در ابتدای هر پروژه، هر طراح گرافیک با تعدادی از سوالهای گوناگون روبروست. اطلاعات دقیق دربارهی مشتری، راهی است به سوی اجرای یک پروژه موفق که میتوانیم با استفاده از آن دورنمایی واضح از ساختار کاری که میبایست انجام گیرد داشته باشیم. با کنار هم قرار دادن پاسخهای این پازل میتوان از خطاهایی مثل طولانی شدن روند کار، از دست دادن سفارش، دو یا چندباره کاری و بروز خطا به علت کمبود اطلاعات جلوگیری کرد. به عنوان مثال: زمان تحویل کار، خواستههای سفارشدهنده، موارد استفاده از اثر خلق شده و ….
۲۰ پرسشی که باید از سفارشدهندگان طراحی لوگو پرسید!
طراح گرافیک در این بخش از کار با پرسشهایی که بخشی از آن به تجربه، مهارت، اشتباهات سفارشهای قبل و … مربوط است، اقدام به پرسیدن سوالهایی به صورت شفاهی یا حتی مکتوب از سفارش دهنده میکند. اهمیت نوع، روش بیان، توالی سوالها، یا حتی درستی آنها بستگی به مهارت طراح و شناخت او از جامعه کاری، فرهنگ جامعهی سفارش دهنده، استفاده از لغات تخصصی آن حوزهی کاری و حتی استفادهی صحیح از زبان بدن دارد. در این مبحث سعی شده به طرح مجموعه سوالهای یک جلسه مذاکره بین طراح گرافیک و سفارشدهنده پرداخته شود. از این سوالها میتوانید برای سفارش طراحی لوگو، پوستر و دیگر تولیدات گرافیکی استفاده کنید. نکته مهم تهیهی لیستی چاپ شده و مکتوب با ذکر نام سفارش دهنده و پاسخهای وی در مورد سفارش است. سفارشهای شفاهی باعث بروز مشکلاتی در حین کار خواهد شد. در انتها، این لیست باید به تایید هر دوسوی قرارداد یعنی سفارشدهنده و سفارشگیرنده برسد.
پرسشهای مرتبط با شرکت یا حوزه فعالیت سفارش دهنده:
۱- خدمات یا کالای ارائه شده توسط شرکتتان را چگونه توصیف میکنید؟
۲- اهداف بلند مدت شرکت شما چیست؟
۳- چرا به لوگوی جدیدی نیاز دارید؟ اگر لوگوی دیگری دارید، علت سفارش دوباره شما چیست؟
۴- رقبای اصلی شما چه کسانی (چه شرکتهایی) هستند؟
۵- عامل تمایز شما از رقبایتان چیست؟
۶- محدوده سنی گروه هدف و مصرف کنندگان شما چیست؟
سوال ۶ منجر به تاثیرگذاری و القاء حسی مناسب با ساختار لوگو در بیننده میشود.
پرسشهای مربوط به پروژه:
۷- آیا شرکت شما یک تگ لاین (tagline) دارد؟
اگر جواب مثبت است، آیا علاقه دارید که از تگلاینتان در کنار لوگو استفاده کنید؟
۸- آیا تصویر ذهنی خاصی از لوگویتان دارید؟
۹- آیا به رنگ خاصی علاقه دارید؟ آیا برند شما رنگ خاصی دارد؟
۱۰- از چه رنگی نمیتوانیم استفاده کنیم؟
۱۱- اگر قرار باشد لوگوی شرکتتان را توصیف کنید از چه صفتی استفاده میکنید؟
۱۲- میخواهید چه پیام یا حسی به وسیله لوگوی شما به بیننده القاء شود؟
۱۳- ترجیح میدهید که لوگوی شما تایپ فیس باشد یا دست نویس؟
۱۴- از چه تایپوگرافیای خوشتان میآید؟
مثال: اسکریپت، ضخیم، نازک، دستنوشت یا طراحی حروف
۱۵- از لوگوی شما قرار است کجا استفاده شود؟
مثال: چاپ، وب و …
۱۶- کاربرد اصلی لوگوی شما در کجاست؟
به عنوان مثال اگر کاربرد اصلی لوگو در فضای وب است، لوگوی افقی مناسبتر است.
۱۷- زمان تحویل پروژه یا همان deadline چه زمانی است؟
۱۸- بودجه اختصاص داده شده جهت طراحی لوگو چه مقدار است؟
۱۹- آیا نیاز به طراحیهای دیگری در قالب یک مجموعه همراه با لوگوی جدیدتان دارید؟ مثال: کارت ویزیت، پاکت نامه، سربرگ و …
۲۰- چه نوع لوگوهایی برای شما جذابیت بیشتری دارد؟
تحقیق اخیر Doubleclick در سال 2004 با عنوان" ارسال پیامهای الکترونیکی به مشتریان" احساس و نظر دریافتکنندگان این پیامها را در باب بازاریابی الکترونیکی به شکلی جالب توجه بازگو می کند و همچنین راهکارهای موثر در ایجاد بازدهی بیشتر را برای بازاریابی الکترونیکی پیشنهاد میکند.
بر اساس این تحقیق مشتریان هر روز بیشتر از قبل به ارزش بازاریابی الکترونیکی پی برده وحتی این روش را به دیگر روشهای بازاریابی ترجیح میدهند:
54% عقیده دارند که بازاریابی اینترنتی باید جایگزین بازاریابی تلفنی شود.
45% معتقدند بازاریاب اینترنتی باید جایگزین تماسهای تلفنی فردی شود.
40% آنها پست الکترونیکی را به پست معمولی ترجیح میدهند.
33% میخواهند پست الکترونیکی نقش تقاضاها وفرمهای خرده فروشی را به عهده بگیرند.
این بررسی همچنین رشد شعور و آگاهی دریافتکنندگان پیامهای الکترونیکی را در کنترل inbox وبه طور خاص پیامهایی که آنها را میگشایند وبه آنها پاسخ میدهند را نشان میدهد:
"شناسایی فرستنده و موضوع مطرح شده ، کلیدهای اساسی بازاریابی الکترونیکی موفق هستند، چراکه هردو تاثیری چشمگیر درایجاد علاقه فرد به باز کردن پیغام دارند."
حال چگونه میتوان به اطلاعات مربوط به این موضوع دست یافت وآن را در فعالیتهای بازاریابی الکترونیکی و جذب مشتری به کار برد؟
در قدم اول اطمینان حاصل کنید دریافتکنندگان پیامها شما را میشناسند.
64% پاسخدهندگان به پرسشهای این تحقیق ، محل ذکر آدرس را به عنوان مهمترین عامل تحریک کننده به گشودن emailها نام می برند. (منبع:Doubleclick)
1. علامت مشخصه ی تجارتی خود را در محل ذکر آدرس بگنجانید.
در محل آدرس برای معرفی بهتر خود نام، نام شرکت، نوع تولیدات شرکت وخدمات مربوطه (همهی اطلاعات مورد نیاز مشتری) را ذکر کنید. مهمترین بخش کار همین قسمت است. نام وآرم شرکت، گیرندهی پیام را از صحت و قابل اطمینان بودن پیام و فرستنده آن مطمئن می سازد و به خصوص در صورت تداوم این روابط، شناخت وصداقت ایجاد میکند.
2. آرم شرکت را در خط معرفی موضوع بیاورید.
ممکن است آرم شرکت را به هنگام معرفی موضوع ضمیمه کنید. این روش زمانی بکار می آید که آرم را در محل آدرس ذکر نکرده باشید.
به این نمونه توجه کنید:
پیام الکترونیکی خبرنامه تقدیر شده Debbie Weil. گزارش WordBizدر یک inbox:
From :Debbie Weil [dweil@wordbiz.com] (آدرس)
تیترمربوطه و [wrdbiz]: Subject(موضوع)
Debbie، ناشر خبرنامه و بازاریاب online (روی خط)B2B وبرنامهریز موضوعی، اسم خود را در محل آدرس ذکر میکند؛ زیرا نام شناخته شده او نمایانگر آرم شرکت نیز است. او سپس آرم خبرنامه؛ یعنی WordBiz را در خط معرفی موضوع، ذکر میکند.
اطمینان حاصل کنید که آنچه مورد نیاز مشتران است به آنها عرضه میکنید.
"میزان تمایل افراد در پاسخ به این پیامهای الکترونیکی بسته به این است که موضوعات تا چه حد بر علایق خاص افراد متمرکز شده باشند (%72)، در این بین 68 درصد پاسخدهندگان به سوالات برقراری ارتباط را مهم دانستند. واضح است که گیرندگان پیام اولویتهای خود را مد نظر دارند." (منبع: doubleclick)
طبیعتاٌ در مورد یک پیام الکترونیکی به دلیل امکان ارتباط مستقیم و سرعت آن ، بیشتر احتمال میرود که دریافتکنندهی پیام آن را باز کرده، خوانده و به مطالب آن توجه کند. موضوعات دلخواه و تنوع ارتباطات بازاریابی الکترونیکی در مورد هر شغل و هر مخاطب متفاوت است.
خود شما چطور از برخی مسایل سر درمیآورید. بدیهی است که با سوال پرسیدن میتوانید مشکل را حل کنید. پرسش را میتوان هم به شکل رسمی و هم غیررسمی انجام داد. مطمئن باشید مشتریان شما از انتشار عقاید و اولویتهای مورد نظرشان بسیار خرسند شده و از اینکه از آنها نظرخواهی شود، راضی خواهند بود. از همه مهمتر اینکه میتوانید از این اطلاعات در تنظیم محتویات پیامهای الکترونیکی و برقراری ارتباط صحیح با مخاطب استفاده کنید، که در بیشتر موارد برای مشتریان یکسان بوده و آمار پاسخگویی به پیامها را بهبود میبخشد.
3. علایق مشتریان.
موضوعات مورد علاقه مشتری را در فرم عضویت وبسایت خود جمعآوری و از آن استفاده کنید. گاه ممکن است، وسوسه شده و یک پیام الکترونیکی چند منظوره به تمام مخاطبان بدون توجه به علایق آنها بفرستید. اما فعالیتهای ثبت شده و تحقیق اخیر doubleclick به این نکته اشاره میکنند که از دیدگاه گیرندهی پیام (تنها چیزی که واقعاٌ اهمیت دارد) عدم برقراری ارتباط میتواند یک پیام الکترونیکی خوب را به یک هرزنامه تبدیل کند. به این ترتیب برای ترغیب مراجعین، مشتریان یا اعضای شرکت به انتخاب اطلاعات مورد نظرشان، نیاز دارید زمانی را به تهیه موضوع، برقراری ارتباط و تداوم آن اختصاص دهید.
در یک کلام اجازه دهید کسی که عضو لیست ایمیل شما میشود، دامنهی علاقهاش را تعیین کند؛ به عنوان مثال بگذارید مشترکین این نکات را انتخاب کنند.
تولیدات یا انواع مختلف خدمات
توضیح عملکرد شغلی یا معرفی شرکت
نوع ارتباط مورد نظر (به عنوان مثال از طریق خبرنامه، گزارش فروش، آگهی مربوط به خدمات یا تولیدات جدید)
همچنین مشخص کنید، مشتری چه نوع اطلاعاتی دریافت خواهد کرد.
به عنوان مثال "با عضو شدن در خبرنامه بازاریابی الکترونیکی emarketingway.ir هر روز این خبرنامه را دریافت کنید و به یک بازاریاب الکترونیکی ماهر تبدیل شوید.
4. هیچ فرصتی را برای تحقیق از دست ندهید.
دفتر کار یا محل فروش
تماسهای مربوط به فروش، جلسات، یا به هنگام بررسی حسابها
خدمات مشتری/ ارباب رجوع، خدمات پس از فروش تلفنی
کارتها یا فرمهای نظرسنجی
5. یک فرم نظرسنجی الکترونیکی بفرستید.
نظرسنجیهای الکترونیکی از طریق ایجاد امکان جمعآوری نظرات مشتریان، از روشی رسمی موثر و سازمانیافته بوده که مکمل فعالیتهای شما در زمینهی بازاریابی الکترونیکی می باشند.
ابزارهای نظرسنجی اینترنتی ZomerangTm راحت و با قابلیت دسترسی بالا هستند و خدمات حمایت از مشتری را در سطوح بالا حتی برای شغلهای کوچک و متوسط عرضه میکند.
6. از گزارشهایتان استفاده کنید.
