نورو مارکتینگ Neuro Marketing و تاثیراتش بر بازاریابی و تبلیغات
●تعریفی از نورو مارکتینگ:
نورومارکتینگ، ترکیبی از دو واژهی عصب و بازاریابی، و بیانگر فعالیت در دو حوزه و رشتهی مختلف علوم عصبشناسی و مطالعات بازاریابی است.
نورومارکتینگ نوید دهنده نوع جدیدی از بازاریابی است که کاملا ماهیت میان رشته ای دارد. جایی که علوم مدیریت، عصب شناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر به هم پیوند می خورند.
در واقع ایرادی اساسی در روشهای بازاریابی سنتی موجب آن شد تا بازاریابان با همکاری عصبشناسان و متخصصان علوم مغزی، به فکر ابداع این روش بیفتند.
این دانش شگفتانگیز و نوظهور، نقشهی ذهنی مشتریان را در اختیار مدیران بنگاههای اقتصادی و بازاریابان میگذارد. نورومارکتینگ درک بهتر عملکرد مغز است تا بتوان عملیات بازاریابی و فروش را بهبود بخشید.
اگر قبول کنیم که هر کدام از ما در موقع خرید دست به عملی از نوع تصمیمگیری میزنیم، پس در هر خرید، یک فعالیت ذهنی پیچیده انجام میدهیم. فعالیتی که بشدت درگیر مسائل روانی است.
●"" هدف نورومارکتینگ Neuro Marketing ""
مهمترین هدف نورومارکتینگ، بررسی واکنشهای مغزی، هیجانی، و یا ادراکی ذهن مشتری در برابر محرکهای بازاریابی است. همانطور که گفته شد، محققان نورومارکتینگ از فناوریهای مختلفی برای درک واکنش مصرفکنندگان بهره میبرند تا به شرکتها کمک کنند برای ایجاد برند، تولید و طراحی محصولات جدید، رفع اشکال از محصولات پیشین، ساخت پیامها و تبلیغات اثرگذار، بستهبندی، و برگزاری کمپینهای بازاریابی تمهیداتی را در نظر بگیرند که هر چه بیشتر برای ذهن مصرفکننده خوشایند باشد. همینطور از دیگر اهداف نورومارکتینگ این است که اطلاعات ناپیدا را از مغز مردم استخراج کند. بنابراین، در نورومارکتینگ از مردم هیچ سؤالی پرسیده نمیشود بلکه، اطلاعات مستقیماً بیرون کشیده میشوند.
کاربرد ابزار، دست آوردها، و آزمون های برآمده از رشته های علمی روان شناسی و علوم مغز و اعصاب و عصب شناسی به منظور اندازه گیری و سنجش واکنش های زیستی در مواجهه با محرک های بازاریابی (راهبردهای بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، محصولات جدید و محصولات موجود).
اگر علم عصبشناسی را در دوران نوزادی خود در نظر بگیریم، بازاریابی عصبپایه یا نورومارکتینگ هنوز در دوران جنینی به سر میبرد. بازاریابها بتازگی در جریان احتمال امکان بررسی مغز مشتریان و دستیابی به اطلاعاتی در زمینهی محصول، ترجیحات مشتریان و ارزیابی اثربخشی محصولات و تبلیغات قرار گرفتهاند.
● لازمه ورود به این رشته چیست؟
در ابتدا جهت وارد شدن به این رشته باید سند چشم انداز مناسب فردی را طراحی نمود و بر مبنای آن با تفکری استراتژیک ,برنامه ای استراتژیک را تدوین و اجرا نمود که کاملاً مبتنی بر عوامل محرک رفتار باشد.
پس لازمه وارد شدن به این حرفه آموزش و کسب تجربه مناسب نزد روانشناسی متخصص در زمینه رفتار درمانی ناخودآگاه میباشد تا بتوان با تکنیکهایی خاص در کمترین زمان در رفتار افراد تغییراتی عمیق و هدفمند را بوجود آورد.
خوشبختانه ابزارهای عصبشناسی (نوروساینس) مسیر شناخت رفتارهای حقیقی را همواره کرده است.]
●نوروساینس NEUROSCIENCE چیست:
نورو ساینس یا علم عصب شناسی تلاش براى شناخت و درک دستگاه عصبى، علم نسبتاً جدیدى است که به رشد، ساختار، شیمى،عملکرد و آسیب شناسى دستگاه عصبى مى پردازد.
یکی از هیجان انگیزترین رشته های علمی است که به سرعت رو به پیشرفت است، و تنها ممکن است پیشرفت تدریجی فناوری به نوعی بر سرعت رشد آن تاثیر گذارد.
این روزها با افزایش آگاهی عمومی از مزایای بازاریابی عصب پایه، برخی بانکها، موسسات مالی و موسسات خدمات بیمهای جهت هر چه اثربخشتر کردن اقدامات خود به شیوهها و روشهای برآمده از نوروساینس روی آوردهاند. در این میان، شرکت نوروفوکوس از جمله موسسات پیشتاز ارائه دهندهی خدمات بازاریابی عصب پایه در دنیا است که امروزه مشتریان بسیاری از جمله در حوزهی خدمات بانکداری دارد.
