقی مدل کانو، گسترش عملکرد کیفیت و پارتو) | ص. 101-125 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید محمد طباطبایی نسب، ابوالفضل نوری ، رضا ابراهیم زاده پزشکی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (850 مشاهده) | متن کامل (PDF) (434 دریافت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبیین نقش عوامل مربوط به برند و عناصر منتخب آمیخته بازاریابی در قصد خرید برند ملی | ص. 127-156 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میثم شیرخدایی، امیرحسین نوری پور ، فاطمه شریعتی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (796 مشاهده) | متن کامل (PDF) (507 دریافت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی شبکه سازههای شناختی مرتبط با برند با توجه به جنسیت مصرفکنندگان در چارچوب نظریه جرج کِلی وآزمونRep)) | ص. 157-192 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سمیه سادات مکیان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (705 مشاهده) | متن کامل (PDF) (244 دریافت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی عوامل موثر بر نگرش مشتریان به بسته بندی سبز و قصد خرید آنها | ص. 218-224 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دکتر طهمورث حسنقلی پور یاسوری، آقای علیرضا مسیبی، آقای مهدی نجفی سیاهرودی ، آقای سید مسلم علوی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده (1151 مشاهده) | متن کامل (PDF) (491 دریافت)
|
میر حسین شفقی زاده(
www.Amirshafaghi.blogspot.com
amir.shafaghi@yahoo.com
مجله توسعه مهندسی فروش ، زمستان 1388
نوشتن متون تبلیغاتی خوب زمان می برد . ابتدائا باید خاطر نشان کرد که نوشتن هنر مشکلی است و اگر چه نوشتن متون تبلیغاتی می تواند آسان باشد ولی قوانین سختی برای آن وجود دارند . کلماتی که توسط یک نویسنده متون تبلیغاتی ماهر کنار هم چیده می شوند ، در ایجاد انگیزه و مجاب کردن مشتریان به خرید ، نقش بارزی بازی می کنند . عموما ، در صحبت کردن ، وقتی کمتر می گویید مخاطبان بهتر آنها را بخاطر میسپارند. 9 قانون برای نوشتن متون تبلیغاتی که منجر به فروش می شوند وجود دارد که عبارتند از :
آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله علوم اجتماعی(دانشگاه علامه طباطبائی) » زمستان 1383 و بهار 1384 - شماره 28 و 29 (از صفحه 213 تا 238)
URL : http://www.noormags.com/view/fa/ArticlePage/743613
عنوان مقاله: پی آمدهای جهانی شدن بر صنعت تبلیغات (26 صفحه)
نویسنده : بهرامی کمیل، نظام
چکیده :
جهانی شدن عرصههای جدیدی را برای رشد و شکوفایی صنعت تبلیغات ایجاد کرده و صنعت تبلیغات نیز با بهرهگیری از آخرین تکنولوژیها،بستر مناسب را برای تسریع این روند مهیا نموده است.در این تعامل،نقش شرکتهای چند ملیتی و نظامهای سیاسی نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده است.نویسنده با بررسی موضوعات مذکور به تشریح این رابطهء دوسویه از دیدگاه افرادی چون یورگن هابرماس،مانوئل کاستلز و جورج ریترز پرداخته است.