به هنگام استفاده از خدمات بازاریابی الکترونیکی، میتوانید گزارشهایتان را مرور کرده و به این ترتیب طبق رویهای منظم روند واکنش مشترکین خود را بررسی کنید. (باز کردن پیام، کلیک روی موضوع، پاسخ به آن، عدم توافق و گاه برخی اعتراضهای بیهوده)
به عملکردهای موفق بازاریابی الکترونیکی به دقت توجه کنید. فرصتهایی برای شناخت گیرندگان پیغامها ایجاد کنید. به آنها توجه کنید. سپس در ارایهی خدمات مورد نظر آنها همهی تلاش خود را بکنید و مطمئن باشید شایسته مخاطبان پاسخگو و صادق هستید که شما را به اهداف مورد نظرتان خواهد رساند.
مطمئنم آگهی های تبلیغاتی که توجه شما را به خود جلب و آماده دست در جیب یا کیف پول خود کردن برای استفاده از کارت اعتباری نموده است را دیده اید.
این آگهی ها پیشنهاداتی را مطرح می کنند که از نظر شما غیر قابل ردکردن می باشند.
آرزو نمی کنید که آگهی های تبلیغاتی شما به آن موثری باشد.
آیا افرادی که این آگهی های تبلیغاتی را می نویسند ، نویسندگان مادرزادی هستند یا فرمولی وجود دارد که شما می توانید آن را یاد بگیرید؟
نوشتن برای ترغیب کردن مهارتی است که شما مانند هر مهارت دیگری می توانید آن را فرا بگیرید. برای این کار می توان این فرایند را به چهار گام ساده تقسیم کرد:
گام اول
اولین مرحله در نوشتن متن تبلیغاتی عبارت است از تعیین کردن (معرفی بازار هدف). این کار امری ساده به نظر می رسد. اما چه تعداد از بازاریابان می توانند این کار را انجام دهند.
همه افراد از این قابلیت بالقوه برخوردار نمی باشند.
قبل از شروع تبلیغات خود مخاطب اصلی خود را شناسائی کنید و بدانید که با چه گستره ای از افراد روبروهستید.
گام دوم
بعد از تعیین بازار هدف مشکلات اصلی آنها را شناسائی کنید.
آیا آنها پول بیشتری نیازمند هستند؟
آیا آنها باید در زمان صزفه جوئی کنند؟
آیا آنها علاقمند به هرچه بهترشدن سلامت خویش هستند؟
بنشینید و تمامی معضلاتی را که مخاطبان شما ممکن است درگیر آن باشند را حلاجی کنید و بیاندیشید که محصول شما چگونه می تواند مشکلات ایشان را حل کند.
سعی کنید که حلال مشکلات دیگران باشید تا همواره نیازمند شما باشند.
خوب، حال که بازار خود را معرفی و مشکلات ایشان را بررسی نموده اید- اکنون آماده گام بعدی(سوم) باشید.
گام سوم
گام سوم در نگارش نامه ، القای این نظر به مخاطبان است که شما راه حلی برای مشکل ایشان در اختیار دارید.
این سه کلمه جادوئی << من می توانم کمک کنم>> را همواره به خاطر داشته باشیدتا بتوانید راه حل مشکل آنها را در محصول خود پیدا کنید.
شناسائی مشکل به تنهائی کافی نیست. باید به خواننده نشان دهید که راه حلی برای مشکل او وجود دارد و آن نزد شماست.
تمامی مزایایی را که درصورت سفارش دادن محصول یا خدمات شما از آن بهره مند خواهند شد را برایشان ذکر کنید.
آنها را متوجه سازید که شما می توانید به آنها کمک کنید تا:
درآمد بیشتری داشته باشند.
درزمان صرفه جوئی کنند.
سلامت خود را بهبود بخشند.
گام چهارم
گام نهائی در تهیه نامه تبلیغاتی وادار کردن مخاطب به اقدام عملی است.
شناسائی بازار هدف، تعیین مشکلات آنها و ذکر اینکه کلید حل مشکل آنها نزد شماست. به تنهایی کافی نیست.
باید آنها را وادار به عمل کنید.
باید حسن شرایط اضطراری را در آنها ایجاد کنید.
راههای متعددی برای انجام این کار وجود دارد.
شما می توانید برای اقدام سریع، نوعی تخفیف ویژه درنظر بگیرید.
شما می توانید نوعی پاداش برای اقدام فوری قائل شوید.
از آنها بخواهید که کالا یا خدمات مورد نظر را سفارش دهند.
به آنها بگوئید که دیگر لازم نیست یک روز دیگر هم مشکلات موجود را تحمل کنند و اینکه شما قادرید بی درنگ مشکلات آنها را حل کنید.
این چهار گام یادشده خط مشی اصلی کار است که باید با عمل به آنها کار خود را آغاز کنید. نامه های مربوط به فروش کالا و خدمات را که تا به حال خوانده اید، مطالعه و چهارگام یادشده را در هریک از آنها تفکیک کنید.
مواردی را که فکر می کنید می توانید نامه های یاد شده را بهبود بخشید، یادداشت کنید.
فراگیری نگارش چنین نامه هایی ، فرآیندی است که باید درطول عمر ادامه یابد.
پس هنگام نوشتن نامه فروش بعدی این موارد را به خاطر داشته باشید.
۱- بازار خود را شناسائی کنید. (شناسایی بازار هدف ).
۲- مشکلات بازار هدف را شناسائی کنید. ( شناسائی مشکلات بازار هدف).
۳- محصول یا خدمات خود را راه حل مشکل آنها اعلام کنید.
۴- آنها را ترغیب کنید و از آنها بخواهیدکه کالا یا خدمات را هر چه سریعتر سفارش دهند.
برگرفته از: جان کولانزی.
مترجم: پرستو باقرنژاد
در زمانهای نهچندان دور بازاریابی و تبلیغات یک کارآفرین به مجلات رنگورو رفته و یا تبلیغات تلویزیونی گرانقیمت محدود میشد. اما با ظهور پدیدهای به نام اینترنت، گزینههای بازاریابی کارآفرینان جوان به طور سرسامآوری افزایش یافت. هر کسی با کمی وبگردی میتواند متوجه این استراتژیها و انتخابهای نامحدود شود. اما با این حال کسانی که در آغاز راه بازاریابی دیجیتال قرار دارند، همواره با سوالات و ابهامات مشابهی درگیر هستند.
کار خود را چگونه شروع کنیم؟
کدام استراتژی و گزینه برای من مناسبتر است؟
اولین قدم برای این کار چیست؟
اما ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که پای بودجه هم به میان میآید. شاید شرکتهای بزرگ و لوکس محدودیت چندانی در این مورد نداشته باشند، اما برای یک کسبوکار کوچک و نوپا قضیه کاملا متفاوت است. زیرا چنین شرکتی در صورت امتحان استراتژیهای متنوع و گوناگون، ممکن است به سرعت با کسری بودجه و از دست دادن منابع مواجه شود.
اما به لطف چند راهکار و تکنیک ساده، شما میتوانید علاوه بر صرفهجویی در بودجه و مخارج، به استراتژی مناسب بازاریابی دیجیتال خود دست یابید. در این مطلب قصد داریم تا چند مورد از این راهکارها را به شما معرفی کنیم. اما پیش از آن، ابتدا به معرفی اصل بسیار مهمی میپردازیم که کل این مطلب بر پایه آن طرح شده است.
احتمالا قبلا نیز نام قانون پارتو یا همان قانون ۸۰/۲۰ به گوشتان خورده است. پیام این قانون بسیار ساده است: “کمترین تعیین کننده بیشترین است.” در نتیجه برای جلوگیری از هدر رفتن وقت و بودجه، باید بر روی اساسیترین و تعیین کنندهترین مسائل تمرکز کنیم. برای درک موقعیتهای مناسب بازاریابی باید به خوبی با این نکته آشنا باشید.
در نتیجه شما میتوانید با متمرکز کردن بودجه و انرژی خود بر روی قسمت کوچکی از کارها، علاوهبر صرفهجویی در استفاده از این منابع، نتیجه بخش عمدهای از کارها را نیز به نفع خود تغییر دهید. با در نظر گرفتن این موضوع، به معرفی راهکارها میپردازیم.
ممکن است هماکنون بسیاری از شما متعجب شده باشید که که چرا چنین مورد واضح و آشکاری را به عنوان قدم اول مطرح کردهایم. جواب بسیار ساده است، زیرا بسیاری از افراد از این موضوع ساده بیاطلاع هستند! ما در دورهای زندگی میکنیم که کارآفرینان جوان و کسانی که برای اولین بار قصد ایجاد کسبوکاری را دارند، کارهای لازم به اجرای خود را صرفا بر روی استیکرهایی نوشته و بر روی دیوار میچسبانند و اکثر آنان حتی مدت زمان ثابتی را نیز برای بررسی میزان پیشرفت، تعیین اهداف و بررسی احتمالات و پیشامدها اختصاص نمیدهند.
هرچند این قسمت هیجانانگیزترین بخش یک بازاریابی و کارآفرینی نیست، اما بدون شک مهمترین بخش آن است. قبل از این که به فکر صرف هزینه و یا صرفهجویی در آن باشید، بهتر است استراتژی واضح و روشنی را برای خود اتخاذ کنید. برای ایجاد یک استراتژی میتوانید سوالهای زیر را از خود بپرسید:
با پاسخ دادن به این سوالات به یک استراتژی مناسب برای خود خواهید رسید. فراموش نکنید که هرچه بیشتر تمرین کنید، در مبارزه آسیب کمتری خواهید دید و یا در این مورد بهتر است بگوییم که “هرچه بیشتر در بازاریابی دیجیتال برنامهریزی کنید، هزینههای اضافی بر روی موارد بیمصرف و آزمایش و خطا کاهش خواهد یافت.”
همه کارآفرینان بودجه قابل توجهی را به استخدام متخصصان و مشاوران باتجربه در زمینه بازاریابی دیجیتال اختصاص میدهند. اما مهم این است که شما بتوانید متخصصان درستی را استخدام کنید. منظور از متخصصان درست بازاریابی، کسانی هستند که در زمینه فعالیت شما تجربه و تخصص دارند. یک بازاریاب دیجیتالی خوب لزوما نمیتواند برای شرکت شما مناسب باشد. فراموش نکنید که شما نه به دنبال فرصتهای خوب، بلکه به دنبال یافتن بهترین فرصتها هستید.
اگر شما یک نویسنده ماهر هستید و دوست دارید تا مطالب شما در رتبههای ابتدایی گوگل قرار بگیرد، بهتر است یک متخصص سئو با سابقه کار درخشان و مرتبط با کسبوکار خودتان استخدام کنید. در این صورت میتوانید مطمئن شوید که افراد استخدامی شما نهتنها با کسبوکار شما آشنایی دارند، بلکه میتوانند در جهت بهینهسازی فعالیتهای شما در آن راستا تلاش کنند.
روند بازاریابی با گیر و دارهای فراوانی همراه است که غالبا نتیجه خوشایندی ندارند. در نتیجه ممکن است که تمرکز شما را از کارهای مهمتر گرفته و به خود اختصاص دهند. به همین دلیل پیشنهاد میشود که از رویکرد “لایهای” استفاده کنید. اما رویکرد لایهای به چه معناست؟
ابتدا شما باید لیستی متشکل از ۳ الی ۵ رسانه بازاریابی دیجیتال تهیه کنید که از طریق آنها بتوانید به صورت موثرتر و مقرون به صرفهتری به مخاطبان خود دست یابید. سپس باید قدرتمندترین آنها را براساس آمار به دست آمده و نرخ بازگشت آنها انتخاب کنید و بر روی آن متمرکز شوید.
پس از تسلط کامل بر روی رسانه اول میتوانید به سراغ رسانههای بعدی موجود در لیست بروید. بهتر است این کار را تا زمانی که به چند رسانه مختلف تسلط یافتهاید، انجام دهید. اگر شما این رویکرد را اتخاذ کنید، به خوبی با قسمتهای مختلف هر بخش از رسانهها آشنا شد و در نتیجه قادر خواهید بود تا با بهینهسازی آنها نرخ بازگشت سرمایه خود را نیز افزایش دهید.
این رویکرد نهتنها نرخ بازگشت سرمایه شما را افزایش خواهد داد، بلکه پایه و اساسی برای بازاریابی دیجیتال شما نیز به وجود خواهد آورد. یک مثال عملی در این مورد: برای مثال یک شرکت تزئین و ایجاد محوطه و فضای سبز، رسانههای فیسبوک، تبلیغات گوگل و سئو را برای خود مناسب میبیند. در نتیجه رویکرد آن به صورت زیر خواهد بود:
افراد بسیاری به صورت ناگهانی پروژه خود را آغاز کرده و تمرکز خود را بر روی موارد مختلفی قرار میدهند. نتیجه این کار چیزی به جز کاهش نرخ بازگشت سرمایه و از دست رفتن بودجه نخواهد بود. با محدود کردن تمرکز خود به چند رسانه، شما قادر خواهید بود تا بر روی هر یک از آنها تسلط یافته و رویکردهای آن را به خوبی بشناسید.