نوروفوکوس با استفاده از ابزارهای علم عصبشناسی سفری هیجانانگیز را در ناخودآگاه مصرفکنندگان ترتیب داده است تا به این وسیله باورها و عقاید عمیق و واقعی آنها نسبت به برند موسسات مالی و پولی را مورد سنجش قرار دهد.
. این یافته ها از طریق بررسی مستقیم ساختار های عصبی مغز انسان بدست آمده و با اطمینان و قاطعیت می توان گفت که نه فرضیه، بلکه قانون هست.
محققان نوروفوکوس در این مطالعه از روش SRT(Subconscious Resonance Test) یا آزمون رزونانس ناخودآگاه بهره بردهاند. آزمون SRT شامل این سه فناوری است:
1. فناوری الکتروانسفالوگرافی (EEG) با وضوح تصویر بالا و حسگرهایی که واکنشهای مغزی افراد را 2000 بار در ثانیه اندازهگیری میکنند.
2. ابزار ردیابی حرکات چشمی که نقاط تمرکز و خیرگی چشم مخاطبان را به دقت شناسایی میکند.
3. واکنشسنج رسانای پوستی (GSR)، که امکان اندازهگیری درگیری هیجانی مخاطبان در مواجهه با محرک مربوطه (مثل یک اگهی تلویزیونی) را با اندازهگیری چیزهایی مثل میزان تعریق و دمای پوست فراهم میکند.
● آموزش باید بر مبنای نیاز های فردی و گروهی باشد .یک فرد آموزش دهنده این رشته باید اشراف کاملی به علم بازاریابی داشته باشد تا بتواند با استفاده از علوم روانشناسی خدمات ویژه ای را به مخاطب خویش ارائه بدهد.
خلاقیت و تاثیر گذاری به روشی نوین شالوده اصلی نورو مارکتینگ میباشد. یک کارشناس برجسته در نورو مارکتینگ کاملا روی رقابت تمرکز نموده بیشتر توجه خود را به ایدههای جدید و محصولات مورد تقاضای بازار هدف خویش جلب خواهد نمود.
داگلاس فنپرت (Douglas Van Praet) از بزرگان نورو مارکتینگ اعتقاد دارد که:
ما به قدری سر خود را با تلاشهای بیهوده برای به چنگ آوردن سهم بازار دیگران گرم میکنیم که از مسألهی بیشینه ساختن سهم بازار و ایجاد بازارهای جدید برای خود غافل میمانیم.
روی انسانها تمرکز کنید نه مصرفکنندگان، واژهی مصرفکننده توأم با گستاخی است و به نوعی به معنای ترجیح دادن منافع سازمان به منافع انسانی است. نقش انسانها این نیست که مصرفکنندهی محصولات باشند، بلکه نقش آنها تامین امیال و نیازهای عمیق، اصیل، و حقیقی زندگیشان است.
●● اقدامات مهم و اساسی در نورو مارکتینگ
1- تمرکز بر روی ذهن و نیاز مخاظب در درجه اول اهمیت قرار میگیرد.
2-دوم حرکات انفجاری و تاثیر گذار بر روی ذهن آنها در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
3-سوم شکستن مقاومت مشتری
4- قانع کردن مغز مشتری
5-راضی کردن مشتری از طریق احساسات وی
6-قانع کردن حافظه مشتری، قانع کردن ناخودآگاه مشتری و قانع کردن خودآگاه مشتری
●● مجداد تاکید میکنم تصمیمات مرتبط با خرید همواره براساس احساسات و هیجانات ناخوآگاه صورت میپذیرند. و تعقل منطقی تنها در انتهای فرآیند و به منظور قضاوت در مورد تصمیمی که گرفته شده کارایی دارد.
نتیجتا تسلط بر عصب شناسی دارای نقشی ویژه در این رشته میباشد. تطبیق چارچوبهای مفهومی عصبشناسی با تصمیمگیری و شناسایی مبنای عصبی فرآیندهای تصمیمگیری از اهمیت ویژ ه ای برخوردار میباشند.
کار نورومارکتینگ شناسائی ناخودآگاه انسان است تا بداند چه چیزهایی مورد پسند انسان واقع می گردد و نیازهای پنهانش چیست.
نورومارکتینگ کلید ذهن انسان را رو می کند و نقشه ذهن هر انسانی را ترسیم می کند، نورو مارکتینگ سوال نمی پرسد بلکه با تحلیل سیگنالها و داده های خروجی از مغز متوجه می شود که انسان واقعا با دیدن چه عناصری تحریک می شود و حاضر است برای چه چیزهایی پول خرچ کند. حاضر است به چه کسی رای دهد. حاضر است برای چه اهدافی تلاش کند و......
نتیجتا هدف این رشته تسلط بر چگونگی فعل و انفعالات مغز انسان و چگونگی واکنشهای مغز مخاطب که 95 درصد از تصمیمات خریداران در آن رخ میدهد و همچنین نگاهی ویژه به بازار هدف در نوع تقاضا , نیاز و خاصیت انعطافپذیر آن( نوروپلاستیسیتی ) نسبت به برندها و نوع خدماتشان در برآورده کردن نیازهای وی وبررسی سطح ناخودآگاه افراد، یعنی لایهای از ذهن که در آن مواردی مثل زبان، فرهنگ، تحصیلات و ........ میباشد .