یکی از قوانین مورفی به این صورت است: “هرچیزی که در آن امکان اشتباه وجود داشته باشد، به یک اشتباه خواهد انجامید!” این قانون در بسیاری از بازاریابیهای دیجیتالی نیز قابل درک است.
حتی با وجود داشتن یک استراتژی محکم، توجه به قانون ۸۰/۲۰، استخدام یک تیم متخصص و تسلط لایهای بر روی چند رسانه، باز هم احتمال اشتباه در بازاریابی دیجیتال وجود دارد که همین امر موضوع تحلیل و تغییر را حیاتی میکند. هر بازاریابی باید با گوگل آنالیز و یا هر پلتفرم تحلیلی دیگری آشنا باشد، آمار و ارقام مربوط به کسبوکار خود را بشناسد، آنها را درک کرده و سپس تفسیر کند. تصمیمات هوشمندانه تنها به کمک دادهها صورت خواهند گرفت.
برای مثال اگر شما دادههای خود را تحلیل کنید، متوجه افزایش قابل توجه درآمدزایی خود در یک بازه چند روزه شوید. سپس علل آن را بررسی کرده و آن روند را تکرار کنید. در این صورت به درآمدزایی بیشتری خواهید رسید که بدون تحلیل و تجزیه دادهها رسیدن به آن ممکن نبود.
برای موفقیت در دنیای بازاریابی دیجیتال و صرفهجویی هرچه بیشتر در هزینهها، باید به دنبال راههای موثرتری برای تحلیل باشید و این امر با شناخت دادهها میسر خواهد بود. برای مثال، نمونه عملی قبلی (پس از تسلط بر فیسبوک و تبلیغات موتورهای جستوجو) را اینگونه ادامه میدهیم:
پس از گذر چند ماه و به راه اندازی چند کمپین، تصمیم میگیرید که سهم تلاشهای خود را دریافت کنید. مشاهده میکنید که به ازای پرداخت ۱۰ دلار در روز برای تبلیغاتهای دیجیتال، ۱۰.۵ دلار دریافت کردهاید که روند بسیار خوب و مثبتی محسوب میشود. اما با مراجعه به بازاریابی فیسبوک، متوجه میشوید که در واقع شما در حال ضرردهی و از دست دادن سرمایه خود هستید. در این قسمت یک معمای جالب برای شما مطرح میشود.
به احتمال فراوان منطق شما خواهد گفت که بازاریابی فیسبوک را به کلی رها کرده وسرمایهگذاری بر روی تبلیغات جستوجوگرها را دو برابر کنید (که بسته به نوع کسبوکار و دیدگاه شما ممکن است سودی بیش از آنچه در نظر گرفته شده داشته باشد). در این حالت اگر هدف نهایی شما روشن و واضح نباشد، ممکن است که همچون یک کشتی بیلنگر در میان موجهایی از احساسات و شک و تردیدها با سردرگمی اطراف حرکت کنید.
به همین دلیل است که باید دادههای خود را تحلیل کرده و تصمیمات خود را بر اساس محور استراتژیک خود اتخاذ کنید. هنگامی که درک روشنی از دادهها و تحلیلهای خود به دست آوردید، ترس رها کردن یک رسانه از بین خواهد رفت و قادر خواهید بود تا تصمیمات بهتری برای آنده کسبوکار خود بگیرید. اگر پس از یک ماه متوجه شدید که تغییرات به وجود آمده کارساز نبودهاند، چرخش و بازگشت به حالت قبلی بهترین گزینه است.
در این قسمت میخواهیم راز کوچکی را با شما در میان بگذاریم: “مردم به ندرت از یک شرکت خرید میکنند، بلکه آنها از یک برند خرید میکنند.”
یک شرکت همواره با مفاهیمی مانند سود، زیان، محصولات، مدیریت، درآمد، سهامداران و .. همراه است که مفاهیمی خستهکننده برای یک مشتری محسوب میشوند. اما یک برند همیشه در مورد مسائلی چون هیجان، تجربه، تعامل، لبخند و شخصیت است. اگر تبلیغات سابق اپل را دیده باشید، به خوبی قادر به درک این دوگانگی خواهید بود:
بیاید کمی در باره این موضوع فکرکنیم. سالانه هزاران شرکت با شکست مواجه میشوند. این شکستها دلایل متعددی دارند که یکی از بزرگترین آنها به برندینگ ضعیف آنها مربوط میشود. مردم دوست دارند از کسی خرید کنند که به آن اعتماد دارند.
اگر دقت کرده باشید، تمامی وبلاگهای موفق یک نقطه اشتراک دارند: همه آنها یک برند شخصی هستند. چهره صاحبان در پسزمینه سایت علاوه بر افزایش تمرکز مخاطبان، باعث جلب اعتماد آنها نیز میشود. لزومی ندارد که هر کسبوکاری تصویری از کارآفرین خود داشته باشد، اما شخصیتبخشی به برند جزو اصول حیاتی و مهم هر کسبوکاری است.
قبل از سرمایهگذاری بر روی کسبوکار از این موضوع اطمینان حاصل کنید که برند شما دارای نگرش، احساسات و حس قابلیت اعتماد است و پس از آن یک شخصیت به تمام معنا برای برند خود ایجاد کنید. به عنوان یک سفیر و نماینده، شما باید شخصیت برندتان را با شخصیت خود گره بزنید. هرچه شخصیت خود و برندتان بهتر باشد، نیاز کمتری به فعالیتهای بازاریابی نیز خواهید داشت، زیرا مردم به خودی خود شما را خواهند یافت.
در این مقاله ما 9 ایمیل را مطرح نموده ایم که باید طبق روالی منظم برای
کاربران ارسال شوند. همچنین هدف از هر ایمیل و اینکه چه کسب و کارهایی می
توانند از هر ایمیل بهره ببرند را بیان نموده ایم. علاوه بر این، میزان
دشواری آماده سازی هر ایمیل نیز با معیاری بین 1 تا 5 مشخص شده است. هر
چقدر این میزان به 5 نزدیک تر باشد سطح ایمیل نیز بالاتر می رود. بعد از
معرفی هر ایمیل به ارائه سه توصیه برای ایجاد آن ایمیل پرداخته ایم.
بنابراین اگر می خواهید سطح بازاریابی ایمیلی خود را ارتقاء دهید، این مقاله برای شما مفید خواهد بود.
هدف: معرفی محصول یا خدمات به مشتریان به منظور ترغیب مشتری به خرید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 1- ایمیل های تبلیغاتی باید کوتاه و خوشایند باشند. شاید نیاز
به تهیه و آماده سازی یک تصویر خاص داشته باشید اما به طور کلی ایجاد این
ایمیل فرآیندی زمان بر و طولانی نیست.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل تبلیغاتی:
هدف: معرفی محصولات و خدمات جدید به مشتریان. در واقع این ایمیل نیز یک
نوع ایمیل تبلیغاتی است که طی آن شما اطلاعات مشتریان خود را به روز نموده و
در ضمن به آن ها پیشنهادی برای خرید ارائه می دهید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها می توانند
برای معرفی محصولات و خدمات خود از این ایمیل بهره ببرند اما بیشترین
کاربرد این نوع ایمیل در صنعت مد و کسب و کارهای خرده فروشی است.
سطح دشواری: 2- بیشتر زمانی که برای این ایمیل می گذارید باید صرف تهیه یک
تصویر عالی از محصول جدید شود. این نوع ایمیل نیازی به متن طولانی ندارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل فهرست محصولات جدید:
• بلافاصله پس از رسیدن محصول جدید، به مشتریان ایمیل بزنید- پس از
دریافت یا تولید محصول جدید، در اولین فرصت ممکن ایمیل را آماده نموده و در
ارسال آن تعلل نکنید. این نشان می دهد که شما به فکر مشتریان خود هستید و
می خواهید آن ها همیشه جدیدترین ها و بهترین ها را داشته باشند.
• یک تصویر خیلی عالی تهیه کنید- منظور از "تصویر عالی" یک عکس هنری
نیست بلکه منظور تصویری است که محصول جدید را به طور کامل و در یک نگاه به
مشتری معرفی نماید. در واقع در این نوع ایمیل، تصویر بیشترین اهمیت را
دارد. این نوع ایمیل، شامل یک تصویر عالی به همراه کمترین کلمات ممکن است.
• عبارت مورد نظر خود را در عنوان ایمیل بیان کنید- همان طور که می دانید باز شدن یا نشدن ایمیل توسط کاربر تا حد زیادی به عنوان آن بستگی دارد. مشتری شما اگر بداند در این ایمیل چیز جدید و جالبی مطرح شده است، به احتمال زیاد آن را باز خواهد کرد. بنابراین در عنوان ایمیل خود از عبارات مناسب مانند "جدیدترین های این هفته" استفاده کنید.
هدف: آگاه سازی مشتریان در مورد اخبار شرکت، معرفی هر چه بیشتر برند خود و افزایش ارتباط با مشتریان.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- ایجاد یک خبرنامه قوی و ارزشمند ممکن است زمان بر باشد اما ابزار ارزشمندی برای بازرایابی است.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل خبرنامه:
• خبرنامه به معنای یک متن خبری طولانی نیست- متن خبرنامه را به بخش های
کوتاه، جذاب و قابل درک تقسیم کنید. عکس، پیشنهاد و ... را نیز به خبرنامه
خود بیفزایید.
• طراحی چشم نوازی برای خبرنامه خود داشته باشید- فکر کنید که خبرنامه
شما یک روزنامه کوچک است. بین بخش های مختلف آن فاصله بگذارید. از فونت ها و
رنگ های مناسب استفاده کنید. خلاصه این که آن را تمیز و مرتب طراحی کنید.
• اطلاعات تماس خود را در خبرنامه جای دهید- هدف اصلی خبرنامه، افزایش فروش نیست اما باید اطلاعات تماس خود را در جایی از خبرنامه که به راحتی قابل مشاهده باشد قرار دهید تا اگر کسی نیاز به برقراری ارتباط با شما داشت به راحتی بتواند اطلاعات تماس شما را پیدا کند.
توصیه هایی برای ایجاد محتوای خبرنامه:
• محتوای خبرنامه باید برای خوانندگان مفید باشد- شما از مشتریان خود می
خواهید تا با کسب و کار شما بیشتر آشنا شوند و در مورد اطلاعات مرتبط با
این حوزه کاری به خبرنامه شما تکیه کنند پس باید جزء جزء محتوای خبرنامه
شما حاوی مطالب ارزشمند باشد.
• یک روند منظم برای ارسال خبرنامه داشته باشید- شما می خواهید که
مشتریان، خبرنامه شما را دنبال کنند پس باید در ارسال آن نظم و پیوستگی
داشته باشید. مثلاً روز آخر هر ماه یا روز پانزدهم هر ماه خبرنامه را ارسال
کنید. به هر حال هر روندی را در پیش می گیرید ادامه دهید و هر ماه آن را
تغییر ندهید.
هدف: خوش آمد گویی به مشترکین ایمیلی جدید و ایجاد روابط خوب با آن ها.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 2- ایجاد این ایمیل زیاد وقت شما را نمی گیرد اما باید دقت
داشته باشید که ارسال آن با زمان عضویت مشترک جدید، زیاد فاصله نداشته
باشد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل خوش آمد گویی:
• ایمیل خود را با لحن محاوره ای بنویسید- هر چند این یک خوش آمد گویی
مجازی است اما باید به قدر کافی گرم و گیرا بوده و جنبه شخصی کسب و کار شما
را به نمایش بگذارد.
• هدیه ای برای مشترک جدید در نظر بگیرید- برای نشان دادن خوشحالی خود
از پیوستن یک فرد جدید به مشترکین ایمیلی خود، همراه با ایمیل خوش آمد گویی
یک پیشنهاد هدیه نیز برای این عضو جدید داشته باشید. مثلاً یک تخفیف چند
درصدی در اولین خرید یا یک خرید رایگان و ... .
• مزایای این عضویت را برای اعضای جدید توضیح دهید- از مشتریان جدید خود
برای عضویت تشکر نموده و برای آن ها توضیح دهید که با این عضویت چه چیزی
به دست خواهند آورد و چه مزایایی شامل حال آن ها خواهد شد.
هدف: ارائه پیشنهاداتی برای مشتریان تا بتوانند از کالا یا خدمات شما
بیشترین بهره را ببرند. همزمان می توانید نفوذ خود را در میان مشتریان
تقویت کنید.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- این دسته از ایمیل ها حاوی اطلاعات کاربردی هستند بنابراین برای ایجاد متنی ارزشمند و کاربردی باید وقت بگذارید.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل راهنمای استفاده از خدمات یا کالا:
• محتوای ارزشمندی ایجاد نمایید- کلید موفقیت در این دسته از ایمیل ها
این است که به ارائه پیشنهاداتی بپردازید که برای مشتریان جالب بوده و مورد
نیاز آن ها باشد. به آن ها کمک کنید تا به مشکلات و موانع موجود فایق آیند
یا روش های استفاده بهتر از کالا یا خدمات را به آن ها آموزش دهید. مثلاً
اگر دوربین عکاسی می فروشید، این ایمیل می تواند حاوی آموزش نحوه استفاده
از برخی امکانات خاص و کمتر شناخته شده دوربین ها باشد. یا اگر فروشنده
قطعات مورد استفاده در حمام هستید، ایمیل شما می تواند در برگیرنده نحوه
نصب این وسایل باشد. کسب و کار شما هر چیزی که هست، ایمیل شما باید با آن
متناسب باشد.
• قبل از ارسال، ایمیل خود را چند بار بخوانید- فرقی نمی کند چه ایمیلی
می فرستید، به هر حال قبل از ارسال باید چند بار آن را بخوانید. اشتباهات
دستوری و نوشتاری آن را برطرف کنید و از بی نقص بودن آن مطمئن شوید.
• بر روی خدمات مشتریان تمرکز کنید- ایمیل راهنمای استفاده از کالا یا
خدمات باید حس تعهد شما را به مشتری القا کند. در این ایمیل باید به مشتری
بگویید "ما اینجا هستیم تا اگر به مشکلی برخوردید، آن را برای شما حل کنیم"
و گزینه ای برای تماس در اختیار مشتری قرار دهید.
هدف: ارائه اطلاعات و دانش مرتبط با کسب و کار خود به مشتریان، که موجب افزایش حس اعتماد مشتریان به شما خواهد شد.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها.
سطح دشواری: 3- ایده پردازی و ایجاد یک ایمیل خوب و برجسته نیاز به صرف زمان دارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل آموزشی:
• محتواهای مرتبط را پیشنهاد بدهید- هدف از ارسال ایمیل آموزشی، افزایش
روابط با مشتریان است. یکی از بهترین راه های ایجاد رابطه، آموزش دادن است.
برای این منظور شما می توانید موضوعی مرتبط با کسب و کار خود را به
مشتریان آموزش دهید.
• بخشی از مقاله های مورد پیشنهاد را در اختیار مشتری قرار دهید- همان
طور که قبلاً اشاره شد، برای آموزش دادن مشتریان خود، می توانید محتواهای
مرتبط را به آن ها پیشنهاد کنید اما سعی کنید این پیشنهاد فقط شامل عناوین
مقالات مرتبط نباشد بلکه در ذیل هر عنوان، بخش کوتاهی از مقاله نیز در
اختیار مشتری قرار بگیرد تا مشتری با خواندن آن بتواند حدس بزند که این
مقاله برای او مفید خواهد بود یا نه. در پایان این توضیحات کوتاه، گزینه
"مطالعه بیشتر" را قرار دهید تا کاربر بتواند برای دسترسی به متن کامل
مقاله به وبلاگ یا وبسایت شما مراجعه کند. به این ترتیب ترافیک سایت خود را
نیز افزایش می دهید.
• یک پیشنهاد تشویقی کوچک را نیز در ایمیل آموزشی خود بگنجانید- در کنار
مقاله آموزشی خود، می توانید یک پیشنهاد کوچک نیز ارائه کنید اما دقت
داشته باشید که این یک ایمیل آموزشی است و پیشنهاد جنبی ارائه شده نباید
طوری باشد که بخش عمده توجه کاربر را به خود جلب نماید.
هدف: یادآوری زمان تمدید کالا یا خدمات به مشتریان.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارهایی که
خدمات و کالاهای آن ها به طور دوره ای و منظم نیاز به تکرار یا تعمیرات
دارند. مانند کارتریج پرینترها، واکسیناسیون حیوانات خانگی و ... .
سطح دشواری: 3- این نوع ایمیل به متن ها و تصاویر خاصی نیاز دارد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل تمدید:
• در فراخوانی برای اقدام، صریح باشید- هدف از ارسال ایمیل تمدید، تشویق
مشتری به خرید مجدد محصول یا ثبت نام مجدد برای دریافت خدمات است. با این
کار می توان فرآیند خرید را تا حد امکان برای مشتری تسهیل نمود. برای این
منظور گزینه "همین الان تمدید کن" را به طرزی که به راحتی در معرض دید
مشتری قرار بگیرد در ایمیل خود قرار دهید. در مثال زیر با در دسترس قرار
دادن این گزینه (Re-order now)، مشتریان به راحتی قادر به تمدید خدمات
واکسیناسیون حیوانات خانگی خود خواهند بود.
• در ایمیل خود، اهمیت تمدید را به مشتریان یادآور شوید- به مشتریان خود
بگویید که چرا روش تمدید نسبت به ثبت نام عادی روش بهتری است و چه منافعی
برای آن ها دارد. مثلاً در مثال فوق ممکن است با تمدید خدمات، داروهای مهم
برای مشتریان رزرو شود در حالی که با ثبت نام عادی برای خدمات مشابه نیاز
به قرارگیری در فهرست نوبت دهی باشد. حتی می توانید برای مشتریانی که بدون
وقفه و در یک چارچوب زمانی مشخص خدمات دریافتی خود را تمدید می کنند، تخفیف
خاصی در نظر بگیرید.
• خریدهای قبلی مشتریان را به آن ها یادآوری کنید- البته این یادآوری،
ضروری نیست اما در صورت تمایل می توانید خرید های قبلی را به صورت فهرستی
برای مشتری نمایش دهید تا امکان تمدید خدمات یا محصول مشابه برای مشتری به
راحتی فراهم شود.
هدف: آگاه سازی مشتری از نظر و دیدگاه سایر مشتریان نسبت به محصولات یا خدمات ارائه شده و بازخورد گرفتن از مشتری.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارها
سطح دشواری: 4- جمع آوری نظرات مشتریان نیاز به زمان زیادی دارد. ممکن است
مشتریان تمایلی به پاسخ به سوالات نظر سنجی نداشته باشند و برای این کار
نیاز به اصرار و پافشاری شما باشد.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل نظرات مشتریان:
• ایمیل خود را زیبا طراحی کنید- در ایمیل نظرات مشتریان، عناصر طراحی
بسیار مهم هستند. شما به طراحی نیاز دارید که هم به راحتی قابل خواندن باشد
و هم چشم بیننده را به خود جلب کند. در مثال زیر ایمیل حاوی نظرات مشتریان
یک خرده فروش لباس را می بینید. در این ایمیل نظرهای مشتریانی که از خرید
خود راضی بوده اند در کنار کالای خریداری شده قرار داده شده. به این صورت
هم دیدگاه مثبت مشتریان قبلی و هم کالای مورد نظر به خوبی در معرض دید
کاربر قرار می گیرد.
• ایمیل شما حتماً حاوی یک تصویر باشد- از تصویر متناسب با کسب و کار
خود استفاده کنید. اگر کالاهایی مانند لباس، کیف، وسایل تزئینی و ... می
فروشید عکس مورد استفاده شما باید به خوبی گویای مشخصات و کاربرد کالا
باشد. اما در مورد موسساتی مانند موسسه نگهداری سالمندان یا موسسه خدمات
بهداشتی و ... از چه عکسی باید استفاده کرد؟ در این گونه موارد، اگر به
دنبال یک عکس تاثیر گذار هستید می توانید از مشتریانی که در نظر سنجی شرکت
می کنند بخواهید تا تصویری مرتبط با خدمات دریافت شده را نیز برای شما
ارسال نمایند.
• اطلاعات بیشتری در اختیار مشتری قرار دهید- نقل قول نظرات مشتریان خوب
است اما باید برای ارائه اطلاعات بیشتر به مشتری نیز راهی بیابید. همچنین
باید لینکی برای اعلام نظر مشتری نیز در دسترس وی قرار بگیرد.
هدف: جمع آوری اطلاعات مفید و کاربردی برای استفاده در روند بهبود تجربه کاربر.
کسب و کاری که می تواند از این ایمیل بهره ببرد: همه کسب و کارهایی که در پی پیشرفت و بهبود هستند.
سطح دشواری: 4- باید برای آماده سازی سوالات نظرسنجی و نوشتن ایمیلی حاوی لینک فرم نظر سنجی، به اندازه کافی وقت بگذارید.
سه توصیه برای ایجاد ایمیل نظرسنجی:
• برای مشتری توضیح دهید که چه چیزی در انتظارش است- اگر از مشتری می
خواهید که در نظرسنجی شما شرکت کند باید دلیل قانع کننده ای برای او داشته
باشید.
• هدف نظرسنجی را برای مشتری توضیح دهید- علاوه بر ایجاد انگیزه برای
شرکت در نظرسنجی، روشن بودن هدف شما از نظرسنجی نیز ضروری است. هدف شما
ممکن است انجام پژوهشی مرتبط با یک محصول باشد یا توسعه و بهبود کسب و
کارتان یا هر چیز دیگری. نکته مهم این است که مشتری باید هدف از انجام این
نظرسنجی را بداند.
• برای دسترسی مشتری به فرم نظرسنجی، راه آسانی را در نظر بگیرید- برای
دسترسی مشتری به فرم نظرسنجی باید لینک کاملاً مشخصی را در ایمیل خود
بگنجانید. در این ایمیل امکان دسترسی به فرم نظرسنجی را با کلید نسبتاً
بزرگ و کاملاً واضحی برای مشتری فراهم کنید و علاوه بر این در بخش پایانی
ایمیل با عبارت کوتاهی به رنگ قرمز، مجدداً برای ترغیب کاربر به شرکت در
نظرسنجی تلاش کنید.
دو توصیه برای اینکه ایمیل نظر سنجی شما کاربردی تر باشد:
قبل از اینکه ایمیل خود را ارسال کنید باید از کاربردی بودن آن مطمئن شوید. برای این منظور توصیه هایی برای شما داریم:
1- سوالات را به دقت انتخاب کنید
اگر بخواهید اطلاعات خوبی از نظرسنجی به دست بیاورید باید سوالات خوبی
بپرسید. از موضوع مورد بررسی خود فاصله نگیرید. بعد از آماده کردن سوالات،
دوباره آن ها را بخوانید و با توجه به موضوع مورد بررسی سعی کنید بهترین
کلمات را برای طرح سوالات انتخاب نمایید. دوباره و دوباره سوالات را ویرایش
کنید تا به بهترین و قابل درک ترین حالت ممکن دست پیدا کنید.
2- پرسشنامه را به کوتاه ترین شکل ممکن تنظیم نمایید
اگر مشتری با یک پرسشنامه طولانی و خسته کننده مواجه شود، به آن پاسخ
نخواهد داد. پرسشنامه خود را طوری تنظیم کنید که پاسخ دادن کامل به آن، بیش
از 5 دقیقه وقت مشتری را نگیرد.
امیدواریم این توصیه ها برای شما مفید باشد و با به کار بردن آن ها بتوانید بازاریابی ایمیلی خود را ارتقاء دهید.
در دوره فیسبوک و یوتیوب، برندسازی به یک چالش آزاردهنده تبدیل شده است. قرار نبود این گونه باشد. یک دهه پیش، بیشتر شرکتها از ظهور یک عصر طلایی جدید در برندسازی خبر میدادند. آنها آژانسها و گروههای خلاق تکنولوژیستها را بهکار گرفتند تا برندها را وارد جهان دیجیتال کنند. اما با وجود همه این سروصداها، چنین تلاشهایی نتیجه چندانی به بار نیاورده است.
به گزارش کاوشگران روابط عمومی
، در دوره فیسبوک و یوتیوب، برندسازی به یک چالش آزاردهنده تبدیل شده
است. قرار نبود این گونه باشد. یک دهه پیش، بیشتر شرکتها از ظهور یک عصر
طلایی جدید در برندسازی خبر میدادند. آنها آژانسها و گروههای خلاق
تکنولوژیستها را بهکار گرفتند تا برندها را وارد جهان دیجیتال کنند. اما
با وجود همه این سروصداها، چنین تلاشهایی نتیجه چندانی به بار نیاورده است .
بهعنوان یک ویژگی اصلی از استراتژی دیجیتال، شرکتها در مورد آنچه اغلب محتوای تبلیغاتی (branded-content) نامیده
میشود، ریسکهای بزرگی انجام میدهند. تفکری که وجود دارد این گونه است:
رسانههای اجتماعی به شرکت شما اجازه میدهند از رسانههای سنتی عبور کرده و
روابطی مستقیم با مشتریان برقرار کنید. اگر داستانهای خوبی به آنها گفته
باشید و در زمان درست با آنها ارتباط برقرار کرده باشید، برندتان به قطب
جامعهای از مصرفکنندگان تبدیل میشود. کسبوکارها برای پیگیری این دیدگاه
میلیاردها دلار سرمایهگذاری کردهاند. با این حال، تعداد بسیار اندکی از
برندها توانستهاند منافع معناداری برای مصرفکننده بهصورت اینترنتی ایجاد
کنند. در حقیقت، به نظر میرسد رسانههای اجتماعی از اهمیت برندها کاسته
است. اشتباه کار کجاست؟ برای حل این معما، باید به یاد داشته باشیم برندها
وقتی به موفقیت میرسند که درون فرهنگها نفوذ کنند و برندسازی مجموعهای
از تکنیکها است که برای ایجاد قرابت فرهنگی طراحی شده است. تکنولوژیهای
دیجیتال نهتنها شبکههای اجتماعی پرقدرت جدیدی ایجاد کردهاند، بلکه نحوه
کارکرد فرهنگ را بهطور چشمگیری تغییر دادهاند. جمعیتهای دیجیتال اکنون
نوآوران بسیار موثر و پربار فرهنگ محسوب میشوند؛ پدیدهای که ما آن را
«جمعفرهنگی » (Crowdculture) مینامیم. جمعفرهنگی
قوانین برندسازی را تغییر میدهد. اگر جمعفرهنگی را بشناسیم، میتوانیم
بفهمیم چرا استراتژیهای محتوای تبلیغاتی نتوانستهاند اثرات لازم را داشته
باشند و کدام روشهای جایگزین برندسازی توسط رسانههای اجتماعی تقویت
شدهاند .
چرا محتوای تبلیغاتی و اسپانسر شدن کارآیی داشت
با اینکه فعالان عرصه تبلیغات اصرار دارند که محتوای
تبلیغاتی چیز جدیدی نیست، میتوان آن را یادگار عصر رسانههای ارتباطجمعی
دانست که در بستهبندی جدید بهعنوان یک مفهوم دیجیتال ظاهر شده است. در
اولین روزهای آن عصر، شرکتها رویکردهایی را از سرگرمیهای رایج قرض
میگرفتند تا برندهای خود را مشهور کنند. مثلا از داستانگویی کوتاه،
حقههای سینمایی، شعرهای معروف و شخصیتهای تاثیرگذار برای جذب مخاطب
استفاده میکردند. این شکل اولیه از محتوای تبلیغاتی کارآیی خوبی داشت، چون
رسانههای سرگرمکننده انحصاری بودند و بنابراین رقابت فرهنگی محدود بود.
در ایالات متحده آمریکا، سه شبکه بهطور سالانه برنامههای تلویزیونی را به
مدت 30 هفته یا بیشتر تولید میکردند. فیلمها تنها از طریق سالنهای فیلم
محلی توزیع میشدند. شرکتهای بازاریابی محصولات مصرفی، مسیر مشهور شدن را
از طریق جای دادن برند خود در این عرصه فرهنگی به شدت کنترل شده طی کردند.
همچنین برندها با اسپانسر شدن برنامهها و وقایع تلویزیونی در فرهنگ تاثیر
گذاشتند و خود را به محتوای موفق متصل کردند. از آنجا که طرفداران
شخصیتهای سرگرمکننده محبوب تلویزیونی دسترسی محدودی به این افراد داشتند،
برندها مثل یک واسطه عمل میکردند. تماشاچیان آمریکایی سالها عادت کرده
بودند که فستفودهای زنجیرهای معروف اسپانسر فیلمهای معروف جدید شوند و
خودروهای لوکس آنها را به رقابتهای گلف و تنیس ببرند. ظهور تکنولوژیهای
جدید که به مخاطب امکان میداد در میان آگهیها حق انتخاب داشته باشد – از
شبکههای کابلی گرفته تا DVR و سپس اینترنت – باعث
شد برندها خیلی سختتر بتوانند به دنبال شهرت باشند. اکنون آنها مجبور
بودند مستقیما با خود سرگرمیها رقابت کنند؛ بنابراین شرکتها هزینههای
بیشتری متحمل شدند. مثلا BMW پیشتاز ساخت فیلمهای
کوتاه در اینترنت شد. خیلی زود شرکتهای بزرگ کارگردانان مطرح را استخدام
کردند و خواستار به کار بردن جلوههای ویژه خاص در فیلمهای تبلیغاتی خود
شدند. این تلاشهای دیجیتال اولیه (قبل از ظهور رسانههای اجتماعی) شرکتها
را به جایی هدایت کرد که باور کنند اگر فیلمهای تبلیغاتی خلاقانه
اینترنتی در سطح کیفیت هالیوود تولید کنند، میتوانند مخاطبان بیشتری را
برای برندهای خود جمع کنند؛ بنابراین حرکت به سوی محتوای تبلیغاتی ایجاد
شد. اما قهرمانان آن روی رقابت جدید حساب نمیکردند و این بار این مساله از
سوی شرکتهای رسانهای بزرگ ایجاد نشد، بلکه از سوی جمعیت بود .
ظهور جمعفرهنگی
از گذشته، نوآوری فرهنگی از حواشی جامعه جریان مییافت؛
از گروههای فرعی، جنبشهای اجتماعی و محافل هنری که هنجارها و قراردادهای
اصلی را به چالش میکشیدند. شرکتها و رسانههای ارتباط جمعی مثل واسطه عمل
میکردند و این ایدههای جدید را در بازارهای گسترده پخش میکردند. اما
رسانههای اجتماعی همه چیز را تغییر دادهاند. رسانههای اجتماعی جوامعی را
که زمانی از نظر جغرافیایی از هم جدا بودند، به یکدیگر متصل میکنند و
سرعت و شدت همکاری را به شدت افزایش میبخشند. اکنون که این جوامع ارتباط
بیشتری با هم دارند، نفوذ فرهنگی آنها مستقیم و برجسته شده است. این
جمعفرهنگی با دو خاصیت ظاهر میشود: خرده فرهنگها که ایدئولوژیها و
فعالیتهای تازهای را میپرورانند و دنیاهای هنری که زمینههای جدیدی در
سرگرمی ایجاد میکنند .
برندسازی فرهنگی
در حالی که ظهور جمعفرهنگی اثر محتوای تبلیغاتی و
اسپانسر شدن را کمرنگ میکند، شکلگیری رویکرد جایگزینی را که آن را
«برندسازی فرهنگی» مینامیم، تسریع کرده است. پیشرفت چشمگیر رستورانهای
زنجیرهای غذای مکزیکی چیپاتل (Chipotle) بین سال
2011 تا 2013 نشاندهنده قدرت این رویکرد است. چیپاتل از یک فرصت فرهنگی
بزرگ بهره برد. این فرصت زمانی ایجاد شد که جنبشهایی که فرهنگ غالب غذاهای
صنعتی را به چالش کشیده بود، به نیرویی تبدیل شد که در رسانههای اجتماعی
مورد توجه قرار گرفتند. این زنجیره بهعنوان مدافع این ایدئولوژی
جمعفرهنگی به جنجال تبدیل شد. چیپاتل با بهکارگیری برندسازی فرهنگی به
یکی از جذابترین برندهای آمریکایی تبدیل شد که همه در مورد آن صحبت
میکردند. بهطور خاص، چیپاتل با دنبال کردن پنج اصل زیر به موفقیت رسید :
طرحریزی ارتدکسی فرهنگی
در برندسازی فرهنگی، برند یک ایدئولوژی نوآورانه
را شکل میدهد که با اصول مرسوم در یک دستهبندی محصولی در تعارض است. برای
انجام این کار، برند ابتدا نیاز دارد تشخیص دهد کدام اصول باید کنار
گذاشته شوند؛ چیزی که آن را ارتدوکسی فرهنگی مینامیم. ایدئولوژی غذای
صنعتی آمریکا در اوایل قرن 20 توسط شرکتهای بازاریابی غذا اختراع شد.
آمریکاییها به این باور رسیده بودند که از طریق درخشش اکتشافات علمی (مثل
مارگارین یا قهوه فوری) و فرآیندهای تولید استاندارد، شرکتهای بزرگ که تحت
نظارت اداره غذا و دارو هستند، تولید غذاهای فراوان، سالم و خوشمزه را
تضمین میکنند. این فرضیات دستهبندی فستفودها را زمان جهش مکدونالد در
دهه 60 میلادی تقویت کرد .
مکانیابی فرصت فرهنگی
با گذشت زمان، اختلالات در جامعه باعث میشوند
ارتدوکسی از مسیر خارج شود. مصرفکنندگان به دنبال جایگزینها میروند و
این مساله فرصتهایی را به روی برندهای نوآور میگشاید تا یک ایدئولوژی
جدید را در دستهبندیهای خود پیش ببرند. برای غذای صنعتی این نقطه عطف در
سال 2001 پیش آمد؛ زمانی که کتاب اریک اسکلازر به نام «ملت فستفود» با
قدرت آن را به چالش کشید. فیلم مورگان اسپرلاک به نام «من را خیلی چاق کن»
در سال 2004 و کتاب تاثیرگذار مایکل پولان به نام «معمای همهچیزخوار» در
سال 2006 این موضوع را دنبال کرد. این منتقدان به شدت بر طبقه متوسط رو به
بالا تاثیر گذاشتند و نگرانیها در مورد غذای صنعتی به سرعت گسترش یافت.
تحول مشابهی در دیگر کشورها که ایدئولوژی غذای صنعتی در آنها رواج داشت،
شکل گرفت. قبل از رسانههای اجتماعی، تاثیر این گونه فعالیتها درون بخش
کوچکی از جامعه محبوس میماند. در عوض، جمعفرهنگی منتقدان را احاطه و آنها
را عصبانی کرد و باعث شد نگرانی نسبت به غذای صنعتی به یک جریان اصلی
تبدیل شود. خبرها در مورد هر مشکل مهمی به تولید غذای صنعتی ارتباط پیدا
میکرد. والدین به شدت نگران غذاهایی بودند که به کودکان خود میدادند.
جمعفرهنگی نگرانی یک قشر خاص را به یک آسیب اجتماعی ملی تبدیل کرد .
هدفگیری جمعفرهنگی
گروههایی که ایدئولوژی غذای صنعتی را به چالش
کشیده بودند بیش از 40 سال در کمین بودند و بهعنوان مخالفان تکنولوژیهای
جدید نادیده گرفته میشدند. خردهفرهنگهای کوچک حول کشت محصولات ارگانیک و
تغذیه سالم دام رشد کردند و در مرز بازار در کشاورزی مورد حمایت جامعه و
بازارهای کشاورزان، کاستیها را جبران کردند، اما وقتی رسانههای اجتماعی
ظهور کردند، مجموعه تاثیرگذار و متنوعی از خردهفرهنگهای همپوشاننده
خواستار نوآوری در مواد غذایی شدند. این مجموعه طرفداران تغذیه تکاملی،
مراتع پایدار، نسل جدیدی از فعالان محیط زیست، باغداران شهری و رستورانهای
که مواد غذایی ارگانیک و پرورش یافته مزارع را استفاده میکردند، تشکیل
میداد. بهطور خلاصه، جنبش فرهنگی گستردهای برای احیای مواد غذایی قبل از
غذاهای صنعتی سازماندهی شده بود. چیپاتل به موفقیت رسید، چون به سوی این
جمعفرهنگی جهش کرده بود .
انتشار ایدئولوژی جدید
چیپاتل ایدئولوژی قبل از غذای صنعتی را با
دو فیلم ترویج داد. در سال 2011 این شرکت فیلم انیمیشنی «بازگشت به ابتدا»
را با شخصیتهای ساده چوبی درست کرد. در این فیلم نشان داده میشود که یک
مزرعه قدیمی ناگهان به مزرعهای صنعتی و مدرن تبدیل میشود که حیوانات آن
در طویلهای بتنی جا داده شدهاند. سپس وارد یک خط تولید میشوند که
مادهای شیمیایی یک به یک به آنها تزریق میشود که آنها را به بالنهای
تپلی تبدیل میکند و بعد در مکعبهایی فشرده در یک ردیف کنار هم قرار
میگیرند. کشاورز شگفتزده از این تحول تصمیم میگیرد مزرعه را به شکل سابق
و قدیمی خودش برگرداند. فیلم دوم مترسک نام داشت که یک شرکت تولید غذای
صنعتی را نشان میداد که با تصاویری از یک مزرعه طبیعی محصولات خود را
معرفی میکرد، اما در واقعیت کارخانه داروهایی را به حیوانات تزریق میکرد و
رفتار بدی با آنها داشت. این کارخانه وعدههای غذایی نیم آماده را به سرعت
و بدون دقت تولید میکرد. مترسکی که در این کارخانه کار میکرد و شاهد این
قضایا بود افسرده شده بود، تا زمانی که ایدهای به ذهنش رسید. او مواد
غذایی طبیعی را از باغ شخصی خودش چید و آنها را به شهر برد و یک دکه
ساندویچ مکزیکی زد که شبیه رستورانهای چیپاتل بود. این فیلمها در
پایگاههای رسانههای اجتماعی منتشر شدند که بسیار تاثیرگذار بودند و دهها
میلیون نفر آنها را دیدند. فیلمهای شرکت چیپاتل را نمیتوان نمونههای
عالی محتوای تبلیغاتی دانست. این فیلمها موفق بودند چون از سرگرمی صرف
فراتر رفتند. این فیلمها هنری بودند؛ داستان آنها واقعی نبود و بارها و
بارها با اشتیاق خلاقانه در مورد دهه گذشته تکرار شدند. اما در رسانههای
اجتماعی غوغا کردند، چون افسانههایی بودند که مشتاقانه ایدئولوژی
جمعفرهنگی نوظهور غذاهای غیرصنعتی را تسخیر کردند. چیپاتل تصویری
الهامگرفته از آمریکا را که به سنتهای قدیمی کشاورزی و تولید مواد غذایی
بازگشته بود، ترسیم کرد و بسیاری از مشکلات موجود در نظام غذایی را وارونه
کرد .
نوآوری مداوم با استفاده از نقطه انفجار فرهنگی
یک برند میتواند با دفع تعارضات یا توطئههای
رایج در مباحث رسانهای نسبت به یک ایدئولوژی، قرابت فرهنگی خود را حفظ
کند. این همان کاری است که شرکت بن اند جری (Ben & Jerry) در
دفاع از فلسفه کسبوکار پایدار خود به خوبی انجام داد. این شرکت از روش
معرفی محصولات جدید خود استفاده کرد تا به شوخی به دولت ریگان در مورد
مسائل روز مانند تخریب جنگلهای بارانی و جنگ دارویی شکایت کند. چیپاتل
برای پیشرفت کردن باید با محصولات و بیانیههای رسمی پیشبرد مسائل داغ روز
را ادامه دهد. این شرکت در این بعد چندان موفق نبوده است. این شرکت مجموعه
فیلمهایی را دنبال کرد که اثر چندانی در رسانههای اجتماعی نداشت، چون به
جای اینکه به مسائل داغ روز بپردازد، فیلمهای قبلی را به سادگی مسخره
میکرد. پس از آن، چیپاتل به مساله جدیدی روی آورد و از غذاهایی که دستکاری
ژنتیک نشده بودند دفاع کرد. جدا از این واقعیت که این موضوع خود این شرکت
را به چالش میکشید، غذاهایی که دستکاری ژنتیک شدهاند، موضوع داغ روز
نبود. این تلاشها نتوانست جمعفرهنگی را تقویت کند. تعدادی از دیگر مسائل
روز مانند نوشابههای قندی و روغنهای گیاهی صنعتی جنجال بیشتری ایجاد
میکنند و باید بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند. البته پیش رفتن با
ایدئولوژی در بازار انبوه میتواند یک شمشیر دو لبه باشد. برند باید به
وعدههای خود عمل کند، وگرنه با خطر روبهرو است. چیپاتل کسبوکاری بزرگ و
در حال رشد است و فرآیندهای صنعتی زیادی دارد. ارائه مواد غذایی تازه که
این شرکت به آن متعهد شده، یک چالش عملیاتی بزرگ است. این شرکت نمیتواند
اعتماد مصرفکننده را از طریق آگهی یا تلاشهای روابط عمومی برگرداند. در
عوض مجبور است جمعفرهنگی را متقاعد کند که میخواهد به وعده خود مبنی بر
بازگشت به غذاهای سالم قبل از دوران غذاهای صنعتی پایبند بماند و در این
صورت مردم بار دیگر طرفدار این برند خواهند بود .
منبع: دنیای اقتصاد
در یک تعریف ساده ، تجارت الکترونیکی را می توان انجام هرگونه امور تجاری و
بازرگانی به صورت Online و از طریق شبکه جهانی اینترنت بیان کرد. هدف از
به کارگیری تجارت الکترونیکی، گسترش روش های قدیمی تجارت نیست، بلکه ارائه
روش جدید در انجام امور بازرگانی محسوب می شود. به واسطه این روش جدید
جوانان قادرند که محصولات و خدمات خود را به شکل تمام وقت به تمام خریداران
در سراسر جهان مستقل از مرزهای جغرافیایی وملیت ها عرضه کنند. بسیاری از
مردم، تجارت الکترونیکی را منحصر به خرید و فروش از طریق شبکه اینترنت می
دانند، در حالی که این امر فقط بخش کوچکی از تجارت الکترونیک را تشکیل می
دهد و این مفهوم اکنون گستره وسیعی از جنبه های مختلف تجاری و اقتصادی را
دربرگرفته است. به سادگی می توان هر گونه تراکنش مالی، تجاری بین موسسات و
افراد مختلف را در حیطه تجارت الکترونیک گنجاند. وقتی کاربران رایانه از یک
سایت در شبکه اینترنت دیدن می کنند می توانند اطلاعات فراوانی نسبت به
مشخصات محصول، اطلاعات خرید و.. بدست آورند. همچنین می توان اطلاعات جدید
را فوراً در اختیار مشتریان قرار داد. چون شبکه، یک رسانه پاسخ مستقیم است،
قابلیت فروش در آن بسیار بالاست. هزینه پایین تر نسبت به تبلیغات
تلویزیونی و چاپ بروشورها و نیاز به کارکنان و فضای کاری کمتر در بخش
تبلیغات از مزایای آن است. برای مشتریان نیز ارزش هایی از قبیل سهولت خرید،
صرفه جویی زمانی ، توانایی مقایسه محصولات و هزینه پایین را دربردارد.
بر مبنای تعریفی که کنسرسیوم صنعتCommerce net از تجارت الکترونیکی ارائه
می دهد این نوع تجارت عبارت است از استفاده از کامپیوترهای یک یا چند شبکه
برای ایجاد و انتقال اطلاعات تجارت که بیشتر با خرید وفروش اطلاعات، کالا و
خدمات از طریق اینترنت مرتبط است. رسالت تجارت الکترونیکی فقط ارتباط نیست
بلکه پی ریزی و تقویت روابط تجاری است. تجارت الکترونیکی در حال تغییر روش
های تجارت خرید و حتی تغییر نحوه تفکر ماست. پس تعریف جامع تر از تجارت
الکترونیک عبارت است از تبادل اطلاعات تجاری و فروش اطلاعات خدمات وکالا با
استفاده از شبکه جهانی اینترنت.
تبلیغات اینترنتی در مفهوم عام هر نوع فعالیت برای معرفی محصول و خدمات با
در نظر گرفتن آیتم های جذب مخاطب و تحریک حس کنجکاوی در اینترنت است.
تبلیغات همیشه به عنوان یک ابزار مهم و لازم در امر بازاریابی و تجارت
مورد توجه بوده است. و به نوعی می توان گفت تبلیغات شناسه هر کالایی است و
تا حد زیادی به مشتری برای شناخت کالا و انتخاب آن کمک می کند. در دنیای
اینترنت هم این امر صادق است و تبلیغات در اینترنت باید اصولی و با هدف پیش
رود تا از به هدر رفتن سرمایه و بوجود آمدن هزینه های اضافی جلوگیری شود و
برای رسیدن به این امر هم تخصص و تجربه کافی لازم است.
تبلیغات الکترونیکی در مفهوم عام هر نوع فعالیت برای معرفی محصول و خدمات
با در نظرگرفتن آیتم های جذب مخاطب و تحریک حس کنجکاوی در اینترنت است.
تبلیغات همیشه به عنوان یک ابزار لازم و مهم در امر بازاریابی و تجارت مورد
توجه بوده است و به نوعی می توان گفت تبلیغات شناسه هر کالایی است و تا حد
زیادی به مشتری برای شناخت کالا وانتخاب آن کمک می کند. تاثیرگذاری
تبلیغات اینترنتی مسئله ی بحث بر انگیزی است. تبلیغات اینترنتی از منابع
مهم در آمدی شرکت های ارائه دهنده سرویس های اینترنتی است و بسیارعمومی تر
و به صرفه تر از تبلیغات سنتی محسوب میشوند. تبلیغات در اینترنت باید
اصولی و با هدف پیش رود تا از به هدر رفتن سرمایه و به وجود آمدن هزینه های
اضافی جلوگیری شود و برای رسیدن به این امر هم تخصص و تجربه کافی مورد
نیاز است.
انواع تجارت الکترونیک
1. تجارت Consumer to Consumer : انجام مزایده و مناقصه کالاها از طریق
اینترنت در این گروه از تجارت الکترونیکی می گنجد نمونه ای از این نوع
تجارت الکترونیکی که در حال حاضر به سرعت در حال رشد است را می توان در
سایتebay مشاهده کرد.
2. تجارت Business to Administration : این نوع تجارت شامل تمام تراکنش
های تجاری، مالی بین شرکت ها و سازمان های دولتی است. تامین نیازهای دولت
توسط شرکت ها و پرداخت عوارض و مالیات ها از جمله مواردی است که می توان در
این گروه گنجاند. این نوع تجارت الکترونیک در حال حاضر دوران کودکی خود را
می گذارند ولی در آینده ای نزدیک و بعد از آنکه دولت ها به ارتقای
ارتباطات خود به واسطه تجارت الکترونیکی توجه نشان دهند به سرعت رشد خواهد
کرد.
3. تجارت Consumer to Administration : این گروه هنوز پدیدار نشده است ولی
به دنبال رشد انواع B to C وB to A دولت ها احتمالا تراکنش های
الکترونیکی را به حیطه هایی همچون جمع آوری کمک های مردمی، پرداخت مالیات
بر درآمد و هرگونه امور تجاری دیگری که بین دولت و مردم انجام می شود گسترش
خواهند داد.
4. Business to Government : این نوع تجارت رد وبدل کردن اطلاعات تجاری
بین تاجر تولید کننده و دولت است. تاجر تولید کننده، تصویر و توضیحات کالا
را قرار می دهد وامکان تماس مستقیم با خود را با ارائه تلفن، فکس، پست
الکترونیک و... ایجاد می کند. بعدا دولت به عنوان مصرف کننده برای واحدهای
تحت پوشش خود کالا را خریداری می نماید. خرید و فروش در این سیستم به صورت
عمده و ارسال و دریافت پول از طریق سیستم سنتی (عموما بانک هاست، همچنین
حمل وتحویل کالا به روش سنتی (عموما از طریق کشتی، کانتینر یا هواپیما)
است. مشخصه های عمده این نوع تجارت عبارتند از: حذف واسطه ها و دلال ها بین
تولیدکننده و دولت. امکان جست وجو و تحقیق بسیار سریع برای دولت جهت
دستیابی به کالای با کیفیت و بهای مناسب. امکان ارتباط مستقیم بین تولید
کننده جهت دریافت نظرات دولت نسبت به کالای ارائه شده.
5. To Business Government : این نوع تجارت ردوبدل کردن اطلاعات تجاری بین
دولت به عنوان تولیدکننده کالاو تاجر به عنوان خریدار کالاست. دولت به
عنوان تولیدکننده کالا مشخصات و تصاویر کالا را در سایت خود قرار داده و
تاجر به عنوان خریدار کالا عمل می کند ولی بدیهی است خود مصرف کننده نیست و
وی در نظر دارد این کالا را به تنهایی یا به همراه کالاهای دیگر به مشتری
مصرف کننده و به صورت تک فروشی بفروشد. حذف واسطه و دلال های بین دولت و
تاجر امکان ارتباط مستقیم بین دولت و تاجر جهت دریافت نظرات تاجر نسبت به
کالای ارائه شده.
6. To Client Government : این نوع تجارت دریافت بهای خدمات و کالای
تولید شده توسط دولت از مصرف کننده است. دولت به عنوان مصرف کننده یک سری
خدمات و کالاهای انحصاری به مصرف کننده امکان پرداخت بهای آن را به صورت
مستقیم (Online) می دهد. دریافت پول از طریق یک واسطه به نام سیستم بانکی
تجاری (merchant account) انجام می شود. ارائه خدمات و کالاها به طریق سنتی
انجام می شود. مشخصه بارز این نوع تجارت عبارتست از: پرداخت مبلغ مورد
نیاز به سهولت و از پشت کامپیوتر شخصی خود با داشتن کارت قابل شناسایی
سیستم بانکی تجاری و صرفه جویی در وقت و انرژی مثل پرداخت قبوض آب، برق،
تلفن، گاز، مالیات و ...
7. تجارت Business to Business : این نوع تجارت رد و بدل اطلاعات تجاری
بین دو تاجر یا دو شرکت می باشد. تاجر اول که خود تولیدکننده است و در سایت
خود تصویر و توضیحات کالا را قرار داده و امکان برقراری تماس مستقیم خود
را با ارائه تلفن، فاکس، پست الکترونیک و... ایجاد می کند. تاجر دوم که
خریدار است ولی خود مصرف کننده نیست و درنظر دارد این کالا را به تنهایی یا
به همراه کالاهای دیگر به مشتری مصرف کننده و به صورت عمده بفروشد. خرید و
فروش در این سیستم به صورت عمده می باشد. ارسال و دریافت پول از طریق
سیستم سنتی (عموما بانک ها و از طریق گشایش اعتبار) است. حمل و تحویل کالا
به روش سنتی (عموما از طریق کشتی، کانتینر و یا هواپیما)ست. مشخصه های عمده
این نوع تجارت سه مطلب است : حذف واسطه و دلال های بین تولید کننده و
خریدار اصلی. امکان جست وجو و تحقیق بسیار سریع برای خریدار جهت دستیابی به
کالای با کیفیت و بهای مناسب. امکان دریافت اطلاعات و نظرات خریدار جهت
تولیدکننده پس از فروش کالا به این ترتیب می تواند کیفیت کالای خود را
مطابق ایده های خریدار تغییر دهد. مثال این نوع تجارت در تجارت سنتی ایران
مثل فروش کالای کارخانه های تولید لوازم خانگی به فروشگاه ها می باشد
همچنین نمونه ای دیگر از این نوع تجارت، عملکرد شرکتی است که از این شبکه
برای انجام سفارش به تولیدکنندگان دریافت پیش فاکتورو فاکتور خرید و همچنین
پرداخت هزینه های استفاده از EDI انجام می شود ولی در واقع از پنج یا شش
سال پیش به شکل امروزی خود درآمده است. شرکت Cisco یکی از اولین شرکت های
بزرگی بود که در جولای ۱۹۹۶ سایت تجارت الکترونیکی خود را راه اندازی کرد،
بعد از آنکه تلاش جدی بقیه شرکت ها برای چنین امری آغاز شد. یک ماه بعد
Microsoft نرم افزار تجاری خود را که امکان انجام فروش از طریق اینترنت را
می داد به بازار عرضه کرد. اکنون زمان آن بود که مسائل مالی و بانکی نیز
مطرح شود. سپس IBM یک سیستم شبکه اقتصادی راه اندازی کرد و شروع به
بازاریابی برای استراتژی های تجارت الکترونیکی خود کرد. شرکت نیز با همکاری
شرکتFirst Data Crop و برای رقابت با IBM سیستم MSFDC را به بازار عرضه
کرد. تجارت الکترونیک به سرعت در حال رشد بود.
8. تجارت Business to Consumer : بیشترین سهم در انجام تجارت الکترونیکی
از نوع B To C را خرده فروشی تشکیل می دهد. تجارت بین فروشنده و خریدار که
در حال حاضر جزو متداول ترین تراکنش ها در حیطه تجارت الکترونیکی بر روی
اینترنت است و یک نوع B To C محسوب می شود این نوع تجارت به معنای ارتباط
مستقیم مصرف کننده تنهایی با تاجر یا تولید کننده و پرداخت بهای کالا از
طریق اینترنت می باشد. تاجر یا تولید کننده در سایت تصویر وتوضیحات وبهای
کالا را قرار داده و امکان خرید آن را به صورت مستقیم (Online) را بری مصرف
کننده ایجاد می کند. خرید و فروش در این سیستم به صورت تک فروشی می باشد.
ارسال و دریافت پول از طریق یک واسطه به نام سیستم بانکی تجاری انجام می
شود از سوی دیگر حمل کالا از طریق پست یا توسط خود شرکت انجام می گیرد.
مشخصه های عمده این نوع تجارت سه مطلب زیر است: حذف واسطه بین تولیدکننده
ومصرف کننده، پرداخت مبلغ مورد نیازبه سهولت و از پشت کامپیوتر شخصی خود با
داشتن کارت قابل شناسایی سیستم بانکی (Merchant Account) و صرفه جویی در
وقت و هزینه. امکان ارتباط مستقیم مصرف کننده، با تولید کننده درجهت دریافت
نظرات مصرف کننده نسبت به کالاهای ارائه شده. مبالغ دراین نوع تجارت برا ی
هر تراکنش پایین بوده و به عنوان تک فروشی باید باشد زیرا :
1. مشتری جهت خرید مستقیم (Online) برای پرداخت مبالغ بالا به این روش، ریسک نمی کند.
2. سیستم بانکی تجاری بابت ارائه این سرویس بین ۲ تا ۱۰ درصد از هر
معامله کم کرده و به تولید کننده بازپرداخت می کند.این نوع تجارت با گسترش
Web به سرعت افزایش کرد و اکنون به راحتی می توان انواع و اقسام از شیرینی
گرفته تا اتومبیل و نرم افزارهای کامپیوتری را از روی اینترنت خریداری کرد.
B2C از چندین سال پیش با راه اندازی سایت هایی چونAmazon و CDNOW آغاز
شد. اغراق نیست اگر پیشگام درامر B2Cرا "جف بزوس" بدانیم که در سال ۱۹۹۴
شرکتAmazon را بنا نهاد. وی که یک تاجرکم تجربه در امر خرده فروشی بود
سایت خود را فقط با هدف فروش کتاب از طریق اینترنت را ه اندازی کرد. این
ایده ساده مقدمه ای بود برای تحول جهانی.
شرکتهایی که بخواهند در دنیای رقابت امروز مزیت رقابتی خود را حفظ کنند،
نمیتوانند تجارت اینترنتی را نادیده بگیرند. برای اینکه سازمان بتواند در
تجارت الکترونیکی به مزیت رقابتی دست یابد باید قادر باشد شایستگی لازم را
در خود ایجاد کند. براین اساس یک سازمان درجهت ایجاد شایستگی الکترونیک
باهدف کسب مزیت رقابتی درتجارت الکترونیکی باید ابتدا افرادی که با مواردی
از قبیل اینترنت ، پست الکترونیکی ، امضای الکترونیکی و سایر مهارتهای
دیگر در این زمینه آشنایی دارند را به کار گیرد. همچنین باید یک وب سایت،
مخصوص خود طراحی کرده و ازطریق تبلیغات ، رسانهها ، کارتهای تجاری و
...وب سایت خود را به مشتریان معرفی کند. همانطور که میدانیم برای انجام
طراحی وب ســایت نیز باید از یک تیم حرفهای و کارآزموده استفاده شود. نکته
مهم در این قسمت، خلاقیت و نوآوری در چگونگی وارد کردن اطلاعات ، تبلیغات و
جذب مشتری به سمت خود خواهد بود تا بتوان از این طریق برای سازمان خود
نسبت به رقبا مزیت ایجاد کرده و ازآنهاجلو افتاد. این اطلاعات باید به
گونهای باشد که مشتریان با ورود به سایت بتوانند محصولات ، مشخصات آنها ،
روش خرید و سفارش آنها و حتی نحوه پرداخت را به طور کامل مشاهده کنند . در
مرحله بعد باید وبسایت را گسترش داده و حتی در بعضی مواقع آن را متناسب با
علائق، خواستهها و ویژگیهای مشتریان و مراجعه کنندگان به وب سایت خود
ایجاد کنند. در این مرحله مهندسی مجدد فرایندها باید صورت بگیرد تا اطمینان
حاصل شود که علاوه بر تحقق کارایی داخلی، الزامات و خواستههای مشتریان و
شرکاء نیز برآورده شده باشد. منشأ ایجاد مزایای رقابتی در تجارت الکترونیک
همانطور که می دانیم از یک سو اینترنت با تسهیل و تسریع مبادله بههنگام
اطلاعات، سبب بهبود در سراسر زنجیره ارزش سازمان میشود و ازسوی دیگر چون
اینترنت یک بستر آزاد و باز تلقی می شود و از استانداردهای عمومی برخوردار
است به سرمایه گذاری کمتری نسبت به فناوریهای دیگر نیاز دارد. از جمله
مزایای اینترنت که سبب کاهش هزینهها میشود، عبارتند از:
1-هزینه کمتر ارتباطات 2-سطح کمتر موجودی 3-هزینه کمتر مبادله 4-کاهش
خطاهای انسانی 5-کاهش چرخه زمانی تدارکات 6-کاهش هزینه حمل و نقل 7-کاهش
استفاده از کاغذ و ...
لازم به ذکر است عواملی از قبیل کاهش در هزینههای عمده فروشها و خرده
فروشهای واسطه ، توانایی کاهش هزینههای مورد نیاز درزمینه خرید، گسترش
سهم بازار و ایجاد بازار های جدید از طریق کاهش هزینهها وغیره میتوانند
منابع بسیار مهمی جهت کسب مزیت رقابتی شوند .مدیریت ارتباط با مشتری ،
مدیریت زنجیره تامین نیز از خدمات تجارت الکترونیکی محسوب میشوند. حال در
این قسمت می خواهیم بدانیم منشأ ایجاد مزیت رقابتی چیست؟ چون مزیت رقابتی
برای شرکتها این امکان را فراهم میسازد تا در بین رقبای خود عملکرد بهتری
را به دست آورده و قادر باشند با گذشت زمان آن عملکرد را حفظ کنند. پورتر
در نظریه ای اعلام میکند که اگر شرکتها از استراتژی مدیریت هزینه استفاده
کنند، میتوانند دارای مزیت رقابتی شوند. در واقع شرکتهایی که استراتژی
مدیریت هزینه را پذیرفتهاند، از طریق قیمت تمام شده پایینتر محصول نسبت
به رقبای خود قادر خواهند بود سهم بازار خود را افزایش دهند. این شرکتها
جهت دستیابی به مدیریت هزینه باید فعالیتهایی را انجام دهند تا بتوانند در
تهیه مواد اولیه، تولید، فروش و حمل محصولات و خدمات، بهتر – یعنی سریع
تر، ارزان تر و با نهاده (ورودی) های کمتری از رقبایشان – عمل کنند. باکوس و
تریسی (1986) نقش فناوری اطلاعات را در کسب مزیت رقابتی درقالب مدل علّی
مزیت رقابتی مطرح میکنند. براساس این مدل فناوری اطلاعات ویژگیهای منحصر
به فرد محصول را افزایش میدهد. براین اساس سفارشی کردن محصول طبق خواست و
علاقه مشتری انجام می شود. فناوری اطلاعات این امکان را برای مشتری فراهم
میکند که طی چند ثانیه اطلاعات و محصولات موردنیاز خود را ازطریق اینترنت
به دست آورند.این امر به نوبه خود باعث کاهش هزینهها میشود. ابرا و
همکاران (2002) چگونگی کسب مزیت رقابتی را ازطریق اینترنت به عنوان ابزار
اصلی و حیاتی تجارت الکترونیکی تشریح کرده اند. از دیدگاه سنتی، استراتژی
به عنوان هدف مطرح است، اما استراتژیهای واقعی به عنوان الگوهایی در جریان
تصمیم گیری هستند که در عمل از آنها استفاده میشود. مزیت رقابتی با دوام
در تجارت الکترونیکی همانطور که در قسمت های قبل مطرح شد مزیت رقابتی برای
شرکتها این امکان را فراهم میسازد تا در بین رقبای خود عملکرد بهتری را
به دست آورده و قادر باشند با گذشت زمان آن عملکرد را حفظ کنند.البته این
نکته را باید در نظر داشت که مزیت رقابتی گاهی اوقات به راحتی توسط رقبا
تقلید میشود، بنابراین شرکت یا سازمان مذکور در بلند مدت قادر به حفظ آن
نیست. پس باید توجه داشت که این مزیت رقابتی باید با دوام باشد چرا که در
غیر این صورت نمی تواند برای سازمان موثر واقع شود و به راحتی از بین می
رود. درتجارت الکترونیکی نیز با توجه به پیشرفت تکنولوژی بحث مزیت رقابتی
از اهمیت بالایی برخوردار می شود . آنچه که در بحث تجارت الکترونیک مطرح
است این است که سازمان نباید و نمی تواند اینترنت را به عنوان جانشین
ابزارهای سنتی رقابت به کار گیرد، بلکه باید آن را در کنار ابزارهای سنتی و
به عنوان یک مکمل استفاده کند چرا که اینترنت به خودی خود یک مزیت رقابتی
محسوب نمیشود.
نتیجه گیری
با پیشرفت تکنولوژی و اینترنت و تغییرات فناوری، کمتر شرکتی را می توان
یافت که در قلمرو تجارت الکترونیک وارد نشده باشد، بنابراین با وجود چنین
شرایطی وجود مزیت رقابتی و حفظ آن به عنوان کلید اصلی جهت رشد و بقای
سازمان تلقی می شود. البته لازم به ذکر است که بادوام بودن و یا نبودن مزیت
رقابتی به امکان کپی برداری و یا تقلید آن مزیت بستگی دارد. اینترنت نیز
به عنوان فناوری اصلی و حیاتی تجارت الکترونیکی ذاتاً مزیت رقابتی تلقی نمی
شود، بلکه ابزاری است که درصورت استفاده صحیح و موثر و در کنار فرایندها
منابع و ابزارهای سنتی و به صورت مکمل آنها سبب ایجاد و تقویت مزیت رقابتی
خواهدشد و در واقع به عنوان یک مکمل در کنار تجارت الکترونیک باعث موفقیت
آن خواهد شد.
http://fnvision.ir/index2.php?Page=ShowNews&Id=64&
به یاد دارید که در دوران مدرسه ابتدایی و راهنمایی در رابطه با قوانین فیزیک یاد گرفتید چگونه به کل عالم هستی نظم و ترتیب می دانند؟ آن زمان بود که با دانستن قوانین زیر ساختی انرژی و مواد، تازه جزئیات بسیاری از مطالب دیگر برای شما منطقی جلوه می کردند! درسته است؟
در این مطلب سعی شده این قوانین جهان مادی را در رابطه با بازاریابی در شبکه های اجتماعی بررسی کنیم. سوال اصلی در این بین اینست که “قوانین اساسی که به عنوان زیربنای هر آنچه که در شبکه های اجتماعی انجام می دهیم، شناخته می شوند، شامل چه مواردی است؟ و شما چگونه می توانید این قوانین را برای بهتر شدن موقعیت برند خود به کار ببرید؟”
قوانینی که به نظر می رسد تشکیل دهنده بنای شبکه های اجتماعی باشند به قرار زیر هستند:
1- قانون ارتباط دو سویه
نام اساسی ترین عنصر شبکه های اجتماعی باید خودش گویای تمام مطالب و خم و چم شبکه های اجتماعی باشد. اتم چیست، حیاتی ترین عامل شکل دهنده شبکه های اجتماعی چیست؟ ارتباط دو سویه!!!
در هر تصمیمی که اتخاذ می کنید، اولین نکته ای که در نظر می گیرید باید این موضوع باشد که: این فعالیت چگونه بر روابط دو سویه من با مخاطبین تاثیر می گذارد؟ آیا این کار روابط گذشته ای که با مخاطبین داشتم را قوی تر می کند؟ آیا مخاطبین بیشتری برای من به ارمغان می آورد؟
تمامی قوانین دیگری که در ادامه به آن اشاره می کنم، به نوعی مرتبط با این اولین قانون شبکه های اجتماعی می باشد.
2- قانون گوش دادن
بر خلاف رسانه های دیگر، رسانه های اجتماعی همگی تعاملی هستند. این دقیقا همان عاملی است که موجب متمایز شدن رسانه های اجتماعی از دیگر رسانه ها می شود. ارتباط در این شبکه ها یک ارتباط دو سویه است. این ارتباط دو سویه در شبکه های اجتماعی است که موجب می شود هر نا متخصصی تبدیل به متخصص تولید محتوا برای شبکه های اجتماعی شود و البته موجب پیچیده شده و در عین حال گسترده شده شبکه های اجتماعی می شود. بجای نوشتن یک مطلب که تنها ارتباطی یک طرفه را برای مخاطب ایجاد می کند، ما باید خودمان را با مخاطب در یک ارتباط و گفتگوی دو سویه قرار دهیم.
یکی از فاکتورهای اصلی و تعیین کننده در بازاریابی شبکه های اجتماعی گوش فرا دادن به مطالب منتشر شده در این شبکه ها است. توجه کنید و ببینید که مشتریان شما درباره شما چه می گویند. چه چیزی را صمیمانه دوست دارند؟ از چه چیزی تنفر دارند؟ درباره رقبای شما چه می گویند؟ اگر بر فرض شکلات می فروشید، بطور کلی چه نظری در رابطه با شکلات دارند؟
مشتریان شما یک ارتباط داینامیک و دو سویه با محصول شما دارند، اما این ارتباط در طی زمان دست خوش تغییر شده و میزان آن کم یا زیاد می شود و شما تنها در صورتی که به مخاطب خود و گفتگوی های وی با دیگران گوش فرا دهید می توانید از تکامل و تغییر این ارتباط مطلع شوید.
3- قانون تمرکز
بازاریابی شبکه های اجتماعی به نسبت موضوع جدیدی است. در آغاز در صحنه بازاریابی اجتماعی بازیکنان و نقش آفرینان بسیار اندکی حضور داشتند و در نتیجه گاهی برند ها برای مردم به معنای همه دار و ندار آنها بود. اما همچنان که رفته رفته بازار شلوغ تر شد و مشتری های جدید تری در آن حضور یافتند، استراتژی بهتر و مناسبتر برای آن چیزی جز تمرکز نیست. یک بازار تخصصی برای خود پیدا کنید. جمعیتی از مخاطبین هدف خود پیدا کنید. بیان ویژه و یکتایی برای خود پیدا کنید و بر این موارد و ویژگی ها تمرکز کنید.
همواره بهتر است ارتباطی دو سویه و قوی با افرادی داشته باشیم که علاقه ای عمیق به برند شما دارند، تا اینکه ارتباطی ضعیف و بی پایه و اساس با گروهی از افراد داشته باشیم که ممکن است حتی جزء بهترین مخاطبین شما هم قرار نگیرند. که ما را در مرحله بعدی به قانون کیفیت می رساند . . .
4- قانون کیفیت
شما خواهان داشتن ارتباطی خوب و با کیفیت در شبکه های اجتماعی هستید.. همانند داشتن دوستان خوب و با کیفیت که ارزشی برابر وزن خودشان در قابل طلا دارند. متمرکز بودن به این موضوع بسیار کمک می کند: این کار باعث می شود تا قادر به برآورده ساختن نیازها و انتظارات بهترین مشتریان خود شوید. اما شما نیاز به سرمایه گذاری در بهترین روابط دو سویه می باشید و این کار از طریق تولید محتوای با کیفیت انجام پذیر می باشد. این کار با گوش دادن و توجه کردن به محتوای منتشر شده در شبکه های اجتماعی انجام پذیر می باشد. این کار با برقراری تعامل با مشتریان شما انجام پذیر می باشد.
به عبارتی می توان گفت کیفیت برگ برنده و محرکی برای کمیت می باشد. اگر شما از مجموعه ای از مخاطبین در شبکه توئیتر شامل 1000 نفر دنبال کننده برخوردار باشید که محتوای منتشر شده از طرف شما در شبکه توئیتر را باز نشر می کنند و با شما در مورد آن محتوا تعامل برقرار می کنند، ارزشی بالاتر از داشتن 10000 دنبال کننده در این شبکه را دارد که حتی ممکن است تعداد بسیاری از آنها بطور کامل نسبت به محتوای شما بی توجه باشند.
5- قانون اختلاط و ترکیب
شما بهخوبی میدانید که سرمایهگذاری کردن در طی زمان منجر به ایجاد منفعت مرکب برای شما میشود، به عبارتی میتوانید از سود حاصل از درآمد خودتان بازهم سود کسب کنید.
به دلیل اینکه بازاریابی در شبکههای اجتماعی میتواند از طریق اشتراکگذاری اجتماعی میزان رسایی خودش را افزایش دهد، مثال اشارهشده در رابطه با سود سرمایه در این رابطه هم وجود دارد. به عبارتی میتوان از این موضوع تحت عنوان اثر مرکب اجتماعی نام برد. شما محتوای خوب و باکیفیت تولید میکنید و آن را با شبکه دنبال کنندگان خودتان به اشتراک میگذارید، سپس شخص دیگری اقدام به اشتراکگذاری آن با شبکه ارتباطی خودش میکند و این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که میبینیم به دلیل آن اشتراکگذاری اولیه مطلب شما بارها و بارها به اشتراک گذاشته میشود. به عبارتی زمانی که این روش تأثیرگذار است، واقعاً از اثر آن شگفتزده میشوید.
این اشتراکگذاریها و صحبت کردنها در مورد محتوای شما در فضای آنلاین روشهای جدیدی برای دست پیدا کردن مخاطبین جدید به محتوای شمارا از طریق سایتهای گوگل و . . . امکانپذیر میسازد و موجب میشود تا پس از مدتی تعداد کاربران و بازدیدکنندگان شما به صدها و هزاران نفر و یا حتی بیشتر برسد.
6- قانون صبر و شکیبایی
این قانونی است که در اغلب مسائل و موضوعات زندگی صادق است و جالبتر اینکه اغلب مردم اصلا تصور نمیکنند که در شبکههای اجتماعی هم صدق میکند. بازاریابی در شبکههای اجتماعی میتواند پس از مدتی به تعداد غیرقابلتصوری از مردن بسط و اشاعه پیدا کند، با این موضوع که مشکلی ندارید؟ و البته شما قادر به برقراری ارتباط با فوری و بدون فاصله با آنها میباشید، این موضوع هم قابلفهم است؟ اما نکته مهم در این رابطه این است که شما برای دست پیدا کردن به چنین رابطهای نیازمند صبر و حوصله و صرف زمان میباشید.
7- قانون ارزش
ارزش یکی از حیاتیترین مسائلی است که شما باید از طریق شبکههای اجتماعی به مشتریان خود اثبات کنید. محتوای شما به آنها چه چیزی میدهد که پیشازاین از آن بیبهره بودند؟ پاسخ به این سؤال ممکن است چیزی بیدوام و زودگذر باشد: شاید یک خنده ساده! یا شاید چیزی واقعی و یا دوام باشد: اطلاعات مفید و باارزش.
تعداد بسیار زیادی از شرکتها هستند که باور دارند این تنها محصول آنهاست که باید ارزشی را برای مصرفکننده ایجاد کند. اما در حقیقت ارتباطات آنها هم باید ارزشی مناسب و مفیدی را برای مخاطبین آنها فراهم بیاورد.
8- قانون تشکر
عموما زمانی که شخصی بهطور شخصی با شما ارتباط برقرار میکند را فراموش میکنید، پس این افراد را در محیط آنلاین هم فراموش نکنید. کل ماهیت این موضوع در رابطه با مقابلهبهمثل است، شما برای من مینویسد و من هم برای شما مینویسم.
اگر به رابطه دوسویه، همانند اتم، بهعنوان کوچکترین جزء تشکیلدهنده رابطه اجتماعی توجه میکنید، بنابراین هر آن چیزی که تشکیلدهنده این رابطه است نیز دارای اهمیت میباشد. تشکر و مقابلهبهمثل موجب شکل گرفتن رابطه میشوند. مردمدوست دارند احساس کنند که توسط دیگران شنیده میشوند و دیده میشوند. بنابراین بهسوی آنها نگاه کنید و به گفتههای آنها توجه کنید.
اگر به مردم توجه نمیکنید، محتوای آنها را به اشتراک نمیگذارید و در مورد آنها یا با آنها صحبت نمیکنید، نمیتوانید از آنها چنین انتظاری داشته باشید. بنابراین توجه داشته باشید که همواره بخشی از زمانی را که در شبکههای اجتماعی سپری میکنید باید به توجه کردن و اشتراکگذاری مطالب منتشرشده توسط دیگران سپری شود.
9- قانون در دسترس بودن
همچنان که قبلا هم به این موضوع اشاره کردیم، یکی بخشهای حیاتی رسانههای اجتماعی خاصیت تعاملپذیری آنها میباشد. این شبکهها موجب میشوند تا هرکسی که در آنها عضویت دارد بهنوعی موجب غنای آنها شود. بنابراین اگر شما همانند یک انتشاردهنده سنتی محتوا رفتار کنید و تنها پیام خود را انتشار دهید، در حال از دست دادن فرصت بسیار زیادی میباشید.
فقط و فقط اقدام به انتشار محتوای خود و سپس غیب شدن از صحنه نکنید. همواره در دسترس مخاطب خود باشید. همیشه بخشی از گفتگوی بین اعضاء را به خود اختصاص دهید. همواره بهطور مستمر در شبکههای اجتماعی خود حاضر شوید و رابطهای دوسویه را با آنها شکل دهید.
http://www.ibazaryabi.com/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/
http://www.ibazaryabi.com/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/